خصوصی شدن در دفترخاطرات و پروفایل عمومی

توجه
همراهان عزیز خانواده‌ی صمیمی عباس‌منش‌،
در راستای کمک به رشد و پیشرفت شما‌، دوری از حاشیه‌ها و تمرکز روی مسائل اساسی‌، دیدگاه‌های پروفایل و همچنین دفتر خاطرات طبق تصمیم استاد عباس‌منش خصوصی شده‌اند و فقط توسط صاحب پروفایل قابل مشاهده هستند. استاد توصیه می‌کنند که تجربیات و دیدگاه‌های خودتان را که با توجه به هر قسمت از هر دوره‌، یا هر فایل دانلودی کسب کرده‌اید را در بخش دیدگاه‌های همان فایل ارسال کنید تا دقیقا بتوانید در هر بخش‌، دیدگاه‌های خودتان و دوستان دیگرتان در همان مورد را به صورت یک‌جا مشاهده کنید و همچنین روند پیشرفت خود و دوستانتان را در دیدگاه‌هایی که در هر فایل دارند مشاهده نمایید. بعلاوه‌، دیدگاه‌های شما در بخش دیدگاه‌ها بسیار بیشتر از دفتر خاطرات یا پروفایل عمومی مشاهده می‌شوند و دوستان بسیار بیشتری می‌توانند از آن‌ها استفاده نمایند.
همه‌ی این تغییرات‌، در راستای ارتقاء کیفیت بخش دیدگاه‌های سایت‌، و همچنین کمک به رشد و پیشرفت اعضای خانواده‌، و دوری از حاشیه‌ها و پرداختن به اصل می‌باشد.
100 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسام روح الهی» در این صفحه: 1
  1. -
    حسام روح الهی گفته:
    مدت عضویت: 2329 روز

    با عرض سلام

    دوره ١٢ قدم را از اول شروع کردم به تمرین و قرار دادن در زندگی روزمرم به خاطر اینکه از قدم ٩-١٠ به بعد به خاط مساعل سنگین که البته بهانه ای بیش نیساز نظر ذهنی جدا شدم از ١٢ قدم و چون مطمعنم و دیدم اثراتش را از اول شروع به تمرین کردم و میخاهم از اول برای شما تمام تمارین و اتفاقات را ارسال کنم و این تمرین تمرین جلسه ٣ قدم یک هست:

    (من اگه یه جنسی همون مثل تابلو نقاشی داشتم اینجوری پر فروش و جذاب میکردم اولن عکس از نظر خودم خاص باشه و احساسشا بگیرم مثل یه چیزی ک هیچکس تا حالا ندیدی به همین جذابی چیدمان نمایششا یه جور مخفی و جذاب نمایشش میدش ک همه کنجکاو بشن یه عکسی را انتخاب میکردم که قشره ٣٠تا۴٠ سال را ببره تو حس خودش حس خوبی بگیره چیزی باشه که واقعا احساسشش کنه تو معروف کردنش یه جور نمایشش میدادم دکورم را میچیدم که خیلی بدرخشه

    واسه فروش دوتا راه دارم یا تک فروشی یا تعداد مختلف واسه تک فروشی تو خود نمایشگاه جاهایی که تو دییده یک قسمتهایی از تابلو را جوری ک چشم را مجذوب کنه قرار میدادم مثلا تو ١٠ جا ١٠ قسمت تابلو که معلوم باشه به هم ربط داره و دکور غرفم را جوری میجیدم که فریاد بزنه برای اینکه چند تابلو داشته باشم یکیشىن رهبره بقیه قرار میدادم و چیدمانش را جوری میچیدم که اون سرتر و جذابتر باشه قیمت ها جوری میخورد که تفاوت فاحشی داشت با بقیه و این حس را در خودم ایجاد میکردم و این حس را جوری به تابلو انتقال میدادم که انگار زندست و جوری باورش میکردم که اماده ۵٠ عداد تو سه سایز داشتم ولی مشتری که میخاسم باهاش پرزنتش کنم میگفتم الان ندارم و سفارش مگرفتم و باید تا فلان تاریخ صبر کنید خودم جوری باور میشد که تابلو واسم خیلی بالا بود و لاکچری انگار همه ارزوی داشتنشا دارند و حس میکردم هر کسی از دم غرفم رد میش بی اختیار پاهاش کشیده میشه به سمت تابلو خیلی جالب بود انگار عکسی بود که نقش جامعه بود همه مردم منطقه فلوریدا خودشونا داخل اون حس میکردن هر چی مردم اینجوری مجذوبش میشدن ارزشش برای من بیشتر میشد باهاش خیلی نزدیک شده بودم جالب بود جوری که خودم دلم نمیخاست بفروشمش انقدز با ارزش شده بود افردا همه خودشون متوجه خاص بودن تابلو بودن یه کار دیگه ای که میکردم این بود پارچ مشکی رو تابلو انداخته بودم و قسمتی که تو تکهای عکس تو نمایشکاه شیر کرد بودم را بیرون پارچه میزاشتم و الباقی پنهون و علامت عکس گرفتن ممنوع هم جوری نمایش میدادم که خیلی خیلی مهمه که طرف تشنه دیدن تابلو بشه اگه هزینه داشتم که ٣-۴ تا دختر با تیپ خیلی رسمی مشکی برای پذسرای و نمایش قرار میدادم و همین یک تابلو داخل قرفه باشه که همه دارند برای این تابلو فعالیت میکنند و این تابو یک قیمت بالا نسبت تموم هم قرفه ای هام میزدم که همه تشنه تابلو باشندخلاصه خیلی جذاب میبود بسته یندیشم خیلی خاص قرار میدادم همچنین قابی که داخلش قرار میدادم)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: