در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
خدا جونم شکرت شکرت شکرت
امروز جمعه 24 اذر 402 هست
دیشب داشتم پیاده روی میکردم به سمت خونه که گفتم توی 20 دیقه پیاده روی ام که دارم بیام دکمه هدایت رو بزنم فایل گوش بدم تا تمرکزم به جای سرمای شدیدی که هست ، به جای خستگی ام ، به جای نکات منفی پدرم و تضاد ها و در کل ناخواسته هایی که به وجود اومده بره روی خواسته هام روی نکات مثبت و احساس خوب واقعی نه تصنعی در خودم ایجاد کنم تا بتونم به خواسته هام برسم و تنها راه رسیدن به خواسته این هست و دیگر هیییییییییییییییچ
اومدم تو سایت بزنم رو دکمه هدایت که دیدم فایل سفرنامه گذاشته شده
گفتم حتما اینه هدایت الانم نیازی نیست برم دکمه رو بزنم
اومدم و این فایل رو گوش دادم و بلهههههه
دقیقا چیزی بود که اون لحظه نیاز داشتم و سعی کرده بودم این چندین روزه حالا تا جایی که تونستم بهش عمل کنم .
حالا میخوام از این هفته ام و اتقاقاتش و ارتباطش با این فایل بگم
اول از همه خبرای خوب رو بگم بعد توضیحات مربوط به این فایل
این هفته ، هفته ی خیلی خوب و پر درسی بود برای من
.
1_ یکی از کلاس های رقصم سانس جدید شروع شد با 10 نفر ثبت نامی که باید بگم ارزوم بود پارسال داشتن همچین کلاسی
یادم افتاد که نسبت به پارسال همین موقع درامدم شاید بگم تقریبا ده برابر شده
و هدف گذاشتم همین هم دو سه برابرش کنم برای ماه بعدی
اینم بگم من یک ریال تبلیغ نکردم براش و به همین روند ادامه میدم …
.
2_ ایر پاد خریدم :)))) برای اولین بار تو عمرم … منی که همیشه با هندزفری کار میکردم سالهای سال و خدا میدونه تا حالا چندین صد تا هندزفری گرفتم و خراب شدن
این هدفم این هفته تیک خورد خدایا شکرت
هدایت شدم به خرید ایرپاد با کیفیت و مناسب برای کار من که موقع رقصیدن و فعالیت ورزشی شدید میخواستم استفاده کنم چون همه ی ایرپاد ها مناسب این کار نیستن و من خبر نداشتم و تحقیق هم نکردم ، سر ظهر رفتم بیرون و گفتم خدا هدایتم میکنه خودش و من هیچ اطلاعاتی نداشتم نمیدونستم چه ایرپادی خوبه یا بعضی ایرپاد ها برای حین فعالیت ورزشی و رقصی مناسب نیستن
سر ظهر رفتم دو تا مغازه میشناختم که برم سرشون رفتم دیدم عه بسته ان میخواستم برگردم که یه مغازه دیگه دیدم یه دفعه و گفتم حتما همینه رفتم همونجا و چه قدر فروشنده خوب برام توضیح داد و اطلاعات بهم داد خدایا شکرت
اگر اون دو تا مغازه باز بودن من احتمالا این ایرپاد مناسب رقص و ورزش رو نمیگرفتم چون اون فروشنده ها قبلا بهم این اطلاعات رو نداده بودن من هم نمیدونستم و میخریدم و نمیتونستم ازش استفاده کنم …
واقعا از خداوند سپاسگزارم هم بابت پولش که اون به حسابم واریز کرد و هم دو تا مغازه ای که برای من بستشون و اون مغازه ای که بهتر بود و نمشناختمش منو هدایت کرد خداجونم شکرررررت شکررررت شکررررررت
واقعا برای همین ایرپاد شکر کنم کم کردم توی همین چند روز انگیزه ام بیشتر شده برای ورزش و رقصیدن برای پیاده روی
حالم خیلی بهتر شده چون بهتر میتونم باهاش کنترل ذهن کنم
و این هدفیه که تیکش زدم که خدا بهم دادش همونقدر که من باورش کردم و این یعنی هدفای بعدی ام قراره تیک بخورن :)))))))
خداجونم شکرررررت
.
.
.
این هفته دو تا تضاد برام پیش اومد که مربوط به همین فایل میشه
و این دو تا تضاد با پدرم بود
و این دو تا تضاد و ناخواسته وااااقعا خیلی منو رشد دادن و دوست دارم اینجا دربارشون بگم که گفتنشون خارج از لطف نیست
من قبل این تضاد نمیدونستم توی این موقعیت نا خواسته باید دقیقا چجور رفتار کنم اما این هفته با وقوعشون فهمیدم و درکم و عملم نسبت به قانون بیشتر و بیشتر شد الهی شکرت :))))))
.
خب جریان این دو تضاد اینه که در تضاد دفعه ی اول ، من با پدرم قرار گذاشتم و پدرم گفت من نیم ساعت دیگه میام دنبالت
و این نیم ساعت شد دو ساعت !!!! و من دو ساعت سر چهار راه شب زمستونی و سرمای شدید منتظر بودم
دوستان نمیدونم میدونید چه قدر سرده هوا یا نه
واقعا هوا خیلی سرد بود استخون سوز و بارون میومد
منم لباسم خیلی گرم نبود چون نمیدونستم از صبحش که قراره اینجور بشه برنامه
لباسم نه گرم بود نه مخصوص بارون
و از ظهر تا شبش باشگاه بودم به شدددددت خسته و گوشنه حدودا 24 ساعت هم بود هیچی نخورده بودم
اون روز ایرپادم هم نخریده بودم و هیچی نداشتم که فایل گوش بدم
خودتونو تو این شرایط تصور کنید
ببینید چه قدر اون موقع سخت بود ولی من نگارم
و من خییییلی خیییلی خیییلی از هر چیزی استفاده میکردم که ذهنمو کنترل کنم
هر دفعه پدر زنگ میزد میگفت ده دیقه دیگه میرسم
بیست دیقه بعدش میگفت نه طول میکشه نیم ساعت دیگه میرسم
نیم ساعت بعدش میگفت رب ساعت دیگه میرسم دارم حرکت میکنم
رب ساعت دیگه میگفت ترافیکه به من ربطی نداره …
من توی اون شرایط چسبیده بودم کامنت میخوندم فایل نمیتونستم گوش بدم توی سر و صدا و دستام هم با کامنت خوندن هی یخ میزد هر سه دیقه دستمو عوض میکردم میذاشتم تو جیبم که بتونم کامنت بخونم …
خلاصه با خودم توی اون شرایط گفتم نگار الان این همون تضاده هست
الان این همون چالشی هست که باااااااید بتونی با حال خوب ازش گذر کنی
اگرعباسمنشی هستی
اگر میگی رو خودت کار کردی
اگر باور داری به احساس خوب اتقاقات خوب بااااااااید بتونی الان حالتو هررر جوووووور شده خوب نگه داری
شاید بگم صد بار هزار بار این جملات رو به خودم گفتم
.
و موفق هم شدم
من هیچ شکایتی به پدر نکردم هیچ غری نزدم وقتی نشستم توی ماشین هیچی نگفتم و ایشون هم عذر خواهی نکردن و گفتن به من چه که اینجور شد تقصیر من نبود و نمیدونم چرا شاکی هم بودن که تقصیر خودته … خخخخخ
نمیخوام دیگه دربارش حرف بزنم ولی میگم که بدونید و بدونم که شرایط چطور بود و من کنترل ذهن کردم من هیچی نگفتم و من تمام تمرکزم همچنان روی کامنتا و احساس خوب واقعی و نه تصنعی بود
من هم گفتم نگار مهم نیست
مهم اینه که تو با احساس الانت و توجهت داری اتفاقات بعدی رو میسازی اگر از این رفتار پدرت ناراحتی بهش توجه نکن
بهش توجه نکن
بهش توجه نکن
بهش توجه نکن
بهش توجه نکن
اصلا انکارش کن
از یاد ببر همه چیزو
مهم نیست چه دلیلی برای ناراحتی و عصبانیت داشته باشی
جهان براش مهم نیست تو اگه غر زدی اگه ناراحت شدی فرکانس ناخواسته فرستادی
و ارزش تو یک زندگی عالیه پس نمیتونی فرکانس ناخواسته بفرستی
مهم نیست بقیه چه رفتاری باهات دارن
چونکه تو لاااایق زندگیه خوب و اتفاقات خوب و انسانهای خوب هستی
باید بتونی بی توجهی کنی به ناخواسته ات و به خواسته ات توجه کنی باااااید بتونی چون تو لایقی چون تو ارزشمندی
.
.
خلاصه که اون شب تموم شد و من اون شب رو هیچی نگفتم و تونستم حالمو خوب نگه دارم و به خواسته هام توجه کنم
و از خداوند سپاسگزارم که کمکم کرد
از خداوند سپاسگزارم که بدین وسیله ظرف وجودیمو بیشتر کرد
پذیریشم و اگاهی ام رو بیشتر کرد
و این نشون میده نگارخیلی بزرگتر شده ظرفش بزرگتر شده پس لایقه نعمات بیشتریه قراره ظرف بزرگترش نعمات بیشتری توش جا بگیره ….
اما تا اینجا واکنش اولیه ی من به این ماجرا بود
من میخوام از قسمت دوم ماجرا که واکنش دومیه من بود هم بگم یعنی فرداش
من تصمیم گرفتم کلا با پدر قهر کنم و اصلا باش حرف نزنم کلا تا بفهمه باید از من معذرت خواهی کنه
من فکر کردم راه درست و کار درست اینه
یکم اولش شک داشتم که ایا این کاره درستیه یا نه ؟؟؟؟
چون میدونستم هر چیزی که بهم احساس بدی بده توجهمو رو منفی بذاره کار نادرستیه چون توجهم و حس بدم فقط به من ضرر میزنه نه طرف مقابل حالا به هر قصد و نیتی هم که باشه
و این قهر کردنه توجهم رو گذاشته بود روی نکته ای منفی و حالم خوب نبود باهاش چون شما وقتی همواره قهری با یه نفر و حواست هست باهاش حرف نزنی یعنی همواره داری به یاد میاری کار زشتشو و دلیل قهر کردنتو
.
ولی نمیدونستم جواب دقیقو پس به قهر کردن ادامه دادم به امید اینکه ایشون متوجه اشتباهش بشه
و فکر میکنید چی شد دوستان ؟؟؟؟؟
معلومه طبق قانون چی شد
خخخخخخخ
ایشون عذر خواهی نکردن رفتارشون بدتر و بی احترامی بیشتر هم شد
خخخخخخخخخخخخخ
و بله یاد گرفتم که قهر کردن جواب نمیده و طبق قانون نیست
و خدا رو سپاسگزارم که اینو بهم یاد داد چون من اینو نمیدونستم
.
دوستان در تماااام موارد زندگی ما باید خودخواه باشیم و فقططططط به فکره خودمون باشیم طبق قانون عمل کنیم
شاید فکر کنید که اینکه یکیو زود ببخشیم و فراموش کنیم کار بدشو یا اشتباهاتشو به این معناست که خیلی به اون فرد شل گرفتیم و بهش درس یاد ندادیم و حقمون خورده شده و همچین نگرش هایی که باعث شدن من قهر کردن رو انتخاب کنم
یعنی تفکر من این بود که اگر من قهر کنم
اگر من جواب سلامش هم ندم میره با خودش فکر میکنه و میاد معذرت خواهی میکنه … اگر من قهر کنم میفهمه که من ارزشم بالاست میفهمه که نباید هر جور دلش بخواد با من رفتار کنه اگر من قهر کنم میفهمه که باید به من احترام بذاره میفهمه من ارزشمندم و من خودمو ازش میگیرم اگه با من درست رفتار نکنه و ….
اینها فکرایی بود که داشتم و فکر میکردم قهر کردن این مزایا رو داره و میتونه خوبی رو بیاره…
اما اینها افکار ما زمینی هاست نه قوانین کیهانی
قانون میگه هر چی احساس بدی بهت بده
اتفاقات بد بیشتری برات میاره
قهر کردن من تمرکز من روی نکته ی منفی و احساس منفی بود و اتفاقات بد بیشتر رو میاره
این قانونه و تمااااااااام
و این دقیقا چیزیه که استاد توی این فایل میگه
دقیقااااا چیزیه که استاد میگه
ماها فکر میکنیم اگر دولت و حکومتمون مثلا بدی داره مثلا کارایی انجام میده که ما خوشمون نمیاد
باید بهش اعتراض کنیم
باید مثلا اعتصاب کنیم ( همون قهر کردن در مقیاس بزرگتر)
باید غر بزنیم
باید شکایت کنیم
تا اون حکومت متوجه اشتباهش بشه
فکر میکنیم با اعتراض و اعتصاب حکومت با خودش میگه عه من کارم اشتباه بوده حتما که مردم اینجور کردن حالا خودمو درست میکنم
نههههههههههه
قانون میگه عه حست بده بذار اتفاقات هم جنس با این حس بیشتر وارد زندگیت کنم
.
.
خیلی نکته ی ریز و مهمیه دوستااااااان
اینو خود استاد هم گفت
اصلا شاید هم با اون قهر کردنه با اون اعتراض کردنه نتیجه ی خوب رخ دااااد
شاید پدرم میومد معذرت خواهی میکرد
شااااید حکومت بهتر کنه خودشو
توی خیییلی کشورا مردم اعتراض میکنن توی امریکا کافیه مردم اعتراض کنن هم ازادیش هست هم حقشو دارن و سریع بررسی میشه و حکومت با اعتراض مردم خودشو درست میکنه
خیلی از روابط هستن و من دیدم که یک فردی قهر میکنه و اون فرد متوجه اشتباهش میشه و میاد معذرت خواهی میکنه هاااااا
امااااااااااا
نتیجه ی موقتی در ظاهر مهم نیست
شما به جهان فرکانس ناراحتی و حس بد دادی و اتفاقات بد به هزاران شکل دیگه از همون جنس وارد زندگیت میشن :))))))))))))))))
این به نظرم ته ته ته عدل خداوندههههههههه
این تههههه عدالته
خداجونم شکرت
برای همین کسایی که جزو تظاهر کنندگان هستن تو کشورای جهان اول شاید بتونن قوانین حکومت و یا خود حکومت رو تغییر بدن
اما نمیتونن از ورود اتفاقات بد بیشتری که فرکانسشو فرستادن جلوگیری کنن :))))))) و همشون توی زندگی شخصیشون مشکل دارن در جنبه های مختلف و زیادی و ارامش ندارن :))))))))))
این ته ته ته ته عداااالتههههههه
خداااااجونممممم شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت
.
.
خب حالا میخوام ادامه ی ماجرا رو بگم
من که بعدش متوجه شدم قهر کردنم جواب نداده دیگه ول کردم و عادی شد رفتارم و گفتم به قولی به درک اصن نکنه مهم احساس خوبه منه … من که میدونم دختر ارزشمندی ام اگر واقعا باور دارم که هستم نیازی ندارم از بیرون و یه فرد دیگه اینو بهم بگه یا بام ارزشمند رفتار کنه خودم با خودم درونم باید بکنم :))))
و دیگه بعدش اومد گفت ببخشید و معذرت خواهی کرد …
منم گفتم اوکی و دیگه همه چی عادی شد
.
.
.
.
.
حالا میخوام تضاد دومی که با پدرجان دوباره چند روز بعد از اون یعنی دیروز داشتم و اون هم ظرفم رو باز بزرگتر کرد و عملم و درکم رو به قانون بیشتر کرد بگم که این هم گفتنش خارج از لطف نیست
.
خب دوستان یک فایلی هست در سایت با عنوان نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران
این هم لینکش
abasmanesh.com
این فایل میگه که حواسمون باید به الگو های تکرار شونده ی دیگران باشه
اقا جان ما یادمون به این نبود
با پدر جان باز قرار گذاشتم
و گفت دخترم من بهت قوووووول میدم که ساعت یک میرسونمت فلان جا
من باهات شرط میبندم
اصلا نگران نباش بسپارش به من
خخخخخخخخخخخخ
اقا ما هم که قانون الگوی تکرار شونده رو تو اون لحظه فراموش کرده بودیم
ما هم که توجهمون مثلا رو نکات مثبت بود و اون اتفاق چند روز پیش رو بخشیده و فراموش کرده بودیم
اعتماد کردیم !!!!! خخخخخخخخ
بله نتیجه میدونید چی شد نیازی به گفتنش نیست …
دقیقا دقیقا همون اتفاق قبلی از اونجا که گفت به من چه تا معذرت خواهی نکردنش در اون لحظه ….. فقط یه چیزی تفاوت پیدا کرد که من دیگه قهر نکردم و فردا صبحش معذرت خواهی کرد ازم یعنی زودتر از اتفاق قبلی
ولی من میدونم شما هم میدونید ازون معذرت خواهی های لب و دهنی که قراره باز هم تکرار بشه هست
.
موضوع اینه که من الان تصمیم گرفتم بیشتر مسئولیت زندگیم رو بر عهده بگیرم و بیشتر و بیشتر توجهم رو بذارم روی خواسته هام
.
اینکه حواسم به الگوی تکرار شونده ی دیگران باشه
خیییلی متفاوته با
توجه کردن به ناخواسته ها و فرکانس منفی فرستادن
.
من از این به بعد دیگه دیگه میدونم که پدرم الگوش بدقولی هست و نباید روش حساب کنم
ولی به این معنا نیست که توجهم روی اون نکته ی منفی اش هست
نه
پدرجان من هزاران ویژگی مثبت دارن که اینجا نگفتم ولی خودم میدونم و به یاد خودم میارم
مثلا خیلی وقتا قربون صدقه ام میره ، توی کارای خونه تمیز کردن و اینا کمک میکنه ، توی دوره ی سلامتی من هستم زحمت اب قلم هارو ایشون میکشن ، غذای خونه رو تهیه میکنن و …
احترام ایشون خیلی واجب هست
فقط دفعه ی بعدی قول داد با احترام رد میکنم
موضوع اینه که من پدر فوق العاده ای دارم که فقط نباید روی حرفاش حساب کنم
این اصلاااا به من حس بدی نمیده همین الان کلی هم احساسم خوب شده که بیشتر میتونم کنترل کنم و مسئولیت زندگیمو در دست بگیرم
.
موضوع احترام هم خیلی مهمه که خداوند امروز صبح منو هدایت کرد بهش با چند تا کامنت بچه ها چون میخواستم به یادش بیارم که تو حرفات پوچ و بی ارزشه و هیچ اعتباری نداری اما این گفتنش بی احترامیه من اینو توی ذهنم خودم باید در یاد داشته باشم و به زبان نیارم …
.
.
دیشب مامانم بهم زنگ زد
دیشب هم خیلی سرد بود و از صبح تا شب باشگاه کلاس داشتم و ورزش کردم … گفت به بابا بگم بیاد دنبالت هوا خیلی سرده گفتم نه خودم پیاده میام
و توی بیست دیقه پیاده روی که اول کامنتم توضیحش دادم این فایل اومد و گوشش کردم
.
توی راه تماما احساسم خوب بود
تماما با خودم تکرار میکردم نگار مسئول زندگیت خودتی
توی زندگیت فقط خودتی و خدات
این وظیفه ی خداست که بهت ماشین و خونه ای مستقل تو شهر بده
این وظیفه ی توعه که باوراتو تغییر بدی که بتونی شرایط دلخواهت رو خلق کنی
خداروشکر کردم بابت ایرپادی که گرفتم و دیشب داشتمش و با احساس خوب طی شد پیاده رویم
من برای احساس خوب فقط و فقط و فقط و فقط به همین یک موبایل و ایرپادم نیاز دارم دیگه همهههه چیو دارم توی اسمونام با همین دوتا
خداوند این ایرپاد رو بهم داد
نتیجه ی کار کردن روی باورامه ، نتیجه ی بزرگتر شدن ظرفمه
نتیجه ی عملیه که به قانون داشتم
الهی شکرت
خیلی این جمله بهم حس خوبی میده
طرف قراره من خداست اون بهم ماشین و خونه قراره بده
دیگه ازین به بعد شده دو ساعت تو راه باشم
ولی اون دو ساعت رو با عشق و لذت پیاده روی میکنم
و با ایرپادم روی باورام کار میکنم تا بتونم ماشین بگیرم خودم
الهی شکرررررتتتتتتتت
خییییلییییی خوشحالمممممممم
خیلی احساس خوبی دارم
این هفته واقعا خیلی بزرگتر شدم خیلی یاد گرفتم خیلی عملم بیشتر شد خیلی درکم بالاتره رفت
خیلی خوشحالمممم
ممنونم ازتون استاد میبوسمتون عاشقتونممممممم
ممنونم استاد شایسته عشششششق بابت زحماتت در این سایت میبوسمت
در پناه الله یکتا
استاد من متاسفانه اوایل این مسائل میرفتم اینستا و استوری های بقیه رو میدیدم و بعد از چند روز دوباره همه چیز رو یادم رفت و میگفتم باید برم تظاهرات 😑😒🤦🤦 ولی خداروشکر فردا صبحش از خدا هدایت خواستم و کمکم کرد
من حالم خیلی بد شده بود ( نصفه روز طول کشید نه بیشتر )
و حسم بهم گف اگه حالت بده در مسیره اشتباهی مهم نیست منطقت یا بقیه چی میگن
بعد اومدم از اینستا بیرون و فکر کردم و نوشتم
اون موقع شما نه فایل تمرکز بر انچه میتوانم تغییر بدهم و نه همین فایل رو نگذاشته بودید و میدونستم چرا دربارش حرف نمیزنید و میگفتم منم مث استاد نباید بهش فکر کنم و فکر میکردم فایل در این مورد نمیذارید چون دفعه های قبلی گذاشته بودید و موضوع تکراری بود و دیگه خودم دست به کار شدم و نوشتم هر چیزی که از شما یاد گرفته بودم
اینها چیزایی هست که اون موقع هدایتی نوشتم و چقدر حالم خوب شد و و هم جهت با قوانین شدم و میذارم اینجا تا دوستان هم بهره ببرند … بعدش هم که شما فایل گذاشتید خیییلی خیییییلی اروم تر و مطمعن تر شدم ، خدایاشکرت خدایاشکرت که هدایت مارا بر خود واجب کردی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
.
این هم نوشته های ارزشمنده من :
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
وقتی تظاهرات میکنی
یعنی یه چیزی هست که فک میکنی عدالت نیست و سر جاش نیست
یعنی داری عدالت خدا و کائنات رو میبری زیر سوال
و وقتی در عمل کاری میکنی یعنی حقیقتا اعتقاد نداری که دنیای مارو مدارهای ما و باورهای ما میسازه
و به جای کار کردن روی باورهات سعی میکنی با یه عمل بیرونی شرایطت رو تغییر بدی که نتیجه ای چیزی به جز بدتر شدن نداره
مث وقتی که پول نداری و فک میکنی با یه عمل بیرونی مثل قرض و وام گرفتن میتونی پولدار بشی و درست میشه اما میبینی نتیجه همه چیز بدتر میشه ، چون تو در مدارش نیستی
اون چیزی که تو لایق داشتنش هستی باااید به راحتی به دست بیاد
باید با تغییر مدار به دست بیاد
نه با جنگ و یک اکشن و عمل بیرونی و انرژی منفی و هر چیزی که احساست ، احساست ، احساست رو بد میکنه .
نگار افکار عمومی یک جامعه باعث به وجود اومدن اوضاع اون جامعه میشه
و همه چیز در این دنیا در جای درسته خودش قرار داره
همه چیز عدالته
همه چیز درسته
ببین نگار وضعیت یک کشور رو عموم اون مردم تعیین میکنن
پس اگه اوضاع کشورمون اینه
چیزیه که عموم مردم درستش کردن
و وضعیت کشور وقتی تغییر میکنه که عموم مردم تغییر بکنن
اینکه یکمی از مردم بریزن بیرون و بیشتریا نشستن توی خونه و براشون اهمیتی نداره این چیزی رو تغییر نمیده
حتی اگر همشون بریزن تو خیابون و انقلاب بشه باز اوضاع برای اونی که در مداره فقره تغییر نمیکنه
(پس حتی اگه همهه بریزن بیرون تو نباید کاری که اکثریت مردم میکنن رو بکنی )
حالا تو اگه مدارت متفاوت باشه هدایت میشی به یک مکان بهتر
نخواه که جایی که هستی رو درست کنی
جاتو عوض کن با استفاده از قوانین
مثله تو رابطه بودن هست
تو اگه با کسی هستی و ازش خوشت نمیاد اون رابطه رو ترک کن
اینکه بمونی توی رابطه و بخوای با جنگ و دعوا تغییرش بدی میدونی که اشتباست و هیچ وقت نتیجه نمیده
تو باید رابطه رو ترک کنی باورهاتو درست کنی ( چون مطمعنا باورهات بد بوده که در اون رابطه نامناسب افتادی ) و بعد جهان هدایتت میکنه به یک رابطه ی خوب و عالی
این دقیقا صدق میکنه برای مکانی که توش زندگی میکنی
تو حق نداری اعتراض کنی که مکانی که توش هستی تغییر کنه
تو حق نداری تظاهرات کنی برای شرایطی که داری تغییر کنه
تو باااید رهاش کنی باورهاتو تغییر بدی و بگذاری جهان تو رو به مکان و شرایطی هدایت کنه که لایقش هستی
اینکه میگن مردم ایران به کمک نیاز دارن اشتباس
این خیییلی اشتباس
مردم ایران به کمک هیچ کس نیاز ندارن
نه انانیموس
نه واکنش سلبریتی ها
نه ….
مردم ایران اگه میخاستن فقط کافی بود 60% شون بریزن تو خیابون و صداو سیما تا کار تموم بشه بدون کمک انانیموس بدون کمک سلبریتی ها بدون هییییچ کس
میتونستن تو یک شب هم صدا و سیما هم مجلس رو بکشونن پایین فقط توی یک شب
اما نمیخااان نگار نمیخان
همونطور که مردم افغانستان نخاستن
مردم ایران هم نمیخان
و هر چی انانیموس کمک کنه
هر چی سلبریتی ها کمک کنن
هر چی بقیه حکومت ها کمک کنن
هیییچ تغییری در کشور به وجود نمیاد
همون جور که امریکا بیست میلیارد دلار برای افغانستان و مبارزه با طالبان خرج کرد و هیییچ تغییری نکرد افغانستان هیییچ هییییییییچ هییییچ تغییری نکرد حتی یک هزارم درصد
چون که مردم افغانستان نمیخاستن و بینشون پراکندگی و دشمنی بود همونطور که الان بین مردم ایران ( انقلابی ها و بسیجی ها و ضد انقلابی ها و مذهبی ها و غیر مذهبی ها هست )
واقعا بیست میلیارد دلار شوخی بردار نیست
و این پولی که میشد باهاش دو تا دبی رو ساخت رفت تو هوا
چون خود مردم نمیخاستن
الان هم مردم ایران نمیخان تغییر کنن و در مدار بدی قرار دارن
پس کل جهان هم بیاد کمک مردم ایران در وضعیت مردم هیچ تغییری به وجود نمیااااااد
نه تو نه هیچ کس دیگه نمیتونه به مردم ایران کمک کنه
مردم اگر در مدار درست باشن به راحتی همه چیز درست میشه اما نیستن
و عده ای کم و قلیلی در ایران هستن که در مسیر درستی هستن و اونها همینجا شرایطشون عااالیه
و اینکه سخته ادم توی این مواقع خودش رو کنترل کنه
وقتی میبینی ۹۹% جامعه و همه اطرافیانت دارن یه مسیر رو میرن … سخته که تو جزو اون یک درصد باقی بمونی
اما شدنیه
به همون اندازه ای که ایمان داری برای نتیجه ی متفاوت باید متفاوت عمل کنی ، شدنیه ….
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
و اینکه استاد من خودم یک کار اشتباهی انجام میدم
اونم اینه که فکر میکنم برم اینستا و استوری ها پست ها حرف های جامعه رو ببینم و بخونم در من تاثیری نمیذاره
فکر میکنم میرم میبینم بعد میام به مسیر درست خودم ادامه میدم بدون اینکه تاثیری بذاره
اما استاد این دروغه محضه این فریبه شیطانه
من توی چند روز چنان این افکار عمومی جامعه بر من و احساساتم تاثیر گذاشت و فکر میکردم درست اینه که رفت تظاهرات کرد .😑😑🤦🤦😥😥😓
وااای که چقدر سوشال مدیا میتونه احساسات افکار و زندگیه منو دست خودش بگیره و بدون اینکه بفهمم منو تا ته باتلاق ببره .😥🤦🤦🤦
و چقدر گول زننده که من فکر میکردم میشه ورودی های نامناسب به ذهنم بدم و بعد بگم نه اینا اشتباس و راه عباسمنشی رو ادامه بدم .😂😂😂🤦
متاسفانه کارم یه جوری هست که به اینستا مربوطه و اونجا نمونه کارهامو میذارم و جذب هنرجو دارم اما میخام فعالیتم رو در اونجا به حداقل برسونم یا مثل شما فایل فقط بذارم و برگردم … امیدوارم دیگه در این تله نیوفتم .
دوستتون دارم استاد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️