در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
سلام بر استاد عزیزم
تجربه خودم را در مورد اتفاقات اخیر ایران مینویسم که یکی از بزرگترین تجربه های زندگی ام و به نوعی نقطه عطفی در تغییر کانون توجه ام بود.
در فضای مجازی مخصوصا اینستاگرام و یوتیوپ هر روز می دیدم که چگونه ماموران امنیتی مردم خصوصا دختران را با باتوم می زدند و یا حتی با شلیک مستقیم مورد هدف قرار می دادند. خونم به جوش می آمد بشدت عصبانی و خشمگین می شدم ، نه فقط آن لحظاتی که این فیلم ها را می دیدم بلکه تا اخر شب خشم و عصبانیت من ادامه داشت.
از آنجاییکه اینترنت قطع بود و فقط اول صبح چند ساعت وصل میشد، به محض اینکه از خواب بیدار میشدم سریعا سراغ گوشی و فضای مجازی می رفتم. منظورم از سریعا اینه، بدون اینکه از تخت خواب بیام بیرون، بدون اینکه دست و صورتم را بشورم، حتی چشمام هنوز همه چیز را واضح نمی دید و هنوز خواب آلود بودم با این شرایط سراغ اینستاگرام و یوتیوپ می رفتم و صرفا سراغ فیلم های مربوط به درگیری های اخیر می رفتم. دو ساعت بعد بازهم من سراسر خشم و عصبانیت بودم و بعد اینترنت قطع میشد. این خشم و عصبانیت من فقط به آن دو ساعت محدود نمی شد تا آخر شب ادامه داشت و همش فحش میدادم و با خودم درگیر بودم.
چهار روز به همین شیوه یکسان گذشت و هر روز بدتر از دیروز، تا اینکه یه روز به خودم آمدم و گفتم من دارم چیکار می کنم من بخودم قول داده بودم فضای مجازی فقط ۱۵ دقیقه در روز، نه ۲ ساعت. متوجه شدم که مشکل اصلی فضای مجازی نیست (چون طالب هرچی باشی از راه دیگه ای بهش میرسی) ایراد اصلی کانون توجه ام بود که بصورت لیزری روی نازیبایی ها تمرکز ۱۰۰٪ گذاشته بودم. به خودم گفتم تنها سلاح و تنها ابزار من برای رسیدن به خاسته ها و آرزوهایم کانون توجه ام است، بعد حالا من دارم چیکار می کنم.
این موضوع تضاد بزرگی را برای من ایجاد کرد.
یک تصمیم شجاعانه و بسیار هوشمندانه گرفتم. از آنجاییکه من تنها زندگی می کنم و تلوزیون، ماهواره ندارم و تقریبا رفت و امد با هیچ کسی ندارم( تمام وقتم را بصورت خودخواهانه برای کار کردن روی خودم می گذارم) به این نتیجه رسیدم که تنها منبعی که این روزها توجه من را تغییر می دهد وبه سمت ناخواسته ها می برد، فقط و فقط فضای مجازی است. در یک شب مهتابی، اینستاگرام و یوتیوب را حذف کردم تا دست تنها دزد کانون توجه ام را قطع کنم.
الان بسسسیار خوشحالم که نه تنها زمان بارزش ام را حرام نمی کنم بلکه کانون توجه ام را در دست گرفته ام و احساس عالی دارم.
در مورد این جامعه نظرم رو بگم : تا زمانیکه بیشتر از ۸۰٪ مردم ذهنیت شان تغییر نکند بگونه ای که خودشان را تنها مسئول خوشبختی یا بدبختی زندگی شان ندانند، هرگز هیچگونه تغییر و تحول مثبتی رخ نخواهد داد. ولو اگر هر روز و هر روز انقلاب پشت انقلاب بیاد.