دستیابی به اهداف سخت است یا آسان؟ - صفحه 9
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-26 07:33:532022-08-12 09:49:24دستیابی به اهداف سخت است یا آسان؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام عجب کلیپ زیبا و کاربردی بود .
واقعا همینه همه چیز ذهنیه من کارهایی که میکنم واس دیگران عذابه و انگار میخوای جونشونو بگیری ولی واس من خیلی راحته چون از قبلش توذهنم راحتش کردم مثلا هرهفته کوه میرم اوایل مثلا بار اول فقط از رخت خواب بیدار شدن و کندن سخت بود فقط همون یه بار از دفعات بعد خیلی راحت و ساده شد واسم .یا قانون سلامتی اویل شاید دوسه روز یه خرده سخت بود بعدش انگار من از موقعی که به دنیا اومدم روش تغذیه ام همین شیوه بوده یعنی مثل اب خوردنه برام باز هم برمیگرده به خوده انسان من عاشق تغییرم وهراتفاقی بیافته باآغوش باز میپذیرمش وحالا جالب اینجاست که دیگران فکر میکنن خیلی سخته ولی درصورتی که برای منی که مدام درحال تغییر هستم واقعا راحته وقتی میری تودلش من به نظرم سختیش فقط تو کنترله ذهن واس شروعه وگرنه کافیه قدم اولو فقط برداری تموووووووومه یعنی ومن هم استاد خیلی تو زمینه تغییر خوبم خداروشکر اصلا مقاومتی ندارم .سپاس ازاین ویدیو زیبا ❤
خداوند یک درهایی رو باز میکنه که ما نمیدونم الان چیه و کجاست و چجوریه
من این روزها میگم راحتی رو انتخاب میکنم و این فایل رو خدا برای من آماده کرده
وقتی میگم آسان کن منو برای آسانی ها
خدا میاد استاد عباسمنش رو هدایت میکنه تا منو در راه رسیدن به آسانیها هدایت کنه تا به آسانی و با راهنمایی و راه روشن برسم به اسانی
وقتی من قدم برمیدارم طبق شرایط الانم، به آسانی ظرف م رو پر میکنم میرم برای ظرف بزرگتر
چرا
چون خداوند قانون گذاشته که من اندازه ظرف الان م رو براحتی پر کنم با نیروی ذهنی و قدم های آغازین بقیه قدم ها رو خدا با دقیق گفتن اینکه چجوری و از چه طریق بردارم میگه بهم
الله اکبر
خداااااااااا
من دقیقا صبح نشستم هرچی گفتی بهم نوشتم راجع به مقصد مهاجرتم و یکی از بهترین الگوهایی که میشناسم رو مثال زدم برای خودم
الان اومدی فایل گذاشتی روی سایت که دوباره عین جمله های که نوشتم رو درباره دبی یا یک مکان دیگه تکرار میکنی!!!
که بهم بگی شیرین صد در صد حرف های صبح حرف من بود به اونها
شک نکن و قدم بردار
خدای من
عزیز یکی یک دونه ی من ای از من به من نزدیکتر و عاشقتر ممنونم ممنونم ممنونم
من قدم برداشتم
من این روزها با تو قدم برمیدارم
کامنت مینویسم خودم رو جستجو میکنم و تو قدم به قدم بهم نشون میدی که هستی و بار رو تو داری جا ب جا میکنی
تو داری خودتو بهم ثابت میکنی که من خوشحال باشم
ممنونم
۲۲:۴۴ دقیقه فایل
بهم میگی اره همین که داری الگو برداری میکنی از افراد موفق درسته
ادامه بده درسته
من خیلی خوشحالم و سپاسگزار که دارم درست کار میکنم و مطمینم مطمینم که نتایج کوانتومی دریافت میکنم مطمینم
این اواخر مدام دارم با خودم فکر میکنم، افکارم و اعمالم رو در چهارچوب قانون میگذارم
مدام صدای استاد توی ذهنم میپیچه که توی قدم اول میگفتن «فرمانده ذهنت باش، فرمانده افکارت باش، این افکار برای چی اومدن توی ذهنت؟»و من دارم تلاشم رو میکنم و خدا قدم به قدم منو هدایت و حمایت میکنه.
امروز صبح در جواب هجوم افکار و ذهن نجواگرم شروع کردم به ریشه یابی افکارم و براش باور سازی کردم، فکت آوردم و نوشتم و نوشتم…
و الان این فایل رو دارم گوش میکنم و خدا خودش میگه که تک به تک جمله های استاد همون مطالبیه که نوشته بودم…
که باید الگو برای هدفم پیدا کنم
که باید به خدا توکل کنم
که چگونگی و راه و روش کار خداست و من همین که قدم اول رو برمیدارم و عمل میکنم به هدایتم ، خداوند قدم به قدم نه تنها من رو هدایت میکنه بلکه قدم ها رو برای من بر میداره و اونهایی هم که سهم من هست انجام دادنشون، باز هم خودش هدایت و حمایتم میکنه.
من هم در حال مهاجرت هستم و مدام خداوند بهم یاداور میشه که فقط باید به خواسته هام و نه چگونگی ها و فرعیات متمرکز باشم،
درها باز میشه و راه ها بهم نشون داده میشه
من باور دارم که نعمت در تمام جنبه های زندگیم جاری میشه چون تا به امروز من موفق بودم هرجا که شجاعت داشتم و به هدایتم عمل کردم.
مثل روزی که از کارم استعفا دادم و کسب و کار خودم رو شروع کردم، هداوند بهم امکانات داد، فضای رایگان، یک همراه همفرکانسی که باهم کار میکنیم و باهم داریم به امید خدا مهاجرت میکنیم، و امروز با تمام شرایط عالی خدا گفته مهاجرت کنید به اندازه مدار و شرایط الانتون و ما گفتیم چشم
اینقدر این روزها نشانه برام فرستاده و خودشو ثابت کرده که شک ندارم به تمام خواسته هام و بیشتر از تصوراتم میرسم، فقط کافیه باور داشته باشه، همهچیز رو به خدا بسپارم، قدم های سهم خودم رو بردارم و شاهکــــار خدا رو برای خودم ببینم .
همینطور که فایل پیش میره و گوش میکنم با خودم میگم آره، اره این فایل اصلا برای من آماده شده چون دقیقا در شرایطی هستم که استاد دارن مثال میزنند و چقدر دلگرم کننده س که خداوندی دارم که اینقدر مستقیم، واضح و در بهترین زمان من رو هدایت میکنه به آگاهی های که نیاز دارم بهشون.
و بعد از همین افکار و تایید نشانه ها هست که مریم جان شروع میکنند به مثال زدن در مورد دانشگاهشون و خـــدای من
خدای من
دقیقا موردی رو صحبت میکنند که من هم این روزها داشتم بهش فکر میکردم و داشتم ذهن نجواگرم رو قانع و ساکتش میکردم که قبول کنه آنچه رو که من میخوام و میدونم که میشود، خدای من سپاسگزارم، نمیتونم چطور سپاسگزاری کنم که هم در شان خدایی تو باشه و هم منتهای حس سپاسگزاری من رو بهت منتقل کنه، ولی تو آنچنانی که میشنوی قبل از اینکه بگویم و میخوانی قبل از اینکه بنویسم…
من مدام شرایط دلخواهم رو در مهاجرت پیش رو و شغل مدنظرم دارم توی ذهنم مرور میکنم و ایده آل هام رو مرور میکنم، ذهنم میگه خیالبافی، من بهش میگم قانونِ، من تمرکز میکنم روی نتیجه نهایی و میشود.
و همینجاست که خداوندم که میبینه من دارم تلاش ذهنی میکنم و دارم قدم برمیدارم، میاد به کمکم، استاد و مریم جان رو هدایت میکنه که باورهای مناسب مهاجرت م و شغل و شرایط مدنظرم رو برام دونه به دونه ذکر کنند و مثال هم بزنند.
خداوندم همه امور رو هدایت میکنه تا من به خواسته م برسم و هرچقدر هم خواسته ها و شرایط ایدهآل من از نظر ۹۹ درصد مردم غیرمنطقی باشه، ولی من انتخاب کردم که همون یک درصد خاص جامعه باشم، و خدا خیلی ماهرانه و عاشقانه داره هدایت و حمایتم میکنه.
خدا همیشه خودشو بهم ثابت کرده و میکنه، چرا خوشحال، امیدوار و متوکل و مطمین نباشم؟!
من مطالب بالا رو نوشتم و مریم جون در دقیقه ۶۶:۵۴ فایل میگن «خداوند هدایت میکنه، واقعا همیشه خداوند به طرز معجزهآسایی هدایت میکنه و همه آیتمها کنار هم چیده میشن»
اگر همه این هماهنگیها و همزمانی ها که بقول استاد «همزمانی نیست، قرار گرفتن در بهترین زمان و بهترین مکان هست بدلیل بودن در مسیر درست و همراستا با خواسته » نشانه های هدایت و حمایت خداوند من از راه من و باورهای من نیست، پس چیه؟
.
در مورد مثالی هم که استاد گفتن بنویسیم
سالی که من در یکی از مشهورترین دانشگاههای تهران درس میخوندم و مدام در رفت و آمد به شهر خودم بودم، چون من شاغل بودم و کلاس های دانشگاه هم یکی دو روز در هفته بیشتر نبود، من هم خیلی فعال بودم و هم خیلی ماهر بودم در کار و رشته درسیم، یکی از همکارانم به من گفت برو همونجا تهران بمون هم درس بخون هم کار کن، این شغل فعلی تو رشدی نداره و وقت خودتو اینجا تلف نکن، برو و مطمین باش که موقعیت های بهتری در تمام جنبه ها منتظر تو هست.
من بدلیل اینکه ترس داشتم از ترک کردن نقطه امن خودم، اینکه اینجا توی شهر خودم با خانواده م زندگی میکردم، یکسری امکاناتی در اختیارم بود و … نرفتم و موندم و دقیقا پیشرفتی هم نکردم، با تمام تخصص، مهارت و ذوقی که داشتم.
۹ سال من در اون شغل موندم.
و خداوند به من لطف داره همیشه و دید که من دارم هدایت رو جستجو میکنم، رحمتش رو به من ارزانی کرد وقتی که درخواست کردم.
توکل کردم و در یک لحظه و بدون اینکه با کسی مشورت کنم که بخواد تصمیم من رو تحت شعاع قرار بده، از شغلم اومدم بیرون سه سال پیش، و چندین بار هم دوباره گفتند که بیا و با ما همکاری کن ولی من قبول نکردم.
به محض اینکه توکل کردم و قدم برداشتم، خداوند در زندگی من پررنگتر شد، چون من بهش نشون دادم که اهل عمل هستم.
درهایی از نعمت و رحمت الهی به روی من باز شد.
در طول این سه سال من تبدیل شدم به یک کارآفرین موفق و مستقل، و موفقیت ها در همه جنبه ها خداوند به من عطا میکنه همیشه،
آرامش، خوشحالی، رضایت، موفقیت، پول، دوستان کارآفرین و موفق، همکاران همفرکانسی، و امروز که مینویسم در حالی که در حال مهاجرت کردن هستم به امیدخدا و همه امورم رو به خدا سپردم و ازش هدایت حمایت میخوام بیشتر و بیشتر.
البته جزییات بیشتر شرایط گذشته و کنونیم رو در کامنتی در فایل live۱۳ نوشتم که تکرار دوباره اون جزییات لازم نیست.
هرروز بهتر شدم، هیچ روزی نیست که به خودم نگم شیرین تو عالی هستی تو تغییر کردی حتی مثل دیروز خودت هم نیستی، آفرین
خداروشکر میکنم که اینچنین خدایی دارم که حواسش بهم هست، دوستم داره و دوستش دارم و همیشه شاهکار کرده برام، ازش همیشه میخوام که بهم کمک کنه که عملگرا باشم و کمکم کنه که هر آگاهی دریافت میکنم یادم بمونه و بهش عمل کنم.
خدای من
منو به راه راست کسانی هدایت کن که بهشون نعمت دادی
بنام خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
بازم یه فایل کاربردی دیگه که اگه بتونیم مطلب اصلی رو ازش استخراج کنیم و تو عمل به طور مرتب استفاده کنیم خیلی از مسائل حل نشده ما حل میشه
خدایا به من توانی بده که بتونم جایی که باید اقدام کنم اقدام و جایی که باید صبر کنم ، صبر کنم
استاد خیلی خوبه این فایل
این رو بگم خیلی از ما ها تو مسائلی که واسمون راحته بیش فعالیم و تو مسائل پاشنه اشیلمون ( که روش مقاومت داریم ) عملمون به نسبت کمتره ، دلیل اصلیش اینه که تو تصویر ذهنی ما کارهایی که راحت انجام میشه تمرکز روی نتیجه نهایی و لذت هاش وخوبی های اون کاره ، خب این مغز عزیز واسش انرژی آزاد میکنه وهی ما رو پوووش میکنه که بورو انجام بده
و تو مسائلی که عملمون به نسبت ضعیف تره ، تصویر ذهنیمون اینه که خب مثلا اینجاش با اونجاش سخته ،هزار بار مرور کردیم مراحل سختشو تو ذهنمون و خدا رو شکر که این ساز و کار رو یادگرفتیم و می تونیم با الگو برداری از جاهایی که خوب عمل کنیم برسیم به جاهایی که توش نیاز به اقدام داریم
ولی قبل اقدام بهتره چندین بار به ذهنمون بگیم نتایجی خوبی که آخرش نصیبمون میشه هی مسیر رو واسش راحت تر جلوه بدیم ( من همیشه میگم به خودم نترس خدا هست قرار نیست همه رو تنها خودت انجام بدی ، یادته فلان کار چقد اولش سخت وترسناک بود وقتی رفتی تو دلش و هی نجوا میومد میگفت اخ سخته ، طول میکشه اصلا چه اصراری هست انجام بدی و و و ، ولی تو گوشتو گرفتی و ادامه دادی و راحت شدی و دیدی سخت نبود و تو سختش کرده بودی و اینجا ذهنت اگه ادامه بدی باهات همراه میشه )
تمرین این جلسه
کارهای که از نظر ذهنم راحته
کارهایی که از نظر ذهنم سخته
چقد استاد مثل همیم وقتی گفتی اسباب کشی داشتم از خنده می مردم 😃😃😃
یکی از مشکلات و مسائل طاقت فرسا زندگیم اسباب کشی هست
اونم چون ۷-۸ بار اسباب کشی کردم تنهایی و چون خسته شده بودم و بیش از اندازه فشار میاوردم به خودم ، طبق تجربه قبلیم که از باور قبلی میومد ذهنم کار رو سخت میکنه الان
حتی یادمه یکی از دوستام که عضو سایت هم هست بهم میگفت تو چرا انقد گیر دادی به اسباب کشی یعنی چپ و راست میرفتم میگفتم چطوری لوازم رو جمع کنم چطور فلان و … تو ذهنم در واقع سختش کرده بودم 😃( همین الانم روی این قضیه مشکل دارم اصلا هرچیزی که نیاز به به هم ریختگی داره نیاز به از نو چییدن و مرتب کردن داره )
خود مهاجرت واسم خیلی آسونه ولی اسباب کشی ترمز شده که نتونستم تا آلان مهاجرت کنم
ارسال و دریافت بسته های پستی رسیدن به موقع
آشپزی در عین حال شاغل بودن البته آشپزی هر روزه
وقتی فکر میکردم تمام مراحلشو تو ذهنم میاوردم ( دلایل سخت کردن کارها اینه که ما فقط روی خودمون حساب میکنیم نه روی خدا )
انجام چند تا کار در طول روز و مدیریت همه کارها اصلا صبح بیدار شم یکم سختمه که چطوری به همه کارهام برسم و همه رو مدیریت کنم ( سعی کردم تو این مسئله وقتی دارم یه کاری رو میکنم به این فکر کنم که هیچ کار دیگه ای وجود نداره اینطوری خیالم راحت تره و بگم خدا کمکم میکنه سخت نگیرم )
شغل جدید و مهارت جدید خیلی خیلی واسم سخت بود و هست ( تغییر شغل قبلیم به شغل جدیدم خیلی طول کشید انقد می دونستم واسم سخته به خدا گفتم یه طوری انجام بده اصلا نفهمم از کجا خوردم 😅)
گرفتن مدارکی که نیاز به انجام کارهای اداری داشت مثل گواهینامه ( خیلی رو این موضوع کار کردم و خدا رو شکر از خودم راضیم یادمه چندین سال از گواهینامه دوستام استفاده میکردم )
کارهای فیزیکی مثل ورزش تو خونه ( اینم خیلی روش کار کردم و از کم شروع کردم با اهرم رنج و لذت و الان توش خیلی خوب شدم )
کارهایی که واسم خیلی راحته اونم توی این سایت از کامنت بچه ها متوجه شدم
مهمترین رعایت تغذیه هست واقعا بعضی ها اضافه وزن دارن و میگن ما نمی تونیم جلوی غذا خوردنمون رو بگیریم من درک نمیکنم اصلا تو مغزم عصبش ساخته نشده چون خودم راحت تر از دیگران این کار رومیکنم چون تمرکزم روی اندام و سلامتیم هست و اصلا به لذت خوردن غذاهایی مثل شیرینی نوشابه و … فکر نمیکنم البته از بچگی عادت به خوردن غذاهای این چنینی نداشتیم اینم دلیلش هست
استقلال کاری
اینکه چطوری بعضی ها حتی اقایون میگن ما نمی تونیم از شغل کارمندی بیایم بیرون ! یادمه وقتی رفتم دانشگاه و اطاق عمل قبول شدم و شغلش هم آماده بود ولی من نرفتم و گفتم من که دارم انقد انرژی میزارم و کارم انقد خوبه چرا واسه دولت کارکنم میتونم بزارم روی کاری که می تونم گسترشش بدم و توانایی هامو ارتقا بدم تو شغل کارمندی توانایی هام محدود درآمد محدوده زندگی ماشینی من می خوام نا محدود باشم و گذاشتمش کنار به سادگی
همین کامنت نوشتن که بعضی ها میگن سختمونه، واسه من راحته فکر کنم دلیلش اینه که عاشق نوشتن و نویسندگی هستم و اینو یه کار مفید میدونم هم برای خودم هم دیگران چون خودم با نوشته های دیگران خیلی تاثیر گرفتم پس قطعا کسی هم هست که با نوشته های من تاثیر + میگیره سوای اینکه به نفع خودم هم هست و باعث تمرکز و تثبیت اون موضوع میشه
سلامتی جسم و مسائل مربوط. به جراحی و کارهای تهاجمی پزشکی
دیدم خیلی افراد تو مسائل این چنینی ترس دارن ولی خدا رو شکر این ترس رو اصلا ندارم چون واسه رشته ام صفر تا صد خیلی از عمل ها رو دیدم
و یه چیز دیگه هم که یه هو به ذهنم رسید که اضافه کنم
این ویژگی خوبی که دارم رو هم خدا هدایتم کرد که متوجه شدم
چون همیشه با افرادی که تو این زمینه ها مشکل داشتم برخورد میکردم و میدونستم براحتی بهشون کمک کنم
و تکرار این الگو باعث شدمتوجه بشم و
برعکس
تو زمینههایی که مشکل داشتم و نیاز به کمک افرادی داشتم که تو اون زمینه ها قوی هستن میومدن
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
به نام خدای مهربان و بخشنده ای که دوباره به من فرصت داد تا گوش و جان من پذیرای این همه آگاهی باشه سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته ی زیبا و دوست داشتنی ام ممنونم بابت بارگزاری این فایل مفید چقدر چقدر چقدر تاکید بر عمل کردن و شروع کردن و توکل کردن و قدم در راه گذاشتن بود توی این فایل من قلبم همیشه میدونه چی برای من خوبه حیف که گاهی نادیده میگیرم یه مدتی بود که من متاسفانه فایل های استاد رو گوش نمیدادم و مدام قلبم تکرار میکرد که برو و برای خودت و جانت وقت بزار و گوش بده ب فایل ها و من مدام بهونه میاوردم که وقت ندارم تا اینکه در گیر یه بیماری شدم ک گذرا بود ولی خداروشکر میکنم ک این مدت ب من اجازه داد که قلبم دوباره باز بشه به سمت گفته های استاد و الان میفهمم این همه درخواست قلب من بخاطر چی بود چون دقیقا تو هر زمینه ای که من گره داشتم شما در موردش صحبت کردین و این لطف رب به منه که چیز هایی که باید بشنوم رو از زبان کسانی میشنوم همیشه که تو ذهنم قبولشون دارم و خداروشکر میکنم که هروقت من واضح از خداوند سوال میپرسم خداوند از طریق یکی از دستانش که استاد عزیزم هستن همونقدر واضح و شفاف جواب سوالم رو میده اینکه شروع کن و نترس وقتی قدم در راه میزاری در ها به روی تو باز خواهد شد اینکه فقط توکل کنی به خودش و به سختی راه فکر نکنی اجازه ندی ذهنت بازی بده تورو و فقط و فقط با توکل به خود رب فرمانروای عالم شروع کنی و وقتی شروع کنی درهایی به روی تو باز میشه که هیچ ایده ای در موردشون نداشتی .
وقتی با عشق و تمرکز و توکل شروع میکنی یختی ها برای شما اسان خواهد شد با لذت این مسیر رو طی خواهی کرد .
من خودم ادمی بودم که همیشه میترسیدم من دیپلم خیاطی دارم بعدش رفتم اموزشگاه و خیلطی پیشرفته اموزش دیدم و تو مزون هم کار کردم ولی برای اینکه برای خودم کار کنم همیشه فکر میکردم که نه هنوز هیچی بلد نیستی و نمیتونی انجامش بدی خیلی خودمو دست کم گرفتم ولی دوستان من با همون مدرک دیپلم شروع ب کار کردن و کلی مشتری دارن و کلی موفق شدن ولی من خودم مدام بهونه اوردم .
ولی یه کاری که به لطف رب مهربانم دوباره ب وسیله یکی از دستانش دقیقا چیزی که من میخواستم و خداوند بهم بخشید خدایا یکی از زیباترین اتفاقات زندگیم بود اینکه اینقدر من دور از خودم میدیدم و خدا اینقدر مسیر رو کوتاه کرد که اون شخصی ک ارزو داشتم کنارش کار کنم خودش اومد بهم پیشنهادکار داد ولی من باید قدم بر میداشتم و این فرد هم میگفت نترس و شروع کن نگران نباش از اشتباه کردن شروع کن و من با توکل به خودش با توکل به خدا قبول کردم البته که خیلی میترسیدم حتی ذهنم شروع کرده بود به بهونه اوردن که نههه حقوقش کمه نه راهش دوره نه اصلا تو دوست داشتی که کنار این شخص کار کنی این آقا اصلا اینجا نیست اجازه نمیدن تو باهتش سر یه میز بشینی همه ی این بهونه ها داشت باعث میشد ک جا بزنم ک این چندتا فایل اخیر شما صحبت های شما با ازاده جان و صحبت های شما تو ی این فایل چقدددر چقدددر راهگشا بود برای من چقدر من رو به خودم اورد مونونم استاد ممنونم امیدوارم به لطف خدای خودم بیام و اینجا بگم که نتیجه ی این توکل و کم نیاوردنم باعث شد ک چقدر تو این کار پیشرفت کنم به خودم قول دادم اینقدر خوب کار کنم که خودشون بخوان که من دور همون میز بشینم که الان فقط از دور نگاه میکنم و مطمعنم که خداوند من رو یاری میکنه تا به اونجا هم برسم مرسی مرسی که من رو آگاه کردین از بهونه هایی که داشتم میگرفتم
سلام و خدا قوت استاد
استاد یه سوال
حرف هاتون کاملاً درست و شما میفرماید که ما باید قدم برداریم و خدا خودش کمک میکنه
من گاها احساس میکنم که باید قدم بردارم ولی خیلی وقتها این فکر به ذهنم میرسه که نکنه من تکامل ام رو طی نکرده باشم و با قدم برداشتن کار رو خراب کنم ، من مرز این دو حالت به تکامل رسیدن و قدم برداشتن و بین تکامل طی نکردن و قدم برداشتن و شکست خوردن رو درک نمیکنم
در هر دو حالت این که بگن اگر تو تکامل ات رو طی کرده باشی احساس خوبی داری برای قدم برداشتن ولی گاهی هیچ حسی نیست.
لطفا توضیح میدهید که از کجا بفهمم تکاملی پیش میرم یا نه؟
سپاس از استاد گرامی
انشالله همیشه موفق باشید. 🌸🌹🌹🏵❤
سلام به استاد عزیزم و همچنین مریم خانم گرامی ، من همیشه هر کاری را که در گذشته با باورهای غلطی داشتم میخواستم انجام بدم بدون در نظر گرفتن قانون تکامل انجام میدادم و چون بچه پرریسکی بودم جهان خیلی تو گوش من زد تا راهمو پیدا کردم با آموزه های استاد فهمیدم داستان جهان این شکلی نیست در واقع تو باید تو هر کاری تکاملت را طی کنی و از مسیر درست به خواسته هات برسی-
در خصوص سوال های استاد باید به دوستان عرض کنم تقریبا تو هر کاری که میخواهم شروع کنم اصلا به سختی کارش فکر نمیکنم فقط با کله خودم جلو میرفتم و فکر میکردم بهترین افکار دنیا را دارم و بارها ضربه خوردم
من در سال 81 دیپلم گرفتم و چون زیاد به فمر بیزینس بودم دانشگاه نرفتم و رفتم اداره استخدام شدم و در کنار کارم عکاسی زدم و ….. خلاصه بگم در حین کارم در اداره دیدم بچه های هم رده من همه دارن میرن دانشگاه لیسانس بگیرن پیش خودم گفتم چرتا من این کارو انجام ندم همه گفتن تو نمیتونی با سه تا بچه و زن و فرزند در عین حال که تو اداره هم هستی بری دانشگاه تمام وقت کلاس برداری ولی از ادنجایی که اگه همه بگن نمیشه و پاشنه آشیل من هست پیش خودم گفتم محسن تو میتونی دقیقا بقول حرفهای استاد برایم اتفاقاتی افتاد و من به جایی تو اداره هدایت شدم که وقت آزاد زیاد داشتم برای دانشگاه رفتن و خداروشکر لیسانسمو گرفتم …..
اینجا باید به دوستان عرض کنم دوستااااان مطمئن باشید موقعی که حرکت کنید تو هر کاری دستان خداوند به کمکتون میاد مطمئن باشید موقعی که خدا عزم و ارادتون رو ببینه کل جهان به خدمت شما در میاد شک نکنید ….. این قانون های خدا بینظیره اگر واقعا ایمان داشته باشید …..
در پایان از استاد و مطالبی که برای ما تو سایت بارگذاری میکنه خیلی خیلی سپاسگزارم خدارو هزاران شکر میکنم که تو مدار شنیدن صحبت های استاد منو قرار داد خدایا شکرت
با سلام واحترام. به دو فرشته و فرستاده خدای مهربون برای هدایتم همیشه از خدا میخواستم منو به اصل و چشمه برسونه و شما استاد عزیزم اون چشمه هستید و همچنین سرکار خانم شایسته عزیز. اولا سپاسگزارم برای نشان دادن ثروت ماشین زیباتون که خیلی راحت بدون دخالت شما مسیر رو طی میکرد از اون پیکان دنده آرژانتینی بی کولر (تفکر سخت)تا این تراک خود ران زیبا و خوشرنگ که بسیاری از نیازهای شما رو رفع میکنه(تفکر آسان). ممنون از واژه به واژه های پخته ریشه دارو پر مفهمتون هربار این فایل رو گوش میکنم جهانی از آگاهی های نو و نوتر به رویم گشوده میشود مثل تمامی محصولات و فایل های ارزشمند شما. من زمانی که ۱۸ ساله بودم ماشین نداشتم ولی تفکرم در مورد گرفتن گواهینامه اسان بود بار اول آیین نامه و بار سوم گواهینامه رانندگی را گرفتم. قبولی در کنکور راحت قبول شدم فوق دیپلم لیسانس فوق لیسانس سی سال تدریس و کار در اداره بعنوان مسئول آسنا گیری در امور مردم و کار مردمو راحت راه انداختم . سال ۹۴ با شما اشنا شدم خیلی مدهبی بودم فایل دعای کمیل شما رو گوش کردم تفکر اسان تعصب را کنار گذاشتم ببینم این جوان (استاد)چه حرفی برای گفتن داره آیا مثل بقیه فقط حرف میزنه یا مثل خودم دنبال اصل و ریشه هست . استاد من هم مثل شما کتاب میخوردم به جهت علاقه شدیدم به کتاب شاید بیش از سه هزارجلد کتاب های متفاوت ومخصوصا موفقیت رو خوندم پاداش من هدیه من از سمت خدا سید حسین عباس منش بود. با گوش کردن فایل دعای کمیل شما دلم شما رو آسون قبول کرد من اصل و نا اصل رو براساس حرفه معلمیم و باتوجه به مطالعات وسیعم پیدا کردم . تفکر آسان به راحتی با یک سوم درامدم منو همسرم که ایشونم کارمند هستن شروع کردیم خرید اولین محصول یعنی روانشناسی ثروت یک ،گام به گام تا استقلال مالی ،عزت نفس اعتماد به نفس ثروت سه عشق ومودت در روابط کتاب رویاهایی که رویا نیستند۱۲ قدمووو. خلاصه اهل مطالعه شدید ولی اهل ورزش اصلا چند سالی در جوانی رزمی کار کردم ولی یعد کامل ورزشو بوسیدم کنار گذاشتم لذت بران نداشت(اهرم رنج و لذت)از خانه ۵۵متری در یک مجتمع دور افتاده شهری محروم استانی محروم هدایت شدیم به شهری بزرگ خانه ۶۰ متری(تکامل) خانه ای ۱۰۰ متری خانه ای ۱۶۵ متری و چند میلیاردی در بهترین نقطه شهری که ساکن هستم . الان بازنشست شدم یکسال هست . خیلی وقت بود از خدا درخواست و هدایت طلب کردم برای کم شدن وزنم ۱۰۴ کیلوبودم استاد شما دریکی از محصولاتتون نوید وزن کم کردن رو دادین به خانمم گفتم خداروشکر خدا جوایمو دادگفتم منتطر باش استاد چون خودش مثل من راحت طلب هست بهترین و ساده ترین و اسان ترین راهو برای رسیدن به وزن و سلامتی مطلوب روپیدا میکنن و این اتفاق با تولید محصول قانون سلامتی افتاد . استاد عزیزممنون ممنون ممنون برای محصول قانون سلامتی من ۱۰۴ کیلویی شدم ۷۴کیلو سی کیلو بقول شما با عشق و حال و بشکن کم کردم همه فامیل بعد دو ماه منو دیدن حتی نزدیکانم داشتن سکته میکردن گفتن مریض شدی چرا اینقدر لاغر شدی گفتم تازه سالم و قوی و پر انرژی شدم راه اسان رو انتخاب کردم و اراده کردم همپای استاد و بچه های قانون سلامت تا الان که خدا رو شکر در ماه چهارم هستم . بچه ها این محصول استاد بی نظیره محشره طلاست مثل عمر و زمان ارزشمنده . خلاصه همه گفتن بسه لاعر نشو گفتم حال نمیکنین نبینین منو عیسی به دین خود موسی به دین خود . خیلی ها سوال میکنن چطوری مگر میشه . منم مثل حضرت مریم به گهواره این طفل تازه متولد شده اشاره میکنم میگم.www.abasmaneh.com خدا سلامت ثروت عزت نفس اعتماد به نفس بزرگواری بهشت دنیا و اخرت برو توی این سایت حالشو ببر. استاد سپاس گزارتونم برای این همه شمش های طلا وحتی ارزشمندتر. خدا میدونه چقدر زندگی ها رو از نابودی نجات دادین خدا خیر بی نهایت بهتون نصیب بکنه. این داستان اسون گیری های من بود . اما داستان سخت گرفتن مهاجرت کردم به ترکیه مدتی بودم اما چون سخت گرفتم برگشتم که پایه هامو محکم کنم و باوراسان را بسازمو انشالله حرکت کنم . استاد عزیزخانم شایسته بزرگوار. بسیار بسیار ازشما دو عزیزبابت این همه لطف و بزرگواری سپاس گزارم . بقول حضرت حافظ عمرتان بادو مراد.❤❤❤❤
سلام به استاد نازنین و خانم شایسته و دوستان عزیزم
ذهن لاکردار بطور پیش فرض عادت داره همه چی رو سخت و وحشتناک و تاریک نشون بده ! علاوه بر اون بعضی ها از قانون یک “توهم بزرگ” توی ذهنشون دارن. یکیشون خود من در یکسال پیش !
اون موقع ها توی ذهنم این بود که : مدت هاست دارم روی خودم کار میکنم و قانون رو یاد گرفتم و میتونم با ذهنم هرچیزی رو که بخوام خلق کنم و جهان هستی رو با افکارم وادار کنم که به من پاسخ دلخواهم رو بده و نیاز نیست من دیگه کار کنم ! کار کردن سخته ! پدر آدم در میاد !
و عملا “حرکت” خاصی نمیکردم . نشسته بود با افکار مثبت و جملات تاکیدی و ایمان به خدا ، انتظار نتایج عالی رو میکشیدم.
این توهم از قانون توی ذهن من افتاده بود آدمی که افکارش رو درست کنه آنچه رو که میخواد خودش به سمتش میاد و خداوند خواسته هاشو براش متجلی میکنه و نیاز نیست کار خاصی انجام بدی !
این توهم در حدی توی ذهن من انقدر قوی بود که وقتی داشتم جملات تاکیدی گوش میکردم تا میرسیدم به این جمله ؛ ردش میکردم و بهش گوش نمیکردم :
” من میدانم راحت ترین راه برای رسیدن به ثروت ، کار کرن تخصصی در شغل مورد علاقه ام است.”
این جمله رو رد میکردم . بهش گوش نمیکردم ، حالمو بد میکرد.
بعدها فهمیدم چرا این جمله انقدر برام سنگین و نامطلوب بود. دلیلش این بود منم مثل 99% افراد از قانون کج فهمی داشتم و فکر میکردم با کار کردن روی خودم یهو یه پولی ، ثروتی ، موقعیتی چیزی بشکل جادویی می افته سر راهم !!! اما این قسمت از قانون رو اصلا نفهمیده بودم تمام این آموزش ها ، مثبت اندیش بود ، توکل داشتن ، جملات تاکیدی ، تجسم و … برای اینه که ما انگیزه بگیریم و “قدم برداریم” . برای اینه که یه حرکتی بکنیم. آقا تا حرکت نکنی هیچ اتفاق شگفت انگیزی توی زندگیت نمی افته. هیچ خبری نیست. باور کن هیچ خبری نیست تا زمانی که تو قدم برداری و برای اون خواسته ات “حرکت” کنی.
یه مثال بزنم واضح تر بشه :
کلی روی خودم کار کرده بودم کلی هم نتایج ریز و درشت داشتم . زمانی بود که میخواستم یه خونه رهن و اجاره کنم . توی ذهنم این بود دنبال خونه گشتن خیلی سخته و خیلی اذیت میشم ! با چندتا املاکی تلفنی صحبت کردم و قرار شد مورد مناسب من رو پیدا کنن و با من تماس بگیرن. بقیه کار رو هم سپردم به خدا و برا خودم تخت نشستم !
قافل از اینکه “باید” حرکت میکردم و “باید” هر روز میرفتم چند تا مشاور املاک و مواردی که داشتن رو میدیم و در موردشو صحبت میکردم . ولی من چیکار کردم ؟ اولا روی آدم ها حساب باز کردم (شرک) که برام خونه پیدا میکنن. دوما حرکت نکردم و نرفتم جاهای مختلف خونه ببینم و توهم زده بودم حالا که دارم خوب روی خودم کار میکنم خدا برام خونه پیدا میکنه !
نتیجه چی شده ؟ دو سه روز مونده به مهلت تخلیه، من هنوز هیچ خونه ای پیدا نکرده بودم . خونه ها همه اجاره رفته بود و من موندم و توهم جذب خونه ی دلخواه !!!
خلاصه جهان هستی با فشارهاش منو وادار به حرکت کرد و شروع کردم به گشتن درست و حسابی و بالاخره به هر بدبختی بود یه خونه پیدا شد … هرچند به درد نخور و خیلی دیر و گرون …
بقول استاد توی قرآن هم همیشه گفته : آمنو و عملو صالحات ! من قسمت آمنو رو خیلی خوب انجام دادم یعنی ایمان داشتم توکل داشتم احساس خوب داشتم اما قسمت عملوصالحات رو اصلا رعایت نکردم و نفهمیدمش . عملوصالحات که فقط نماز روزه نیست. عمل صالح یعنی کار درست ! یعنی همون حرک کردن در جهت رسیدن به خواسته .
اما بعد از اون درسمو خوب یاد گرفتم و هی دارم بیشتر یاد میگیرم. جهان به من یاد داد که باید حرکت کرد ؛ اون هم به موقع ! قبل از اینکه مجبور بشی.
از اون به بعد خداروشکر هی دارم زندگیم رو بشکل عملی بر پایه قوانین می چینم و دارم قانون مهم “حرکت کردن” رو هم انجام میدم ، کارها رو برای خودم سخت نمی کنم و همیشه حرکت می کنم.
یه مثال از سمت مثبتش بزنم :
توی کار تولید و فروش عسل طبیعی که من عاشقشم از وقتی حرکت کردم و محصولمون رو ( که واقعا عالی و با کیفیته و در ایران حرفی برای گفتن داره) دارم عرضه میکنم و پرزنتش میکنم خداروشکر مشتری از در و دیوار داره میباره و هرکی یه بار خرید میکنه برای بار چندم میاد و با کلی تعریف و ابراز رضایت بازهم خرید میکنه . حتی کلی از بچه های سایت منو شناختن و مشتری دائمی من شدن به لطف خدا .
اما اگه من حرکتی نمیکردم و میزاشتم نجواها سوار کار بشن و بهم تلقین کنن که معرفی محصول خیلی سخته ، کسی اعتماد نمیکنه ، کسی پول نداره … و محصولم رو معرفی نمی کردم و فروش اینترنتی رو استارت نمیزدم و فقط منتظر می موندم خدا محصولم رو برام بفروشه ، به نظرتون چی میشد ؟ خب معلومه الان همون جای قبلی خودم بودم بلکه پس رفت هم میکردم قطعا. اما قدم اول رو که برداشتم ، پشتش هی ایده های مختلف اومد ، پیشنهاد های مختلف اومد ، آموزش های مختلف اومد . مثلا یه ایده به ذهنم رسید اسم فامیلی خودت رو بزار روی محوصل و یه پیج اینستا براش بزن . دیگه نذاشتم نجواها و کج فهمی و توهم از قانون و تنبلی منو درگیر خودشون کنن. سریع عمل کردم اسم خودم رو با کلمه عسل به این شکل ترکیب کردم :.
……
و پیج اینستا رو زدم و با توکل و ایمان و احساس خوب قدم برداشتم و خداروشکر تا اینجا کار خیلی خوب گرفته و روز به روز هم داره بهتر میشه.
ببینید بچه ها وقتی شما محصول یا خدماتتون واقعا با کیفیت و عالی باشه و تخصصی باشه فقط کافیه برای ارائه ش دست به اقدام بزنین. نمیخواد زیاد سختش کنین . مثلا بگین من که متخصص فروش نیستم ، بازاریابی بلد نیستم و چه و چه و چه . بخدا فقط کافیه قدم اول رو بردارین بقیه راه خودبخود آشکار میشه. اینجاست که خدا وارد بازی میشه و هم قدم بعدی به آدم گفته میشه هم راهکارهای جدید به ذهن آدم میاد هم مشتری و آدم های خوب بشکل جادویی توی مسیر آدم میان . تنها شرطش اینه بعد از درست کردن پی و فنداسیون کار ( یعنی احساس خوب داشتم ، اطمینان داشتن ، ایمان داشتن ، تخصصی کار کردن و کیفیت داشتن) شروع به اقدام کنیم و قدم اول رو برداریم . بقیه ش خودش درست میشه .
درست مثل یه بازی کامپیوتری . فرض کنین توی بازی کامپیوتری هستن و میخواین از یه دریاچه رد بشین. میرین کنار آب می بینین یه دونه سنگ توی آب هست که میتونی پاهاتو بزاری روش و فقط همون یه سنگ رو میبینی. ذهنت میگه خب بقیه آب رو چجوری میخوای رد بشی ؟ پس نمیشه رد شد. اما وقتی پاتو میزاری رو اون سنگ، یهو سنگ بعدی آشکار میشه ! وقتی میری روی سنگ دوم ، یهو سنگ سوم آشکار میشه و به همین ترتیب با حرکت کردن روی هر سنگ ، سنگ بعدی و بعدی و بعدی … و در نهایت تو از دریاچه عبور کردی !
دقیقا توی زندگی واقعی هم همینجوریه . کار رو برای خودت سخت نکن . نگو اینهمه مسیر رو چجوری میخوام برم. تو سنگ اول رو برو ، تا سنگ های بعدی برات پدیدار بشن.
خدایا صدهراز مرتبه شکرت که به من آگاهی میدی ، منو راهنمایی میکنی ، ایرادهامو بهم نشون میدی و همیشه همراه و رفیق من هستی.
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی
سلام خانم شایسسته مهربان
سلام دوستان همفرکانسی
سلام به روی ماه دوتا از بهترین بهترین بندگان خدا
چقدر من عاشق شما هستم
چقدر شما بی نظیر هستید
چقدر شما سخاوتمند هستید که حتی پاسخ به سوال عشق تون را استاد جان می خواهید با ما به اشتراک بگذارید . این نهایت سخاوت شماس که قطعا آن را از خدای وهاب خودتان آموخته اید . الله و اکبر از این حد از بخشندگی که استاد در عمل به وهابیت خدواند انجام می دهند الله و اکبر . خدایی که وهاب است یعنی می بخشد بی آنکه بشمارد و بگوید و بداند که به کی می بخشد و این بنده نظر کرده خودش این سید دوست داشتی و این بنده عامل به هر آنچه که می آموزد هم عمل می کند و می بخشد بدون اینکه وجهی دریافت کند. این را منی می گویم که به لطف الله مهربان که بخشایش او بی نهایت است و من قطره ای را درک کرده ام، کلی از محصولات شما را دارم و می گویم که هیچ تفاوتی بین محصولات شما و فایلهای رایگان تان نیست غیر از اینکه در محصولات یک سیر و خط تکاملی و است و حول یک موضوع خاص اما فایلهای دانلودی شما هدیه ای است از طرف خداوند برای هرآنکس که در مسیر هدایت باشد از طرف رب بی نهایت . خدایا شکرت استاد جان برای بودنتون و برای هم مسیری من با شما.
به قلب مریم خانم الهام شده بود که یک ککج فهمی را که اماکان داره در ذهن دوستان باشد را شما روشن کنید. این از قلب پاک ایشان نشات می گیرد.
استاد شما در همه فایلهای تون می گویید که کارها را سخت نمی گیرید و اساس جهان بر سادگی است
به خدا من خودم گواه کسی هستم که الان دارم تلاش می کنم و تا حدود خیلی زیادی این باور من تغییر کرده است که نباید مسائل را سخت گرفت و همیشه راه حل هر مسئله در دل خودش است و یا اینکه این تضادها آمده اند ما را رشد دهند و کلی باور بسیار عالی که من در مدت بودن با شما آموخته ام .
اما به خدای عزوجل قسم که قبل از آشنایی با شما زندگی من مشکل پشت مشکل و در یک چرخه لوپی از مشکلات و گرفتاری ها غرق بودم و هر کدام را که تلاش می کردم که خودم حلش کنم گند می زدم به تمام معنا و هزارتا مشکل دیگه بوجود می آمد چون فقط خودم بودم خودم و خودم . اما الان 180 درجه همه چیز تغییر کرده است.
اگر بخواهم از خودم بگویم من هم درخیلی از موارد خیلی عالی سخت نمی گیرم اما در برخی از موارد که بیشتر هم پاشنه های آشیل است کماکان سخت گیر هستم
من مثل شما اصلا و اصلا در زمینه مهاجرت سخت نمی گرفتم و از وقتی که با شما و باورهای توحیدی شما که آشنا شدم اصلا سخت نمی گیرم. من در ابتدای کارم استخدام بانکی شدم در شهری که اصلا هیچ شناختی از آن نداشتم و 4 سال آنجا لذت بردم و بعد مهاجرت کردم به شهری دیگر و همین الان که دارم این کامنت را می نویسم تا چند وقت دیگر یک برنامه مهاجرت به خارج از کشور را داریم که همه پلن و برنامه آن با هدایت الله مهربان است و تا نتایج نیاید اصلا از آن صحبت نمی کنم . اما همین قدر بگویم که با ایمان و توکل به الله مهربان از کاری که 16 سال در آن تلاش کردم وبه بالاترین حد آن رسیدم استعفا دادم و با سه تا بچه و حتی یک نوزاد شش ماهه داریم بار سفر را می بندیم که برویم خارج از ایران و یک جهان دیگر را تجربه کنم . به خدا همین الان خیلی از افراد شوکه می شوند که تو چطور می خواهی این کار را بکنی؟ کارت چی؟ خانه ؟ ماشین ؟ بچه ها ؟ مدرسه بچه ها؟ به خدا که من اصلا به هیچ یک از این موارد فکر نکرده ام و فقط می گویم که هدایت می شویم، به ما گفته می شود با همین درکی که الان از هدایت کرده ام اتفاقات بی نظیری برای من افتاد است و من اصلا در این مورد سخت گیر نیستم .
در زمینه ورزش و تفریح و این موارد من اصلا سخت گیری ندارم . من از ورزشهای سنگین اصلا ترسی نداشتم و برای من سخت نبودند و من کلی لذت می بردم از اینکه در گرمای تابستان ظهر با دوچرخه برم خونه و در گوش من صدای نازنین استاد جان باشه که در قلب من رسوخ کنه . من اصلا برایم کار سختی بنود .
در زمینه کاهش وزن وسلامتی . من اصلا در این دوران بیماری همه گیر آن وسواس دیگران را نداشتم و زندگی عادی خودم را ادامه می دادم حتی خانواده خودم هم به همین شکل پسرم و دخترم کلاس ورزش رو می رفتند و من اصلا نگرانی نداشتم .
در زمینه کاهش وزن واندام متناسب من همیشه خوب بودم و بلافاصله که دوره قانون سلامتی آمد و من عزیز دلم خانم گلم این دوره را خریدیم و من در یک بازه زمانی سه تا چهار ماهه همه چربی های اضافی دور شکمم را که اذیتم می کرد را به راحتی آب کرده و حدود 12 کیلیو کم کردم و از وزن 86 کیلیو رسیدم به 73 کیلو . این وزنی بود که من در سن 24 سالگی داشتم و اصلا رویا بود برای من رسیدن به این وزن اما به امید الله مهربان و این دوره بی نظیر به آن دست یافتم . بدون اینکه سخت بگیرم و سختی بکشم. همه اش لذت بود و لذت
اما پاشنه آشیل من باورهای ثروت سازاست .
یکی از بزرگترین پاشنه های آشین من چگونه؟ چطور؟ از چه طریق؟ و این گونه سوالات در زمینه ساخت ثروت است که من را خیلی دارد اذیت می کند و خیلی سخت است برای من. خیلی نسبت به گذشته بهتر شده ام اما این باورها جایی است که بسیار بسیار برای من کار و انرژی و تمزکر می خواهد تغییر آن . اما من متعهد هستم که این تغییرات را در خودم ایجاد کنم و براساس قانون تکامل خیلی نسبت به قبل خودم بهتر شده ام در زمینهباورهای ثروت ساز اما و اما هنوز هست.
در زمینه روابط . خدایا شکرت من یک رابطه بی نظیر با عشقم و همسر مهربانم دارم و در این مدت 16 سال زندگی مشترکمان فقط لذت بوده لذت و لذت . خیلی سخت گیر نبودم در ازدواج و انتخاب همسر. اولین خواستگاری رسمی من به ازدواج منجر شده و در کل زندگی چه قبل از آشنایی با قوانین و چه بعد از آن اصلا من در زمینه روابط سخت گیر نبودم و همه چیز در همه جا برای من عالی بود.
من در زمینه تربیت فرزاندن خودم اصلا سخت گیر نیستم و در زمینه بهداشت و رعایت و سختگیریهای بهداشتی برای کودکان خود اصلا سخت گیر نیستم. و در این زمینه بسیار بسیار عالی راحت گیر هستم و باید هم بگویم که تاکنون که دختر من 12 سالش هست و پسرم هفت سال است و دخترم که شش ماه است اصلا و اصلا مریضی سختی نگرفته اند و حتی برای سرماخوردگی های ساده هم به راحتی خوب شده اند واین نشانه عمل کردن به قانون است .
استاد موضوع دیگری که برای من خیلی واضح بود این بود که در مقابل صحبتهای شما و باورهایی که می گفتید من اصلا مقاومتی نداشتم و بسیار ساده و راحت آن را می گرفتم و بمی گفتم که باید تغییر دهم باروهای قبلی خودم و اصلا و اصلا در این زمینه تغییر باورها و اینکه آیا شما درست می گویید یا نه من به شدت به شما و گفته های شما و صداقت کلام شما ایمان داشتم و راحت گیر بودم و اصلا و ابدا سخت گیر نبودم و هرآنچه را که برزبان شما جاری می شد با تمام وجود می پذیرفتم و اصلا مشکلی و مقاومتی در زمینه سخت گیری شما نداشتم . خدایا شکرت و من واقعا خیلی از باورهایم تغییر کرده است و باید بیشتر وبیشتر در زمینه باورهای ثروت ساز خودم که پاشنه های آشیل من است کار کنم. یک نمونه از مواردی که الان به یادم آمد که من بدون شک به حرفهای شما انجام دادم این بودم که شما در دوره روانشناسی ثروت 1 در مورد سهام و شرایطی که در مورد سهام گفتید من بالافصله اقدام به فروش سهام خودم در بالاترین زمان ممکن خودش انجام دادم و اصلا فکر هم نکردم و جالب اینجاست که همه دوستان من که آن زمان میگفتند که نه الان زمان فروش نیست الان به من میگویند که تو از کجا می دانستی که شرایط اینطور خواهد شد. ولی من ایمان داشتم به خدایی که این ها را بر زبان شما جاری می کند. این یک نمونه بود که همین الان به ذهنم رسید . خدایا شکرت /
من به این نتیجه رسیده ام که درتمام موارد که چه من و چه دیگران به نتایج بزرگی رسیده اند این بوده است که آنها به چگونگی روند مسیر توجهی نکرده اند و فقط و فقط به مسیری که بایست طی شود توجه میکرند و از آن لذت می بردند. این وجه مشترکی هست که شما هم در همه فایلها و آموزشهاتون فریاد می زندید.
خدایا شکرت بابت بودنم در این مسیر الهی
سپاسگزارم از خانم شایسته به خاطر این سوال هوشمندانه و سپاسگزارم از شما بابت این آگاهی های نابی که اشاعه می دهید .
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
♥️❤️💙💜💜♥️❤️💙💜♥️❤️💜💚💛❤️💙💜💚💛
درود خدا بر شما و ممنونم و من چقدر خوشبختم که چنین خدایی دارم الحمدالله رب العالمین،
و همچنین از شما بابت دستهای کمک کننده و روشن کننده راه هدایت و موفقیت و آسان کننده مسیر برای ما ممنونم،
استاد راحتو خلاصه بگم ((از تو حرکت از خدا برکت))
را شما خوب جا انداختید،
و از یکی از دوستانم یاد گرفتم میگه:
««نمیدونم چطوری اما فقط انجامش بدم »»
این جمله اش شده موتور روشن کننده حرکت من ،
استاد امروز خدا البته هر روز به من هدیه میده و من همیشه عادت دارم با یک سوره شانسی اون روزمو گوش بدم و بگذرونمو از قرآن انرژی بگیرم و بفهمم هدایت امروز من در چی هست؟!
استاد سوره طه امروز اومد و جالب شما هم امروز که پنجم مرداد ماه بعد از اینکه امروز این فایلو دیدم شما اشاره به سوره موسی و حرکتش فرمودید درسم انگار برام روشن شد،
استاد صادقانه من از اونور بوم افتادم و تعادل ندارم بعضی وقتها برعکس همه کارهای سخت را آسان میبینم و کارهای آسانو سخت میبینم،
در کل کار سختو میرم جلو و بسم الله میگمو و شجاعت به خرج میدمو و واقعا کارهای سختو انجام میدم البته الان هم بگم متوجه شدم که سیر تکاملی یکجاها طی نمیکردم خیلی سخت میشد اما از زمانی که فهمیدمش با پایداری پیروز شدم و میشم و اینم بگم استاد ورزش یکی از اون کارهاست که سیر تکاملی رو خیلی خوب بهم یاد داده ،
و از طرفی دیگر دوم اینکه یکسری کارهای آسانی مثل تمیزی منزل و زبان انگلیسی خواندن رو هی میگم واااااای کی میخواد این کارها رو کنه اما با خودم که حرف میزنم که آره بابا حوصله کن حوووصله و انگیزتوببر بالا شدنیه و آسونه هر روز یکم بخون یکم تمیز کن و بعد که مسیرو برای خودم هموار میکنم اون روز تکان میخورم و خوشحال میشمو روحیم عوض میشه و چه اعتماد به نفسی هم پیدا میکنم و تاثیر روی همه جوانب دیگه زندگیم میزاره خیلی قویتر میشم برای ادامه مسیر.
بازم اول و آخر از خداوند ممنونم و از دستان نور و رحمتش مثل شما استاد راهنمای خوب و هموار کننده و انگیزه دهنده و قدرت دهنده و یاد آور کننده و بعد از خانم شایسته عزیز مهربانم که باعث بانی راهنمایی و رحمت و خیر ما میشوند سپاسگزارم.