در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
بنام خدای مهربان و بخشنده
سلام و درود فراوان برشما استاد بزرگوار
من هم مثل بسیاری از دوستان از آموزشهای شما بهره بسیار برده ام و نتایج خوبی گرفته ام وبسیار علاقمند به باورهای توحیدی و متفاوت شما و بهره گیری از مفاهیم قرآنی هستم. ولی موضوعی که بسیار ذهن من رو به خودش مشغول کرده اینست که شما گفتید کاردرست در مواجهه با مسائل پیش آمده در ایران بی توجهی به ناخواسته ها و توجه کردن به خواسته هاست و مبارزه کردن با آن اشتباه است.
استاد عزیزم با توجه به آموزه های قرآن وقتی اینچنین آشکار ظلم بزرگی به مردم یک جامعه میشود واکنش درست مردم سکوت کردن و نادیده گرفتن و کنترل ذهن است؟ اگر اینچنین است چرا پیامبر اسلام این شیوه را درمقابل مشرکان و ظالمان کافران درپیش نگرفت؟ وچرا در آیه ۷۵ سوره نسا خداوند میفرماید: ومالکم لاتقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساءوالولدان الذین یقولون ربنااخرجنامن هذه القریه الظالم اهلهاواجعل لنامن لدنک ولیاوجعل لنامن لدنک نصیرا
چرادرراه خداوبه خاطرمردان و زنان وکودکان ناتوانی که میگویند: ای پروردگارما،مارا از این قریه ستمکاران بیرون آر و ازجانب خود یار و مددکاری قرارده، نمیجنگید؟
آیااگریاران پیامبر به هنگام جنگ میگفتند که ما میخواهیم به نعمتهاو زیباییها توجه کنیم واگرتوفکرمیکنی با جنگیدن باکفر و شرک و ظلم میتوانی آنهارا نابود کنی سخت در اشتباهی کار درست را انجام داده بودند؟
درحالی که پیامبرهم باجنگیدن باشرک وکفر و ظلم نتوانست آن را نابودکند چون هنوز هم این موارد وجود دارند، بلکه پیامبر کار درست و تکلیف الهی خودرا انجام داد و ماهم نمیتوانیم به هیچ روشی این موضوعات رو ازبین ببریم چه جنگیدن و چه کنترل ذهن بلکه باید کار درست را انجام دهیم.
آیابراساس آموزه های قرآن انسان موحد در برابرظلم بایدروش نادیده گرفتن وسکوت رادرپیش بگیرد یا در برابرآن در،دل وبازبان وبا عمل ایستادگی کندو بیزاری جوید؟
خداوند هرلحظه درحال پاسخ دادن به درخواستهای ماست وباید به خواسته هایمان توجه کنیم ولی این بدان معناست که هیچ مسئولیت اجتماعی نداریم؟ ونباید ازظلم آشکار بیزاری جوییم؟
آیا مافقط در کسب ثروت وآرامش وعمل کردن به ایده هاو کنترل ذهن بایدایمان داشته باشیم یادرهنگام مواجهه با ظلم آشکار با ایمانی که شجاعت در عمل می آورد بیزاری از ظلم را فریاد بزنیم؟
آیا مردمی که ظلم رابپذیرند خود در گناه ظالم شریک نیستند؟
استاد عزیزم میدانم قطعا آنچه شما فکرمیکنیدو انجام میدهید درست تر است بنابراین ازشما میخواهم دراین موردخاص توضیحات بیشتری بدهید تا ارتباط بین شیوه و رفتارشما با آنچه درقرآن وشیوه پیامبراسلام در مورد برخورد با ظلم وستم و ستمگر بیان شده را درک کنم.سپاسگزارم.