عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2

سلااااام .به نام خالق این جهان زیبا . دیدن این همه تصاویر زیبا واقعا اصل حالم رو خوب کرد پر شدم از حس عاااالی ،سپاس از شما هردو عزیز و سپاسگزارم به خاطر درون باهوش و کار بلد، که این زیباییها رو به تصویر کشید .

خدا رو شکر میکنم که خودم رو عادت دادم به تعریف و تحسین زیباییها . هر لحظه که خوابم میبره و میخوام بزن تو جاده خاکی ،قوانین زیبای خداوند رو به یاد میارم و آگاهانه توجه میکنم به چیزی که دوست دارم داشته باشم یا چیزایی که الان دارم و یه روز، آرزوم بود که داشته باشم و یا چیزایی که دیگران به عنوان نعمت دارن و با تحسینشون به سمت خودم میکشونم .

کنار این امواج آرام و دل انگیز تو این ساحل سفید شنی خاص، چقدر همه در کمال آزادی، بدون اینکه طرز رفتار و لباس و ….قضاوت کنند ، مشغول خودشون و لذت بردن از فرصت پیش آمده هستند .

قضاوت نکردن خودم و دیگران ، مسئله ای هست که مدت زیادی ،دارم رو خودم کار میکنم و الهی صد هزار مرتبه شکر ،که روز به روز بهتر شدم و باید بهتر از این حتی بشم . شاید کار سختی ،جایی که همه خودشون و دیگران رو مورد قضاوت قرار میدن تو این کار رو به زیبایی و نه به راحتی پیش ببری ولی نتیجه بسیار شیرین و حیرت انگیزه و خدا رو هزاران بار شکر برا این جهاد با نفس ،چون جایی که همه چیز حاضر و آماده ست و بتونی امساک کنی، یعنی داری رو اراده ت کار میکنی تا آهنین بشه .

توجه به زیباییها در جهانی که همه چیز درهمه ،شاید سخت باشه ،اما میبینی میون این همه آدم که بهت میگن تو غلطی ،غیر طبیعی هستی ،،لذت داره به خودت بگی بیخیال همه حرف و سخنها ، خودته عشقه ،تو داری طبیعی زندگی میکنی . باور کردم که توجه و تحسین زیباییها و خوشیها و سلامتیها و موفقیتها …. زیبای ،خوشی،سلامتی و موفقیتهای بیشتری رو برام به ارمغان میاره . یه مثال ساده ،من عاشق کبابم ، معلومه وقتی به رستورانی دعوت میشم بین هر غذای ،کباب رو انتخاب میکنم ،مهم نیست که دیگران چی میخورن.من چیزی رو میخورم که دوست دارم ،نمیرم خرچنگ بخورم یا غذای چینی که دوست ندارم بخورم که تمام دل و رودم باهاش بالا بیاد . در مورد افکار و توجهاتمون به مسایل اطرافمون هم ، باید اینگونه رفتار کنیم که اگه چیزی که دوست نداریم به خورد ذات الهیمون بدیم وجودمون ،روح الهی مون پسش میزنه و حالمون بد میشه .

خداااایا ما را آسان کن برای آسانی.

وقتی به اطرافم تنها با شعاع خیلی کم ،نگاه میکنم اونقدر نعمت و موهبت و برکت میبینم که سختیها و مشقتها (که البته اونها هم به زعم من ، درد و رنج هستند در واقع کاری دارن بامن که من باید ازش سر دربیارم و حلش کنم و ازش عبور کنم) ،در مقابلش به حساب نمیان . این رو کسی داره میگه که پاره تنش رو ،دختر 20 ساله اش رو در اوج زیبایی و مهربانی و خوبی از دست داده ، کسی که از لحاظ مال با یک تضاد مواجه شده و چیزای دیگه ،ولی همیشه گفتم ، ایمان دارم اونچه برام رقم خورده اولا خیر بوده ،و بعد حاصل فرکانسها،تفکرات خود من بوده و من صد درصد مسوولیت همه اونها رو پذیرفتم ، وشاید باورتون نشه که خداوند ،واقعا برا عروج دخترم ،به من آرامش داده ،برا مسایل پیش امده مالی ،راههاو درهای دیگه برام باز کرده ، به خاطر خونه ای که قرا ربوده یکساله حاضر بشه و الان تقریبا 4 سال گذشته و هنوز تکمیل نشده و به ما تحویل داده نشده ،بس که شکر گزاری کردیم برا داشته های دیگمون و در موردش ناله نکردیم تا دیگران دلسوزی کنن یا به خودمون انرژی منفی بدیم .

در موردش سعی کردیم کمتر حرف بزنیم ،همه چیز برامون بهتر رقم خورد ، من الان تو یه خونه ویلایی حیاط دار زندگی میکنم که خواسته ام بود ،تو باغچه حیاطم سبزی کاشتم و دور تا دور حیاط گلدانهای پراز گلهای متنوع چیدم ،بهشون میرسم و باهاشون حرف میزنم ، با هاشون کیف میکنم.گاهی که تو خونه شلوغه و تلویزیون روشنه مو قع عبادتم ،حیاطی با صفا دارم که یه زیلو پهن کنم و زیر اسمون زیبای خدا با عشق ودر سکوت و آرامش با خالقم گفتگو می کنم.

حدود دوسال پیش یکی از بستگان نزدیکم که تو یک کشور خارجی به دعوت عموش برا کار وزندگی رفته بود بعد از 5 سال کار،تو شرکت عموش با دو خارجی که کارگرهای قدیمی عموش بودن ،دچار تعارضاتی شد و بالاخره تصمیم گرفت از اون شرکت بیاد بیرون . بعد از دو هفته حدودا با من تماس گرفت تا در مور این موضوع صحبت کنه، خیلی احساس بدی داشت و مستاصل بود ،از عموش ناراحت بود که چرا اون دوتا رو کنار نگذاشت که او راحت باشه و اونجا به کارش ادامه بده .

احساس قربانی بودن داشت و…. بهش گفتم ، گاهی وقتها مسیری که توش هستی مسیر درستی نیست ،به نفعت نیست ،به زبون خوش بهت گفته میشه اما تو نمیشنوی ،درک نمیکنی ،تا اینکه دنیا برا اینکه تو رو به خواسته ات برسونه با چک و لغد حالیت میکنه . درد داره چون ظاهر قضییه به نظر خوب نیست ،اما اگه توش فرو نری و ببینی راه حل چیه و بشینی حلش کنی ،میبینی که چقدر خوب شد که اون اتفاقات افتاد ،بهش گفتم بشین برا هر چیز خوبی که الان داری سپاسگزار باش ، برا سلامتیت ،برا پسر سالم و کامل و زیبات، برا همسرت ،برا کشور سر سبز و زیبایی که هدایت شدی بهش . گفتم برو از عموت سپاسگزار باش که کارهای زیادی رو به لطف خدا برات کرده و امروز حضور او دیگه نیاز نیست و دستان دیگه خدا به کمکت میان اگه تو ،او رو تنها دست خدا نبینی ،خدا دستای دیگش رو برات رو میکنه . امروز که تقریبا دو سال گذشته ،تو همون کشور ، تو رشته خودش که دوست داشت ،کار شخصی خودش رو شروع کرده و دو کارگر خارجی داره و بسیار سرش شلوغه و همسرش هم شروع کرده ، شیرینی و کیکهای خونگی میپزه و کلی مشتری داره ، شاید او فقط کمی از حرفهای منو باور کرد و این ،چه معجزاتی رو براش رقم زد.

هرچه ایمانمون رو بیشتر کنیم ،هر چه از رفتن به دل ناشناخته ها کمتر بترسیم ، هر چه راضیتر و خوشحالتر و شکر گزارتر باشیم نسبت به داشته هامون،بیشتر به دست میاریم .

سلامتی، عزت ، شادی، آرامش و ثروت برا اونهایی هست که دنبال چیزای خوبن.

بهترینها نصیب هممون .

سپاس از الله مهربانم ، استاد عباسمنش عزیز ،خانم شایسته پرتلاش و مهربان و افرادی که دست اندر کار این سایت هستند .