در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن
قسمت..قانون تغییر ناخواسته ها
بنام خداوند غفور و وهاب و رزاق و بخشنده ی مهربانم
خدایا شکرت ازتو می خواهم ظرف درک وجودی من رو بزرگتر کنی تا درک بهتری از قوانینت داشته باشم
سلام به دو اساتید عزیزم و دوستان الهی ام
استاد جان چقدر این فایل شما با اوضاع هم اکنون جامعه مون همزمانی داره بخصوص اینکه جدیدا بحث سقوط هلی کوپتر ریاست جمهوری و بحث انتخابات و جناح های چپ و راست و داخلی و خارجی و زد و خورد و توهین و حجاب و تغییر و تحول دلار و گرانی و پرتاب موشک به اسراییل و کلی مسایل که همه جا دارند راجبش صحبت می کنند…و غیره
اگر من نتوانم ورودی های ذهنم را کنترل کنم نمیتوانم زندگی ام را کنترل کنم و
و با هر چی بجنگیم آن را ماندگار تر می کنیم
قوانین خداوند ثابته،و خداوند طبق قوانین عمل میکنه
وقتی من قانون رو بدونم متوجه میشم اگر میخوام شرایطم عوض بشه راهش این نیست که از شرایط و اوضاع و حکومت و همسر و کار و همسایه و افراد و غیره و غیره ی الانم ناراضی باشم و گلایه و شکایت کنم! راهش این نیست صبح تا شب به خدا بگم خدایا بهم شرایط بهتر بده و هعی به نازیبایی ها توجه کنم نه! قانون اینه که تمرکز کنم روی چیزی که احساس بهتری بهم میده و با تمرکز برزیبایی های همینجا و هم اکنونم فرکانسم رشد کنه و مدارم بالاتر بره برای جاهای بهتر
وقتی شما از نظر فرکانسی خودت رو تغییر میدی و در مدار صحیح قرار میگیری
جهان جای تو رو از نظر فیزیکی تغییر میدهددددد
فقط خدا هست که میتونه همه چیز رو مثل پازل بچینه کنار همدیگه …. وقتی که بهش اعتماد کنی و خودتو بسپاری بهش .
جهان نمیتونه آدم هایی که باهم هم فرکانس نیستن رو به مدت طولانی یک جا نگه داره
جهان دارای قوانین ثابتی است ، قوانین علمی و قوانین کیهانیبه قول قران هیچ تبدیلی در سنت الهی نخواهی یافت
خدایا هدایتم کن در مسیر درست و مناسب با قوانین این جهانت و مرا در عمل به آنچه میاموزم ثابت قدم گردان
رمز اسرار این جهان هستی
اینکه تمام اتفاقات ما بواسطه ی نگرش و افکار ماست و این افکار احساسات ما رو رقم میزنه و توسط همین احساسات واقعیت زندگی مون رو خلق می کنیم
به جای جنگیدن با ناخواسته هامون یا غر زدن و گله و شکایت و خشم و خشونت و اعتراض به آن مسعلع و و مبارزه و روحیه ی جنگجو طلبانه و غیره ، باید آگاهانه ذهن خودمون رو کنترل کنیم و کانون توجه خودمون رو بر آنچه که می خواهیم تجربه کنیم معطوف کنیم و چون جهان ما هوشمند است و جهان مثل آینه عمل می کنه به خاطر این جنس از توجهات، جهان بدون هیچ تقلایی.. نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی مون حذف می شود، بلکه ما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر و بیشتر احاطه خواهد کرد..کنترل ذهن.
اساس این کنترل ذهن یک روند دائمی هست
اگر احساس بدی داریم یعنی افکار و ذهنیت نامناسبی داریم واین بدان معناست که سیکنال نامناسبی به جهان فرستادیم و آنچه را که دوست نداریم و ناخواسته مان است رو بیشتر و بیشتر وارد زندگی مون می کنیم
کلا همه انسانها قدرت انتقاد را دارند ولی جرات اصلاح و کنترل ذهن خودشون رو ندارند و همیشه تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار می گیرند و فکر می کنند اگر با زور و جبر و خشونت و جنگیدن اون شرایط رو عوض کنند همه چی گل و بلبل میشه در صورتی که جهان به باورها و افکار و احساسات درونی ما توجه می کند
من از وقتی با استاد عزیزم و آموزه هاشون آشنا شدم سعی می کنم تمرکزم رو بذارم روی خواسته هام و به چیزهایی که دوست دارم داشته باشم و بهشون برسم توجه کنم و کلا نتایجم با قبل از آشنایی ام با استاد متفاوت شده بخصوص در مباحث موفقیت و خودشناسی و خودسازی و خداشناسی متفاوت شده .. یعنی دیگه به تضادها و مسایل و عوامل بیرونی آگاهانه متفاوت توجه می کنم .. یا در حال حاضر سعی می کنم بیشتر فایل ها رو گوش کنم و ذهن مو آگاهانه کنترل کنم… هر چند در کشور ما خیلی اتفاقات میوفته و خواه نا خواه این تضادها رو میبینیم و می شنویم ولی از آنجایی که قوانین رو فهمیدم سعی می کنم به جنگ و اعتراضات و غیره توجه نکنم .. به غم و اندوه توجه نکنم .. از بحث و ناخواسته ها و چیزهای نامناسب سعی می کنم آگاهانه اعراض کنم.. قدرت شکرگذار بودن و دیدن زیبایی ها و تحسین کردن دیگران رو پیدا کردم … احساس ارزشمندی و لایق بودن می کنم … باورهای توحیدی ام تغییر کرده … افراد نامناسب ازم دور شدن و این خودش بزرگترین نعمتی بود که وارد تجربه ی زندگیم شده چون به آرامش روز افزون بیشتری رسیدم شکر خداااا.. برای وقتم ارزش قایل هستم و آگاهانه روی باورهام و افکار و کانون توجه ام کار می کنم ….استادم یک قطب نما بهم نشون داده که با توجه به احساساتم می تونم بفهمم مسیرم درسته یا نه…. اشتباهات خودم رو میپذیرم و کسی رو مقصر نمیدونم … کلا شخصیتم تغییر کرده و هدفمند تر شدم قبلنا هدفم خیلی محدود بود یعنی خیلی قانع بودم ولی الان متفاوت فکر می کنم و متفاوت عمل می کنم و متفاوت هم نتیجه می گیرم .. و سعی می کنم خودم رو با خود گذشته ام مقایسه کنم …
خدای مهربانم به من نعمت شکرگزاری نعمتهای بیشمارت را عنایت کن
خدای مهربانم وجودم را از آگاهی های ناب الهی پر کن
خدایا من را بسمت مسیرهای درست و صحیح هدایت کن که بدون هدایت و نشانه های الهی تو من گمراه آه و سرگشته و حیران ام… ای ابتدای هر آغاز و ای سرانجام هر پایان ،
پرودگارا تنها تو را بندگی میکنم و تنها از تو کمک میخوام و چراغ هدایتم باش
خدایاااا ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت
ای خالق جهان هستی کمکم کن هدایتم کنی تا برای همه چیزهای خوب و عالی در بهترین ها باشم تا زیبایی های بیشتر و بیشتری رو ببینم و در مدار بالایی باشم و از زندگیم لذت ببرم و شاد باشم همراه با آزادی اجتماعی و امنیت کامل و صلح با خودم و خدایم و جهان پیرامونم داشته باشم و در مدار سلامتی و تندرستی کامل و آزادی عمل در انجام دادن هر کاری و استقلال پولی و مالی داشته باشم .
خدایااآاا من به کمتر از بهترینها رضایت نمیدهم ..
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا هدایتم کن
خدایا شکرت که امروز هم قدرت خداوند بهترینهع بهترین آرامش و آسایش و رفاه و صلح و امنیت کامل و آزادی در تمام جنبه های زندگیم بیشتر و بیشتری رو به سمت من هدایت کرده ای و بخاطر تمام موهبت های روزافزون بیشترینم از خداوند ممنون و سپاسگذارم
خدا یار و نگهدار همه مون باشه ممنون و سپاس
خدایاااا تنهافقط و فقط ترا می پرستم و تنها فقط و فقط از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST
رد پای من در روز 121
روز شمار تحول زندگی من فصل چهارم
قانون تغییر ناخواسته ها
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربان و سلام به همگی دوستان نور چشمی های خداوند که در این سایت ساکن هستند..
امسال عید به چند تا تضاد در مورد روابط روبرو شدم که خیلی زود فهمیدم که بخاطر توجه به ناخواسته بوده و این موارد و باورهای نامناسب رو در خودم شناسایی کردم خدا رو شکر .. اینکه عدم احساس لیاقت و دیگری احساس کمبود رو در خودم فوری شناسایی کردم و بخاطر اینکه قبل از عید نوروز در دفتر هدف گذاریم برای تغییر شخصیتم در تمام جنبه های زندگیم نوشته بودم دقیقا خداوند در همین زمینه تضادهایی رو بهم نشون داد تا بطور تمرکزی روی این جنبه های روابطی زندگیم روی باورهایم کار کنم و نکته برداری کردم و دست به عمل شوم
بخدا قسم آنقدر تضادها دوستان حقیقی و واقعی و نشانه های واضح و آشکار الهی ما هستند که دقیقا دارند بهمون هشدار میدن که باید سریع تغییر مسیر بدهیم.و ما رو بسمت اهداف مون هُل می دهند و باید خیلی هم خوشحال باشیم برای حضور این تضادها و از اینکه ما رو از این تله ها و موانع ها نجات می دهند باید ممنون و سپاسگذار باشیم .
در مورد روابط درست و مناسب و ارتباطات خیلی سریع فهمیدم که این اشخاص در مدار من نیستند با اینکه از دیدن شون خوشحال شده بودم و خیلی خیلی به من لطف کردند و محبت داشتند و کلی عیدی های خوب و عالی پولی و مالی و مادی هدیه گرفته بودم و خب البته من هم متقابلا این لطف شون رو جبران می کردم و بی جواب نذاشتم خدا رو شکر .. ولی انگار باید این محبت شون رو با مسایل دیگری قاطی نکنم مثلاً این باور رو داشتم که ای بابا اینا اینقدر به من لطف کردند حالا اشکالی نداره که بعضی از حرکت ها و رفتاراشون رو هم تحمل کنم( تضاد ) آخه من همیشه بخاطر اینکه مثلا فلان کار رو برای من انجام دادن کوتاه میومدم ( کوتاه آمدنم نه بخاطر اینکه یادم میرفت بلکه در ذهنم داشتم می جنگیدم و به نجواهای ذهنم توجه داشتم ) بخصوص اینکه از طرف نزدیکان باشه و مدام داشتم خود خوری می کردم و یا بعبارتی مدام داشتم به اون رفتارها و یا ناخواسته ها توجه می کردم.. که البته در کامنت های ایام نوروز م نوشتم .. مثلا یکی از اون چند مؤرد. یکیش این بود . اینکه من از صدای بلند موزیک های رپ و بی محتوا ی داخل فضای بسته در اتومبیل لذتی نمی برم و اصلا کنترل ذهن عملا از دستم خارجه و همخونی های این عزیزانم با داد و فریاد و احساساتی شدنشون با این موزیک های شلوغ پلوغ و بی ربط اصلا با افکار من کاملا در تضاد بود و مزید بر علت شده بود .. بخصوص قبل اینکه حرکت کنیم پسر خواهرم با مسخره بازی گفت: هر کی آهنگ های دلبخواه مو دوست نداره با من نیاد… من همون لحظه ناراحت شدم و گفتم: باشه من نمیام .؛ که خواهرم فوری از پسرش حمایت کرد و جبهه گرفتن مقابل من.. یک لحظه فکر کردم و پیش خودم خیلی حساب و کتاب کردم و با خودم فکر کردم اینکه امروز رو کوتاه بیام چون مثلا اینکه داشتیم میرفتیم مهمونی خاله جانم ناهار منتظرمون بود و دیگه اینکه عید هستش و دلخوری ایجاد نکنم و به اصطلاح روز مون رو با تصمیمات غیر منطقیم خراب نکنم .. پیش خودم گفتم : من خیلی وقته که از اون 99٪ جامعه جدا شدم پس من باید با افرادی هم مدار باشم که با افکار جدید من در هماهنگی باشند .. پس چرا اینطوری شد ؟؟؟؟
چرا دیگران باید برای من تعیین و تکلیف کنند؟؟؟
چرا اصلا در مدار ناخواسته ام قرار دارم ؟؟
پس اگر ضعفی هست حتما در ذهن من اشکالی وجود داره .. چون من لایق همچین رفتار و روابطی نیستم پس باید روی عزت نفس و لایق بودن و احساس لیاقتم کار کنم یعنی اینجا همون جایی بود که سریع فهمیدم من برای خودم ارزش قایل نبودم و یک احساس کمبودی رو در جنبه های مختلف عمیقأ حس کردم و بعدش چند روزی با خودم صحبت کردم .. اینکه باید باورهامو تغییر بدم .. آنقدر برای خودم ارزش قایل باشم که 1) با هر کسی همسفر و همراه نشم حتی اگر آن شخص از نزدیک ترین اشخاص به من باشه..
2) باورها مو در مورد فراوانی بهبود ببخشم و آنقدر باید آزادی مالی و آزادی عمل در انجام دادن هر کاری رو داشته باشم که تصمیم گیرنده خودم باشم تا آرامش و آسایش بیشتری رو وارد تجربه ی زندگیم کنم
من به این نتیجه رسیدم که هنوز شخصیتم در این مورد. تغییر محسوسی نکرده پس برای اینکه در روابط درست و مناسب قرار بگیرم اول باید روی عزت نفس خودم و احساس لیاقتم کار کنم و دوم اینکه باید از ناخواسته هایم اعراض کنم یعنی به رفتارها و اعمال منفی دیگران توجه نکنم( ناخواسته ها)
بلکه به اعمال و رفتار مثبت و و درست و مناسب اشخاصی که با آنها در ارتباط هستم توجه کنم ( یعنی خواسته ها) که این تغییر باور نیاز به تمرین و تمرین و تکرار مداوم و مستمر و کار کردن روی افکارم رو دارد تا تبدیل به باورهای قدرتمند کننده ای شود .. و باید به نکات مثبت و زیبایی ها تمرکز و توجه کنم و تحسین کنم تا در مدار شرایط و روابط افراد درست و مناسب هدایت بشم و جهان قانون کبوتر با کبوتر رو خودش هماهنگ می کنه و این افراد یا تغییر می کنند و هم مدار می شویم و یا از دایره ی روابطم خارج می شوند که در هر دو حالت بنفع من تمام می شود و بقول معروف الخیر و ما فی ما وقع می شود و جهان خودش وارد عمل می شود..
اتفاقا چند روزی روی باورم کار کردم و نتیجه این شد که روز سیزده بدر خواهرم اینا می خواستند از کرج بیان پیش مون و یا اصرار داشتند که ما بریم پیش شون ( که البته من همون لحظه پیشنهادشو برای رفتن رد کردم) ولی جهان خودش هماهنگ کرد و به شکل کاملا طبیعی و عالی و بدون هیچ نگرانی بسادگی به راحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه مانع این رفت و آمدهای بی ربط و نامناسب شد و من رو بسمت زیبایی های بیشتر اطراف منزلم هدایت کرد یعنی خیلی شیک و عالی رفتم کوه تپه ی نزدیک خانه ام کلی کوه پیمایی کردم و لذت بردم و اونجا موتور سواری رو دیدم که کلاه کاسکت. داشت و روی تپه ها مانور میداد و باهاش صحبت کردم و احوالپرسی و یاد موتور استاد عزیزم افتادم بعدش با چند نفر از همسایگان خیابان پایینی هم صحبت شدم که سگ های خوشکل شون رو آورده بودند توی سبزه زارهای تپه بازی می کردند و کلی بهم خوش گذشت و لذت بردم و تازه در مسیر رفت و برگشتن هم فایل های استاد عزیزم رو چندین بار گوش میدادم خدایااآاا صد هزار مرتبه شکرت ممنون و سپاسگذارم.. این هم نتیجه ی کار کردن روی خودم .. البته نیاز مداوم به تکرار و تکرار و تمرین بیشتری دارد ولی همین الآنم هم خیلی خیلی راضی و خوشحالم چون در مدار آرامش بیشتری هستم خدایا شکرت
استاد گفتند .. کسانی که غر میزنند و از هیچی راضی نیستند و مدام اعتراض می کنند و به نکات منفی توجه دارند مثل همین اشخاصی که در خیابان ها معترض بودند هر کجایی که باشند و هر کجایی که بروند از همانجا هم ایراد می گیرند و همیشه در نا آرامی بسر میبرند و هیچ آرامشی ندارند ..
خدایا ترا تحسین می کنم که این خصلت خداگونه ام را طلب می کنم که هر روز در مدار تحسین های روز افزون بیشتری هدایتم کنی همانطور که خودت انسان را تحسین کرده ای و گفتی تبارک الله و الحسنین الخالقین….
.تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه
کنترل ذهن همان کنترل ورودی هایی است که به آن توجه می کنیم یعنی بایدآگاهانه ببینیم به چه چیزهایی توجه می کنیم یعنی طبق قوانین جهان هستی همین لحظاتی که احساس خوب را داریم را برایمان بولدتر. و بزرگ نما تر می کند ..
وقتی بتونیم ذهن مون روآگاهانه کنترل کنیم یعنی فرمان زندگی دلبخواه مان در دست خودمان است
به هر آنچه که توجه می کنیم از ریشه و اساس همون موضوع وارد زندگی مون میشه
پس طبق این قانون *ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق میکنیم، بنابراین اگر میخواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه به خواسته ها و نکات مثبت و زیبایی ها توجه کنیم آگاهانه روی خودمون کار کنیم
توی تمام جنبه های زندگیمون؛ هر روز به خودمون بگیم و از خودمون بپرسیم چطور با شرایط بهتر و با کیفیت تر و با بهره وری بالاتر میتونیم زندگی مون رو بهتر کنیم و تغییر دهیم تا به مدار بالاتری هدایت شویم تا چرخ زندگی مون خیلی رون تر بشه و تضادهامون کمتر بشه و شخصیت مون در تمام جنبه های زندگیمون تغییر بنیادین و اساسی کنه ..
البته باید بیاد داشته باشم و بخودم یادآوری کنم که قبل از اینکه به تضادی بر بخورم باید آنقدر به خواسته ام و باورهایم توجه کنم و از ناخواسته هام اعراض کنم که نیازی به نشونه ها و تضادها نباشد الهی آمین
استاد جان ممنون سپاسگذارم که در چندین فایل شما اعراض از ناخواسته ها رو بطور مفصل هر بار برامون توضیح دادید و مسایل رو با قوانین برامون روشن کردید ..خدایاااا ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت
خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST
روز شمار تحول زندگی من فصل5
قانون تغییر ناخواسته ها
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزم
سلام به دوستان عزیزم
استاد جان من خیلی تعجب کردم برای این فایل که در سال 2022 سپتامبر ضبط کرده بودید و چون اون زمان در حال اسباب کشی بودم و اینترنت هم قطع شده بود ولی برای من بهترین اتفاق پیش اومده بود . با اینکه اون همه تضاد در مملکت پیش اومده بود ولی بلطف کنترل ذهنم تونستم بهترین تغییر مکان رد داشته باشم که در کامنت های سال گذشته ام داستانشو نوشتم.. واقعا اصلا خبر از این حرف ها نداشتم و اصلا نمیدونستم داستان چیع .ولی بخاطر اینکه اینترنت قطع شده بود من هم باید جابجا می شدم از دوست و آشنا و همسایه ها شنیده بودم
استاد جان ممنون و سپاسگذارم که هر دفعه میآید قانون رو برامون توضیح میدید و بهمون یادآوری می کنید ..
طبق قانون .. به هر آنچه که توجه کنیم از آن جنس توجه بیشتر و بیشتر وارد زندگی مون می شود و با آن مواجه می شویم و وارد تجربه ی زندگی مون میشه.. من این جمله ی شما رو هر روز صدها بار به شکل های مختلف بخودم یادآوری می کنم ..
کلا کسانی که معترض هستند همیشه در هر کجا هستند معترض هستند و همیشه غر میزنند و اعتراض می کنند . حالا بحث حجاب و آزادی پوشش و غیره بماند که کلا افرادی که همیشه غرغر می کنند همیشه هم با یک سری موضوعاتی مواجه می شوند که با اون طرز تفکرشون هم مدار هستند ..
از وقتی که با استاد و قوانین و این سایت آشنا شدم دقیقا نمونه هایی رو از دوست و آشنا و نزدیکان دیدم که تازه متوجه شدم چقدر افکارم با آنها متفاوت هستش
من نمونه های زیادی رو می شناسنم و دیدم که نسبت به همه چی واکنش نشون میدن.. به حجاب و به کمبود .. به وضع مملکت و خیابان .. چاله چوله های جاده . به لباس و خورد و خوراک . اینکه این چه غذایی داریم می خوردیم .. چرا کم پخته . چرا زیاد پخته . چرا رنگش زرد شده . چرا قرمز شده . چرا خوب سرخ نشده . چرا سرخ شده . چرا اینجوریه . چرا آب پز شده . چرا اینجوریه . چرا اونجوریه .. خلاصه به هر شکلی ایراد می گیرند تازه بعدش میبینم دارند با اشتهاء زیاد هم می خورند و از همه چی هم استفاده می کنند . …
دقیقا کسانی که به دیگران اعتراض می کنند همان رفتاری رو می کنند که طرف مقابل شون انجام می دهند .. یعنی دوست دارند همه رو بسمت خودشون ببرند و اگر کسی به این شیوه ی آنها اعتراض کنند بشدت مقابله می کنند
.. نسبت به آن اشخاصی که طرف مقابل شون هستند .. اصلا معنای آزادی افکار و یا آزادی بیان هنوز براشون معنا و ترجمه نشده …
مثلاً .. سال گذشته خواهرم و دختر و پسرش و خاله جانم آمده بودند دیدن خونه ی جدیدم و خیلی هم خوش گذشت ولی
صحبت ها رفت روی موضوع سیاست بخصوص خواهرم و پسرش … من خیلی سعی کردم نشنیده بگیرم و صحبت نکنم ولی دیدم بحث بالا گرفت .. برای اینکه این صحبت ها رو خاتمه بدم به پسر خواهرم که 19 سالش هم هست گفتم .. عزیزم کاری به این حرف ها و کارها نداشته باش سعی کن مسیر خودتو درست انتخاب کنی تا بتونی
به هدفت برای پیشرفت برسی … آقا ما همین یک کلمه رو گفتم دیدم پسر خواهرم با یک خشم و تن صدای بلند گفت . آره اینا اینو و اونو کشتن و مملکت رو نابود کردند و جوانان از کار بیکار شدند و شما ها از قشر خاکستری جامعه هستید .. شما ها می ترسید و شماها هیچی حالی تون نیست وووووو … خلاصه استاد جان مثل شما بیطرف صحبت کرده بودم ولی بدترین جواب ها رو شنیدم .. و خدا رو شکر بخاطر این حد فاصله ی فرکانسی خیلی خیلی روابط مون کم شده . و چقدر از اینکه در مدار آگاهی قوانین هستم شکر گذار خداوند هستم … شاید اگر اون آدم قبلی بودم … هم باهاشون هم کلام می شدم و یا هم بحث و حرف و سخن میشد و هم اگر از شون دور می شدم کلی غصه می خوردم که ای ووای تنها خواهرم و پسرش ازم دلخور شدند و قهر کردند و کلی ناراحت می شدم .. ولی شکر خدا الان اصلا چنین طرز تفکری ندارم و خیلی هم خوشحال هستم که بخاطر مدارمون جهان خودش دست به عمل شده و ارتباط مون خیلی کم شده و من هم در آرامش و احساس خوب هستم ..
و در حال حاضر روی فایل های روز شمار دارم کار می کنم و فعلا تعهدم تا روز بیست و چهارم رو انجام دادم شکر خدا و امروز دیدم قسمت 122 روز شمار فصل پنجم در این قسمت شروع شده و می خوام همزمان در این قسمت هم باشم ..
یک نمونه ی دیگر یادم افتاد که بخاطر صحبت های استاد خواستم اینجا بنویسم .. مثلا
اینکه یک همسایه ای داریم که هر وقت میبینمش بر حسب اتفاق .. داره از همسایه ی طبقه ی بالاسریش انتقاد می کنه .. یعنی دیگه می ترسم باهاش روبرو بشم .. همش میگه وووای از دست بچه هاش دیونه شدم .. بچه هایش همش میدوند و سر و صدا می کنند .. چرا پدر و مادرشون جلوی این بچه ها رو نمی گیرند . و خلاصه وقت و بی وقت داره اعتراض می کنه . توی آسانسور اتفاقی دیدمش بعد از سلام و علیک بی مقدمه فوری ازم پرسید این همسایه پایینی شما سر و صدای بچه هاشون اذییت تون نمیکنه .. منم جواب دادم و گفتم .. خب بچه هستندد دیگه .. بچه دو سه ساله بازی می کنه دیگه .. خب دو تا بچه کوچیک هستند . انشالله بزرگ میشن ..
یهویی صداشو بلند کرد و به همراه دخترش بهم گفتند .. خب شما طبقه ی بالا ی آنها هستید صداشون رو نمی شنوید برای همینه که ما رو درک نمی کنید .. خلاصه وقت و بی وقت جلوی همسایه ها رو می گیره و داره از این موضوع صحبت می کنه .. در صورتی که من هم صدای بچه کوچیک ها رو می شنوم ولی آزار دهنده نیست برام . بخصوص توی این دو سه ماهه هوای منطقه ی پردیس سرد هستش و پنجره ها رو میبندم و اصلا دیگه صدایی نمی شنوم.. و یا اگر هم بشنوم اصلا از صدای بچه ها ناراحت نمی شم و یا اصلا از صدای موزیک ناراحت نمی شم و در واقع کلا به صدا حساس نیستم که بخوام برم اعتراض کنم و یا بخوام راجب این مسایل حاشیه ای صحبت کنم .
خدا رو شکر استاد جان با این آموزه های بینظیر شما ما هم یاد گرفتیم که کلا به جامعه کاری نداشته باشیم چون قانون رو فهمیدیم .. چون در مسیر خود سازی و خدا شناسی هستیم .. چون میدونیم چطوری کنترل ذهن داشته باشیم .که البته می تونم بگم تا حد زیادی در این زمینه هم موفق بودم .. خدا رو شکر در یک منطقه ای زندگی می کنم که زیاد آدم نمی بینم و از این مسایل اعتراضی جامعه دور هستم و یک کوه تپه ای نزدیکم هست که بیشتر آنجا میرم و پیاده روی می کنم و کلا با افراد کمی در ارتباط هستم .. واقعا قانون جواب میده … من آنقدر تغییر کردم که حتی خوابیدن و بیدار شدنم هم با افراد فرق می کنه . شبها ساعت هشت و نه شب با فایل ها و کامنت های سایت خوابم میبره و صبح ها قبل از ساعت 3 و یا 4 صبح بیدار میشم و مدیتیشن و سپاسگذاری و نوشتن دفتر و کامنت و دیدن فایل ها برام می گذاره .. و بقیه ساعات روز هم به امور خانه رسیدگی می کنم و بعدش دوباره توی سایت هستم خلاصه خدا رو شکر به گفته های شما عمل می کنم و سعی می کنم مثل شما روی باورهایم کار کنم و از بدنه ی جامعه خودم رو جدا کنم …
استاد جان واقعا خدا چقدر ما برو بچه های سایت رو دوست داشت که دستمون رو گرفت و صاف آورد توی این سایت و پیش چنین استادی قرار داد ..
یعنی باید شب و روز از خداوند بخاطر وجود گرانقدر شما شکرگذاری کنم خدایا شکرت ..
خدایااا ممنون و سپاسگذارم برای این فایل های بینظیر که مدام قانون رو برامون یادآوری می کنید و شکر خدا در مدار آرامش و آسایش هستم
خدایا شکرت تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
خدایا سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
IN GOD WE TRUST
سلام مهسا جان ممنون و سپاسگذارم که اومدی و برام نوشتی … اتفاقا همیشه اسم شما رو میدیدم و برام جای سوال بود ولی وقتی تاریخ های کامنت شما رو دیدم خیالم راحت شد گفتم این مهسا امینی اون مهسا امینی نیست . واقعا تشابه ی اسمی تا این حد برام تعجبب آور بود .. اتفاقا یک دوستی دیگر در همین سایت هست بنام محمد رضا روحی که تشابه ی اسمی ایشون هم برای من خیلی جالب بود .. خوب شد خودتون این سوال ذهنی منو پاسخ دادید ممنونم عزیزم ..
در موردتایم و استایل زندگیم هم واقعا مدت ها روی افکارم کار کردم و این تغییرات در شخصیتم یکی از اهداف همیشگیم بوده هر چند قبلنا شاغل بودم و همیشه از 4 صبح بیدار میشدم و باید راس ساعت 6 صبح آموزشگاه می بودم ولی آن بیدار شدن اجباری و سخت کجا !! و این بیداری عاشقانه همراه با لذت کجا !!! واقعا از خداوند ممنون و سپاسگذارم که منو با استادم آشنا کرد و منو بسمت این فضای الهی آورد .. همیشه دوست داشتم از آدمها فاصله بگیرم و خداوند لوکیشن منو بسمت منطقه ی آرامتر هدایت کرد و الان هم دوست دارم در منطقه ی طبیعتی بیشتر با طبیعت سرسبز و کوهستانی و دریا و منطقه های ساکت تر با منظره های وسیعتر طبیعت با آرامش و امنیت و زیباتر همراه بشم .. واقعا یکی از درخواست های قشنگم هست که فرکانس شو به جهان هستی ارسال کردم .. واقعا نه راهکاری دارم و نه هیچ ایده ای برای این تغییر و تحول .. فقط خودش باید حمایتم کنه و پشتیبان و هدایتی کنه .. خدایااا شکرت ممنون و سپاسگذارم که چراغ آبی کنار پروفایلمو روشن کردید و منم براتون بهترین تغییر و تحول دلبخواه تون رو آرزومندم ..
روز و شب تون بخوبی و خوشی و شادی و شادمانی و ایام بکامتون شیرین و گوارا همراه با سلامتی و ثروت
ممنون و تشکر
سلام و درود خدمت شما دوست همراه در این بخش روز شمار تحول زندگی من ..
آقای حرفت ممنون و سپاسگذارم که به کامنت من هدایت شدید و سبب خیر و برکت برام شدید که برگردم دوباره کامنت خودمو بخونم . ممنون و سپاسگذارم.
آقای حرفت واقعا از خداوند تشکر و قدردانی می کنم که از میان دوستان و آشنایان و اقوام و خانواده تنها کسی که به این سایت برگزیده شده و لایقش بود کنه رویا مهاجر سلطانی بود و این یک افتخاری است برای من .. واقعا بینظرتون اینطور نیست ؟؟؟؟
شما چند نفر از اطرافیان تون رو می شناسید که مسیرش به این سایت بوده باشه؟؟
یکی دیگر از امتیازات شخصیت های این سایت زوجه های عباسمنشی هست و یا خانواده های عباسمنشی هست که داره به تعداشون اضافه میشه که به این سایت هدایت شدند و چقدر جای خوشحالی داره . اینکه زوج ها حرف های مشترکی با هم در باره ی قوانین دارند و اینطوری بیشتر در مسیر رشد و پیشرفت هستند و قابل تحسین . جا داره از همینجا به شما هم تبریک بگم که به اتفاق همسر عزیزتون در چنین جایگاه نور و روشنایی و عشق الهی حضور دارید خدایااا شکر..
آقای حرفت ممنون و سپاسگذارم که چراغ آبی رنگ کنار عکس روفایل منو روشن کردید الهی همیشه و همیشه چراغ قلب تون و چراغ خونه تون تابان از درخشش نور و عشق الهی باشه و در کنار همسر جان پله های موفقیت رو بصورت تصاعدی بالا و بالاتر برید
ممنون و سپاسگذارم
روز و شب تون بخیریت و خوبی و خوشی و ایام بکامت تون شیرین و گوارا همراه با سلامتی و ثروت و عشق باشه
ممنون و سپاس