گفت آسان گیر کارها... - صفحه 7

569 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 1880 روز

    به نام خدا

    روز ۴۲ ام روزشمار تحول زندگی من

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم

    سلام به مریم شایسته عزیزم

    سلام به اعضای خانواده ی فوق العاده ام

    از وقتی شروع کردم به خوندن کامنت ها،متوجه این قضیه شدم که خود فایل یه آگاهی بی نظیری رو میده،متنی که مریم جان مینویسن یه مکمل بی نظیره براش و کامنت های بچه ها دیگه اون آگاهی رو تکمیل میکنن و باید گفت که بی نظیره،واقعا احساس فوق العاده ای دارم

    گفت آسان گیر کار ها کز روی طبع…

    -همین صبح می خواستم تمام کامنت ها رو بخونم،کامنت خودم را هم بنویسم بعد گفتم پسر همین الان یاد گرفتی که نباید سخت بگیری،استاد میگفت من کامنت ها رو یبار صبح میخونم یبار شب موقع خواب پس تو هم بیا و همین کارو کن و در ضمن سخت گیری هم نمیکنی و اتفاقا فرکانس خوبت حفظ میشه برای روز های بعد و صد البته که تمرکز بالایی داری

    – من بارها دیدم افرادی رو که بخاطر همین سخت گیری و آسان نگرفتن،حالا هر کدوم به شیوه ای کارشون حتی به سکته و این موضوعات کشیده شده!یعنی همین که جهان بهشون سخت گرفت و یه حال حسابی ازشون گرفت که عزیز من چرا انقدر داری فشار میاری به خودت؟چرا داری خودتو اذیت میکنی؟من هستم،تموم نمیشم که هیچ هر روز بهم اضافه هم میشه…

    – تو یکی از آشناهامون دیدم که یه فرد بجای اینکه تو کشاورزی که داره میکنه بیاد از تجهیزاتی که کار رو خیلی خیلی راحت میکنن،اومده کار رو برای خودش پیچیده کرده،مصرف آبش رو برده بالا،هزینه از سلامتیش میده،چندین برابر پول خرج میکنه و … چرا؟چون سخت میگیره و جهان به همان نسبت بهش سخت میگیره

    -فردی رو دیدم که به شدت روی پولش سخت گیری میکنه،عین مشت گره کرده و با هر ریالی که خرج میکنه جونش درمیاد و همیشه هم میناله از بی پولی ولی فردی هم دیدم که خیلی سخاوتمندانه خرج میکنه،از فرد قبلی هم خیلی کمتر درامد داره ولی زندگیش به مراتب بهتره،خوشحال تر و سرحال تره،جهان به اولی سخت میگیره و به دومی پاداش میده

    -آسان گرفتن کارها رو به وضوح میتونم تو رفتار استاد ببینم.کجا؟همینکه میگن من به دنبال ساده ترین راه حل برای مسئله هستم یعنی آسان گرفتن.یاد یکی از فایل های زندگی در بهشت افتادم که استاد بجای اینکه از قوطی باز کت دستی استفاده کنه و دستاشو زخم کنه یه دستگاه خریده و ازش استفاده میکنه که خیلی عملکرد عالی داره.همین یعنی آسان گرفتن کار ها

    تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی/گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    یکی از عموهای من،شاعر فوق العاده ایه که من تحسینش میکنم واقعا و تو اون سطح و جای و سبکی که فعالیت میکنه واقعا یکی از شاعرهای برجسته است.برای من چیزی که بسیار بسیار جالب بود درمورد ایشون این بود که این فرد در حد اول یا دوم ابتدایی درس خونده ولی روی شعرش،شعر نیومده . که میگن این مادرزادی شاعره ولی من دقت میکردم بهش دیدم این آدم گوشش جای پیغام سروشه که شعر های عرفانی میگه .

    – افرادی که خیلی از ماها سعی کردیم با این برنامه آشناشون کنیم ولی نشدند دلیلش همین بود،تو فرکانس نبودند

    (اولش تصمیم داشتم درمورد یه اتفاق تاریخی تو قسمت نظرات این فایل بنویسم بعد فکر کردم که اصلا این چیزی که میخوام بنویسم حودش میتونه یه مقاله ی مفید و بلند باشه پس چه بهتر که تو یک زنان مناسب تو بخش عقل کل منتشرش کنم)

    چرا از بهر دنیا غم بخورم اخه؟الان متوجه میشم که همه ی بیماری هایی که قبلا باهاشون درگیر بودم در نتیجه ی همین غم خوردن بوده و حافظ چه خوش وقتی به اون فرد حدیثی مثل دُر میگه

    برای من یکی از بهترین کارهایی که میتونم انجام بدم همینه که با مثال های مختلف این آگاهی ها رو تو ذهنم نهادینه کنم،هر چند یه بیت از شعر تو ذهنم بمونه انگار یک آگاهی بسیار مهم رو یاد گرفتم

    خدا رو شکر میکنم بخاطر این فرصتی که پیش اومده تا دور هم جمع بشیم و از این اگاهی های بی نظیر استفاده کنیم

    خدا رو شکر میکنم برای خانواده ی بی نظیری که دارم

    خدایا شکرت

    عاشقتونم ❤😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمدامین امیری گفته:
    مدت عضویت: 1825 روز

    با سلام خدمت استاد

    این بحث استاد من رو یاد بحث توکل میندازه

    انسان با ایمان و متوکل کارهاشو به خدا واگذار میکنه بنابراین

    همه کارها رو اسون میگیره وبه قانون تکامل اعتقاد داره…

    یادم میاد یک روزی که پیش پدر خدا بیامرزم رفتم و بهش گفتم بابا خدمت رو چیکار کنم اگر معاف نشم چی اگر دانشگاه قبول نشم چی .

    اون موقع که 15 سال پیش بود با قوانین اشنایی نداشتم همش نگران بودم و دلهوره و استرس داشتم .

    پدرم گفت پسرم باید برای بعضی کارها زمان بگذره پس صبر کن صبر…

    من توی دلم گفتم ای بابا

    اینم از پدرمون اصلا به فکر ما نیست

    ولی چند سال بعد که خدمتم درست شد و چقدر اسون معاف شدم به حرف پدرم پی بردم

    الانم که این فایل استاد رو خواندم میبینم فقط داستان معافیم نبوده

    تمام مشکلات و چالشهای زندگی رو باید به همین طریق رد کرد

    یک باور غلطی که مخصوصا توی مدارس زمان ما بود این بود که اگر اسون بگیری سخت میشه

    ولی خدا رو شکر این باور غلط امروز با این فایل کاملا حذف شد از ذهنم

    درسته باید تلاش کرد ولی سخت گرفتن کار و درگیری مدام ذهنی مثل این میمونه که شما درصد زیادی از ظرفیت cpu رو به پردازش های بیخودی اختصاص بدی و وقتی که میخوای یک برنامه ضروری رو اجرا کنی cpu مشغوله و نمیتونه این برنامه رو به موقع و کامل اجرا کنه و شما رو لنگ میزاره..

    با تشکر از خداوند جهت این اگاهی

    mo.amin

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    احسان گفته:
    مدت عضویت: 3586 روز

    سلام به همه‌ی هم‌فرکانسی‌های عزیزم

    سخت گرفتن و پیچیده کردن کارها به نظرم یکی از مهم‌ترین عواملیه که هم نمیذاره به احساس خوب برسیم و هم به عزت نفسمون ضربه میزنه. صادقانه میگم یکی از بزرگترین ترمزهای من همین سخت کردن کارها و منتظر زمان مناسب بودن برای اجرای اون‌هاست. وجود چنین ترمز – یا برای خودم بهتره بگم پاشنه آشیل – باعث شده تا دائما کارها رو به عقب بندازم. ولی خب باید بگم که نسبت به چند سال پیش به مراتب در این موضوع بهتر شدم و حالا دیگه بهتر میدونم که برای حل کردنش چه کاری باید انجام بدم.

    به نظرم خیلی وقتا پیش میاد که میدونیم یک کاری باید انجام بشه – دیر یا زود – و با به ثمر رسیدنش، کلی اتفاق خوب رخ میده؛ مثل یاد گرفتن فلان مهارت خاص یا یادگیری یک نرم افزار جدید تو حوزه شغلی خودمون. ولی خب ازونجایی که فکر میکنیم انجام و یاد گرفتن این کار خیلی پیچیده هست و ممکنه از پسش برنیایم، اولا که مدام پشت گوش میندازیم و بعد یه مدت کلا انگیزمون رو هم از دست میدیم. بنابراین بهترین کاری که میشه کرد اینه که اول به سراغ کارهایی بریم که مقاومت کمتری در مقابلشون داریم و به واسطه انجام دادن اون‌ها و بعد اینکه دیدیم چقدر ساده و آسون بود، منطقی برای ذهنی به وجود بیاریم که به ما این قدرت رو بده تا سراغ کارهای بعدی بریم.

    یه مثال از خودم میزنم. برخلاف بیشتر پسرها، من تا رسیدن به سن قانونی هیچوقت پشت ماشین ننشسته بودم و کلا هیچ ایده‌ای درباره رانندگی و اجزای اون نداشتم. این ناشناخته و ناآشنا بودن ماشین باعث شد تا مدام فکری در ذهنم تکرار بشه که تو نمیتونی این کار رو یاد بگیری، خیلی سخته، مردم تو خیابون فلانن، اگر فلان اتفاق افتاد چطوری میخوای کنترل کنی و هزارتا فکر این مدلی دیگه که کلا یک ترسی رو در ذهنم به وجود آورده بود جوری که انگار رانندگی سخت‌ترین و پیچیده‌ترین کار دنیاست!

    بعد از اینکه مدت روی ذهنم کار کردم و با خودم درباره این موضوع حرف زدم و سعی کردم احساس خوبی نسبت بهش داشته باشم، به زمان موردنظر که شروع کلاس هام بود، رسیدم و بالاخره پشت ماشین نشستم. ترس خاصی نداشتم ولی از لحاظ اعتماد به نفسی کمی سست بودم. مربی رانندگی همون جلسه اول من رو نشوند پشت فرمون و بردم داخل شهر و توی شلوغ‌ترین مکان‌ها. باورکردنی نبود. اونقدر همه چیز ساده بود که من اصلا باور نمیکردم این همه مدت چنین قضیه پیش پا افتاده‌ای رو برای خودم پیچیده و سخت کرده بودم. دقیقا یادم میاد به خودم میگفتم: «عه عه عه، همین بود؟ اون همه ترس و فکرای چرت و پرت به خاطر این کار ساده بود؟ بابا اینکه کاری نداره!»

    موضوع این نبود که رانندگی خیلی کار سختی و نشدنیه. اصلا. برای اکثر آدم‌ها بحث رانندگی یکی از راحت‌ترین کارهای دنیاست. اما نگاه من، زاویه دید من و نجواهای ذهنم تصویری رو برام به وجود آورده که انگار این کار سخت ترین کار دنیاست و هیچ جوره نمیشه از پسش براومد. در صورتی که بعدش دیدم اینا همش الکی بوده.

    مثالی که زدم یه نمونه سادش بود. بارها و بارها ازین اتفاقات برام افتاده. وقتی به چنین مسائلی حمله میکنیم و کار رو ساده پیش خودمون جلوه میدیم – ساده نه به این معنا که هیچ حرکتی نزنیم و یه جا بشینیم، بلکه به این معنا که میتونیم از پسش بربیایم – اونوقت الگوهای خوبی برای خودمون شکل میدیم و خیلی قوی میشیم. انجام دادن این کارها باعث میشه اگر در آینده بخوایم دوباره یه حرکتی بزنیم یا سراغ یه موضوعی بریم، با آوردن این مثال ها نجواهای ذهن رو خاموش کنیم. مثلا خود من اگر در آینده خواستم یه مهارت جدیدی رو یاد بگیرم و دیدم که ذهنم داره مدام میگه نه سخته، پیچیدس، نمیتونی و… قضیه رانندگی رو به یادش میارم و میگم که بابا تو همون زمانم میگفتی نمیشد. اما خب آخرش دیدیم که من تونستم. و بدین طریق خیلی راحت تر میتونم ذهنم رو کنترل کنم و به احساس خوب برسم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2198 روز

      آقای احسان

      درود به شما دوست و هم خانواده ی عباسمنشی

      با خوندن دیدگاه شما در مورد فایل آسان گیر کارها را..

      باید بگم واقعا هر کاری رو وقتی توی دلش بری و بقول استاد قدم به قدم جلو بری اونوقت بقیه ی کارها بهت گفته میشه و اونوقت هستش که انجام میشود..

      در مورد مثال رانندگی .. من خودم بیست سال مربی رانندگی بودم و تقریبا با شاگردانی که در ذهنشون ترس داشتن زیاد مواجه میشدیم ولی بعد از اینکه پشت فرمان مینشستن و با یک سری توضیحات اولیه و صحبت ذهنشون آماده میشد و بعد مرحله به مرحله پیش میرفتن و در نهایت موفق به اخذ گواهینامه میشدن و بعد ها هم در اثر تمرین و مداومت به راننده های خوبی مبدل میشدن که بعد از مدتی با ماشین خودشون میومدن دم آموزشگاه و کلی خودشونو به ماها نشون میدادن و ما مربی ها هم کلی ذوق میکردیم که چقدر خوشحالیم که شاگردانمون اینقدر اعتماد بنفشونو بدست آوردن و مهارت کسب کردن🤗🤗🤗

      در هر صورت براتون آرزوی موفقیت و پیشرفت و شادی و خوشحالی بیشتری رو آرزومندم

      🙏🙏🙏🌺🌺🌺🥀🥀🍀🍀🍀🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    معصومه ملک زاده گفته:
    مدت عضویت: 2099 روز

    🥰🥰🥰به نااااااامِ خدااااایِ وهاااااااااب🥰🥰🥰

    سلااااااااااام✋

    دوش با من گفت پنهان،کاردانِ تیزهوش

    چقدررررر خدا زیبا و ساده و روان بیان کرده که نمیخوام،آقا نمیخوام سرِّ شادی و خوشبختی رو ازتون پنهون کنم.حالا منظور از سرّ و خوشبختی و حالِ همیشه خووووب چیه؟ خدایِ مهربون میفرماید:

    (گفت آسان گیر بر خود کارها) تو زندگی رو آسون بگیر.کمتر غُر بزن.کمتر اعتراض کن.کمتر شکایت کن.کمتر ناسپاسی کن…. تو احساسِ خوب داشته باش.تو شکرگزاری کن.تو جورِ قشنگی به مسائلِ زندگیت نگاه کن.تو یه کم ساکت باش…..

    تو انقدررررر این زندگی و این دنیارو جدی نگیر(که از رویِ(طبع) سخت میگیرد جهان،بر مردمانِ سخت کوش) جهان با ما مشکلی نداره.ما اگه سخت بگیریم طبعا جهان بر ما سخت میگیره.

    تا نگردی آشنا زین پرده چیزی نشنوی. دقیقا بحثِ توجه به خواسته ها و هم فرکانس بودن با اتفاقاتِ خوب رو بیان میکنه.برایِ اینکه بهم الهام بشه،باید با خدا هم فرکانس بشم.وقتیکه من رویِ خودم کار کنم همه چیز آرام آرام تغییر میکنه و اون چیزی میشه که من میخوام.وقتی کارِ متفاوت انجام بدم و دیدِ متفاوت داشته باشم نتیجه م هم متفاوته(گوشِ نامحرم نباشد جایِ پیغامِ سروش) پیغامِ سروش و الهاماتِ خداوند همیشه و هر لحظه در حالِ ارساله و همیشه هست.این منم که باید با اون هم فرکانس بشم تا بشنوم.

    بچه ها اونجایی که استاد گفتن که دوستِ عزیز الان که داری صدایِ منو میشنوی یعنی فرکانسی رو فرستادی و اتفاقی نیست و این یک نشانه س…. خیلی خیلی کِیف کردم و ذوق زده شدم 🥰که توو این مسیرِ زیبا هستم و استاد داره با من حرف میزنه.این یعنی من با ارزشم.خداروششششکر.

    گوش کن پند ای پسر وز بهرِ دنیا غم مخور

    گفتمت چون دُر حدیثی گر توانی دار گوش

    واقعا این بیت مانندِ مروارید ارزشمنده.این یعنی که ما باید سر تا به پا گوش بشیم تا صدایِ خداوند رو جانانه بشنویم.وقتیکه ساکت باشم حتما صدایِ خداوند رو میشنوم. پندِ این شعر اینه که به خاطرِ این دنیایِ گذرا عضه نخورم و غم نخورم.در حالیکه با غصه هیچ دردی درمان نمیشه.بیشتر شدنِ غصه ها به خاطرِ مقاومتی هست که ما به خاطرِ مسائلی که برامون پیش میاد داریم.به خاطرِ نداشتنِ ایمان به خداوند هست.نتونستیم بی خیال بشیم.نتونستیم ببخشیم.نتونستیم بپذیریم که حتما خیرتی در اون مسئله برایِ ما وجود داشته.نتونستیم توکل کنیم به خداوند.

    در نهایت احساسمون رو بد کردیم و اتفاقاتِ بد هم پشتِ سرِ هم برامون به وجود اومدن.پس یعنی ما خالق بودیم.

    سعی کنیم احساسمون رو خوب نگه داریم.هیچ چیز ارزشِ غصه خوردن نداره.غصه خوردن مارو از همه چیز عقب میندازه.من با غصه خوردن نه میتونم به خودم کمک کنم و نه میتونم به کسِ دیگه ای کمک کنم.توو هر شرایطی فقط و فقط نکاتِ مثبت رو ببینیم و بهشون توجه کنیم تا خوبیها برامون زیاد بشه و از در و دیوار برامون خیر و خوبی و برکت بباره و این یعنی باز هم ما خالقیم.

    سپاااااااس از استادِ گرانبها و ارزشمندم و مریم جانم و همه ی عزیزانی که وقت میزارین و دیدگاهم رو با عشق میخونین.

    من با افتخاااااار عباس منشی ام .

    دوستدارِ همیشگیِ شما معصومه.

    💋💋💋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ستایش قوام گفته:
    مدت عضویت: 2516 روز

    به نام خداوند اسان کننده برای اسانی ها

    سلام سلام سلام

    صدتا سلام

    به تمام دوستان خوب و با ارادم که همت کردن کامنت میخونن درس میگیرن عمل میکنن درک میکنن و کامنت مینویسن

    و سلامی گرم و جانانه به استاد و مریم عزیزم

    من کم اینطوری شروع میکنم

    سریع میرم سر اصل مطلب

    ولی بد نیست اینجوری انزژی بپراکنی ها

    خوب خدایا شکرت

    اسان گرفتن

    الان که اومدم اینکامنتو بنویسم دارم اسان میگیرم چون کامنت قبلیم که هیچی نفهمیده بودم نشونه امروزچند روز پیشم بود و الان این فایل قسمت 42 روز شمار تحول زندگی منه

    دیگه پس باید بنویسم

    شروع میکنم هدایت میشم

    و راستی

    داشتم کامپیوترو روشن میکردم کامنت بنویسم دیدم همه اعضای خانواده مراقبه اند

    نمیتونم فایلو گوش کنم

    هدفون و هنز فری و….. همه دستشونه

    گفتم حالا یه کاریش میکنیم بالا خره یه راهی هست

    تو کشومو نگاه کردم هنز فری نبود

    یاد یه هنزفری قطار افتادم که احتمالا تو جعبمه گفتم خواستم فایلو بندازم اونو میارم

    و خلاصه تصمیم گرفتم پای در راه بزارم هرچند ممکن بود اون هنز فری خراب باشه

    تا وارد سایت شدم

    یوهو

    در زمان و مکان درست

    مراقبشون تمام شد خدایا شکرت

    بزن بریم ازادانه کامنت امروزو که نه امشبو اسان گیرانه تر از همیشه اغاز کنیم

    درسها و باورای خوبو درست که باید تکرار و تکرار و ایجاد و تقویت و عمل بشود

    گوش با من گفت پنهان کار دان تیز هوش

    و از شما پنهان نه شاید کرد سر می فروش

    گفت اسان گیر بر خود کار ها

    کز روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش

    وانگهم در داد جامی کز فروغش بر فلک

    زهره در رقص امد و بربت زنان میگفت نوش

    تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    گوش کن پند ای پسر

    واز بهر دنیا غم مخور

    گفتمت چون در حدیثی

    گر توانی دار گوش

    در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید

    زان که انجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

    بربساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست

    یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش

    ساقیا می ده که رندی های حافظ فهم کرد

    اسف صاحب قران جرم بخش عیب پوش

    ببخشید اگه اشتباه نوشتم اولین باره میشنومش

    خدایا شکرت میگه دیشب خدا با من صحبت کرد

    چه باورای خوبی و احساس لیاقتی داشته که باور داره خداوند باهاش صحبت کرده

    این دریافت الهامات از باور احساس لیاقت میاد

    و باور داره که خداوند میخواد که او ثروت مند و خوشبخت و شاد و ارام و سعادتمند باشه

    که میگه

    در شعرش که

    از طرف خداوند

    ای حاف من نمیخوام سر خوشبختی و شادی و خوشی رو ازت پنهان کنم

    گفت اسان گیر بر خود کار ها کز روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش

    دوباره اصل اینه ای عمل کردن جهان

    و ارزش و اهمیت عادات

    که اتفاقات و شرایط ززندگی مارو کنترل میکنن

    وقتی تو سخت میگیری جهان شرایط اتفاقات موقعیت ها و انسان ها و اتفاقاتی رو برات میاره که سختی بیشتر برات فراهم کنه و اونا هم مثل تو سخت گیر و لذت نبر باشن و تو به همین روند ادامه بدی اما وقتی اسان بگیری جهان اتفاقات افراد شرایط ادمها و ……ای وارد زندگیت میشه که اسانی لذت تفریح شادی و پیشرفت خود و شخصیت و باور ها و عادات و. بیشتر و افراد ساده گیر بیشتری به زندگیت میان

    و اهمیت عادات

    که وقتی تو عادت داری سخت میگیری

    طبق عادت و تمکرکزت سختی بیشتری وارد زندگیت میشه

    وقتی تو عادتت ساده گرفتن و لذت بردن باشه و ایمان به هدایت و حمایت رب همه چیز برات ساده پیش میره و خداوند کارا رو برات انجام میده

    تو زندگی رو اسان بگیر

    تو توجه و تمرکز به نعمتها کن به جای غر

    تو سپاسگزار تر باش

    تواحساس خوبی داشته باش

    در تمام روز و هفته و ماه و سال

    تو از هر شرایطی برای قدرتمند تر شدن در کنترل احساسات و کانون توجه و زاویه نگاهت استفاده کن

    تو انقدر جدی نگیر زندگی رو بحث بیخودی نکن لذت ببر و گذر کن مثل بازی

    لذت ببر نجنگ بحث نکن

    و سخت نگیر

    خوشبخت باش و برای لذت بردن و در احساس خوب بیشتر بودن لذت ببر و شاد باش

    چون جهان از روی عادت و ضات سخت میگیره بر کسی که سخت کوش و سخت گیر باشه

    وقتی تو لذت ببری سخت نگیری اسان بگیری حرکت کنی باور کنی هدایت میشی نگران اشتباه کردن و شکست خوردن نباش و ازش نترس جهان هم بهت ساده میگیره خداوندم یاری و هدایتت میکنه تو قدم بردار

    مثل اون عقربه که از روی بدی نبود که لاک پشته رو نیش میزد

    (داستانش این بود

    چیزی که یادمه البته از کلاس سوم چهارم

    یهروز عقربه میخواسته از اب رد شه نمیتونسته

    لاک پشته کمکش میکنه سوارش میکنه ببرتش

    اون عقربه هی لاک لاکپشتو نیش میزده هی تکرار میکرده

    (تکرار یک کار بد یا خوب و عادت و فرکانس نتایجو به وجود میار)بعد لاک پشته میگه چرا اینطوری میکنی میگه من عادت دارم بعد اونم تو دلش میگه منم عادت دارم برم رو و زیر اب و میره داخل و زیر اب و………

    بعد دیگه نمیدونم اون عقرب غرق میشه نمیشه و….)

    تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    انگار داره همون بحث فرکانسو میگه حافظ که تا من هم مدار و فرکانس نشم این پیامو دریافت نمیکنم

    و نمیگه تا اشنا نشی چیزی بهت نمیگیم

    میگه نمیشنوی

    یعنی تا هم فرکانس و مدار و احساس خوب و هدایت نشی ما داریم میگیم تو نمیشنوی و عمل نمیکنی به خاطر گفتگو های درونی منفی ذهنت

    خدایا شکرت من از این فایل علاوه بر نکاتی که دارم مینویسم اینم یاد گرفتم که

    به اشعار و…… درس ها و فارسی و زندگی نامه ها و ……..از پنجره قوانین ببینم و خوبیشم اینه که معلمامونم مثل استاد معنیش میکنن و من میتونم عالی ازش قوانینو بیرون بکشم مثل امروز واسه دینی درباهر عفو و بخشش و ایه های قران و……..

    با تکرار و تایید اینا کم کم باورامو در باره خداوند و سیستمی نگاه کردن بهش میسازم و تقویت میکنم

    خدایا شکرت وقتی ورودی هاتو تغییر میدی روند و عاداتتو تغییر میدی و سعی میکنی فیلتر کنی کانون توجه و احساستو چیزای جدید میبینی و دریافت و درک میکنی

    که در مسیر حرکتتن

    تو هدایت میشی

    وقتی تمرکز کنی روش

    مسیرت عوض میشه

    دریافت های ناگهانی داری

    اتفاقات و شرایط قبلیت به خاطر احساس و فرکانس و. قبلیته

    وقتی رو خودت کار میکنی با اگاهی های این سایت و محصولات و……. و هر جایی با اگاهی های خالص ،نشانه ها برات میان و تو با تکامل دریافتشون میکنی

    مثلا من یه چیزی بگم

    من از زمانی که بخش نشانه امرزو من افزوده شد به سایت که خیلی سپاسگزارم از خداوند و شما

    هربار میزدم فقط

    99 و 9 9صدم درصد مواقع فایلای سفر به دور امرکیا میاورد واسم

    منم فقط شاید چیز و مفهوم اون فایلو درک میکردم نه از نگاه به بالا

    بعدا که گذشت و تو توضیحات بیشتر در مورد زندگی در بهشت اون حرف استاد که دوستان نتیجه دیدن از سفر به دور امریکا منو هدایت کرد به کامنت نوشتن و مشخص شدن مسیرم که من همیشه میگفتم خدایا دقیقا باید چیکار کنم چجور رو خودم کار کنم و……. الانا فهمیدم خداوند هر بار با اومدن سفربه دور امرکیا در نشونم داشته بامن حرف میزده من هم مدار نبودم و با طی کردن تکامل رسیدم بهش و الان فهمیدم باید قانون تکاملو احساس خوبو درک کنم

    باید عزت نفسمو بالا ببرم

    باید عادات و فرکانسامو که از باورام میان رو بنیادین هر کدومشونو تغییر بدم

    باید متعهد بشم و سرلوحه زندگیم بشه کنترل احساس و کانون توجه و لذت و بیخیالی و رهایی و تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها تا باورام عوض شه

    باید در هر جا و کاری باورامو نسبت به خدا و فراوانی و سیستمی بودنش و……. تقویت کنم با تحسین و تاییید و دیدن نشانه ها

    و این مسیر تا اماده بشم تکامل میخواد و با هر کامنت

    با هر درس از هر موضوع و تحسین جهان اطافمو احساس خوب

    و عشق ورزی و باور سازی و تکرار و تکرار فایلا و کنترل کانون توجهم و مهم تر از همه لذت برد طی میکنم تکاملمو

    یاد میگیرم هر بار با تضاد هام که چگونه باید در مواقع و در دل شرایط به احساس خوب برسم و ارام ارام نتایج کوچولو کوچولو بزرگ و بزرگتر و بیشتر و بیشتر میشود

    وقتی این کارا رو کنم و یا بگیرم زیبابین و سپاسگزار باشم

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    و فقط این نیست

    و من تازه تا اینجا درک کردم که تغییر عادات از قضاوت نکردن و عدم تنبلی و ادامه دادن و…….. خیلی گستردس و تکامل میخواد همه ی همش

    و هرچی بیشتر پیش میرم بیشتر هدایت میشم و بیشتر میفهمم باید چیکار کنم و رو خودم کار کنم

    خدایا شکرت

    ممنونم استاد که دستی شدی از خداوند برای اموزش قوانینش و درک خودش و توحید و…….. ممنونم که خداوند داره منو فعلا از طریق شما هدایت میکنه

    خدایا شکرت برای وجود این دستت در زندگیم

    صمیمانه سپساگزارم

    خدیاا شکرت وقتی استاد میگه نه فقط با این فایل بلکه با هزاران طریق و دست و راه خداوند پیغامشو میرسونه

    یعین باور فراوانی

    و بی انتهایی و نبستن و محدود نکردن خداوند تا با دستاش با دستای بی شمارش با 8 میلیارد دستش بترکونه واسمون

    گوش کن پند ای پسر و از بحر دنیا غم مخور

    گفتمت چون درّ حدیثی

    گر توانی دار گوش(خدایا شکرت پیدا کردن تشدیدم هدایت پرورد کار بود اصلا نگاه نکردم به صفحه کلید که بخوام دونه دونه حروفو امتحان کنم با شیفت بشه تشدید همینجوری بهش فکر کردم که تشدید بزنم در خونده نشه زیر انگشتم بود با شیفت فشارش دادم شد تشدید خدای من خداوند و جهان با چه سرعتی داره پاسخ میده به خواسته هام به شرطی که من باور محدود کننده و مخرب نداشته باشم

    الانم واقعا یادم رفت کدومه در عرض شاید 1 دقیقه واقعا همون لحظه بهم گفت)

    خدایا شکرت پیغام گران بها و ارزشمند خداوند این هست

    از بحر دنیا غم مخور

    نه به این معنا که بی ارزش و سهل انگاری بشمار ها نه

    به این معنا که ما این دنیا رو برای لذت و شادی و سعادت و تجربه کردن و استفاده از توانایی و کشفش و دستیابی به اهدافت شاختیم و شرایطو فراهم کردیم

    جان من غصه نخور دیگه

    از فرصت ها قدرت هایی که بهت دادم استفاده کن

    (میدونی خیلی بحث سیستمی نگاه کردن به رب گستردس باید با تکامل روش کار شه

    هنوز تو ذهنم تصاویری و جملاتی ازین قبیل میاد که اشاره به انسانی بودن خداوند داره

    ناراحت میشه وقتی اینهمه فرصت داده استفاده نمیکنی

    نه خداوند ناراحت نمیشه او شرایطو برای خوشبختیت فراهم کرده

    تو استفاده نکنی خودت بهشت نمیری

    گفته نترس و غمگین مباش که بتونی سعادت رو تجربه کنی

    یا مثلا معلمی که خوب درس میده دوت داره بهد خاطر زحمتاش همه درس بخونن موفق بشن وقتی تو قدر نمیدونی نارحت میشه دیگه این کارو نمیکنه

    و…….. باید خیلی رو این نگاه به خداوند کار بشه چون خیلی مهمه و تفاوته بین مثلا کسی که خدارو هدایتگر میدونه و ایمان داره به هدایتش با کشی که خدارو کسی میبیه که اورو تو این جهان رها کرده و براش نخواسته

    تفاوت خوشبختی و پیشرفت با بد بختی و پسرفته)

    به خاطر دنیا یی که برای شادی و لذت هست و همه چیش فرصتیه برای خوشبختی غم نخور که کاری پیش نمیبره و شادی هست که همه کار میکنه برات و اون فرکانس خوبه که همه چی میشه برات

    هر چی که بخوای

    بی اهمیته اون چیزایی که تو واسش غصه میخوری

    رفتار بد کسی

    درس نخوندن کسی

    موفق نشدن

    اون چیزی که میخوانو ندارن

    و بدون که غصه خوردن اوضاعو بدتر میکنه

    سپاسگزاری و تغییر زاویه نگاه و احساس خوبه که تورو به درامد خوب به زندگی ایدهال میرسونه چون وقتی احساست خوبه یعنی باورات در مسیر درستن

    با باورا و سیوه تفکر و توجه و زاویه نگاه درست به دنیا رفتار کن و شاد باش و لذت ببر

    برای چیزی که به سادگی و با لذت بدست میاد غم مخور

    وقتی بتونی در هر مسئله ای قابل حل بودنشو خیریتو ببینی بدبختی و مشکل و غم پشت هم در زندگیت جاری نمیشه

    بلکه عزت نفس و قدرت و توانایی حل مسائل و خوشبخهتی و ثروت و شادی و باورای درست درت جاری میشه

    احساس بد = اتفاقات بد

    احساس خوب =اتفاقات خوب

    ببین در این دو جمله زندگی نهفته به خدا

    ظاهرا ساده هست و فهمیدیش

    وقتی میری تو عمل که اونم از حرف تا عمل تکامل و تعهد میخاد میفهمی باید واقعا رو خودت کار کنی تا بتونی فشار مقاومت های ذهنی و گفتگو هاش بشکنی و شاد باشی

    اگر غصه میخوریم به خاطر باور ها و دیدگاه نامناسبمونه

    وقتی غصه میخوریم فقط اشتباهات و خطاهامونو افسردگی و ناتوان و بیمار فکر ی مونو بیشتر میکنیم

    اگر موفقیت و هر چیزی میخوام باید قوی بشم در کنترل احساسم

    و الا با احساس بد همه چیز به سمت بد تر پیش میره

    خدایا شکرت نکته

    وقتی بتونی در هر شرایط و موقعیتی نکته مثبت پیدا کنی و احساستو خوب کنی

    میبینی چقدر اوضاع سریع خوب میشه و همه چیز عالی پیش میره و سعود میکن به مدار ها و ثروت و شادی و لذت و خوشبختی بیشتر

    خدایا شکرت و یه نکته درمورد تکامل به ذهنم اومد

    چرا استاد میگه از فایلای رایگان استفاده کنید ثروت محصولاتو میسازید؟

    چرا میگه اول از اونا شروع کنید اگر نتیجه گرفتید بیایید محصولاتو بگیرید؟

    چون اینم یه روند و تکامله که

    اول قانون

    درک کنی

    هی بهتر بفهمیش

    متعهد بشی

    خورد بشی در درک و به کارگیریش

    عمل کنی

    نتیجه بگیری

    بعد با ایمان مطلق با تعهد فراوان و قدرتمند و وحی منزل پذیری گوش و درک و عمل کنی که اون وقته که اون نتایج بی نهایت و همواره بیشتر و بیشترو میگیری

    خیلی سپاسکگزارم

    خدایا شکرت

    ممنونم

    الهی صد هزار مرتبه شکرت

    شب خوش

    ستایش 1 ساله به وجد امده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2198 روز

      خانم ستایش قوام

      درود به شما دوست و هم خانواده ی عباسمنشی

      اول از همه خواستم ازتون بابت نوشتن کامل این شعر و توضیحات آن تشکر کنم و با اجازه این شعر رو در دفترم نوشتم ..🌷🌷 گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش…. 🌷🌷

      و همچنین داستان عقرب و لاکپشت

      واقعا از درک و آگاهی شما در این فایل لذت بردم

      و از اینکه از خوندن کامنت شما و دیگر دوستان این سایت به آگاهی های بیشتری هدایت شدم تشکر و قدرانی میکنم

      نور و عشق و مهر و محبت و صلح و دوستی و آگاهی

      بیشتر و موفقیت و سلامتی و پول و ثروت و آرامش و آسایش پایدارو از هدایت الهی برای همه مون آرزومندم

      🌺🌺🌺🌺🥀🥀🥀🍀🍀🍀🌷🌷🌷🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ستایش قوام گفته:
        مدت عضویت: 2516 روز

        سلام رویای عزیز دلم

        خوشحالم که کامنتم بهت کمک کرده

        و بی نهایت سپاسگزارم که انقدر زیبا واسم پاسخ نوشتی و دستی شدی از دستان خدا برای هدایتم و دوباره خوندن این کامنتم و سعی در تکرار و درک و عمل بهش

        خدایا شکرت

        ممنونم

        دوستت دارم

        عاشقتم

        در پناه رب غنی رزاق شاد و ثروتمند و توحیدی و سلامت و خوشبخت و دوست داشتنی و عاشق باشی عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1907 روز

    در مدار چهلو دو “تحول زندگی”فصل دو

    ////////////

    الان متوجه یه چیزی شدم ، ینی پررنگ تر شد واسم!

    جدیدا پشت سر هم چندین تا نشونه از همزمانی رخ میده و چقدددر دلم میخاد این قبیل رویداد ها رو – خدایا ازت ممنونم بازم میخام ازین بیشتر.

    مثلا امروز یه کوچولو خواب موندم البته خودم تنبلی کردم چون دلم نمیخاست پاشم ، اصلا با یه حس نااااب یه حس جدید از خواب بیدار شدم. واقعا نمیتونم توصیفش کنم ، یه حسی مثه بوییدن یه چیزی مثه رز درحالی که همزمان میچشیش و لطافتشم لمس میکنی!!! عجیب بود خدایا شکرت خدایا شکرت … ساعتو نگاه کردم 7:7 دقیقه که استارت ورودم تو سایت تیک خورد

    اولش نفهمیدم یه دفه دیدم ا چه جالب ساعت هفت و هفت دقیقه و تاریخ هفتم هفتمین ماه سال!!!!!

    تا ساعتای نه صبح چند باری این فایلو گوش دادم و مشغول انجام سایر فعالیت های سایت مثه پاسخ به دیدگاه هایی که عزیزان مینویسن واسم و خداروشکر میکنم که چه حس خوبی میده بهم این تعامل با سایر کاربرا خدایا شکرت میخام ازین بیشتر///// که گفت برو متن مقدمه رو بخون و به اواسطش نرسیدم انگار یک نیرویی منو از جام بلند کرد و بهم گفت برو پی بکن برای دیوار چینی زمین پشت استخر جوفروش

    پروژه ای که هر روز واسه انجامش تو دفتر شکرگذاریم غیر ممکنه ازش ننویسم …

    واقعا بحدی قوی بود که کل تمرکزمو گرفت و نتونستم تا اخر متن رو بخونم و بلافاصله رفتم دنبال نیرو که کارو انجام بدن .

    به چند نفری که معمولا فعل یدی انجام میدن زنگیدیم گفتن تا چند روز اینده سرکارن، گفتم خدایا شکرت . جدای ازین موضوع اصلا هرموقع تو خویابون تابلوی اهسته برانید ، کارگران مشغول کارند رو میبینم خیلی خداروشکر میکنم ایشالا همیشه مشغول باشنو در حال گسترش زمین …

    خلاصه کارگر گیرم نیومد!عموم گفت خودت برو بکن ! به شوخی گفت فک کنم ، خندیدیم اما بعدش گفتم اها راست میگی خودم کنده کاری میکنم/ تا خواستم حرکت کنم و ابزار مناسب بردارم نجوا ها اومد زشته-کار تو نیس-تو اصلا بیل و کلنگ دستت گرفتی -و ازین دست دیالوگ ها / اما بحدی انرژی برای انجام این کار تو وجودم موج میزد که نمیتونستم بیخیالش بشم و بذارمش برای فردا یا وقتی که نیرو گیرم بیاد

    از طرفی این جملات :

    آسان گرفتن نه به معنای بیتفاوت بودن، بلکه به معنای جدی نگرفتن مسائل بیش از اندازه ی واقعیشان است؛ زیرا کار ذهن همواره بزرگتر، جدّیتر و مهمتر نشان دادنِ مسائل از آنچه است که واقعاً هستند.

    آسان گرفتنبه معنای، کم کردنِ فاصله ی میانِ تصمیم گیری و اجرای آن تصمیمات به وسیله ی، اجرای توکل در عمل است

    خلوصه بیل کلنگ برداشتم افتادم به جون زمین و یکم ادامه دادم نه واقعا سفته کار من نیس.گفت از قسمت هایی که خاک فشرده به نظر نمیرسه شرو کن یادم از قانون تکامل اومد و گفت انتظار بیجا از خودت نداشته باش تو لودر نیستی و تجربه بیل زدنتم کمه.خلاصه خدا کمکم کرد هدفونو گذاشتم تو گوشم چند باری باز همین فایلو گوش کردم

    حسم خیلی خوب بود موقع انجام کار اما هر وقت صحبت از سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش حسم بد میشد میگفت هااای خیر سرت داری به حرفای استادت گوش میدیاااا

    خب اینا کار تو نیس پول بده به یه بنده خدایی که تخصصش انجام اینکاره تموم شه بره .گفتم دیدی که به چندنفر زنگ زدم نبود دیگه.

    گفت خب فردا هم روز خداست بذار فردا یا اصلا پس فردا

    گفتم برو یرررره (گویش مشدی) خلاصه گویا روحم با بیل زد تو کله اش و تا چند لحظاتی راحت بودم از وز وز کردنش تاااا اینکه همسایه مون امد با پنج تا عمله و بنا رفت تو باغشو گفت این کار شما نیس باید کارگر بگیرین

    خندیدم گفتم همینطوره

    نجوا فقط یک جمله رو هی تکرار میکرد :

    سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش

    سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش

    سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش

    سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش

    گفتم کنترل ذهن همینه دیگه و سعی کردم و به هر شکل بود به کندن زمین ادامه دادم ساعتای دو بود مادرم زنگ زد گفت بیا ناهارررر برگشتم خونه و خداااا یگ قوره سبزی درست کرده بودن که واقعا خداروشکر خلاصه سه پرس!خوردم

    ساعت سه برگشتم سر کندن

    خلاصه قسمت جلوی زمین تقریبا تموم شد خدایا شکرت هوا هم امروز عاااالی یک نم بارونی هم زد به قول خانم شایسته دیوانه شدم

    الان ساعتو نگاه کردم که 20:20 دقیقه شب هست درحاالی که ولو شدم خواستم بخوابم که گفت تعهدت یادت نره مهدی جانم…

    این اپراتور که این قبیل ندا ها رو پیج میکنه تو سرم خیلی میخامش

    خخخخخخ

    دلم گفت این متن رو بنویسم درکنارش میخام یاداوری کنم به خودم که تا نگردی اشنا زیر پرده رمزی نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    این که داره هی واسم جفت شیش میاد

    اینکه حس و حالم خوبه و کلی ناب میچشم

    اینکه بعضی اوقات خدارو درونم،کنارم،همراهم و… حس میکنم و رها هستم از قیل و قال ها و قیمت دلار و نرخ بازار

    بخاطر لطف خداست که دارم روی خودم کارمیکنم ، ورودی های ذهنمو کنترل میکنم به امید وصال

    یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اَللّٰهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقٰاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئٰاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اَللّٰهُ ذُو اَلْفَضْلِ اَلْعَظِیمِ

    انفال ایه 29

    ترجمه مکارم : اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر از(مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، براى شما وسیله اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى دهد؛ (روشن بینى خاصّى که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت؛) و گناهانتان را مى پوشاند؛ و شما را میآمرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است

    ترجمه انصاریان:اى اهل ایمان! اگر [ در همۀ امورتان ] از خدا پروا کنید، براى شما [ بینایى و بصیرتى ویژه ] براى تشخیص حق از باطل قرار مىدهد، و گناهانتان را محو مىکند، و شما را مىآمرزد؛ و خدا داراى فضل بزرگ است.

    +166 روز

    اینم یک جفت شیش و همزمانی دیگه …

    خدایا شکرت.

    درواقع میشه گفت ساخت و ساز از امروز شروع شد

    خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که حمایتم میکنی تا زیبا زندگی کنم و زمین رو جای بهتری برای زندگی کردن تبدیل کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    ستایش قوام گفته:
    مدت عضویت: 2516 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به دوستان عزیز و مریم و استاد نازنینم

    خدایا شکرت

    کلی کلی اکاهای های این فایل و نوشته های ارزشمندش

    عمیق

    و کلیه کیله کلیه کلی جا هست واسه درک بهترش

    خیلی کم متوجه شدم

    اما میدونم به اندازه ایه که در مدارشم

    نمیدونم درکم درسته یا نه

    ولی درکمو مینویسم

    و درس هایی که گرفتمو

    قطعا بعد ها به درک بیشتر و متفاوت تری میرسم

    اما الان یکم گیجم

    همیشه با شروع کامنت احساس خوب ارامش شادی و توجه و تمرکز به نکات مثبت در من موج میزنه

    بنا بر این شروع میکنم

    هدایت میشم

    خدایا شکرت

    هیچ وقت نمیدونستم اسان گرفتن

    واژه ای به این کوتاهی انقدر مهم و پر مفهومه خدای من

    خدایا شکرت اول متن بی نظیر این فایلو برسی کنیم

    خدایا شکرت خط دوم سوم

    خدایا شکرت

    وقتی به کانون توجه بها میدیم و اهمیتشو در هدایت به انچه کانون توجهمون روشه درک میکنیم

    اسان میشویم برای اسانی ها

    یعنی

    اسان همه چیز برامون ساده رقم میخورد گمونم

    خدایا شکرت

    خیلی مهمه که به اندازه واقعی شون به مسائل بها بدیم

    چون هیچ کدوم انقدر بزرگ و مهم نیست که احساسمونو که معیار ورود جنس اتفاقات به زندگیمونه رو خراب کنیم

    اسان گرفتن یعنی

    فرار نکنیم از مسائلمون

    با اسان گرفتن مسیر

    و روند و ایمان به هدایت شدن

    و با اراده واردش شدن

    ارام بودن و احساس خوب

    و عجله نداشتن و قدم های کوچیک رو اغاز و برداشتن و بی اهمیت نکردنشون

    چراکه قدم های کوچیک و پیوسته نتایج بزرگو به وجود میاره

    اسان گرفتن یعنی ساده بگیریم تصمیماتو پیچیده نکنیم و با هدایت و توکل به خدا و باور به الخیر و فی وما وقع انجامش بدیم و تعویق ننداختن و نتیجه این کار همواره احساس خوبه

    ………….نمیدونم

    الان امادش نیستم

    میپذیرم

    انچه درک کردم سعی میکنم عمل کنم

    به زودی با درک عمیق و بهتری بر میگردم

    ستایش 13 ساله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    روح انگیز پورمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    به نام خدای هدایتگر

    ۴۲مین روز سفرنانه

    اولین فکری که فکر میکنم بیشتر ماها اول هرکار موفقی توذهنمون پررنگ میشه پیچیدگی اون کار یا موفقیته اون شخص و این یه بازی ذهنه

    پیچیدگی مثل یه کلافه به نظرم که ازاون بالا میفته وهرچی بیشتر دست میبری ومیخوای سردربیاری بیشتر توهم میپیچه وکور گره میشه به قول مریم جان

    همه ادمهایی که قبلا میدیدم من جمله خودم تاکید داشتیم رواین موضوع که حتما یه چیز پیچیده خاصی هست که این خروجی روداده

    مثل همین اشعار حافظ که فکر میکردم حتما کلی سختی وفکر کردن ومشقت پشت این اشعارزیبا و وزین وهم قافیه هست

    یاقران که حتما پیامبر کارو زندگی وعمرشو گذاشته فقط برای دریافت این اگاهی وچه سختی کشیده برای اینکه ایه به ایه جلووبره

    یا موفقیت وپیشرفتی توهرکاری وچقدر استاد فریاد میزنه بابا من هیچ سختی نکشیدم تابه اینجا برسم باز ازیه جایی میگردیم ازصحبتها وخاطرات ایشون که ببین اون موقع بندرعباس بوده چقدر سختی کشیده ببین پوستش کنده شده تا به موقعیت الانش برسه چرا واقعا ذهن انقدر دلیل میاره چرا انقدر تلاش میکنه هرکاری رو سخت جلوه بده

    چرا ذهن میخواد بگه یه فوت وفن کوزه گری هست که فلان کاری موفق شده یااون شخص حتما ادم خاصی بوده ازبچگی انتخاب شده بوده وهزارتا دلیل این شکلی واقعا چرا ؟؟؟

    این پیچیده کردن…. بجز ترفندو بازی ذهن برای ایستادن ودست روی دست گذاشتن چه چیز دیگه ای میتونه باشه

    برای اینکه قبول کنی وبپذیری توهیچ کاره ی واون افراد خاصن یا یه فوت وفن خاصی روبلدبودن یا شب وروز زندگی نکردن تابه اینجا رسیدن

    الان میفهمم حضرت علی که میگفت انسان ساده یعنی چی

    منظورش ازساده بودن یعنی چی

    مهمترین کار مافکر میکنم زندگی کردنه

    زندگی کردن ولذت بردن ازبودنه انقدر که دلمون ازشوق توسینه بکوبه وانقدر خیالمون تخت باشه ازحضورش انقدر زندگی رو زندگی کنیم وانقدرساده برسیم به ارامش ودرک کنیم این سادگی واسانی رو که بی حد وبی حساب باشه

    ماتنها موجوداتی هستیم که میتونیم این حس رودرک کنیم وبه این حسمون اگاه باشیم دیدی ادم تازمانی که یه امتیازی رو داره ولی اگاه نیست لذتی که میبره اونقدرها هم زیادنیس ولی وقتی اگاهیش میره بالا اون لذت وشوق چندین برابر میشه مثل تمام نعمتهایی که خدا مسخر ماکرده وماهرچی بیشتر اگاه میشیم بیشتر لذت میبریم خیلی فرقه زمانی که یه چشم یا گوش میبینه ومیشنوه بازمانی که چه ازنظر علمی چه ازنظر فیزیک ما متوجه این نعمت میشیم درهرلحظه شکر میکنیم ودلمون وقتی یاداین نعمت میفته ازشوق میلرزه

    حس میکنم این ساده واسان بودن کارها هم وقتی به درکش برسیم خیلی ذوق وشوق خاصی داره انقدری که ازما یه حافظ میسازه که جملات درزبانش مثل گوهر باارزش وزیبا میریزه بیرون و شوق نسلها ازشنیدنش و تفسیرش ودرک هر کسی به اندازه مدارش بی پایانه

    میشه محمدی که الهاماتش میشه کتابی به نام قران که هر بشری با دیدگاه خودش میخونه ولذت میبره وازاگاهی هاش استفاده میکنه

    میشه مولانا.. انیشتین …گاندی…عباس منش…وهمه انسانهای بزرگ واگاه وازاد

    خدایا چقدر دوست دارم منم بتونم این حس روتجربه کنم به همین اسانی به همین سادگی پروردگار من خیلی خوبه ازالان قلبم ازشوق میلرزه

    درزمان مناسب وحتما مدارمناسبش حتما میرسم طبق قانون تکامل وهمین قدم به قدم وبرگ برگ سفرنامه مقدمه این کاره چون میدونم وایمان دارم همون لذت ودرکی که تااینجای سفر داشتم خودش برام لذتبخشترین هارو برای ت تکمون داشته حتما بقیه راه هم همینجوری اسان وساده اس به شرطی که من ایمان داشته باشم الخیر فی ما وقع بتونم به مقام تسلیم ورضا برسم تا بتونم دریافت کنم

    بتونم چرا چراهای ذهن روساکت کنم بتونم به قول استاد اتفاق روفقط اتفاق بدونم ودرسی که ازاون اتفاق بایدبگیرم روببینم وایمان داشته باشم درمسیررشدم هرچیزی باشه حتما به نفع منه برای رشد این قانون روهمیشه یادم باشه باید اسان وراحت برسم هرجا دیدم دارم زور میزنم بدونم اشتباهه هرکجا چسبیدم به خواسته وهدف اشتباهه هرجا وابسته شدم زنگ خطر باید بصدا دربیاد که نه این درست نیس

    خدایا شکرت برای همین الان وهمین لحظه ات که اینجا بودم واگاهی های ناب بچه هاروخوندم وتونستم ازخودم ردپایی باعشق بجا بزارم خدایاشکرت خدایاشکرت بی انتها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      طیبه گفته:
      مدت عضویت: 695 روز

      سلام

      نوشته شما رو که میخوندم رسیدم به قسمت آخرش :

      بتونم چرا چراهای ذهن روساکت کنم بتونم به قول استاد اتفاق روفقط اتفاق بدونم ودرسی که ازاون اتفاق بایدبگیرم روببینم وایمان داشته باشم درمسیررشدم هرچیزی باشه حتما به نفع منه برای رشد این قانون روهمیشه یادم باشه باید اسان وراحت برسم هرجا دیدم دارم زور میزنم بدونم اشتباهه هرکجا چسبیدم به خواسته وهدف اشتباهه هرجا وابسته شدم زنگ خطر باید بصدا دربیاد که نه این درست نیس

      دقیقا چسبیدن به خواسته ،برام سوال پیش اومد وقتی خوندم البته

      قبلش گفتم خدا در مورد موضوعی که چند روزه اتفاق به ظاهر بدی که افتاده بود و سعی کردم حالم رو خوب نگه دارم ولی برام چندین بار سوال پیش میومد و هر بار منو خدا میفرستاد به نظرات نشانه ای که همون روز برای اتفاق به ظاهر بدم اومدم و نشونه ازش خواستم یعنی به فایل آسان بگیر

      و من میگفتم چشم میرم میخونم

      وقتی به نظر شما رسیدم پرسیدم که چسبیدن به خواسته یعنی خدا میگی من به خواسته ام چسبیدم ؟بعد یه صدایی ته دلم گفت برو تو جستجو بنویس چسبیدن به خواسته

      رفتم و به فایل تعهد به خواسته یا رها بودن نسبت به آن هدایت شدم

      این روزا بیشتر شده هرچی سوال میپرسم از خدا به شکل بسیار سریع جوابمو میده

      ازش سپاسگزارم که هدایتم کرد تا در نظراتتون حرفش رو بهم بزنه تا بگه ته ته خواسته ات شرکه اونو از بین ببر پل پشت سرتو خراب کن و به من اعتماد و باور داشته باش

      خدایا شکرت

      ممنونم بابت این همه خوبیت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2042 روز

    این فایل عجیب منو یاد فایل محبوبم تو سفر به دور امریکا میندازه:

    فایل ۷۶ و گفته های مریم جان:

    زندگی فقط یک بازیه!!!

    فقط باید لذت برد از زندگی، انسان فقط برای لذت بردن خلق شده! امیدوارم متوجه باشید در مورد چه نوع لذتی صحبت میکنم.

    همان لذتی که یک نفر رو از میامی به لس انجلس برای تماشای مسابقه میبرد، همان لذتی که برایت وقت مشاوره و وکیل و راه حل اقامتی میشود،

    همین بیخیالی یعنی توجه به نکات مثبت، همین بیخیالی یعنی توکل، همین بیخیالی ها یعنی دریافت هدایت و الهامات. جوش نزدن، حرص نزدن ، رها بودن: الله اکبر…

    چقدر واضح گفته شده :

    که از روی طبع سخت گیرد جهان بر مردمان سخت کوش…

    همین! این یعنی قانوووووون.

    وقتی اوضاع خوب پیش نمیره، کارم گیر داره، لزوما مشکل شاید از من نباشه…. شاید باید واقعا خودم رو رها کنم و دنبال توجه به نکات زیبا برم و خوش بگذرونم و خودم رو کشف کنم، از روزمره گری ها در بیام و ابعاد وجودی خودم رو گسترش بدم.

    پیام خداوند همینه!

    یاد کتاب رویاها می افتم که استاد میگن سعی کنید سبک شخصی خودتون رو داشته باشید. به سبک خودتون زندگی کنید و زندگی رو خلق کنید!

    یاد آموزه های استاد شعبان علی می افتم

    که میگفت هر کس بتونه از اکثریت گله وار جدا بشه و به اقلیت معمار وار بپیونده…

    یاد حرف های ابراهیم و استاد در مورد ایلان ماسک می افتم که میگفتن: شنیده های قبل رو پاک کرده و با توجه به قانون فیزیک ایده های خودش رو گسترش میده…

    یاد کتاب قرآن می افتم که میگه:

    ما پدران خود را بر این آیین یافتیم!

    طبق همین گفته ها سعی کردم زندگی جدید خودم رو بسازم و اتفاقا یک سری کارها و پروژه های ناتمام قبل رو که اتفاقا طلب کارم هستم، باطل کردم چون واقعا عذاب آور شده بودن.

    چون عزت نفسم برام مهمتره

    چون نمیخوام باج بدم

    چون نمیخوام زیربار حرف زور باشم

    یاد یه سخن دیگه می افتم:

    وقتی کاری راحت انجام نمیشه، اون کار، کار درستی نیست. راه رو باید تغییر داد.

    گفتمت چون در حدیثی، گر توانی دار گوش…

    خدایا عاشقتم.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      ستایش قوام گفته:
      مدت عضویت: 2516 روز

      سلام دوست عزیزم

      خدای من چقدر بی نظیر نوشتی واقعا شما محضری

      چه اسم زیبایی بر گزیدی

      چقدر متنتون فوق العاده بود

      سپاسگزارم

      مخصوصا جمله اخرتون

      گفتمت چون در…………..

      حس فوق العاده ای داشت

      ممنونم

      در پناه رب شاد و ثروتمند و سالم و خوشبخت و پیروز و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2198 روز

      عزیز خدا

      دوست و هم فرکانسی و هم خانواده ی عباسمنشی

      خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم برای این دیدگاهتون در این فایل آسان گیر کارها رو ….

      چقدر نکته های قابل توجه ای رو در این رابطه بیان کردید

      فایل ۷۶ سفر به دور آمریکا …

      که حتما واجب شد برم دوباره ببینمش

      یا .. یاد آموزه های استاد شعبان علی

      یا حرف های آقای ابراهیم با استاد

      و دیگر نوشته های شما

      خیلی ممنون و سپاسگذارم که از خوندن کامنت شما و دیگر دوستان به آگاهی های بیشتری هدایت میشم..

      نور و عشق و محبت و صلح و دوستی و مهربانی و شادی و آرامش و آسایش و موفقیت و پول وثروت و آگاهی بیشتر از هدایت الهی برای همه مون آرزومندم

      🌺🌺🌺🌺🌺🥀🥀🥀🍀🍀🍀🌷🌷🌷🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    حجت اله دشت پیما گفته:
    مدت عضویت: 2763 روز

    الهی به امید تو

    سلام خدمت همه،

    روز ۴۲م

    دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش، کز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

    گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع، سخت میگیرد(میگردد) جهان بر مردمان سخت کوش

    حافظ میفرمایند: دیشب فردی که همه چیز را می داند و به همه اسرار آگاه است به من راز شادی و سرخوشی می فروش را گفت در حقیقت استعاره از این است که بو الهام شده، و منظور از سر می فروش همان راز خوشبختی، شادی و آرامش است . می فروش استعاره از کسی است که شادی و آرامش و لذت را عرضه میکند و این راز این است: باید بر خودتان آسان بگیرید و باید توانایی ایجاد احساس خوب را در خودتان در هر شرایطی داشته باشید، این راز خوشبختی و شادی است. وقتی که ما مسائل و در کل زندگی را خیلی جدی نگیریم و رها کنیم و ایمان و توکل مون رو در هر لحظه حفظ کنیم اونوقت آرامش را احساس میکنیم، الا بذکرالله تطمئن القلوب.و اگر این کار رانکنیم اوضاع بر ما سخت می شود زیرا روح ما همواره همه چیز را اسان میگیرد و وقتی ما به خودمان سخت میگیریم فاصله فرکانسی ما(ذهن) و روح زیاد شده و احساس بدی پیدا میکنیم، با این احساس ما در مداری قرار میگیریم و با اتفاقات و شرایط و تجاربی برخورد میکنیم که احساس بد بیشتری در ما به وجود می آورند و ما قسمتی از این جهان را تجربه خواهیم کرد که پر از سختی و مشکل است، نه به این دلیل که دجهان از روی کینه یت نفرت بخواهد به ما سخت بگیرد، بلکه این قانون جهان است، جزئ سرشت و طبع جهان است که هر فردی اتفاقاتی از جهان را تجربه میکند که هم جنس با با نگاه و دیدگاه و باورش است. سخت گرفتن زتدگی به هر شکل میتونه باشه، مثلا اینکه ما پول داریم ولی همش دغدغه تموم شدنش رو داریم و به خودمون سخت میگیریم، اینکه توی مسایل اینقدر ذهنمون رو درگیر مشکل میکنیم که نه تنها راه حل به ذهنمون نمیرسه بلکه مشکل میاد رو مشکل و.. و آسون گرفتن همون توکل و ایمان ما هست، همین که باور داریم خداوند ما رو هدایت و حمایت میکنه و در نتیجه آرمش داریم که رسیدن به این نقطه تکامل میخواد.

    وان گهم در داد جامی کز فروغش بر فلک، زهره در رقص آمد و بربط زنان میگفت نوش

    با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام، نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش

    حافظ سرخی شراب جام رو به دلی خونین و حالت هلالی لب جام رو به لبخند جام نسبت داده و مفهومش این است که جام با وجود دل خونین نیز می تواند لبخند بزند و در عمل یعنی باید بتوانیم در شرایطی که اوضاع به ظاهر بد است باز هم احساس خوبی داشته باشیم، نه مانند چنگ که با کوچکترین ضربه صدایش در می آید!

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی، گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    چطور میتونیم پیام های الهی رو بشنویم؟ چطور میتونیم رموز موفقیت رو درک کنیم و به اتفاقات خوب برخورد کنیم؟ وقتی با خدا هم فرکانس شویم. حالا چطور با خدا هم فرکانس شویم؟ وقتی فاصله فرکانسی ذهن و روح رو کم کنیم نگرش ذهن را شبیه نگرش روح کنیم، حالا چطور ذهن و روح رو هماهنگ کنیم؟ با ایمان، توکل، آرامش و احساس خوب پیدا کردن آگاهانه در هر شرایط و ادامه این فرکانس. اونوقت میتونیم الهامات و ایده ها رو دریافت کنیم. به قول قرآن:

    وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ لَا یَسْمَعُوا وَ تَرَاهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لَا یُبْصِرُونَ، اگر آنها را به هدایت خوانی نمی شنوند و مشاهده میکنی که نگاهت می کنند اما نمی بینند.

    یعنی اونها توی مدار هدایت نیستند و با این فرکانس غریبه و بیگانه هستند.

    گوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخور/گفتمت چون در حدیثی گر توانی دار گوش

    پند و حدیث بسیار زیبا و کاربردی رو میگه و اون هم غم نخوردن، غصه نخوردن و به قول قرآن محزون نبودن، لاتحزنک و.. و در عوض شاد بودن و احساس خوب داشتن هست، رها کردن و توکل بر خدای مهربان هست.

    یه زمانهایی پیش میاد که وقتی اتفاق بدی میفته ما احساس بدی پیدا میکنیم و به خودمون هم حق میدیم که احساسمون بد باشه و فکر میکنیم طبیعیش اینه که الان باید به موضوعی که پیش اومده فکر کنیم و احساس بد داشته باشیم، ولی اصلا مهم نیست که چه قدر دلیل منطقی و قابل قبول داریم که احساسمون بد باشه، قانون میگه احساس بد = اتفاقات بد، با هر دلیل و منطقی. مثل اینکه دستمون رو با هر دلیل و منطقی روی آتش بگیریم میسوزه، میخواد بخاطر نجات جون یک نفر باشه، برداشتن یک شی قیمتی باشه، سهوی باشه و … در هر صورت نتیجه یکیه. امیدوارم که بتونم از این آگاهی های ناب بیشتر در عمل استفاده کنم و وقتی پیوسته به این شکل عمل کنیم اون وقت مدارمون تغییر میکنه….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: