در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
سلام استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم عزیز خداقوت، اول از همه خدا رو شاکرم به شدت که با شما آشنا شدم امروز دقیقا 200 روز هست که من عضو سایت شدم و قبل از اینکه وارد سایت بشم با شرکتی که کار میکردم وویسهای رایگان توحید وخلق باور شما رو تو واتساپ برامون تو گروه کاری گذاشتن و من وقتی گوش دادم واقعا به دلم نشست صدا و محتوای این فایل صوتی و بعد اون فایل رو برای دوستانم فرستادم چون خوشم اومده بود و یکی از دوستانم که با شما پیشتر آشنا بود گفتن شما این وویس رو از کجا آوردید چون ایشان استاد بنده هستن و من براشون توضیح دادم از اون روز به بعد من روز به روز بیشتر و بیشتر شیفته شما مخلوقات محبوب خدا شدم و بعد چند هفته دوستم پیشنهاد کرد که تو سایت ثبت نام کنم و از ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ عضو سایت شدم و از اون روز کلی فایل رایگان گوش دادم و سعی میکنم که تمرکزم روی خواسته هام باشه و کانون توجه ام رو کنترل کنم احساس میکنم مدارم هر روز در حال تغییر هست هر وقت احساس ناخوشایندی دارم فایلهای شما رو گوش میدم و حالم عالی میشه و انگیزه میگیرم و کارهام رو انجام میدم و اتفاقات خوبی بعدش میفته که سورپرایز میشم مثلا یه چیزی یا اتفاقی دوست دارم بیفته و تو دلم با خدا نجوا میکنم و سریعاً اجابت میشه مثل قضیه جا به جایی محل زندگیم و برگشتن به شهر محل زندگیم بعد ۱۱ سال و پیدا کردن شغل جدید برای همسرم در این شهر که فکر میکردم محال باشه بعد ۱۱ سال یه روز عصر همین طور خودمونی از خدا خواستم گفتم خدایا من خیلی دوست دارم به شهر زادگاهم برگردم و نزدیک خانواده ام باشم ولی از دست من کاری بر نمیاد فقط خودت میتونی باورتون بشه همین رو گفتم شب رفتیم بیرون دوست همسرم ما رو دید و پیشنهاد کار رو در شهر زادگاهم داد و الان نزدیک یکماهه ما اومدیم شهر جدید پیش خانواده ام بعد ۱۱ سال و تو این چند روز هم به خاطر این اتفاقات توکشور خیلی پیش خودم میگفتم کاش استاد عباس منش میومدن و چیزی میگفتن چه طور خودمون رو آروم کنیم اصلا طبق قانون جهان هستی چطور برخورد کنیم دو روز پیش خدا رو شکر به این فایل هدایت شدم و واقعا یکه خوردم گفتم قربونت برم خدا که هر چی طلب میکنم سر راهم میگذاری البته من خدا رو شکر خیلی پیگیر اخبار و حواشی نیستم تلویزیون نمی بینم ولی تو خانواده خودم و همسرم در مورد این طور قضایا صحبت میکنن ولی واقعا من هم به این قضیه به صراحت ایمان دارم که به هر چی فکر و توجه کنی بیشتر وارد زندگیت میشه به قول قدیمیا از هر چی بترسی سرت میاد و من خوشبختانه پی این مسائل رو نمیگیرم و از وقتی که با شما استاد عزیزم و طرز نگرش و قانون جهان آشنا شدم روز به روز آرام تر و زندگیم بهتر شده انشالله طی روزهای آینده اتفاقات عالی که منتظرشم بیفته میام مجدد کامنت میذارم ایکاش به جای تمرکز بر پوشش ظاهر افراد بر هر آنچه که بر چشم ظاهر و باطن ما پوشش گذاشته که نتونیم زیبایی ها رو ببینیم بیشتر توجه کنیم به امید اون روز که حال تک تک مردم جهان مخصوصا مردم سرزمینم عالی باشه و همشون از زندگی لذت ببرن در کنار هم. استاد عزیزم سپاسگزار وجودتونم و خیلی دوستتون دارم 💐💐♥️