عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1

سلام به استادعزیزم ومریم بانوی نازنین

ازوقتی بااین سایت الهی اشناشدم اولین چیزی که یادگرفتم همین بودکه زیباییهاروببینم..اون موقع ها خیلی درک نمیکردم که قانون چیه و…ولی الان سعی میکنم بفهمم که وقتی استادمیگهقانونش اینه یعنی چی ..

استادمنم مثل خیلی ازادم ها تاقبل ازورودبه این سایت اصلااین مدلی نبودم وبیشتردنبال نکات منفی بودم و غرمیزدم ولی الان که فهمیدم داستان چیه واقعا لذت میبرم از زندگیم حتی توشرایط سخت هم تمام تلاشم توجه به زیباییهاست

استاداین دوساله اینقدر تغییررفتارم ملموس بوده که همه توفامیل خانم مثبته صدام میکنن

یه تجربه بگم از سفریه روزه که هفته پیش رفتیم واینکه چقدرقانون دقیق عمل میکنه یعنی مولای درزش نمیره قوانین این جهان.

هفته پیش که تعطیلات عیدفطربودسفریه روزه رفتیم بایکی ازاقوام که ازوقتی بچه دارشده بودندباهاشون بیرون نرفته بودیم…ازاول سفرمن تمام توجهم به زیباییها بود ودرموردش باهمسرم دخترم حرف میزدم ولی افرادهمراهمون فقط توجه به نازیباییها داشتن (ازویژگی های ابن زن وشوهراگاه بودیم ولی خیلی اصرارداشتندکه یه بارباهم سفربریم وماقبول کردیم) وقتی دیدم که دایم درحال غرهستندتصمیم گرفتیم جاهای دیدنی که میریم ازشون فاصله بگیریم وبافاصله حرکت کنیم

خیلی شلوغ بود وبه خاطرتعطیلی شلوغی بیش ازاندازه بود ولی برای من وهمسرم اصلا ناراحت کننده نبود بااینکه سرظهربودوگرم ولی ماسعی کردیم فقط خوش بگذرونیم وجالب اینجاست که توهمین سفر باشرایط یکسان اتفاقات کاملا متفاوت برای ما واون خانواده افتاد که دوباره بهمثابت کرد قانون مولای درزش نمیره

مثلا اینکه یه محل دیدنی رفتیم باکلی پیاده روی اما تومسیربرگشت ما راحت هدایت شدیم به درب خروجی واومدیم بیرون ولی اونا کلیییییی راهواشتباه رفته بودن تابه درخروجی برسن وخیلی اذیت شدند

یااینکه یه بحثی براشون با یه خانواده دیگه پیش اومدکه کلا اعصابشون روبهم ریخت وکلی اذیت شدند

مثال بعدی اینکه یه مکانی بودبه اسم شهرزیززمینی که من تاحالانرفته بودم وخیلی دوس داشتم ببینم وقربون خدابااین قوانینش که بچه اوناخوابش بردوخانم پیشش موندونتونست بیاد وپسرماهم که بغلی بود همون موقع خوابش بردومابچه رو گذاستیم همونجا و اون مادرمواظب بچه ماهم بود ومابه رااااحتی رفتیم وهمسرم که همیشه پسرمونوبغل میکنه چقدر خداروشکرکرد وخوشحال بودکه به موقع خوابش برده.. وکلی لذت بردیم ازدیدن اونجا…بااینکه به ماوبچه هاخیلی خوش گذشت ولی تصمیم گرفتیم که دیگه اصلا باهاشون بیرون نریم چون تمام توجهشون روی شلوغی..گرما..راه زیاد و… بود وما همه اینارودیدیم وخداروشکر کردیم که اومدیم سفر ومیخویم کلی تجربه داشته باشیم

استادعزیزم که راه درست زندگی رو یادگرفتید وبه بقیه اموزش میدید واقعاازتون سپاسگزارم و ازخدای مهربونم ممنونم که منو هدایت کرد تااین اگاهیهارو دریابم وبه مروربفهمم ودرک کنم

خدایا کمکمون کن که تواین مسیرثابت قدم باشیم

الهی امین

دلتون به نگاه خداگرمه گرم