قانون تغییر ناخواسته ها

در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه  آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.


منابع بیشتر:

بررسی حجاب در قرآن

با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی

تمرکز بر بهبود آنچه می توانم

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    389MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها
    49MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نسرین فتحی» در این صفحه: 1
  1. -
    نسرین فتحی گفته:
    مدت عضویت: 146 روز

    سلام وخدا قوت خدمت استاد وخانم شایسته وهمه دوستان.تجربه ای که من در مورد این موضوع همین امشب داشتم اینه که من از ماهی خیلی بدم میاد واصلا از پاک کردن وپختن وخوردنش هیچ دل خوشی ندارم وچند سالی میشه که اگر غذای نهارمون ماهی باشه من کلا تا اونجایی که بتونم وارد آشپزخانه واون محیطی که خانواده ام دارن ماهی میخورن وارد نمیشم وتا زمانی که در و پنجره ها رو باز نکنن تا بوی ماهی بره بیرون و یه اسفند دود نکنن تا بوی اون محیط عوض بشه سعی میکنم وارد اون محیط نشم وجلوی بینیمو میگیرم .تو خونه ما نهار پختن نوبتیه واگه قرار باشه نهار ماهی درست بشه و اونروزهم نوبت من باشه اصلا زیر بار نمی‌رم وخواهرام جای من زحمت کار منو میکشن.امروز برادرم سه تا ماهی خریده بود وگفتش که فردا ماهی درست کنیدواز قضا نهار فردا نوبته منه.ازخواهرام خواستم که اینکارو انجام بدن ولی گفتن که ما فردا دستمون بنده ونمیشه.وازاونجایی که من برادرمو خیلی دوست دارم وحالا که یه خواسته ازم داره تصمیم گرفتم که اینکارو انجام بدم بااینکه برام خیلی سختتتت بودشروع کردن به پاک کردن وخرد کردن ماهی هاو همینطور با خودم فکر میکردم که من چه فرکانسی ارسال کردم که باعث شده من از چیزی که بدم میاد تو موقعیت انجامش قرار بگیرم که حواسم جلب دندونای ماهی شد وگفتم ای دل غافل حالا یادم اومد که جریان چی به چیه. من یه خواهر زاده خیلی نازو بانمک به اسم نورهان دارم که یه سال وسه ماهشه هروقت میخنده یادهنش و باز میکنه دندونای پایینیش مشخص میشه ومن دندوناشو که تازه داره درمیاد به دندونای ماهی تشبیه میکنم وهمش به خودش و بقیه اعضای خانواده ام میگم که دندونای نورهان مثل دندونای ماهی کوچیک وبا فاصله از هم هست وهمش به این موضوع فکر میکردم که چقدر بامزه هست.واین چند روزی که پشت سرهم اومده بود خونه ما من همش اینو تکرار میکردم وبهش میگفتم دندون ماهی دندون ماهی.ودقیقا امروز تو موقعیتی قرار گرفتم که دندونای ماهی رو از نزدیک با دست خودم لمس کردم ماهی تمیز کردن و پختن جزو ناخواسته های زندگی من هست ولی انقدر سر دندونای خواهر زاده ام کلمه دندونِ ماهی وتکرار کرده بودم وبه این موضوع انرژی داده بودم که همین چند ساعت پیش به صورت کاملا فیزیکی خلقش کردم. با اینکه دوتا دیگه از خواهرام خونه هستن واونا مثل دفعات قبل میتونستن اینکارو بجای من انجامش بدن ولی شرایط طبق یه حساب کتاب دقیق ریاضی جوری رقم خوردکه خودم با چشم خودم شاهد این موضوع باشم که مهم نیست چیزی که داری بهش توجه می‌کنی جز خواسته هاته یا ناخواسته هات جز چیزایی که دوسش داری یا متنفری باادامه دادن توجهت اون چیز و خلق میکنی مثل من که امشب مجبور شدم اون بوی ماهی وتحمل کنم و فرداهم باید بپزمش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: