نکته: از آنجا که تصاویر بصری این فایل فوق العاده زیباست، پیشنهاد می کنیم به منظور تمرکز بیشتر بر آگاهی های توضیح داده شده، یک بار فایل را به صورت تصویری ببینید و یک بار به صورت صوتی گوش دهید.
قویترین سلاح من برای کنترل کانون توجه ام، “نوشتن” است. اگر جایی نیاز به کنترل شدید ذهن داشته باشم، شروع به نوشتن و سپاسگزاریکردن درباره نعمتهایی میکنم که در زندگیام دارم.
نوشتن درباره زیبایی ها، قدرت بسیار بیشتری دارد نسبت به دیدن زیبایی ها و صحبتکردن درباره آنها. وقتی شروع به نوشتن درباره زیباییها میکنید، تمرکز شما باقدرت بسیار بیشتری معطوف بر آن زیبایی می شود و به همین نسبت نیز طبق قانون، اساس آن زیبایی را در زندگی خود بیشتر گسترش میدهید.
در بخش نظرات قسمت اول، دوستان بسیار زیادی درباره شیوههایی نوشتهاند که برای معطوف کردن کانون توجه خود بر زیباییها و نکات مثبت به کار میبرند و نتایج خود از انجام این کار را شرح دادهاند.
برای اینکه آگاه شوید کدام شیوه درباره تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها، برای شما تأثیرگذار تر است، در بخش نظرات این فایل به موارد زیر پاسخ دهید:
به شخصه تا کنون از چه شیوهای برای کنترل کانون توجه خود، استفاده کردهاید و این شیوه چه نتایجی داشته است؟
کدام یک از این شیوهها برای شما تأثیرگذارتر است و بهتر میتواند توجه شما را معطوف به نکات مثبت کند و شما را در احساس بهتر نگه دارد؟
- صحبتکردن درباره زیباییها؟
- یا صحبتنکردن درباره نازیباییها و اعراض از نکات منفی؟
- نوشتن درباره زیباییها و نکات مثبت؟
- تحسینکردن؟
- و…
درباره تجربههایی زیبایی بنویسید که از تحسین آدمها داشتهاید و با تحسین دیگران، به احساس خوب رسیدهاید یا توسط دیگران تحسین شدهاید.
بنویسید دیگران با تحسینکردن شما، چه وجهی را در شما برانگیخته کردهاند؟
زیرا بهیادآوردن این تجارب و نوشتن درباره آنها، یک خودشناسی است که به شما کمک میکند تا این قانون را بهتر درک کنید و جدیتر بکار ببرید.
چه تجربههای سازندهای از “نوشتن و ثبتکردن زیباییها” دارید؟
چقدر این کار را بهعنوان یک اصل اساسی در زندگی انجام میدهید؟
آیا از این اصل که “به هرچه توجه کنم، اساس آن را در زندگیام گسترش میدهم”، بهعنوان سبک زندگی خود استفاده میکنید یا اینکه بهراحتی قدرت آن را دستکم میگیرید؟
حین نوشتن پاسخ به این سوالات، به یاد داشته باشید زمانی که صرف تمرکز بر زیباییها و نکات مثبت میشود، خواه نوشتن باشد یا تماشاکردن یا صحبتکردن، زمانی است که خود را با اتفاقات زیبا هم مدار می کنید.
هرچه بیشتر درباره زیباییها و نکات مثبت بنویسید، بهخاطر اینکه مدتزمان بیشتری کانون توجه شما معطوف به خواستهها میشود، فرکانس سازندهای را به جهان ارسال میکنید و جهان در پاسخ به این فرکانس، زندگی شما را با اتفاقات زیبا احاطه میکند؛ بنابراین، تصمیم بگیر که این کار را تبدیل کنی به عادت رفتاری و سبک زندگی خود.
یکی از دلایلی که سایت tasvirkhani.com برای دانشجویان زیادی مأمنی است برای نوشتن درباره زیباییها، انجام تمرینات دورهها، این است که آنها از انجام این کار نتیجه میبینند
با نوشتن درباره خواستهها، به افکار مثبت و سازنده قدرت میدهند.
آنها در این محیط ایزوله، کانون توجه خود را احاطه می کنند با ورودی های ذهنی قدرتمندکننده و به همین نسبت، زندگی آنها با اتفاقات زیبا احاطه می شود.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تاثیرگذارتان هستیم
عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2549MB41 دقیقه
- فایل صوتی عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 250MB41 دقیقه
سلام به همه سلام به استاد متصل به خداوندم سلام به مریم جانم
یکی از تجربه هایی که من از تحسین دیگران داشتم این بود که رفتم بانک تا مبلغی رو از حسابم برداشت کنم تا بتونم کارت هدیه بگیرم اما از اونجا که من کارت ملی جدید درخواست نداده بودم امکان پذیر نبود …..
ساعت نزدیک به تعطیلی بانک بود و من هیچ راهی نداشتم یکمی قبل تر که به بانک رسیدم یکراست رفتم پیش معاون بانک و همین طور که داشت کارم رو انجام میداد شروع کردم به تحسین کردن کارمندای بانک ملت و اینکه چقدر خوشحالم که تو این بانک حساب دارم وقتی معاون بانک متوجه شد من کارت ملیم مشکل داره گفتم نمیشه من پولو بهتون بدم شما واسم کارت هدیه بگیرین لبخند زد و از پشت میزش بلند شد دیدم کارت ملیشو از جیبش درآورد و داد به همکارش که کار منو راه بندازه خدایا باورم نمیشد معاون بانک همچین کاری کنه ….
تازه اولش گفت که فکر نمیکنم کارت هم داشته باشیم ولی بعد از تعریفات و تحسینات اومد گفت چرا داریم خوشبختانه …..
البته ناگفته نماند که من قبل از رسیدن به بانک به خدا گفتم خدا جونم خیالم راحته که تو باهام هستی و همه کارها مرتب و عالی پیش میره ….
تازه تازه یکی از کارمندای بانک وقتی دخترم رو دید یه ویفر شکلاتی خوشمزه هم به اون داد ….
خدایا دیگه باورم نمیشد همه چیز اینقدر عالی پیش بره
قبل از بانک هم رفته بودم گل فروشی سفارش گل بدم قبل اینم گفتم خدایا تو با منی همه چیزو مثل خودت زیبا جور کن شاید باورتون نشه اما استاد اینقدر این اقا دسته گل رو واسم قشنگ چید که وقتی مبلغ رو بهم گفت از خوشحالی بهش اضافه تر هم دادم …..
نگم که از بودن با خدا چ زیبایی هایی واسم اتفاق افتاد انگار که بودن با اون عزت نفس عجیبی بهم داده بود و همه سر تسلیم فرود آورده بودن واسه من خدا شاهده که اشک تو چشام جمع شده بود و فقط خدا ذو حس میکردم که داره همه چیزو به زیبایی واسم انجام میده ….
عاشقشم که همچین استادی رو سر راهم قرار داده تا از زبون اون بتونم اینقدر خدا رو زیباتر بشناسم …..