قانون تغییر ناخواسته ها

در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه  آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.


منابع بیشتر:

بررسی حجاب در قرآن

با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی

تمرکز بر بهبود آنچه می توانم

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    389MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها
    49MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محبوبه صداقتی» در این صفحه: 2
  1. -
    محبوبه صداقتی گفته:
    مدت عضویت: 1707 روز

    به نام خدای مهربونم

    سپاسگزار خداوندم هستم که بهم فرصتی داد تا توی این مسیر زیبا به نیت لذت خودم،در جهت رشد خودم و برای سپاسگزاری از ربّ قدم کوچکی رو بر‌دارم.

    نمی‌تونم احساساتم رو با نوشتن منتقل کنم.

    ساده اگر بخوام بگم چقدر این واژه و مفهوم (کنترل) یا به قول قرآن (تقوا) برای حیات من ضروری هست. چقدر مهمه و به اندازه ی خودم دارم اهمیتش رو درک می کنم. به اندازه‌ی ظرف وجودی خودم.

    و می‌خوام یادش بگیرم.

    می‌خوام تمرینش کنم.

    توجه ام رو کنترل کنم.

    نگاهم رو کنترل کنم.

    چیزی که می‌شنوم رو کنترل کنم.

    چیزی که می‌خورم رو.

    چیزی که در موردش صحبت می‌کنم.

    چیزی که در موردش فکر می‌کنم.

    در یک کلام من هم می‌خوام از این دسته انسان‌های با اراده باشم.

    استاد گفته بودید تعداد کمی از آدما هستند که همه‌ی قسمت‌های زندگی‌شون رو خودشون انتخاب می‌کنند.

    حالا که من، باز هم می‌گم به اندازه‌ی ظرف خودم با این قانون که قانون اوله آشنا شدم

    می‌خواهم که بیشتر ازش داشته باشم.

    بیشتر عمل کنم.

    کنترل! تقوا!

    به وجدم آورده.

    من هم می‌خواهم کنترل همه جانبه‌ی زندگیم در دستان خودم‌ باشه.

    همان چیزی که وقتی بتونم انجامش بدم نزد خدا گرامی‌ترینم.

    می دونی چرا می خوام داد بزنم؟

    چون تازه شناختمش

    چون تازه دیدمش.

    نمی دونم

    شاید

    «آن را که خبر شد، خبری باز نیامد.»

    ولی دوست دارم حال خودم رو.

    حتی همین حس فریادگونه‌ای که از سر ذوق و‌ تعجب دارم رو دوست دارم.

    دوست دارم محبوبه‌ای رو که باید تکاملش رو طی کنه.

    بیشتر از هر چیز استاد جان از شما در مورد کانون توجه شنیدم.

    چقدر همیشه و همه‌وقت این جمله رو تکرار کردید که با توجه‌تون به خداوند درخواست می‌دید. که خداوند شما رو هدایت می‌کنه درسته ولی در مسیر توجه‌تون هدایت می‌کنه.

    با تغییر باورهامون با تغییر کانون توجه‌مون می‌تونیم یه زندگی سرشار از سلامتی، سعادت، ثروت و آرامش و خوشبختی خلق کنیم.

    که توجه همه چیزه.

    توجه همه چیزه.

    که تو لایق توجه خودتی.

    به چی توجه می‌کنی تو لایق اونی.

    با جنگیدن با بحث کردن با هر چیزی که بهش توجه کردن می‌گن نه تنها چیزی رو از بین نمی‌بری بلکه داری تو زندگیت و جهان گسترشش می‌دی عزیزدلم.

    استاد جان سخته برام نوشتن ولی تلاش خودمو می‌کنم.

    برامون فکت‌های قرآنی آوردید از داستان حضرت موسی، اون آیات رو این پایین می‌ذارم.

    طه:۴۱

    وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی

    و تو را برای [رسالت ویژه] خودم ساخته‌ام.

    طه:۴۲

    اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوکَ بِآیَاتِی وَلَا تَنِیَا فِی ذِکْرِی

    اینک تو و برادرت به همراه نشانه‌های من بروید و در ذکر من کوتاهی نکنید.

    طه:۴۳

    اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى

    بروید نزد فرعون که سخت طغیان کرده است.

    طه:۴۴

    فَقُـولَا لَهُ قَـوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى

    پس به ملایمت با او سخن بگویید، شاید پند پذیرد یا بیم کند.

    طه:۴۵

    قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَن یَطْغَى

    گفتند: خداوندا، می‌ترسیم که بر ما پیشی گیرد یا طغیان کند.

    طه:۴۶

    قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى

    گفت: نترسید! من با شمایم، می‌شنوم و می‌بینم.

    طه:۴۷

    فَأْتِیَاهُ فَقُـولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاکَ بِآیَهٍ مِّن رَّبِّکَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

    نزد او بروید و بگویید: ما دو نفر فرستاده خداوندگار خودت هستیم، پس بنی‌اسرائیل را با ما بفرست و عذاب‌شان مکن، ما نشانه‌ای از طرف پروردگارت برای تو آورده‌ایم، و سلامت از آنِ کسی است که از هدایت پیروی کند.

    طه:۷۷

    وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَکًا وَلَا تَخْشَى

    و به موسی وحی کردیم که شبانه بندگانم را حرکت بده و برای آنها راهی خشک در دریا بگشا، و نه از رسیدن بترس و نه نگران باش.

    طه:۷۸

    فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُم مِّنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ

    ـ [پس از کوچ شبانه بنی‌اسرائیل] فرعون با سپاهش از پی آنها تاخت، پس [سرانجام امواجی از] دریا آنان را به [سبب و جزای] آنچه [چشم بصیرت] آنها را پوشانده بود، فرو پوشاند. ۵۸

    طه:۷۹

    وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى

    و [به این ترتیب] فرعون قومش را به بیراهه کشاند و به مقصد [مورد ادعایش] نرساند.

    و چیزی که می‌خوام در مورد اینم بنویسم اعراض هست.

    اون آیه‌ای که خداوند به پیامبر می‌گه اگر دیدی کسی به من ناسزا می‌گه اونجا هم تو فقط اعراض کن. نبین.‌ توجه نکن.

    نمی خواد بجنگی.

    اگر شیطان از خاطرت برد پس وقتی یادت اومد اعراض کن.

    چه زیباست.

    انعام:۶۸

    وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِـمِینَ

    و هرگاه کسانی را که در آیات ما فرو رفته‌اند ببینی، از آنان روی بگردان تا به سخن دیگری مشغول شوند و اگر هم شیطان به فراموشی‌ات انداخت، پس از به یادآوردن، با گروه ستمکار منشین.

    وقتی در مورد این قضایا متوجه شدم که اومدم تهران، من دانشجو هستم و توی خوابگاه می مونم.

    دو روز اول گیج بودم می دونستم باید چکار کنم ولی نمی تونستم مشرک نباشم. خدا برام کافی نبود. می دونستم باید چکار کنم. در مورد این مسائلی که رخ داده بود اظهار نظر نمی کردم ولی خودمو از جو هم خارج نمی کردم که نشنوم چون می ترسیدم قضاوت شم. چون خوشنودی خدا برام کافی نبود.

    به خودم اومدم خودم رو از جو کشوندم بیرون.

    روزا تو اتاق نمی موندم

    می رفتم تو زمین چمن خوابگاه فایل گوش می دادم. کتاب می‌خوندم. کم کم زمان هایی که با بچه ها بودم هم یا بازی می کردیم یا در مورد چیزای دیگه صحبت می کردیم.

    و بعدش یه هفته دانشگاه تهران مجازی شد و بچه های اتاق دونه دونه رفتند و من تقریبا اطرافم خلوت شد. و راحت تر تونستم ذهنم رو کنترل کنم.

    دیگه نیاز نبود تو زمین چمن برم.

    این که تونستم توجه ام رو به حد خوبی. به حدی که درکش کرده بودم کنترل کنم یه درایی از نعمت رو برام باز کرد.

    یه جورایی خدا منو و‌ زندگیم رو هدفمندتر کرد.

    آرامشی که تجربه کردم.

    بزرگترین دستاوردم‌ استاد برای خودم این بود که اولین بار بود که خیلی خیلی متفاوت تر از گذشته‌ام عمل کردم و درهایی که برام باز شد مثل شغلی که بهش هدایت شدم.

    نوشته‌های من به اندازه‌ی درک و ظرف خودم بود.

    باشد که خدا هدایتمون کنه به صراط مستقیم به مسیر بندگی خودش. به اینکه ظرف وجودی‌مون بزرگتر شه برای درک قوانینش.

    سپاسگزارم ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 154 رای:
  2. -
    محبوبه صداقتی گفته:
    مدت عضویت: 1707 روز

    سلام اسمای عزیزم 😍

    سپاسگزارم بابت پاسخ زیبایی که برام گذاشتی.

    الآن که وارد سایت شدم و اون دایره‌ی آبی رو کنار اسمم دیدم. یادم افتاد که دو روز پیش برای خودم نشونه گذاشته بودم و از خدا

    اینو خواسته بودم.

    چقدر همه چیز دقیقه. چه قدر همه چیز داره همون طور که باید پیش می ره.

    اینه. آره. همینه.

    پاسخی که برام گذاشتی بیشتر بهم ثابت کرد که مسیر همینه.

    توجه همه چیزه.

    خوشحالم که از دیدگاهم لذت بردی و برات مفید بوده.

    ان شاءالله که بتونیم بنده‌ی خوب و سپاسگزاری برای خدای خودمون باشیم.

    که هیچ چیز ارزش ناسپاسی نداره.

    آرزوهاتو برات آرزومندم دوست من. ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: