در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
به نام خدا
با سلام و احترام
سپاسگزار خداوندم که این فایل ارزشمند رو از زبان استاد عباس منش عزیز جاری کرده و سرکار خانم شایسته مهربان هم مجددا این فایل رو روی سایت بالا آوردن
چه خوب متوجه شدم هر کدوم از ما خانواده عباس به نحوی میتونیم به همدیگه کمک کنیم که قوانین ثابت الهی رو بهتر برامون جا بیفته
و اما سوال اول :
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
من چند سال پیش شرکتی که کار می کردم مدیرم که فرد محترم و فرهیخته ای بود تغییر کرد و فرد دیگری مدیرم شد که از زمین تا آسمون با مدیر قبلیم فرق می کرد و من بجای تمرکز بر نکات مثبت شرایط کاریم ، شروع کردم به اعتراض البته همکارامم بی تقصیر نبودن و خود مدیر جدیدمون هم ثبات شخصیتی نداشت و به زیردست هاش استرس میداد و بی احترامی می کرد سواد نداشت و با نامردی مدیریت می کرد حتی بیشتر شرکتمون هم بش لقب عقده ای میدادن چون واقعا هم عقده ای بود و از اونجایی که بقول استاد اکثریت جامعه تاثیرگذار هستن و ما بصورت مفرد باید رفتار کنیم تا نتایج باور های خودمون رو بگیریم من نتونستم مفرد فکر کنم توجه به زیبایی ها کنم
و من دقیقا همرنگ جماعت شدم و بقول مثل غلط ” خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ”
منم همرنگ جماعت شدم
نتیجه اش چی شد ؟
اکثر ما به طرُق مختلف در زمان کوتاهی از اون شرکت خارج شدیم یعنی الان که خودم و همکارام رو میشمارم 15 نفر رفتیم و 15 نفر جدید جایگذین ما شد
و یکی از مدیران رده بالای شرکت قبلیم بعدا که من از شرکتمون دراومدم بم گفت اگه یکماه دیگه میموندی یک درجه پُست سازمانیت تغییر می کرد و کلا” از قسمت این مدیر خارج میشدی ولی من نتونستم ذهن ام رو کنترل کنم اون موقعه که زیرنظر ایشون بودم و مدام اعتراض می کردم هر کسی که رو که میدیم در مورد بدی های این فرد می گفتم و نتیجه اش چه شد ؟
مدتی بیکاری و بعدا رفتم شرکت دیگه ای البته با 2 درجه تنزل در رتبه و حقوقم نصف شرکت قبلیم شد اعتبار شرکت قبلی رو هم نداشتم در کل خیلی ضرر کردم و از همه مهمتر احساس خودارزشی و عزت نفس مم داغون شد
سوال دوم:
آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد
در شغل جدیدم به اشتباهاتم پی بردم البته با هدایت خدا به فایل ها و محصولات استاد و خدا رو شکر تونستم دوباره جایگاهم رو پیدا کنم این در حالی بود که همکارای این شرکت هم اویل استخدامم ، مدام غر میزدن و اعتراض داشتن ولی این بار اشتباه قبلیم رو تکرار نکردم و جالب اینجاست محیط کاریم هم با این افراد غر زن تغییر کرد و الان به افراد مناسب تری کار می کنم
البته الان با آگاهی هایی که از دروه احساس لیاقت کسب کردم به فکر راه اندازی کسب و کار شخصی خودم هستم
استاد و خانم شایسته سپاسگزارم بخاطر این فایل عالی و ارزشمند
موفق و پیروز باشید.