نکته: از آنجا که تصاویر بصری این فایل فوق العاده زیباست، پیشنهاد می کنیم به منظور تمرکز بیشتر بر آگاهی های توضیح داده شده، یک بار فایل را به صورت تصویری ببینید و یک بار به صورت صوتی گوش دهید.
قویترین سلاح من برای کنترل کانون توجه ام، “نوشتن” است. اگر جایی نیاز به کنترل شدید ذهن داشته باشم، شروع به نوشتن و سپاسگزاریکردن درباره نعمتهایی میکنم که در زندگیام دارم.
نوشتن درباره زیبایی ها، قدرت بسیار بیشتری دارد نسبت به دیدن زیبایی ها و صحبتکردن درباره آنها. وقتی شروع به نوشتن درباره زیباییها میکنید، تمرکز شما باقدرت بسیار بیشتری معطوف بر آن زیبایی می شود و به همین نسبت نیز طبق قانون، اساس آن زیبایی را در زندگی خود بیشتر گسترش میدهید.
در بخش نظرات قسمت اول، دوستان بسیار زیادی درباره شیوههایی نوشتهاند که برای معطوف کردن کانون توجه خود بر زیباییها و نکات مثبت به کار میبرند و نتایج خود از انجام این کار را شرح دادهاند.
برای اینکه آگاه شوید کدام شیوه درباره تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها، برای شما تأثیرگذار تر است، در بخش نظرات این فایل به موارد زیر پاسخ دهید:
به شخصه تا کنون از چه شیوهای برای کنترل کانون توجه خود، استفاده کردهاید و این شیوه چه نتایجی داشته است؟
کدام یک از این شیوهها برای شما تأثیرگذارتر است و بهتر میتواند توجه شما را معطوف به نکات مثبت کند و شما را در احساس بهتر نگه دارد؟
- صحبتکردن درباره زیباییها؟
- یا صحبتنکردن درباره نازیباییها و اعراض از نکات منفی؟
- نوشتن درباره زیباییها و نکات مثبت؟
- تحسینکردن؟
- و…
درباره تجربههایی زیبایی بنویسید که از تحسین آدمها داشتهاید و با تحسین دیگران، به احساس خوب رسیدهاید یا توسط دیگران تحسین شدهاید.
بنویسید دیگران با تحسینکردن شما، چه وجهی را در شما برانگیخته کردهاند؟
زیرا بهیادآوردن این تجارب و نوشتن درباره آنها، یک خودشناسی است که به شما کمک میکند تا این قانون را بهتر درک کنید و جدیتر بکار ببرید.
چه تجربههای سازندهای از “نوشتن و ثبتکردن زیباییها” دارید؟
چقدر این کار را بهعنوان یک اصل اساسی در زندگی انجام میدهید؟
آیا از این اصل که “به هرچه توجه کنم، اساس آن را در زندگیام گسترش میدهم”، بهعنوان سبک زندگی خود استفاده میکنید یا اینکه بهراحتی قدرت آن را دستکم میگیرید؟
حین نوشتن پاسخ به این سوالات، به یاد داشته باشید زمانی که صرف تمرکز بر زیباییها و نکات مثبت میشود، خواه نوشتن باشد یا تماشاکردن یا صحبتکردن، زمانی است که خود را با اتفاقات زیبا هم مدار می کنید.
هرچه بیشتر درباره زیباییها و نکات مثبت بنویسید، بهخاطر اینکه مدتزمان بیشتری کانون توجه شما معطوف به خواستهها میشود، فرکانس سازندهای را به جهان ارسال میکنید و جهان در پاسخ به این فرکانس، زندگی شما را با اتفاقات زیبا احاطه میکند؛ بنابراین، تصمیم بگیر که این کار را تبدیل کنی به عادت رفتاری و سبک زندگی خود.
یکی از دلایلی که سایت tasvirkhani.com برای دانشجویان زیادی مأمنی است برای نوشتن درباره زیباییها، انجام تمرینات دورهها، این است که آنها از انجام این کار نتیجه میبینند
با نوشتن درباره خواستهها، به افکار مثبت و سازنده قدرت میدهند.
آنها در این محیط ایزوله، کانون توجه خود را احاطه می کنند با ورودی های ذهنی قدرتمندکننده و به همین نسبت، زندگی آنها با اتفاقات زیبا احاطه می شود.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تاثیرگذارتان هستیم
عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2549MB41 دقیقه
- فایل صوتی عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 250MB41 دقیقه
«وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ أُولَٰئِکَ سَوْفَ یُؤْتِیهِمْ أُجُورَهُمْ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا»
ﻭﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﺶ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻴﺎﻥ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺟﺪﺍﻳﻲ ﻧﻴﻨﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ، ﺧﺪﺍ ﭘﺎﺩﺍﺷﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(نساء ١۵٢)
«بلبلی برگِ گُلی خوش رنگ در منقار داشت ؛ و اندر آن برگ و نوا خوش نالههایِ زار داشت»
«گفتمش در عین وصل، این ناله و فریاد چیست؟ گفت ما را جلوهٔ معشوق در این کار داشت»
«در نمیگیرد نیاز و نازِ ما با حُسنِ دوست ؛ خُرَّم آن کز نازنینان، بختِ برخوردار داشت»
سلام و درود و رحمت و برکت و فضل پروردگار بر نازنین ترین بندگان و مقربان درگاهش. سلام استاد عباس منش عزیزم ، سلام استاد شایسته گرانقدر ، سلام دوستان نازنین و خانواده عزیزم.
اعتراف میکنم طی دو روز گذشته واقعا حرفی برام نمیومد که زیر این پست بذارم. هر بار یه فایلی میاد روی سایت میگم دیگه این نهایت زیبایی بود، زیبا تر از این دیگه ممکن نیست، اصلا از این زیبا تر توی این سیاره وجود نداره، ولی بازم یه فایل دیگه میاد میگم خدایا من تسلیمم، وقتی تو اراده کنی زیباتر از وهم و خیال بشر ترسیم میکنی. وقتی داشتم فایل رو نگاه میکردم یه لحظه تصور کردم اگه آدم ها اینجا حضور نداشتن، خونه ها، جاده ها، ماشینها، تیربرقها، و وسایل رو هم حذف میکردیم از صحنه فقط طبیعت باقی میموند، فقط ساحل و اقیانوس و درختان و پوشش گیاهی و به من میگفتن اینجا یه سیاره جدیده که به تازگی کشف شده، من به احتمال خیلی زیاد باور میکردم. از زیبایی و آرامش این ساحل هر چقدر بگم کمه. امواج زیبای اقیانوس ، رنگ آب ، ساحل تمیز و زیبا، اون رطوبت هوا این همه زیبایی واقعاً دیوانه کننده بود. (من به فاصله پنج دقیقه از ساحل خلیج فارس سکونت دارم و اینجوری دیوونه ساحل و دریا هستم، عسلویه که باشم با 30-40 دقیقه پیاده روی میتونم برسم به یکی از بکرترین و تمیزترین و زیباترین سواحل خلیج فارس، جنگلهای حرّا عسلویه)
خدا رو صد هزار مرتبه شکر فلوریدای زیبا به لحاظ جغرافیایی جوری به تکامل رسیده که خاک سرزمینش حاصل ته نشین شدن ماسه های اقیانوسی بوده و این خاصیت رو داره که آب رو جوری تصفیه کنه که هیچ گل و لایی باقی نمونه. بخاطر همینه آب اینقدر شفاف و زیبا و آبی و تمیز بود. و مردم بسیار دوست داشتنی و ارزشمند که اینقدر به پاکیزگی محیط زیست اهمیت میدن، اینقدر با خودشون در صلح هستن ، اینقدر شادن و میگن و میخندن. به نظرم میرسه یکی از اشکال شکرگزاری به درگاه خداوند اینه که اینجوری طبیعت رو تمیز نگه داریم. اگه بخوام عین فیلمهای بیمزه ایرانی یه فلاشبک بزنم به سالهای دور، یادمه چنادین سال پیش یه مستندی از تلویزیون پخش میشد که یه اکیپ فیلمبرداری میرفتن خارج از کشور ، با ایرانیهای مقیم آمریکا و بقیه کشورها مصاحبه میکردن و ازشون خواسته میشد که در مورد کشوری که توش ساکن هستند بدگویی کنن. یادمه تحت تأثیر کلاس زبان که میرفتم خیلی مشتاق تصاویر توی کتاب ها بودم، مکالمه ها و ریدینگهای داخل کتاب در مورد کشورهای دیگه (اون موقع ها ته ته امکانات اطلاعاتی تله تکس تلویزیون بود که اونم ما نداشتیم) و من بشدت مشتاق دیدن کشورهای دیگه بودم. اگه یه پوستر از یه کشور دیگه میدیدم ساعتها بهش خیره میشدم. حتی بعدها که اینترنت اومد، یکی از سرگرمی های من دانلود تصاویر از مناظر طبیعی و شهری از کشورهای دیگه بود. حتی یادمه توی کلاس زبان مکالمات لهجه آمریکایی رو بیشتر از لهجه بریتانیایی و استرالیایی و اسکاتلندی دوست داشتم. و البته اون مستند تلویزیونی رو هم دوست داشتم و سعی میکردم ببینم چون اینقدر زیبایی های آمریکا و کشورهای دیگه رو نشون میداد. حتی ایرانی ها اکثراً موفق بودن. ولی بعداً دوربین میرفت سراغ افراد بدبخت و هوملس. از افراد خواسته میشد که بدترین و غلط ترین باورها رو بیان کنند. که بگه ببنید اینجا چقدر فقر و فلاکت وجود داره. اصلاً دلیل همه این زیبایی ها و امکانات اینه که از مردم دنیا و مردم خودشون دزدی کردن. یه پارادوکس عجیبی در ذهن من شکل میگرفت که من این زیبایی ها و اشتیاق درونی خودم رو دنبال کنم یا این (حقایق) به تصویر کشیده شده. این کلمه رو عمداً گذاشتمش توی پرانتز. یکبار دیگه به این کلمه نگاه کنید (حقایق) = مجموعه ای از حقیقت ها، ترجمه انگلیسیش میشه فکت Fact. ولی تا حالا از خودمون پرسیدیم حقایق یا فکت ها واقعا چی هستن؟؟ به یک باور عمومی که اکثریت جامعه بهش ایمان دارن و اون رو پذیرفتن میگن واقعیت یا حقیقت یا فکت …
+آقا اجازه یه سوال؛ آیا ممکنه یه واقعیت یا حقیقت یا فکت در جامعه وجود داشته باشه که عمده مردم بهش باور داشته باشن ولی در اصل این حقیقت غلط باشه، یا با گذر زمان غلط بودنش اثبات بشه ؟
پاسخ «تاریخ ثابت کرده که حقایق بسیاری وجود داشته ، بعضاً حتی رنگ و لعاب اعتقادی یا علمی هم داشتن ولی سالها بعد غلط بودنش اثبات شده»
+آقا اجازه یه سوال دیگه، آیا ممکن هست حقایقی در این عالم وجود داشته باشه که ما انسانها ازش بی اطلاع باشیم یا در گذر زمان بهشون پی ببریم ؟؟ صد البته بینهایت حقیقت پنهان وجود داره.
+آقا اجازه ، سوال آخر ؛ آیا ممکنه حقایقی در جهان و یا جامعه ما وجود داشته باشن ولی هیچ ارتباطی به زندگی شخصی ما پیدا نکنند یا زندگی ما 180 درجه خلاف اون حقایق باشه … پاسخ باز هم مثبته. هزاران و میلیونها واقعیت و مسئله تلخ در زندگی دیگران هست که طی چند دهه اخیر اصلا توی خانواده ما نبوده و نیست و نخواهد بود… «چون شروع خلقت همه چیز از باورهای بنیادین ته ذهن خود ماست»
یه قصه براتون بگم و یه حقیقت علمی. سال 1986 رآکتور شماره چهار نیروگاه اتمی چرنوبیل بعلت یه آزمایش اشتباه از کنترل اپراتورها خارج میشه و منفجر میشه، شدت پرتو رادیواکتیو بحدی بالا بود که در برخی نقاط نزدیک به هسته رآکتور فعالیت کاملاً غیر ممکن بود، ولی باید پاکسازی انجام میشد. چندین ربات به محل آورده شدن ولی پرتو رادیواکتیو به حدی بالا بود که هر مدار الکتریکی و الکترونیکی رو از کار مینداخت. ناچار شدند از انسانها استفاده کنن، کلی کارگر و سرباز. با پوشش محافظ وارد محل میشدن یه تیکه گرافیت آغشته به رادیو اکتیو رو برمیداشتن و مینداختن توی هسته رآکتور و برمیگشتن، فقط 30 ثانیه زمان داشتن، و اگه 30 ثانیه میشد 45 ثانیه احتمال مرگ بشدت بالا میرفت اگه میرسید به 1 دقیقه ، مرگ حتمی بود. این یه حقیقت علمی بود که این مقدار رادیواکتیو باعث میشه هیچ موجود زنده ای نتونه دوام بیاره. بیست سال بعد از چرنوبیل سال 2008 دانشمندان متوجه فعالیت یه نوع قارچ در تاسیسات داخلی رآکتور 4 شدن و آزمایشاتی انجام دادن، و سال 2018 یه سری تحقیقات منتشر کردن که تا پیش از این تصور میشد هیچ موجود زنده ای نتونه این شدت از پرتو رادیواکتیو رو تحمل کنه ولی الان متوجه شدن که یه نوع قارچ میتونه فعالیت کنه، یا به نوعی از تشعشعات رادیواکتیو تغذیه کنه. و باور همه دانشمندان نسبت به حیات عوض شد. الان دیگه دانشمندان میگفتن ممکنه در سیارات دیگه واقعا اشکالی از حیات میکروسکوپی وجود داشته باشه که ما ازش بی خبر باشیم.
قصه بعدی: سال 1945 تازه جنگ جهانی دوم تموم شده بود و کلی کشتی مخصوص حمل سربازها و مهمات و ادوات نظامی بلااستفاده و بی کاربرد توی سواحل و بنادر رها شده بود و همه مردم تصورشون این بود که این پایان صنعت کشتی رانیه. دیگه این تعداد کشتی لازم نیست. جنگ تموم شده و دیگه کسی نمیخواد محموله های نظامی یا پشتیبانی یا سرباز و توپخانه رو جابجا کنه. این یه فکت بود، یه حقیقتی که همه مردم بهش باور داشتن. یه فکت آشکار و جلوی چشم. همه داشتن کشتی های خالی و بی مصرف رو میدیدن. اینها حقایق عامه جامعه بود، به جز یک نفر.
یه نفر گفت: OK جهان ظاهراً نیازش به کشتی کمتر شده ولی در اثر همین جنگ مردم با محصولات و مکانهای جدیدی آشنا شدن. سربازان آمریکایی توی اروپا جنگیدن و با انواع غذاها و نوشیدنیهای فرانسوی آشنا شدن، پیتزای ایتالیایی خوردن. سربازان بریتانیایی تا نواحی مختلفی از آسیا و آفریقا رفتن. جهان به قهوه برزیل و چای جنوب شرق آسیا نیاز داره. پس نیاز به مواد غذایی جدید از کشورهای جدید و مختلف دارن. نیاز به کلی مصالح دارن برای بازسازی خرابی ها. الان دیگه مردم آمریکا میخوان زیبایی های اروپا رو ببینن. میخوان لباسهای جدید رو تجربه کنن. پس نه تنها پایان کشتی رانی نیست بلکه آغازگر عصری جدید در صنعت کشتی رانیه. و تا تونست هر چی کشتی رها شده بود رو با قیمتی بسیار بسیار ارزون خریداری کرد. چون دیگه کسی از کشتی استفاده نمیکرد. بعد از مدت کوتاهی صنایع که احیا شدن دیدن حمل و نقل دریایی بسیار مقرون به صرفه است. و صادرات و حمل و نقل دریایی رونق گرفت. و این شخص (که اسمش رو یادم نیست) در کوتاهترین زمان تبدیل شد به یه غول ثروتمند اقتصادی در صنعت کشتی رانی.
«دو تا قصه طولانی براتون تعریف کردم (اعتبارش مال من نیست، من فقط نقل قول کردم) که اثبات بشه باورها و حقایقی در جامعه وجود داره که اکثریت مردم بهش اعتقاد دارند ولی همش بی پایه و اساسه» اون حقایق هیچ جای زندگی ما نیست. حتی با فرض اینکه درست هم باشن لزومی نداره ما بهش توجه کنیم. چون به هر چی توجه کنیم از اصل و اساس اون وارد زندگی مون میشه. من مطمئنم تعداد بیخانمان های آمریکا از ثروتمندان آمریکا خیلی بیشتره. ولی همه مون بعد از این همه مدت توی سایت استاد عباس منش شاگردی کردن دیگه میدونیم هر دو گروه خودشون انتخاب کردن که ثروتمند باشن یا بی خانمان، مولد باشن یا مصرف کننده، خالق شرایط باشن یا قربانی شرایط. و البته مطمئنم هستم مقدار ثروت ثروتمندان آمریکا هم به اندازه ای هست که اگه اراده کنن میتونن تمام بی خانمان های آمریکا رو زندگی دوباره ببخشند.
یه جایی توی فایل استاد از درد دل کردن و دنبال سنگ صبور گشتن میگفت، از اینکه ما آدمها عادت داریم دردها رو بیان کنیم، و نکته ای که استاد عباس منش گفتن، بی نظیر بود، یه موقعی که ما به کلی فراموشش هم کردیم یهو یه نفر برامون بازگوش میکنه «راستی فلانی فلان بدبختی فلاکت باری که داشتی، باعث شده بود زیر بار زندگی عین هندونه ای که از پشت نیسان افتاده و تریلی هم از روش رد شده له بشی چی شد؟!…. نوش جونت تا تو باشی دیگه از دردها حرف نزنی»، قبل از اینکه عضو سایت بشم یه استاد هوش هیجانی داشتم، که به این بیان دردهای زندگی میگفت «استفراغ عاطفی» عمداً هم از این اصطلاح استفاده میکرد تا با چندش آور تر کردن موضوع فرد رو متوجه تبعاتش کنه. اینقدر زیبایی در این عالم وجود داره بینهایت. و دردهای ما یا بهتره بگم مسائلی که باید حل کنیم نهایتاً 5-6 تا. یعنی این بینهایت زیبایی برای پوشاندن این 5-6 تا کافی نیست؟ امروز توی جاده بودم، داشتم از کنار زمین هایی رد میشدم که تا یکی دوماه پیش سرسبز بودن و گندم کاشته شده بود. و الان گندم ها برداشت شده بودن و ساقه های طلایی باقی مونده روی زمین یه تصویر طلایی و بینظیری رو ترسیم کرده بود و ترکیب این دشتهای طلایی با درختان سبز و نخلها بینهایت شگفت انگیز بود. من تا پیش از این هزاران بار این صحنه رو دیده بودم. یه وقتایی در گذشته هر روز ، روزی دوبار از کنار این زمین ها رد میشدم به مدت چند سال. واقعاً حق با استاد عباس منش که میگفتن: «در هر جایی میشه زیبایی رو دید ، همیشه چیزهایی برای دیدن و تحسین زیبایی وجود داره»
بقول حافظ جان «خیز تا بر کِلکِ آن نقاش، جان افشان کنیم ؛ کاین همه نقشِ عجب در گردشِ پرگار داشت»… این همه زیبایی و وفور نعمت و ثروت در جهان هستی وجود داره که خداوند برای ما خلقش کرده. این همه شگفتی و فراوانی که بدست خالق بیهمتا ترسیم شده. واقعاً من ایمان دارم به این جمله استاد عباس منش که «ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست». فقیر بودن و فقیر موندن بدترین شکل کفران نعمته. شاید یه کارهایی بکنیم و شکست بخوریم، من کار شکست خورده زیاد دارم. ولی مهم اینه که میدونم آدمی هستم که میتونم مولد باشم، میتونم مسئله حل کنم، تو اون مدتی که چندبار شکست خوردم در حال حرکت کردن بودم.
صحبتهای استاد عباس منش عزیز روی این فایل چقدر آگاهی بخش بود. چقدر من رو به فکر برد. یکی از دلایلی که باعث شد اینقدر با تأخیر روی این فایل کامنت بنویسم دقیقا همین صحبتهای استاد بود. هنوز و هنوز و هنوز باید گوش بدم به این آموزه ها و فکر کنم و توی زندگیم بهش عمل کنم. تا پیش از این شکرگزاری مکتوب و کلامی رو داشتم. مکتوب کردن های روزانه رو داشتم، عکس گرفتن و تحسین زیبایی ها رو داشتم. حضور روزانه در سایت و دیدن و شنیدن آموزشها رو داشتم، خواندن و نوشتن کامنت رو داشتم. پیاده روی ساحلی و دیدن زیباییها و همزمان گوش دادن به صحبتهای استاد یا موزیک های بی کلام رو داشتم. بیش از 1400 تا کامنت تا حالا توی سایت نوشتم، و بیش از 5 هزار عکس با دوربین گوشی گرفتم. ولی میدونید چیه … وقتی استاد عباس منش مهر تایید بزنه پای کارهایی که در گذشته بصورت غیر آگاهانه انجام میدادی لذت اون رو دوچندان میکنه. شاید تا پیش از این من فقط همینجوری عکس میگرفتم، الان با این باور عکس میگیرم که این عکس از طبیعت زیبا داره به رشد و پیشرفت من کمک میکنه. یکی از کارهایی که من همیشه انجام میدادم ادیت عکسها با فوتوشاپ گوشیه. دوربین گوشی نمیتونه عکس رو جوری ثبت کنه که چشم داره میبینه، پس من عکس رو کمی ادیت میکنم، نورها و سایه ها رو تنظیم میکنم تا به تصویر چشمی نزدیکتر بشه و بعداً میذارم توی وضعیت واتس آپ. بعضی وقتا یه بیت شعر از حافظ هم روی تصویر میذارم. این کار رو بخاطر گسترش دادن زیبایی انجام میدم. اصلا هم مهم نیست کسی فید بک مثبت یا منفی بده. ولی متوجه شدم که هر بار آمار بازدید وضعیت واتس آپم بیشتر میشه. (وضعیت واتس آپ رو فقط مخاطبین من میبینن، تصور کنید اگه سایت بود چی میشد)
«گر مریدِ راهِ عشقی فکرِ بدنامی مکن ؛ شیخِ صنعان خرقه رهنِ خانهٔ خَمّار داشت»
«وقتِ آن شیرین قلندر خوش که در اَطوارِ سیر ؛ ذکرِ تسبیحِ مَلَک در حلقهٔ زُنّار داشت»
سپاسگزارم استاد عباس منش و استاد شایسته گرانقدر، خدا رو شکر بخاطر وجود ارزشمند تون. متشکرم بخاطر تهیه و تدوین و هدیه دادنش به ما اعضای سایت ، و به همه مردم جهان. این فایل شاید مستقیما توسط ما دیده و شنیده بشه ولی تصور کنید من بتونم تاثیر مثبت این فایل رو غیر مستقیم فقط به پنج نفر توی خانواده و محل کار و جامعه منتقل کنم و ببینید این چند هزار مشاهده چه تاثیری در تمام جهان خواهد داشت.
دوستان عزیز و نازنینم، خدا رو بخاطر داشتن شما شکر میکنم. خدا رو شکر میکنم که هر چقدر روی خودم کار کردم خداوند دوستان عزیز تر و نازنین تر و توحیدی تری بهم داد.
در پناه جان جانان ، رب العالمین ، یگانه فرمانروای وهاب و رزاق و رحیم و بیهمتای هستی ، همیشه و هر ثانیه ، شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط و بهرمند از جریان روشنی بخش هدایت.
سلام و درود به زهرا بینظیر ، خواهر عزیزم. چقدر چقدر لذت بردم از این کامنت و چقدر لذت میبرم از همه کامنت های توحیدیت. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر تک تک اتفاقات عالی و شگفت انگیز. شما واقعاً توی آغوش خداوند متعال دارید زندگی میکنید. یه جمله خیلی ساده توی کامنتت بود، ولی از باور بسیار بزرگ میومد. از یه باور توحیدی. (با وجود اینکه در انجا دوستان بسیاااااااار خوبی داشتیم ولی به خاطر تضاد ها متوجه شدیم که باید تغییر کنیم) . یه وقتایی من در مورد تغییر با اطرافیانم حرف میزنم و میگم ما نیاز داریم که دائماً شخصیت مون رو تغییر بدیم و شخصیت بهتری بسازیم اولین سوالشون اینه… مگه ما بی شخصیتیم؟؟ (از اون ایموجی ها که با دست زده تو پیشونیش) وقتی اینو میشنوم عین مستشارالملک سریال قهوه تلخ دوست دارم زل بزنم توی دوربین … و نهایتاً میگم همه انسانهای موفق عالم به صورت تکاملی شخصیتشون رو بهبود بخشیدن، تغییر کردن، هدایت شدن.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این همه تغییر مثبت. بخاطر این جای عالی که هدایت شدین و این جایگاه عالی که پیش خدای خودتون دارید. «فالله خیرٌ حافظاً و هو ارحمُ الراحمین»
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
«وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِن ثَمَرَهٍ رِّزْقًا قَالُوا هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَهٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
»
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻣﮋﺩﻩ ﺩﻩ ﻛﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻭﻳﮋﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ; ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎ ﻣﻴﻮﻩ ﺍﻱ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪ ، ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﻴﺶْ ﺭﻭﺯﻱِ ﻣﺎ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﻣﻴﻮﻩ ﻫﺎﻱ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﻛﻪ ﺷﺒﻴﻪِ ﻫﻢ ﺍﺳﺖ ، ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪ ; ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﻲ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﺳﺖ ; ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ .(٢۵ بقره)
سلام و درود به بنده یکتاپرست و توحیدی خداوند، سعیده خانم بینظیر و گرانقدر . الهی که حال دلت عالی عالی باشه و عالیتر و توحیدی تر بشه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمندت. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر همه نعمتهای زندگیت. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این شرایط عالی که داری و برامون توی کامنت اینقدر زیبا نوشتی.
بهت تبریک میگم که اینقدر با خداوند رفیقی. اینقدر از جریان هدایت بهره میبری و اینقدر عالی در حال رشد هستی. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام و درود مجدد به خواهر نازنین و توحیدیم. سپاسگزارم از کامنتت، چقدددددددر خندیدم به کامنتت.
الان صبحه ، جات خالی بوشهر یه باد تندی داره میاد که شده شبیه فیلم میان ستاره ای. هر وقت اینجا گرد و خاک میشه من هم آهنگ Dust فیلم میان ستاره ای رو میذارم. (در این حد دیوانه). یادمه خیلی حالم مثبت نبود وقتی داشتم این کامنت رو مینوشتم بخاطر همین کوتاه نوشتم. ولی یه تلاش آگاهانه بود برای مثبت شدن. سعیده جان باورت میشه بالای 20 مرتبه تلاش کردم اون عکس پروفایل رو عوض کنم و هر بار شکست میخوره. منم میگم اکی به قول استاد عباس منش تقلا کردن بی فایده است. این کامنتت رو یه نشانه میبینم و میرم امتحان میکنم ولی اگه دیدی تغییر نکرد بدون بازم همونه. حس میکنم همین تغییر نکردن عکس یه دلیلی داره.
این عکس خیلی حکایت ها داره. گوشی بردن توی سایت ممنوعه، تا چه برسه برای یه آتشنشان، تا چه برسه عکس پروفایل بگیره. خخخخ . این عکس توی سایت نشسته عکس پروفایل ولی نمیتونه بره روی پروفایل واتس آپ و اینستا.
در مدار توحید که باشی خیالت خیلی راحته.
سپاسگزارم که همیشه با کامنت های ارزشمندت انرژی مثبت و حال خوب رو گسترش میدی.
این کامنت ها تمرین ستاره قطبی من میشن.
در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی خواهر گلم.