در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
سلام استاد بازم ممنون وسپاسگزارم از خداوند مهربان که شما رو اسباب هدایت ما نمود میخام تجربه خودم رو درباره توجه نکردن روی ناخواسته های زندگی براتون بگم من از وقتی که با سایت شما اشنا شدم هیچگونه اخباری بخصوص سیاسی واقتصادی ویا هر خبری که حس بدی بم میده رو گوش نمیکنم درباره همین قضیه اخیر ایران من اصلا هیچ اخباری رو دنبال نکردم چه از طریق تلوزیون یا هر رسانه دیگه وحتی فضای مجازی ومیشه گفت از جزییات موضوع بیخبر بودم هراز گاهی که پسرم با دنبال کردن فضای مجازی میخاست منو در جریان این موضوع قرار بده ازش خواهش میکردم صحبتی در این خصوص نکنه وکلا بیرون هم نمیرفتم که عکس العمل مردم رو ببینم چون اصلا جذابیتی برام نداشت تا اینکه یه شب مجبور شدم برای خرید لباس مدرسه پسرم بیرون بریم دقیقا خیابان ما کاملا امن وامان بود وخبری از هیچ اغتشاشی نبود اما سه خیابان پایین تر از ما انگار یه شهر دیگه ای بود پلیسا همه جا ریخته بودن شیشه شکسته بود من واقعا تعجب کردم به پسرم گفتم اینا چیه پلیسا چرا اینجان مگه مردم میان بیرون مگه درگیری هست پسرم گفت اره دیگه مامان همه جا شلوغه مردم همه ریختن فقط تو بی خبری که نمیزاری برات تعریف کردم چون پسرم دنبال میکرد از طریق فضای مجازی ولی من انگار از اصحاب کهف بودم که تازه وارد یه شهر جدید شده بودم خلاصه توجه خودم رو دوباره از روی اون موضاعات برداشتم وبا وجود اصرار پسرم که میگفت بمونیم نیگاه کنیم الان مردم میان تو خیابان من اصلا قبول نکردم وبلافاصله کارم رو انجام دادیم وبرگشتیم خونه باز ارامش در خیابان ما برقرار بود فارغ از اوضاع شهر که خیلیا زخمی شده بودند ومن خدا رو شکر کردم که محله ما کاملا ارام بوداین تجربه خوب من بود برا توجه نکردن روی ناخواسته که نتیجه ش ارامش محله مون بود اما سه ماه قبل که در محل کارم احساس میکردم حقوقم کمه وبعد از 13سال تصمیم گرفتم بدون برنامه ریزی وصرفا برای عوض کردن شرایط اقتصادی زندگیم ومواجه شدن با ترسم از بیکاری تصمیم گرفتم با کارفرما بحث کنم ایشونم پذیرفت 2میلیون بیشتر از بقیه به من حقوق بده ولی من احساس میکردم اگه وارد یه شغل دیگه بشم حقوق بهتری میگیرم استعفا دادم سه ماهه بیکارم وخبری از پیشنهاد شغل بهتر نشد والان هرجا میرم حقوقش از همون حقوق کار قبلیم کمتره و من با شنیدن این فایل ارزشمند شما برام یه بار دیگه قانون یاداوری شد واین تجربه نا زیبای من از مبارزه با ناخواسته ها بود چون بجای هدایت شدم که هم محیطش هم حقوقش از همون کار قبلیم کمتر ونازیبا تره