در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
با سلام خدمت استادعزیز .چه به جا وعالی بود واقعا قانون جهان را به ما یاداوری کردیدید .من خودم یه داستان دارم در باره این موضوع که خواستم در این جا برای دوستانی که دراین مسیر هستن بیان کنم
داستان ما مال حدود 6سال پیش هست قبل از اشنایی من با قوانین وشما استاد مادر شرکتی مشغول به کار بودیم اول شرایط خوبی داشت اما ما همیشه ناسپاس بودیم در اثر برخی مدیریتهای اشتباه شرکت کمی اوضاع ان خراب شد .وما پرسنل شرکت که 170نفر بودیم تصمیم به اعتصاب ودرگیری با مدیر عامل را که تا قبل از این ماجرا تا توان داشت به فکر معیشت واسایش وارامش پرسنل وحتی پاداش کارانه وارزاق هم به ما میداد افتادیم وبا اودرگیر وحتی کار نزدیک بود به زد خورد به انجامد.وهیچ توجه به نکات مثبت وکارهای قبلی ایشان نکردیم .حتی وقتی میگفت من مقصر نیستم وصاحب شرکت دست وپای مرابرای انجام کارهای مدیریتی بسته باور نکردیم .واو بادلخوری مجبوربه استعفا شد ورفت .بعد از مدتی مدیرهای مختلفی امدن ورفتن وهیچ یک سابقه مدیریتی مثل مدیر قبل را نداشت .تا یک مدیر دیگر امد.وریاست را به دست گرفت .همه را هرکسی که اعتراض داشت اخراج کرد .تعداد ما به 40نفر رسید هجم کار زیاد شد وما بیشتر بایدکار میکردیم تمام پاداش اضافه کاری ارزاق وخیلی چیزهای دیگر را برداشت وخیلی شرایط برای ما سخت شد .که مجبور به ترک کار بعداز 15سال کار شدیم .در ان شرایط همه ما به درست کاری مدیر قبل ایمان پیدا کردیم وهرروز خدابیامرزید به اومیگفتیم اما چه سود .بنده خدا سال گذشته فوت کرد وهروقت یاد او وکارهای که برای ما میکرد میافتیم به خود افسوس میخوریم که چرا به ایشان به احترامی کردیم واصلا به نکات قوت وکارهای مثبت او توجه نکردیم .حال باید بعد گذشت مدتها به کار اشتباه خود فکر کنیم که اگر به نکات مثبت او که زیاد هم بود توجه میکردیم شرایط برای ما سخت نمیشد شاید بهتر میشد .کلا نا اکثر مان همینطور هستیم در هر لحظه در شرایطی که هستیم چه خوب وبد همیشه به نکات منفی ان بیشتر توجه میکنیم تا نکات مثبت.وبعد که در شرایط بدتر قرار گرفتیم یاد نکات مثبت گذشته می افتیم.
وچه به جا بود این فایل شما در این زمان ویاداوری کرد که به نکات مثبت توجه کنیم در هر زمان ومکانی که هستیم .تاحالمان خوب شود واتفاقات بهتری برایمان رخ دهد .توجه به قوانین جهان هستی.
باز هم از شما برای این فایل بسیار عالی وزیبا ودرس اموز برای همه لحضات زندگی.ممنون هستم .گفتم این داستان وتجربه خودم را برای دوستانی که در این مسیر هستند بگویم شاید تجربه ای باشد برای انها .خدارا شکر ازاین همه اگاهی که توسط شما به دوستانی که عاشقانه در این مسیر هستند.میدهید شپاسگزارم استاد …