قانون تغییر ناخواسته ها

در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه  آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.


منابع بیشتر:

بررسی حجاب در قرآن

با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی

تمرکز بر بهبود آنچه می توانم

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    389MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها
    49MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Mah tab» در این صفحه: 1
  1. -
    Mah tab گفته:
    مدت عضویت: 1847 روز

    به نام خدا

    سلام

    استاد عزیزم ممنونم ازتون بخاطر فایل فوق العاده ای که گذاشتین مثل همیشه عالی و کامل بود.استاد وقتی اول فایل متوجه شدم که میخواین در مورد این موضوع صحبت کنید خیلی خوشحال شدم و لذت بردم از دیدنش و با هرجمله ای که میگفتین با خودم میگفتم آفرین،آفرین،آفرین… دقیقا همینه

    خیلی دوست داشتم تو این مدت شمام در مورد این موضوعات صحبت کنید و به خودم میگفتم اگر استاد بخواد نظرشو بگه قطعا موضوع اعراض و کنترل ذهن و عدم تمرکز به روی ناخواسته ها رو بیان میکنن.

    پس خودمم تا جایی که تونستم سعی کردم از این موضوعات دور بشم مثلا رفتن به فضای مجازی رو تقریبا به صفر رسوندم یا مثلا دیشب که خونه ی یکی از اقوام دعوت بودیم اکثر صحبت هایی که میشد طبق معمول درمورد درگیری ها بود و همچنین من دقیقا روبروی تلویزیون نشسته بودم که اخبار شبکه های مخالف پخش میشد و در رابطه با تعداد کشته ها و شهرهایی که درگیری به وجود اومده و … بود. من سعی میکردم حواسمو پرت کنم ولی ظاهرم رو حفظ کنم درواقع خیلی سطحی گوش میدادم و به عمق جریانات فکر نمیکردم و همش دقت میکردم که حسم بد نشه و کار دیگه ای که میتونستم انجام بدم تغییر مکانی بود که نشسته بودم چون اونجوری حداقل ناخواسته چشمم به اتفاقات ناراحت کننده نمی افتاد،یه سمتی نشستم که اصلا تلویزیون رو نبینم بنظرم تاثیر خوبی هم داشت و ناخودآگاه خودمو تحسین کردم.

    و درمورد تجربه ای که گفتین کامنت بزاریم، استاد من همین یه ماه پیش بود که به خودم اومدم و دیدم چند وقته داره رابطه ام با پدرم هر روز بدتر و بدتر میشه.همش غر میزد گیر میداد سرزنش میکرد تیکه مینداخت ، منم سریع عکس العمل نشون میدادم و جبهه میگرفتم که نهایتا دعوامون میشد خیلی کلافه بودم واقعا احساس عجز میکردم چون هرچقد میخواستم رابطمو خوب کنم نمیشد. خیلی اذیت میشدم همش میرفتم توی اتاقم که حداقل زمان کمتری پیش هم باشیم و نگران بودم که فقط چشممون به هم نخوره که دعوامون بشه چون دو کلمه هم نمیتونستیم باهم صحبت کنیم سریع دلخوری پیش میومد.

    و من تا دلخوریِ بعدی به این فکر میکردم که چرا بابا فلان حرفو زد چرا فلان رفتارو کرد چرا اخلاقش اینجوریه کاش درجوابش فلان حرفو میزدم ، یعنی تمام تمرکزم روی رفتارهای اشتباهش بود که باعث میشد هرروز دلخوریِ بیشتری پیش بیاد،همش یاد گذشته می افتادم که چقد رابطه ی خوبی با هم داشتیم چقد با محبت تر بودیم نسبت به همدیگه و باز ناراحت تر میشدم .

    یه روز یه فایل از شما گوش میدادم(عزت نفس)که گفتین من مسول تمااااام اتفاقات زندگیمم، هر برخوردی باهام میشه مسولیت تمام و کمالش با خودمه.من قبلا هم این جمله رو زیاد شنیده بودم ازتون اما واقعا ادم خیلی زود فراموش میکنه قانون رو.

    بمحض شنیدن اون جمله یه جرقه ای تو ذهنم بوجود اومد که رفتارهای بابا تقصیر خودته،تو به وجودشون میاری،تو تمرکز کردی رو بدی هاش، از همون لحظه تصمیم گرفتم تمرکزمو از روی نکات منفیش بردارم و اگه حرف ناخوشایندی بهم زد بی توجهی کنم خب اولش واقعا سخت بود که مثلا حرف بی حساب بشنوم و چیزی نگم

    اما بخدا خیییلی زود(فقط چند روز)همه چیز به طرز معجزه آسایی تغییر کرد ، بابا مهربون شد،کلمات و رفتار محبت آمیز میدیدم و یواش یواش اون گیر دادنا محو شد.خودم باورم نمیشد گفتم چی شد یهو؟! بابا که تا چند روز پیش همش با من درگیر بود الان چه اتفاقی افتاد که مهربون شد یه دفعه؟! من که کار خاصی براش نکردم!!!

    من فقط کانون تمرکز و توجهم رو تغییر دادم و دیگه نخواستم که بحث کنم و بجنگم.وگرنه بابا که همون آدمه منم که یه تغییر بزرگ شخصیتی درونم شکل نگرفته که بگم بخاطر اون بوده ، فقط یه کار خیلی کوچیک کردم.

    واقعا با تمام وجود درک کردم که مسول همه ی اتفاقات خوب و بد زندگیم خودم هستم.

    🌹با هرچیزی که بجنگی،فحش بدی و اعتراض کنی از جنس همون بیشتر وارد زندگی خودت میشه. بخاطر اینکه به هرچیزی که توجه میکنی تو زندگیت خلقش میکنی.🌹

    بخدا تمام حرفاتون رو باید با طلا نوشت باید بارها وبارها نوشت،باید بارها گوش داد باید تکرار کرد که توی وجودمون هک بشه و فراموش نکنیم چون راه حل خیلی از مسائل زندگیمون خیلی ساده ست اگه درک کنیم

    استاد عباس منش عزیزم بی نهایت ازتون تشکر میکنم و خداروشکر میکنم بخاطر وجود نازنینتون

    عاشقتونم، در پناه خداوند بی همتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: