عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2

سلام بر همه عزیزان

اول از همه بگم از زیبایی های فوق العاده تصاویر که بیانگر احساس نیستن خدایا شکر ممنونم استاد و مریم عزیزم بابت باشتراک گزاری این تصاویر زیبا ️

همین دقایق اول استپ کردم راجع به همین موضوع کارای اداری من هم طبیعتا بخاطر بودن در این کشور و این فرهنگ همچین چیزی رو شنیده بودم اما خیلی باورش نمیکردم چون خیلی محدود سر و کارم با اداره جات بود اگه هم بود قبل شنیدن همچین باوری بودش بعد ک کلن با اموزه های شما اشنا شدم گفتم خب این موضوع که در من کمرنگ بود بیام کلا باور درستش و جایگزین کنم و هرموقع ازون روز ب بعد سروکارم با کارای اداری میفته در کوتاهکترین زمان ممکن و با روی خوش و‌درستی انجام شده

من حسابدارم و خب چند باری مجبور شدم برم خودم کارای بانکی رو حضوری انجام بدم تو شعبه ای ک اونجا حساب داشتیم اینقدر رفتارشون باهام خوب بود و هست اینقدر همیشه کارامو در کوتاهترین زمان ممکن انجام میدن ک رییسمون خیلی وقته پاشو اونجا نزاشته و حتی جابجایی پولهاشم بمن میده

اینو تو پرانتز بگم که من چون یادمه استاد تو فایل هاشون گفتن ک اگه خودت اذیت میشی کاری رو دیگری باهات انجام بده ک دوس نداری پس خودتم با کسی انجامش نده بهمین خاطر من حتی با اینکه تو اون بانک تقریبا روزی یکی دو بار حداقل سر میزنم و میشناسمشون و حسابمون پر گردش و رییس بانک کشه اما همیشه نوبت میگیرم یا یهو نرفتم وسط کار کس دیگه وقتشو بگیرم اما خود ب خود همیشه تو تایم من ادمهای کمی تو صف جلوی من هستن یا خیلی زود کاراشون انجام میشه یا خلاصه به هر نحوی خداوند کار من و زودتر و ب نحو احسنت انجام میده یا کارمندهای بانک همیشه بهم خوراکی میدن خدماتیشون برام قهوه میاره کارمندشون یبار برام قهوه نگه داشت گفت میدونستم امروز حتما میای برات کنار گذاشتیم همه ی اینها قبلا نبود من یادمه میخواستم بیمه بیکاری بگیرم کم کم ده بار رفتم هربار یه ایرادی بود الان یا معمولا خیلی خیلی کم کار اداری برام ویش میاد یا اینقدر راحت و سریع و عالی انجام میشه ک اصلا اذیت کننده نیست برام

استاد دقیقاا همینطوره من یه مثال بزنم در این باره یادمه خیلی سال پیش تقریبا شاید هفت هشت سال پیش من با دو تا از دوستای صمیم هربار برامون اتفاقت ناجالب و نادلخواه پیش میومد قشنگ یادمه فکر میکنم جای دیگه هم گفتم من اون زمان تو گروهی ک داشتیم فکر میکنم تلگرام بود اگه اشتباه نکنم دقیقاا این جمله رو گفتم به دوستم « بیایین ازین به بعد فقط مثبت فکر کنیم و مثبت نگاه کنیم» اون زمان نمیدونستم و نمیتونستم دقیق براشون توضیح بدم یا اشاره ای کنم اصلا خیلی تو مباحث فلسفی نبودم خیلی خیلی کم راجع بهش میدونستم تازه وارد چنتا گروه قانون جذب و یوگا و انرژی مثبت شده بودم ک تک توک مطالبشو میخوندم خیلی وقتها هم بی تفاوت عبور میکردم ازش یادمه دوستم یه خبر منفی داد و من برای اینکه بتونم باصطلاح ارومش کنم این حرف و‌زدم اون گفت توام دلت خوشه ها مگه فایده داره و من مکالمه م باز تو خاطرم مونده گفتم امتحان میکنیم تا الان یجور دیگه بوده از الان به بعد یجور دیگه رفتار میکنیم حداقل میگیم امتحانش کردیم و جواب نداد وای خدای من شاید خودمم خیلی اون زمان حرف خودمو جدی نکرفتم شاید درست هم عمل نکردم اما همین ک تصمیم گرفتم جهان خودش درها رو برام باز کرد من پله پله اروم اروم هدایت شدم به اینکه چطوری میتونم زندگیمو تغغیر بدم تکامل خودمو کاملاا طی کردم و توجه به نازیبایی کم کم منو به زیبایی برد از کم شروع شد و بسته به دیدگاهم و طرز نگاهم باورم بیشتر هم شد

پس قدم اول اعراض از نازیبایی (کم کم زیبایی وارد زندگی ما میشه و ما میبینمیش تایید میکنیم و بیشتر و بیشتر میشه )

قدم بعدی شکرگزاری بابت نعمتهایی که الان داری مثلا من اگه هنوز از لحاظ مالی مشکل دارم و حتی با وجود تهیه و خرید دوره ثروت الان نزدیک دو سه ماهی هست که گوش ندادم و کار نکردم و هربار به دلایلی نمیشه الان بیام‌ توجه کنم به رابطه زیبایی که دارم و خدا رو‌بابتش هزار بار شکر کنم توجه کنم به ارامش و‌سلامتی که دارم و دهها هزار بار خدا رو بابتش شکر کنم و توجه به همین نعمتها همین زیبایی ها اعراض از کمبود میشه و ثروت خودش راهش و تو زندگی من پیدا میکنه مثل همون قانونی که روابط خودش دنبال من اومد سلامتی خودش وارد زندگی من شد نیاز نبود من هی برم برای پیشگیری قرض بخورم ویتامینی بخورم یا برای داشتن روابط عالی هزاران کار دیگه انجام بدم ثروت هم همینه فقط کافیه راهش و‌باز کنم

قدم بعدی نوشتن در مورد زیبایی ها که تو این زمینه تنبلی کردم من در شروع ارتباط با سایت بیشتر از ده تا دفتر تموم کردم فقط با فایل های رایگان و تمرکز رو زیبایی ها دیگه دفترهایی که مربوط به محصولات هست و نشمردم

وای خدای من عجب غروب زیبایی نفسم بند اومد واقعا حواس ادمو پرت میکنه از صحبتهای شما باید حتما فایل و دو بار دید ️

منم جدیدا از شما یاد گرفتم از زیبایی ها لحظات زیبا و به یادموندنی عکس و فیلم میگرم و پشتش خودم صحبت میکنم بعدا که میبینم کلی به خودم خوش میگذره

تو ورانتز باز بگم لحظه شنا کردن دوستتون تو اب عالی بود و خیلی حس خوب و زیبایی بود

بله استاد من هم از شما یاد گرفتم پیدا کردن الگو و تاییدش با خواهرم که ببین فلانی اینجوریه فلانی این کار و کرد اینجوری شد و کلی راجع بهش صحبت میکنیم اغلب هم الگوهای مثبت هست خیلی خیلی کم در رابطه با افکار منفی شخصی که باعث شد فلان موضوع ایجاد شه اینو خیلی روش مانور نمیدیم فقط در حدی ک ببین نباید فلان روش و بریم

واقعا الگو عالی ترین روش هست ️

و در اخر تحسین کردن فوق العادست چ دیگران و تحسین کنی چه دیگران تو رو تحسین کنن حسش فوق العادست من وقتی بقیه قدم و تحسین میکنن لباسمو موهامو اندامم و شخصیتمو کلی حس خوب میگیرم و این حس خوب و طبیعتا منتقل میکنم برای همین اغلب هرکی منو میبینه میگه چه انرژی خوبی داری پر انرژی هستی باهات حال میکنم دختر خوبی هستی خیلی باحالی و ازین صحبتها منم معمولا تشکر میکنم و میگم خودتونم خیلی باحالین یا خوبین ک خوب میبینین یا با شما هم خیلی خوش میگذره ازین تعریفها

اتفاقا امروز همسر یکی از مشتری هامون که هم خودش هم شوهرش باهامون کار میکنن ابروهاش و بوتاکس کرده بود بهش گفتم که خیلی بهت میاد کلی ذوق کرده بود و در باره کلی موضوعات هم کاری هم غیر کاری صحبت کردیم وقتی داشت میرفت گفت خانم گلی امروز خیلی خسته بودم اما کلی حالمو خوب کردی انرژی دادی بهم دمت گرم واقعا همین کارهای ساده که از پسش برمیایم و چرا از هم دریغ کنیم من قبلنا خیلی تو این موضوع ها خوددار بودم البته مغرور اسمهای مختلف گذاشتم روش حتی اگه کسی لباس زیبا یا چهره زیبایی داشت نمیگفتم بهش با خودم میگفتم پرو میشه بعد اگاهانه خواستم که این غرور بیجا که اصلا اسمش غرور نبود و بزارم کنار الان دو سال هست تقریبا میتونم بگم شاید پنج درصد هنوز این رفتار در من باشه اونم خیلی در موارد کم تو این دو سال اگاهانه میگردم تو اطرافیانم زیبایی هاشون و پیدا میکنم چه تو رفتار چه ظاهر و بهشون میگم بازخوردش اینقدر حسمو خوب میکنه و چون دنبال تایید و تحسین کردن خودم از سمتشون نیستم خیلی خیلی بیشتر از قبل تحسین میشم و تعداد دوستانم خیلی بیشتر شده تو قسمتهای سفر اخیر سفر ب دور امریکا وقتی مریم جان هم این موضوع و مطرح کردن که وسواس داشتن تو تمیزی و بیرون دوش نگرفتن و تمیزی محیط و … و گفتن اگاهانه خواستن ک برن تو دل این موضوع منم ازون ب بعد هر رفتاری تپ شخصیتم هست که قبلا بلد بود اذیتم میکرد و همینجوری کم کم پیدا میکنم و روش کار میکنم خیلی حس خوبیه مثلا از قصد به مدیرم چشم میگم حتی به همسرش یبار چشم گفتم با اینکه من قبلا لجم میگرفت اگه مدیرم خانم بود و خانم ایشون عملا اونجا سمتی ندارن گاهی میان سر میزنن و یسری موارد و میگن در حد پیشنهاد اینکارو اگاهانه انجام میدم برای رشد شخصیتم

استاد عزیزم ازتون بینهایت سپاسگزارم که با عشق برای ما صحبت میکنین و تصاویر عالی رو برامون گذاشتین دوستتون دارم