عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1

سلام سلام

سپاس خدا را به خاطر فرصتی که باز فایل دیگری را با تمرکز بیشتری میبینم و ممنون از استاد بی نهایت دو ست داشتنی

وقتی فایل رو داشتم میدیدم .یک نجوای به ذهنم اومد خوب معلومه این محیط به این زیبای ،مگه میشه زیبا ندید .

من الان شرایطش رو ندارم چنین محیطی ببینم که لحظه به لحظه شکر گزار باشم .و سریع ذهن تربیت شده ام در جوابش گفت:استاد در همین کشور ایران استارتش رو با تحسین و دیدن زیبای های اینجا زد و چه بسی هدایت شد به مکان بسیار زیبا و دیدنی تراز ایران .و کشورهای دیگه تا در این نقطه.

تصمیم گرفتم سفرهای داخلی که میرم از لحظه که تو ماشین میشینم شروع کنم به شکار لحظات زیبا.تا زیبای های بیشتری رو لمس کنم .دقیقا سیری تکاملی که استاد طی کرده .

و استارتش رو از امروز جهت ویرایش سفر چند روز پیش که در ذهنم حک شد زدم .

چند روز قبل از دیدن این فایل من یه سفر به همراه خانواده بزرگ و دوست داشتنیم به سمت چادگان منطقه ای در اطراف اصفهان داشتیم .تو این سفر کوتاه دو روز ه.اتفاقاتی افتاد که حال همه گرفته شد .ما چند خانواده بودیم و ویلای که از طرف شرکت مهندسی رزرو شد بزرگ بود .اما اشتباهی رخ داد و یک ویلای کوچیک در انتهای دامنه یک تپه با کلی پله به ما داده شد .خواهرم با دو بچه دو قولو سه ساله ،مادرم و پاهای ناتوانش وووووووو.

تایمی از این پله ها بالا و پایین رفتن و وسایل رو جابه جا کردن و وقتی کلی تایمون از دست رفت .ویلای دیگر و بزرگتر تو نستیم بگیریم و باز جابه جای و کلی ازتایم ما از موندن داخل ویلا رفت .و خلق گرفته .

بماند که من به لطف اموزه های که از استاد داشتم تمام اون مسایل رو به نفع خودم رقم زدم .اما اینبار میخوام سناریوی که از اون دوروز و تجربه کردم با تمرکز بیشتری بر زیبای ها ویرایش کنم .

اون ویلای کوچک در کنار جوب روان با صدای شر شر اب بی نظیر بود. خدایا چه صدای روح بخشی داشت .باد خنک تری که در اوج گرما، این ویلا در انتهای این دامنه داشت بی نظیر بود .ویلای های نو ک تپه این نسیم خنک و این صدای شر شر رو شاید به این زیبای تجربه نکردند.صدای برگ های درختان سونبر اطرف این ویلا با وزش نسیم گوشم رو نوازش میکرد وای خدایا عین بهشت بود .وقتی از پایین این جوب داشتم پله ها رو نگاه میکردم که چه مهارتی چه تکنولوژی برای ساخت این ویلای در انتهای این تپه هست رو تحسین میکردم .دیدن دامادمون که چطور دست این دو قلوهای رو گرفته و قدم قدم داره میاد پایین خیلی زیبا بود باد لابه لای مو های خرمای رومیسا و راحیل (دو قلو ها)منظره شگفت انگیزی رو رقم میزد و هیجان این دو قلو ها برای طی کردن این پله زیبا تر کرده بود صحنه رو .و پدری که چقدر با مسولیت و حس پدرانه دستای این دو قلو ها رو گرفته بود و قدم های که کوچک کرده بود تا به قدم های فرزندش برسه .

لحظاتی از اون ویلا استفاده کردن و بعد به ویلای دیگر با محیطی متفاوت تر رو رفتن .تویه این تایم کوتاه دو تا ویلا با دو تا محیط متفاوت رو تجربه کردیم .این زیبای سفرمون رو بیشتر کرد . چقدر زیبا و سریع داماد ما یک ویلای جدید رو جایگزین کرد و این قابل تحسین بود که اینقدر ارتباط صمیمی و خوبی داشته .

همبستگی خانواده برای حل کردن این چالش وجابه جای سریع خیلی زیبا بود .چقدر لحظه جمع کردن و و جا به جا کردن از این ویلا به ویلای دیگه خندیدیم .وای خدایا چه لحظات زیبای .چقدر صدای خند های عزیزانم قلبم را خنک میکرد .و تصاویر زیبای از خنده های بابا از رو هم رو هم‌گزاشتن وسایل ها قاطی پاتی شدن وسایل ها در ذهنم حک شد.موهای سفید بهم ریخته به خاطر تیشرت سفید و لبخند رو لبانش تا ابد در ذهنم حک شدکه چطور لبه بالا بلندی ایستاده و عملکرد سریع ما میخنده ..ای جانم بابا همیشه بخندی .

هیچ وقت در یک سفر دوروز ما اینقدر تفریح نکردیم چون اتو ماتیک احساس میکردیم کلی از وقتمون رفته .با زمان بندی بهتری تمامی تفریحات رو رفتیم به طرز عجیبی مثل کسی که 5روز اومده مسافرت ما تمام اون تفریحات رو در اوج لذت در تایم یک روز رفتیم ،دو چرخه سواری خانوادگی ، سوارکاری ،شتر سواری .قایق موتوری خانوادگی و شنیدن صدای خنده های عزیزانم ،قایق پدالی.

دمه غروب با خلوتی لب سد ،صدای پرندهای دریایی ، دسته جمعی با چند قایل پدالی تو دریاچه پا زدن .انگار اون دریاچه اختصاصی برای ما شده بود .لب ساحل اهنگ گزاشتن و پایکوبی کردن خربوزه خوردن خانوادگی .

تو این سفر تجربه کردیم که میشه تو یک روز چند جا رو تجربه کرد.و خیلی لحظاتی دیگری که فراموش کرده بودم و موقع نوشتن این کامنت به یادم اومده….همین الان که دارم مینویسم اینقدر به وجد اومدم که دلم میخواد گوشی رو بردارم و باز از دامادمون تشکر کنم که لحظات خوبی رو تجربه کردیم ….

استاد نازنینم این ویرایش سفر چند روز پیش من تو ذهنم بود که با دیدن این فایل اتفاق افتاد و باز برای من تکرار شد که باید اینقدر تمرین و تکرار کنم و به حد کافی اینکار رو انجام بدم تا اتفاقات با سرعت رقم بخورد .

و تصمیم گرفتم هر شب برای خودم تمرینی قرار بدم .و متعهد تر تمام زیبای های هر روزم رو بنویسم .تمام تمرکزم رو بزارم رو نوشتن زیبای های هر روز و حداقل یک صفحه رو پر کنم .

باید این تمرین رو جدی تر بگیرم .

و از قصد خودم رو در معرض زیبای بگزارم مثل دیدن فیلم های زیبا از طبیعت بکر .از تفریحات زیبا ،دیدن سریال زندگی در بهشت یا سفر به دور امریکا متعهدانه هر روز .

با این کار شب موقع سپاسگزاری ،نکات و تجربه ای زیباتری دارم که بنویسم .

این کار به صورت جدی تر انجام خواهم داد همان طور که خوردن غذا در طول روز اهمیت میدهم .

عاشقانه و اگاهانه این جمع زیبا این سایت پر از اگاهی و استاد عزیزم و مریم نازنینم رو دوست دارم