در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
سلام بر آقای عباس منش عزیز و دوستان عزیزی که کامنت من رو میخونید
من این فایل رو گوش دادم به سهم خودم اگر بخوام صحبت کنم:
همیشه در هر زمان از تاریخ ما موافقین و مخالفین متعصب نا اگاهانه داریم و داشتیم که اصلا کاری به مسائل تزیسین و سیاسی… ندارم من خودم به شخصه تا الان شاید به اندازه انگشت های دستم نشده که با کسی چه انتقادی چه مذاکره ای سر مسائلی که هزار پیچ و خم داره داشته باشم چون تهش اصلا بنظرم هیچ نکته مثبت نداره و همیشه هر کجا که بحث سیاسی یا هر چیزی هست که میدونم طرف مقابلم یا خودم سواد تکمیلی لازم نداره هیچ وقت وقت خودمو بقیه نمیگیرم چون سیاست کلا پدر و مادر نداره تجربه خودم سالهای سال تو جاهای خاص کار کردن هست که فهمیدم سیاست با هر چیزی اگر خودم تمایل دارم شخصی مصالعه و استفاده تو زندگی خودم کنم این الگو که برای من خیلی اثر داشته تنها و کمترین اثرش خودمو از تنش ها دور کردم
نکته بعدی من همیشه اصلا سریال های خونگی ننشستم ببینم مگر انگشت شمار مثل شهرزاد… اونم تو تایم بیکاریم ولی کلا تلویزیون رو خیلی نگاه نمیکنم مگر در مهمونی… روشن باشه ولی اگر خودم تایم استراحت داشته باشم بخوام تلویزیون ببینم رازبقا… شگفتی های دنیا میبینم مستند مانند نه فیلم… ولی اخبار رو تنها تنها برای چند چند بودن خودم تو شرایط کاری خودم رصد میکنم ولی برای خودم عین پدر و مادری که برای بچه اش شرط میزاره چارچوب گذاشتم اگر قرار باشه خبری تو رو در رنج و عذاب و اشتباه حرکت زدن تو هر مسئله ای بشه همونم قطع
چون من یه برهه روی سوشیا ها تصمیماتی میگرفتم معاملاتی میکردم که شاید سود بود ولی برایم عسر و رنج و سختی زیادی داشت به نسبت اون سود
الان تنها سایتی که نهایت بررسی کنم بلومبرگ… اونم برام بد تا الان نبوده سودمند بود چون معتقدم خیرالامور فی اوسطه ها وسط هر چیزی اگر روی انسان اثر نزاره از نوع بدش عیب نیست
ولی کلا دیگه یاد گرفتم که ذهنم رو فیلتر بزارم برای ورودی و خروجیش هر چیزی رو خوراک ذهنم نکنم
نمونه کوچش من دو ماه پیش دختر عمه بنده با اینکه خودش تو دولت سر دبیر… هست
هی بهم میگفت ماشینم میخوام عوض کنم فلان خبر گفتن بهمان خبر گفتن گرونی میشه…. من بهش گفتم اگر میخوای من برات ماشینت جابجا کنم بهم خبر نگو که چی میخواد بشه
بزار تصمیمات درست بگیرم اگر قرار بود به حرف ایشون باشم ماشینش باید با قیمت کم میدادم ماشین جدیدش با قیمت بالا تر میخریدم حدودا اختلاف مابه تفاوت ضررش 150 تومن میشد در حالی که من با تصمیمات غیر احساسی غیر سوشیایی براش ماشینش بالاترین قیمت و ماشین جدیدش قیمت خوب خریدم نه تنها ضرر 150 تومنی نداد الان 200 تومن هم سود کرده
این یک نمونه از فیلترهایی در ذهنم زدم گاهی عین ربات منطقی باشم تا احساسات هیجانی عمل کنم
همیشه برای کاری که قراره بکنم یکم فکر میکنم یکم مشورت میکنم با همه اینها من حدود دو ماه پیش سر یه مشکلی که روانمو بهم ریخت 2500 میلیارد رو هوا بردم کم پولی نیست ولی باز نباختم و مطمنم درستش میکنم اونم مقصر دیدگاه خودم بود باز سر طمع یه حرکت اشتباه زدم
پس باید آدم تو زندگیش فیلتر ذهنی داشته باشه فیلتر رفتاری و عملکردی داشته باشه
من زندگی رو یه ماشین میدونم
ذهن آدم رو یه فرمون ماشین
اگر نتونیم تو زندگی این فرمون رو هدایت کنیم قطعا ما رو چپ میکنه
متاسفانه خیلی ها که نازیبایی های ایران میگن حتی ایران گردی نکردن بدونند بهشت گمشده کجاست! من الان دو هفته میشه هر پنجشنبه و جمعه با یه تیم کوهنوردی میریم طبیعت گردی شعار ما شده اون روزها ساعتی رو بدون توجه به چیزهای با ارزش بی دغدغه سپری کن از طبیعت لذت ببر از قدرت هستی و شکر گذاری
این هفته جا دوستان خالی از چهارشنبه عصر تا جمعه شب میریم آبکمره جای قشنگی در ایران همیشه جاویدان چرا پس لذت نبریم چرا پس شکر گذار نباشیم چرا پس همش به منفی ها توجه کنیم اتفاقا برای همین سفر کلی مرغ و ماهی… خریدیم ببریم کباب… شکر خدا که سالمیم بریم تفریح
شکر خدا که لایق این دور همی های لحظه شماری کردن کی پنجشنبه و جمعه میشه بریم هستین
شکر خدا مه کار میکنیم داریم بخریم و بخوریم
این نکات زیباست تا گرونی فلان چیز و بهمان چیز
چون فقط به عواملی دارن توجه میکنند که دست خودشون نیست گرانی فقر ووو دستشون نیست و چون بلد نیستند نسبت به اون عوامل ریسک های سیستماتیک خودشون رو کنترل و مدیریت کنند فقط دنبال بهانه تراشی و مقصر طلبی هستند
هر روز دنبال اخبار منفی هر روز یاس و ناامیدی نه تنها خود رو به یغما ببرن بلکه بقیه هم دوست دارن با احساس همزاد پنداری و همدردی راهی کنند هر روز دنبال این هستند کدوم سیلیبریتی با کی ازدواج… واقعا علافی تا چقدر؟ سرک کشیدن تو زندگی به عده تا چقدر زشتی!!!!!!!!! اون کلیپ خانمی که ضجه میزد از کمبود اعتماد به نفس چقدر خودش خوار در خار بیابان کرد که چرا فلان آقا با من ازدواج نکردی حقارت تا چه حد؟؟؟؟؟ بعد همون فرد انتظار داره با وایرال شدنش یه عده رو سیلاب این سونامی هیجانی و تصمیم احساسی خود کنه یعنی ترحم طلبی کردن
من همیشه گفتم وقتی که میخوای بزاری برای گله و شکایت ها وقت بزار برای رشد استعداد های بهتر
همیشه میگن تخریب کاری نداره ساختن کار داره خیلی ها راحت تخریب میکنند ولی بهای ساختن و سازندگی رو ندارن بدن
اینکه آدم به هر چی فکر کنه باش مواجه میشه دقیقا همینه به چیزهای بد فکر کنی مسیر های پر پیچ و خمی رو هر روز باید طی کنی هر چقدر راحت تر زندگی بگیری مسیرت هر روز هموار تر هست
پس چرا باید مسیر پر پیچ و خم انتخاب کنیم؟؟؟؟؟؟؟
من خودم به شخصه تو همین ایران عزیز زندگی کردم با اینکه مادرم خارج از کشور بهترین کشور هست
پدرم با اینکه خانه در خارج از کشور داره و خودمم کم کشورهایی نرفتم ولی باز ایرانم رو با افتخار دوست دارم و ابدا دنبال نازیبایی ها نیستم مگر خیلی ها که تو همه شرایط کار میکنند گدا و فقیر شدن؟؟؟
