عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2

باسلام خدمت استادعزیزم خانم شایسته و دوستان عزیز

خدارو هزاران بار شکرت بابت این همه زیبایی که توی این فایل دیدیم .من چندروزه واقعا بی صبرانه منتظر این فایل بودم که استاد بزارن توی سایت چون خودشون گفته بودن تصاویر هوایی با دِرون میزاریم. اینطرف ساحل آب شور به فاصله چندمتر اونطرفتر، آب شیرین. واقعا خداروسپاسگزارم بابت این همه زیبایی .رنگ دریا چه طیف خوشرنگ بهشتی داره. چه ساحل زیبایی باشنهای سفیدو چه تمیزه این ساحل چه مردم آرام و ریلکسی.خدایاشکر بابت دِرون با این تصاویر زیبا

من یه مدتیه که واقعا زیباییهای محلمون روتحسین میکنم .یه صخره زیبا ته خیابونمون هست درختای کاج و چنارو سرو و ….ساختمونهای جدید و زیبا ،آدمهای باکلاس و ثروتمند وخیلی چیزای دیگه که اینا رو هرروز که میبینم سپاسگزاری میکنم وخیلی به این چیزا توجه میکنم تااینکه چندروز پیش باخانواده تصمیم گرفتیم بریم مسافرت .منم مرخصی گرفتم بعد شبی که میخواستیم فرداصبش بریم مسافرت دخترم گفت که خانمم گفته که فردایه امتحان میخوام ازتون بگیرم وامتحان سختی هم داشت….خلاصه گفتیم پس چکارکنیم خانمم گفت محمدتوخودت تنها برو .گفتم تنها گفت آره دیگه دیگه قسمت نیست مابیاییم. صبح که خواستم برم خانمم برگشت گفت محمد تو اینهمه که داشتی زیباییهای خداوند رو تحسین میکردی به زیباییهای بیشتر هدایت شدی (منم مات ومبهوت مونده بودم) و بهتون بگم دوستان این بهترین مسافرت عمرم بود چون به یه طبیعت بکری هدایت شدم و از همون اول تا آخر سفر ناخودآگاه اشک شوق ازچشمانم سرازیر میشد ازبس که زیبایی دیدم .البته اینوبگم من قبل از آشنا شدن به قانون اگه این زیباییها رو میدیدم حس خاصی نداشتم

من یادمه قبل از آشناشدن باقانون اگه دعوایی رخ میداد تصادفی بود جرو بحثی بود و ….اولین نفر میرسیدم سر صحنه و خودمه قاطی ماجرا میکردم یا مرتب توی روضه ها وعزاداریهای محرم بودم و گریه و اشک وناراحتی و غم… و دوست داشتم این چیزا رو. و نمیدونستم چرا چرخ زنگیم نمیچرخه و هرروز جنگ اعصاب داشتم با خودم باخانواده با همکارام و بااجتماع(کاری که بالای 95درصدمردم به این چیزا توجه میکنند)

ولی از بعد از آشنا شدن با قوانین من هرموقع که توی خیابون محل کار یاهرجایی یه مورد نازیبایی اگه رخ بده سعی میکنم اصلا توجه نکنم و از اون مورد،حرف یا صحنه به ظاهر بد ،رد بشم و تمرکزی روی این چیزا نداشته باشم.(من حتی اگه یه چیز ناخواسته ای توی سرکارم یا جای دیگه پیش بیاد سعی میکنم حتی به خانمم هم نگم اون مورد به ظاهر بد رو)و از اون موقع به بعد زندگی من رفته رفته واقعا آرومتر شده خودم آرامترشدم ارتباطم بابقیه خیلی خیلی خوب شده و وقتی از این چیزای بد اعراض کردم حتی روزی و برکت زندگی من بیشترشده وچرخ زندگیم داره بهترمیچرخه

من هرروز صبح و شب موقع خواب سعی میکنم نعمتهایی که خداوند بهم داده بنویسم وسپاسگزار خداوندباشم بابت این نعمات.

نکات مثبت روزم رو شبها میارم روی کاغذ

چون برکات این کار رو در زندگیم دیدم وبقول قرآن که خداوند قسم میخوره به قلم وآنچه مینویسد. میگه ردخور نداره چیزی که نوشته بشه به حقیقت میپیونده وباید ایمان داشته باشیم به نوشتن

من خودم به شخصه بیشتر اوقاتم رو توی سایت میگذرونم وکامنتهای بچه ها رومیخونم وبا این کار توجهم روی به زیباییها نعمتها فراوانیها ونتایج دوستان میکنم

من قبلا اگه محل کارم خواسته ای داشتم نمیتونستم به رئیسم بگم ولی چندباری چندتاازهمکاران بهم گفتند محمدتو خیلی خوب صحبت میکنی تو برو با رئیس مثلا صحبت کن حقوقمون رو افزایش بده یا مزایا یاعیدی …رو بیشترکنه و با همین کار اعتمادبنفسم بیشترشد و هر کجا میخوام برم راحت حرفمو میزنم (قبلا اصلا نمیتونستم اگه خواسته ای دارم از یک نفر درخواست کنم)

الان هرماشین باکلاسی میادمحل کارم میرم بهش میگم ماشینتون خیلی زیباست مبارکتون باشه ،ایشون هم خیلی خوشحال میشه و برعکس قبلا که حس حسادت داشتم الان کاملا برعکس شده

و خداوند رو بابت این قانونش که به هرچه توجه کنی یاتحسین کنی همون رو یاهمسنگ اون رو وارد زندگیت میکنی

و این شده یک اصل در زندگی من و بابت فراگرفتن این قانون بدون تغییر خداوند هزاران بار شکرش میکنم

منتظر نتایج عالی من از فراگرفتن قانون باشید عزیزانم

بابت این استاد صادق و بی شیله پیله وخوش تیپ و خانم شایسته عزیز ازخداوند سپاسگزارم. یاعلی.