قانون تغییر ناخواسته ها

در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه  آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.


منابع بیشتر:

بررسی حجاب در قرآن

با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی

تمرکز بر بهبود آنچه می توانم

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    389MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها
    49MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا محمودآبادی» در این صفحه: 4
  1. -
    زهرا محمودآبادی گفته:
    مدت عضویت: 977 روز

    سلام میخوام داستان یک تغییر کانون توجه رو بگم بهتون

    اینکه من توی محل کار به یه تضادی برخورد کرده بودم و رفتاری رو می‌دیدم که قبلا بارها از دوستم دیده بودم

    و چون تایم زیادی رو توی محل کارم میگذروندم خیلی اذیت میشدم و حتی میومدم خونه بهش فکر میکردم

    اومدم بعد چند روز تصمیم گرفتم شروع کردم به ندیدن و نشنیدن

    انگار من توی یه دنیای دیگه ایی از بقیه همکارامم و فقط تمرکزم رو روی کارم و بهتر شدنش و حرفهایی که کارفرما میزد و باید انجام میشد و وظایفم گذاشتم

    و کلا اون موضوع رو توی ذهنم کمرنگ کردم و بیشتر به سمت رهایی و بی توجهی پیش میرفتم

    یه روز صبح که اومدم سرکار دیدم اون شخص خودش از اونجا رفته

    بدون اینکه به من موضوع برگرده یا هرچی

    و خدا اینکارو کرد واین پاداش آدمیه که کانون توجهش رو کنترل میکنه و توجهش رو از ناخواسته برمیداره وروی خواسته میذاره این یعنی بهترینش بهترین چیزی که میشد و میشه انجام داد

    خیلی لذت بردم و با این نوشتن خواستم یادآوری کنم زمانی بوده که من تونستم توجهم رو کنترل کنم و با این کنترل به پاداشی فراتراز حد معمول خودم رسیدم خیلی خوشحالم از این بابت و خداروشکر میکنم که در مسیرخوبی هستم و هر روز شرایطم از هر نظر بهتر و بهتر میشه

    خدایا شکرت دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای:
  2. -
    زهرا محمودآبادی گفته:
    مدت عضویت: 977 روز

    سلام به شما دوست عزیز

    ممنون از حسن توجه و حس خوبی که با نوشتتون بهم دادید خداروشاکرم و قدردان آدمهای خوب زندگیم هستم خدایا شکرت

    ازوقتی که وارد این سایت شذم کلی تجربیات کوچیک و بزرگ داشتم که ثابت میکرد این قانون مثل آب خوردن ،مثل اینکه روز روشنه و شب تاریک به همین واضحیت داره عمل میکنه و هر بار آدم یادش می‌ره و فراموشش میشه و دقیقا این مثال منه

    یکبار دوستم بهم گفت زهرا دستتو بذار روی قفسه سینت ببین خدا چجوری قلبتو هدایت میکنه که بتپه ، پس واسه این موضوع ازش هدایت بخواه حتما کمکت میکنه و حتماً هدایتت می‌کنه

    (من مدتیه به یه چالشی خورده بودم که فکر میکنم الان خودم ،جواب خودم رو دادم و حس میکنم ما آدمها نیاز به مشاور نداریم توی زندگیمون وقتی که قلبی داریم که هر لحظه بهش گفته میشه چیکار کنه

    وقتی الهام رو داریم

    و الان بهم گفته شد زهرا این موضوع هم همینه فقط کافیه دستتو بذاری روی قلبت و ازش هدایت بطلبی

    و همینجا از خدا هدایت میخوام..)

    خب بریم ادامه صحبتم

    من اون شب با اون جمله دوستم خوابیدم و صبح باید میرفتم جایی که مربوط به اون چالش بود

    باورتون میشه شاید در عرض 10 دقیقه حتی کمتر ورق برگشت و به راحتی به راحتی به راحتی حل شد

    واقعاً نمیدونم چی بگم چرا از اون موقع تاحالا یادم نبود که برای این چالش جدید و مسئله جدیدم ازش استفاده کنم :)

    واقعاً ممنونم دیدگاه شما باعث شد براتون بنویسم و اینجوری به جوابی برای خودم هدایت شدم

    انگار که از همون اول داشتم برای خودم مینوشتم

    خدارو سپاس برای این الهام و هدایت قشنگش دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زهرا محمودآبادی گفته:
    مدت عضویت: 977 روز

    سلام پاکیزه عزیز

    چقدر لذت میبرم از دیدگاه هایی که مینویسی و چقدر احساس و انرژی و فرکانس خوبی که میفرستی رودریافت میکنم

    تحسینت میکنم و بهت افتخار میکنم

    و چه جمله ی قشنگی نوشتی که ؛

    تلاش میکنم با کنترل ذهنم بهشت رو همینجایی که هستم بسازم

    این خیلی قشنگ بود برای من

    برای منی که عاشق مهاجرتم هدفمه و خیلی دوسش دارم

    چند وقت پیش یه نفر در مورد مهاجرت باهام صحبت میکرد

    اما انقدر از مسیر سخت و سنگینو عجولانه ایی حرف میزد که قلبم بهت میگفت نه این مسیر تو نیست..‌

    ویاد حرفهای استاد می افتادم که میگفت هر مسیری که توش عجله باشه مسیر اشتباهیه

    مسیری که توش داشته باشی زور بزنی و تقلا کنی مسیر اشتباهیه

    و همین باعث شد به ذهنم تسلط پیدا کنم و اون راه ها‌رو رها کنم و به خودم بگم من به وقتش به بهترین شکل مهاجرت میکنم

    به سادگی به آسونی و لذت بخش

    ممنون از دیدگاه زیبایی که نوشتی دوستت دارم ف

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زهرا محمودآبادی گفته:
    مدت عضویت: 977 روز

    سلام پاکیزه عزیز

    چقدر لذت میبرم از دیدگاه هایی که مینویسی و چقدر احساس و انرژی و فرکانس خوبی که میفرستی رودریافت میکنم

    تحسینت میکنم و بهت افتخار میکنم

    و چه جمله ی قشنگی نوشتی که ؛

    تلاش میکنم با کنترل ذهنم بهشت رو همینجایی که هستم بسازم

    این خیلی قشنگ بود برای من

    برای منی که عاشق مهاجرتم هدفمه و خیلی دوسش دارم

    چند وقت پیش یه نفر در مورد مهاجرت باهام صحبت میکرد

    اما انقدر از مسیر سخت و سنگینو عجولانه ایی حرف میزد که قلبم بهت میگفت نه این مسیر تو نیست..‌

    ویاد حرفهای استاد می افتادم که میگفت هر مسیری که توش عجله باشه مسیر اشتباهیه

    مسیری که توش داشته باشی زور بزنی و تقلا کنی مسیر اشتباهیه

    و همین باعث شد به ذهنم تسلط پیدا کنم و اون راه ها‌رو رها کنم و به خودم بگم من به وقتش به بهترین شکل مهاجرت میکنم

    به سادگی به آسونی و لذت بخش

    ممنون از دیدگاه زیبایی که نوشتی دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: