قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 14

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا ولایتی گفته:
    مدت عضویت: 1142 روز

    استااااااد من عاشقتوووووونم

    اول می خوام تمرکز کنم و صحبت کنم بر روی زیبایی هایی که در این تصویر زیبای فایل نمایان بود.

    استاد چقدر رنگ سفید بهتون میاد و چقدر کلاهتون زیباست.

    چقدر جوان تر و پرانرژی تر شدید.

    استاد الان نه تنها خودتون ، بلکه قیافتون هم نشان دهنده ی یک آدم قدرتمند و موفقه. دمتووووون گرم

    چه آرامشی داره این پرادایس زیبا ، این بهشت رویایی

    چقدر اون نور قرمز تصویر رو قشنگ تر کرده و چقدر این کار که تصویر دور تا دور رو تار کردید و تصویر خودتون رو شفاف کردید جالبه و فوق العادست.

    خدایاشکرت که تونستم این همه زیبایی ببینم و لذت ببرم.

    من یادگرفتم که باید به زیبایی ها توجه کنم. من یاد گرفتم که به هرچیزی توجه کنم از همون جنس بیشتر وارد زندگیم می کنم. یادگرفتم اما باید تمرین کنم . ولی خیلیییییی نتیجه خوب گرفتم و از اینجا می تونم بفهمم که در مسیر درستم و اگر تمرین کنم توش بهتر و بهتر میشم.

    من نه اینستا دارم و نه واتساپ. قبلا یک اتفاقی افتاد که واتساپ من حذف شد و من اون موقع بسیار از این اتفاق رنج می بردم ولی الان دائم خداروشکر میکنم. چرا؟ چون فرکانسم عوض شد . چون واااااااقعا یک آدم دیگه ای شدم. به خدا من اون ادم قبلیه نیستم. من یه زهرای جدیدم با یه دنیای جدید و عاااالی . با یه تفکر جدید با یه باور های جدید . وقتی واتساپ من حذف شد تمرکز من هم از روی نازیبایی ها برداشته شد . یعنی یک منبع بسیاااااااار بزرگ که دائما توی استوری های افراد و پیام ها و… از نکات منفی صحبت می شد ، از بین رفت و من الان نمی دونم چطور می تونم از خداوند بابت این اتفاق سپاسگزاری کنم.

    وقتی واتساپم حذف شد اونجا همون نقطه ی شروع من و هدایت من برای تغییر زندگیم بود و دیگه به جای اینکه تا بی کار میشم برم و جزو عامه ی مردم بشم ، میومدم توی سایت و با فایل ها و کامنت های بچه ها به ذهنم ورودی مناسب میدادم و این بود که باعث شد الان انقدر آرامش داشته باشم ، انقدر زندگیم و تجربیاتم نسبت به دیگران و دوستام و… متفاوت باشه ، این بود که الان انقدر من رو به خدا نزدیک کرده و انقدر حس و حالم فوق العادست. خدایااااااااشکررررررررت

    چقدرررررر این سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت بی نظیره. کل دیدگاه های منفی من رو نسبت به امریکا نابود کرد و به جاش کلی نکته ی مثبت جایگزین کرد. من اولش باورم نمی شد که این امریکا همون جایی هست که از بچگی شنیده بودیم فلانه و بهمانه. الان می بینم نه اتفاقا چقدر تمیزه ، چقدر همه چیز مرتب و منظمه ، چقدر سرسبزه ، چقدر مردمش خوبن ، چقدر امکاناتی که دولت در اختیار مردم قرار داده عالیه و هزاران نکته ی مثبت که باید کتاب ها در موردشون نوشت. به خدا همه جا همینه اگر توجه مون رو بزاریم روی خوبی ها. اگرم اونجایی که ما هستیم همفرکانس با ما نباشه هدایت می شویم به جایی که در مدار ما باشه و بهتر و بهتر باشه. دقیقا مثل هدایت شدن استاد به امریکا و هدایت شدن ما به ترکیه و در اینده نزدیک هم خدا می دونه که قراره چه اتفاقاتی برامون بیفته.

    استاد ما دائما توی سریال های شما تمیزی اونجا و نکات مثبتش رو تحسین می کنیم و در موردش با مامانم صحبت می کنیم برای همین هم دائم از همون جنس اتفاقات رو تجربه می کنیم و دوباره توی تجربه کردن تحسین می کنیم . یعنی حال خوب پشت حال خوب ، اتفاقات خوب پشت اتفاقات خوب . اصلا من خیلی برام عجیبه که ایرانی هایی که اینجا هستند که خب تعداد بسیار زیادی هستند ، همش غر می زنن و نکات منفی رو میگن. من با خودم میگم ببین ما یه دونه نکته ی منفی توی این کشور پیدا نمی کنیم ، همون طور که تو ایران پیدا نمی کردیم و برعکس اینها یه دونه نکته ی مثبت برای تحسین کردن پیدا نمی کنن و همش ناله می کنن و شاکی هستن و همیشه هم براشون اتفاقاتی میفته که نظرشون رو تایید می کنه و باعث ناراحتی بیشترشون میشه.

    در اخر هم می خوام یه تجربه ی خودم رو بگم که وقتی توجهم رو از روش برداشتم و گذاشتم روی نکات مثبت چقدر برام تغییر کرد.

    خواهر من ۸ سالشه و من تا چند وقت پیش ، بدون اینکه بفهمم تمرکزم روی نکات منفیش بود و بعد هر روز و هر لحظه میدیدم اون چیزی که من نمی خوام و هی بهش میگم که این کار رو نکن بیشتر تکرار میشه. نه اینکه اون بخواد من رو اذیت کنه ، ناخوداگاه اتفاقاتی می افتاد که دیدگاه من رو نسبت به خواهرم تایید می کرد. مثلا می گفتم خیلی جیغ جیغ می کنه ، همون میشد همه ی حرف هاش رو با من با جیغ جیغ کردن میزد. می گفتم خیلی همه چیز رو به هم میریزه ، همون میشد دقیقا میومد اتاق من رو بدون اینکه بخواد بهم ریخته می کرد و هزار تا مثال دیگه .

    یک روز نشستم و تمام نکات مثبتی که ازش به ذهنم رسید رو روی کاغذ برای خودم نوشتم و به خاطرشون خداروشکر کردم و از اون روز سعی کردم تمرکزم رو بزارم روی چیزی که می خوام و دوست دارم. خب خیلی سخت بود ، هنوزم برام سخته و خیلی تمرین می خواد چون قبلش دائم روی منفی هاش تمرکز می کردم ولی ادم وقتی بخواد و تصمیم بگیره ، می تونه. منم خواستم و تا جایی که یادم بود و تونستم انجامش دادم. می دونید چیشد؟ این آدم برای من زمین تا اسمون متفاوت شد. اصلا من باورم نمیشه این همون آجی قبلیه. الان همش دوست داره من رو خوشحال کنه ، خیلی من رو دوست داره و رابطمون با هم خیلی خوب شده . ما قبلا سر هر موضوعی با هم بحث می کردیم و دعوا می کردیم ولی الان همه چیز عوض شده. فقط به خاطر تغییر توجه من. چقدر این قانون عالیه.

    امیدوارم بخوایم و هدایت شویم به سمت زیبایی های بیشتر و بیشتر.

    خدایاشکرت

    عااااااااااااشقتووووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    Eshrat Fard گفته:
    مدت عضویت: 2847 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    فوق العاده بود و اول از همه به خودم افتخار می‌کنم که آگاهانه کنترل مسکن کانون توجه ام به این موضوع.

    گروه

    آگاهانه اینچتان رو موقتی ر

    حذف کردم این چند روز.

    و دارم زندگی خودم می‌کنم.

    استاد اگه بدانید چه پیج هایی که در زمینه ی کاری من تقریبا بهترین خودشون بودن توی ایران

    کل کار و پیج و کاسبلی رو تعطیل کردن

    همون ها هم طبق قانون جهان هسی پیش میرفتن ،ولی اینجا دیگه غرق شدن.

    و جالب این که یه سر کشور غوغا هست و توی مناطق ما که جنوب فارس میشه اصلاااااا خبری نیست ،چون اونا با این موضوع حجاب مشکلی ندارن ..اونجوری سخت هم نیستن برای هجاباااا

    یه شال میندازن ولی اصلااا براشون اهمیت نداره این موج چون اگه آزادی باشه هم اونا همون پوشش خودشون دارن.

    یه ماجرای دیگه این که استاد به خداوندی خدا من ایران بودم

    پوششا از اروپا رد شده بود اینجا دیگه یه خانم که دیگه رده‌ی ۲۵ رد میکنه کم کم دیگه آدم جا افتاده میشه ،و کسی تو فاز کرای تاب پوشیدن نیست ،جز این که ساحلی برن لباس دریا بپوشتن.

    استاااد توی ایران شیراز خیییلیییا مرتب داد پوشیده بودن شلوارها هم کوتااا

    قسمت بالاتنه هم همینطور پیدا….

    شال و روسری هم که دیگه یه پارچه رو سرشون.

    من دیگه نمی‌دونم آزادی به چی میگن

    این نوع پوشش یه ارزش شده توی جامعه ،متاسفانه.

    کرای تاب پوشیده نافش پیدات میگن نگاههههههه کننن ببیننتن.

    مملکت عوض شده مردم عوض ننیشن.

    یه دوستی داشتم یه زمان شوهرش خارج از کشور کار می‌کرد خودش ایران زندگی می‌کرد.

    این دوست من خیلی نکته گیر و غرغرو بود.بعد هی التماس شوهره می‌کرد منو ببر پیش خودت اینجا فلان هست مردم بدن .من بیام اونجا دیگه حالم بهتره روحیه ام بهتر هست.رابطمون بهتره .چون اینجا اوضاع بده من و اخلاق و روحیه ی منم بده.خلاصه این رفت و نگم براتون که با چه وضعی این برگست ایران توی زندگیش هروز بدبختی می‌شد که بهتر نشد

    چون این آدم عوض نشد.

    یه دوست دیگه داریم پاسپپرت اروپا داره اینجا خونه داره زبون بلد هست …..

    این دوست ما هررروقت زنگ نیزنه به همسرم یا میان اینجا مسافرت ،اینقد از اوضاع ایران میناله

    تا یه روز به همسرم گفتم لطفا دیگه بحث این رو نکن

    یا اونجا بده که تمام شرایط اینجا اومدن هم داره بلند شه بیاد اگه نه هم خب چرا اینقدر هروز میناله بشینه همون جا ایقددد هم نناله..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    امیراحمد رجبی گفته:
    مدت عضویت: 1394 روز

    سلام خیلی ممنون استاد که این فایل رو گرفتید و گذاشتید روی سایت واقعا به قول خودتون کنترل افکار توی اینجور شرایط خیلی سخته

    و من یادم میاد اوایلی که با شما آشنا شدم بخاطر اینکه آگاه شده بودم از چنتا قوانین جهان کلا اخبار و تلوزیون رو بطور کامل کنار گذاشتم اما باز که این شرایط پیش اومد خبرش همه جا پیچید و من این قانونه به شدت مهمه توجه افکارمو از دست دادم و بشدت تا قبل دیدن این فایل جدید بسیار خوبتون اخبار و تصاویری از این اتفاقات جلوی من قرار میگرفت و دوباره شروع کردم به دنبال کردن اخبار احساسم بشدت بد شده بود و احساس بدم رو متوجه شدم چون یه مدت طولانی بود که من حس بد رو بیشتر از یک روز حس نکرده بودم از خدا خواستم که هدایتم کنه و به زبون آوردم که من کنترلم رو فعلا از دست دادم ولی این رو خیلی خوب میدونم که نمیخوام از مشرکان باشم و نمیدونستم توی این شرایط باید چیکار کنم امشب به شکل اتفاقی تصمیم گرفتم فایل های شمارو مرور کنم تا دوباره بتونم کنترل افکارمو بدست بگیرم بعد دیدم که فایل جدید راجب همین موضوع هست از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم فایل رو نگاه کردم و دوباره چنتا از قوانین مهم و زیبای جهان هستی رو شما برامون مرور کردین و الان واقعا حالم خیلی خوبه تک تک کانال ها پیج های خبری رو آنفالو کردم خیلی ازتون ممنونم استادعزیزم ❤❤❤

    خداروشکر که هرکسی که واقعا بخواد هدایت بشه خداوند کمکش میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زینب شجاعیان گفته:
    مدت عضویت: 1208 روز

    سلام

    از خداوندم سپاسگزارم شنا رو سر راه ما قرار داد

    بله تجربه بنده هم نشون داد حتی در مواردی حق با بنده بود و طرف هم رفته و همون جنس اتفاقات به شکل های نامناسب افتاده و امروز ک یادم افتاد و داشتم باز راجب همون موضوع اشتباه میکردم خداوند این فایل رو سر راه بنده برا جلوگیری از تکرار اشتباه و تصمیم درست قرار داد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    حبیب مهرزادی گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    سلام استاد عزیزم

    واقعا حرف خیلییییی قشنگ وخیلیییی هوشمندانه‌ای زدین استاد..که اینا خودشونم دارن همین الانم که قدرتی ندارن دارن همون کار و رفتاری رو انجام میدم که دارن بخاطرش از دید خودشون باهاش میجنگن

    استاد در مورد توجه به نخواسته ها خواستم بگم

    من همیشه این داستان مو تو غذا رو مخم بود و خلاصه همیشه با خانمم یا با مامانم مشکل داشتم سر این قضیه و اینجور بگم که سر هر وعده غذا

    اون بنده خدا ها هم استرس داشتن که تو غذام مو نباشه و اکثر مواقع هم بود،😁خلاصه بجایی کشیده بود که مهمونی هم می‌رفتیم همین جریان بود وکلی بنده خدا صاحب خونه خجالت می‌کشید استاد جوری شده بود معروف شده بودم به شانس مویی 😄

    بعد یمدت دیگه اگه مو هم می‌دیدم می آوردم بیرون وغذا رو می‌خوردم قبلاً اصلا نمی‌خوردم

    و دیگه باهاشون بحث نمی‌کردم ویجورایی مقاومتی که روش داشتم و هی هربار کمتر میشد و

    وسواسمو برداشتم البته آروم آروم و دیگه توجه نمی‌کردم که مو هست یا نیست که بگردم توغذا اگهم یموقع بود هم می‌کشیدم بیرون و ادامه میدادم وبحثی هم نمی‌کردم الان شکرخدا دیگه اثری از مو تو غذام نیست😁

    البته اینو بگم که اونموقع از قانون نمی‌دونستم و وقتی شما در مورد مو تو غذا گفتین خاطره برام زنده شد کلی هم خندیدم،😂😂

    استاد عزیزم ان شاالله همیشه سالم وتن درست

    باشید تا همیشه از وجودتون فیض ببریم❤️🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    فاطمه رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1400 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیزم

    خیلی خوشحالم که دارم براتون از اتفاقات مثبت زندگی مینویسم و خداروشکر میکنم که به من توفیق داد تا با فرشته های زمینی مثل شما آدم های نازنین آشنا شوم

    استاد من خیلی دوست دارم از تمام تجارب بسیار عالی که برایم اتفاق افتاده برایتان بگویم من در خانواده ای هستم که مانند اکثریت افراد جامعه فکر می‌کنند،

    اما زمانی که با سایت شما آشنا شدم سعی کردم با کنترل ذهن بتوانم بر اتفاقات مثبت زندگیم توجه کنم و خداروشکر میکنم علاقه ام را پیدا کرده و در مسیر ساختن رؤیاهایم هستم و حتی با وجود سختی بسیار ایمان خود را استوار ساختم و افراد سمی را از زندگیم حذف کردم زمانی بود که بخاطر توجه به اتفاقات منفی آدم های منفی بیشتری را به زندگیم جذب کردم اما اکنون که متوجه شدم تمام زندگی خود را خودمان رقم میزنیم تنها میتوانم از خداوند بابت قوانین ثابتش تشکر کنم و از شما استاد عزیزم که این قوانین را به ما آموختید

    بسیار خوشحالم که در مسیر استقلال مالی قرار دارم و با تمرکز بر اهداف و نکات مثبت اولین قدم های جهادی را برمیدارم

    استاد جان چقدر بخش نشانه های سایت مانند یک چراغ راهنما مسیر درست و ضعف ها را به ما نشان می‌دهد

    باز هم از شما سپاسگزارم استاد عزیزم

    دوستتان دارم وامیدوارم به زودی شما را ازنزدیک ملاقات کنم❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    رکسانا گفته:
    مدت عضویت: 2167 روز

    سلام استاد میخوام تجربه خودم به اشتراک بزارم 😅

    من همسر سابقم چندتا اخلاق بد داشت یکیش این بود به شدت وابسته پدرش بود و من شاکی از این موضوع و همیشه بحث جنگ و دعوا راجب این موضوع داشتیم که چرا پدرتو هرهفته ما میخوایم بریم بیرون شهر با ما میاد😏

    خیلی این نکته برام سخت زجر بود و رها نمیکردم و راجبش با همه حرف میزدم

    تا حدی که به خاطر این داستان جدا شدم

    بعد یک سال با یک نفر دیگ نامزد کردم

    که چند ماه بعدش دیدم به شدت وابسته مادرش هست و کلا درحدی هرشب تو یک اتاق با مادرش میخوابه و تا حدی ک ما نامزد هستیم مادرش میگ باید با من تو یک اتاق شب تا صبح بخوابین چون من به پسر وابسته هستم 🤣😂😂

    من این مسئله رو کامل با پوست گوشت خونم حس کردم ک جنگیدن جدا شدن دعوا کردن فایده نداشت و بدتر از اون الان تو زندگیم هست

    جالب این هست تا من جدا شدم پدر همسر سابقم فوت کرد

    اما خب دیگ فایده نداشت ما جدا شده بودیم و دونفر مون با کسی دیگ وارد رابطه شدیم

    من چند تا مشکل دیگ با همسر سابقم داشتم

    که در حین جدایی شکر گزاری میکردم و بی توجهی به اون اخلاق ها که الان نامزد جدیدم دقیقا اون اخلاق ها رو که من میخوام داره بجز این یک مورد که مقصر خودم هستم من بعضی مشکلات رو رها کرده بودم و توجه هم به نکات مثبت بود ولی این یک مورد ک وابسته پدرش بود نمیتونستم رهاکنم و مجدد تو زندگیم شدید ترشو دیدم

    این فایل امشب خدا خواست من ببینم ک یادم بیاد چطوری به خواسته هام رسیدم

    و این مسئله تضاد باید رها کنم توجه کامل بزارم رو نکات مثبت نامزدم

    من امشب درس زندگیم گرفتم

    سپاس گزارم استاد عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  8. -
    سامان شیخی فرد گفته:
    مدت عضویت: 1409 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش یک سالی هست که با شما اشنا شدم وتواین یک سال به این موضوع به خوبی پی بردم که شما در هرمواردی که صحبت میکنید اول از همه خود شما به ان عمل کرده اید ونتیجه میگیرید وبعد صحبت میکنید تابه الان من فقط از فایلهای رایگان شمااستفاده کردم ولذت می برم که در کنار شما هستم وخداوند مرا هدایت کرده و تمام تلاش خودم رامیکنم که به حرف های شما عمل کنم که نتیجه متفاوت بگیرم تا به الان توانای

    خرید دورهای شما را نداشتم اما به وقت وزمان مناسب این اتفاق زیبا خواهد افتاد زمانی که من به اون مرحله رسیده باشم یعنی درسهایم راپاس کرده باشم وبه قول خودتون ظرفم بزرگ شده باشه که بتوانم دورهای شمارو تهیه کنم وگوش دهم وعمل کنم که نتیجهای بسیار عالی بگیرم ودر اخر که شما واقعا در کارتون بسیار حرفه ای هستید اینو نتایج زندگیتون وعمل گرا بودنتون میگه وشما چه لطف بزرگی به این جامعه میکنید که راه دروست و مسیر زندگی و نشان ما میدهید در پناه خداوند باشی استاد عزیز سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    مهرناز زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1810 روز

    به نام خداوند جان و خرد

    کزین برتر اندیشه برنگزرد

    سلام عرض میکنم به استاد عزیز و مریم جان و همه دوستان خوبم

    از صحبتهای مفید و کاملتون بسیار متشکرم

    من هم بارها تجربه مبارزه کردن و بدتر شدن اوضاع رو داشتم و دقیقا زمانی همچی تغییر کرد که من رها کردم و فارغ از اتفاقات بیرونی حال خودم رو خوب‌ نگه داشتم.

    عصر آمدم داخل سایت و چند لحظه ای از این فایل رو گوش دادم اما موردی برای رسیدگی‌ پیش امد و وقتی برگشتم که بقیه فایل رو گوش‌ کنم اینترنت قطع شده بود تا الان که ساعت ۱۲ است و اینترنت دوباره وصل شده همون لحظه با خودم گفتم حتما قراره یه موقعیت دیگه به این فایل گوش کنم و الله اکبر‌ که زمانبدی خداوند بی نظیره

    من مدتها برای ارتباط داشتن با یک دوستهایی که بخاطر موضوعات مالی و شراکت که بعدها از شما شنیدم که چقدر مسیر نادرستی بوده قطع رابطه کرده بودیم اما‌ این دوستها برای ‌من خیلی عزیز بودند و من بی توجه به نظر همسرم این رابطه را دست و پا شکسته حفظ کرده بودم همش با شکلهای‌ مختلف از همسرم میخواستم برای برقراری رابطه پا پیش بزاره و از اون طرف هم از دوستهامون میخواستم قهر و دوری رو خاتمه بدن و همیشه شاکی بودم که چرا فلانی پیش قدم نمیشه و صلح بین ما و اون دوست برقرار نمیکنه هر‌چه بیشتر گذشت من خسته تر شدم و بلخره بیخیال و رها شدم و پذیرفتم

    همین امشب قبل از گوش دادن این فایل اون اشخاص‌به منزل ما امدند و کلی با هم معاشرت کردیم و من دائم با خودم میگفتم ببین قدرت رها کردن رو و بدون اینکه از محتوای این فایل بدونم دائما با خودم قوانینی‌که شما یاداور شدید تکرار میکردم واقعا اگه عصر این فایل رو گوش میکردم اینقدر ازش بهره نمیبردم

    اگر بخوام فقط مواردی که به یاد دارم رو در مورد جنگیدن و جذب ناخواسته های زندگی خودم بگم باید چندین صفحه بنویسم

    بازم ازتون قدردانی میکنم که وقت گذاشتید و اینچنین زیبا توضیح دادید

    هر کجا هستید در پناه الله مهربان شاد خوشبخت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    خدا بار و نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    مهدیه گفته:
    مدت عضویت: 1704 روز

    سلام بر استاد گل گلاب😊

    نمیدونم این نظر منو قراره بخونین یا نه ولی استاد شما امروز یه تلنگر بزرگ و خیلی به جا به من زدین که بخاطرش واقعا ممنونم من اتفاقی تو گروهی که هستم این فایل شما رو دیدم و یه ساعت پیش نگاش کردم و واقعا به خودم اومدم اخه میدونین من از وقتی این قضیه مهسا اتفاق افتاد پیگیرش شدم یعنی کم کم به این سمت کشیده شدم و تا امروز دنبال میکردم و حتی میتونم بگم عصبی شده بودم اونم منی که هیچوقت از چهار سال پیش تا الان نه پیگیر این حوادث و خبرا میشدم نه درموردش حرف میزدم البته قبل از اونم زیاد پیگیر نبودم چون اهل تلویزیون و کانالای اخبار نیستم همیشه بیشتر اوقات سریال نگا میکردم و بعدش با قانون جذب اشنا شدم درسته زیاد مثبت نبودم ولی به اخبار و رسانه توجه نمیکردم کاملا از زندگیم خارج بود واسه همین تو زندگیم اتفاق منفی نمیفتاد که زیاد اذیت بشم ولی این دفه از دستم در رفت استاد اصلا واسه خودمم عجیب بود انگار منو تسخیر کرده بودن هر چقد بیشتر دنبال خبر بودم بیشتر سر راهم سبز میشد تا اینکه دو روز پیش یه اتفاقی افتاد یکی از خاله هام که هیچوقت تو عمرم باهام بدرفتاری نکرده بود بخاطر یه شوخی ساده من که وقتی اومده بود خونمون باهاش کردم بعد از دوساعت پیام داد که تو شورشگری چرا اون حرفو زدی و فلان و اینا من اصلا ماتم برد اخه واقعا خیلی مهربونه نمی فهمیدم چرا اینجوری رفتار میکنه حتی زنگ زد و با لحن بدی  به زور میخواست حرف بزنه و من گوشی رو قطع کردم و یکم بحث کردم تو پیام ولی هنوزم درک نکرده بودم چرا این اتفاق افتاد با اینکه انقد در مورد قانون میدونم ولی انگار اون لحظه ذهنم نمیخواست اینو قبول کنه که بخاطر پیگیر شدن اعتراضات این اتفاق ناخوشایند واسم افتاده ولی این فایل شما منو به خودم اورد منی که قبل از اون یه ذره فکر میکردم شاید با انقلاب و اینا حالا زندگی ما دخترا بهتر بشه و اینا ولی فایل شما منو از اون افکار بیهوده و بی فایده اورد به زمان حال که بازم یادم بیاد که هیچکس نمیتونه زندگی یه ادم دیگه رو عوض کنه نه حکومت نه پدر و مادر به جز خود اون فرد این چیزی بود که فراموش کرده بودم ممنونم از شما استاد عزیزم راستش من از اینکه خاله م به حکومت تعصب داشت و خیلی در این مورد جبهه میگیره بدم میومد ولی الان بخاطر اون حرفتون که گفتین اونایی که میگن چرا اعتراض نمیکنی اونا هم میخوان ازادی بقیه رو بگیرن این حرف منو بازم به خودم اورد تا به عقیده خاله م احترام بزارم حتی اگه خوشم نیاد بهش حق انتخاب بدم همونطور که خودم نمیخوام کسی چیزی رو به من تحمیل کنه استاد مهربونم شما و حرفاتون بی نظیره و منو وقتی داشتم میزدم به جاده خاکی نجات دادین و برگردوندین به مسیر درست به قول شما ادم بعضی وقتا یادش میره قانون جهان رو:)

    راستش انقد اون لحظه مسخ شده بودم که چند بار با خودم گفتم خب مهدیه تو تا الان زیاد منفی نبودی و اخبار دنبال نکردی چه اشکالی داره یه چند روز پیگیر بشی مگه قراره چی بشه یکم سرگرم شو این حرفا داشت گولم میزد ولی فقط فریب دادن خودم بود تا بفهمم اگه مراقب ذهنم نباشم سریع میتونم از مسیر منحرف بشم و برگردم و مثل اکثر ادمای جامعه افکار منفی منو احاطه کنه این یه نشونه بود تا بهم تذکر بده باید بیشتر مراقب ذهنم باشم چون خیلی راحت تونست با یه خبر کوچیک منو بکشونه به باتلاق افکار منفی منی که یه مدتی بود حالم خوب بود بخاطر پیگیر شدن اخبار استرس گرفته بودم و حتی ناامید شده بودم از همه چی ولی دیگه اجازه نمیدم ذهنم بازیگوشی کنه و با افکار منفی منو از خواسته هام و زیبایی ها دور کنه🥰

    همیشه سالم و سلامت باشین استاد جانم🥺🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: