عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2

نکته: از آنجا که تصاویر بصری این فایل فوق العاده زیباست، پیشنهاد می کنیم به منظور تمرکز بیشتر بر آگاهی های توضیح داده شده، یک بار فایل را به صورت تصویری ببینید و یک بار به صورت صوتی گوش دهید.


قوی‌ترین سلاح من برای کنترل کانون توجه ام، “نوشتن” است. اگر جایی نیاز به کنترل شدید ذهن داشته باشم، شروع به نوشتن و سپاسگزاری‌کردن درباره نعمت‌هایی می‌کنم که در زندگی‌ام دارم.

نوشتن درباره زیبایی ها، قدرت بسیار بیشتری دارد نسبت به دیدن زیبایی ها و صحبت‌کردن درباره آنها. وقتی شروع به نوشتن درباره زیبایی‌ها می‌کنید، تمرکز شما باقدرت بسیار بیشتری معطوف بر آن زیبایی می شود و به همین نسبت نیز طبق قانون، اساس آن زیبایی را در زندگی خود بیشتر گسترش می‌دهید.

در بخش نظرات قسمت اول، دوستان بسیار زیادی درباره شیوه‌هایی نوشته‌اند که برای معطوف کردن کانون توجه خود بر زیبایی‌ها و نکات مثبت به کار می‌برند و نتایج خود از انجام این کار را شرح داده‌اند.

برای اینکه آگاه شوید کدام شیوه درباره تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها، برای شما تأثیرگذار تر است، در بخش نظرات این فایل به موارد زیر پاسخ دهید:

به شخصه تا کنون از چه شیوه‌ای برای کنترل کانون توجه خود، استفاده کرده‌اید و این شیوه چه نتایجی داشته است؟

کدام یک از این شیوه‌ها برای شما تأثیرگذارتر است و بهتر می‌تواند توجه شما را معطوف به نکات مثبت کند و شما را در احساس بهتر نگه دارد؟

  • صحبت‌کردن درباره زیبایی‌ها؟
  • یا صحبت‌نکردن درباره نازیبایی‌ها و اعراض از نکات منفی؟
  • نوشتن درباره زیبایی‌ها و نکات مثبت؟
  • تحسین‌کردن؟
  • و…

درباره تجربه‌هایی زیبایی بنویسید که از تحسین آدم‌ها داشته‌اید  و با تحسین دیگران، به احساس خوب رسیده‌اید یا توسط دیگران تحسین شده‌اید.

بنویسید دیگران با تحسین‌کردن شما، چه وجهی را در شما برانگیخته کرده‌اند؟

زیرا به‌یادآوردن این تجارب و نوشتن درباره آنها، یک خودشناسی است که به شما کمک می‌کند تا این قانون را بهتر درک کنید و جدی‌تر بکار ببرید.

چه تجربه‌های سازنده‌ای از “نوشتن و ثبت‌کردن زیبایی‌ها” دارید؟

چقدر این کار را به‌عنوان یک اصل اساسی در زندگی انجام می‌دهید؟

آیا از این اصل که “به هرچه توجه کنم، اساس آن را در زندگی‌ام گسترش می‌دهم”، به‌عنوان سبک زندگی خود استفاده می‌کنید یا اینکه به‌راحتی قدرت آن را دست‌کم می‌گیرید؟

حین نوشتن پاسخ به این سوالات، به یاد داشته باشید زمانی که صرف تمرکز بر زیبایی‌ها و نکات مثبت می‌شود، خواه نوشتن باشد یا تماشاکردن یا صحبت‌کردن، زمانی است که خود را با اتفاقات زیبا هم مدار می کنید.

هرچه بیشتر درباره زیبایی‌ها و نکات مثبت بنویسید، به‌خاطر اینکه مدت‌زمان بیشتری کانون توجه شما معطوف به خواسته‌ها می‌شود، فرکانس سازنده‌ای را به جهان ارسال می‌کنید و جهان در پاسخ به این فرکانس، زندگی شما را با اتفاقات زیبا احاطه می‌کند؛ بنابراین، تصمیم بگیر که این کار را تبدیل کنی به عادت رفتاری و سبک زندگی خود.

یکی از دلایلی که سایت tasvirkhani.com برای دانشجویان زیادی مأمنی است برای نوشتن درباره زیبایی‌ها، انجام تمرینات دوره‌ها، این است که آنها از انجام این کار نتیجه می‌بینند

با نوشتن درباره خواسته‌ها، به افکار مثبت و سازنده قدرت می‌دهند.

آنها در این محیط ایزوله، کانون توجه خود را احاطه می کنند با ورودی های ذهنی قدرتمندکننده و به همین نسبت، زندگی آنها با اتفاقات زیبا احاطه می شود.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تاثیرگذارتان هستیم


عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2
    549MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2
    50MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

873 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یزدان نظری» در این صفحه: 1
  1. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2626 روز

    یادمه وقتی کوچیک بودم، هر بار که تلویزیون همچین مناظری پخش می‌کرد با یک اقیانوس آبی فیروزه‌ای و روشن، من به وجد میومدم … .

    عشق به آب‌های روشن فیروزه‌ای که همچین ماسه‌هایی دارن از همون موقع در دلم کاشته شد، ولی مگر آرزوها فراموش می‌شن!؟

    اولین چیزی که با دیدن این فایل زیبا به ذهنم خطور کرد دقیقا همین آرزوی دیرینه‌ی بچگی بود و با خودم گفتم …

    “اگر از بچگی چنین آرزویی در دلم کاشته شده، حتم دارم به موقش در زمان مناسب به سمت همچین جایی هدایت خواهم شد، به شرط اینکه شنونده‌ی هدایات نیروی هدایتگر برتر باشم و مهم‌تر از همه به این هدایات عمل کنم!”

    هروز تکرار می‌کنم که ما را به راهی که نعمت‌ها دادی هدایت کن، چرا که تو هدایتگر برتری و هرچه بخوایم، هدایت خواهی کرد؛ چون جایگاه تو هدایت کردنه و جایگاه من عمل کردن! مسلما به میزانی که عملگرای هدایاتت باشم، بیشتر مورد هدایت تو قرار خواهم گرفت.

    در خصوص زیبابینی هم از این روش استفاده میکنم …

    فقط کافیه وقتی از خونه بیرون میزنی، با خودت اراده کنی که میخوای زیبایی‌ها رو ببینی، میخوای وجه مثبت اتفاقات و افراد رو ببینی، میخوای سپاسگزار باشی و میخوای کلی لذت ببری!

    وقتی چنین اراده و درخواستی کردی، خواهی دید چه طوری تمام زیبایی های اون محیطی که هستی برای تو رژه می‌رن!

    در این خصوص بارها برام پیش اومده یه صحنایی از جلوی چشمم رد شده که فقط من توی اون لحظه تونستم ببینم و بهم نشون داده شده که وقتی بخوای زیبایی‌ها رو بینی، تمام زیبایی‌ها برات بسیج میشن که جلوی چشمان زیبابین تو عبور کنن!

    مثلا میبینی همون لحظه یه مرغ‌ماهی‌خوار سفید که از دیدنش ذوق‌مرگ میشی از جلوی صورتت رد میشه! از جلوی صورت تو!

    می‌بینی همون لحظه یه گربه جوری بهت زل زده که تو قربون صدقش بری!

    یا میبینی یه دسته گنجشک رفتن زیر آبیاری چمن‌ها، به صف وایسادن تا قطرات ریز آب روشون بپااشه و دوش بگیرن، بعدشم به نوبت میرن رو نرده‌ها جلوی آفتاب، که خشک بشن!

    میبینی داخل پیاده رو یه بچه‌ی کوچلو داره جلوی تو راه میره، در حالی که یه کوله پشتی عروسکی اندازه‌ی خودش به دوشش انداخته و دست مادرشو گرفته!

    ایناها همه مثالهای ساده‌ای هستن که میان بهت بگن چون خواستی زیبایی رو ببینی، ما زیبایی‌ها رو در مسیرت قرار دادیم و هدایتت کردیم به مسیرهای زیبا با اتفاقات زیبا!

    فقط این نیست …

    تو درخواست کرده بودی وجه مثبت افراد رو ببینی!

    به همین خاطر یه سری خصوصیات مثبت رو از افراد خواهی دید و سر راهت قرار میگیره!

    مثلا میبینی یه پدربزرگ در حالی که لبخند رو لباشه دو تا نوه‌هاشو آورد پارک و داره تابشون میده و لذت میبره!

    میبینی یه آقایی دست یه فرد نابینا رو گرفته و کمکش میکنه!

    میبینی یه ماشین به خاطر یه عابر پیاده کم توان توقف کامل میکنه و همه ماشینا به خاطرش به صف توقف میکنن!

    تمومی ندارن چنین افرادی وقتی تو اراده‌ کرده باشی که ببینی و لذت ببری! تا جایی که از شدت خوشحالی میگی خدایا شکرت که چنین صحنه‌هایی رو دیدم!

    بله، تو اراده کرده بودی که با بیرون اومدنت چیزایی رو ببینی که به شکرگزاری برسی و این اتفاق افتاد!

    تمام مواردی که گفتم بارها برام پیش‌اومده، اما نه همیشه، وقتایی که حواسم سر جاش بوده، ذهنم ازاد بوده و به مدار خداوند نزدیک بودم و از خانه بیرون زدم، در حالی که گفتم منو هدایت کن به مسیری که نعمت‌ها دادی!

    اما وقتایی که غافل بود، ذهنم درگیر بود، حواسم نبود و طبیعتا فاصله‌ی مداری با خداوند بیشتر بود، چنین اتفاقاتی رخ نداد؛ نه اینکه نباشه، نه اینکه زیبایی نباشه، این من بودم که حواسم نبود و ندیدم!

    بارها پیش اومده بیرون بودم و ذهنم درگیر بوده، اما یهو به یاد آوردم و به شیوه‌ی خودم ذهنم رو اروم کردم و آگاهانه تمام توجهم رو بر زییایی‌ها گذاشتم، چون ماهی رو هر بار از آب بگیری تازست! و به طرز قشنگی از اون لحظه که اراده کردم، اتفاقات قشنگ و زیبایی‌ها به سمتم اومدن.

    خلاصه کلام تمام تلاشم این بود که در قالب این مثال‌های تجربی بگم، اولین عامل و مهم‌ترین عامل برای اینکه زیبایی‌ رو ببینی، یا به عبارتی زیبایی‌ها به سمتت بیان و به چشمت بیان اینه که بخوای! خواسته باشی!

    چون او نیروی هدایتگر وظیفش همینه که تو رو به سمت چیزی که بهش توجه میکنی هدایت کنه! با سمت چیزی که فکر و ذهنت باشه!

    حالا که خواستیم و هدایت شدیم چه‌طور ادامه‌دارش کنیم و کاری کنیم این پروسه زیبابینی ادامه داشته باشه؟!

    سادست! تا زمانی که توجهت روش باشه! مثال میزنم …

    وقتی اراده‌ کردم در مسیر نعمت‌ها قرار بگیرم، ده تا اتفاق خوب افتاد و من هر بار خوشحال‌تر شدم، اما از اونجا که ما در جهانی مادی زندگی میکنیم که هیچی 100 یا صفر نیست، از این ده تا اتفاق خوب، یه دونه اتفاق به ظاهر بد هم ممکنه رخ بده که در لحظه ذهنتو درگیر کنه.

    اینجا یک مانع میبنی، یک پرده میبینی که باعث میشه این روند زیبابین بودنت متوقف بشه یا اینکه بیشتر از قبل ادامه پیدا بکنه … !

    یه جیزی شبیه به امتحان، شبیه به چالش سر راهت قرار میگیره …

    اگه بتونی طوری به این ماجرا نگاه کنی و فکر کنی که حالتو بهتر کنه، بردی! رد کردی و به پاس این موفقیت خیلی احساس خوبی از جنس رضایتمندی به تو داده میشه که ادامه‌ دهنده‌ی حال خوب اون روزت خواهد بود ولی اگر نتونی و شکست بخوری، با همون اتفاق دوباره به خانه اول برمیگردی.

    من خودم سعی میکنم اینجوری این مورد رو حل کنم که با خودم در چنین شرایط چالش برانگیزی بگم …

    “قانون اینو میگه که احساسات خوب، اتفاقات خوبی رو رقم میزنه، حتی اگر اون اتفاق ظاهرش خوب به نظر نرسه!”

    پس این چالش یا اتفاق به ظاهر بد هم بد نیست، مثل باقی اتفاقات میتونه خوب باشه، ولی به شرطی خودم بهش خوب نگاه کنم!

    دومین راه حلی که باعث میشه سعی کنم در چنین شرایطی درست به ماجرا نگاه کنم اینه که به خودم میگم …

    “تا الان ده تا اتفاق خوب برام افتاده که کم مونده اشکمو از شدت خوشحالی دربیاره! چرا بیام به خاطر این اتفاق گند بزنم به روزم و تمام اون اون خوشحالی و حال خوبام؟!”

    و اینکه …

    “بازم خداروشکر این اتفاقه که افتاد، تونستم حلش کنم و در شرایطی بودم که رفع شد رفت؛ ولی اگر اون شرایط رو نداشتم چی؟! چقدر میتونست از این بدتر بشه؟”

    و اینجاست که میبینی، لب به سپاسگزاری باز کردیم که خدایا شکرت! میتونست از این بدتر هم بشه ولی نشد!

    میبینی؟!

    تو خواسته بودی شکرگزارتر باشی و به هدایت خداوند حتی با این اتفاق به ظاهر بد، شکرگزاری کردی! چون این مرحله و این امتحان رو موفق شدی! ببین چه حالی الآن داری که بالاخره اشکتو دراورد … .

    خدایاش شکرت

    من اگر بتونم چنین شخصیت سپاسگزاری بسازم که از در و دیوار شاکر باشم، نسبت به تمام اتفاقات روز، اون موقست که تمااااااام اطراف من، تمام زندگی من، در همین لحظه و همین مکان و همین شرایط برایم بهشت راضی کننده خواهد بود!

    الله اکبر!

    من با تمام این نعمت‌ها احاطه شده بودم ولی نمیدیدم! ظرفم گنجایش درک و سپاسگزاری نبود د حالی که همینجا بیخ گوشم بودن!

    و باز ادامه میدی که …

    خدایا سپاسگزارم، تو را شکر!

    و چنین سپاسگزاری آنچنان عمیق خواهد بود که از هزار تا خدایا شکرت ساده تاثیرگذارتر خواهد بود و باز تو رو به گریه میندازه!

    با خودم میگم، من غرق نعمت بودم، ولی نمیدیدم …

    اما الآن با همونا جوری خوشحال و شادمانم که رو ابرا زندگی میکنم!

    حالا فکرشو بکن چنین شخصیت سپاسگزار و زیبا بینی که ساختی، چقدر میتونه از تک به تک لحظات مسیر زندگیش لذت ببره!

    فرقی نداره کجای مسیر باشه، چقدر به هدفش نزدیک یا چقدر ازش فاصله داشته باشه، او زیبایی و لذت از زندگیش رو در همین لحظه و همین شرایط با همین امکانات فعلی میبره؛ حالا هر موقع به خواسته‌های بعدی رسید، بیشتر لذت میبره!

    درست مثل استاد عباس منشی که در زمانی که بندر عباس بود داخل اون اتاق سیمانی زندگی میکرد، پیاده روی میکرد و چشمانی خیس از شکرگزاری رو داشت! او لذت بردن از زندگی رو از همونجا شروع کرد، از مسیر زندگی لذت برد، پله‌های تکامل و رشد رو با عشق سپری کرد، و الآن هم که اینجاست، لذتی رو داره تجربه میکنه که بی‌انتهاست و برای خود من متحیرکنندست!

    میدونی کجای ماجرا متحیر کنندست؟! نه اینکه صرفا در سواحل فلوریدا باشی یا اینکه پولدار باشی؛ بلکه این حجم از احساس لذت و شادی و شکرگزاری که از تمام سفرها و نفریحات و لحظاتشون در فیلم‌ها بهم القا میشه متحیر کنندست!

    که چی میشه چنین حجم انبوهی از احساس رضایت درونی و شادی و خرسندی و خوشبختی رو میشه تجربه کرد!

    پاسخ همینجاست، همین‌لحظه، همین شرایط، همین مکان!

    فقط زمانی که بتونی به مرحله‌ای برسی که هر روز شاکر زندگیت باشی، میتونی با لذت مسیر ترقی رو طی کنی، لذت ببری، و ظرفت از احساس خوشبختی رو گسترش بدی!

    بازهم تکرار میکنم …

    نه برای رسیدن به فلوریدا، بلکه برای تجربه‌ی یک زندگی خوشبخت سرشار از احساس رضایت و آرامش و عشق و سلامتی که همه نشان از نزدیکی به خداست! نشان از صراط المستقیمی هست که به مسیر نعمت دادگان هدایت شده … .

    آرزو دارم شاکرتر باشیم، خرسند‌تر و شادتر! در همین لحظات … درست همین لحظات! اگر هنرمندی بسم الله …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: