قانون تغییر ناخواسته ها

در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه  آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.


منابع بیشتر:

بررسی حجاب در قرآن

با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی

تمرکز بر بهبود آنچه می توانم

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    389MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها
    49MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نیلوفر قاسمی» در این صفحه: 2
  1. -
    نیلوفر قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1157 روز

    به نام خدا مهربان

    میخواستم الان برای خودم تو گوگل کیپ یه یادداشت بنویسم گفتم کاش برم تو سایت کامنتش کنم اما اصلا نمیدونستم توی چه فایلی که یهو به شکل معجزه اسایی هدایت شدم به این فایل و فایل قبل

    و یه حسی گفت بشینم از اول نکته برداری کنم این فایل های بی نظیر رو چون خیلی فایل های با ارزشین خییییییلی

    من یه چند روزی بود که از یک حال فوق العاده خیلی خیلی خیلی خوب

    یا بهتره بگم فرکانس خیر و نعمت

    انگار با توجه به نکات منفی و اومدن ترس ها باز اومدم به فرکانس‌نا امیدی

    خب اولش که من حس میکنم به خاطر این بود که شروع کردم‌مقایسه کردن زندگیم و خودم با افراد دیگه

    که اره نمیدونم چرا انقدر شرایط مالی من سخته فلانی چقدر راحت به همه چیز رسیده

    یعنی جای تحسین و الگو برداری شروع کردم‌به مقایسه و احساس قربانی کردن

    از طرفی شرایط سخت خانوادم رو میبینم و به شدت میریزم به هم که چرا نمیتونم براشون کاری کنم

    چرا اینهمه تلاش میکنن باز استرس پول دارن

    چرا اتفاقات مالی خوب نمیافته

    یا تمرکز بر نکات منفی رفتاری خواهرم

    که چرا تمبلی میکنه تو کارای خونه چرا کمک ما نمیکنه

    یا تمرکز بر ایراد گرفتن از اخلاق پدرم

    که چرا انقدر به خودش سخت میگیره

    واقعا گاهی خیلی برام سخت میشه تمرکزم رو بزارم رو خودم

    و همش میخوام‌ شرایط بیرونی رو کنترل کنم

    اگه مشتری نیاد

    اگه ایده ام جواب نده

    اگه‌ سوتی بدم تو کار‌

    و اهرم‌ رنج و لذت ذهن من رو در مورد رسیدن به هدفم کاملا تغییرش میده

    و کنترل ذهن در چنین شرایطی به شدت سخت میشه برام

    چرا ؟؟

    چون‌شرایط بیرونی رو اخه چطور میشه تغییر داد

    یا من چطور‌میتونم جلوی بالا رفتن سنم رو بگیرم؟؟؟

    اینم‌ شده باگ جدیدم که به خودم میگم داره میشه 25 سالت ولی به اون هدف خاص نرسیدی

    و انگار‌یادم رفته چه چالش هایی رو پشت سر گذاشتم‌

    یا بارها جای اینکه تجربه های گذشتم بشه عامل حرکت همش رو تجربه های تلخ تمرکز کنم

    رو چیزی که در حال حاضر تحت کنترل من نیست گذشته و تموم شده

    و یادم‌میره که من فقط میتونم افکار و فرکانس های در حال حاضرم رو کنترل کنم

    من‌فقط میتونم باور های خودم رو تغییر بدم

    و اونوقته که طبق قانون شرایط بیرونی برای شخص من تغییر‌میکنه

    فقط برای شخص من که در اون‌فرکانس هستم

    و این موضوع میتونه چالش برانگیز باشه اگه کنترلش نکنی

    واقعا زمانی‌که رو عوامل بیرونی تمرکز‌کنی زندگی یک جهنمه‌واقعیه

    و من الان تنها کاری‌ که میتونم‌ بکنم اینه‌که ذهنم رو کنترل کنم و باور های خوبی رو بسازم که هم جهت با خواسته هامه :)‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    نیلوفر قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1157 روز

    سلام به صدف عزیز

    هرچقدر از معجزات سایت و بودن با شما دوستان عزیزم‌بگم کم گفتم

    اصلا اینکه این کامنتم‌ریپلا گرفتی خیلی جالب بود

    چون من اصلا چند بار تاریخ رو نگاه کردم

    و چون خیلی تمرکزم رو دوره کشف قوانینه اصلا یادم نبود که کامنتی نوشتم‌زیر فایل های دیگه سایت

    و کلانم‌ زیاد فعالیت ندارم و تمرکزم رو دوره است

    اما یکی دو روز بود احساس بی‌ انگیزگی میکردم‌و نمیرفتم سمت کارهام

    تا اینکه ریپلای شما باعث شد کامنتم رو باز بخونم…

    من‌ اصلا باورم نمیشه یک ماه پیش تو همچین اوضاعی بودم !

    واقعا به شکل شگفت انگیزی هیچ کدوم این فکرا و حسا نیست

    و جالبه اوضاع و شرایط از هر نظر تو خونه ما بهتر و بهتره

    پدرم ماشینش رو عوض کرد و یه ماشین خیلی بهتر که ما فکرش رو هم نمیکردیم گرفت

    مشکل مالی به مراتب خیلی کمتر شده

    و اون روز داشتم دقت میکردم‌اصلا چالش مالی وجود نداره فقط باید ورودی افزایش پیدا کنه

    چقدر من سپاس گزار تر شدم

    چقدر احساس لیاقتم افزایش پیدا کرده

    و واقعا ذهن من درگیر اون مسائل نیست

    و در مورد‌ رفتار های خواهرم خیلی تمرکزم رو گذاشتم رو نکات مثبت و رابطمون رفته رفته عالی شد

    یا حتی چقدر میتونم بحث های کوچیک‌رو کنترل کنم و عصبی نشم یا اروم کنم خودم رو

    چقدر اروم ترم

    چقدر شاد ترم

    چقدر سپاس گزارم ترم

    چقدر درکم از جهان بهتره

    چقدر تمرکزم‌رو از شرایط نادلخواه برداشتم و گذاشتم رو اینکه چطور نسخه بهترین از خودم بشم….

    راستش خیلی خوشحالم به خاطر این هدایت

    چون‌باز ذهنم داشت گولم میزد که به هدفای بزرگت نرسیدی و این پیشرفت های فوق العاده رو نمیدید

    ما گاهی یادمون میره ارامش و شادی چه‌نعمت بزرگیه و از دستش میدیم چون سپاس گزارش نیستیم چقدر خوشحال شدم از خوندن دوباره کامنتم و درسی که شما ازش گرفتی

    خواستم باز این اطمینان رو به شما بدم که اگه تمرکزت رو بزاری رو خودت

    و هر روز که از خواب بیدار میشی به خودت بگی امروز چطور نسخه بهتری از خودم باشم

    نگرانی های ارام ارام حذف میشن و شرایط بیرون به طرز شگفت انگیزی عالی میشه

    من هنوز باورم نمیشه این تغییرات برای یک ماهه…..

    و من الان یه انگیزه و انرژی بالایی که گرفتم

    که فردا پاشم

    با انرژی خواسته های روزانه ام‌و سپاس گزاریم رو بنویسم و با یک انرژی بیشتر برم به سمت کارهام :))))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: