عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1

سلام استاد عزیز و مریم جان

من سارا رکنی هستم و از دو سال پیش که با شما آشنا شدم و حرفای شما رو عملی اجرا کردم زندگیم کاملا متفاوت شده و هر روز بیشتر و بیشتر سعی میکنم باز بارها و بارها گوش بدم به حرفاتون و اجراشون کنم. یکی از چیزایی که به صورت عملی اجراش کردم توانایی کنترل ذهنم است که خیلی ها با توجه به نتایجم ازم میپرسن که چطوری این کارو انجام میدم و من میخوام روش هاشو بگم براتون ( که همه اجرای عملی آموزه های شماست):

1. اولین روش این است که سعی میکنم همونطوری که گفتین توی هر چیزی جنبه ی مثبت پیدا کنم و از یه دید دیگه به موضوع نگاه کنم. مثلا وقتی کلاس هام زیاد میشن و خستگی فیزیکی دارم توی دفتر شکرگذاری ام مینویسم خدایا شکرت که یه کار عالی دارم، اینقدر شاگردهام منو معرفی میکنن و نیازی به تبلیغ انجام دادن ندارم، که در آمد عالی دارم، که یه دختر مستقل هستم و …

2. دومین کار اینه که آگاهانه با تمرین موقعی که فکرم درگیر یه موضوعی شده میام و به یه موضوع دیگه فکر میکنم. مثلا توی خیابون یه گل زیبا میبینم و شروع میکنم با صدای بلند از زیباییش تعریف کردن و بعدش متوجه میشم که کلا اون موضوع ناراحت کننده یادم رفته و حس و حالم قشنگه. و الان این به صورت یه عادت برام شده و ذهنم اتوماتیک انجامش میده. چند روز پیش توی یه گل فروشی اینقدر از یه گلی تعریف کردم و اینقدر حسم زیاد بود که اصلا حس نمیکردم فضای اطرافم، تا وقتیکه خانم فروشنده از پشت پیشخون اومد پیشم و گفت بذارید ببینم این چه گلیه که اینقدر زیباست و شما رو اینطوری جذب کرده. و وقتی از گلفروشی اومدم بیرون فهمیدم که چقدر با قبلا فرق کردم و تمرکزم روی چیزای مثبت بیشتر شده.

3. اگه مثلا نسبت به یه آدمی حس منفی دارم با اینکه ذهنم اولش مقاومت داره دفترمو باز میکنم و دنبال نکات مثبتش میگردم و می نویسمشون و حسشون میکنم و حسم بهش عوض میشه و اون آدم هم عوض میشه و همه اطرافیانم شوکه میشن که چیکار میکنی آدما رو؟ طلسمشون میکنی؟

مثلا یه آدمی توی آشناها بود که همه میگفتن خسیسه و من هر بار که هر کسی پشت سرش حرف میزد برعکسشو توی دفترم مینوشتم و حسش میکردم. مثلا می گفتم این انسان خیلیییی برای من دست و دلبازه و هر بار این تمرین رو با حس درست ادامه دادم و امسال اون فرد برای من یه گردنبند طلای خیلی گرون خرید و هیچکس اینو نمیدونه.

چون همونطور که گفتین انسان ها همه ی جنبه ها رو توی خودشون دارن و این به فرکانس ما بستگی داره که چه اخلاقی رو از اونا ببینیم.

4. چون از قانون برامون گفتین همیشه سعی میکنم اینو به یاد داشته باشم که توجه ام رو بذارم روی چیزی که میخوام از جنسش بیشتر بیاد. پس اگه یه تضاد بزرگی پیش بیاد سعی میکنم کوچیک ببینیمش و دست کمش بگیرم و بی خیالش بشم. مثل سه هفته ی پیش که صاحبخونه ام بهم گفت 200 میلیون باید روی رهن خونه اضافه کنم تقریبا دو شب نمیتونستم درست بخوابم و ذهن منطقی ام میگفت اخه چجوری میخوای جورش کنی؟ و خوشحالم که این پول جور شده و الان تا یه هفته ی دیگه می تونم تمدید و انجام بدم. ناگفته نماند که همش فایل های شما رو گوش میکنم وعملی میرم تو دلش.

5. یه چیزی دیگه اینکه چیزا رو توی ذهنم کوچیک میکنم و نمیذارم غول بشه برام و حس ترس منو فرا بگیره. به تضادها و مسائل می فهمونم که رییس کیه و فقط بهترین کاری که از دستم برمیاد و حسم بهم میگه انجام بده رو انجام میدم با تمام تلاشممم و بعدش به خودم افتخار میکنم که ذهنمو کنترل کردم و نهایت اقدامی که میتونستم رو انجام دادم.

6. همیشه و همیشه با آدم هایی در ارتباطم که حرف های شما رو بهم یاد آوری میکنن و همیشه سعی میکنم فایل ها رو گوش کنم و روی اونا تمرکز کنم و عملی انجامشون بدم. چون همونطور که گفتین ذهن بعد از مدتی فراموششون میکنه و دوباره شروع میکنه به تمرکز روی چیزای نا زیبا.

7. یه کار خوبی که کردم این بود که از دوستای صمیمی ام خواستم که فقط درباره ی چیزای قشنگی که میبینیم و اتفاقات خوبی که برامون می افته با هم صحبت کنیم و اصلا با آدم هایی که ناله و شکایت میکنن در ارتباط نیستم و این به تمرکز من روی چیزای مثبت خیلی کمک کرده. هم چنین فیلم و سریال به هیچ عنوان نگاه نمیکنم، خبر اصلا گوش نمیکنم و در یک کلام ورودی هامو حسابی کنترل میکنم. حتی الان یک ساله که غیبت نمیکنم و اینا همه باعث شده من در حال خوب بمونم و همه این نکته رو بهم بگن که چقدر انرژی مثبت ام حتی کسی که برای اولین بار منو دیده و شاگردهام بخوان با من کلاس داشته باشن که فقط با من در ارتباط کلامی باشن و توی کلاس انرژی بگیرن.

8. یکی دیگه از چیزها برای کنترل ذهنم و تمرکز روی چیزای مثبت اینه که وقتی یه خصوصیت مثبت توی هر کسی میبینم اینو بهش میگم و با گفتنش هم اون حسش معرکه میشه و هم من تمرکزم روی نکات مثبت بیشتر.( البته چیزی که واقعیه و از ته دل و نه تصنعی)

استاد عزیزم میخوام اول ازتون تشکر کنم و بعد اینو بگم که اجرای عملی گفته های شما باعث شده که به صورت عادت برام بشن و ناخود آگاه این کارو انجام بدم و روز به روز نتایج عالی تری بگیرم. کلی انرژی و حال خوب براتون و اینکه شما نمی دونین که دوستای جدیدی وارد زندگیم شدن که با شما آشنا شدن و زندگیشون عوض شده و ساعت ها میشینیم حرفای شما رو مرور میکنیم و توی نتایجمون بررسیشون میکنیم. مرسی که هستین و راهو نشونمون دادین و دوستتون داریم!