خصوصی شدن در دفترخاطرات و پروفایل عمومی

توجه
همراهان عزیز خانواده‌ی صمیمی عباس‌منش‌،
در راستای کمک به رشد و پیشرفت شما‌، دوری از حاشیه‌ها و تمرکز روی مسائل اساسی‌، دیدگاه‌های پروفایل و همچنین دفتر خاطرات طبق تصمیم استاد عباس‌منش خصوصی شده‌اند و فقط توسط صاحب پروفایل قابل مشاهده هستند. استاد توصیه می‌کنند که تجربیات و دیدگاه‌های خودتان را که با توجه به هر قسمت از هر دوره‌، یا هر فایل دانلودی کسب کرده‌اید را در بخش دیدگاه‌های همان فایل ارسال کنید تا دقیقا بتوانید در هر بخش‌، دیدگاه‌های خودتان و دوستان دیگرتان در همان مورد را به صورت یک‌جا مشاهده کنید و همچنین روند پیشرفت خود و دوستانتان را در دیدگاه‌هایی که در هر فایل دارند مشاهده نمایید. بعلاوه‌، دیدگاه‌های شما در بخش دیدگاه‌ها بسیار بیشتر از دفتر خاطرات یا پروفایل عمومی مشاهده می‌شوند و دوستان بسیار بیشتری می‌توانند از آن‌ها استفاده نمایند.
همه‌ی این تغییرات‌، در راستای ارتقاء کیفیت بخش دیدگاه‌های سایت‌، و همچنین کمک به رشد و پیشرفت اعضای خانواده‌، و دوری از حاشیه‌ها و پرداختن به اصل می‌باشد.
100 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امیر ملک پور» در این صفحه: 1
  1. -
    امیر ملک پور گفته:
    مدت عضویت: 1823 روز

    سلام به اعضای سایت و استاد عزیز ،الان داشتم قسمت 109 زندگی در بهشت را میدیدم که یک احساس خوب بهم گفت که این رو بنویسم.

    من 19سالمه،تجربه چندانی دارم ولی چند ماهه با سایت عباس منش آشنا شدم و توی این چند ماه خیلی با خودم کار کردم و یه مدتی بود که میخواستم کار خودم را شروع کنم و استرس داشتم و امروز متوجه شدم ایمانم به خدا کم شده و دوباره امروز وقت گذاشتم و 3 قسمت فیلم توحید عملی را دیدم و این رو هم بگم من تا چند روز پیش از خانواده ام پول میگرفتم بعد چند بار خواستم کار شروع کنم که نشد بعد یاد گرفتم که تکامل باید طی بشه و فهمیدم باید از صفر شروع کنم و یه تعهدی به خودم دادم که از این به بعد خودم پول دربیارم و میدانم توی این راه خدا من را هدایت خواهد کرد من از بچگی این را تقریبا هر روز شنیدم که(تو هیجی نمیشی و تو نمیتونی یه گرون هم پول دربیاری)من کلا ناامید بودم و این را باور کرده بودم و هر بار که دنبال کار میرفتم نمیشد دلیل هم نداشت ولی الان به اون باور ها غلبه کردم و سعی میکنم روی پای خودم وایسم و به خدا ایمان دارم میدانم بهترین اتفاق ها برایم می افتد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: