قانون تغییر ناخواسته ها

در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه  آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.


منابع بیشتر:

بررسی حجاب در قرآن

با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی

تمرکز بر بهبود آنچه می توانم

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    389MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها
    49MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «روح اله عبداللهی» در این صفحه: 1
  1. -
    روح اله عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 3992 روز

    سلام می‌کنم خدمت استاد عزیزم و استاد مریم گرامی و همه دوستانم در این سایت الهی . استاد در مورد اعتراضات خیابانی بر علیه دولت در این فایل صحبت کردند. وقتی من این‌ها را شنیدم فکر کردم که من در طول زندگیم خیلی در خیابان‌ها گشته‌ام و اغلب روزها را بیرون از خانه بوده‌ام و در خیابان‌ها قدم زده‌ام و دنبال کارهای مختلف رفته‌ام اما تنها موردی که دیدم افراد دارند به یک مشکل از طرف دولت اعتراض می‌کنند این بود که جلوی دانشگاه ارومیه تعدادی دانشجو داشتند به یک یک فرمانده نظامی اعتراض می‌کردند آن هم به شکل مسالمت آمیز . غیر از آن هیچ وقت ندیدم که نیروهای دولتی و مردم به هر دلیلی با هم درگیر شوند. ندیدم که افراد دولتی به حجاب کسی گیر بدهند یا مردم به قانون حجاب اعتراض کنند . فکر می‌کنم به این دلیل است که من به آزادی حجاب و در کل آزادی به هر شکلی اعتقاد دارم و اینکه کسی را مجبور به کاری بکنند از نظر من اشتباه است البته مفهوم آزادی در ذهن من تا حدی به انحراف رفته و من پذیرفتن قانون یک جامعه را مخالف آزادی خودم دیده‌ام و باعث شده برای خودم دردسر درست کنم.

    قبل و بعد از انتخابات سال 88 که اعتراضات زیادی اتفاق افتاد مردم در خیابان‌ها اعتراض می‌کردند و درگیر بودند اما من هیچ مورد اعتراضی ندیدم . چند بار مردم در خیابان‌ها بر علیه برنامه‌های نژادپرستی علیه ترک‌ها اعتراض کرده بودند که من چیزی ندیدم. هر چقدر به حافظه‌ام مراجعه می‌کنم می‌بینم هیچ مورد اعتراضی از طرف مردم بر علیه دولت در خیابان‌ها ندیدم. وقتی فکر می‌کنم که چرا این درگیری‌ها را ندیده‌ام به این دلیل بوده که من اصلاً اعتقاد ندارم که دولت و مردم چیزی جدای از هم هستند. کسانی که دولت به حساب می‌آیند جزوی از همین مردم هستند که به خاطر منصبی که در آن هستند دولت به حساب می‌آیند‌‌. به خاطر همین اگر مشکلی در جامعه وجود دارد مشکلی است که مردم هم در آن شریک هستند و فقط مختص دولت نیست‌. من مثلاً در مورد پیدا کردن کار هیچ وقت انتظار نداشتم که دولت برای من کار ایجاد کند . اصلاً علاقه‌ای به اینکه دولت برای من کاری انجام دهد ندارم‌. برای من کار کردن در یک ارگان دولتی هیچ جذابیتی ندارد به این دلیل که فکر می‌کنم وقتی تو برای دولت کار می‌کنی مثل این است که در خانه‌ات زندگی می‌کنی و پدر تو نیازهایت را تامین می‌کند. حالا مهم نیست که تو در خانه کار مفیدی انجام بدهی یا ندهی به هر حال پدرت هزینه‌هایت را می‌پردازد. در یک سازمان دولتی هم تو به هر شکلی و با هر کیفیتی کار کنی حداقل حقوق را به تو می‌دهند و اخراجت نمی‌کنند و دولت همان نقش پدر را برایت بازی می‌کند. این حالت کار کردن برای من هیچ ارزشی ندارد و به خاطر همین از همان ابتدا من به کار در بخش خصوصی اعتقاد داشتم و برایم اتفاق نیفتاد که برای دولت کار کنم چون انتظار داشتن از دولت برایم جذاب نیست . من برای پیدا کردن کار به شرکت‌های خصوصی مراجعه کردم اما آنها حاضر نشدند مرا استخدام کنند آن موقع عصبانی بودم. اما می‌دانستم که دلیلش این است که توانایی‌های من از نظر آنها ارزشمند نیست. البته آن موقع نمی‌دانستم که مشکل این است که من برای توانایی‌هایم ارزش قائل نیستم. در هر صورت مشکل را نه از طرف آنها بلکه از طرف خودم می‌دیدم. در شرکتی که الان کار می‌کنم یک ماه کارم را درست انجام ندادم و به همین دلیل رئیسم حقوقم را پرداخت نکرد و البته در ماه بعد آن را پرداخت کرد اما من می‌دانستم که مشکل از طرف خودم است و فکر می‌کردم که اگر من هم جای رئیسم بودم حقوقم را پرداخت نمی‌کردم. البته عصبانی بودم و احساس قربانی بودن می‌کردم اما کار رئیسم به نظرم منطقی بود. در مورد کلیت جامعه هم نگاه من همین است من اگر چیزی را به دست نمی‌آورم به این دلیل است که ظرفیت و توانایی به دست آوردن آن چیز را در خودم ایجاد نکرده‌ام به خاطر همین هیچ وقت نرفته‌ام بر علیه دولت یا مردم شعار بدهم و با کسی درگیر شوم که چرا حقوق من ضایع می‌شود و من به خواسته‌هایم نمی‌رسم . قبل از اینکه با استاد آشنا شوم هم هیچ وقت با افراد بحث سیاسی نکردپ و در مورد این صحبت نکردم که مثلاً این کار دولت اشتباه است و باید به این شکل عمل کند و دارد به مردم ظلم می‌کند و مثلاً گرانی را در جامعه ایجاد کرده‌اند و به مردم فشار می‌آورند. چون می‌دانستم که مشکل از طرف خودم است و من باید تغییری را در خودم ایجاد کنم.

    از طرف دیگر من اعتقاد ندارم که افراد دولتی آدم‌های جبار ، آدمکش، زورگو و ظالمی هستند. به خاطر همین هیچ وقت در ادارات دولتی با کسی درگیر نشدم و بحث نکردم. به خاطر همین همیشه کارهای من به شکل مسالمت آمیز انجام شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: