قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 45

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد دِرخشان گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    به نام خدا

    سلام

    با هر آنچه بجنگید از همون جنس بیشتر و بیشتر وارد زندگیتون میشه

    شرایط شما زمانی خوب میشه که تمرکزتون روی زیبایی ها باشه،وقتی توجهتون روی زیبایی ها باشه دنیا لاجرم شما را هدایت میکنه به جای بهتر

    اگه شرایط زندگی و اطرافمون به گونه ای منفی هست که اصلا نمیشه کاری کرد حداقل کاری که می‌توان انجام داد صحبت نکردن و غُر نزدن است.

    مثال)

    یکی از اقوام من تو شهرمون که زندگی می‌کرد همیشه با همسایه اش درگیری داشت و همیشه درگیر بحث و دعوا بود،بعد به امید بهتر شدن رفت تو شهر دیگه ایی خونه کرایه که راحت بشه ولی همون جا هم با صاحب خونه اش هر روز دعوا دارن،چون این فرد خودش و افکارش را هم با خودش برد تا زمانی که آدم خودش اصولی و اساسی تغییر نکنه شرایط اساسی و اصولی تغییر نخواهد کرد

    اوضاع کشور ما زمانی تغییر خواهد کرد که تک تک ما تغییر کنیم، تک تک ما انسان های صادق،متعهد،کاری و منصف بشیم،کشوری که 90 میلیون جمعیت داره را خود ما تشکیل میدیم وزیر یکی از ماست،نماینده مجلس یکی از ماست،رئیس جمهور یکی از ماست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    محمد هوشمندی گفته:
    مدت عضویت: 1277 روز

    به نام خدای معجزه ها

    سلام به همگی

    خدا رو شکر میکنم که به الهامی که بهم شد گوش کردم و اومدم مجددا این فایلو نگاه کردم چون

    از پارسال که این فایلو دیدم خیلی درکم بیشتر شده نسبت به قانون!

    خدا رو شاکرم که منو به این مسیر زیبا و توحیدی هدایت کرد و بهم کمک کرد که ثابت قدم باشم و ادامه بدم

    استاد توی این فایل چندین بار به این آگاهی اشاره کردین که من جدیدا در مدار درکش قرار گرفتم:

    “ما هر کدوم تو یه دنیای مجزا داریم زندگی میکنیم. اون دنیای مجزای من توسط من داره رقم میخوره، دنیای مجزای تو توسط تو داره میخوره

    و

    شرایط زندگی منو اتفاقات زندگی منو که بقیه رقم نمیزنن، باورها و کانون توجه من داره رقم میزنه”

    هیچ ربطی ندارع که تو یه خانواده ی نامناسب یا یه کشور نامناسب بزرگ شده باشی، اگه بتونی ذهنتو کنترل کنی و به زیبایی ها توجه کنی جهان به صورت طبیعی تو رو از اون شرایط نامناسب دور میکنه و به زیبایی های بیشتری هدایت میکنه(دقیقا مثال بارزش زندگی شما هس)

    قانون دقیقا در سمت مثبت و منفی به یه شکل عمل میکنه

    تا مادامی که توجهت رو نازیبایی ها باشه، نازیبایی های بیشتری در تمام جنبه های زندگیت تجربه میکنی

    ولی اگه توجهت بیشتر مواقع روی زیبایی ها بیزاری، جهان مرتبا زیبایی های بیشتری بهت نشون میده

    منم قبول دارم اولش سخته آدم بخواد کانون توجهش و ذهنش رو کنترل کنه ولی به مرور که تمرین کنه، بهتر میتونه عمل کنه و پاداش ها هم به کسانی داده میشه که تقوا پیشه میکنن

    استاد من همون اوایل که ازتون شنیدم که نباید در مورد ناخواسته و نازیبایی های زندگیمون حرف بزنیم انصافا خوب تونستم عمل کنم چون الان علاوه بر اینکه اصلا در مورد ناخواسته ها حرفی نمیزنم، موقعی که میخوام حرفی رو بزنم اولش توی ذهنم بررسی میکنم که این حرف مفیده زدنش یا فقط میخوام یه حرفی زده باشم.

    اینم مهارتی بوده که به مرور تونستم کسب کنم و بابتش خدا رو سپاسگزار.

    استاد از شما هم تشکر میکنم که قانون ثابت جهان رو برای ما شاگرد های فراموش کار مرور کردین

    برای همگی فزونی در مال، احساس، سلامتی و همه چیز های خوب رو از خداوند یکتا خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سکینه دهقان گفته:
    مدت عضویت: 931 روز

    سلام به اسناد گرامی وخانم مریم عزیز من 6 سال است که در باره یک قضیه با همسر م. وم میجنگم ولی خوب که نشد هیچ به شکل خیلی نا زیبا تر ی با من برخورد کرد که از این بدتر دیگه نمیشه با کسی رفتار کرد وروزگار بر من خیلی سخت گدشت هر دفعه یا فکر طلاق یا خودکشی یا هزاران فکر نا جا لب دیگر نا این که. دیگر بریده بودم تا اینکه با سایت استاد عباس منش اشنا شدم اوایل گوش می کردم بارها و بارها وتا اینکه به این فایل که رسیدم دیدم قضیه زندگی منه باید تغییر کنم باید نازیبایی را از فکرم بیرون کنم باید تلفن های که به ااین اون می زنم واز اینکه از همسر م بد گویی می کنم کنار بگدارم واز چیزی که دوست، دارم صحبت کنم خدا را شککککککر بقدری زیبا یها وارد زندگیم شد بی نهایت از استاد عزیزم وخانم شایسته کمال تشکر را دارم تا اینقدر زحمت می کشن تا برای همه زنگی شادی رقم بزنن شاد وسرحال وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    علیرضا جلالی گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار

    اول تشکر کنم از شما استاد عزیزم وه فایلهای روزشمار رو دوباره درسایت قرار میدهید برای من فایلهای روز شمار یادآور بهترین تجربه ها از تغییراتی هست که تونستم با تعهد تمرینات دو انجام بدهم و روی خودم کارکنم .

    اما درباره تمرین امروز

    من در روابطم بخصوص روابط با همسرم بسیار حساس بودم وهنوز هم هستم اینکه چگونه بامن برخورد میکند چگونه حرف میزند میزان محبت واحترامش و…و باعث شده بود توقعات بجا وبیجایی در من ایجاد بشه ومن روتبدیل کرده بود به یک آدمی که صرفا متوقع هست و فقط از همسرم توقع داشتم تغییر کنه تا جایی که من به طلاق و…هم فکر میکردم و برای خودم و توی ذهنم کلی درگیر رابطه ومسایل اون بودم و رفتارم هم تغییر داده بود وخلاصه اکثر وقتها باهمدیگه حالت قهر وناراحتی. و خداروشکر که دوباره شروع کردم به تغییر و کنترل ذهن و جهاد اکبری که لازم بود برای بهتر شدن روابطم والبته درنهایت بهتر شدن احساسم و رسیدن به احساس خوبم انجام دادم‌.یعنی این موضوع تجربه خوب من هم هست که تونستم از موضوعی اعراض کنم ودر واقع به جنبه های مثبت رفتار و اخلاق همسرم توجه کنم و از جنبه های منفی اعراض کنم هرچند میدونم هنوز توی این زمینه روابط خیلی کار دارم و باید خیلی با خودم کنار بیام وبتونم از خودخواهی در روابطم دست بردارم اما همین که فهمیدم یکی از نشتی های مهم انرژی من رسیدن به احساس خوب همین موضوع است خوشحالم و از حالا به بعد باید همه آگاهیهای که دارم رو درعمل نشون بدهم.

    ممنونم که این فرصت بوجود آمدتا بتونم بهتر روی خودم کارکنم و بیشتر کنترل ذهن داشته باشم برای رسیدن به اون چیزی که میخوام و اون رو خودم بسازم

    شاد باشید وتندرست وثروتمند در دنیا آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    درود بر شما استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز و یکایک شما هم‌فرکانسی‌های گلم

    یک مثل از گذشته هست:

    همه جا آسمان همین رنگه

    درست میگید استاد. اصولاً به هیچ مرزی اعتقاد ندارم. این مرزها را کشوردارها یعنی همین کسانی که نام خودشون را گذاشتن حاکم، رهبر و رییس‌جمهور و غیره درست کردند و بیشتر مردم در ساختن این مرزها هیچ نقشی نداشته‌اند. آخه، مردم و انسان‌ها همه اعضای یک پیکرند. بنابراین، هیچ کسی نباید خودشو به مرزهای ساختگی حکمران‌ها محدود کنه.

    یک ماجرا از خودم بگم:

    از سه چهار سال پیش در محل کار من رسم شد که اعضای هیئت علمی هم باید انگشت می‌زدند و سی و دو ساعت حضور فیزیکی می‌داشتند که تاکنون هم برقراره. تقریبا یک ساله که من دیگه انگشت نمی‌زنم و حضور فیزیکی را رعایت نمی‌کنم و کسی هم به من کاری ندارم و بهش هم هیچ فکر نمی‌کنم و حقوق من هم دست نخورده و کم نمیشه. خدا را سپاس که وقتی به مسائل منفی نگاه نمی‌کنی، از جنس مسائل منفی هم در زندگیت کمتر و کمتر میشن.

    اما همیشه به خاطر یک سری رفتارهای نامطلوب همسرم( البته از دید خودم) غر می‌زدم و همیشه بیشتر و بیشتر از اون مسائل به سرم می‌آمد. ولی خوشبختانه چندی است که دارم فکر می‌کنم که به جای اصرار به تغییر دیگران، باید روی خودم کار کنم و خودم را عوض کنم و از اون موقعی که دارم اینجوری کار می‌کنم، همه چیز بهتر و بهتر شده.

    داشتم فکر می‌کردم که حتا امام حسین هم اصراری بر جنگ نداشت و به لشکریانی که محاصرش کرده بودند گفت که بگذارن تا بره به یک جای دور که کاری به آن‌ها نداشته باشه. زمانی ایشان تصمیم به نبرد گرفت که دیگر راهی جز آن نبود.

    یا این‌که، پیامبر و امامان ما لبخند بر لب داشتند. خوب، معلومه که کسی می‌تونه همیشه لبخند بر لب داشته باشه که در هر حالی حتا در بدترین حال هم به دنبال مثبت‌ها و زیبایی‌ها باشه. این مسئله را می‌توان در پاسخ حضرت زینب به یزید دید. یزید به حضرت زینب میگه: ندید که چگونه شما را خار کردیم؟ و حضرت زینب در پاسخ می‌فرمایند: من جز زیبایی چیزی ندیدم. پس ایشان کسی بوده که در بهبوهه جنگ در روز عاشورا، جز زیبایی انجام رسالت یک انسان پاک و خدایی چیز دیگری نمی‌دید.

    از این ماجراها و مثال‌ها بسیارند. درست گفتید، انسان‌های غرغرو و نغ‌زن، در بهشت هم دنبال ایراد هستند و چون ایرادی نمی‌یابند، همیشه ناراحت هستند.

    استاد عزیزم و بانو شایسته‌ی گرامی، دوستون دارم و خدا را سپاس بیکران دارم که من را در این مدار زیبا گذاشته.

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    مجید حاجیوند گفته:
    مدت عضویت: 1430 روز

    سلام ب همه عزیزان

    سریع میرم سر اصل مطلب اینکه

    این سفرو من شرو کرده بودم ولی ادامه دار نشد برام و دوباره تلاش می‌کنم ک استارت بزنم ب امید الله و هیچ احساس بدی ندارم نسبت ب این موضوع و خداروشکر میکنم دوباره ب این مسیر هدایت شدم

    و دور شدن از سایت اینو بهم ثابت کرد که واقعا زندگی خیلی سخت میشه برای کسی ک بر اساس قوانین عمل نکنه

    و این موضوع باعث شد بیشتر قدر سایت رو بدونم و سپاس گذار خداوندم ک لایقم دونست و هدایتم کرد

    از خدا میخام ک بهم استقامت و قدرتی بده ک بتونم تو این مسیر هروز قوی‌تر از قبل بمونم و ادامه بدم

    تنها بهایی ک بک زندگی شاد و موفق نیاز داره توجه ب زیبایی ها و اعراض از ناخواسته هاست و این شاه کلید زندگیه

    و با تمام وجودم از خدای مهربون میخام کمکم کنه که بنده خوبی باشم و براساس قوانین بدون تغییرش زندگی کنم

    پروردگارا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم ب قدر کافی روی آدما و خودم حساب کردم و شکست خوردم ک درک کنم تنها تویی ک لایق پرستشی

    خدایا میدونم کنترل ذهن کار آسونی نیست و یه کوچولو استرس دارم برای شروعی دوباره و تعهدی پولادین

    خدایا من تسلیمم

    کمکم کن فقط در مورد زیبایی ها حرف بزنم ️️️️دوستان وجودتون دلگرمیه مرسی ک هستید و نظراتتون رو کامنت میکنید مطمعن باشین خیلی حداقل ب من کمک کرده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    احمد رضا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1980 روز

    سلام بر استاد دلها و عزیز من و برادر بزرگتر من

    این فایل رو من پارسال هم گوش دادم ولی الان اومدم در موردش کامنت بگذارم

    دقیقا حرف های شما درسته و من لمس کردم هم برای خودم و هم برای اطرافیانم

    یکی از نزدیک ترین افراد زندگی من این اخلاق رو داره که همه مشگل ها رو گردن همه میندازه و به نظر خودش همه مقصرند از پدر و مادر تا برادر و خواهر و….

    حالا زندگی این فرد دقیقا مثل کانون توجهش هست و خراب و به همون مشگلات هدایت میشه

    یک بار داشتیم‌با هم بیروون میرفتیم و دیدم که خیلی مشگلات کوچیک و پیش پا افتاده براش به وجود میاد و دیدم ایشون با کوچکترین مشگل هم میجنگه و طبق قانون مشگلات دارند بزرگتر و بیشتر میشن براش و من همونجا گفتم خب من اصلا اینجوری نیستم چون اصلا با مشگلات خیلی کم میجنگم و خیلی تمرکزم برمیدارم.

    در یک زمانی یه ناخواسته به وجود آمد برام و ایشون هم باخبر شد

    مشگل این بود که موتور من دزدیده شد موتوری که کل دارائی من بود

    فردای اون روز انگار یکی بهم آیه های 154 و155و 156سوره بقره رو بهم گفت و یاد آوری کرد اینجا باید کنترل ذهن نشون بدی و خودت رو جزو صابران بکنی

    ولی ایشون همیشه داد و بیداد و اعصاب خوردی که باید جنگید باید بری اونجا و به همه شک داشته باشی

    اونجا من‌ باز هم‌ گفتم ببین قانون چی میگه و پیروی کن از قانون

    و جالبه طبق قانون ما از همدیگه جدا شدیم و اون به سمتی و من به سمتی چون من همیشه داشتم‌ روی نکات مثبت و زیبایی ها تمرکز میکردم و جهان کبوتر با کبوتر اجرا کرد

    استاد قانون همیشه یکی هست و برای من و شما و حتی موسی و محمد هم فرقی نداره پس آدم باهوش کسی که پیروی کنه که بتونه به خواسته هاش برسه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سهیل شیبانی گفته:
    مدت عضویت: 609 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام عرض ادب خدمت استاد بزرگوارم و خانم شایسته عزیز و سلامی عاشقانه به تک تک اعضای خانواده صمیمی عباس منش

    خدارو میلیون ها بار و هزاران بار شکر گزارم شکر گزار الله یکتا شکر گزار کتاب مقدس قرآن که صدرصد هدایتگر پرهیزکاران هست شکر گزار وجود ارزشمند خودم هستم شکر گزار دستان ارزشمند خداوند شکر گزار سایت و خانواده صمیمی عباس منش شکر گزار استاد بزرگوارم سید حسین عباس منش هستم️

    خب ، بریم در مورد فایل بی نظیر استاد قانون تغییر ناخواسته ها صحبت کنم که چی شد من به سمت این فایل بی نظیر هدایت شدم و تجربیاتی که برایم اتفاق افتاد مرور کنیم.

    سالهاست که با ناخواسته هایم جنگیدم و خدا میداند که چقدر از لحاظ روحی روانی و جسمی مالی و… به تحلیل رفتم و آسیب زدم به خودم و به جز خودم به کسی آسیب نزدم. جنگیدن با ناخواسته هایم ادامه داشت تا همین دیروز 1402/10/4 که موضوع از این قرار بود. توی خونه من از رفتار های پدرم بیزارم و نتیجه عملکردش که میبینم به شدت اذیتم میکنه و هی ازش فرار میکردم توی خونه ، میرفتم توی اتاق یعنی جوری که توی صورتش هم نگاه نمی‌کردم با اینکه بهم محبت هم می‌کنه خیلی زیاد و این ادامه داشت… و من داشتم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم؟ مطالعه میکردم نکات کتاب و سوره ، آیه هایی که از قرآن می آورد نکته برداری و مکتوب میکردم توی دفترم، و برای خودم مثال می آوردم و کتاب رو تفسیرش میکردم برای خودم. کم کم ذهنم از ناخواسته هام برداشته شد و می‌دیدم و احساس میکردم که رفتار های اذیت کننده پدرم کمتر شده و یه احساس بهتری داشتم و رفتار خودمم بهتر شده بود و آرامش بهتری ذهن و روحم رو فرا گرفته بود️

    و در ادامه داشتم لیست اهدافم رو آپدیت میکردم درگیر خودم و خواسته هام شده بودم گوشیم رو گذاشته بودم خارج از اتاق روی تخت خواب تو پذیرایی رفتم بر دارمش از خدایم هدایت به سمت خواسته هام رو خواستم خیلی ساده و راحت هدایت شدم به سمت سایت و فایل بی نظیر و فوق‌العاده قانون تغییر ناخواسته ها و باورم نمیشد اولش ، بعدش به خودم گفتم باورت بشه این جریان هدایت الهی هست️. وای آخه اینقدر هماهنگ آخه اینقدر به موقع آخه اینقدر معجزه آسا و فایل رو دانلودش کردم.

    و هی از درون ذوق زده و شکر گزار خدا بودم که اینقدر هماهنگ و به موقع هدایت شدم به فایل و شروع کردم با دقت به دیدن فایل و ذهنم تحلیل و آنالیز میکرد صحبت های استاد و مثال هایی که از خودشون و تجربیاتشون و بقیه میزدن و ذهن من و تصاویر ذهنی من میرفت سمت روزهایی که چقدر با ناخواسته هام میجنگیدم و تمرکز میکردم روشون و پافشاری میکردم روی ناخواسته هام و به ظاهر که این خواسته قلبی منه و با وجود این که احساسات خشمگینانه ای از سراسر وجود من ابراز میشد بیشتر وقت ها احساس خشمگینانه ای از خودم بروز میدادم و بعضی وقتها بروز نمی‌دادم ولی بازم از ظاهر من کاملاً پیدا بود که خشمگین هستم. یه مثالی هست میگه: رنگ رخساره خبر می دهد از سرّ درون

    یه چند تا مثال از خودم بگم که میجنگیدم با ناخواسته هام که به قول خودم خواسته من این هست. اینم بگم الان بهم گفته شد️ :) به قول استاد جانم استاد عباس منش که میگه اگه میخوای تفاوت بین خواسته و ناخواسته ات رو بدانی ببین احساساتت چی هستن احساس خوب و آرامش داری یا احساس اعصبانیت داری. اگه احساس اعصبانیت داری تمرکز کردی روی ناخواسته ها اگه احساس خوب آرامش داری تمرکز کردی روی خواسته هات️

    خب بریم مثال از خودم :

    سال 1396 یا فکر کنم 1397 بود که خودم و دوستم از روستامون رفتیم استان فارس (شیراز) دنبال کار بگردیم که بلاخره با یکی دو روز دنبال کار گشتن تونستیم ظرف شور یه رستوران بشیم رو هم رفته 7 روز کار کردیم تو این 7 روز همش از صاحب رستوران سرآشپز سر کارگر و کارگر ها شاکی بودیم که چرا به من سخت میگیرن و البته دوست من از من شاکی تر بود که آخر این 7 روزه دعوامون شد کارت ملی مارو هم نمیداد صاحب رستوران ، رفتیم پیش پلیس آگاهی شکایت و بلاخره از رستوران اومدیم بیرون به هر نحوی که شد. برادر دامادمون زنگم زد گفت توی فسفودی بزرگی کار میکنم صاحب فسفودی یه سالن داری میخواد البته سالن داری که همه جای فسفودی کار کنه ، دوستم از من جدا شد برگشت روستا خونشون من رفتم یه جای دیگه سرکار

    قابل توجه و نکته مهم اینجاست که دوباره همون صاحب کار سخت گیر و اذیت شدن های من و بحث دعوای لفظی با صاحب کار و دعوای فیزیکی با کارگر و سرآشپز ، جالب اینجا هست که این مغازه بزرگ دوتا شریک بودن یکیش به ظاهر سخت گیر غرغرو و اون یکی آروم مهربان من دعا دعا میکردم این که غر میزنه بره اونی که مهربان هست وایسه ، اتفاق هایی افتاد و به همین روال هم شد البته دوتا شریک در تضاد بودن از قبل اومدن من به اونجا. خلاصه و اونی که من فکر میکردم مهربان بودش سخت گیر تر و بدتر بودش! چرا چون من تمرکزم و جنگ درونی ام با ناخواسته هام بود با احساسات خشمگینانه ای که درون خودم بود و خودمو میخوردم. و بازم از اون مغازه فسفودی بزرگی که کار میکردم رفتم بیرون با اتفاقات خوب بدش و رفتم جاهای دیگه شروع به کار کردم مثل عسلویه ، کنگان و بازم از همون جنس موقعیت ، شرایط ، افراد و… که نمیخواستم بود. چرا؟ چون من روی ناخواسته هام متمرکز بودم و میجنگیدم باهاشون. و چقدر توی این چند سال روح ، روان ، جسم ، شرایط مالی و… من به تحلیل رفت و الانم که توی شغل و بیزینس رویایی ام هستم بازم به همین شکل هست چرااااااا؟ چون متمرکز هستم روی ناخواسته هام…

    و هزاران مثال دیگر هست که تو بین مثال هام نگفتم چون متن طولانی تر میشد.

    به قول استاد که میگن این قانون هست:

    شما با هرآنچه که بجنگید با هرآنچه که مبارزه کنید از همون جنس بیشتر و بیشتر وارد زندگیتون میشه بخاطر اینه به هر آنچه که بیشتر توجه کنید بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه

    این فایل بی نظیر رو تا انتهایش با دقت نگاه کردم و گوش میکردم صحبت های استاد بی نظیرم را ، چون روی خواسته ام هم متمرکز بودم پدرم از خونه رفت بیرون کارش انجام بده و من تنها شدم و به انتهای فایل که رسیدم با صدای بلند شکر گزاری میکردم شکر گزار خدا بودم و شکر گزار استاد بودم هی میگفتم استاد جانم استاد جان جانانم و شکر گزار استاد سید حسین عباس منش بودم و در حین شکرگزاری بودم که گریه ام گرفت و کتاب قرآنی که جلوم بود بغل کردم و یاد داستان یونس و سوره الصافات آیه های 139 تا 148 و سوره الأنبیاء 87 و 88 افتادم و به خودم گفتم من به خووووودم ستم کردم با افکار ، باور ، فرکانس ، عملکرد ، رفتار و کانون توجه ام و اینجا بود به خودم گفتم تصمیم میگیرم تمرین کردن روی خواسته هام رو تمرین کنم و کانون توجه ام رو متمرکز کنم روی خواسته هام که بهترین و هموار ترین روش رسیدن به خواسته هام تمرکزم را از ناخواسته ها بردارم و روی خواسته هام بزارم️ بقول استاد که میگن قبول دارم سخته اما پاداش بزرگی دارد

    استاد بزرگوارم استاد جانم قوربونت بشم یه صحبت قلبی️ دارم. بعضی وقت ها وقتی فایل هات نگاه میکنم به شدت تاثیر میزاره روم و گریه ام میگیره به خودم میگم آخه چرا اینقدر حرفای استاد به قلب🫀 من میشینه و خود به خود گریه ام میگیره. استااااااد جان جانانم عاشقانه عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1123 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    روز شمار 121

    سلام ب استاد عزیزم ‌ و خانم شایسته بحق و تمامی همراهان عزیزم

    بازم خداروشکر میگم برای هدایتم به این فایل پر از برکت

    پارسال وقتی جو جامعه حسابی متشنج بود من تا چند ماه حواسم رو پرت کردم و. زندگیم ذاشت خوب پیش میرفت ولی جالبه بمحضی که با اینکه ترس داشتم و میدونستم نباید وارد مباحث استرس زا شم شروع کردم ب تمرکز روی این مساعل اول اینکه کل بدنم دچار ترس و لرز شد و کاملا برای خودم مشهود بود و بعد از کمتر از یک ماه زندگیم منفجر شد یعنی اینقدر درگیر جنگ و پیگیر اخبار بودم ک دقیقا وارد تشنج شدم اونم داخل زندگی شخصیم بماند ب یادگار که خداوند بازم همراهیم کرد و سریع با هدایت خواستم لحظه ب لحظه از خداوند تونستم از شرایطی که زندگیم داشتم متلاشی می‌شد دقیقا همین شد نقطه عطف زندگیم و چون من عامدانه فقط تمرکزم روی زیبایی ها و نهایتا سکوت کردن بود همه چی عالی شد

    حتی در مورد مساعلی که چندین سال من پیش کسایی ک بظاهر میتونستن بهم کمک کنن درد و دل میکردم و بهم حق میدادن ولی همیشه نتیجه بر عکس می‌شد ‌ و تا جایی پیش میرفت ک کلا بیخیال خدا و نماز شدم غافل از اینکه دارم بدتر اون مساعل رو پررنگ می‌کنم و خدا این وسط تقصیری ندارد

    خلاصه خداروشکر صددرصد یقین دارم با توجه به زیبایی ها یا حداقل کمتر گله کردن به تناسب و بیشتر از انتظارمون زندگیمون رنگ پیشرفت و موفقیت رو خواهد دید این رو من مطمئن هستم

    بازم از استاد عزیزم سپاسگزارم بهم یاد اور شدن که نتیجه توجه به خواسته ‌ و اعتراض از ناخواسته چقدر موج برکت و نعمت ب زندگیم رو آورده و همچنان تداوم داره و بهتر و بهتر میشه

    خدایا ازت بسیار سپاسگزارم

    خدایا شکرت برای داشتن همسری بسیار مهربان ک تنام تلاشش حفظ آرامش و آسایش من و دختر نازنینمون هست

    خدایا شکرت برای وجود پر برکت دختر عزیزم

    خدایا شکرت وکیل ‌ و همه کاره زندگیم هستی ‌

    خدایا شکرت همیشه در بهترین شرایط با افراد اتفاقات ‌زندگیم در زمان و مکان مناسب مواجه میشم

    خدایا ازت حمایت ‌و هدایت در این مسیر پر از نعمت رو برای همه عزیزانم خواستارم

    در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند. در دنیا و آخرت باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استادان عزیزم و دوستان گرامی

    قبل از آشنایی با این سایت الهی خیلی با این موضوع درگیر بودم و خیلی با ناخواسته ها میجنگیدم و خیلی ضعف داشتم و همیشه هم مشکلات و درگیری ها بیشتر و بیشتر میشد و من نمی‌فهمیدم از کجا داره آب می‌خوره

    ولی از وقتی که با اسناد آشنا شدم فهمیدم که باید کنترل کنم ذهنم رو نمی‌گم الان خیلی عالی و پرفکت هستم اما از اون موقع خودم خیلی قوی تر شدن و دارم هر روز بهتر و بهتر میشم

    حتی فکر کنم دوسالی مفهوم کنترل ذهن رو نمی‌فهمیدم که و فکر میکردم که میفهمم اما از ی تایم به بعد فهمیدم که کنترل کنم افکاری که تا آگاهانه وارد ذهنم میشه و نمی‌ذاره که به خواسته ها و اهدافم برسم و سعی کردم آگاهانه توجه کنم به چیزهای مثبت و زیبایی که دوروبرم هر روز میبینم انصافا مورد مثبت دوروبرمون زیبا هست اما متأسفانه خیلی وقتا ها من نمی‌بینم و فکر میکنم که دارم کنترل میکنم و همین نشانه که اگر احساست بد هست بخاطر افکار بدت هست رو خداروشکر فهمیدم و همین قطب نما کمکم می‌کنه که به خودم بیام

    طی یک سال گذشته که تضادی داشتم خیلی ذهنم اذیت میکرد و خیلی درگیر بود و خدایی زور میزدم که حالم رو بهتر کنم اما بلاخره این زور چربید و از ی تایم به بعد حالم آرام آرام بهتر شد و دیدم که چقدر حال خوب و آرامش ارزشمند و خوب هست و وقتی که آرامش داری انکار همه دنیا رو داری هم خدا هم خونه هم ماشین هم درآمد هم رابطه در صورتی که فیزیکی توی زندگیت نیستند اما واقعا حالت خوبه و چقدر این حال خوب رو دوست دارم

    ی زمانی که از پارتنرم میخواستم به فکر خودم محافظت کنم و همش چکش میکردم که نکنه خطا بره یا خطا کنه و چوبش رو هم محکم خوردم از جهان و این نتیجه اعمال خودم بوده و هست

    اما وقتی که توجه کردم به زیبایی ها و خواسته هام دیدم که خدا چطور قلب بنده هاش رو ترم کرد برای کمک به من دیدم که چه اتفاق های خوبی افتاد برام

    مثلا وقتی مهاجرت کردم به اصفهان برای زندگی همیشه روزهای اول خیلی ترس داشتم اما کم کم خدا کمکم کرد و دستان خودش رو رسوند برام یکی برام غذا میآورد

    یکی تا مقصدی میرسوند یکی به زور من رو به خونش دعوت می‌کرد یکی کار بهم داد یکی دوستم شد و بهترین لحظه ها رو باهاش داشتم و دارم هنوز و خیلی اتفاق های خوب دیگه

    و همه این ها بخاطر توجه به زیبایی ها بود البته می‌دونم خیلی کار دارم که بهتر بشم اما همین لحظه از ی ماه پیش از ی سال پیش خودم خیلی بهتر و قوی تر شدم و جا داره که بهتر بشم و همش از لطف خدا بوده و بس

    و الان به لطف خدا داره اتفاقهای خوب و جدید دیگه ای برام میفته و دارم بزرگتر میشم و رسد میکنم و دارم میبینم این رشد رو اگرچه کند هست و انتظار بیجایی دارم از خودم اما همون رو هم می‌دونم که باز هم به خودم برمیگرده و خودم ایراد دارم

    استاد عزیز بانو مریم عزیزم دوستان موحدم با قلبم برات می‌نویسم و براتون آرزوی بهترین ها رو دارم باشد که هممون رستگار باشیم در برابر خدای بزرگمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: