در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
استاد عزیزم امروز داشتم به این فکر می کردم که اگر خداوند را عادل بدانیم این رو هم باور داریم که قانون فرکانس درسته و عین حقیقت چون خداوند که این همه از توحید در قرآن صحبت کرده میاد قدرت خلق زندگی من رو به آدم های دیگه میده؟ خب اگر این قدرت رو داده باشه دیگه توحید بی معنی میشه، اینکه فقط قدرت دست خداست بی معناست. مسلما این طور نیست، خداوند گفته قدرت خلق زندگیت دست خودته و هیچ کس و هیچ چیز قدرت این رو نداره چه خوب و چه بد تاثیری روی زندگی ما بگذاره، من تو جهان خودم هستم، شما هم در جهان ساخته خود. بعد هم من نتیجه آنچه ساختم رو می بینم مثل یک دونه که می کاریم وقتی من دونه سیب بکارم می تونم توقع سبز شدن درخت گیلاس داشته باشم. وقتی من تمرکزم روی نازیبایی هاست در مورد اونها حرف می زنم، بحث می کنم،فکر می کنم و می شنوم چطور می تونم توقع داشته باشم اتفاقات خوب برام بیوفته. توجه کنید به اطرافیان خودتون واضح می بینید که چطور دنیایی برای خود ساخته اند. من دنیای خودم رو می سازم و خودم مسئولش هستم هی دنبال مقصر بیرون از خودم نباشم. می بینید آدم هایی که مشکلات زیادی دارند وقتی صحبت می کنند میگن که مقصر فلان چیز و یا فلان کس بود. اصلا خودشون رو مسئول این اتفاقات نمیدونن و به همین دلیل دنبال راه حل هم نیستن.
باید باور کنم خالقم بعد می بینم چه دنیای زیبایی داریم در نهایت عدالت. من چند وقت هست دارم با تمرکز بیشتر کم کم کامنت های بچه ها رو می خونم و به درک زیبایی از جهان رسیدم. جالبه وقتی با این دید به روند این اتفاقات نگاه می کنم مثل قبل قضاوت نمی کنم و میگم اگر من جای مسئول ها بودم آیا بهتر عمل می کردم؟ و اینکه روی نقاط قوت این اشخاص تمرکز می کنم. یادم میاد یه استاد داشتیم همیشه میگفت حضرت محمد انقلاب نکردن، نیومدن به زور و یکباره همه ی نظامات جامعه اون روز رو تغییر بدن. آروم آروم قدم برداشتن برای تغییر. پس الان هم ما اگر رو آگاهی خودمون کار کنیم و هر کسی به نوبه خود به مردم و جامعه مهربانی هدیه بدهد لبخند بزنه، حرفهای امیدبخش بزنه وهمون طور که خود رو لایق آزادی میدونه برای بقیه هم این حق رو قائل باشه به خصوص برای نزدیک ترین اشخاصی که کنارش هستن لطف بزرگتری کرده.