خیلی ها دارن تو همین گرونی ها پول درمیارن چرا؟
چون جنم و توانایی اینکه روی خودشون تمرکز کنن به جای دنبال مقصر گشتن در خودشون زنده و رشد دادن
دنبال وقت تلقی نیستند
دنبال این نیستند ترحم طلبی کنند و دنبال محبت دیگران باشند
نمونه افراد موفق کم نداریم که الانم دارن نفس میکشد و از زندگی لذت میبرن
من خودم به این نتیجه رسیدم دنبال رضایت خودم از خودم باشم تا راضی نگه داشتن دیگه و اصلا برام مهم نیست دام این افراد نیفتم و برایم هزار حرف بزنند
چون دام این افراد یعنی چون ذاتا این افراد عقب ماندگی نسبت به شرایط زندگی… دارند دنبال ترحم طلبی هستند و دنبال قربانی کردن احساسات بقیه به نفع خود
و چون چند بار این مدلی سرم آمده دیگه الان خیلی منطقی رفتار میکنم بدون اینکه احساسی بشم ابدا حرکت با رفتار یا عملکردی نمیکنم بعدش بگه چرا این جور شد نهایت جمله ی آخر که میتونم بگم من خودم در صفحات مجازی هم هستم ولی برای خودم برنامه دارم مثلا اگر تلگرام یا واتس اپ دارم کسی بهم اونجا پیام میده گفتم آخر هر هفته اونجا رو چک میکنم پس از خودم برای برای انتظار نساختم باید حتما همون روز جوابش بدم و بلعکس
از پیام هایی که اصلا وقت گیر هست کلا دوری میکنم حتی شده نخونده پاک کردم طرف بهش بر خورده
اینستا بیشتر برای شغل خودم عضوم و نهایت روزی 1 ساعت شاید بوده هفته ای 1 ساعت هم نشستم فقط مطالب شغلی خودمو بررسی کردم
پس میشه آدم صفحات مجازی داشت ولی با مدیریت درسته استفاده کرد
نکته آخر در باره حجاب بود
حجاب یه امر شخصی هست بستگی به شخصیت فرد حالا چه شخصیت اجتماعی چه شخصی خانوادگی
بسته به تحصیلات فرد و نگرشش
و حریم های خصوصی شخصی فرد
من خیلی جاها ازم درباره حجاب سوال شده گفتم هر انسانی خودش میدونه محدوده خط قرمزش در حفظ ارزش های خودش چیه ممکنه یه خانم با یه آقا از یه نگاهی از روی هوس به بر بخوره ممکنه بکی تا ببخشید بهش تجاوز و اذیت هم نشه برنخوره
منتهی حجاب در یه حدی عرف تابع همگانی هست خدا وقتی زن و مرد رو آفرید زشتی های اون ها رو پوشاند
والا چرا باید در پایین ترین و مخفی ترین جا باشه خب دلیل داشته و ارزش هر انسانی به لباس های تنش هست پس خودش میدونه که در کجا و چه شرایطی چطوری آزادی برای خودش معنی کنه که ارزش های خودش برای خودش فروشکست نشه
من نه تابع چادر و مقنعه هستم نه مانتو های کلا باز که بدن خانم…
برای آقا هم همین…
ولی ارزش های هر فردی اول از ورودی های ذهنیش شکل میگیره و کم کم اونا بفعل میشن چه در کلامش چه در نگاهش چه در پوشش و…
آزادی برای همه یه معنی واحد داره حالا شاید جاهایی برای هر کسی یکم کمرنگ تر یا پرنگ تر ولی کسایی که ادعا میکنند به قول آقای عباس منش آزادی هاشون سلب شده این افراد قطعا در عمل بدتر هستند
پوشش یه جز از زندگی و دغدغه های انسان هست که ما فقط اونو بولد کردیم
والا به دختر یا پسر از زمان 7 الی 8 نهایت 15 سالگی هر جایی تربیت شده تو هر محیط و تربیت وراثتی و اکتسابی شخصیت و حریمش شکل گرفته دیگه لازم نیست کسی برای اون فرد خط و حد حدود تعیین کنه
ولی متاسفانه ما خودمون با یکسری رفتارهامون و گفتارهامون بلکه عملکردهای پوششی… سبب میشیم ناهنجاری هایی رو ایجاد که مورد اخطار و تذکر بشیم
و اینم بگم آزادی در هر فرهنگی یه مفهوم و معنی داره
آزادی در ایران تا آمریکا تا حتی افغانستان… مفهومش مقتضی اون شرایط فرق داره
من در باره همین آزادی یه خانمی در اقدام ما بود در مجالس خانوادگی بی روسری بودن تا شوهر خاتم میامد ایشون از ترس ایشون روسری سر میگرفتن
من یه روز به شوهر ایشون گفتم چرا آزادی رو برای خانمت معنی نمیکنی و آزادی خانمت هم برای خودت معنی نمیکنی و از وجه اشتراک این نگرش یه آزادی درست کنید که خانمت از ترس تو پیش تو حس نامحرمی روسری سر کنه پیش ما که نامحرم حس محرمی کنه!
متاسفانه ما ها بنظرم بهمون یاد ندادند و خودمون هم یاد نگرفتیم به عقاید هم احترام ولو اگر مخالف اون عقیده ایم
و اگر قراره یه فرد رو در کنار خود به هر عنوان و لقب بپذیریم به آزادی های اون فرد تا زمانی که به آزادی های ما اجحاف و تعرض نمیکنه احترام بزاریم
اون آقا یا خانمی که معتاد میشه یا جانی و قاتل به خودی خود نمیشه و نشده اون فرد در دوران کودکی یا جلوش دائم صحبت شده یا در محیطی بوده که این چیزها جز بدیهیات براش بوده یا دائم فیلم هایی با ژانر… انتخاب و میدیده
نهایت رسیده در همون نقش اینبار خودش فاعل اون حرکت بوده برعکس هم یه دکتر یا مهندس یا وکیل… هم قطعا در شرایطی بودن که اثر گذاری داشته براشون
پس دوستان ذهنمون رو در ورودی ها کنترل کنیم و تو یه فایلی کامند گذاشتم و گفتم دو مدل اثر هست گاهی ما به شرایط اطرافمون اثر گذاریم اون که هیچ موظفیم ورودی های ذهنیمون به صورت ضمیر ناخودآگاه جوری تنظیم کنیم که دائم خلق اثر نکات خوب باشیم
گاهی شرایط اطرافمون بهمون اثر گذاری داره یعنی ما اثر پذیریم
در این حالت ما باید باز انتخاب کنیم چه چیزی رو باید خوراک ذهنمون بدی چه چیزی رو نه منع کنیم از ورودش عین این ارگان های خاص جلد درب کلی سیستم امنیتی و حفاطتی که کنترل ورود و خروج میکنند ذهن ما هم همین باید باشه
نباید به چیزهای بی ارزشی که تهش هیچ منفعت شخصی یا عام المنفعه نداره خودمون رو درگیر کنیم برا راضی نگه داشتن بقیه ای که فقط دنبال قربانی کردن ما برای جبران نیازهای عقب مانده خود هستند
اگر این نکات رو یاد بگیرم قدرت گاهی نه گفتن رو یاد بگیریم
قدرت اینکه ببخشید من نمیتونم کمک شما کنم
قدرت اینکه ببخشید من الان کار دارم
قدرت اینکه بگیم باید فکر کنم ولی قطعا نمیتونم کمک کنم
مطمن باشید تحولات زندگی ما روز به روز بیشتر میشه
روز بر همه خوش
ور تایم کارم دارم اینو مینویسم دلم نیامد ننویسم انشالله که مفید باشه