در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
سلام به استاد عباس منش عزیز،خانم شایسته و همه ی اعضای این خانواده ی صمیمی..
این اولین باریه که بعد از سه سال عضویت در سایت و همراه بودن با این خانواده ی بزرگ میخام کامنت بزارم..همیشه کامنت هارو میخوندم و توی این سه سال هم کلی نتیجه گرفتم و هزاران بار سپاسگزار خداوند و استاد هستم..
دقیقا در زمان درستش هدایت شدم به سمت این فایل و تمام حرف های شمارو استاد درک کردم با تمام وجودم من همیشه آدمی بودم که به شدت آرومه و خاستار صلح و کلا آدم جنگیدن نبودم و فهمیدم این هم یکی از ویژگی های خوبه شخصیتم هست..
و بحثی که مربوط به این موضوعی که شما راجبش صحبت کردید و مفهوم آزادی ای که درستش رو کاملا واضح بیان کردید رو کاملا درک کردم..
من دقیقا قبل خودم رو به یاد دارم که اولین بار بود که درگیر موضوعاتی راجب گیاهخواری شده بودم و سر همین موضوع با خیلی ها میجنگیدم و الان این رو درک میکنم که با جنگیدن من نه تنها اوضاع رودرست میکردم بلکه تازه بدتر جلوم حیوونارو اذیت میکردن گوشت و مرغ زیاد میخوردن و دقیقا برعکس چیزی که میخاستم اتفاق میوفتاد و از روزی که توجهم رو از روی اینکه بخام با بقیه بجنگم برداشتم و فهمیدم که جهان جهان تفاوت هاست و همه حق دارن اونجوری که میخان باشن نه تنها خودم حالم بهتر شد بلکه جهان من رو به سمت مکان ها و افرادی برد که هم نظر با خودم بودن..
سر موضوع ایران و حرف های شما استاد من با تمام وجودم آزادی رو در همین ایران تجربه کردم من یه دختر 17 ساله ای هستم که خیلی از عقایدم بر خلاف مردم ایران هستش و از اول هیچ کس جز خودم و هدفم مهم نبوده از اول تویه یه شهر کوچیک هر طوری که دوست داشتم گشتم و به محدودیت های شهرم اصلا توجهی نکردم و جهان هم بهم کمک کرد و من رو به تهران هدایت کرد که بتونم آزاد تر زندگی کنم نه مشکل حجاب اجباری دارم نه هر چیز دیگه ای که اکثر هم سن های من و حتی سن های بالاتر دارن و دقیقا تو کل این چند ماهی که کل مردم درگیر بودن من اصلا توجهی نکردم و اتفاقا من سفر میرفتم و به راحتی لب ساحل بدون حجاب شنا میکردم بدون اینک کسی بخاد بهم گیر بده تو کل زندگیم اونجوری که خاستم بودم و هر روز هم جهان من رو به آزادی بیشتر هدایت کرده و سپاسگزار خداوندم ..
توی شغل مدلینگ دارم کار میکنم شغلی که همه باور دارن توی ایران نمیشه ولی من با آزادی کامل فقط به خوبی های شغلم به زیبایی های بدنم به انسان های خوب سر راهم توجه کردم و هر روز هم جهان بیشتر من رو بی هیچ مانع و ناخاسته ای هدایت میکنه به موقعیت های بیشتر..
و در آخر همه چیز کانون توجه ماست این رو میدونم که به زودی جهان من رو از همین مکان هم جدا میکنه و آزاد ترم میکنه برای شغلم برای آزادی ای که حق منه و من هیچ زور خاصی هم نمیزنم و من سپاسگزار همین کشور ایرانم و تمام لذتم رو هم ازش بردم..
از شما هم بسیارررر سپاسگزارم بابت تمام انرژی ای که میزارید بابت اینک انقدر خالصانه قانون رو بیان میکنید و تلنگری میزنید تا هر لحظه بتونیم زندگی خودمون رو به راحتی خلق کنیم..
من هر لحظه بیشتر سپاسگزار خداوند شما و دوستای خوبم هستم و دوستتون دارم🫀