عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2 - صفحه 22

873 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شاهرخ گفته:
    مدت عضویت: 2394 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم و همچنین استاد بزرگوارم؛

    * سوال : به شخصه تا کنون از چه شیوه‌ای برای کنترل کانون توجه خود، استفاده کرده‌اید و این شیوه چه نتایجی داشته است؟

    —–نظر پیشنهادی من :من سعی میکنم با دیدن فیلم های مستند از چیزهایی که میخوام حس داشتن اونا را داشته باشم و اصلا از دیدن اون فیلمای مستند آنقدر لذت می برم و داخلش غرق میشم که واقعا برای خودمم تعجب بر انگیزه به عنوان مثال در یوتیوب فیلم های از عمارتهای بسیار زیبا،لوکس و لاکچری در کشور امریکا و کانادا میبینم یا دیدن فیلم های از ماشینای لوکس و یا شهر هایی که میخوام تو اون کشورها باشم و به اونجا مهاجرت کنم، خیلی خیلی میتونه بهم کمک کنه بعد از تماشای اون فیلم مستند شروع میکنم به نوشتن در مورد اینکه بودن در اون خونه ویلای لوکس جنگلی چه حسی میتونه داشته باشم و اینکه من میخوام اونجارو تجربه کنم و از زیبایی هاش مینویسم تا زمانی که حس خوب و عشق و حالم زیاد میشه و کوک میشم، تجربه بهم ثابت کرده اگه در مورد یه چیزی که میخوام شروع کنم به نوشتن و این کار رو صبح بعد از بیداری و صبحانه خوردن انجام بدم تا زمانی که بخوابم هم حالم خوبه و همش بهش فکر میکنم و اینکه هم توجه کمتری به اطرافم میکنم و به روزمرگی و مشکلات بی پایان همیشگی کمتر توجه میکنم . نتایجی که دیدم تو مقیاساهای کوچیک خیلی عالی بوده و میتونم بگم دائما در مورد جاهای که میخوام مهاجرت کنم و برم نشونه میبینم انقدر که واقعا تعجب میکنم و میدونم که به راحتی پیش میادبرام.

    سوال : کدام یک از این شیوه‌ها برای شما تأثیرگذارتر است و بهتر می‌تواند توجه شما را معطوف به نکات مثبت کند و شما را در احساس بهتر نگه دارد؟

    صحبت‌کردن درباره زیبایی‌ها؟

    یا صحبت‌نکردن درباره نازیبایی‌ها و اعراض از نکات منفی؟

    نوشتن درباره زیبایی‌ها و نکات مثبت؟

    تحسین‌کردن؟

    —— نظر پیشنهادی من : صحبت کردن ازش اونم دوباره و دوباره خیلی کمک میکنه، صحبت کردن در مورد یه چیز خوب و عالی جدا از داستان ارتعاش و فرکانس و خلق آن، آنچنان حس خوبی ایجاد میکنه که واقعا میشه ازش لذت برد (وصف العیش، نصف العیش)، واقعا همیشه توصیف یه چیز خوب و عالی برابری میکنه با لذت بردن از ان هستش جدا از اینکه اون خواسته چقدر برای ذهنم میتونه قابل قبول باشه که تجربش کنم یا نه. صحبت کردن از هر خواسته ای که میخوام، برام خیلی شیرینه، انقدر که فکر میکنم دارمش و داشتنش طبیعیه برام. ولی تجربم بهم ثابت کرده، صحبت کردن از خواسته خیلی خوبه ولی خیلی حالش بیشتر میشه برام، وقتی اون خواسته رو که در موردش صحبت کردم(بیشتر با خودم) شب، قبل از خواب، بشینم مکتوبش کنم و بنویسم،تو نوشتنش توصیفام بیشتر میشه تخیلم کمکم میکنه و هی بیشتر قشنگی بهش اضافه میکنم، هی مینویسم و قدرت تجسمم همزمان تو ذهنم خلقش میکنه و منم هی ادامه میدم و مینویسم در موردش، مینویسم اگه داشته باشم چقدر لذت میبرم یا مینویسم اگه خلقش کنم چه اعتماد به نفسی میگیرم و مینویسم اگه بهش برسم میتونم هر کاری دیگه ای انجام بدم و همینجوری مینویسم و خیلی کوک میشم، بهترین قسمتش برام کوک شدنشه انگار یه شیرینی خوشمزه خوردم و شیرینی هنوز تو کامم هست، لذت قدم زدن کنار یه ساحل جنگلی تو ونکوور یا لذت داشتن یه کلبه بزرگ چوبی تو ساحل ونکوور چقدر میتونه برام شیرین باشه انقدر که شیرینیشو حس میکنم ، مینویسم و شیرین تر میشه کامم. واقعا سپاسگذارم خداوند را بابت وجود حس خوب که خیلی عالیه.

    سوال : درباره تجربه‌هایی زیبایی بنویسید که از تحسین آدم‌ها داشته‌اید و با تحسین دیگران، به احساس خوب رسیده‌اید یا توسط دیگران تحسین شده‌اید.

    —–تجربه شخصی من : تحسین افراد موفق و همچنین دوستان و اشنایان ، اولش برام دشوار بود ولی خوب با جدیت تمرینش کردم تا خیلی خیلی برام عادی شد تا حدی که عادت شد برام، به قدری که جلوی جمع از شخص غایبی صحبت میشه بلافاصله ذهنم میره سراغ ویژگی های مثبت اون فرد و شروع میکنم به لیست کردن خصوصیات خوب اون شخص تا جایی که دوستان واشنایان اسم منو گذاشتن خوشخیال ولی خب در من تاثیری نداره منم غیبت کردنم شده خصوصیات بارز و خوب و عالی اون شخص که واقعا هم دارن و همه میدونن، ولی خب دیگران دوسش ندارن به زبان بیارم ولی من حسم خوب میشه و از اونجایی که تنها وظیفه من داشتن حس خوبه با توجه کردن به هر چیزی، فکر میکنم مسیرم درسته و البته که درونمم با من موافقه/ اتفاقی که هزار بار افتاده این بوده که ارتباط خیلی خوبی با اشخاصی که تحسینشون کردم برام پیش امده انقدر خوب که منو دعوت میکنن به خصوصی ترین جمع های خانوادگیشان و یا دعوت میشم به تولدها و یا پارتی هایی که خیلی جذابن برام و یا دعوت میشم به مسافرتهای خوب و بدون هزیته با اون افراد(خیلی شیرینه).

    سوال : بنویسید دیگران با تحسین‌کردن شما، چه وجهی را در شما برانگیخته کرده‌اند؟

    —— نظر من : قطعا حس مهربانی و محبت در من قلیان میکنه بعد از شنیدن اون تحسین از طرف دیگران که خیلی هم کم نبوده.

    *سوال : چه تجربه‌های سازنده‌ای از “نوشتن و ثبت‌کردن زیبایی‌ها” دارید؟

    ——- تجربه شخصی من : با نوشتن زیبایی ها هزاران بار شده در جاهای دیگه در مورد اونجا که من تو دفترم نوشتم صحبت شد یا یه تیزر تبلیغاتی دیدم از همونجایی که نوشتمش یا دوستانی رفتن و دیدن بهم زنگ زدن و صحبت کردیم در موردش یا با نوشتن ماشین مورد علاقم دایما هر روز میبینمش به قدری که عادی شده دیدنش برام و میدونم میتونم داشته باشم و یا مهاجرت کنم به اونجایی که میخوام.

    سوال : چقدر این کار را به‌عنوان یک اصل اساسی در زندگی انجام می‌دهید؟

    ———- سعیم اینه که بتونم توجه و نوشتن به زیبایی را بکنمش یه اصل ولی خب خانواده، اطرافیانم به محض صحبت از داشتن یه کلبه چوبی بزرگ تو ونکوور یا داشتن یک مزرعه بزرگ تو امریکا، میان وسط حرفام و میزنن تو ذوقم ولی خب انقدر من از صحبت کردن در مورد داشتن چیزای خوب تو زندگیم لذت میبرم که تاثیرش کم میشه گفته دیگران،(دیگه یواش یواش به این نتیجه رسیدم که در مورد هر چی که میخوام با کسی حرف نزنم بهتره و تنها با خودم صحبت میکنم و محتویات دفترمو برای کسی نمیخونم) میخوام بگم تاثیر خانواده ، اطرافیانم و همه و همه سرعت حرکتمو احساس میکنم کم میکنن گاهی متوقف میشم و بااونا هم نظر میشم ولی تو درونم میدونم که فکر کردن به اون خواسته نوشتن در موردش که حسش بهتره و لذتش شیرین تره دوباره بر میگردم به مسیر خودم چون حال میده بهم.

    *سوال : آیا از این اصل که “به هرچه توجه کنم، اساس آن را در زندگی‌ام گسترش می‌دهم”، به‌عنوان سبک زندگی خود استفاده می‌کنید یا اینکه به‌راحتی قدرت آن را دست‌کم می‌گیرید؟

    ——نظر پیشنهادی من : میتونم بگم قدرت اون را دست کم میگیرم و خیلیم ماهرم تو دست کم گرفتن قدرت اون متاسفانه،البته از درونم دوست دارم خودم خالق همه چیم باشم، از درونم میخوام تجربه کنم هر چی میخوامو، از درونم میخوام ازادی مالی و زمانی داشته باشم ولی مقاومت دارم در مورد این جمله، ولی دارم تمام سعیمو میکنم به همه چی یه جور دیگه نگاه کنم دارم سعیمو میکنم قبول کنم همه چی که تو زندگیمه من خلق کردم،دارم سعی میکنم قبول کنم شغلم وضعیت مالیم شهر و کشوری که توشمو من خلق کردم ولی مقاومت دارم، به چند دلیل مقاومت دارم ،اول اینکه این نوع نگاه به زندگی به شدت فراره و فراموشم میشه،یعنی یادم میره که من خالقم و باید ارام بگیرم تو شرایط به ظاهر تلخ ولی یادم میره یادم میره ماشین جدیدو میتونم با توجهم به زیبایی ،کار کردن رو افکار غالبم ایجاد کنم نه افزایش ساعات کاری یادم میره با بیشتر هماهنگ شدن با خود واقعیمه که پولدار تر سالمتر و شادتر میشم نه با افزایش ساعات کاری، چون من عادت کردم همه چیو یه جور دیگه ببینم من عادت کردم هیچ وقت خودم مقصر نباشم،من عادت کردم پدرمو مسول شرایط تلخ مالیم بدونم،عادت کردم دولت مردارو مسول بی پولی بیکاریم بدونم چون همه همینجوری میگن همه مردم همه جامعه و تفکر مخالف تفکر جامعه سخته.

    دومین دلیل مقاومت اینکه تو شهر و کشوری زندگی میکنم که همه تقصیر و میندازن گردن هم، دولت مقصره، پدرم مقصره، مادرم مقصره، خدا مقصره، همه اینجوری صحبت میکنن سخته وسط این توجه به بدختیا به خوبیها توجه کنی ولی دارم سعی مبکنم هر روز به خودم قانون متذکر بشم هر روز به خودم بگم نعمت،پول،خونه ویلایی، دلار، سکه بهار آزادی، بی نهایته نگرانش نباش همه چی هست زیادم هست هر روز دارم سعی میکنم بگم به خودم افزایش تصاعدی قیمت خودرو ربطی به من نداره اگه من در مدار درست باشم انقدر پول میاد که بتونم ده تا ده تا خودرو بخرم یا از ایران برم جایی که خودروسازان دنبالم میدون و التماس میکنن بیا از ما خودرو بخر، دارم سعی میکنم به خودم یاد اوری کنم هر روز که افزایش نرخ مسکن رو من تاثیری نداره اگه برم تو مدار فراوانی انقدر میاد که بتونم چند صد واحد خونه بخرم یا بسازم یا برم تو کشوری که قیمت خونه قیمت منطقی داره و زیاد دور از دسترس نیست و هی تکرار فراوانی و هی فراوانی و دیدن ادمایی که تو فراوانی غرق هستن مثل آقای مانی خوشبین، بابک بختیاری،احمد اعظیم زاده، مهران مدیری هنرمندان و ورزشکاران و صاحبان کسب وکاران و ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3850 روز

      سلام و درود به آقا مهرداد گل

      بخاطر این همه توضیح عالی که وقت گذاشتید دونه دونه نوشتید پرسش و پاسخ و چقدر عالی بخاطر صداقتی که بخرج دادین که سخته ولی دارم کار میکنم و هی تکاملتونو دارید برای تقویت قوای ذهنی و فرکانسی برمیدارید واقعا تحسینتون کردم 5 ستاره چیه 50 ستاره بهتون دادم

      واقعا آفرین خیلی خوشم اومد

      چقدر عالی نوشتید و به منم یادآور شدید که افزایش قیمت مسکن یا خودرو به من ربطی نداره به قول جناب دون میگوئل روئیز در میثاق دوم میگه هیییچ چیییز را بخود نگیرید که بعد از اینهمه گوش دادن تازه فهمیدم در تمام زمینه ها منظورش بوده یعنی همین

      یعنی باورها و اتفاقات دیگر حتی ذهن خودتونو جدی نگیرید به خود نگیرید یعنی کاربردشو در تک تک موارد باید ادم بتونه پیدا کنه و تمرین کنه و من الان دارم همین کارو از بین همین صحبت ها پیدا میکنم و انجام میدم

      واقعا دمتون گرم

      واقعا براتون شادی و ثروت و فراوانی و تندرستی مضاعف میخوام هر روز بیشتر و بی نهایت یک عمر طولانی و با عزت که چنان از ثروت پر بشی که دیگه تا نوه و نتیجه هاتم لبریز باشند

      خداوندا سپاسگزارم

      راستی چقدر عالی تمرین مکتوب کردن و صحبت کردن رو لحاظ کردید به نظر منم اول سخن گفتن زبون و کلام هست که پر استفادست و چقدر عالیه که دارید ویدئوهای فراوانی رو نگاه میکنید کاری که منم حدود 2 هفته ست جدی شروع کردم

      نه با زور و فشار بلکه هدایتی خود بخود در این مسیر قرار گرفتم و خودبخودم بدون اینکه من سرچ کنم خودش میاد واسم یکی از یکی جذابتر یکی از یکی شگفت انگیز تر اصلا انگشت به دهان میمونم و فقط تحسین میکنم میگم اینا کجا بودن تا حالا خدااای من واقعا بیهوش میشه ادم

      خوب و موفق باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فرحناز کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1077 روز

    اندیشه ام از تو سبز و آباد شده / از جهل وغم این فکرتم آزاد شده

    در مکتب پاک و شاد استاد ببین / غم رفته زجانم ودلم شاد شده . . .

    درود بی پایان بر استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان

    استاد روزتون مبارک

    سلام بر دوستان زیبا اندیش وزیبا بین وزیبا زیست این سایت بی نظیر

    خدا را شکر که هرروز زیبا ترین و بهترین کلام را از زبان استاد عزیز می شنوم

    چقدر زیبایی ،چقدر فراوانی ،چقدر دیدگاه عالی خدایا سپاس

    استاد بی نظیر این تصاویر که نقاشی بی نظیر یکتای هستی است

    از تجربه خودم بگویم ،یادم چند سال پیش که افکارم جور دیگری بود و دنیا و انسانها را با عینک بد بینی خودم می‌دیدم چقدر همه چیز بی رنگ وروح بود

    اما اکنون که خودم را رها کرده ام چقدر زیبا تر زندگی میکنم

    استاد از زمانی که زیبایی وشادمانی دیگران را تحسین کردم بهترین زیبا ییها در زندگیم تجلی شد

    یادم وقتی بیرون میرفتم و خانمی را می‌دیدم که لباس زیبایی پوشیده چون حس زنانه بود میگفتم چی پوشیده و حالم می گرفت ویا اگر دیگران ماشین یا خونه ای زیبا داشتن تحسین نمی کردم وچون افکار اشتباهی داشتم درست فکر نمی کردم

    اما از زمان حال بگویم

    تشویق ،ستایش ،خوش حالی برای داشته های دیگران زندگی من وافکارم را زیرورو کرد و اکنون من هستم که از هزاران لحاظ از دیدگاه دیگران تشویق می شوم ومن این را با تمرینی که شما گفته بودید در زندگی خودم دیدم و چقدر لذت میبرم وقتی زیبایی دیگران را ستایش میکنم وقتی با لبخندی می توانم شادی بیا فرینم ،وقتی با ابراز موفقیت به دیگران می توانم خودم را موفق ببینم وخوش حال باشم این تمرین بی نظیر ومن تمام نتایجش را دیده‌ام

    تمرین بعدی نوشتن زیبا ییها ،درست استاد نوشتن به ذهن ما قدرت می دهد تا بیشتر تمرکز بر زیبا ییها داشته باشیم من فایل های سفر شما را میبینم وبعد آنچه برایم زیباست را می نویسم ودقیقا برایم در مکانی شبیه به آنچه نوشته ام رقم میخورد

    استاد مچکرم از شما

    از زمانی که باور ها وافکارم را تغییر دادهام همه چیز به نفع من بوده و حتی گاهی چالش ها نیز به راحتی برایم حل میشود

    مسیر شما مسیر ،نور وروشنایست

    فقط توکل ،تمرکزوعمل می خواهد

    خدا را شکر که دراین مسیر زیبا هرروز ثابت قدم تر قدم بر می دارم چرا که استاد عزیزی چون شما دارم

    آرزوی من شادکامی وموفقیت روز افزون برای شما استاد دلهاست

    دوستتون دارم ،بهترینید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی ام. سلام به ناب ترین استاد دنیا، مریم جان ودوستان هم فرکانسی ام. استاد عزیزم چقدر زیبا توضیح دادید تمرکز داشتن بر روی زیبایی ها ونکات مثبت رو و من از سه سال پیش که هدایت شدم به این سایت بهشتی فقط با عمل کردن به این قسمت صحبت هاتون ،هر روز چه معجزاتی رو تو زندگیم تجربه کردم .اونقدر تصاویر ناب از زیبایی ها ثبت کردم که تو قدم 7 خداوند رسالت زندگیم رو که عکاسی طبیعته،بهم الهام کرد.چشمان زیبابین من شده چشمان خدایی که خیلی زیبا فقط زیبایی های ناب الهی رو تصویر می کشه.تو زمینه ی تمرکز بر روی نکات مثبت همسرم ،پروسه ی جدایی ما اونقدر زیبا طی شد که تو هیچ افسانه ای حتی نمیشه تصورش کرد.خدای من اونقدر معجزه دیدم از این تحسین زیباییها وتمرکز بر روی نکات مثبت که حدو حساب نداره.عشق انسانها مخصوصا افراد غریبه که برای بار اول من رو می‌بینند منو متحیر کرده وفقط اشک سپاسگزاری من جاریست.به خودم می بالم که به زیبایی ودرحد توانم به قوانین زیبایی که روحم رو سیراب کرده عمل می کنم وخدای مهربون رو بی نهایت سپاسگزارم که ناب ترین استاد وزیباترین مسیر رو روزی من کرده .عاشقانه دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  4. -
    روح اله عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 3978 روز

    سلام عرض می کنم خدمت استاد عزیزم و مریم خانم گرامی. وقتی دیدم دوستان دیدگاه هایشان را با سلام و احوالپرسی شروع می کنند گفتند چرا من این کار را نمی کنم فهمیدم که به خاطر اعتماد به نفس پایین من است این مشکل را از کودکی دارم که وقتی به جایی میرسم برای سلام کردن به افراد و احوالپرسی کردن با آنها مشکل دارم چون فکر می کنم من را آدم حساب نمی کنند اما باید این مشکل را با همین قدم ها حل کنم باید بیشتر سلام کنم خصوصاً وقتی به افراد غریبه میرسم

    دیدن این تصاویر زیبا احساس فوق‌العاده‌ای به من می‌دهد دیدن امواجی که سفید رنگ و معلق روی آب حرکت می کند انگار خداوند با دستانش این امواج را به سمت ساحل می آورد شفافیت آب باعث میشود همه چیز روی آن معلق به نظر برسد سایه آدم ها و امواج روی کف آب دیده می شود طیف رنگ سبز آبی و بنفش دریا زیباست و امواج سفید رنگ روی آب زیبایی آن را بیشتر کرده اند راه رفتن روی ماسه های نرم و سفید رنگ ساحل را با تجسم حس کردم و بعد به روی امواج پا گذاشتم و برخورد امواج با پاهایم را حس کردم و ولرم بودن آب را احساس کردم حس زیبایی دارد حرکت کردن در آب شفاف و زیبا و خوشرنگ و برخورد امواج به بدن انگار آدم را نوازش می کنند انگار خداوند با دستانش بدنم را نوازش می کند حضور خداوند در این ساحل زیبا کاملا احساس میشود انگار خداوند لحظه به لحظه در حال نقاشی کردن این ساحل زیباست با حرکت دادن موج های کف آلود و نقره ای رنگ روی دریا و با چرخاندن زمین به دور خورشید و ایجاد رنگ های مختلف از سمت خورشید بر روی ماسه های کنار دریا و آب دریا . خانم هایی که در ساحل هستند هم جزو زیبایی های این ساحل هستند چقدر اندام زیبایی دارند واقعاً خداوند اندام شگفت انگیزی را برای این خانم ها خلق کرده. وقتی غروب خورشید را نشان دادید واقعاً عظمت خداوند را با تمام وجودم احساس کردم نور زرد رنگ و بعد نارنجی رنگ خورشید که اطراف خورشید را احاطه کرده واقعاً شکوهمند است و بعد رنگ قرمزی که روی ساحل سفید رنگ پاشیده و بعد رنگ بنفشی که از طریق ترکیب رنگ قرمز با رنگ آبی دریا ایجاد شده شگفت انگیز است

    تلاش دارم می کنم که این مطالب را با قلبم بنویسم چون که می دانم باید کانون توجه ام را روی خواسته هایم بگذارم سالها قبل که با استاد عباس منش آشنا شدم ایشان می‌گفتند که به هر چیزی که توجه کنید وارد زندگیتان می شود من آن موقع ها نمی فهمیدم که منظور استاد از توجه کردن چیست اما عادت داشتم که به نا زیبایی‌ها واکنش بسیار بدی نشان دهم و الان هم این ضعف را دارم اما مدتی قبل خداوند این آگاهی را به من داد که وقتی به یک خواسته و به یک نقطه مثبت در دنیای اطرافت توجه می کنی باید طبق آموزشهای سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا مثل استاد عباس منش و خانم شایسته از دیدن زیبایی ها و نکات مثبت هیجان زده شوی و ذوق کنی و احساسات مثبتی را از خودت بروز دهی باید با عشق و با تمام وجود و با قلبت با خودت و با دیگران در مورد آن نکات مثبت صحبت کنی تا توجه ات به سمت آنها برود وقتی خیلی بی تفاوت و بی انگیزه و بدون احساس مثبت در مورد نکات مثبت صحبت می کنی هیچ تأثیر مثبتی روی تو نمی گذارد و در طول این همه سال من این موضوع را نفهمیده بودم اما وقتی با تعهد عادت های بدم را کنار گذاشتم و از یک سری وابستگی های بیرونی رها شدم خداوند این آگاهی را به من داد که ببین استاد و مریم خانوم چطور زیبایی ها را تحسین می کنند تو هم باید به همین شکل با دیدن نکات مثبت در دنیای اطرافت ذوق کنی و سعی کنی از آنها لذت ببری این کار در ابتدا بسیار برایم سخت بود و احساس خوبی به من نمی داد اما با تلاش و تمرین دیدم که چطور زوق کردن به خاطر دیدن یک برگ زیبای یک گیاه یا یک گل زیبا یا دیدن یک ماشینی قشنگ یا یک چهره زیبا به من احساس خوبی میدهد حتی به این نکته مثبت توجه می کنم که من می توانم راه بروم میتوانم پاهایم را کنترل کنم و آنها را حرکت دهم و این چقدر فوق العاده است چقدر احساس خوبی دارد که می توانم با پاهایم بدوم به هوا بپرم بنشینم و دوچرخه سواری کنم.

    امیدوارم که به حد کافی در مورد نکات مثبت صحبت کرده باشم. برای همه دوستانم در این سایت آرزوی خوشبختی می کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      معصومه نجفی گفته:
      مدت عضویت: 1745 روز

      سلام آقای عبدالهی.چقدر زیبا تک تک زیباییها را توصیف گردید و چه حس خوبی را انتقال دادید وبر تمرکز و دیدن زیباییها و ذوق کردن در مورد زیباییها و نکات مثبت باعث به ذوق آوردن میشوید .ممنون از کامنت زیباتون.موفق و سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    معصومه نجفی گفته:
    مدت عضویت: 1745 روز

    سلام بر منجی من.سلام بر پیامبر زمانه من.سلام بر معلم و الگو و اسوه من.سلااااام استاد عزیزم.دستتون را از راه دور می‌بوسم .سلام بر بچه های سایت با کامنت های بینظیر و ارزشمندتون. سپاسگزاتون هستم.باورتون میشه هر وقت سوالی برام پیش میاد یا راهنمایی بخوام از جهان یا برای حال خوب گرفتن من به چی هدایت میشم؟ به خواندن کامنت های شما عزیزان.نمیدونید چقدر منو به سمت توجه و تمرکز به سمت زیباییها هدایت میکنید.بعد از خواندن کامنت شما عزیزان گوش دادن به موسیقی هست. حس آرامش و اعراض از ناخواسته ها و یواش یواش در مدار قرار گرفتن هست.من فردی کاملا مذهبی بودم با پوششی کاملا بسته و ساده .حافظ 8 جز قرآن و شرکت کردن در مراسمات بودم .قبل از اینکه با استاد آشنا بشم و وارد این سایت بشم‌‌.اگر موسیقی که بقول گفتنی مجاز بود را گوش میدادم حالم خراب می‌شد اگر غیر مجاز بود که دیگه هیچ.از عذاب وجدان حال گریه بهم دست میداد.ولی چرا نماز هام که سعی داشتم در اول وقت بخوانم. خواندن روزانه قرآن آنهم به صورت حفظ کردن همراه با تفسیر و ….نتونست مرا به حس خوب.حس واقعی شکر گذاری.حس لیاقت.حسی که خدا را در درونم باور کنم و ترس و غم تو زندگیم وارد نکنم را برایم به ارمغان نیاورد.واقعا چرا؟؟!!!.چرا از روز اول با شنیدن حرفهای استاد ذهن من هییییییچ گونه مقاومتی نکرد.وخیلی راحت و آسان تمام صحبتهای ایشان را صد درصد پذیرفتم.!!!!چون من تمام ورودیهاو باورهای ضعیف کننده و شرک آلود و منفی را ناخودآگاه پذیرفته بودم که خیلی زیاد به مذهبی بودنم بر میگشت.الان هیچی نمیتونه حالمو بد کنه.اگر هم اتفاق ناخواسته ای پیش بیاد اول میگم این برای رشد و پیشرفت من اومده.دوم چی میخواد بهم بگه.چه درسی برای من داره.سوم هر چی هست الخیر فی ما وقع هست.و……برای همین میدونم که باید در مرحله اول حسمو خوب نگه دارم.شکر گذار باشم .بگردم ببینم چه چیز زیبایی هست که من میتونم ببینمش.خیلی اوقات هم برعکس اون اتفاق را برای خودم در ذهنم بازگو میکنم.خیلی معجزه میکنه .دیگه به هیچ کس و هیچ چیز جز خدا و افکار خودم قدرت نمی‌دم برای همین از هیچ کس و هیچ چیز نمیترسم‌.کنترل زبان را خیلی جدی میگیرم.حتی برای گفتگو با خودم.حتی برای خدا هم نمی‌گم.همش میگم خدایا من فقط میخوام از شادی‌ها از زیباییها از دوستی ها و مهربونیها از موفقیتها و پیشرفتها از سفرها از ثروت‌ها و….چه برای خودم و چه برای دیگران برات بگم و این برام ملکه ذهنم شده.سعی میکنم بیشتر به درون خودم و حالات خودم و ارتباط با خدایم وقت بگذرونم.تا به حال و احوال آدم ها و اتفاقاتی که براشون پیش میاد.چون میگم عمرم با ارزشه باید برای خودم صرف بشه نه حال مردم نه اخبار نه شبکه های مجازی نه هیچ چیز دیگه ای.استاد عزیزم چه کردی با من.چقدر من عوض شدم.چقدر تغییر کردم.خودم باورم نمیشه.اینهمه آرامش و سکوت و شکر گذاری و توکل بر خدا و حس زیبا دوستی و زیبا بینی و تحسین زیباییها.اصلاگفتن و تکرار کردن کلمه زیبا؛زیباست .خدایا برای هدایت شدن و داشتن استاد عباس منش و مریم جان و تک تک بچه ها سپاسگزارم.در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  6. -
    عباس محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1407 روز

    سلام

    به آقای استاد عباس منش و خانم شایسته و بچه های سایت پر انرژی

    من امروز در حال پیاده روی در مسیر میدان نقش جهان اصفهان بودم و در مسیر از کنار کاخ چهلستون گذر میکردم که روی دیوار چهلستون هر چند متری آیه های قرآن نوشته شده همراه با معنی آیه،به صورت َرندوم یه آیه خوندم که معنیش {با دست خود،خود را به هلاکت نیندازید}که من رو بفکر فرو بُرد ،تا اینکه این فایل زیبا وتوضیحات استاد دقیقا واضح کننده این آیه برام بود،که اگه به نازیباییها توجه کنیم و به مشکلات و شکایت کردن از عوامل و اتفاقها ،دقیقاً به سمت مشکلات و بدبختیها حرکت میکنیم و اینجوری با دست خود خودمون رو به هلاکت میندازیم ؛

    امیدوارم که با توجه به زیباییهای اطراف وزندگی شادی که همراه با سلامتی که از طریق قانون سلامتی بدست آوردم و مسیر زندگی سعادتمند که با هروز با گوش دادن ودیدن فایلهای سایت و لذت بردن از لحظه ها و مسیر زندگی هر روز بهتر و شادتر و پُر انرژی تر بتوانم جهانی زیباتر برای خودم و دیگران بسازم

    و سپاسگزار خداوند هستم به خاطر این سایت و انرژی که از تلاش عوامل سایت و کامنت های اعضاء دریافت میکنم

    ممنونم از استاد عباس منش به خاطر این قوانینی که به ما یادآور میشه و باعث تغییرات اساسی زندگی من شده ،امیدوارم که هر روز زندگیتون بهتر و شادتر و پر انرژی به همراه خانم شایسته داشته باشید..سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  7. -
    هلن گفته:
    مدت عضویت: 4000 روز

    سلام سلام سلام

    من امروز اومدم فایل رو دانلود کردم تا دوباره بشینم در کنار خانواده ام با تلویزیون این عظمت خدارو تماشا کنم.

    خودم یه بار دیدم و دیگه ته ته بهشته.

    قدرت خدا بی انتهاست.

    من الان برای توجه به زیباییها اومدم داخل یه پارک زیبا که پر از گلهای نایاب و قشنگه.

    اولش هم هدایت شدم به یه اقایی که مجسمه های زیبا میساخت و چقدر تحسینش کردم.

    من با نوشتن حالم رو خوب نگه میدارم.

    و هر وقت دیگه احساسم خیلی ناجور باشه میرم تو سایت و میزنم روی مرا به نشانه ام هدایت کن.

    اونجا خدا، قشنگ جواب سوالم رو میده و آرومم میکنه.

    انگار خدا اون قسمترو فقط برای جواب به سوالات من اورده.

    من هر جاکه میرم گاهی علفها یا درختچه هایی رو میبینم که از دل سنگهای سخت رشد کردن.وقتی میگم سنگ سخت،یعنی واقعا از وسط سنگها، یا از دل کوه یا لای شکاف دیوار در اومدن و رشد کردن، بعد من عکس اینارو گرفتم و تو گوشیم دارم و هر بار تو زندگی به یه تضاد میخورم، میرم این عکسارو تماشا میکنم و میگم خدایی که تو دل این سنگ، که اب هم نیس وکسی هم ابش نمیده،حواسش به این گیاه هست، حالاحواسش به زندگی من نیس؟؟؟؟ و واقعا اروم میشم.

    الان هم تو مسیر که میاومدم، تو دل دیوار آجری، لای آجرها، یه گیاه زیبا رشد کرده بود.عکسش گرفتم و چقدر ایمانم رو به خدا بیشتر کرد.

    چن روز پیش رفته بودیم یه جایی که یه تانک کهنه رو گذاشته بودن برای نمایشگاه و…..بعد عزیزانم رفتن روی تانک که عکس بگیرن.

    وقتی رفتم جلوتر که عکس بگیرم، دیدم لبه تانک که تقریبا عمق یک یا یک و نیم سانتی متر بود، دو تا گل زیبا با دو رنگ متفاوت روییده.

    جالبه که رنگ برگای یکیشون سبز بود و دیگری بنفش.

    بعد اون گل که برگای سبز داشت، یه دونه گل زرد زیبا داده بود.واقعا شوکه شدم که به این گلها هدایت شدم.

    اخه روی تانک که نه خاک بوده نه آب بوده، نهبذر گیاه.

    چجوری اینهمه پازل رو خدا چیده که باد بیاد خاکهارو بیاره.و خاکها اینجا ثابت بمونه، بعد دو تادونه بذر گل که باهم فرق دارن بیاد روی این خاکها بشینه وباد اونارو نبره، بلد بارون بیاد و بعد سبز بشن و بزرگ بشن و گل بدن.

    این جز معجزه چی میتونه باشه؟

    پس خدا میتونه بدای منم معجزه کنه.

    ودارم معجزات اونو به صورت متفاوت میبینم.

    امروز تو ستاره قطبی ام نوشتم میخام یه هدیه از جنس مس دریافت کنم ولی خدارو ببین که امروز به من طلا هدیه داد.

    من یه پلاک طلا از جایی که فکرش نمیکردم هدیه گرفتم.وایییببیییی خدایا ممنونم.

    اینجا صدای پرنده های متفاوت داره میاد که دارن دکر خدارو میگن.

    یه عالمه مورچه زیبا هستن که صف کشیدن و مث یه لشکر دارن دونه و خوراکی میبرن خونه شون.

    سمتراست من یه عالمه گلهای رنگارنگه که آدم غش میکنه از زیبایی.

    توتهای درشت و سیاه وسفید خوشمزه که راحت میتونم بادست بچینم و نوش جان کنم.

    درختای کاج خفن.

    یه ماشین هم همین نزدیکی داره آهنگ زیبا برامون پخش میکنه.

    خدایا شکرت که هر چه به زیبابیها توجه کنم تو زیبابیی بیشتری رو نشونم میدی.

    خدایا بینهایت سپاس……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  8. -
    مهدی رجبی گفته:
    مدت عضویت: 3850 روز

    دروووود و هزار تا سلااام و سلامتی استاد گلم

    آقا هیچی نمیتونم بگم از این همه زیباییییی و خوشگلیییی

    شما گفتید فلانی اشک میریزه از غصه و جلب ترحم

    من دو سه جا تو این ویدئو با دیدن این تصاویر اشکم دراومد بخدااا

    شما چه کردی…

    گفتید باور نکردنیه واقعا باور نکردنیه این همه قشنگی ترکیب جادویی رنگها اصلا زبونم بند اومده از بیانش اینقدر فوق العاده ست

    خداونداا تو چه کردی با مااا چقدر اینقدر زیبا و خوبی خدایاا سپاسگزااارتمم

    تا حالا پارادایس رو از این زاویه ندیده بودم اینقدرررر این جنگل بی نظیر رو دارید بخوبی زندگی میکنید و از ش لذت می برید

    واقعا برازندتونو این نیکی ها و ثروت ها روز به روز بیشتر و بیشترشو خدا بهتون میده

    چقدر ازتون بازم دوباره ممنونم که این سایت و بیزنس و این فضا رو راه اندازی و مدیریت میکنید به لطف الله

    چقدر خوبه که این قدر با عشقید این قدر با عشق که فراتر از یک علاقه سطحیه با زمان و حوصله و انرژی وقت میزارید این ویدئوها رو رایگان بی منت تهیه میکنید و

    کلی کار میکنید و کلی اموزش و توضیح میدید هم با تصاویر کلی به ما حال میدید هم با صحبت ها و اموزش ها و نکات طلایی ورودی شنوایی منو یادآوری میکنید که دوباره انگیزه بگیرم برای کنترل ذهنم.

    موقع دیدن این تصاویر تقریبا 40 دقیقه بود تقریبا کلشو همش گفتم یا خدااا چقدر عالی.. این دیگه چیه این چه معجزه ایه اینجا چقدر زیباییه در اصل بیهوش شدم

    همش گفتم خداااا ی ی من من اصلا نمیتونم چیزی بگم مدهوش و بیهوش و شدم اصلا یه وضعی

    شگفت انگیز بود

    در مورد روش ها بنظر من و با توجه به اموزش های شما و با توجه به تجربه خودم

    بجز اینکه ترکیبی از تمام این ایده ها عالی و کمک کننده هستند اضافه کنم به نظر من و تجربه خودم بقول شما اولین چیز و بیشترین راه و ابزاری که از صبح تا شب همه ادمها باهاش سروکار دارند زبان و کلام هست با دهانمون گناه و معصیت میکنیم یا بهش خلق میکنیم چه بخواییم یا نخواییم

    حتی ممکنه کسی سبک زندگی و کارش نوشتن نباشه ولی کلمه و زبان رو 99 درصد اوقات اکثرا استفاده میکنیم مگر اینکه شخصی مساله تکلم داشته باشه

    حتی اگر گفتگوهای درونی رو جزو کلام بیاریم

    بنظرم حتی تحسین کردن هم از طریق کلام انجام میشه

    سپاسگزاری هم، هم در دل هست هم با نوشتن ولی اول از طریق زبان از کسی تشکر میکنیم یا با خودمون حرف میزنیم

    تقدیر، تحسین، تشکر، تعریف، تمجید، درخواست رسوندن منظور، یا برعکس غیبت و توهمت و توهین کلامی، بسیاری از راههای ارتباطی کلامی هست اغلب و ساده ترین و رایج ترینشم هست

    پس بنظرم اولینش زبون مون هست

    زخم زبون و …

    حداقلش بقول شما بله جلوی دهان رو گرفتن روزه سکوت گرفتن کار سختیه ولی واقعا جواب میده من هر وقت این کارو کردم انگار انرژی درونم جمع شده و نزاشتم هدر بره بعد بصورت خلاقیت یا ارتعاش مثبت جای دیگه کم کم خودشو نشون میده و

    عجیییب، سکوت کردن روی اعتماد به نفس بنظرم تاثیر داره وقتی مثلا 3 روز فقط سکوت میکنم حرف زیادی نمیزنم و نظری نمیدم (منظروم اینه تا یه صحبتی در هر موردی میشه فورا نمیام تجزیه تحلیل کنم و بررسی کنم و کسی رو مجاب کنم یا هر چی)

    و در اون سه روز نه فضای مجازی نه چیزی یا فایلها رو ببینم یا کامنت بخونم و سرم تو لاک خودم باشه و بس یا به کار مورد علاقم یا اواز و موزیک خوب شنیدن کمی بپردازم و با خودم صحبت کنم هر وقت اینکارو واسه دو یا سه روز کردم دیدم چقدر ارتعاش و حس اعتماد به نفسم اومده بالا و انگار یک انرژی روانی در ادم شکل میگیره در ناخودآگاه که اون داره واست کار میکنه و کارها برام بسادگی پیش رفته از ناراحتی و بی احترامی بدور موندم و خیر و خوبی مثل دادن عزت و احترام یا تماس ها خوب برام پیش اومده

    بدون تلاشی.

    ولی هر وقت حتی حرف الکی زدم انرژیم هدر رفته (انرژی روانیم) بعد یه جوریه که ویروسیه هر چقدر واردش میشی ناخواسته هی بیشتر کشیده میشه من به باک بنزین ماشین تشبیه میکنم

    دقیقا عین سوخت بنزینه داره هدر میره میسوزه وقتی انیطوری نگاه میکنم بهتر میتونم کنترل کنم زبونمو ولی وقتی بنزینتو ذخیره میکنی ماشینت با ارامش و خیال راحت و اطمینان و با سرعت بیشتر حرکت میکنه و میفته تو سرازیری به مولا

    و اصلا زیاده گویی باعث میشه ادم گاهی بیراهه بره تا میشه دهان بی موقع باز نشه حتی نظر ندیم در مورد اتفاقات جامعه و دیگران و …. خودمو میگم.

    حتی اگر هم شنیدم این گوش در اون گوش دروازههه

    ولی تا جایی که میشه خودم رو در معرضشون قرار ندم یعنی تکنیک جداسازی انجام بشه بقول شما روزنه ها بسته بشه و دست توی اتیش یا سیم برق نزنم یا فکر کنیم اون محل اون اتاق اونجا توش سمه اگه برم میمیرم البته نه اینکه وسواس بخرج بدیم که اگه یه موقع نشد سرزنش و ترس ورمون داره که خودش باز فرکانس نامطلوبه، ولی حواسمون با دقت بالایی لازمه باشه

    من بجز تشبیه باک بنزین ماشین یه تشبیه دیگه هم تصویرش در ذهنم نقش بسته به اسم تکنیک قلاب یا چنگک: این ایده میگه که با کلامت و قتی داری توجه میکنی به چیزی دقیقا داری چنگکتو یا قلابنو میندازی توی اون موضوع مثل گل یا کف دریا یه همچین چیزی که گیر میکنه بهش بعد هی کشیده میشی سمتش یا مثل قلاب ماهیگیری

    وقتی در مورد یک خواسته صحبت میکنم دارم با قلابم ماهی صید میکنم

    هر چی قلابم با تکامل قوی تر و از جنس محکم تری ساخته میشه دوامش بیشتر و ماهی ها و صیدم بیشتر و بزرگتره و غذای بیشتری دارم برای مصرف

    پس تا میتونم صیاد خوبی باشم بجای گل و لای و آت و آشغال و درجا زدن بیام قلابمو درست کنم و صید خوش خوراک بکشم سمت خودمو ماهی های خوبی تور کنم.

    ایده شمارش سنج هم باحال بود که دوستان گفتن

    من تکنیک صحبت با خودم عبارات تاکیدی با صدای بلند که گوشم بشنوه یا جلوی ایینه حتی توی حموم چند وقته انجام میده خوب بوده در مورد عزت نفسم حس خوبی داشتم

    و اون سری هم گفتم کامنت بچه های گل یکی دو ساعت با تمرکز بالا هر روز بشینم بخونم خیلی حال میده

    سناریو نویسی همراه سپاسگزاری خودش هم کلام هست هم تجسم در این مضوع تجسم هم فعال میشه قاعدتا من الانا سناریو نویسی هم گاها انجام میدم باعث میشه صبح حسم بهتر بشه و یواش یواش نزدیک اون چیزی که مینوسم اتفاق میفته کم کم بهتر میشه

    ولی ترکیب کلام و تصویر سازی عالیه ولو روزی ده بیست دقیقه تصویر سازی ولی کلام مداوم. البته با کلام هم تصویرسازی داره انجام میشه ولی منظورم اینه گاهی من اول صبح یا اخر شب یک موزیک خوب پلی میکنم و عکس هایی که از اینترنت گرفتم رو بهشون نگاه میکنم تو پاور پوینت یا همینطوری و حسشون میکنم

    بازم سپاسگزاررررم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      سیما کشاورز گفته:
      مدت عضویت: 1359 روز

      سلام آقا مهدی

      ممنونم از این کامنت واضح و روشن شما، احساس کردم این کامنت دستورالعملی بود واسه من، منم از شما یاد گرفتم که اگر ناخواسته ایی پیش اومد، سه روز بهش فکر نکنم و تمرکزم رو بزارم روی خواسته ها، سه روز زمان خوب و کاربردی هست،باعث میشه که اون ناخواسته خودش کمرنگ و فراموش بشه.

      ممنونم از شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    وحید گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز.

    واقعا امروز اومدم تشکر فراوان کنم از شما دو بزرگوار که یه ترکیب خیلی خیلی برنده رو تشکیل دادید برای هرچی موفقیت هست . هرچی پیشرفت هست هرچه بزرگتر شدن و به توانایی های خودتون پی بردن هست و صد البته که همین احساس و همین انگیزه رو هم در من و هم تمامی افرادی که دنبال زندگی بهتر هستن ایجاد کردید.

    استاد عزیزم نمیدونم چجوری تشکر کنم ازتون که احساس واقعیم رو بهتون تونسته باشم انتقال بدم . اما واقعا ممنون و سپاسگزار خداوندی هستم که حرفش و کلامش حقه ک من رو هدایت کرد به سمت این سایت ودیدن هرچه بیشتر زیبایی هاست.

    استاد عزیزم ممنونم بابت تمامی اقداماتتون و حرکت هاتون و اینکه این همه سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا و کلی فایل آموزشی رایگان با سخاوت تمام برای ما تهیه کردید و در کل همیشه دارید زیبایی ها و قشنگی ها رو نشون ما میدید تا کانون توجه ما هم بره سمت خواسته هامون به سمت زیبایی ها . و چقدر این فایل عالی بود مثل تمامی فایل های دیگتون . اینکه این تصاویر زیبا با کلام و بیان زیبای شما و یاداوری قانون اصلی جهان بود به دل نشست و واقعا اونجایی که شما فرمودید زمانی که این جمله رو شنیدید که تمام اتفاقات زندگیمون به واسطه کانون توجه خودمون داره وارد زندگیمون میشه و شما انگاری به دلتون نشست و خیلی ساده و راحت پذیرفتید .

    دقیقا من به شخصه هم خیلی خیلی راحت پذیرفتم. خصوصا اینکه برمیگردم به پشت سرم و سال های قبل رو نگاه میکنم و به یاد میارم که دقیقا اون چیزی که من زیاد توجه میکردم بهش زیاد در موردش با بقیه صحبت میکردم ، با خودم فکر میکردم تو نشخوارهای ذهنیم مرور میکردم الان تو زندگیم پدیدار شدن .

    یه مثالش رو بخوام بگم اینکه من اهل خوزستان هستم وضعیت بد اب و هوایی اونجا رو دیگه هرکسی یک بار رفته باشه میدونه چیه اونجا میشه گفت چهار ماه هوای خوب داره کلا و بقیش اصلا مناسب نیست امکانات و این صحبت ها هم که جای خود داره .

    یادم میاد اون موقع ها هر وقت سفر میرفتم به شمال کشور و یا کلا نیمه بالایی کشور میگفتم خدا ببین چه اب و هوایی دارن چقدر درختان و گیاهان اینجا سرسبزن چقدر اینجا تروتمیز تره همه چیز . اصلا گل و گیاهاشون رو نگاه کن فقط بهشون اب میدن و چون هوا خوبه رشدشون و ترو تازگیشون خیلی خیلی بهتره در صورتی ک مثلا داداش خودم ک تو شهرستان یه باغ ویلا داره کلی باید به درختاش رسیدگی کنه و بعضا تو تابستون جوری گیاهان دیگه میکاشت که اینا بلند بشن و سایه ایجاد کنن واسه درختای مرکبات که تابستون رو این درختای مرکبات بتونن سپری کنن و خراب و خشک نشدن .

    یادمه همیشه میگفتم ببین شهرای بالا حتی سر ظهر میتونن از خونه بزنن بیرون برن پارکی بوستانی جایی و یا حتی کاری بیرون داشته باشن میرن انجام میدن . خوزستان سر ظهر که هیچی تو تابستون تا دقیقا دم غروب جرات بیرون رفتن نداری اگه بری هم با ماشین کولر دار زیر کولر بری برسی به جایی که اونجا هم باز مسقف باشه و کولر داشته باشه.

    الان ک مرور میکنم میبینم من همیشه به جای خوش اب و هوا جای سرسبز دقت میکردم توجه میکردم صحبت میکردم تو ذهن خودم ناخوداگاه مرور میکردم. هر وقت سفرمیرفتم شمال کلی لذت میبردم کلی درختان و سرسبزی رو دوست داشتم

    بعد ک برمیگشتم کلی تعریف میکردم مرور میکردم عکساش رو نگاه میکردم و بیاد میوردم

    و الان حدود دو سال هست که من مهاجرت کردم به یه کلانشهر بسیار بسیار خوش ابو هوا . چجوری ؟ خیلی راحت اصلا همه چیز انگاری جفت و جور شد خودش و واقعا جز هدایت خدا نبود . جز توجه خودم نبود و طبق قانون بدون تغییر خداوند لاجرم اتفاق افتاد.

    و اینم بگم که گذشته من این توجه هات رو ناخوداگاه انجام میدادم من اصلا اون موقع با استاد آشنا نشده بودم اصلا این قانون رو نمیدونستم که چی هست و چجوری داره کار میکنه ولی واقعا قانون اصلا کاری نداره به اینکه تو در جریان این قوانین هستی یا نیستی تو آگاهانه داری انجام میدی یا نا آگاهانه . اون کار خودش رو انجام میده میگه به هرچی توجه کنی اصل و اساسش رو میارم تو زندگیت واسه من فرقی نمیکنه دیگه که خوشت بیاد یا خوشت نیاد.

    و خیلی مثال دیگه دارم تو همین سبک که من در گذشته به چه چیزایی توجه کردم ( ناخوداگاه وبدون اینکه بدونم ) و بعدا تو زندگیم اتفاق افتاد .

    و منی که به وضوح میبینم که این قانون کار میکنه مسلما هیچ گونه مقاومتی ندارم در موردش و خیلی خیلی راحت میپذیرم نه اینکه فقط بپذیرم بلکه کاملا تاییدش میکنم میگم بله بله دقیقا درسته همینه.

    من تجربش رو بارها دارم تو زندگیم . و این همین باعث شد که تو این یکی دو سال اخیر خیلی خیلی حواسم به کانون توجهم باشه .مواظب صحبت کردنم نگاه کردنم به فیلم و سریال یا هرچیزی که ذره ای بخواد احساسم رو بد کنه هستم .دقیقا قلب آلارم میده هروقت که به چیز خوب یا به چیز بد توجه میکنم بهم میگه.

    خیلی زود از احساسی ک در من بوجود میاد پی میبرم بهش که توجهم روی کدو بخش هست

    اگه احساس خوبی در من ایجاد کنه من در مسیر درستم و توجه من به چیز مناسبی هست

    و اگر احساس بدی پیدا میکنم قطعا توجهم روی ناخواسته های زندگیم هست.

    و حالا خیلی بیشتر از قبل تمرکزم به خواسته هام هست . نمیگم خیلی عالی شدم و دیگه تو این موضوع بی ایرادم ولی از خودم متوجه میشم که دارم بهتر و بهتر میشم هر بار.

    بارها و بارها هم از مسیر خارج میشم در واقع یه سری صحبت های استاد و این قوانین یادم میره ولی خدا رو هزاران مرتبه شکر دوباره خیلی زود برمیگردم به مسیر. به قول استاد عباسمنش عزیز که مثال عالی داره در این مورد میگن که هیچ کشتی یا هیچ هواپیمایی نیست که تو خط مسقیم حرکت کنه و به مقصدش برسه

    همیشه با یه زاویه ای نسبت به مسیر اصلی در حرکتن و هر لحظه در حال تصحیح مسیر هستن .

    هر بار چک میکنن که دارن از مسیر خارج میشن ولی خیلی زود دوباره برمیگردن به مسیر اصلیشون و این کار رو چون همیشه و همیشه انجام مید در زمان حرکت کردن در نهایت هم به مقصد و هدفشون میرسن.

    استاد جاااانم واقعا یکی از شکرگزاری هام همیشه از خداوند وجود شما و این سایت فوق العاده اس که با هیچ تعریف و تمجیدی نمیشه ارزش واقعی شما و سایت رو بتونه نشون بده .

    از بودنتون و ادامه دادنتون تو این مسیر سالم و سلامت و کاملا درست واقعا سپاسگزارم.

    شاد و تن درست باشید همیشه و هر لحظه …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    نوید الهیاری گفته:
    مدت عضویت: 2379 روز

    استاد عزیزم سلام

    من بی می ناب زیستن نتوانم

    بهترین لحظه روز برام صبح اول وقته که مشتاقانه بیدار میشم دست و صورتم و میخورم قهوه ام و درست میکنم لباسم و میپوشم ادکلن میزنم و دفتر خوشگلم و روی میزم باز میکنم و با خودکار روانم شروع میکنم به نوشتن و سپاسگزاری کردن و دیدن زیبایی ها نعمت ها برکت ها و تمام داشته و نداشته ای که اوس کریم بهم داده و احساس میکنم رو دوشش نشستم و دارم اینور و اونور میرم و ازش درخواست میکنم مانند پوریا (خواهرزاده ام) که درخواست هاش انتهایی نداره ، بابت فرصت دیدن یک روز دیگه بابت زندگی امروزم آگاهی و درک قوانین بابت تن سالمم ارتباط هام که روز به روز بهتر میشه تمرکزم بر روی زیبایی ها نشانه ها و الهاماتی که وقتی بهشون عمل میکنم کوه جلو من ذوب میشه و دنیا کرنش میکنه وقتی بدون ترس و با توکل به خدا جلو میرم استاد باورتون نمیشه من هم مثل شما توی مسایل اداری خیلی مشکل داشتم الان میرم مخابرات اداره برق اداره آب شهرداری و… خیلی ریلکس و بدون ترس مستقیم میرم پیش رییس و رییس ی که پارسال جلوی من گارد میگرفت و کارم و انجام نمیداد امسال بعد از اینکه تحسینش کردم با خودم در صلح بودم و از قضاوت کردن دست کشیدم بلند میشه میاد تو اتاق معاون و بهش میگه کار آقای الهیاری و با مسئولین خودم انجام بدین اگر هم چیزی لازم شد به خودم بگید من هم تو‌دلم میگم اوس کریم دمت گرم حواسم بهت هست و اشک شوق توی وجودم جاری میشه ، استاد قفل و‌زنجیرهام یکی پس از دیگری دارن باز میشن دیگه اون آدم شاکی و ناراضی و عبوس و افسرده نیستم و فکر نمیکنم عقل کلم و همیشه به خدا میگم میخوام فلان کار و انجام بدم تو به جای من حرف بزن عمل بکن و هر اتفاقی بی آفته من راضی ام . یک عمر میگفتم دختر خوب برای ازدواج وجود نداره ولی الان با دوره شیوه حل مسله داره اتفاق های خوبی برام میافته فقط من زاویه دیدم و تغییر دادم فقط روی نازیبایی هم تمرکز نکردم فقط دست خدا را باز گذاشتم و معجزه ها را دیدم . یک عمر میگفتم من زخم معده دارم دیسک کمر دارم زانوهام مینیسک پاره کردن دستام جون نداره پوستم چربه معده ام میسوزه و غذا را نمیتونه حضم کنه خواب نمیرم و هزارتا درد بی پایان که زندگی کردن را برام سخت و طاقت فرسا کرده بود و حوصله هیچ کاری و نداشتم ولی الان خدا را هزار بار شکر هیچ کدوم از اون دردها را ندارم الان سرم و میزارم و میخوابم و نیاز به هیچ ساعتی برای بیدار شدن ندارم و اینقدر ذهنم و در کنترل دارم و بر نفسم غالبم که وسوسه ها خیلی برام عادی شدن و آگاهانه میتونم چشم هام و ببندم و نبینم راهم و‌کج‌کنم و نروم گوش هام و ببندم و نشنوم دهنم و ببندم و نخورم و حرف نزنم و برعکس همه اینها عمل کنم و هیچ وقت تو زندگی این ابزارها را نداشتم و تقریبا هیچ اصولی نداشتم که برام مهم باشه و خط قرمزی برای خودم داشته باشم هر کاری بگفتن هر جایی برن هر چیزی بخورن من هم پایه بودم ، خدایا این ایست انتهایی نداره و من راضی ام راضی از فرصتی که بهم دادی تا دوباره زندگی کنم و زیبایی ها را ببینم آدم‌ها را جوری ببینم که دوست دارم با کوچکترین چیزها خوشحال بشم و جاری باشم و حرکت کنم به سنگ ها و موانع بخورم اما ایسته نکنم قدردان و سپاسگزار همه چیز و همه کس باشم و همه چیز را تو ببینم

    یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا

    یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

    نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی

    سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا

    نور تویی سور تویی دولت منصور تویی

    مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا

    قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی

    قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا

    حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی

    روضهٔ امید تویی راه ده ای یار مرا

    روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی

    آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا

    دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی

    پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا

    این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی

    راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: