در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
درود بر استاد گرانقدر و دوستای عزیز
و اما توجه به ناخواسته ها یا توجه به خواسته ها
من از وقتی با قانون آشنا شدم تا وقتی که فهمیدم یکی دوماه تو در و دیوار بودم یه اشکال بزرگ داشتم
اونم درک این مسئله که جهان احساس نداره
شاید یه جمله ی کوتاهه ولی درکش صفحاتی پر میکنه از توضیح
من قبل اشنایی فکر میکردم خدا دلش میسوزه وقتی عجز و لابه کنی یا جهان میگه آخی طفلکی چقدر سختشه بزار اینو بهش بدیم چه سختی داره متحمل میشه که البته خودم الان خندم میگیره
حالا با قانون آشنا شدم ولی این پایان این طرز تفکر نبودهرچند که اوایل فکر میکردم خوب درک کردم
ولی تازه خودشو داده بود به یه طرز فکر جدید ، اونم اینکه من توجه کنم به نعمتا و اتفاقای خوب و سپاسگزاری و … ولی به چشم همون مظلومه و به چشم معامله که ببین خدا این اتفاق بده این ناخواسته این شرایط نا دلخواهه هستا ولی من چه بنده خوبی ام دارم به اینا توجه میکنم
حالا اون موقع مغز من شده بود میدون جنگ و خواسته و ناخواسته قاطی و در حال چالش و من که گیج و پر از تشویش شده بودم تو چالش و جنگ خودساخته که داشت به فرسایش بیشتر منو سوق میداد
تا ریشه و علت این جنگ ذهنی خودساخته رو یافتم
بله جهان احساس نداره ، جهان منطقی و حق بدی نیس ، جهان احساساتی عمل نمیکنه ، جهان یه چرخ دنده عظیمه که تو یا مثل یه چرخ دنده خودتو جا میندازی بین دنده ها و پیشرغت میکنی یا میری زیر این چرخ دنده و له میشی و استخوناتم خرد میشه بدون هیچ ترحم و هیچ دلسوزی و احساسی
و البته نکته بعدی که به خودم متذکر میشم اینه که خدا به ظاهر و باطنت آگاهه، یه حائله بین تو و قلبت، یعنی هرچیزی قبل از اینکه خودت بهش آگاه شی خدا بهش آگاهه اینا یعنی خدا اثبات نیاز نداره خدا احساساتی عمل نمیکنه به قول استاد طبق قانون عمل کنی نتیجه میگیری طبق قانون عمل نکنی نتیجه نمیگیری تموم شد رفت ، این دوتا نکته کمک میکنه دیگه عمدا دنبال ناخواسته ها نری چالش بسازی واس خودت
یا مثلا عمدا نگی پس اون چی میشه! خب اون هست همونجا ، تویی که با توجهت انتخاب میکنی از اون یکی بیشتر داشته باشی یا از این یکی، نمیتونی ناخواسته رو تغییر بدی با توجه گذاشتن روش بلکه داری از اون جنس بیشتر سفارش میدی و جهان قانونمند بی احساس هم سفارشتو دریافت میکنه و نتیجه تقدیم میکنه .
از وقتی فرکانسامو خالص کردم اصلا خدا داره راه به راه برام غوغا میکنه و من اشک میریزم از این همه قانونمندی از این همه هدایت از این همه به موقع همه چی جور شدن و فراهم شدن
بخدا که راهش همینه و جز این نیس خواسته ات هرچی که باشه در هرررررر شرایطی که باشی در هر موقعیتی که باشی، من با تموم وجود تجربش کردم که توجه به خواسته ها و نعمت ها و اتفاقای خوب= کلی اتفاقای عالی تر، خوب پیش رفتن همه کارا ، اجابت خواسته ها از هیچ مطلق و
البته
توجه به ناخواسته ها=ناخواسته بیشتر
بچه که بودیم وقتی دیر به صبحگاه میرسیدیم با هزار ترفند خودمون رو تو صف جا میکردیم که ناظم نفهمه دیر رفتیم و گاهی موفق میشدیم و حالا مثل اون موقع گاهی فاز زرنگی برمیداریم که مثلا قوانین خدا رو دور بزنیم یا به شیوه خودمون پیش بریم و نتیجه درست بگیریم بجاش چک و لگدی میشیم