در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
درود خدمت استاد عزیز و مهربان،امیدوارم که حال دلتون خوب باشه که حتما همین هستش،استاد عزیز من به تک تک سخنان شمادر مورد هر موضوعی ایمان دارم،چون خودم تجربه کردم،بنده هم مثل شما تو یه خانواده بسیار منفی بزرگ شدم و منبع انرژی منفی هستن،از اونجا که من دوست داشتم این حس بدی که بخاطر گذشتم واطرافیان دارم رو تغییر بدم دنبال تغییر این حس به حس خوب بودم اما نمیدونستم چطور،تا اینکه بعد ازدواج از طریق همسرم با سایت شما آشنا شدم،قبل از اینکه با سایت شما آشنا بشم،خودم میخواستم یه راهی وپیدا کنم برای تغییر این حس خوب،ولی موفق نمیشدم وخسته میشدم واعصابم خورد میشد،تا اینکه با خودم گفتم که وقتی انسان مریض میشه خودش که خوش رو درمان نمیکنه یا اینکه اگه دست یا پا آسیب میبینه خودش که درمانش نمیتونه بکنه،حتما باید دکتر بره،حالا چه برسه به روح که درمانش واجبتر از جسمه،چون اگه روح سالم باشه جسمم حتما سالمه،تااینکه پروردگار من رو از طریق همسرم به سایت شما هدایت کرد،استاد من چند مورد در رابطه با توجه به خواسته ها ونا خواسته خدمت شما ودوستان عزیز عرض کنم:
1-در مورد همسرم که واقعا همون خصوصیاتی که تو ذهنم بودو بهشون توجه میکردم رو الان همسرم داره و واقعا از خداوند بابت این نعمت سپاسگزارم
2-در مورد فرزند که تو ذهنم یه پسر با خصوصیاتی که تو ذهنم هستش فکر میکردم وانگار خدا از قبل بهم داده وباور داشتم که خدا بهم پسر میده و واقعا هم همینطور شده والان یه کوچولوی سالم تو راه هستش وتو همین ماه مهر بدنیا میادواسمش رو هم رایان گذاشتم که خودم بهش میگم رایان خان،که واقعا ازخداسپاسگزارم
3-در مورد شغلم بگم خدمتتون که دوست داشتم به شهر خودم منتقل بشم که از طریق دستان خداوند به راحتی هرچه تمام تر انجام شد وحالا میخوام دوباره بخاطر شرایط الانم برگردم به محل قبلیم،که مطمئنم بر میگردم
من به صحبت استاد عزیز که اگه به چیزهای بد یا خوب توجه کنی از همون جنس وارد زندگیتون میشه واقعا ایمان دارم و بخاطر همین جمله طلایی سخنان استاد رو باور داشتم و دارم وتا الان با خواست خدا موندم توسایت وخواهم ماند، من توجه به ناخواسته هام بیشتر از خواسته هامه که چند موردش رو خدمتتون عرض میکنم،هرچند که مثبت نیستند. اما استاد فرمودند هم تجربه توجه به ناخواسته هاتون رو بگید هم تجربه توجه به خواسته هاتون:
1-من رو سالم بودن ماشین خیلی حساسم البته بودم الان با هدایتهای استاد عزیز یکم بهتر شدم،همیشه به خراب شدن یه قسمت ماشین فکر میکردم و دقیقا همون جا خراب میشد تا اونجایی که مجبور شدم کامل اون قسمت رو عوض کنم بعضی وقتا میخواستم بفروشمش که ذهنم آزاد شه وراحت شم،چون تمرکزم رو میگرفت، دوستان چقدر بحث زیاد وهر چی مینویسی یهو یه مبحث دیگه توذهنم میاد که اینجا بحث کمبود و بحث محدویت به میان میاد که رو اینا خیلی ذهنم مقاومت داره که جای بحث نیست
2-یکبار که حسم خوب نبود تو خونه یهو شیشه توستر،بخدا بدون اینکه کسی دستی بزنه یا حتی نزدیکش بشه شکست و من اونجا گفتم این بخاطر احساس بد و توجه به ناخواسته ها میتونه باشه،حالا درست یا غلطش رو نمیدونم
توجه به ناخواسته ها زیادن ولی نمخوام زیاد در موردشون صحبت کنم.
استاد عزیز شما یه جایی فرمودین که ثروت فقط پول نیست،پول یک قسمت ثروت محسوب میشه،به همراه پول روابط، هم رابطه با حق، رابطه با خانواده منظورم همسر وپدرو مادر وبرادر وخواهر وفامیل،
رابطه با همکارو اجتماع، سلامتی هستش.
استاد عزیز خدارو شکر من از لحاظ روابط چه با همسرم چه با خانوادم عالیه،روابط اجتماعی هم خوب به بالاست که اگه ایرادیم هست مشکل خودمم که دقیقا بر میگرده به همین توجه کردن به ناخواسته ها،از لحاظ سلامتی خداروشکر باورزشی که میکنم و باتوجه کردن به سالم بودن وتوجه نکردن به بیماری سالم سالم هستم،اما یه ایراد بزرگ که دارم اینکه بخاطر اینکه خیلی به پول فکر میکنم البته به قول استاد کمبود پول ،زندگیم رو تحت شعاع خودش قرار داده و حسم خوب نیست وخیلی نجواهای شیطانی تو ذهنم میاد وبا اینکه میدونم همش نجواس ولی هنوز نتونستم موفق شم مهارش کنم وهمیشه این مسئله باعث شده که حسم خوب نباشه با اینکه استاد گفتن که تو هر شرایطی که هستی وبا هر شغلی که داری اگه بتونی احساست رو خوب کنی به مدارهای بالاتر میری،یکی دو مسئله دیگه خدمت دوستان بگم وحرفم تمام،من سال 98تو بورس سرمایه گذاری کردم وسود خوبی کردم وبخاطر طمع پولم رو بیرون نکشیدم وکل پولم رفت واین هم بخاطر باور کمبود هستش که تو ذهن من جا خوش کرده چون این حس وداشتم که این پول بدست من نمیرسه،یه موضوع دیگه خدمت دوستان بگم اینکه بنده به گرفتن وام خیلی توجه میکنم واز این نوع جنس اتفاق تو زندگیم پیش میاد والانم دوباره افتاده،وبهم پیشنهاد گرفتنش رو دادن،واین مسئله باعث بد شدن حسم شده و واقعا ذهنم خیلی مقاومت داره وهنوز نتونستم این موضوع باور کمبود رو درک کنم که میدونم خیلی آسیب میرسونه،واقعا احساس بد خیلی بده واز خداوند میخوام هدایتم کنه به مسیر درست که از زندگی لذت ببرم چون دنیا ارزش این همه اعصاب خوردی نداره،ببخشید دوستان اگه بعضی جاها ربطی به موضوع نداشت یا اینکه جمله بندیها خوب نبود،از خدامیخوام که کمکم کنه که بتونم ذهنم رو در رابطه با مسئله ثروت و باور کمبود کنترل کنم ونتایج عالی بدست بیارم وبیام تو سایت از نتایجم برای دوستان بگم،بازم ببخشید که وقت دوستان رو گرفتم،امیدوارم که همیشه حال دلتون خوب باشه که اگه باشه بقیه چیزهای خوب خودشون میان،به امید دیدار دوستان هم فرکانسی،دوستتون دارم عزیزان