قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 54

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 477 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    گام اول از فصل 5 روز شمار تحول زندگی من

    1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

    جواب من درینمورد اینست که زمانهای که من با استاد آشنا نبودم همیش از نبود پول صحبت میکردم و یا هم از آب و هوا ناسپاس بودم معمولا اون حالت بد را بیشترش میکردم ، مخصوصا که در مورد کمبود پول صحبت میکردیم که بعدا واقعا هم در زنده‌گی ما پول غیبش زد .

    2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.

    جواب این سوال را می‌توانم در روابط با دیگران بگم که هر کجا خواستم تمرکز بگذارم روی نکات مثبت افراد آن مورد دررآن فرد زیادتر شد و اخلاق خوب نشان‌نشانداده از خود طرف مقابل .

    خداره صدهزار مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    نسرین فتحی گفته:
    مدت عضویت: 131 روز

    سلام وخدا قوت خدمت استاد وخانم شایسته وهمه دوستان.تجربه ای که من در مورد این موضوع همین امشب داشتم اینه که من از ماهی خیلی بدم میاد واصلا از پاک کردن وپختن وخوردنش هیچ دل خوشی ندارم وچند سالی میشه که اگر غذای نهارمون ماهی باشه من کلا تا اونجایی که بتونم وارد آشپزخانه واون محیطی که خانواده ام دارن ماهی میخورن وارد نمیشم وتا زمانی که در و پنجره ها رو باز نکنن تا بوی ماهی بره بیرون و یه اسفند دود نکنن تا بوی اون محیط عوض بشه سعی میکنم وارد اون محیط نشم وجلوی بینیمو میگیرم .تو خونه ما نهار پختن نوبتیه واگه قرار باشه نهار ماهی درست بشه و اونروزهم نوبت من باشه اصلا زیر بار نمی‌رم وخواهرام جای من زحمت کار منو میکشن.امروز برادرم سه تا ماهی خریده بود وگفتش که فردا ماهی درست کنیدواز قضا نهار فردا نوبته منه.ازخواهرام خواستم که اینکارو انجام بدن ولی گفتن که ما فردا دستمون بنده ونمیشه.وازاونجایی که من برادرمو خیلی دوست دارم وحالا که یه خواسته ازم داره تصمیم گرفتم که اینکارو انجام بدم بااینکه برام خیلی سختتتت بودشروع کردن به پاک کردن وخرد کردن ماهی هاو همینطور با خودم فکر میکردم که من چه فرکانسی ارسال کردم که باعث شده من از چیزی که بدم میاد تو موقعیت انجامش قرار بگیرم که حواسم جلب دندونای ماهی شد وگفتم ای دل غافل حالا یادم اومد که جریان چی به چیه. من یه خواهر زاده خیلی نازو بانمک به اسم نورهان دارم که یه سال وسه ماهشه هروقت میخنده یادهنش و باز میکنه دندونای پایینیش مشخص میشه ومن دندوناشو که تازه داره درمیاد به دندونای ماهی تشبیه میکنم وهمش به خودش و بقیه اعضای خانواده ام میگم که دندونای نورهان مثل دندونای ماهی کوچیک وبا فاصله از هم هست وهمش به این موضوع فکر میکردم که چقدر بامزه هست.واین چند روزی که پشت سرهم اومده بود خونه ما من همش اینو تکرار میکردم وبهش میگفتم دندون ماهی دندون ماهی.ودقیقا امروز تو موقعیتی قرار گرفتم که دندونای ماهی رو از نزدیک با دست خودم لمس کردم ماهی تمیز کردن و پختن جزو ناخواسته های زندگی من هست ولی انقدر سر دندونای خواهر زاده ام کلمه دندونِ ماهی وتکرار کرده بودم وبه این موضوع انرژی داده بودم که همین چند ساعت پیش به صورت کاملا فیزیکی خلقش کردم. با اینکه دوتا دیگه از خواهرام خونه هستن واونا مثل دفعات قبل میتونستن اینکارو بجای من انجامش بدن ولی شرایط طبق یه حساب کتاب دقیق ریاضی جوری رقم خوردکه خودم با چشم خودم شاهد این موضوع باشم که مهم نیست چیزی که داری بهش توجه می‌کنی جز خواسته هاته یا ناخواسته هات جز چیزایی که دوسش داری یا متنفری باادامه دادن توجهت اون چیز و خلق میکنی مثل من که امشب مجبور شدم اون بوی ماهی وتحمل کنم و فرداهم باید بپزمش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1241 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

    1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

    -با توجه به نکات منفی فردی و صحبت کردن به صورت مداوم و مکرر درباره ی او شکایت و اعتراض کردن بر علیه او نه تنها مشکل ما برطرف نشد بلکه افراد بسیار بدتر و منفی تری را جذب کرده که تنها هدفشان سوء استفاده از ما بود

    -با تمرکز بر نکات منفی همسایه ها صحبت کردن درباره ی نکات منفی آنها همسایگان بسیار بدتری جایگزین آنها شده که مرتبا برای ما ایجاد مزاحمت می کردند

    -با شکایت کردن علیه اساتید در دانشگاه افراد بسیار بدتری جایگزین آنها شده و بسیاری از افراد معترض حتی در آن درس مردود شدند

    2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.

    -با عدم تمرکز بر افراد منفی و کمتر صحبت کردن درباره ی آنها به راحتی از زندگیمان حذف شدند

    -با عدم تمرکز بر همسایگان نامناسب آنها چندین ماه است به خانه ی خود باز نگشته اند

    -با عدم تمرکز بر مشکلات پیش آمده در زمینه های مختلف بسیاری از آنها به طرز معجزه آسایی خود به خود حل و فصل شده اند این در صورتی است که ما تنها کمی تمرکز خود را از روی مسائل نامناسب برداشته و حتی بر خواسته ها و زیبایی ها تمرکز نمی کنیم و از این دست افراد اتفاقات نامناسب که در گذشته به وفور در زندگی ما رخ می داد را تجربه نکرده ایم اگر بتوانیم تمرکز خود را بر زیباییها قرار داده و درباره ی نازیبایی ها به هیچ وجه صحبت نکنیم نتایج آن هزاران برابر بیشتر از اکنون خواهد شد اما تنها می توانیم تمرکز خود را از روی آنها برداشته و گاهی اوقات به جای همیشه درباره ی نازیبایی ها صحبت کنیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1241 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    اغلب ما:

    -تنها به این دلیل که اکثر افراد جامعه مسیر نادرستی را برای تحقق اهداف خود طی می کنند قانون را فراموش کرده دچار شک و تردید شده و مانند آنها فکر و عمل می کنیم

    در صورتی که :

    -ما باید مطابق و هماهنگ با قانون عمل کرده و تمرکز خود را از عموم جامعه بر داریم

    -همه ی ما ممکن است تحت تاثیر گفته ها شنیده ها اخبار شبکه های اجتماعی قرار گرفته و قوانین الهی را فراموش کنیم

    به همین دلیل:

    -باید به شدت ورودی های ذهن خود را کنترل و مدیریت کنیم

    افرادی که به هر نحو با عقاید دیگران مخالفت می کنند:

    -دیگران را وادار کرده که به شیوه ای که فکر می کنند درست است عمل کنند بنابراین تفاوتی با افراد سلطه گر ندارند

    اگر به دنبال آزادی هستیم:

    -آزادی دیگران را سلب نکرده و اجازه دهیم هر فرد به شیوه ی خود فکر و عمل کند

    -هر فردی به فکر منافع خویش است و قصد دارد دیگران را وادار کرده به شیوه ی خودش عمل کند

    -هر فردی نتایج باورها و افکار خود را دریافت می کند

    -هیچ فردی نمی تواند در زندگی دیگران تاثیر گذار باشد

    قانون:

    *با هر چیزی بجنگیم شکایت و اعتراض کنیم همان را دریافت می کنیم

    *به هر آن چیزی که توجه کنیم همان را جذب می کنیم

    *هیچ تبدیلی در قوانین الهی نخواهیم یافت

    *قانون به سرعت فراموش شده بنابراین لازم است به صورت مکرر و مداوم تکرار شود

    کافی است برعلیه آلودگی هوا بیماران حقوق کودک و زنان بجنگیم:

    -از جنس همان را دریافت می کنیم

    کافی است از همسایگان ناراضی باشیم:

    -از جنس همان افراد و همان رفتارها را جذب می کنیم

    کافی است از روابط عاطفی خود شاکی باشیم:

    -از جنس همان افراد را جذب می کنیم

    بر علیه هر چیز بجنگیم:

    مشکلات و درگیری های ما بیشتر و بیشتر می شود

    از طریق احساس خود:

    -متوجه می شویم به خواسته ها یا ناخواسته ها توجه داریم

    اگر احساس خوبی داریم:

    به چیزی توجه داریم که اتفاقات خوب را وارد زندگی ما می کند

    اگر احساس بدی داریم:

    در مسیر مخالف با خواسته های خود هستیم

    با فحش دادن عصبانی شدن شکایت و اعتراض کردن:

    نمی توانیم به خود و دیگران کمک کنیم*

    *از مسیر خوشبختی دور می شویم

    ما با باورها و افکار خود:

    -اتفاقات زندگی مان را رقم می زنیم

    اگر به شیوه ی عموم جامعه فکر و عمل کنیم:

    به نتایج مشابه دست میابیم*

    برای رقم زدن اتفاقات به شکل دلخواه:

    -به سبک شخصی خود که مطابق با قانون است عمل کنیم

    -تمرکز خود را از روی اکثریت و عموم جامعه برداریم

    -کار راحت این است که بر علیه ناخواسته ها بجنگیم و اعتراض کنیم اما با انجام این کار اتفاقات و شرایط نامناسب بیشتری را جذب می کنیم

    -قوم بنی اسرائیل با فرعون نجنگید

    -اگر نمی توانیم ذهن خود را کنترل کنیم نمی توانیم در هیچ حوزه ای نتیجه بگیریم

    -اگر به شیوه ی عموم جامعه فکر و عمل می کنیم به همان شیوه نتیجه می گیریم

    -تنها به خواسته های خود و آن چیزی که دوست داریم وارد زندگیمان شود توجه کنیم

    -با جنگیدن و مبارزه کردن علیه هر چیز نمی توانیم آن را حل و برطرف کنیم

    -با تمرکز بر نازیبایی ها مشکلات و …مسائل ما حل نمی شود و نمی تواند حل شود

    -تنها با تمرکز بر زیبایی ها به سمت زیبایی های بیشتر هدایت می شویم

    -اگر تمرکز خود را بر خواسته ها و زیبایی ها قرار دهیم خداوند و جهان ما را به افراد شرایط موقعیت ها ایده ها مکان های بهتر هدایت می کند

    -اگر تمرکز خود را بر ناخواسته ها و نازیبایی ها قرار دهیم از جنس همان را بیشتر و بیشتر دریافت می کنیم

    -تصمیم بگیریم قصد داریم تمرکز خود را بر چه مسائلی قرار دهیم

    -اگر قصد هدایت شدن به زیبایی های بیشتر را داریم تمرکز خود را بر زیبایی ها و خواسته های خود قرار دهیم

    -هنگام مواجه شدن با ناخواسته ها تمرکز خود را بر خواسته و زیبایی ها قرار دهیم

    -افرادی که همواره تمرکز خود را بر ناخواسته ها قرار می دهند در تمام زمینه ها نتایج نامناسبی کسب می کنند

    -برای افراد منفی گرا هیچ مکانی مکان زیبا و مناسبی نیست

    -اگر بتوانیم ذهن خود را در هر شرایطی کنترل کنیم لاجرم به شرایط بهتر هدایت می شویم

    -کنترل ذهن هنگام مواجه شدن با چالش ها و تضادها به هیچ وجه اقدام آسان و راحتی نیست

    -کنترل ذهن پاداش بسیار بزرگی در بر دارد

    -ورودی های نامناسب را آگاهانه حذف کرده و تمرکز خود را بر زیبایی ها قرار دهیم

    -درباره ی نازیباها و نکات منفی با هیچ کسی صحبت نکنیم

    -زمانی که در مورد نازیبایی ها با دیگران صحبت می کنیم قدرت تحقق آن را در زندگی خود به طرز فزاینده افزایش می دهیم

    -در جهان دو قطبی زیبایی ها و نازیبایی ها به صورت مطلق وجود ندارند بلکه زیبایی ها و نازیبایی ها در کنار هم قرار داشته و ما انتخاب می کنیم تمرکز خود را بر کدام یک از آنها قرار دهیم

    -تمرکز خود را بر زیبایی ها و خواسته های خود قرار دهیم

    -صحبت نکردن در مورد نازیبایی ها به ما در کنترل ذهن بسیار کمک می کند

    -مهارت کنترل ذهن با تکرار و تمرین بهبود میابد

    -اگر با جنگیدن فحش دادن اعتراض کردن… مشکلات حل می شد اکنون باید تمام مشکلات جهان حل شده بود

    -خواسته های خود را مشخص کرده و تمرکز خود را بر آنها قرار دهیم

    -با مخالفت کردن به موافقت نمی رسیم

    -با توجه به نازیبایی ها به سمت آنها هدایت می شویم

    -می توانیم کشور رستوران افراد مکان و.. را با جنگیدن نابود کنیم اما هرگز نمی توانیم جلوی رخ دادن مشکلات و اتفاقاتی از همان جنس را بگیریم

    -درک کنیم با تمرکز بر ناخواسته ها و نکات منفی نمی توانیم جلوی رخ دادن آن را بگیریم

    -هر یک از ما به واسطه ی افکار و باورهایمان اتفاقات متفاوتی را تجربه می کنیم

    -اگر مانند عموم جامعه فکر و عمل می کنیم مانند آنها نتیجه می گیریم

    -ما مجبور به تحمل اتفاقات نامناسب نیستیم اگر بتوانیم کانون توجه خود را بر زیبایی ها به جای نازیبایی ها قرار دهیم

    -با توجه به زیبایی ها جهان پاسخ متفاوتی به ما خواهد داد

    -هیچ گاه شرایط به شیوه ای پیش نخواهد رفت که همه ی افراد رضایت کامل از شرایط داشته باشند متفاوت از عموم جامعه فکر و عمل کرده تا متفاوت از آنها نتیجه بگیریم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حسین نیساری گفته:
    مدت عضویت: 803 روز

    با سلام خدمت استادجااااان

    و خانم شایسته گرانقدر

    من در سال 98 یک زمین کشاورزی برداشتیم یه کارگر هم گرفتیم با دوتا شریک گفتیم کارگر کار می کنه سر سال ما میریم محصول رو جمع می کنیم اون سال 70ملیون ضرر دادیم حالا شما تصور کنید من تو چه مداری بودم دیگه اینکه بعضی وقتا داخل کامنت هام می نویسم خدایا به تعداد نفس هام شکرت که با استاد آشنا شدم که صدای تورو به گوشم برسونه

    بعدش یه اندک سرمایه ای مونده بود برامون دوباره اومدیم با دامادمون یه تولیدی لبنیات سنتی زدیم ملک از اوشون تهیه وسایل با من خب انجامش دادیم شروع کردیم به کار کردن دخل روزی 20.000تومان شد روزی 1.200.000به لطف خدا دیدیم داماد سر ناسازگاری گذاشت هر روز یه گیرای الکی می داد و نمی خوام زیاد تو جزئیات برم اون خورد بهم بعد یک سال و نیم تلاش کردن بعدش اومدم داخل بازار پخش مواد غذایی دیگه کاری به هیچ چیز و هیچ کس نداشتم برا شرکت کار می کردم و دیدم شکر خدا یواش یواش دارم خوب میشم و دریافتی ام بهتر میشه و داستان تا جایی پیش رفت که من فکر کردم ارتباطاتی که من با این اشخاص دارم منو به اینجا رسونده بعد بر سر یک تغییر سازمانی که کاری هم به من نداشت الکی بخاطر حرف این و اون جا ب جا شدم و رفتم داخل یه شرکت کوچک اونجا ام درگیری داستان ولی از قبل از اینکه برم داخل اون شرکت کوچیکه که مال مدیر سابقمون بود با وعده و وعید منو کشوند اونجا و با چه وضعی من اومدم بیرون شکایت اصلا وضعی بود با شما آشنا شده بود بعد رفتم یه جای دیگه ولی آروم آروم داشتم قانون رو می خوردم هر چقدر هم فشار روم بود می گفتم باید یاد بگیرم داشتم متوجه می شدم که شخصیتم داره عوض میشه و آدم آروم تری میشم و با قانون کارام رو هماهنگ می کردم تا جایی که می تونستم خیلی بهتر شده بودم و جهان وقتی می بینه تو می خوای تغییر کنی مسخ میشه جلوت بعدش هدایت شدم به یه شرکت فوق العاده بزرگ که سوپروایزر دوتا استان شدم با چه امکاناتی

    می خوام بگم تا زمانی که نمی دونستم با تضاد ها می جنگیدم هی مسیرم بدتر می شد ولی وقتی رها کردم وآزاد گفتم خدایا من رو هدایت کرد الان بعد چند سال با وجود اینکه تمام تلاشم رو می کردم آروم باشم و ذهنم رو کنترل کنم انگار دیگه لازم نیست فشار به خودم بیارم انگار داره همه چیز آروم آروم درست میشه به امید خدا

    حالا دیگه فهمیدم تضاد خیلی چیز دوس داشتنی هست چرا چون راهنمای راهت هست و چراغ روشنگر مسیرت با فقیر بودن هم که من می فهمم ثروت می خوام فقط این قوانین رو نمی دونستیم که شکر خدا توسط استاد داریم یاد می گیریم

    و این مسیر عشق باید ادامه دار و مستمر باشد تمرین و تکرار می خواهد تا ذهن ما هر روز قوی تر بشود که علف های هرز نتوانند رشد کنند یا اگه علف هرز هم بود با دست کنده شود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1443 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربانم

    خداروشکر میکنم که رسیدم به فصل 5 روز شمار و اولین باره که دارم این فصل رو کار میکنم و قبلا من تا فصل 4 رو کار کرده بودم ،

    خدایا شکرت که من رو هدایتم کردی به سمت این سایت ، به سمت استاد عزیزم

    خدایا ازت ممنونم من اگر خودم میخواستم به این اگاهی ها برسم سالها باید کتاب میخوندم و سالها آزمون و خطا میکردم …

    من اون روزها خودمم نجوایی شده بودم و این فایل قشنگ یادمه که یه آب خنک بود روی آتش درونم و کاری کرد که تا الان خیلییی کم نجوایی میشم در مورد شرایط …

    خدارو صد هزار بار سپاس برای این نوع نگاه این اگاهی های ناب واقعا استاد خیلی ازت متشکرم ،

    صددرصد حق باشما ست من عاشق این هستم که اونقد روی قوانین تسلط دارید که محکم میگید این قانونه بدونه تغییره … اونقد این ایمان و اعتماد شما رو دوست دارم که میگید همتون تجربه کردید … این اعتماد به حرفی که میزنید واقعا به دل میشینه ، خب هرکی باشه شک میکنه میگه نکنه بین میلیونها نفر یکی خلافش باشه ولی این اعتمادی ک در سخنان شما هست نشون از دقت بالا و درست بودن هست چون من هر تجربه ام رو که با حرفاتون سنجیدم رد پای قانون را در آن دیدم که با هرچی جنگیدم بیشتر شد و هرچی رو ک رها کردم حل شد .

    ازتون بی نهایت سپاسگزارم بهترین استاد من شما هستید …

    من با داشتن تعهد به فایلهاتون و موفقیتم فقط میتونم سپاسگزاریمو نشون بدم .

    مریم جان عزیز از شما برای این سفر نامه ی خفن و جادویی هم سپاسگزارم …

    پیش به سوی بهترینها و بهترینها با ادامه ی فصل 5 … خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 775 روز

    الهی توراسپاس که روی مدارمثبت روزشمارزندگی121مین گامهای تکاملی راطی کردم خداقوت لیلاخانم.

    به نام خدا وسلام به خدا.

    سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای خوبم.

    الهی سپاسگذارم که به ما نی نی سالم و ثروتمندقوی بخشیدی الحمدالله رب العالمین.

    خداجون اول کاردست تسلیمم بالاتوی دنیای دوبعدی من موجودفرکانسی هیچ کاری بلدنیستم لطفاکارهاروشماانجام بدین چون فقط میخوام شادی ولذت دنیاوآخرت راتجربه کنم!.کمکم کن من بچه ام نیازبه مراقبت دارم.

    من الان چندسال است که مدام روی خودم کارمیکنم که کانون توجه ام راروی خواسته هام بذارم.

    وبابت هراتفاقی بگم الخیروفی ماوقع. ازسختی آسانی بیرون بکشم.

    امروزبرای مراسم ختم اموات به روستارفتیم منوعزیزدلم باخواهربزرگترم ودخترش بودیم خواهرم رو،

    روی صندلی جلونشوندیم ومنودخترخواهرم صندلی عقب نشستیم هم مسیررفت هم برگشت آهنگ گذاشتیم ولوم بالافقط کِل میکشیدیم ومیرقصیدیم کیف کردیم ازبس که شادبودیم رسیدیم روستاتومراسم ختم خیلی شیک مثل همیشه قرآن خواندم ومراسم ختم رواجراکردم وبه مجلس ختم دایی جانم وختم دختروپسرش رفتم اونجاهم ازمن درخواست کردن که برامون مراسم قرآن خوانی وختم رواجراکن غروب آفتابِ که میهمانان مجلس روترک کنن منم مثل همیشه خیلی عالی مراسم روبرگذارکردم وخداحافظی کردیم اومدیم ودوباره تومسیرباهمون شادی وشوررقص وآوازبرگشتیم خیلی حال داد.

    خدایاشکرت که پمپ بنزین رفتیم وبنزین زدیم.

    خدایاشکرت کارت پسرم پول داره وکارتشودادبه باباش گفت همراهت باشه.

    خدایاشکرت که مازندگی لذتبخش داریم.

    خدایاشکرت که من انرژی بالا برای شادی کردن دارم.

    الهی شکرت که کودک درونم فعال است.

    الهی شکرت که توی هرنوع مجلس شادی یاهرچی حتی میکروفن هم میتونم دستم بگیرم قرآن بخونم یاتوشادی هابتونم صحبت کنم وگاهاًمردم روبخندونم وشادشون کنم.

    الهی شکرت که ماشینمون سیستم داره منم باپسرام وعزیزدلم کیف میکنیم به خصوص باپسراولی ودومی الهی شکرت.

    الهی شکرت خونمون اینترنت داره.

    الهی شکرت محله ی عالی داریم.

    الهی شکرت چندروزدیگه درمشیت الهی دخترخواهرم راعقدمحضری میبریم.

    الهی شکرت روجمعه عروسی نوه دایی جانم میریم.

    الهی شکرت فرداناهارقرمه سبزی داریم.

    الهی شکرت که کل خانواده سالم هستیم.

    الهی شکرت عینکم خیلی واضح خط قرآن بامعنی،کامنت نوشتن وشکرگذاری روزانه ام رانشان می‌دهد.

    الهی شکرت که امروزکوهای اطراف مشهدرودیدم که ازبرکت برف سفیدپوش شده اند.

    الهی شکرت که کل کوههای دورونزدیک روستامون روبرف پوشونده بود.

    الهی شکرت روستای مانعمت آب، برق، گاز،تلفن ،اینترنت، حمام عمومی داردوقسمت مردانه سوناوچکوزی هم داره.

    الهی شکرت که روستای ماخیلی پیشرفته است وتوریستی است.

    الهی شکرت که روستای مابی نهایت رستوران،استراحت گاه، باغ ویلابرای اجاره و،کلی وفوروفراوانی دارد.

    الهی شکرت روستامون رودخانه ی آب وچشمه های آب شیرین وقابل شرب دارد.

    خدایامن نمیتونم این همه نعمتهاروبشمرم ولی این احساس خوبم روبه کل کائنات تقدیم میکنم وبه خودم وخداوکل همفرکانسهایم تعهدمیدم که بیشترتمرین کنم تابهترنتیجه ببینم.آمین عاشقتونم براهمه آرزوی سعادت وصبروتحمل برای قدمهای تکاملی دارم به خصوص براخودم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1535 روز

    سلام

    این فایل رو مجدد مرور کردم که در مورد این قانون صحبت میکنه که به آنچه توجه می‌کنی از اساس همون رو وارد زندگی خودت میکنی. اگر میخوای ببینی داری به چیز خواسته و دلخواه توجه میکنی یا ناخواسته باید ببینی احساست چی هست. اگه احساست خوب هست داری به خواسته ها تمرکز میکنی اما اگر احساست بد هست داری به ناخواسته توجه می‌کنی.

    اعتراض کردن، بحث کردن، درگیر شدن، انتقاد کردن، مقاومت کردن همه‌ی اینها یعنی توجه به ناخواسته و داشتن احساس بد.

    اگه تو زندگیم اتفاقی افتاده که دلخواه من نیست، چرا من به اون توجه کنم؟ من بیام به آنچه زیبا هست توجه کنم.

    ببینم تو زندگیم چه زیبایی هایی هست؟ آیا سقفی بالای سرم هست؟ خدایاشکرت. آیا خونمون حیاط داره؟ خداروشکر. آیا همسایه‌هامون خوب هستند؟ خدایا شکر. آیا غذایی سالم برای خوردن دارم؟ خدایا شکر. آیا پول وارد زندگیم میشه؟ خدایا شکرت. آیا امنیت خوبی در شهر و کشورم هست؟ خدایا شکرت. آیا شهرم هر روز امکاناتیش بیشتر میشه و توسعه داده میشه؟ خدایا شکرت. آیا شهرم پارک و فضای سبز داره؟‌ خداروشکر. آیا گل و گیاهان زیبا دارم؟ خدایا شکرت. چه نعمت‌هایی تو زندگیم هست که اگه نباشه اوضاع رو سخت میکنه؟ آب؟ برق؟ گاز؟ بخاری؟ اینترنت؟ خدایاشکر بابت این نعمت‌هایی که در زندگیم هست.

    استاد در مورد یک موضوعی در این فایل صحبت کرد که خیلی به نظرم مهم هست.

    استاد میگه که اگه مرتب نگران این باشی که مو تو غذات نباشه و مرتب غذات رو بررسی کنی که مو نباشه، این کار یعنی داری به موی تو غذا توجه می‌کنی و نگرانش هستی و همین تمرکز و احساس باعث میشه مرتب اینجور اتفاقات رو تجربه کنی حالا هر رستورانی میخوای برو.

    اگه از همسایه‌ات ناراضی هستی و فحش میدی و میری اعتراض می‌کنی و حتی امضا جمع میکنی و میندازش از اون محله بیرون تو داری مرتب به ناخواسته توجه می‌کنی و بهش انرژی میدی و شاید اون همسایه بره اما یک همسایه دیگه میاد که از اون بدتره در تجربه زندگی تو. پس باید به زیبایی‌ها توجه کنی تا اوضاع درست بشه.

    اگه از یک رابطه عاطفی ناراضی هستی و فحش میدی دادگاه میری و اعتراض میکنی و طلاق میگیری آدم بعدی ای که میاد تو زندگیت از قبلیه بد تره. چرا؟ چون مرتب تمرکزت روی ناخواسته بوده و توجه‌ات روی نکات منفی بوده و همین رو جذب میکنی.

    این جملات یعنی هر انچه در زندگی من رخ میده توسط کانون توجه خودم و باورهای خودم داره خلق میشه.

    به جای اعتراض کردن من باید کانون توجهم عوض بشه شخصیتم عوض بشه تا روابط خوب بشه.

    من باید کانون توجهم اصلاح بشه و روی زیبایی‌ها قرار بگیره تا نعمت ها رو دریافت کنم

    من باید کانون توجهم روی زیبایی‌های زندگیم باشه تا به شرایط زیباتر هدایت بشم

    من باید کانون توجهم روی فراوانی ثروت باشه تا ثروت بیشتر وارد زندگیم بشه

    من باید کانون توجهم روی فراوانی آدم‌های خوب باشه و نکات مثبت افراد باشه تا جهان افراد خوب رو وارد زندگی من بکنه و رویه مثبتشون رو ببینم

    گفتن اینها در حرف ساده هست ولی عملکرد متعهدانه میخواد که تمرکزت رو ببری روی نکات مثبت.

    باید تمام تلاشمون رو انجام بدیم که در مورد ناخواسته‌ها و نازیبایی‌ها و اتفاقات ناجالب صحبت نکنیم. یعنی کلاممون فقط روی بیان نکات مثبت باشه و به احساس خوب تر برسیم تا شرایط عوض بشه.

    یکی از تمرینات عملی ای که برای خودم در نظر گرفتم این هست که رکوردر موبایلیم رو روشن کنم و زیبایی های امروز زندگیم رو بیان کنم و همچنین فایل‌های سفر به دور آمریکا و .. رو ببینم و نکات مثبشون رو بیان کنم تا احساسم بهتر بشه و تمرکز کلامیمم بره روی زیبایی‌ها.

    همانطور که زمانی که افراد تمرکزشون روی زیبایی‌ها بود، داشتن حجاب مد نظر خودشون رو در دریاچه چیتگر تجربه می‌کردن و هیچ مشکلی براشون بوجود نیومد و کسی بهشون گیر نمیداد و همانطور که در تورهایی که استاد برگزار میکرد در اون زمان هر کسی حجاب مد نظر خودش رو تجربه میکرد، ما هم اگه میخوایم روی خوش جهان رو ببینیم و به خواسته هامون برسیم باید روی کانون تمرکز و توجهمون کار کنیم چون تمام اتفاقات رو این موضوع ایجاد میکنه.

    اگه یک ناخواسته‌ای ایجاد میشه مثلا در روابط و نمیتونیم در اون زمان به نکات مثبت اون فرد توجه کنیم خب باید بریم به نکات مثبت یک چیز دیگه تمرکز کنیم و این تمرکز باعث میشه احساسمون خوب بشه و بعد راحت تر میشیم برای تمرکز بر نکات مثبت افراد.

    نکته مهم این فایل این هست که اگر من به آزادی اعتقاد دارم، چرا باید ناراحت بشوم از نظر و دیدگاه دیگران؟ نه من باید احترام بگذارم. همانطور که من آزاد هستم بقیه هم آزاد هستند. همانطور که من آزاد هستم که دیدگاه خودم رو داشته باشم دیگران هم آزاد هستن دیدگاه خودشون رو داشته باشن و من نباید تلاشی کنم برای تغییر اونها.

    اگه میگی جمهوری اسلامی جلوی خواسته‌های من رو گرفته جلوی آزادی من رو گرفته، تو چرا داری مجبور میکنی دیگران رو که به شکلی که تو فکر میکنی، فکر کنند؟ اینکه همون کار جمهوری اسلامی هست که تو به خاطرش معترض شدی؟ این چه اعتقادی به آزادی هست؟ اگه به آزادی اعتقاد داری خب بگذار بقیه هم دیدگاه خودشون رو داشته باشن، جمهوری اسلامی هم آزاده دیدگاه خودش رو داشته باشه و تو هم آزادی اعتقاد خودت رو داشته باشی و دیگران هم همینطور. تو روی خواسته‌های خودت تمرکز کن تا جهان شرایطش رو برات ایجاد کنه.

    عاشقتونم. خدا کمک کنه به اگاهی‌هایی که بیان کردم بهتر عمل کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    سحر هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    سلام ودرودبر استادارجمند وخانم شایسته عزیزو هم فرکانسی های عزیز

    حقیقتا به قول استادتمرکزبرزیبایی هاونکات مثبت نتایج شگرفی به همراه دارد.برای من نیز دقیقا اتفاقات زیبا زمانی رخ می دهدکه این نکته رارعایت میکردم وبه ان عمل می کنم.

    قبول دارم که کار بسیارسختی است ولی ارزشش رادارد.

    با کنترل ذهن و انجام این کارنتایج فوق العاده ای درزمینه روابط باهمسرم فررندم وهمچنین درکسب وکارم به دست آوردم.

    دقیقا زمانهایی که به نکات مثبت زندگی ،آدم هاوشرایطتوجه دارم شرایط به نفع من تغییریافته وبرکت ونورو آگاهی وعسق را باتمام وجودم لمس می کنم.ازخداوندوفرمانروای کیهان سپاسگزارم .سپاس ازاستادعزیزبرای نشرآگاهی.

    آرزوی خیروبرکت وشادی وسلامتی دارم برای همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    آیدا داودپور گفته:
    مدت عضویت: 3100 روز

    سلام به همگی

    امروز مجدد اومدم این فایل رو گوش کنم و ببینم و ردپا برای خودم بذارم.

    شاید طی این 4ساله اخیر که من مجدد استارت زدم کار روی آگاهی های سایت رو دقت نکرده بودم خوب به این موضوع که آره آره

    من اساسا توجهم رو از موضوعات نادلخواه دنیای بیرون واقعا تا حد خیلی خوبی برداشته و کنترل کرده بودم.

    اما مشکل کنترل تمرکز و توجه به مشکلات شخصی در زندگی خودم رو نه،

    تو این مورد خیلی موفق نبودم.

    باگهام بیشتر اینور بوده،فهم اهرم رنج و لذت و ساختش برام سخت بوده و سوال زیاد داشتم در موردش تا همین هفته پیش که بلاخره درکم به مرحله عملی اهرم رنج و لذت رسید.

    یادمه قبلا مقایسه میکردم سرعت رشدم رو با عزیزانی که تو سایت کامنت رشدشون رو میذاشتن و میگفتم بزرگنمایی کردن! بعید میدونم تو این تایمی که گفتن از راه درست بشه رسید!!

    اما اخیرا که هم تکامل و هم تضاد و هم اهرم رنج و لذت رو بهتر از قبل خودم درک کردم دیگه با خوندن کامنت کسی شک نکردم و اگرم تو چند بار اول اومد تو ذهنم آگاهانه از منظر این سه موضع، منطق آوردم برای خودم که، رشد هرکسی به تناسب آموزه های زندگی خودش هست و اساسا هرنوع قیاسی اشتباهه.

    اینم امروز صبح تو پیاده روی از خودم درک کردم که دلیل دهن باز کردن من برای اطرافیانم در جهت ارشادشون به مسیر درست چی بوده!؟

    کج فهمی من در گفته استاد. که گفتن:« وقتی رسالتت رو پیدا کنی ،با ارائه راه حلی که تو زندگی خودت پیدا کردی به آدمهایی که همون مساله رو دارن درهای ثروت خودبخود به روت باز میشه.»

    من درک درستی از رسالت و ثروت نداشتم که میخواستم ارشادشون کنم.من اساسا مبحث رسالت رو نفهمیده بودم.

    جلسه دو و سه ثروت یک و مقاله چگونه رسالت خود را پیدا کنیم و لایو(قانون هدایت به سمت خواسته ها) استاد معرکه بود برای درک بهتر و عمیق تر من در مورد قوانین بدون تغییر خداوند و درک بهتر رسالت هر فرد

    الان که تونستم به کمک جلسات اول احساس لیاقت در مورد قضاوت؛

    دلیل رفتارهام رو کمی بهتر بفهمم. دیگه نگران قضاوت کسی هم در مورد ردپاهای خودم نیستم.یادمه اون اوایل اگه کسی جواب مینوشت برام و حس میکردم میخواد ارشادم کنه چقدر حرص میخوردم با خودم میگفتم مگه کجا رسیده که به خودش اجازه میده نظر بده در مورد کامنت من؟!؟

    الانم کامل کامل تموم نشده ها ولی آگاهم به ریشه و اینو خیلی دوست دارم.این احساس آگاهی و آرامش پس این آگاهی رو دوست دارم.

    تازه بهتر دلیل تبلیغ نکردن استاد عباسمنش و رسالت رو فهمیدم.

    الگو ورود ثروت تو مسیر استاد عباسمنش و یکی از برترین شاگرداشون آقای رضا عطار روشن رو بررسی کردم دیدم یکیه و مسیر رسالت و ثروت ارتباطشون بهم چطوریه.

    واای چقدر حرفهای استاد توی این فایل منو یاد خودم میندازه تو شیوه عملکردم در خانواده

    که منم همینکار رو میکردم دیگه، فقط جای توجه به اخبار دنبال توجه به اشتباهات اطرافیانم بودم.

    من تا الان فقط یکبار ، بعد از مطالب شنیده شده از استاد در مورد قرآن، رفتم سمت قران و اینقدر برام سوال ایجاد شد که گذاشتمش کنار و هنوز یکبارم خودم قرآن رو نخوندم کامل.

    اما از یکجایی به بعد اینو فهمیدم در خودم که اگه من آماده شنیدن مطالبی باشم ، درونم منو هل میده سمت اون مطلب.

    مثل مصاحبه استاد عباسمنش با مهندس شعبانعلی که هیچوقت گوشش نداده بودم تا دو هفته پیش که درونم گفت برو گوشش بده و انصافا خیلی بهم آگاهی و درک بهتری از قوانین داد و همینجا تشکر میکنم از استاد بابت درکهاشون از قوانین و آموزش اونها به ما و همینطور مهندس شعبانعلی عزیز.

    یه چیزی از خودم یادم اومد الان.

    قبلا کمتر آگاه بودم تو خودم نسبت بهش،اما مهم بود برام.

    بعد از زدن مغازم تو ذهنم پررنگ تر شد، چون کسب و کارم همه جوره دست خودم بود ،و تو سایت استاد هم که دیگه درستیش رو فهمیدم که ؛ چیز درست نباید سخت برای من پیش بره و همیشه دنبال راحت تر انجام دادن کارهام بود در کنار کامل و با تعهد بودن انجامشون.

    الان باید ریشه اینو در خودم پیدا کنم که چرا من پول رو کم میخوام؟

    باید بنویسم ببینم توجهاتم تو اینمورد کجاها بوده که خواسته پول تو ذهنم کم رنگه.ریشه مسئله من کجاست؟

    ووای استاد چقدر معرکه ای شما

    با مقایسه توجهات رسانه های امریکا و رسانه های ایران

    که بیس توجهه به نازیبایی هاست.

    مرسی مرسی مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: