قانون تغییر ناخواسته ها

در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه  آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.


منابع بیشتر:

بررسی حجاب در قرآن

با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی

تمرکز بر بهبود آنچه می توانم

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    389MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها
    49MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سید مصطفی رضوی» در این صفحه: 1
  1. -
    سید مصطفی رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1032 روز

    سلام و‌درود ب

    چقدر این جنس نگاه و‌این جنس صحبت زیباست و‌ کارا

    سالها بود بخاطر همین نوع نگاهم و همین جنگیدنم با مسایلی که دوست نداشتم با همسرم با شریکم با دوستم و با مدیرانم دچار مشکل بودم و همیشه فکر میکردم با تغییر مکان و‌تغیر شریک و‌تغییر هر چیزی جز خودم میتونم از شر این بی عدالتی و بی نظمی و هر چیزی که دوست نداشتم ، خلاص بشم و شرایط رو‌عوض کنم

    تا همین بهار امسال ۱۴۰۱ نزدیک به ۱۰ بار شغل عوض کردم و هیچ وقت متوجه نبودم که نه تغیر شغل و‌نه تغییر شریک دردی از من دوا نخواهد کرد

    باید نگاهم و باید باور و ذهنم رو‌تغییر میدادم

    در سال ۹۷ یک فایل از صحبتهای استاد رو دیدم و فقط در گوشه ی ذهنم اسم و‌نامی از استاد بود نه با نگاه زیبا بلکه با خشم نسبت به نگاهی که استاد داشت

    اما هنوز در مدار تغییر نبودم و در حال دگردیسی و تغییر بودم و این تغییر سالها طول کشید تا در مداری قرار بگیرم که نیاز به تغییر رو ،‌حس کنم

    در اون دوره تازه وارد یک چالش شدید مالی بودم و تونستم خودم رو رها کنم و این رها کردن و به استقلال مالی رسیدن بعد از چند سال دوباره به خاطر باورهای اشتباهم، من و به روز اول برگردوند. از اون زمان تا حالا حدود ۵ سال میگذره و من در دوره های موفقیت زیادی شرکت کردم اما همیشه اون حرفهایی که ذهنم دنبالش بود رو نشنیدم و اون حقیقتی که از یک اصل مطلق عنوان میشد، به گوشم نرسید قطعا جهان داشت من و‌هدایت میکرد تا از کوه بزرگ شناخت و باور و‌ حقیقت با ادمها و اساتید مختلف بالا برم تا به کسی برسم که دست من و در دستان مهربان خدای یکتا و قدرت مطلق بذاره، تا ارام و‌اسوده برای یک لحظه بتونم انچه در این چند سال عمرم گذشته رو درک کنم و‌معنی و مفهوم رب و توکل رو درک کنم

    همیشه به دیدار شمس و‌ مولا نا و (کو) (کو)کردن مولانا فکر میکردم و‌میدونستم این (کو )(کو‌ )کردن من رو پیش کسی خواهد برد که جنس حرفهاش ارامشه و‌جنس حرفهاش از زمین نیست کسی که وصله و این اتصال من رو‌ هم به وصل میرسونه

    از زمانی که چشم باز کردم مشغول فعالیت در بازار بودم و همیشه خودم رو در دریایی میدیدم که هیچ ساحلی نداره یا اگر ساحلی هست این ساحل کاملا موقتیه…

    همیشه حسم این بود که هیچ وقت ارامش در زندگیم جایی نداره و این ارامشهای موقتی به زودی ناپدید میشه اما در سو سوی ذهن و باورم میدونستم کسی هست که در این دریای متلاطم نگاه و فکرش من به خدا میرسونه… کسی هست در ذهنم غوغا میکنه..

    خدا رو شکر میکنم خدا رو انگونه که هست دیدم

    نه انگونه که میپنداشتم خدا رو دیدم‌چون جنس حرفها خدایی بود جنس حرفها نخواسته ها نبود ارامش بود در میان انچه خواسته ام…

    حالا نه با غوغایی، اشفته میشم و نه با جمعیتی همراه.. چرا که خودم رو کامل شکستم تا دوباره شکل بگیرم…

    تولدم مبارک چرا که تازه متولد شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: