قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 53

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی حوازاده گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز

    چند وقت بود که میخواستم یه مطلبی بنویسم در مورد توجه به ناخواسته ها تا اینکه امروز هدایت شدم به این فایل

    میخوام یه ماجرایی رو تعریف کنم که خیلی برای من درس داره

    یکی از اطرافیان خیلی نزدیک به من که من تا حد زیادی میشناسمش و از زندگیش خبر داره و تمام ماجراهاشو برای من تعریف میکنه با یه فردی توی رابطه هست و اما اون خانمی باهاش توی رابطه هست خانمیه که که احتمالا به دلیل تجربه های نا مناسب از ارتباط قبلیش همش توی فکر اینه که نکنه بهش خیانت بشه و حتی شوخی هایی هم که میکنه اینو نشون میده و چیزی که من درک کردم ناخودآگاه خیانت شدن بهش یه چیز جالبه (همون داستان احساس قربانی شدن )

    خب اول این رابطه دو نفر خبری از خیانت و این داستانا نبود ، تا اینکه چند وقت پیش اون آقا با من تماس گرفت و گفت که اره با یه کیس جدید آشنا شدم و باهم بیرون رفتیم و خیلی خوشم اومده ، و همون جا بود که ذهن من زنگ زد و گفتم به به این جهان قانونمند و چقدر این جهان جالبه ، اون خانم با توجه به خیانت ، با چک کردن مداوم گوشی ، با گفتن اینکه این کی بود زنگ زد ، فلانی کیه ، بهمانی کیه ، خلق کرد اون خیانت رو و الان اونو توی دنیای واقعی هم داره ، تاکید میکنم اون اول هیچی نبودا و هیچ کسی نبود ولی الان هست به همین راحتی خلقش کرد بدون اینکه خبر داشته باشه

    آره اگه دنبال چیزی هستی مطمئن باش پیداش میکنی حالا هرچی میخواد باشه ، کلا نمد هولا هولا

    یه مثال خیلی باحال دیگه ای هم که دارم ، اینه که دیروز داشتم فیلتر های اب تسویه رو عوض میکردم و اخر کار با اینکه همه چیز درست بود ولی دستگاه کار نمیکرد و من دیدم دارم عصبی میشم و به خودم گفتم ولش کن اینطوری مسئله حل نمیشه و من باید حالمو خوب کنم اون وقت جواب گفته میشه و ایده هایی که الان به ذهنم میخوره اشتباهه ، خلاصه ول کردم و اومدم نشستم بازی تیم محبوبم رو دیدم و اصن حالم عوض شد و حدود ده دقیقه بعد بابام گفت که بیا دستگاه درست شد ، یکی از سیم هاش شل شده بود زدمش جا و به خودم گفتم ببین اگه ایده هایی رو انجام میدادم که توی احساس بد بهم گفته میشد همه چیزو زده بودم داغون کرده بودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    عطر خدا🌧 گفته:
    مدت عضویت: 243 روز

    شکر خدایی که هر لحظه در حال حمایت و هدایت ماست( گام 121)

    من از بچگی طبق دیدگاه الگوهایم مدام توجه ام فقط و فقط روی ناخواسته ها بوده و وقتی بزرگ شدم یک ازدواج ناخواسته وارد زندگی ام شد و اونقدر طی 20 سال توجه کردم روی نکات منفی همسرم تا انجا که جا داشت ناخواسته های بیشتر و بیشتری وارد زندگی ام میشد و زمانیکه با استاد آشنا شدم توجه م انداختم روی خودم و حال خوب خودم ،،و همسرم از زندگی ام بطرز معجزه آسایی حذف شد و رفت و راحت طلاق گرفتم خدا روشکر و از مهرماه که محل کارمو عوض کردم اونم بخاطر توجه مداومم روی ناخواسته های همکارام بود که اوضاع برام سخت شد و به جایی جدید اومدم و اینجا هم یک همکار خانم داشتم که بشدت روی اعصابم بود و من مدام به رفتارهای منفی اون توجه داشتم تا اینکه بعد از 4 ماه تمرین شدید برا کنترل ذهنم نگاهمو انداختم روی نکات مثبتش و حال و احساس خودمو خوب نگه میداشتم طوریکه بهش بی تفاوت شده بودم و توجه م روی کیفیت کارم بود و یکدفعه همکارم گفت من میرم جایی دیگه و کلا از اینجا رفت و یه همکار جدید اومده که بسیار ارام و خوش اخلاق هست من تونستم با توجه م به خواسته ها به آرامش تو محیط کارم برسم و همین روند را سعی میکنم در مورد فقر و بی پولی انجام دهم هر چند بشدت اولش سخت هست برام اما وقتی دفعات قبل برایم شد اینجا هم میشود و باید تکرار و تمرین زیاد داشته باشم برای کنترل ذهنم و خداوند را شاکرم که کلید تمام خواسته ها را در درون ما قرار داده با کم کردن فاصله روح با ذهن معجزات وارد زندگی ما میشوند فقط و فقط با تمرین و تکرار و ساخت باورهای جدید و توجه به زیباییها و خواسته ها صد درصد امکانپذیر هست

    تشکر میکنم اول از خدایم و بعد از استاد و خانم شایسته خدا قوت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    سلام به استاد عزیزم

    قانون تغییر ناخواسته ها = توجه نکردن به ناخواسته ها

    واقعا کار سختیه ولی تنها راهش همینه ، تنها راه رسیدن به یک زندگی زیبا همینه و پاداشش هم باور نکردنیه و ارزشش رو داره

    یادم باشه هربار برام سخت بود و حس کردم دیگه نمیتونم این کارو انجام بدم یاد اون پاداشی هایی که قراره بخاطر توجه نکردن به ناخواسته ها بگیرم بیوفتم و انگیزه بگیرم و از اهرم لذت استفاده کنم

    _ اگه دلت میخواد تو این شرایط بمونی خب توجه کن به نازیبایی ها ولی اگه خواستت اینه هدایت بشی به جای بهتر باید به قانون عمل کنی .

    _ شرایط نمیتونه خوب بشه وقتی تمرکزت رو نازیباییهاست ، جهان نمیتونه خلاف قانون کاریو برات انجام بده .

    _ اگه بجای توجه به نازیباییها بتونی توجهتو بزاری رو زیبایی ها ، نعمت ها و قشنگیا ، خداوند و جهان تو رو به جایی هدایت میکنه که از این جنس زیبایی ها قشنگی ها و خوشبختی ها بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه

    در مقابل

    اگه نازیباییها رو ببینی و بهش فکر کنی ، درموردش صحبت کنی ، گریه و زاری کنی ، گله و شکایت کنی خداوند شمارو درشرایطی قرار میده که از اون نازیباییها بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه

    همینه که خدا گفته خودتون به خودتون ظلم میکنید و خدا به بندگان ستم نمیکنه . با دست خودمون زشتی ها رو موندگار میکنیم .البته که میتونیم با دست خودمون خوشبختیو وارد زندگیمون کنیم

    تو همین فایل میخوندم افرادی که گفتن به رفتار بد پدرم توجه کردم الان همسرم همون رفتارو با شدت بیشتر داره ، ینی حتی اگه از لحاظ فیزیکی از اون محیط جدا بشی تو محیط جدید آدمایی شبیه آدمهای قبلی وجود داره

    پس خیلی باید حواسمو جمع کنم اگه نمیخوام چیزیو در زندگیم گسترش بدم بهش توجه نکنم

    برای کسی که دنبال نازیبایی ها باشه هیچچچچچچ جا گل و بلبل نیست ، آسمون خدا براش همه جا یه رنگه اینو با چشم خودمون واضح داریم میبینیم

    من متعهدم بیشتر و بیشتر رو خودم کار کنم و مطمعنم پاداششو میگیرم ، سخته ولی ارزش داره و اینارو نوشتم که هر بار از دستم در رفت بیام بخونمش و برگردم به مسیر درست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    زهرا شهرکی گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    سلام و عرض ادب

    ممنونم از شما انسانهای بی نظیر زندگی من، استادگرامی و مریم دوست داشتنی

    تجربه من از توجه به نازیبایی ها برمیگرده به دوران مجردیم و همیشه از بعضی رفتارهای مادرم شاکی بودم وبه جای تمرکز بر زیباییها تنهاراه حل رو فرار میدونستم و هدایت شدم به سمت شخصی که خیلی از رفتارهاش شبیه مادرم بود ولی اینبار دیگه نتونستم فرار کنم سالها به نازیباییها توجه کردم و نتیجه اش رو دیدم اما مدتهاست دارم تمام سعیم رو میکنم که توجه ام به زیباییها باشه و انصافا شما استاد عزیز کمک بزرگی به من کردین وچقدر جالبه که این توجه چه دستاوردهای زیادی برام داشته تغییر در زندگیم کاملا مشهوده چون چند سالی هست که دارم روی خودم کار میکنم ولی چون به تدریج و با منطق وارد زندگیم شده گاهی اوقات این همه موهبت رو فراموش میکنم اما از چند ماه پیش تاکنون به صورت جدی خودم رو متعهد کردم وبیشترازدویست فایل رایگان رو بطور مستمر گوش دادم و خداوند منو هدایت وراهنمایی کرد که دوره12قدم رو خریداری کنم وچقدر عالی و خوب هست من خدارو هزاران بار شکر میکنم که داره تمام باورهای مخربم رو نشون میده و کمکم میکنه تا کم کم باورهای درست رو جایگزین کنم

    من سالهاست که دارم روی خودم کار میکنم ولی متاسفانه همیشه عجول بودم و میخواستم زندگیم به صورت بنیادین تغییر کنه و نمیکرد درصورتی که توخیلی از جنبه ها همه چیز بهتر شده بود

    12قدم بهم یادمیده که اجازه بدم همین تغییرات کوچیک رو ببینم بادقت و زیر زره بین واینکه بفهمم چی بودم وچی شدم

    خداروشکر که در این مسیرقرارگرفتم هرچند خیلی زمانها کند پیش رفتم ولی میدونستم مسیر درسته وجهت همونیه که به خیر ختم میشه چون حال خوبم رو درک کردم

    خداروشکر بابت حضور شما افراد درجه یک که با عملکردتون منو قانع کردین نه حرفهای قشتنگتون که البته انصافاحرفهاتونم بسیار دل نشین هستند

    درپناه خداوند باشید

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    بهاره نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1249 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سپاسگزارم از خدا تا به من عمری دوباره داد تا بتونم با آگاهیِ نه فقط این فایل زیبا، بلکه با 1000 فایل داخل سایت زندگیم رو تغییر بدم و بشم کد نویس زندگیم

    استاد نازنینم نمیدونم چقدر باید ازتون تشکر کنم تا دلم سیر بشه تا دلم راضی بشه

    باز هم ممنون که در سال 2022 این فایل زیبا رو ضبط کردید!

    من اون موقع ها با شما عزیزانم هم‌مدار نبودم و از تنه ی جامعه جدا نشده بودم!

    یادم میاد دقیقا یکسال ازون قضیه فوت دوست عزیزمون گذشته بود و من داشتم مدام از قانون دور و دور تر میشدم تا اینکه یه‌روز خالم اومد خونمون و اتفاقی این فایل رو گذاشت و من مسخ حرفای استاد نازنینم شدم! احساس کردم این حرفا وحی منزله! اصلا مغزم به هیج عنوان مقاومت نداشت و خیلی راحت قبول کرد(تمام اون صحنات جلو چشممه، انگار میتونستم قیافه بُهت زدم به فایل و ببینم) و بعد از تابستون 2023 برای من خیلی شرایط پیش اومد و هر سری به یه نحوی به این فایل هدایت شدم و دیدمش؛ درست یادم نمیاد فکر کنم با امشب شد 4امین بار اگر اشتباه نکنم که من این فایل رو دیدم

    وقتی به زندگیم قبل از این فایل نگاه می‌کنم فقط روزایی میاد جلو چشمم که وقتی از خواب پا میشدم بی هیچ دلیل عصبی بودم، یادم میاد چقدر با خواهرم چقدر با بردارم دعوا می‌کردم، و انگار کلا اعصاب نداشتم!

    با شکوفه دیروز داشتیم عکسای قدیمی رو که تو لپ‌تام ریخته بودیم و نگاه میکردیم و اورگنایزشون هم می‌کردیم در اون حین، یکدفعه به یه عکسی رسیدیم که میشه گفت تو همون دوران اعتراضات بود! یکدفعه رو کردم به سمت شکو و گفتم قیافم و اینجا میبینی انگار من اون موقع ها خیلی عصبی بودم؛ و به اتفاق تو اون عکس مهمون خونمون بود و مهمونا افرادی بودند که من خیلی دوسشون دارم اما یادم میاد چقدر اون شب بی هیچ دلیلی عصبی بودم و همه متوجه عصبانیت من شده بوده‌اند!

    وقتی که دوباره این فایل رو شنیدم یادم اومد که حتما دلیل عصبانیت ها و بدخلقی های اون دوره من بخاطر این بود که من اون موقع توجه کرده بودم به اون مسائل نازیبا و مدام اخبار و دنبال می‌کردم!

    دقیقا به هرچی توجه کنی از جنس همون وارد زندگیت میشه

    ازین تجربه بگذریم و بریم به یه تجربه خیلی زیبا برسیم

    حدود چند هفته پیش من داشتم میرفتم تهران و تو این دورانی که همه همیشه خدا ناراضی‌ان چشمم خورد به یه بنر تبلیغاتی که یه چیز خیلی خیلی حالب نوشته بود!

    و اون این بود که میتونی وارد یه سایت بشی(سایت دولتی) و خودت انتخاب کنی که این مالیت هایی که داری میدی کجا خرج بشه( مثلا بیان و باهاش تجهیزات بیمارستان بخرند، مدرسه تو مناطق محروم بزنند یا برای خود شهر خرج کنند و یا هرکاری تو همین حیطه ها)

    و من همون لحظه به خواهرم این مطلب و گفتم و کلی این ایده رو تحسین کردم و خداروشکر کردم که اینهمه آدم خوب و عالی وجود داره

    و خدا شاهده اصلا حال من یجور دیگه ای بود

    انگار خیلی خوشحال بودم که تونستم تو اون تاریکی شب همچین چیزی و ببینم و تحسینش کنم و بهم ثابت بشه هنوز آدمای خوب وجود داره!

    خدا داره هرروز از هزاران طریق بهم ثابت میکنه که آدما خوب و عالی‌ان

    و واقعا استاد عزیزم صحیح گفتید که به هرچی توجه کنیم از جنس همون اتفاق برامون رغم میخوره

    من ازین تجربه های زیبا و گاهی ناجالب زیاد دارم اما امیدوارم همین دو تجربه کلی هم به خودم هم به دوستان کمک کرده باشه تا بتونن قانون رو بهتر درک کنند و من هم حتما تجربه های دوستانم رو میخونم تا قانون رو بهتر درک کنم

    استاد جذابم بازم ممنونم ازتون

    و از خانم شایسته عزیزمم ممنونم که حتی صداشون هم توی این فایل بود و من از صداشون لذت برم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 308 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم

    می‌خوام از تجربه خودم درباره این موضوع بگم

    من از اول ازدواجم همیشه تمرکزم رو نکات منفی همسرم بود و مدام بهش غر میزدم که این اخلاقت اینجوریه اون اخلاقت اونجوریه.حتی غذا خوردن و راه رفتنش هم به من حس بدی میداد.و میگفتم اینقدر بهش میگم تا درست بشه بلاخره.اما روز بروز نکات منفیش به چشمم بزرگتر و بیشتر میشد.

    وقتی نکات منفیشو بهش میگفتم اون می‌گفت مشکل از خودته…

    خلاصه روز بروز نکات منفی همسرم برام بیشتر میشد و روز بروز هم حسم بدتر …

    تا اینکه خسته شدم و بریدم .

    گفتم خدایا مگه نمیگی تغییر زندگی هر کس دست خودشه پس کمکم کن.

    و شروع کردم اول از همه به درگاه خدا استغفار کردم .بعدش تو اینستا مدام کلیپهای عاشقانه می‌دیدم. تو اینترنت زوج‌های خوشبخت رو سرچ کردم و یه عکس انتخاب کردم وچاپ کردم و زدم به دیوار اتاقم. آهنگهای عاشقانه گوش میدادم.

    یبار هم یه زوجی رو تو ماشین دیدم که عاشقانه دست رو دست هم گذاشته بودن و لبخند می‌زند.بچشون هم عقب ماشین ایستاده بود . عشق و رضایت فراوان تو لبخند خانمه کاملا مشاهده میشد .تا مدتها اون صحنه رو به یاد میاوردم و هنوز هم بیاد میارم وخدا رو شکر میکنم بابت عشقی که بین اون دو نفر بود.با این کارها کم کم منم هدایت شدم به اون عشقی که همیشه آرزوم بود بین من و همسرم باشه و نبود. البته تقریبا روزی نبود که این کارها رو نکنم و بمحض اینکه یه فرصت پیدا میکردم آهنگ گوش میدادم کلیپ میدیدم. کم کم به لطف خدا نکات منفی همسرم کمرنگ شد به چشمم.و نکات مثبتش بیشتر و پررنگتر.دیگه کم کم از هم‌صحبتی باهاش حس خوب می‌گرفتم.روز بروز بیشتر دوستش داشتم .و متقابلاً عشق اونم به من بیشتر میشد .من اگه یک میدادم اون 10میداد(10برابر عشقی که میدادم دریافت میکردم.و این برام لذت بخش بود).وبعد از گذشت حدودا سه سال ازین موضوع دیگه خبری از اون حس بد نسبت به رفتار همسرم نیست .اتفاقا تمام نکات مثبتش برام بزرگ تر شده و روز بروز عشقی که دریافت میکنم بیشتر و عمیق تر…

    و دیگه بقول استاد اصلا ربطی به سه سال گذشته خودم ندارم تو بحث روابط.

    و خدا رو شکر میکنم که هدایتم کرد به زندگی گرم و صمیمی که همیشه آرزوم بود. البته دوست دارم هنوز هم بهتر بشه .و چقدر فرزندانم تو این محیط دارن خوب و سالم رشد میکنند به لطف خدا.

    می‌دونم که خیلی ها این مشکل منو دارن و امیدوارم این دیدگاه من کمکی باشه به این عزیزان.

    و سپاس خدایی رو که هدایتم کرد

    و همچنین سپاس از استاد عزیز و بانو شایسته که دستان قدرتمند خدا هستند تو زندگی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    حکیمه کاظم زاده گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    سلام به همه عزیزان

    سپاس از استاد عزیز

    چه قدر این فایل عالی هست اگر روزی چند بار هم گوش بدیم کم هست

    اصل همینه حرف نزدن در مورد نازیباییها و تمرکز بر زیباییها

    واقعا خیلی مهمه حرف نزدن

    خودم در مورد مشکلات زیاد حرف میزنم هرروز بیشتر میشه اما الان تصمیم گرفتم کلا حرف زدن ممنون

    برای همون بهترینها را آرزو دارم

    متشکرم استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته

    روز شمار زندگی

    روز 121ام

    خیلی خوشحالم ک نشونه ی امروز من ،فصل پنجم روزشمار بود

    دقیقا فصلی ک کامنتای من و تعهد من تموم شد

    23اذر سال گذشته فصل پنجم شروع شد و من چون متعهدانه هرور کامنت میذاشتم و کلی نتیجه هم بدست اورده بودم،با اتمام فصل 4،منم دیگ ادامه ندادم

    این روزا ک نگاهم به منبع،به خداوند،به انرژی،به طبیعت…هر اسمی،عوض شده ،حسم عوض شده،یجوره دیگ حسش میکنم با تموم وجودم،قدرتو توی تک تک سلولای بدنم حس میکنم ،باور و ایمان زیادی نسبت به قبل دارم

    اینک خدا هست و کارارو بهش بسپارم تا با خیال راحت انجام بشه

    این روزا به شدت به مهاجرت فکر میکنم نبخاطر تضاده خاصی توی زندگیم

    نبخاطر اینک اونجا خوبه اینجا بد

    قیلا اینجوری بود فکرم،ولی الان نه

    اومدم سایت و منی ک خیلی وقته نشونه ام رو نزده بودم،وقتی زدم،دیدم دقیقا از جایی ک روزشمارو ادامه ندادم و کامنت ننوشتم،اومده انققققققد حس خوبی گرفتم

    گفتم همینه

    راهش همینه

    من ک چیزی از مهاجرت نمیدونم هیچیه هیچی

    فقط میدونم ک امریکارو دوس دارم تجربه کنم

    اونم بخش اعظمش،به دلیل اینکه همه میگن نمیشه

    من میخوام مثل بقیه نتایجم،قدرت باور و خداوندمو به خودم ثابت و قوی ترش کنم

    دفیقا میخوام جمله ی استادو با جون دل تجربه کنم که میفرماین همه چیز راحتو اسون اتفاق میفته وقتی در مدارش باشی وقتی توحیدی رفتار کنی وقتی بسپاری به خودش،خودش ویزا میشه،خودش راحت انجام میده،خودش بدونه هزینه انجام میده،خودش بی دردسر،بدون اتلاف وقت

    به شدتم باور دارم ک این اتفاق میفته

    هیچی برام دلیل قانع کننده تری نیست برای مهاجرت،جز اینک برم یک جایی ک نه زبونشونو بلدم،نه اعتبارو سابقم مهمه نه چیزی میدونم

    دقیقا مثله یک بچه ی تازه متولد شده،میخوام هدایت ها و حمایت هاو باورهای توحییدی ولی در سن بزرگسالیو تجربه کنم

    هدایتهای خدارو که مثل روز برام واضحو روشنه،میخوام بیینم در این مورد

    انگار تشنشم

    اینجوریم ک میدونم قراره هدایت بشم ،با ذوق دارم زندگی میکنم منتظر نشونه هام

    من خداروشکر الان کاری دارم که مجوز نداره ولی مشکلی هم ندارم(باوری که عموم دارن که ایران فلانه مجوز نمیده)

    من خداروشکر توی باشگاهه پر از عشقم،دخترو پسر راحت باهم تمرین میکنن(جایی ک همه دم از محدودبت میزنن)

    خداروشکر ماشبن خوب و صفر دارم و امکاناتشو دوس دارم شاید ایرانیه ولی برای منه ندا ک تا پارسال پراید داشتم ،خیلی نتیجه ی خوبیه

    خداروشکر همه جا راحت لباس مبپپوشم و پیاده روی میرم(کسی بمن گیر نداده)

    خداروشکر امکانات درمانی عالی داریم و من تجربه میکنم،شاید الان اتفاقا بد تایپ کرده باشم اونم بخاطر اینکه چهار روزه چشممو عمل لازک کردم ولی اونقدر ذوق دارم نسبت به قدرته خدا،نتونستم به گوشی دست نزنم و نیام سایت،از حسم و مخصوصا این نشونه ننویسم

    در این پروسه،کادر درمان عالی،بیمارستان عالی،امکانات عالی،نوبت دهی و همه چی عالی بوده

    من اتفاقا عاشق تهرانو ایرانم

    عاشق محلمون و همسایه هامون ک انقد خوبن که همیشه در کارها ،دستی از دستان خدا هستن برای کمک ب بابا

    من عاشق شاگردامم که همه بی حاشیه و پر از حس خوبن

    من عاشق خانوادمم که همیشه تلاششونه،روی خوششونو بهم نشون بدن

    یادمه وقتی روزشمارو شروع کرده بودم اصلا شرایط خوبی نداشتم ولی پایان روزشمارفصل چهار،نه تنها همه ی خواسته هام تیک خورده بود بلکه اضافه و شامل اشانتیون های خدا هم شده بودم

    درسته الان روی محصولات کار میکنم ولی روزشمار برای من ،یه جوره دیگست

    بخاطر همین شک ندارم روز اخر میام از نتایج بزرگتری مینویسم

    بخاطر همین ،شک ندارم که این روزشمار هدایته هدایته

    اون موقع ها تجربه ی ساخت نتایج نداشتم،ولی شروع کرده بودم

    الان ک میدونم ،با ایمان هزاربرابری ادامش میدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      زهرا بهنام گفته:
      مدت عضویت: 1247 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام به ندای عزیزم

      امیدوارم حال دلت عالی باشه

      پارسال بود که پیگیر دیدگاهات بودم و هر قدمی که برمیداشتی رو اینجا مینوشتی،میخوندم و ذوق میکردم

      و الان هم مثل همیشه منتظر نتایجت هستم

      شما لایق بهترینها هستی دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1333 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان

    یکی از قوانین کلیدی جهان کانون توجه هست چیزی که شما مدام در موردش حرف میزنین و توضیح میدین و همین حرف زدن هم تمرین هست و هم یاداوری و کمک میکنه به شما برای نتایج بهتر و تعهد شما برای کنترل توجه

    و اینکه کاااملا با اراده خودتون میتونین توجهتون رو متمرکز روی جیزی که میخواین که اینم با تمرین به دست اومده

    وقتی ما میخوایم با چیزی مبارزه کنیم یا چیزی رو تغییر بدیم و یا حذفش کنیم وجود ما سراسر احساس منفی میشه

    خشم نفرت کینه عصبانیت و همه این احساس ها ما رو در مدار و فرکانس های پایین قرار میده

    وقتی ما علیه موضوعی نادلخواه قیام کنیم تمام توجه و تمرکز ما روی اون معطوف میشه و طبق قانون بدون تغییر خداوند

    جهان هم پاسخ مارو میده و از جنس همون چیز رو وارد زندگی ما میکنه هرچند شاید در ظاهر ما اون موضوع رو کنار بزنیم ولی چون یه تایم طولانی تمرکز کرده بودیم روش و ریشه کرده در افکار ما بازم اون موضوع به یه شکل دیگه برای ما تکرار میشه

    تا وقتی که ما اگاهانه به رهایی نرسیم و اون موضوع و نادیده نگیریم مدام باهاش رو به رو هستیم

    اصلا بحث جنگ و مبارزه از احساس خشم‌ و نارضایتی میاد و این توجه به نارضایتی

    نارضایتی بیشتر رو برای ما دنبال میکنه

    چه مثال های نابی زدین وچندین مورد رو من در زندگی شخصی خودم دیدم

    زمانی که من روی هزینه ها تمرکز کنم حتی اگر مثلا در ظاهر و به صورت منطقی دارم دو دوتا 4تا میکنم و حساب کتاب ولی در اصل تمرکز من روی هزینه های کارم هست و این دقیقا اون هزینه ها بیشتر میشه

    یا مثال در روابط خانوادم

    یا تازه ترینش وقتی همکارم دائما تو اینستا بود و زمان کار فقط تو گوشی بود این موضوع خیلی منو عصبی کرده بود و هی به صورت غیر مستقیم میگفتم ولی فایده نداشت

    چند بار گفتم ولی بازم فایده نداشت

    وقتی یکی از فایل های شمارو دیدم و تصمیم گرفتم که بیخیال باشم‌و روی خودم تمرکز کنم اگه لازم باشه از زندگیم حذف میشه

    درست بعد از 1 یا 2 روز خودش بدون اینکه من حرفی بزنم گفت کلا اینستامو پاک‌میکنم

    هر بار که روی فروش بهتر و واریزی بیشتر تمرکز کردم از جاهای عجیب قریب برام‌اومد

    و این جمله طلایی که ما نمیتونیم همه رو راضی کنیم به نظرم خودش یه کتابه و باید سال ها کار کرد و این نتیجه رو گرفت و درک کرد

    به قول معروف تو اگه فرشته هم‌باشی باز یکی هست که از صدای بال زدنت خوشش نمیاد

    پس بهترین راه برای لذت بردن پیشرفت کردن تمرکز روی خودم و کنترل کانون توجهم‌هست بدون اینکه بیرون چه خبره فثط زیبایی ها رو ببیتم و لذت ببرم و شکرگزار باشم تا هدایت بشم به سمت زیبایی بیشتر

    در ضمن استاد مدت هاست که از بحث های سیاسی دورم و تلویزیون ندارم و نمیدونی چه ارامش و لذتی دارم

    چقدر اسوده ام و واقعا از همه جا بیخبر

    حتی وقتی میپرسن دلار چند شد چی شد و اینا واقعا نمیدومم

    خیلیا بهم میگن پس تو چطوری داری کاسبی میکنی اونم تو بازار که خبر از طلا و دلار نداری

    ممنون استاد عزیزم بابت این فایل عالی

    خداروشکر میکنم که هر روز به درک بهتر از قوانین میرسم و یکم بیشتر رشد میکنم

    در پناه خدای عزیزم باشید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    عاطفه آبچر گفته:
    مدت عضویت: 457 روز

    سلام استاد عزیزم

    استاد عزیز من از اسفند ماه مهمان برنامه شماهستم

    این مبحث رو قبلا گوش داده بودم ولی الان ازطریق قدم 28 خانه تکانی ذهن مجدد به این

    فایل هدایت شدم

    خدای من انگار اولین باره دارم گوش می‌کنم

    حتی اون لایو شما با استاد عرشیانفررو هم گوش داده بودم

    باید اعتراف کنم اون زمان فقط گوش کردم ولی درکی نداشتم

    میخوام بگم یه پله رفتم بالا از اسفند تا الان

    الان که تمرکز کردم رو کارام دیدم یه وقتایی ناخواسته از مسیر خارج میشم دوباره مجدد برمیگردم

    استاد چهل ویک سال ذهن من یه مسیر دیگه ای رو رفته والان چند ماهه آوردمش تو مسیر شما

    ممنونم که مجدد یادآوری میکنید

    درست گفتید باید به اصل چسبید وفهمید وبه اون عمل کرد

    زمانی میتونی عمل کنی که باورش کنی

    زندگی ما آدما نتیجه باورهایمان

    نتیجه توجهتون

    اعتراض گله وشکایت هم نوعی توجه محسوب میشن

    یا سکوت کن یا وجهه خواسته خودتو نگاه کن ببین چی دوس داری

    استاد خواستم قلبا ازتون تشکر کنم

    شبا باصحبتهای شما میخوابم وصبحها باخودم درمورد قوانین صحبت میکنم

    تغییرات جزئی وبه گفته شما با قدم های کوچک رو به جلو حرکت میکنم

    خداروشکر میکنم بابت بودن شما

    بهترین هدیه زندگی من هستید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: