نکته: از آنجا که تصاویر بصری این فایل فوق العاده زیباست، پیشنهاد می کنیم به منظور تمرکز بیشتر بر آگاهی های توضیح داده شده، یک بار فایل را به صورت تصویری ببینید و یک بار به صورت صوتی گوش دهید.
قویترین سلاح من برای کنترل کانون توجه ام، “نوشتن” است. اگر جایی نیاز به کنترل شدید ذهن داشته باشم، شروع به نوشتن و سپاسگزاریکردن درباره نعمتهایی میکنم که در زندگیام دارم.
نوشتن درباره زیبایی ها، قدرت بسیار بیشتری دارد نسبت به دیدن زیبایی ها و صحبتکردن درباره آنها. وقتی شروع به نوشتن درباره زیباییها میکنید، تمرکز شما باقدرت بسیار بیشتری معطوف بر آن زیبایی می شود و به همین نسبت نیز طبق قانون، اساس آن زیبایی را در زندگی خود بیشتر گسترش میدهید.
در بخش نظرات قسمت اول، دوستان بسیار زیادی درباره شیوههایی نوشتهاند که برای معطوف کردن کانون توجه خود بر زیباییها و نکات مثبت به کار میبرند و نتایج خود از انجام این کار را شرح دادهاند.
برای اینکه آگاه شوید کدام شیوه درباره تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها، برای شما تأثیرگذار تر است، در بخش نظرات این فایل به موارد زیر پاسخ دهید:
به شخصه تا کنون از چه شیوهای برای کنترل کانون توجه خود، استفاده کردهاید و این شیوه چه نتایجی داشته است؟
کدام یک از این شیوهها برای شما تأثیرگذارتر است و بهتر میتواند توجه شما را معطوف به نکات مثبت کند و شما را در احساس بهتر نگه دارد؟
- صحبتکردن درباره زیباییها؟
- یا صحبتنکردن درباره نازیباییها و اعراض از نکات منفی؟
- نوشتن درباره زیباییها و نکات مثبت؟
- تحسینکردن؟
- و…
درباره تجربههایی زیبایی بنویسید که از تحسین آدمها داشتهاید و با تحسین دیگران، به احساس خوب رسیدهاید یا توسط دیگران تحسین شدهاید.
بنویسید دیگران با تحسینکردن شما، چه وجهی را در شما برانگیخته کردهاند؟
زیرا بهیادآوردن این تجارب و نوشتن درباره آنها، یک خودشناسی است که به شما کمک میکند تا این قانون را بهتر درک کنید و جدیتر بکار ببرید.
چه تجربههای سازندهای از “نوشتن و ثبتکردن زیباییها” دارید؟
چقدر این کار را بهعنوان یک اصل اساسی در زندگی انجام میدهید؟
آیا از این اصل که “به هرچه توجه کنم، اساس آن را در زندگیام گسترش میدهم”، بهعنوان سبک زندگی خود استفاده میکنید یا اینکه بهراحتی قدرت آن را دستکم میگیرید؟
حین نوشتن پاسخ به این سوالات، به یاد داشته باشید زمانی که صرف تمرکز بر زیباییها و نکات مثبت میشود، خواه نوشتن باشد یا تماشاکردن یا صحبتکردن، زمانی است که خود را با اتفاقات زیبا هم مدار می کنید.
هرچه بیشتر درباره زیباییها و نکات مثبت بنویسید، بهخاطر اینکه مدتزمان بیشتری کانون توجه شما معطوف به خواستهها میشود، فرکانس سازندهای را به جهان ارسال میکنید و جهان در پاسخ به این فرکانس، زندگی شما را با اتفاقات زیبا احاطه میکند؛ بنابراین، تصمیم بگیر که این کار را تبدیل کنی به عادت رفتاری و سبک زندگی خود.
یکی از دلایلی که سایت tasvirkhani.com برای دانشجویان زیادی مأمنی است برای نوشتن درباره زیباییها، انجام تمرینات دورهها، این است که آنها از انجام این کار نتیجه میبینند
با نوشتن درباره خواستهها، به افکار مثبت و سازنده قدرت میدهند.
آنها در این محیط ایزوله، کانون توجه خود را احاطه می کنند با ورودی های ذهنی قدرتمندکننده و به همین نسبت، زندگی آنها با اتفاقات زیبا احاطه می شود.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تاثیرگذارتان هستیم
عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2549MB41 دقیقه
- فایل صوتی عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 250MB41 دقیقه
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام به همه ی عزیزان در این سایت ارزشمند و دوست داشتنی.
استاد هر چی بگم چقدر سرِ بزنگاه این دو فایلِ اخیرِ محشر رو گذاشتین رو سایت، کمه.
بی نهایت ازتون ممنونم.
همین دو فایل میتونه به شدت زندگیِ آدم رو زیر و رو کنه و سرشار از حالِ خوب نعمت بکنه.
یکی از کارهایی که من از قدیم انجام میدادم نوشتن بود.
اما همه چی مینوشتم، هم شادی و هیجاناتم، هم ناراحتی هامو…
احساس میکردم تخلیه میشم.
تحلیل هامو هم مینوشتم.
راهِ فکر کردنِ من از طریق نوشتن بود و هست.
اما الان متوجه شدم که فقط از زیبایی ها و نکات مثبتی که میبینم و درک میکنم و دوست دارمشون و برام جذابن بنویسم تا بیشتر بیان تو زندگیم.
استاد دقیقا از وقتی گفتین یه دفتر برداریم برای نوشتن نکات مثبت و زیبایی ها، همون موقع دفتر برداشتم و شروع کردم به نوشتن…
الان چند روزی هست که منسجم دارم مینویسم و حس و حالم عالیه، زیبایی های پیرامونم بیشتر شده، جهان رو زیباتر میبینم، آدما رو بیشتر دوست دارم، شادترم…
قبلا ایده ها، نشانه ها، هدایت های روزانه مو تو یه دفتر جداگانه مینوشتم، سپاس گزاری هامو هم تو یه دفتر دیگه…
الان واسه ساده تر کردن نوشتن برای خودم، همه رو با هم تو همون دفترِ توجه به نکات مثبت مینویسم.
یه دفتر که مجموعِ حس های خوبِ من از محیط و خودم و … است.
و چقدر هم کیف داره بازش میکنم به دفعات مینویسم و مینویسم…
دقیقا از وقتی تعهد میدی، تغییر رو شروع میکنی و عمل میکنی، نتایج دقیقا از همون لحظه شروع میکنن به ظاهر شدن…
تلاش و ادامه= نتایج بیشتر و بهتر
متوجه تفاوتِ خودم با اطرافیانم شدم این روزها
متوجه شدم دلیلِ حالِ خوب و آرامشم چیه.
متوجه شدم انجامِ کارِ درست، نتیجه ی منو از دیگران متفاوت کرده.
و این اعجازِ نوشتن و فکر کردن و توجه به نکات مثبت و زیبایی های پیرامونمه.
جالبه شماره های نوشتنم از 100 که بالاتر رفت، هیجان زده شدم. چون متوجه شدم دقت و توجهم نسبت به زیبایی ها و قشنگیهای اطرافم بالاتر داره میره تو هر بار نوشتن.
الهی شکر برای همه ی نعمت ها
ناخودآگاه زیبایی هایی که میبینم و درکشون میکنم رو تو ذهنم سپاس گزاری میکنم، به آدم ها میگم از قشنگی هاشون.
خیلی خوشم میاد از تحسین کردن آدما برای زیبایی هاشون، مرسی استاد جان که این کار باحال رو بهم یاد دادین.
مثلا حرف های خوبی که آدم ها میزنن، لباس قشنگی که میپوشن، رفتارهای قشنگشون رو تحسین میکنم.
وقتی دیگران منو تحسین میکنن خوشحال میشم، ذوق می کنم.
یه جور انتقالِ حسِ خوب هست تحسین کردن سخاوتمندانه ی همدیگه.
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
به نام خدای هدایتگر و مهربانم.
سلام به همه ی عزیزان
سلام به معلم عزیزم استاد عباس منش عزیزم
سلام به معلم عزیزم مریم جانِ عزیز دلم
امروز روز معلمه و شما دو عزیز، یه دنیا درس مهم و تاثیرگذار تو زندگیم، بهم یاد دادین.
درس هایی که هر لحظه باعث بهبود و رشدم شده در زمینه اعتماد به نفس، عزت نفس، سلامتی جسمی و تغذیه ای، روبه رویی با ترس ها و رفتن تو دل نقطه ی امنم، ارتباط عمیق و قلبی با خدا، شجاعت، جسارت، باورهای درست و سالم و تاثیر گذار در کیفیت زندگیم، فراوانی و ثروت، حال و احساسِ خوب، کنترل ذهن، توجه به نکات مثبت و زیبایی ها، تحسین زیبایی ها و …
نه فقط روز 12 اردیبهشت، من هر روز از شما دو عزیز تشکر میکنم و قدردان محبت و وقتی که برای آموزشِ من و همه دوستانِ هم فرکانسی ام میذارین، هستم.
براتون دنیا دنیا سلامتی، آرامش، سعادت و هر اون چیزی که خواسته ی قلبی تون هست هر لحظه، از خدا می خوام.
خیلی خوشحالم که ادامه ی فایل قبلی روی سایت اومد امروز.
خیلی خوشحالم که دو فایل اخیر در مورد مبحثِ جذاب توجه به نکات مثبت و زیبایی هاست.
میخوام چندین بار گوش بدم این فایل رو بعد کامنت بنویسم در مورد زیبایی ها و نکاتش.
چون جدیدا هر فایل رو چندین بار گوش میدم تا درکم بهتر شه نسبت به نکات هر فایل، میخوام نهایتِ استفاده رو ببرم از هر فایل.
تازه فهمیدم چندین بار گوش دادن هر فایل معجزه میکنه درونِ من. خدا رو شکر که فهمیدم.
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام زهرا جان.
بی نظیر نوشتی از مریم جانم، خانم شایسته جانم.
منم کاملا موافقم، مریم جان صلح درونش عالیه و کاملا شفاف و تحسین برانگیز.
منم کلی نکات مهم از مریم جان یاد گرفتم و الحق لقب معلمی و استادی برازنده شون هست.
مرسی که با این ریزبینی نکات مثبت و زیبایی های مریم جون رو نوشتی. کامنتت خارق العاده ای ارسال کردی.
باعث شد یاد بگیرم تو جزییاتِ زیبایی های دیگران هم دقیق شم.
خدا رو شکر برای همه چیز
،خدا رو شکر برای همیشه
به نامِ خداوند هدایتگرم که هر لحظه بیشتر عاشقش میشم
سلام زهرا جانم.
عزیزِ دلم، پیام تو برای من نشانه بود امروز.
جایزه بود.
حسِ خوب بود و هست.
صبح، به محضِ بیداری و چک کردن سایت، با دایره ی آبیِ قشنگ و پیامِ قشنگت مواجه شدم و حسابی ذوق کردم.
میدونی چی شد؟
پیامتو خوندم، لذت بردم.
گفتم در بهترین زمان پاسخ مینویسم برای زهرا جان.
رفتم دنبال انجام کارهای بیرون از خونه با همسرم و بله…
با رگباری از احساسِ خوب، سپاس گزاری، اتفاقات خوب، آدمای خوب، شرایطِ خوب، آگاهی های ناب، هدایتهای ناب، پیام های مستقیمِ خدا بهم، روبه رو شدم…
مگه میشه بیدار شم و برم بیرون، ببینم هوا ابریه، نمِ بارون میزنه، داریم میریم خرید، خیابونا در قشنگترین حالت ممکن هستن، خلوتن، درختها و سبزی شون شگفت انگیزترینه، با آدم های خوش اخلاق و مهربون و خداشناس و مهربون برخورد کنم، خدا بهمون برکت بده، خبرهای خوب بشنوم، معاشرت های خوب داشته باشم، با دو تا برادرزاده های کوچولوی همسرم غرقِ لذت باشم، تجربیات جدید و عالی داشته باشم، و اونوقت دیوانه ی این خدا و قدرتی که بهم داده تا زندگیمو قشنگ خلق کنم، نشم؟
میتونم؟
نه نمیتونم، عاشقِ خدای خوبم هستم و همه ی مخلوقاتش، دنیاش، جهانش، همه چیزش…
تسلیمشم، هم آهنگ شدم باهاش و زندگیم شگفت انگیز شد…
چقدر از دریچه ی جالبی نگاه کردی به توجه به نکات مثبت: نکاتِ مثبتِ ایران…
یه تجربه ای دارم که تقریبا با کلام شما ارتباط داره و میخوام بهت بگم:
دقیقا پارسال به لطفِ خدا تونستیم 31 خرداد 1401 اسباب کشی کنیم به خونه ی عزیز خودمون که خریدیم …
این برای ما خیلی شگفت انگیز بود و هست، چون تماماً لطف و فضل و هدایت خدا بود. اونم به بهشت، بهشتی که من درک نکرده بودم بهشته چون خیلی بابت بنگاه رفتن و گشتن و … اذیت شدم.
میترسیدم، نگران بودم، استرس هم داشتم، اون وسطا یه کوچولو از زیبایی ها عکاسی میکردم تا حال خودمو کمی بهتر کنم.
اون موقع عضو سایت بودم ولی متمرکز نبودم.
خدا تو زندگیم بود اما به ایمان و باور الان نرسیده بودم.
به کنترل ذهنِ متمرکز مثل این مدت اخیر، وارد نشده بودم.
توجه به نکات مثبت و زیبایی ها هم عمیق نبود…
بنابه دلایلی و ترس هام، خونه رو انتخاب کردیم و اومدیم و خوشحال بودم، لذت هم میبردم، اما یه دلایل کوچیکی در مورد پروسه و خودِ خونه باعث اختلال روحیه ام و روانم شده بود. یعنی باز پاشنه آشیلم، یعنی سریع واکنش نشون دادن جلوی روم ظاهر شد…
اون موقع اون افکار منفی واسم خیلی بزرگ و قوی شده بود، چون کنترل ذهن مناسبی نداشتم، یعنی اصلا بلد نبودم. حرف آدمها هم روم تاثیر میذاشت.
باعث شده بود اون همه نکته مثبت رنگ ببازن جلوی اون دو تا دونه نکته منفی که البته بعدا فهمیدم همچین منفی هم نبودن، ضعفِ درونی من اونا رو پر رنگ کرده بود طفلکیا رو.
توجهم به حرف دیگران هم باعث اختلال در زندگی، افکار و عملکرد و زبانم شده بود.
مشکل از اونا نبود، از من بود، از عزت نفس پایین خودم، که خودم نمیتونستم روبه رو شم با شرایط و مسئولیتش رو بپذیرم، اونوقت میگفتم چرا فلانی اینطوری میگه و …
میتونم بگم این اواخر، بعد از طی کردن روند تکاملیم با فایلهای استاد، تازه بعد این همه مدت تونستم کنترل ذهن رو بهتر درک کنم.
حالا قاطیِ ترس های خودم، خوشحال هم بودم از امکانات و محاسن خونه ی خودمون، اما چند تا بهانه ی کوچولو انگار کنترل روان و احساسات منو به دست گرفته بودن و نمیذاشتن درک کنم وارد چه بهشتی شدم…
یعنی من واکنش نشون میدادم، واکنش خلق نمی کردم…
درس های بزرگی دارم از اون روزا…
تا اینکه اواخر شهریور و اول مهر دیدم دیگه نمیشه، نمیتونم اینطوری ادامه بدم، صبح ها دلیلی برای بیدار شدن نداشتم، دلیلی برای خروج از تخت نداشتم، انگار که بخوام بخوابم و زمان بگذره، ظاهرا کارهای روزانه منزل رو انجام میدادم، اما عشقی توش حس نمیکردم…
متوجه شدم دارم میرم بیراهه، چون فهمیدم انگار امید به زندگیم کم شده، دقیقا مسائل مربوط به کشور مزیدِ بر علت شده بود، اون موقع بود که تغییرها شروع شدن، چرا؟
چون یادمه یه روزی یه لحظه ای به خدا گفتم از تهِ قلبم که خسته شدم از این شرایط، ازش کمک خواستم و اونم کمکم کرد:
(شاید ترتیبِ انجام این کارها رو مرتب ننوشته باشم ولی همه شون تو پروسه ی تغییرات با طی کردن روند تکاملی وارد شدن.)
اینستاگراممو حذف کردم (اینو از فایل استاد هدایت شدم بهش که یکی از دوستان گفت اینکار رو انجام داده)
دور شدم از فضای مجازی
تعهد دادم روزانه تمرینِ خط بنویسم با دست چپم که دست غیر مسلطم بود.
خدا بهم گفت برو پیاده روی. دقیقا یادمه با روزی 10 دقیقه شروع کردم چون درمان خروج از ناامیدی، تغییر روحیه با ورزش پیاده روی بود برام.
از اول آبان هم شروع کردم به رعایت تغذیه ام طبق تجربه های رژیم های قبلیم.
بعد از دقیقا 100 روز از برنامه رژیم خودم، وارد دوره قانون سلامتی شدم، یعنی تازه آماده شدم با دوره استاد تجربه کنم تغذیه سالم و مناسب بدن و سلامتیِ جسم رو.
هر روز تمرینِ توجه به نکات مثبت و زیبایی رو انجام دادم.
سپاس گزاری کردم، از خدا، آدم ها و …
تحسین کردم دیگران و خودمو.
و کم کم از سمانه ی ناامیدی که دلیلی برای خروج از رختخواب نداشت تبدیل شدم به سمانه ای که عاشقِ پیاده روی شد، چون درک کردم برای روانم به شدت خوبه، برای سلامتی هم همینطور.
به سمانه ای که تازه مزه ی تغییرات و بهبود رو دید و عاشقانه تر جلو رفت.
چرا این داستان رو گفتم؟
چون این مدت که تاثیرات توجه به نکات مثبت و زیبایی ها، سپاس گزاری، تحسین، باورهای امیدوار کننده، باورهای توحیدی، هدایت گرفتن از خدا، حساب کردن روی خدا فقط، گوش دادن و دیدن متمرکز و هر روز فایلهای استاد، مطالعه کامنتها، نوشتن کامنتها، درکِ روند تکاملی و دوری از شتاب، لذت بردن از داشته هام در لحظه، بهبود باورهای ثروت، تعهد دادن برای بهبود باورهای مالی و … رو تجربه کردم:
حالم و احساسم به شدت، به شدت، به شدت، عالیه.
صلحم با خودم بیشتر شده.
شجاعت و جسارتم بالاتر رفته.
تجربیات جدیدی رو دارم انجام میدم.
اعتماد به نفس و عزت نفسم بیشتر شده.
الان تازه دارم بهتر میفهمم و درک میکنم خدا مارو به چه بهشتی هدایت کرده که خونه بخریم و هر روز چشم هامونو توش باز کنیم…
چه نعمت های بیشماری بهمون داده…
انقدر خوشحالم که الان دارم بهتر سپاس گزاری میکنم برای خونه مون، بلوک و مجتمع مون، فضای سبز و باغچه های به شدت جذاب روبه روی آشپزخانه و اتاق خواب ها و کل مجتمع…
می خوام بگم چقدر شگفت انگیزه که آدم روی خودش کار کنه با آموزش های استاد، تمرین کنه، تکرار کنه مستمر و بعد نتایج بیاد…
و ببینی چقدر آروم شدی سمانه.
چقدر خوشحال و شادی.
چقدر داری لذت میبری.
چقدر اندام و سلامتی ات عالی شده.
چقدر ارتباطاتت بهتر و قوی تر شده
چقدر جسورتر شدی.
چقدر احساست خوب شده.
چقدر اتفاقات خوب تجربه میکنی.
چقدر بیشتر و بهتر با خدا عشق و عاشقی می کنی.
وقتی از کسی ناراحتم، تمرین میدم نکات مثبتشو بنویسم.
یه بار که داشتم مینوشتم، آخرش دیدم نه تنها ناراحت نیستم از دست اون فرد، بلکه دوستشم دارم، تازه دلمم براش تنگ شده…
تو موبایلم هم یه سری تمرین مینویسم برای مواقعی که دفترهام نیستن.
اسم آدما رو نوشتم و جلوش نکات مثبتشون رو مینویسم.
همه چیز تو فکر آدمه.
فکر که اصلاح شه، بهبود پیدا کنه، دنیا برای آدم بهشت میشه…
چقدر خدا بهم برکت داده.
حد نداره…
این کنترل ذهن، خیلی به دادم رسیده، استاد خدا خیرتون بده، چون دقیقا پنجشنبه موردی پیش اومد که آگاهانه کنترل ذهن کردم و جمعه، روز به شدت محشری رو تجربه کردم، حس کردم پاداشِ کنترل ذهنم بود…
که اگه هنوز کنترل ذهن رو درک نکرده بودم، به هم میریختم از لحاظ روحی …
خدایل ممنونتم واسه این خلق.
واسه اینکه من تحت تاثیر اون مسئله که حتما خیریتی توشه و من نمیدونم، و نشد که بشه، تونستم واکنش ندم، بهم نریزم، قاطی نکنم، عصبی نشم، بداخلاق نشم و …
مدت زمانی که تونستم کنترل ذهنم رو به دست بگیرم به شدت سریع بود، بعدش خوابیدم و بلند شدم، بازم بهتر شدم، رفتم سراغ نوشتن و آهنگ شاد گوش دادن و بهتر شدم.
خیلی خیلی خوشحالم و سپاس گزار و تحسین میکنم سمانه رو برای گفتن و باور به الخیر فی ما وقع.
ضمن اینکه دسته ی کنترل ذهن تو فایلهای دانلودی و ارزشمند سایت عالیه و روی اونا هم دارم روزانه کار میکنم.
و یکی از بهترین روشها برای کنترل ذهن به قول استاد گفتنِ الخیر فی ما وقع هست، هر چی پیش بیاد خیره، به نفع منه، حتی اگه ظاهرش اینو نگه…
استاد جانم اگه الان حالم عالیه، دلیلش اینه که خدا شما رو سر راه من گذاشت و شما با تک تک آموزش ها و فایلهاتون در بهبودِ من نقشِ به شدت پررنگی دارین.
سپاس گزارتونم.
من از شهریور تا آخر سال 1401 هر روز کتاب میخوندم، موفقیت، داستان، خودشناسی و …
پادکست و فایل صوتی متفاوت گوش میدادم…
از دانشِ اساتید مختلف بهره مند شدم.
اما از وقتی تمرکزم رو گذاشتم فقط روی شما و سایت، اوضاع سریعتر بهبود پیدا کرد. آروم تر شدم.
سپاس گزارم از تمام منابعی که باعثِ بهبود من شدن، مخصوصا خود شما.
از اول فروردین 1402 هم قسمت کتاب خوانی روزانه مو تبدیل کردم به مطالعه ی کامنت های سایت.
خوشحالم که میخونم و مینویسم کامنت، نتیجه اش عالیه.
از وقتی چشم های قلبم باز شده به زیبایی های اطرافم، عاشقِ محیط زندگی ام هستم، عاشق آدما، طبیعت، خیابونا، گلها و درختها، آسمون، ابره، هاپوها، پیشی ها، پرنده ها و صدای اوازشون، عاشق هوای عالی و مطبوع و بیش از گذشته عاشقِ خدا و هدایتهاش شدم که چقدر دقیق و محشره.
اینا نتایج توجه به نکات مثبت و زیبایی هاست.
کم کم هم شروع شد و روند تکاملی خودشو داره طی میکنه، مطمئنم بهتر و بهتر هم میشه و باید ادامه دار باشه تا همیشه.
خیلی خیلی خدا رو شکر میکنم بابتِ تک تک حس هام
درس هایی که گرفتم، فهمیدم، درک کردم و باعث شده افکار و رفتارم عوض شن و زندگیم بهبود پیدا کنه….
نتیجه ی به شدت بزرگ و پر رنگیه وقتی که دارم کارهای خونه و خودم رو انجام میدم، شتاب رو میگیرم ازشون، با لذت و آرامش انجامشون میدم. انگار که دعوت شدم به انجامِ بهترین کار جهان که خوشحالم میکنه.
ظرف شستن، لباس پهن کردن، آشپزی و … تبدیل شده به مراقبه برام، از بس که حسم رو عالی میکنه، فکر میکنم، تحلیل میکنم، ایده میاد، آگاهی میاد، درس میاد…
و جدیدترین معجزه ی زندگیم…
خدا هدایتم کرد به پیام سعیده جان شهریاری که از هم آهنگی با خدا نوشت برام و انگار که دریچه ای باز شد برای ارتباط یک لایه عمیق تر من با خدا جانم…
هم آهنگی با خدا یعنی:
من نمیدونم خدا، تو بلدی، تو میدونی، تو راهنماییم کن، تو هدایتم کن.
یعنی من تسلیم تو هستم خدا. هر چی تو بگی، چشم.
یعنی هدایت گرفتن از خدا از ریز تا درشت زندگی.
یعنی من ذهن و منطقم رو خاموش میکنم، تو هدایتم کن.
یعنی تو بگو الان چیکار کنم، چطوری انجامش بدم. من دخالت نمیکنم.
عاشقِ دفترها و کلاسورهامم، که مینویسم و مینویسم و مینویسم…
خدا رو شکر که مینویسم.
خدا رو شکر که تو فکرم هم، دارم کار میکنم علاوه بر نوشتن.
خدا رو شکر که صحبت میکنم و مینویسم از ایده ها و هدایتها و نشانه های خدا.
خدا رو شکر که با ذوق میرم پیاده روی هر روز.
خدا رو شکر که دارم توجه میکنم به نکات مثبت و سپاس گزاری و تحسین میکنم.
خدا رو شکر که خودمم تحسین می کنم و دارم حس لیاقت خلق میکنم برای خودم.
خدا رو شکر به تازگی دارم روی باور فراوانی با مثال روی خودم کار میکنم و تمرین میکنم.
خدا رو شکر شتاب رو میگیرم از انجام کارهام.
خدا رو شکر که دارم کار میکنم و تمرین میکنم که سریع واکنش ندم، تامل کنم، خوش اخلاق باشم و با مکث پاسخ بدم، و به قول استاد واکنشگرا نباشم، واکنش رو خلق کنم.
خدا رو شکر میکنم از سمانه ای که هدف خاصی نداشت که بلندش کنه، که بشه انگیزه و هدف زندگیش، که باعث امیدش بشه، تبدیل شدم و میشم به لطف خدا به سمانه ای که برای هر روزش برنامه داره، کار داره، باید یه سری کارها و تمرین های روزانه و متفرقه رو انجام بده برای بهبودِ خودش و زندگیش از ابعاد مختلف.
زهرا جان، این سایت و آموزش های استاد به معنای حقیقی به من خیلی کمک کرده، امیدوارم همه مون شاگردهای خوبی باشیم برای استاد و بتونیم درس هاشونو به درستی درک کنیم تا نتایج خوب وارد زندگی هامون بشن.
برات بهترین ها رو میخوام عزیزم.
یه لحظه هایی یهو میخکوب میشم.
یهو خشکم میزنه.
میگم چرا انقدر خوبه فایلهای استاد.
چرا انقدر حسم عالیه اون لحظه که میشنوم صدای استاد رو.
چقدر استاد درسته و درست صحبت میکنه.
یهو غرقِ حس سپاس گزاری میشم از خدای هدایتگرم، از استاد عزیز دلم که چطوری داره مسیر رو با چراغِ آگاهی هاش روشن میکنه.
استاد جان، تا همیشه سپاس گزارتونم.
تحسینتون میکنم برای همه ی تاثیراتی که دارین روی یه عالمه آدم میذارین در جهت بهبود زندگیشون و جهان رو تبدیل به جای بهتری برای زندگی میکنین.
دیوانه میشم استاد، از شنیدن صحبت هاتون تو تک تک فایلها.
چقدر عالی هستن.
چقدر عالی هستن.
چقدر راهگشا هستن.
چقدر کمکم میکنن باورهام اصلاح شه، رفتار و عملکردم عوض شده.
سپاس گزارتونم.
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه