در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
سلام استاد
داشتم فکرمیکردم این کامنت واینجا بدارم یا جلسه۶قدم۸
گفتم اینجابذارم چون با گوش دادن چندباره این فایل وهمینطورجلسه قرانی قدم ۸درمورداعراض وفایل تمرکزبر بهبود انچه میتوانم توی این چندروز من تونستم خیلی چیزارودرک کنم واز اون حالت فیک وادا گونه من میدونم قانون دربیام
چندتاپاشنه اشیلم که این چندوقت خیلی داشت اذیتم میکردو باهم ازوجودم کشیدم بیرون
استاداین تاییدگرفتن ازادمها وتاییدکردن ادمها باعث شده بود یه جنگ ودرگیری ذهنی من همیشه داشته باشم
ومیدونین که باورهای محدودما بقدری توذهنمون منطقی هستن که قادربه دیدن اونها نیستیم واونقدر جزیی ازشخصیتو وجودمون شده که فک نمیکنیم اصلا این مشکل داریم
من بارها این جمله روازتون شنیدم که مانیازی به تاییدادمها نداریم تودوره عزت نفس ولی شنیدن کجا وپیداکردنش تووجودمون کجا
این نشونه های درصلح نبودن با خودمون
که من فک میکردم یا بایدادمها طوری رفتارکنن که من تاییدشون کنم یا باهاشون بحث کنم خودموپیروز معرکه اعلام کنم
بعدم میگفت خدایاقانون چراجواب نمیده چرامنوازادمهای ناجورجدانمیکنه
موردبعدی اینکه من تماما تمرکزم روی منفی ها بود استادمن جوری بزرگ شدم که بادیدن ادمها خیلی روشون متمرکز میشدم تا زشتی هاشون دربیارم وتوذهنم یاباخودم میگفتم یابابقیه میگفتم ولی جلوشون یجوردیگه بودم قبلنا که نمیدونستم همین ارتعاشات من باعث میشدوجه منفی ادمها برانگیخته کنم بعد احساس قربانی بودن میکردم که من بااین ادم که خوب بودم مگه چیکارش کردم اینم یه نشونه درصلح نبودن باخودم
موردبعدی که تو قدم ۸درموردش صحبت کردین اینکه شروع مکالمه مون بادمها درمورد نکات منفی وهوای بدواتفاقات بد تازه من خیلی ادم اجتماعی میدونستم خودمو که خیلی خوب رابطه برقرارمیکنم
موردبعدی اینکه فکرمیکردم هرچی بیشترگله وشکایت کنم ونه بگم خدادلش برام میسوزه
که این ازبیس غلط قانون جذب به ارتعاشات توهمواره جواب بله میده وتوروحمایت میکنه وازاون جنس اتفاقات بیشتربرات میاره دلسوزی وجودنداره همه چیز قانون ارتعاشات
استادمن باخودم درصلح نبودم مشرک بودم تمام انگشت اشاره م به سمت بیرون بود فهمیدم درک کردم یابایداحساس قربانی شدن بکنم یا احساس خالق بودن مادرهرلحظه خودمون انتخاب میکنیم یا قربانی شرایط باشیم یاخلق کننده شرایط
توی این سایت وبانوشتن کامنت میشه تمرکز جهت دهی کرد قبلن نمیتونستم چون یه عالمه پاشنه اشیل داشتم اینکه واسه خودنمایی بنویسم اینکه بقیه چی میگن تاییدم میکنن یا نه اینکه اصلا نمیتونستم زیبایی هاروببینم که بنویسم چون تمرکزم تماما روی ناخواسته بود الان که اگاهانه فهمیدم به اگاهی رسیدم استاد بیشتر خودم هستم تا نقش بازی کنم
استادالان که میخوام تمرکزکنم روی نکات مثبت فرزندم بایدکلی فکرکنم اصلا من نمیدونستم نکات مثبتش چیه نکات مثبت خودم واطرافیانم چیه نعمتهام چی هستن ولی الان بایه ارامش خاصی دفترموگذاشتم جلوم ودارم مینویسم واین شروع تحولات زندگی من استادسالها طول کشید تا به این نقطه برسم اما من هرگز عقب نکشیدم من خیلی خوب روی خودم کارکردم تا الان رسیدم به اینجا وخیلی خوشحالم بخاطراستمرارم شایداولش به ظاهر نتایج بزرگ نیست ولی به محض برداشتن مقاومتها نتایج بوم بوم اتفاق میوفتن من بایداین راه میرفتم تا به اینجا برسم
احساسم خوب واین نوید اتفاقات خوب وبزرگ رومیده