قانون تغییر ناخواسته ها

در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه  آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.


منابع بیشتر:

بررسی حجاب در قرآن

با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی

تمرکز بر بهبود آنچه می توانم

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    389MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها
    49MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بهناز» در این صفحه: 1
  1. -
    بهناز گفته:
    مدت عضویت: 2786 روز

    سلام به استاد و مریم شایسته ی عزیز

    آغاجان چی میشه من یهویی وسط ریسرچم قلبم یهو بهم الهام میکنه که برو زیر این فایل کامنت بذار و از تجربه ات بگو

    استاد این فایل رو بارها و بارها گوش دادم. راستش من تازه امروز با بارها گوش دادن این فایل، دونه دونه درِ گوشی هایی که از جهان خوردم رو یادم اومد. ببین استاد من چند ماه پیش که این فایله منتشر شد بهش گوش دادم ولی درکش نکردم چون اصلا توی شرایط مساعدی نبودم، از یک طرف اوضاع و احوال و شرایط بیرون و جامعه اوکی نبود از یک طرف من توی محیطی هستم که اکثرا در سطح دکترا هستن و یکجورایی خودشون رو عالم میدونن و فکر میکنند به واسطه ی تحصیلاتی که دارند پس میتونن راجب هر چی نظر بدن و اونا هستن که میفهمن چی به چیه. اینم بگم گهگاه پیش میومد که بین دوستانم حرف میشد معمولا ساکت میموندم و سعی میکردم وارد بحثاشون نشم ولی از یک جا به بعد انگاری منم به همون یحث ها کشیده شدم. منم به خودم میگفتم تو به عنوان یک دانشجوی دکتری حق داری نظر بدی و حرفتو بزنی،حق داری غر بزنی توجهت رو به نازیبایی ها بذاری چون هم رده های تو که ازینجا رفتن اوضاعشون از تو بهتره. استاد من نفهمیدم که چطور با این موج اطرافیان به ظاهر تحصیلکرده ام همراه شدم و منم روز به روز از نعمت های خوب خداوند دور شدم که مهم ترینش احساس آرامش بود و هر روز احساس ترس و ناامیدی در من بیشتر میشد. چرا؟؟ چون توجهم به سمت حرفها و افکار نازیبا بود و افرادی که مدام غر میزدند. استاد من بد چوب توجه ناآگاهانم رو خوردم. بدجور رفتم توو در و دیوار چون مدام به ناخواسته ها فکر میکردم و هر روز یک بدبیاری داشتم.

    استاد از روزی که به خودم اومدم و تصمیم گرفتم ارتباطم رو با تمام اون افرادی که مدام توو در و دیوار و حاشیه هستن کمرنگ کردم، چقدر حس آرامش دارم، میگرنم انقدر کم شده که بهتر میتونم وقت بذارم ریسرچ کنم، قدرت گیراییم داره بهتر میشه. چون برای خودم یک چارچوب گذاشتم خودم تنهای تنها هستم ولی از این تنهایی لذت میبرم.

    حالا دیگه دوست من شده این فایلها و این سایت. چون دارم به وضوح نتیجه ی تغییر کانون توجهم رو میبینم. چون میبینم که یک حس سبکی دارم. استاد باورت نمیشه احساس میکنم باهوش تر شدم و اون لایه ی عدم تمرکز از روی ذهنم برداشته شده.

    شما یک حرف قشنگی میزنی همیشه میگی اصلا مهم نیست الان چه اوضاعی داری وقتی میدونی با تغییر کانون توجهت ورق اتفاقات برمیگرده وقتی میدونی قانون جوریه که میتونی اتفاقات رو به نفع خودت تغییر بدی، دیگه معطلش نمیکنی و دست به عمل میزنی.

    البته شاید منم برام لازم بود که اینجوری این درد و رنج رو متحمل بشم تا الان بهتر به حقیقت این قانون پی ببرم.

    سپاس از استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: