قانون تغییر ناخواسته ها

در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه  آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.


منابع بیشتر:

بررسی حجاب در قرآن

با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی

تمرکز بر بهبود آنچه می توانم

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    389MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها
    49MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه(نرگس) علی پور» در این صفحه: 3
  1. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1326 روز

    بنام خدا

    سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم!

    بهشتی که درسهایش هر ثانیه برای من یادآور سعادتمندی دنیا و آخرت هست..

    سپاسگزار استاد عزیزم میباشم.که با هدایت پروردگار این نشانه رو روی سایت بینظیرش قرار داد،تا ما رو متاهدتر’کند برای تاهدمون در اینراه راستی و درستکاری..

    ….

    حدودا چند روزیه بازم یه تضادی به ظاهر ناجالب و پیش افتاده توی روابطم پیش اومده.

    جوری که حالمو خیلی دگرگون کرده بود..

    که گفتم خدایا تو خودت بدادم برس من باید چکار کنم …

    چون میدونستم این تضاد داره درسهایی رو بهم نشون میده.و من مورد ازمایش پروردگارم قرار گرفتم..ببینم آیا از درسهایی که طی این مدت یاد گرفتم…آیا میتونم توی عمل انجامش بدم یا نه!

    خیلی برام رنج آور شده بود..ولی سعی میکردم که قانون رو از یاد نبرم.با هر طریقی بود تونستم یکم هی بهتر بهترش کنم.

    دقیقا قبلا اگه این مورد برام پیش میومد بجاهای خیلی باریک کشونده میشد..

    این وسط الله اکبر از نجوا…یحرفهایی بهم میزد..یه صحبتهایی میکرد..که فقط داشتم میگفتم…خدایا این ذهن چقدر آشوبگره..

    وقتی تو این فضاها قرار میگیرم..بیشتر ذهنو درک میکنم.که چه اشوبگریه..فقط میخاد کاری کنه که تو بیشتر حمله ور بشی..

    تا عصر این شخص.رفتارش بیشتر شد..تنها کاری که کردم گفتم خدایا تو بهم کمک کن من عاجزم.من نمیدونم چکار کنم.تو خودت بهم کمک کن..

    به لطف خدا یه اتفاقی این وسط باعث شد..حدودا چند ثانیه طول کشید..باعث شد که این مورد از من دور بشه اینم به روش ناجالب.که دست و پا میزد..

    …..

    دیگه به راه بن بست رسیده بودم.دیگه راهی نداشتم.نه میتونستم باهاش درگیر بشم..اصلا در ،مورد این شخص و کاراش، دهانمو باز نکردم.حقیقتا یکم عاجز شدم..ولی گفتم خدا تو بهم بگو.من الان چکار کنم..که این اتفاق افتاد..و اون شخص فقط داشت تقلا میکرد!

    استاد عزیزم.!نمیگم خیلی خوبم تو قانون.چون ذهن همیشه در حال انجام کارش هست..

    جاهایی یه فتنه هایی میده..همون لحظه مات و مبهوت میشم از وسوسه هایی که میکنه

    خیلیم سخته که بخای تو اون شرایط خودتو بکشونی بیرون..

    این وسط نجوا.و وجود الهی درگیره..خیلی شدیده..انگار تو جنگ بزرگی قرار گرفتی.حالا باید بتونی اونو بنفع خودت تموم کنی…

    تنها کاری که کردم اعراض و چفت دهنمو بستم.دقیقا این فایل مهر محکمی بر قلبم زد..که اگه در موردش صحبت کنی.بشکل مختلف از طریق ادمهای دیگه این موضوع برات تکرار میشه…

    تنها کاری که انجام باید بدم..همینه کنترل ذهن..در مورد چیزهای جالب زندگیم.و نعمتهایی که دارم صحبت کنم و در موردش سپاسگزاری کنم…

    دقیقا تایید خداوند رو بعد از اعراض دیدم با واضح و بسیار دقیق…

    ……

    خداوند خودش بکمکم اومد..بواضح با چشمم دیدم…که گفتم خدا تو بهم کمک کن.من دیگه ناتوانم.

    این موضوعات خیلی توی دورانی که داشتم روی خودم کار میکردم،(بحث روابط)،’ توسط اطرافیانم برام پیش میومد.که مشکل از خودم بود کم کم تونستم کنترلش کنم.

    ولی اگه من شخص قبل بودم.این تکرار و مکررات جنگ جدال تو روابط هر روز هروز بیشتر بیشتر میشد تا خودم خودمو قربانی و از بیین میبردم.

    و نتایج خیلی برام مشهوده بقول شما استاد عزیز به قسم حضرت عباسم نیست..

    و از زمانی که روی خودم کار کردم..و بیشتر جنگ جدال که در این مورد برام پیش میومد بخاطر شرکم نسبت به افراد بود..وابستگیهای بی مورد..و بزرگ کردنشون تو زندگیم بود..

    و از موقعه ایی که شجاع شدم و تونستم روی خودم کار کنم ..و تکاملی و بسیار دقیق ..کم کم تونستم روی زیباییهای زندگیم نگاه کنم..و نمیگم خیلی خوب و سعی کردم.چون نتیجشو به وضوح دیدم..و تمرین بکار بستم..

    به لطف خدا تونستم بهتر بشم و بتونم آرامش بیشتری تو درونم ایجاد کنم.

    دیروز به سرگشتگی رسیده بودم..تا اونجایی که تونستم تسلیم شدم گفتم خدا تو بهم کمک کن.که دقیقا احساس کردم اون موقعه ایی که برای فرعون اون اتفاق افتاد..دقیقا برای این شخص همینجور اتفاقی افتاد..که دست و پا میزد..

    گفتم خدایا اگه تو بهمون رحم نکنی ما خیلی عاجزیم.ما انسانها خیلی ناتوانیم بزرگی خداوند رو تو اون صحنه حس کردم.و حقیقتا یه حس آرامش بدستم داد..

    و نکته بعد..چند تا این نمونه تضاد برام پیش اومد..یکیش خیلی برام بولد بود.

    شخصی با توهین وحشتناک.که خداوند همون شب الهامشو واسم فرستاد.گفتم خدایا تو ختم بخیر کن.

    همون شب انگار بین جهنم و بهشت بودم.حالا یه راه مونده انتخاب کنم.

    این فرد تا تونست در مورد من شروع کرد توهین کردن.و همینجور برای خودش بافت..

    چه اتفاقی افتاد هیچ کس به من حرفی نزد…خودش به اعمال کاراش رسید خدادند بهم نشون داد..

    که اون درگیری برای من مایه خیرو برکت شد..

    فقط گفتم خدایا..بازم ناتوانم !تو بهم کمک کن.!تو خودت منو رهبری کن.من هیچی نمیدونم..

    میخام بگم..من تو این تضادهایی که برای من پیش اومد که مایه خیر و برکت برای من بود…

    و بخاطر باورهای خودم بود..و باید درسشو یاد میگرفتم..

    همه اینها چیزی که منو بخودش پایبند کرد..این بود که من سکوت کردم و هیچی نمیگفتم..

    اینقدر اطرافیانم حرف میزدن..انگار روی من ابسرد ریخته بودن..

    چون میدونستم باید زیپ دهنمو بکشم.یا کارهایی انجام میدادم.و خودمو مشغول کامنتا و سریال ها میکردم تا بتونم خودمو آروم کنم.

    من سپاسگزار خداوند که این قانون زیباییش را برای ما قرار داد…

    که بدونم به هر چیزی که توجه کنم از جنس اون وارد زندگیم میشه.

    و کنترل ذهن همینه بخاطر همینه پاداشش خیلی زیاده..

    و آگاهانه تمرکز روی زیباییهای الان زندگیم چه چیزهای خوبی رو میتونه تو اینده بزام رقم بزنه.

    انشالله که اینحرفا در عملم انجام بشه..واقعا حرف تا عمل خیلی متفاوته

    وقتی توی یه فشار قرار میگیرم.استاادم اون موقع معنای عملکرد رو بیشتر درک میکنم.

    چون هنر عملکرده..نه حرف مفت!…

    همه چیز کنترل ذهنه..از موقعه ایی که فهمیدم ورودیامو کنترل کنم.و خیلی جاها هم هست افراد دوربرم صحبت همین بحثای بی ارزش رو میکنن ..و من سکوت میکنم ..یا از افراد دوری میکنم.چقدر اون حرفها بی ارزش میشه ،برام!دیگه یادم میره..

    چون زیپ دهن بستن یه هنریه که میتونه تو رو انتخاب کنه بسمت بهشت دنیوی و اخروی.

    فقط کل بازی همینه که خودتون این قانون رو بارها بارها به ما یادآور میشید..

    انشالله همیشه سپاسگزار داشته هامون باشیم..

    زندگی یه فرصت خیلی کوتاهیه .انشالله که بتونیم عمل کنیم.خودمو میگم..که سعی کنم عمل کنم.و هر روز بهتر بتونم کنترل روی زندگی خودم و افکارمو داشته باشم.مخصوصا اینروزا دارم بصورت تمرکزی رو باورام کار میکنم.که بتونم کشتیمو به ساحل آرامش برسونم.

    که فقط راهش کنترل ذهنه!چون درد و چک و لگدشو خیلی خوردم!

    روزی که آرزو داشتم یه صبحی برسه..که من روابطم آرامش داشته باشه..

    روزی برسه تا من تو بهشت زندگی کنم.

    و روزها روزها دنبال این هدفم بودم..

    که لطف خداوند شامل حالم شد..و به من عزت و جلال داد.تا من بتونم زندگی بهشت رو در همین دنیا تجربه کنم.

    و خیلی خوشحال و سپاسگزارش می باشم.که یه روز دیگر را بهم داد.تا بتوانم در مکتب بهشتیم کامنت بزارم..

    و بدونم با جنگیدن با بحث کردن و با غر زدن هیچی درست که نمیشه!بدترم میشه…و هر روز هروز هروز خودمو بیشتر نابود میکنم ..نابودی که من جز یه مرده متحرک نیستم..و این واقعیت جهنمو توی زندگیم توی اطرافیانم بصورت واضح میبینم.ولی تنها کار من اعراض کردن و پناه آوردن بخداوند و قرآن و این سایت و کامنتای دوستان با ارزشم..برای جاگذاری نکات بهشتیم!….تمام ..تمام…تمام…

    باید قدردان لحظه به لحظه این بهشتمون باشیم..و گوش بفرما باشیم..حهاد در راه خدا ..یعنی جهاد در برابر کنترل ذهن..

    کنترل ذهنی که جز وسوسه و نابودی چیز دیگری نداره.

    خدایا پناه میبرم بخودت از شر شیطان رانده شده..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1326 روز

    سلام حامد عزیز.

    دوست عزیز هم فرکانسیم.

    هر چقدر خودمو جست و جو میکنم و خوشناسمو قوی میکنم.

    بیشتر احساس میکنم موضوع توحیدی موضوعیه که باید خیلی بیشتر از اینها روش کار کنیم.

    چون خوشبختی و سعادتمندی ما انسانها را شامل میشه…

    چقدر این باور هم زمانی در زمان و مکان مناسب…داره بیشتر ما رو قویتر میکنه..بیشتر وجود الهیمونو بولد تر میکنیم..

    چون با درک قانون الهی میتونیم این همزمانیها را درک کنیم.

    و بیشتر قدمهای توحیدمونو گسترش بدییم!

    صحبتهای زیبایی در مورد توحیدی بودن کرده بودین..خیلی بهتون افتخار میکنم..که با ترستون مواجهه شدین.و پا در راه توحید گذاشتین..

    آقای حامد عزیز! سفر تغییرتونو و هر روز بفکر بهبود پیدا کردنتونو از جان و دلم بهتون تبریک میگم.!

    امروز داشتم کلیپی از آفرینش آسمانها را نگاه میکردم..

    چقدر بخودم فکر کردم.چقدر خودمو خودشناسی کردم.!چقدر ما راحت دارییم باج میدیم به عوامل بیرون برای رسیدن به خاسته هامون..

    خداوندی که اینهمه عظمت را برای ما بندگانش مسخر کرده…

    حالا ما با ناآگاهی و نشاختن درونمون وجود الهیمونو از خودمون دور میکنیم..

    بقول قرآن پوشش بر قلبهاتون…

    چقدر میتونه ما رو از وجود در صلح بودن با خودمون دور کنه..

    و طبق قانون اثراتش ما رو نابود کنه!

    انشالله شخص خودم.بتونم در این مسیر با تعمق بیشتر..این آیه الفاتحه.رو سوره حمد سوره ستایش رو مدام برای خودم تکرار کنم.و بدونم…

    رحامنیت و مهربانیت پروردگار برای شخصی میباشد..که بتونه طبق قانون عمل کنه..

    من مدار سیارات و کهکشهانها همه طبق برنامه ریزی عمل میکنن…

    و باج دادن به اطرافیانمو بگیرم و بخدای خودم بدم..

    و پرکرش عزت نفس رو هر لحظه در دزونم گسترش بدم.

    ممنون و سپاسگزار دعای زیباتتون هستم.

    کامنتتون سراسر توحید بود..

    و سپاسگزار خداوندم که هر روز روز بهبود گرایی رو بر سرم جاری میکنه تا بیشتر درکش کنم و در راه توحیدی برای همیشه ادامه بدم…

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجوییم.

    خدایا مرا براه راست راه کسانیکه نعمت بخشیده ایی نه راه گمراهان و زیانکاران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1326 روز

    سلام آقا رضای عزیز.

    خیلی سپاسگزار خداوند هستم..که داره منو با افرادی هماهنگ میکنه تا بیشتر درونمونو کندوکاو کنیم..

    و این مثال شما!یادم به خودم افتاد..قربون عدل الهی برم…

    یادم از روزهایی افتاد که داشتم از این تفکرات خشم خودمو به دیگران انجام میدادم.

    و چقدر توهین و تعنه میزدم.یا مسخره میکردم..و در قبالش خشم شدید به رفتار دیگران میگرفتم.

    چند روز پیش سر تضاد راجع به رابطه برام پیش اومد.خیلی بهم ریختم!

    اون تضاد درس بزرگی برام داشت..

    ولی حرف شما و نکته سنجتون راجع به آزادی..و برخوردتون نسبت به رفتار دیگران…

    یادم از رفتار خودم اومد…

    چقدر ماها بعضی موقعها.یه اتفاق ناگهانی پیش میاد.وقتی یکم تمرکزی روی خووشناسیمون کار میکنیم…

    بخودمون میگیم دلیل رفتارمون چی بوده؟

    الله اکبر….

    بعد میفهمیم اون باور درونیمون چیه؟

    خداوند را شاکرم که همچنین دوستانی را به من هدیه داده..که یادمون نره..ما هیچ وقت کامل نیستیم.ولی با هر روز کار کردن رو خودمون و رنگ کردن باورهای منفی میتونیم بهشت دنیا و آخرتمونو بسازیم.

    خداوند را شاکرم…که دارم پیام زیبای شما رو میخونم

    رضای عزیز یادم از گذشته خودم افتاد یه لحظه!

    یادمه من اصلا تو این فضا نبودم.ولی شب که میشد..زیر پتو تو خلوت تنهایی خودم.رفتارمو ورانداز میکردم..

    و میگفتم من نباید اینکارو انجام بدم یا چرا اینجوری کردم.

    در کل همون موقع داشتم از قانون استفاده میکردم.ولی اگاهی کامل نداشتم..

    و بازم الهام خداوند برای بهتر شدنم..اینه از امشب بشینم دلیل رفتارهامو برانداز کنم.

    و با خودم صحبت کنم.

    و دلیل رفتار و افکارمو بیشتر مورد بررسی قرار بدم!

    چون هر چقدر بیشتر خودتو بشناسی بیشتر میتونی خدا رو بشناسی…خودشناسی با خداشناسی عمیق میشه…

    انشالله در اینراه سعادت بتونم ادامه بدم و از کامنت شما دوستان غار حرائم به درستی عمل کنم.و همیشه بفکر اصلاح باشم.نه حرف مفت!…الهی آمین یا رب العالمین.!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: