قانون تغییر ناخواسته ها

در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه  آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.


منابع بیشتر:

بررسی حجاب در قرآن

با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی

تمرکز بر بهبود آنچه می توانم

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    389MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها
    49MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ندابشارتی» در این صفحه: 1
  1. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1405 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته

    روز شمار زندگی

    روز 121ام

    خیلی خوشحالم ک نشونه ی امروز من ،فصل پنجم روزشمار بود

    دقیقا فصلی ک کامنتای من و تعهد من تموم شد

    23اذر سال گذشته فصل پنجم شروع شد و من چون متعهدانه هرور کامنت میذاشتم و کلی نتیجه هم بدست اورده بودم،با اتمام فصل 4،منم دیگ ادامه ندادم

    این روزا ک نگاهم به منبع،به خداوند،به انرژی،به طبیعت…هر اسمی،عوض شده ،حسم عوض شده،یجوره دیگ حسش میکنم با تموم وجودم،قدرتو توی تک تک سلولای بدنم حس میکنم ،باور و ایمان زیادی نسبت به قبل دارم

    اینک خدا هست و کارارو بهش بسپارم تا با خیال راحت انجام بشه

    این روزا به شدت به مهاجرت فکر میکنم نبخاطر تضاده خاصی توی زندگیم

    نبخاطر اینک اونجا خوبه اینجا بد

    قیلا اینجوری بود فکرم،ولی الان نه

    اومدم سایت و منی ک خیلی وقته نشونه ام رو نزده بودم،وقتی زدم،دیدم دقیقا از جایی ک روزشمارو ادامه ندادم و کامنت ننوشتم،اومده انققققققد حس خوبی گرفتم

    گفتم همینه

    راهش همینه

    من ک چیزی از مهاجرت نمیدونم هیچیه هیچی

    فقط میدونم ک امریکارو دوس دارم تجربه کنم

    اونم بخش اعظمش،به دلیل اینکه همه میگن نمیشه

    من میخوام مثل بقیه نتایجم،قدرت باور و خداوندمو به خودم ثابت و قوی ترش کنم

    دفیقا میخوام جمله ی استادو با جون دل تجربه کنم که میفرماین همه چیز راحتو اسون اتفاق میفته وقتی در مدارش باشی وقتی توحیدی رفتار کنی وقتی بسپاری به خودش،خودش ویزا میشه،خودش راحت انجام میده،خودش بدونه هزینه انجام میده،خودش بی دردسر،بدون اتلاف وقت

    به شدتم باور دارم ک این اتفاق میفته

    هیچی برام دلیل قانع کننده تری نیست برای مهاجرت،جز اینک برم یک جایی ک نه زبونشونو بلدم،نه اعتبارو سابقم مهمه نه چیزی میدونم

    دقیقا مثله یک بچه ی تازه متولد شده،میخوام هدایت ها و حمایت هاو باورهای توحییدی ولی در سن بزرگسالیو تجربه کنم

    هدایتهای خدارو که مثل روز برام واضحو روشنه،میخوام بیینم در این مورد

    انگار تشنشم

    اینجوریم ک میدونم قراره هدایت بشم ،با ذوق دارم زندگی میکنم منتظر نشونه هام

    من خداروشکر الان کاری دارم که مجوز نداره ولی مشکلی هم ندارم(باوری که عموم دارن که ایران فلانه مجوز نمیده)

    من خداروشکر توی باشگاهه پر از عشقم،دخترو پسر راحت باهم تمرین میکنن(جایی ک همه دم از محدودبت میزنن)

    خداروشکر ماشبن خوب و صفر دارم و امکاناتشو دوس دارم شاید ایرانیه ولی برای منه ندا ک تا پارسال پراید داشتم ،خیلی نتیجه ی خوبیه

    خداروشکر همه جا راحت لباس مبپپوشم و پیاده روی میرم(کسی بمن گیر نداده)

    خداروشکر امکانات درمانی عالی داریم و من تجربه میکنم،شاید الان اتفاقا بد تایپ کرده باشم اونم بخاطر اینکه چهار روزه چشممو عمل لازک کردم ولی اونقدر ذوق دارم نسبت به قدرته خدا،نتونستم به گوشی دست نزنم و نیام سایت،از حسم و مخصوصا این نشونه ننویسم

    در این پروسه،کادر درمان عالی،بیمارستان عالی،امکانات عالی،نوبت دهی و همه چی عالی بوده

    من اتفاقا عاشق تهرانو ایرانم

    عاشق محلمون و همسایه هامون ک انقد خوبن که همیشه در کارها ،دستی از دستان خدا هستن برای کمک ب بابا

    من عاشق شاگردامم که همه بی حاشیه و پر از حس خوبن

    من عاشق خانوادمم که همیشه تلاششونه،روی خوششونو بهم نشون بدن

    یادمه وقتی روزشمارو شروع کرده بودم اصلا شرایط خوبی نداشتم ولی پایان روزشمارفصل چهار،نه تنها همه ی خواسته هام تیک خورده بود بلکه اضافه و شامل اشانتیون های خدا هم شده بودم

    درسته الان روی محصولات کار میکنم ولی روزشمار برای من ،یه جوره دیگست

    بخاطر همین شک ندارم روز اخر میام از نتایج بزرگتری مینویسم

    بخاطر همین ،شک ندارم که این روزشمار هدایته هدایته

    اون موقع ها تجربه ی ساخت نتایج نداشتم،ولی شروع کرده بودم

    الان ک میدونم ،با ایمان هزاربرابری ادامش میدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: