قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 1691 روز

    سلام به روی ماهتون استاد عزیزم ❤️😘

    چند روز پیش میخواستم این فایل رو ببینم، یادم نمیاد چی شد، اینترنت یاری نکرد، یا فراموش کردم، خلاصه اتفاقاتی افتاد تا امروز بتونم این الماس رو ببینم و لذت ببرم

    اینجوری برداشت کردم که اگر چند روز پیش این فایل رو میدیدم شاید به اندازه الان درکش نمیکردم، چون اونوقت هنوز داغ تر بودم و در فرکانس پایین تر،

    من یک معذرت خواهیییی بزرگ به خودم میکنم، از خودم معذرت میخوام با این که بار ها این قانون رو شنیده بودم، عمل کرده بودم، باز فراموش کرده بودم و درونم کمرنگ شده

    با یک اتفاق جدیدی همراه جماعت شدم و قوانین رو از یاد بردم، از یاد بردم نباید جنگید، نباید به نا زیبایی ها توجه کرد، خدایا شکرت که باز هدایت شدم، باز به مسیر اصلی برگشتم

    منم از اون دسته آدم هایی بودم که این تفکر و باور رو داشتم که باید با ناخواسته ها باید جنگید

    با این که بار ها و بار ها در کوچکترین مسائل زندگیم دیده بودم، تجربه کرده بودم که جنگیدن با هرچیزی نه تنها مشکل رو برطرف نمیکنه بلکه باعث رشدش هم میشه باعث تقویتش هم میشه، باعث میشه از خودت دور بشی

    من از هرچه گلایه و شکایت کردم وضعیت بدتر شد

    از اینترنت گلایه کردم بدتر شد

    از حکومت گلایه کردم بد تر شد

    از اخلاق و با رای دوستانم شکایت کردم بد تر شدن

    وای وای وای که چقدرررر اشتباه میکردم

    چقدر تمرکزم روی چیز های اشتباهی بود

    چقدر بدی می دیدم

    من از خودم معذرت میخوام من حتی از کودکی این کار رو انجام می‌دادم

    من از کودکی همیشه تمرکزم رو نکات منفی دوستانم بود،

    از کودکی تمرکزم روی سختی های مدرسه و درس بود

    و نتیجه چی بود نتیجه این بود که از زندگی لذت نمی‌برم،

    با دوستانم لذت نمی‌برم،

    شاید اینقدر از کودکی در خوانواده ام دیده بودم که اینقدر راجب چیز های بد صحبت می‌کنند، اینقدر غیبت می‌کنند، اینقدر راجب دیگران بدی میگن منم مثل اونها شده بودم

    یه سال پیش که وارد سایت شدم و راه درست رو فهمیدم خیلی چیز ها تغیر کرد، خیلی تمرکزم از روی نازیبایی ها کمتر شد، اعتماد به نفسم بهتر شد، روابطم بهتر شد، زندگی به کام تر شد، ولی یه‌ مدتی هست یه خورده گیج شده بودم، یه خورده گمراه شده بودم، میدونم که همه اینها جزئی از تکامل هست، برای اینکه محکمتر بشم، برای اینکه باور هام تقویت بشن

    نتایج رو گرفته بودم و خوشحال بودم و فعالیتم در سایت کمرنگ شده بود

    یادمه در یکی از قسمت های زندگی در بهشت استاد وقتی مشغول تمیز کردن تار های عنکبوت پنجره ها بودن گفتن ذهن ما هم مثل همین هست نیاز داره به تمیز شدن وپاکسازی به ورودی های تازه، به یادآوری، بعضی ها که نتیجه می‌گیرند و رها می‌کنند دوباره تار های عنکبوت برمیگردن، از یاد میبرن

    منم از یاد برده بودم، در این جریانات خیلی سخت بود که من همراه جماعت نشم، تمام دوستانم، تمام افرادی که می‌شناختم و دوستشون داشتم داشتن این راه رو میرفتن، داشتن می‌جنگید و شعار آزادی میدادن

    استادم گفتن خیلی سخته این نوع تفکر متفاوت ولی پاداش بزرگی داره

    عاشقتم استاد عزیزم که همیشه اینقدر پاک و خالص صحبت میکنی

    همین خصلت باعث میشه صحبت های شما به قلب ما بشینه، باعث میشه یه تلنگر بخوریم

    راه درست رو پیدا کنیم

    امروز به خودم تعهد دادم که تلاش کنم و تمرین کنم که

    فقط خوبی ها، فقط زیبایی ها، فقط آرزو ها، قشنگی ها، پیشرفت ها، هرچیزی که حس خوبی بده رو ببینم

    ببین، بگو، بشنو، ولی فقط راجب همین ها

    چون این جهان دو قطبی هست، این جهان همه چیز دارد، از زیبایی های بیشمار تا نازیبایی های بیشمار

    تو چی میخوای، تو چی میخوای؟؟؟؟؟

    عاشقتم من استاد عزیزم❤️💖😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      اسما میرزایی گفته:
      مدت عضویت: 2707 روز

      سلام

      افرین دقیقا ، حتی من هم ک هرگز به این داستانهای درون کشور توجه نمیکردم این سری توجهم زیاد شده بود و خیلی همراه شده بودم با این جریان . اما نمیدونم چی شد که از پریروز توی ذهنم دوباره داشت یه چیزی تغییر میکرد رو به آگاهی ، و در طول سه روز که امروز روز سومش هست بصورت کاملا تکاملی حالم بهتر شد و توجه ام به اون مسائل کمتر و کمتر شد .

      امروز با انرژی خوب از خواب بیدار شدم و حالم خیلی خوبه خداروشکر.

      توی این سه روز کم کم دوباره شروع کردم به ویسها و ویدئوهای استاد رو گوش دادن .

      خداروشکر بابت وجود استاد عزیزم و مریم جان

      و تک تک بچه های هم فرکانسی که اینجا کنار هم جمعیم 🌸🌸🌸🌸🌸

      من در مورد آینده ایران خیلی خیلی خوش بین هستم 😍

      نور پیروز است 🌸

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1956 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به همه عزیزان.

    با روز شمار فصل پنجم هدایت شدم به این فایل.

    صبحم ساخته شد.

    دقت کردم دیدم چقدر میشه این قانونِ کنترلِ ورودی ها، کنترل ذهن، اعراض از ناخواسته ها و توجه به خواسته ها رو بسط داد تو زندگی.

    این فایل مربوط به یه ایامِ خاصی ضبط شده، اما الان بعد از یکسال که از اون ایام میگذره، انقدر صحبت ها جامع و یادآوریِ قوانینه که میشه بسطش داد به لحظه ی الانِ زندگیِ خود.

    گوش میدادم و ربطش دادم به چیزی که داشت کم کم میومد تو ذهنم…

    کنترل کن ورودی ها و ذهنت رو، ببین داری به چی توجه میکنی؟

    همونو میخوای تو زندگیت؟

    نه.

    پس باید چیکار کنم؟

    توجهم رو بذارم روی چیزی که میخوام…

    توجه کنم به قشنگی ها، زیبایی ها، قسمت‌های هیجان انگیزِ زندگی…

    افکارِ نازیبا عینِ کِرم می مونه، خیلی آروم و نرم و بی سر و صدا میان و نفوذ میکنن.

    خیلی از این یادآوری ها خوشحالم.

    برای همینه لازمه هر روز فایلهای استاد رو گوش بدم.

    چون گاهی یادم میره و لازم دارم به تکرار و یادآوریِ مداوم.

    کاملا بهم اثبات شده لازم نیست ذهنم درگیر شه که چی باید گوش بدم، چون دیدم فایلی که باید گوش بدم خودش میاد تو چرخه ی هدایت و میرسه دستم.

    مثلا وقتی نیاز دارم به کنترل ذهن، فایلی میاد که اون فحوا رو داره.

    الان هم حس میکنم قبل از اینکه بخوام از مسیر خارج شم، خداوند هدایتم میکنه که دقت کن باید روی چی دقت کنی سمانه تا تو چرخه ی سالم بمونی.

    امروز صبحم با دیدن برگ های پاییزی که از درخت میوفتادن، لذت بخش تر شده.

    با خوندنِ 3 تا پاسخ از دوستان نازنینم، لذت بخش تر شده.

    با دیدن بادی که شاخه ها و برگها رو تکون میده، لذت بخش تر شده.

    با انجام فعالیت های مربوط به منزل، لذت بخش تر شده.

    با حضورِ نی نی تو دلم، لذت بخش تر شده.

    با هوای ابری و بوی بارون، لذت بخش تر شده.

    با دیدنِ پرواز پرندگان، لذت بخش تر شده.

    هر لحظه قابلیتِ اینو داره که توجه کنم به بیشمار نعمت و زیبایی و نکات مثبت.

    که سپاس گزاری کنم.

    انقدر دلیل برای شاد شدن و شاد بودن و شاد موندن وجود داره که توجه و تمرکزم نره روی نازیبایی ها.

    استاد جان ممنونم برای تک تکِ فایلهایی که به اشتراک میذارین تو سایت.

    خدایا شکرت برای هوای مطبوعِ الان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    هدیه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1290 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به همه ی عزیزان

    خداروشکر این حرف هارو شنیدم و دوباره بهم یاد آوری شد من اون فایلی که شما روزهای قبل گذاشتید رو دیدم و گفتم حتما برای این جریانات اخیر بوده که گفتید برای چند هفته قبل این اتفاق بوده !!

    اون روز با خودم میگفتم آره اره باید روی هدفام تمرکز کنم و روی پیشرفت خودم کار کنم ووقتی که نت قطع بود من شکرگزاری می کردم درس میخوندم راجب اینکه قراره چکار کنم با جزئیات برنامه میریختم و تجسم می کردم ولی چون به فضای مجازی عادت دارم با خودم میگفتم یعنی الان چه خبره چیکار کردن به کجا رسید و با وصل نت و اینکه من نتونستم ذهنم رو کنترل کنم ساعت ها اخبار های مختلف رو دنبال کردم و با اینکه حرف های شمارو گوش کردا بودم و میدونستم هرکس در هرجایگاهی که هست مناسبشه و ما خودمون داریم زندگیمونو خلق می کنیم بازهم با دیدن ویدیوها و پیام ها کلافه و بی حوصله شده بودم و احساس خیلی بدی داشتم با اینکه میدونستم نباید اینجوری باشماااا به خودم گفتم من باید خودمو از این فضاها دور کنم ولی کنترلش خیلی برام سخت بود تا اینکه رفتم خوابگاه و اونجا گوشی نداشتم واقعا خیلی حالم عوض شد و هیلی کمتر درگیر بودم

    استاد دوست دارم انقدری کنترل ذهن داشته باشم که مثل شما با اینکه تظاهرات به اون شلوغی رو به روتون بوده توتستید اعراض کنیدمیدونم که منم میتونم اینم بگم که من پارسال کل زندگیم شده بود سیاست 😂 و کلا میخواستم همه چیو بدونم و امسال اصلا به چیزهای سیاسی اهمیت نمیدادم تا اینکه این اتفاق افتاد ولی بازهم به اندازه ی پارسال پیگیر نیستم و این یعنی پیشرفت دیگه😁 خودتون هم گفتید که اول خیلی سخته و کم کم با تمرین با توجه نکردن بر نازیبایی ها و توجه به زیبایی ها براتون راحت میشه و خداروشکر می کنم

    چند وقتیه فک کنم ۱۰روز میشه خیلی همش با خودم تکرار میکنم و حرف میزنم و فکر می کنم و میگم اخساس خوب =با اتفاق خوب و واقعا توی خوابگاه من از شرایط راضی ام با اینکه خیلی از بچه ها اونجا غر میزنن و بعدش من با خودم فکر میکنم اگه غر بزنم تاراحت باشم یعنی بیشتر از این جور چیزا میخوام پس باید احساس خودمو خوب کنم و مینشستم به نکات مثبت خوابگاه فکر می کردم و شکر میکردم و نتیجش: حال خوب، درس خوندنم بیشتر شد و اینکه دل درد نداشتم 😂اخه بیشتر بچه ها میگفتن این چه غذاهاییه دلم درد می کنه توی غذا سنگ بودیا توی خرما کرم بود نمی دونم چه و چه 😐😂 ولی برای من اصلا اینجوری نبود و من از غذای خوابگاه راضی ام و قدردان 😍

    و اینکه اتاق خوبی هم هستم تخت منم جای خوبی قرار داره 😁 و سرپرستان خوابگاه با من با احترام و مهربانی برخورد می کنندو این بخاطر توجه به زیبایی هاست

    حالا از توجه به نازیبایی ها و نتیجه ای که گرفتم دوباره همین خوابگاست من پارسال هم رفتم خوابگاه و کلا به ویژگی های منفی اون توجه میکردم نتیجش :بیشتر سرم درد میکرد یا یه موقعی بی خود و بی جهت دندونای سالمم دردمیکردند این بیماری همه گیر رو گرفتم و تختم خیلی اذیت میشدم و هرجورکه درستش میکردم نمیشد از غذاها اصلا راضی نبودم و هر هفته یه دو سه کیلویی کم میکردم تا میرفتم خونمون و در کل احساس بدی داشتم

    وای خدایا الان هی یادم میاد من چقد از پارسال تا الان تغییر کردم من خیلی منفی نگر بودماااا وای خدایا شکرت بخاطر استاد عباسمنش 😭😭عاشقتتونم

    در پناه الله شاد و موفق و ثرتمند و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 361 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم

    می‌خوام از تجربه خودم درباره این موضوع بگم

    من از اول ازدواجم همیشه تمرکزم رو نکات منفی همسرم بود و مدام بهش غر میزدم که این اخلاقت اینجوریه اون اخلاقت اونجوریه.حتی غذا خوردن و راه رفتنش هم به من حس بدی میداد.و میگفتم اینقدر بهش میگم تا درست بشه بلاخره.اما روز بروز نکات منفیش به چشمم بزرگتر و بیشتر میشد.

    وقتی نکات منفیشو بهش میگفتم اون می‌گفت مشکل از خودته…

    خلاصه روز بروز نکات منفی همسرم برام بیشتر میشد و روز بروز هم حسم بدتر …

    تا اینکه خسته شدم و بریدم .

    گفتم خدایا مگه نمیگی تغییر زندگی هر کس دست خودشه پس کمکم کن.

    و شروع کردم اول از همه به درگاه خدا استغفار کردم .بعدش تو اینستا مدام کلیپهای عاشقانه می‌دیدم. تو اینترنت زوج‌های خوشبخت رو سرچ کردم و یه عکس انتخاب کردم وچاپ کردم و زدم به دیوار اتاقم. آهنگهای عاشقانه گوش میدادم.

    یبار هم یه زوجی رو تو ماشین دیدم که عاشقانه دست رو دست هم گذاشته بودن و لبخند می‌زند.بچشون هم عقب ماشین ایستاده بود . عشق و رضایت فراوان تو لبخند خانمه کاملا مشاهده میشد .تا مدتها اون صحنه رو به یاد میاوردم و هنوز هم بیاد میارم وخدا رو شکر میکنم بابت عشقی که بین اون دو نفر بود.با این کارها کم کم منم هدایت شدم به اون عشقی که همیشه آرزوم بود بین من و همسرم باشه و نبود. البته تقریبا روزی نبود که این کارها رو نکنم و بمحض اینکه یه فرصت پیدا میکردم آهنگ گوش میدادم کلیپ میدیدم. کم کم به لطف خدا نکات منفی همسرم کمرنگ شد به چشمم.و نکات مثبتش بیشتر و پررنگتر.دیگه کم کم از هم‌صحبتی باهاش حس خوب می‌گرفتم.روز بروز بیشتر دوستش داشتم .و متقابلاً عشق اونم به من بیشتر میشد .من اگه یک میدادم اون 10میداد(10برابر عشقی که میدادم دریافت میکردم.و این برام لذت بخش بود).وبعد از گذشت حدودا سه سال ازین موضوع دیگه خبری از اون حس بد نسبت به رفتار همسرم نیست .اتفاقا تمام نکات مثبتش برام بزرگ تر شده و روز بروز عشقی که دریافت میکنم بیشتر و عمیق تر…

    و دیگه بقول استاد اصلا ربطی به سه سال گذشته خودم ندارم تو بحث روابط.

    و خدا رو شکر میکنم که هدایتم کرد به زندگی گرم و صمیمی که همیشه آرزوم بود. البته دوست دارم هنوز هم بهتر بشه .و چقدر فرزندانم تو این محیط دارن خوب و سالم رشد میکنند به لطف خدا.

    می‌دونم که خیلی ها این مشکل منو دارن و امیدوارم این دیدگاه من کمکی باشه به این عزیزان.

    و سپاس خدایی رو که هدایتم کرد

    و همچنین سپاس از استاد عزیز و بانو شایسته که دستان قدرتمند خدا هستند تو زندگی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    محبوبه استخری گفته:
    مدت عضویت: 1785 روز

    سلام استاد جانم وسلام خدمت دوستان عزیز

    میخام از تجربه های خودم بگم که چقدر باتوجه به چیزی که نمیخاستم باعث شدم که همون اتفاق دوباره تکرار بشه تو زندگیم

    استاد دقیقا حرفهای شمارو این چندروزه که متعهد شدم وبه خدای خودم قول دادم وتاپای جونم هم هستم سر تعهدم قشنگ حرفاتونو میفهمم موضوع که باعث شد من دوباره برگردم به مسیر که فکر میکردم دارم درسته ب نظر خودم

    استاد من از سالها پیش هرجا که زندگی میکردم همسایه کناری ما یا تویی چندطبقه پایین تر زن شوهرای بودن که دائم باهم درگیر جنگ دعوا داشتن ومن از صدای اونا کلافه میشدم وهمش بهش توجه میکردم وچقدر ازاین موضوع عصبی میشدم تااینکه یکسال پیش دوباره من توخونه بودم که همسایه دیوار به دیوارمون دقیقا همین مدلی ودائم دعوا جنگ بحث کتک کاری داشتن من تازه اونجا یاقانون اشنا شده بودم ولی اونقد درکش نکرده بودم فقط میگفتم اینا حال منو خراب میکنه میرفتم اتاق هنذفری میذاشتم وخودمو مشغول میکردم واصلا صدای نمیشنیدم بعدشم که همون همسایه میمود میپرسید صدای ما داشتیم دعوا میکردیم میومد میگفتم من چیزی نشنیدم واقعا هم نمیشنیدم تااینکه ازاونجا اومدم و جایی که الان هستم اونقدر ساکت اروم دقیقا اتاق خواب ما پذیرایی همسایه بغلیه ولی اونقدر باوجود یه بچه اینا ساکت ارومن که من گاهی فکر میکنم اینا اصلا خونه نیستن تازه دیروز داشتم استاد به این موضوع فکر میکردم وگفتم خدایا من وقتی توجهم از روی اون موضوع برداشتم و گله نکردم غر نزدم درموردش باکسی صحبت نکردم این اتفاق افتاد من قبل از این موضوع ازخداوند هدایت خواستم گفتم خدایا کمکم کن تا قوانینی که وعض کردی بهتر درک کنم وخداوند اینارو به یادم اورد

    وموردبعدی درموردی تمیزی محله که قبلا بودم من همیشه تمیزی اون کوچه که بودم تحسین میکردم هرروز مامور شهرداری میومد وصبح زود تمیز میکرد ولی دقیقا یکساعت بعد کوچه رو میترکید از اشغالی که میذاشتن مردم دم درشون وگربه اونو پاره میکرد ومن سعی میکردم نبینم همیشه باخودم میگفتم چقدر تمیزه به جایی نگاه میکردم که تمیزه اشغال نیست والان دقیقا به خونه هدایت شدم که کوچه همیشه تمیزه محله اروم ساکت ویه درخت جلو خونمون داشتیم من همیشه اونو نگاه میکردم خیلی دوسش داشتم پارک میرفتم اگاهانه درختا رو‌میدیدم لذت میبردم وتحسین میکردم الان جایی هستم پراز درخت محله ای هستم تمیز ودقیقا پارک جلو پنجره خونمه خدایا شکرت

    ومثالهای دیگه که داداشم همیشه تو غذاش مو میبینه چون حساسه مامان عدس پلو درست میکنه دقیقا سنگاش میره زیر دندون داداشم 😅😅😅بااینکه چندبارم پاک میکنه عدس موقع پختن ومامانم از بوی سیگار بدش میاد هرجام میره دقیقا اون بوی سیگار دنبالشه🤣

    استاد از شما ممنون وسپاسگذارم که اینقد خوب قانون خوب متوجه شدید ودرک کردین واینقد خوب بما توضیح میدید بقول خودتون یکی الان میفهمه یکی چندوقت بعد میفهمه این مطالبو یکی هم هیچ وقت دیگه هم متوجه نمیشه تا وقتی ازاین دنیا بره من ازشما بی نهایت سپاسگزارم یه چیز دیگم بگم استاد من هروقت ازخدای خودم برای وجود شما سپاسگزاری کردم درزندگیم بیشتر مطالبی که اموزش میدین درک کردم بیشتر نتیجه دیدم اینو بارها امتحان کردم بااینکه نه من شما رو ازنزدیک دیدم نه شما منو فقط هروقت تو دفترم نوشتم خدایا بخاطر وجود این بنده خوبت عباسمنش در زندگیم سپاسگزارم وتشکر کردم ازشما وازخدا درک عمیق تری از اموزشهای وفایلای شما پیدا کردم وحس کردم که اگاهی های به یاد میارم که خیلی کمک کنندست برای درک قوانین

    استاد عزیزم من عاشقتمونم وازشما وخانم شایسته عزیز بی نهایت سپاسگزارم بابت اینکه بمن زندگی کردن درست اموختید واین هم درخواستی بود که من همیشه ازخدای خودم داشتم

    استادعزیزم آرزوی میکنم همیشه سرحال تر خوشتیپ تر وشاد تر باشیدمن همیشه رابطه عاشقانه شما ومریم جان تحسین میکنم

    استاد جان سریال زندگی دربهشت دوباره ادامه بدید دلمون خیلی تنگ شده برای بهشت زیبامون برای مرغ خروسا اون دریاچه ممنونم شاد باشید 💚💚💚😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    مجيد داوودى گفته:
    مدت عضویت: 3084 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    استاد دوست دارم تجربیاتم رو از این قانون مهم بگم ،قبل و بعد از آشناییم با شما

    اول بگم که این قانون انقدر به ظاهر ساده ست که خیلى از ماها ازش رد میشیم ، یاد کتاب کیمیاگر افتادم که میگه ادمها وقتى گنج هاى بزرگ جلو چشمشونه ازش میگذرن میدونى چرا؟ چون به گنج اعتقادى ندارن

    واقعا همینه ما ها عمدتا چون باور نداریم همه خواسته ها ساده و اسان میتونى اتفاق بیوفته از این قانون به سادگى میگذریم و چون فکر میکنیم رسیدن به رویاهامون سخته و پیچیده ،دنبال راه حل هاى پیچیده هم میریم .

    این جمله که ، به هر چیزى توجه کنى از همون جنس رو به صورت اتفاق وارد زندگیت میکنى اصل و قانون و اساسى که همه ى موضوعات اساسى دیگه مثل احساس خوب ،سپاسگزاری ،فراوانى و … روى این اصل بنا میشه.

    حالا تجربیات خودم از این اصل:

    حالت اول: قبل از اشنایى با شما تحت تأثیر تجربیات پدرم توجه ام بسیار زیاد روى کلاه سرم گذاشتن و از دست رفتن دارایى ام بود ،خیلى زود وارد بازار کار شدم و از فروشندگى به خاطر اعتماد به توانایى هام و جسارتى که خدا تو وجودم قرار داده بود خیلى سریع مغازه خودم رو افتتاح کردم و شعبه اضافه کردم ولى به صورت تکرارى و مداوم همواره به شکل هاى عجیب پول هام رو از دست میدادم من حتى زمین خریدم از یه ادم به ظاهر مطمعن و شناخته شده و خوشنام و به طرز عجیبى بعدش زندگیش از این رو به اون رو شد و زمین مشکل دار شد و …

    وقتى با شما اشنا شدم و مرور کردم دیدم از شنیدن حرف هاى پدرم شروع شد و بعد تجربیات از کوچیک وارد زندگیم شد و ادامه و هر چى جلوتر میرفت مبالغ هم بیشتر میشد

    مورد بعدى : حساسیت من روى خراب شدن وسایلم بود که این هم از اعضاى خانوادم و تجارب اونها شروع شد و من همیشه در حال تعمیر و اصلاح یه چیزى بودم یعنى به طرز عجیبى همه چیز سالم بود تا اینکه اخرین وسیله رو درست میکردم بعدى خراب میشد

    حالت دوم : من به صورت تمرکزى و وسواس گونه دارم ورودى هامو کنترل میکنم اولا که واقعا نمیدونم چه اتفاقاتى افتاده

    من خارج کشور هستم واز وقتى با شما اشنا شدم به طور کل از سیاست اومدم بیرون البته قبلش هم خیلى توش نبودم ولى کنترلى ام نداشتم ،

    مدتى پیش براى کارى به کنسولگرى ایران رفتم و از در ورودى و نگهبانى با لبخند و روى خوش و شوخى و بگو بخند باهام برخورد شد تا لحظه اخر در صورتى که از لحاظ تیپ و ظاهر و سبک به طور کلى با کارکنان کنسولگرى فرق داشتم و تو همون جا هم کلى هموطن در حال غر زدن و اعتراض به شیوه پاسخ گویى بودن و گارد داشتن با کارکنان دولت ولى من همزمان که دیگران داشتن غر میزدن و خشم نشون میدادن و دیدگاهشونم این بود که الان ما تو ایران که نیستیم شما ها هم خیلى اینجا قدرتى ندارید و زبونتون کوتاهه ،من تو ذهنم داشتم مرور میکردم که همون جورى که من علاقه اى به این سیستم ندارم کارکنان جمهورى اسلامى دارن همونطورى که مثلا من عاشق موسیقى ام و بعضى ها نیستن یا من عاشق گرما و تابستونم بعضیا برف و زمستون و خیلى چیزاى دیگه

    و همینطور تحسین کردمشون که براى رزق و روزى شون دارن فعالیت میکنن به جاى اینکه بشینن تو خونه،

    چه اتفاقى افتاد با اینکه سیستم نوبت دهى دچار مشکل شده بود و نوبت ها عقب افتاده بود و من با همسرم اون پشت ها نشسته بودیم و همسرم هم خیلى حجاب جمهورى اسلامى پسند نداشت و اکثریت کسانى که اونجا بودن هم عمده مشکلشون رعایت حجاب تو کنسولگرى بود ،یکى از کارکنان خودش اومد با نهایت مهربونى گفت شما کارتون چیه؟ و خودش مدارک گرفت و کارمون رو انجام داد به راحتى و در نهایت ارامش

    مورد بعدى توجه من رو درخت نخل،

    من عاشق مناطق استوایى و اب و هواى گرم هستم والان همون جایى هستم که همیشه بهش توجه میکردم و تحسین میکردم تو حیاط محل زندگیم نخل هست ،لب ساحل پر از نخله و زیبایشون منو هر روز شگفت زده میکنه

    خیلى خیلى خیلى از شما ممنونم که واقعا اصولى رو به ما اموزش دادید که هیچ کسى تا حالا نگفته بود و با این اصول هر روز زندگیم داره ساده و ساده تر و لذت بخش تر میشه

    به امید دیدار شما ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1322 روز

      سلام جناب داوودی عزیز

      واقعآ لذت بردم از کامنت پر محتوا و درک بالایی که از قوانین دارید و این جملاتتان برایم بسیار الهام بخش بود و درک بالاتری را از قانون به من آموخت.

      به هر چیزى توجه کنى از همون جنس رو به صورت اتفاق وارد زندگیت میکنى اصل و قانون و اساسى که همه ى موضوعات اساسى دیگه مثل احساس خوب ،سپاسگزاری ،فراوانى و … روى این اصل بنا میشه

      یاد کتاب کیمیاگر افتادم که میگه ادمها وقتى گنج هاى بزرگ جلو چشمشونه ازش میگذرن میدونى چرا؟ چون به گنج اعتقادى ندارن!

      واقعا همینه ما ها عمدتا چون باور نداریم همه خواسته ها ساده و اسان میتونى اتفاق بیوفته از این قانون به سادگى میگذریم و چون فکر میکنیم رسیدن به رویاهامون سخته و پیچیده ،دنبال راه حل هاى پیچیده هم میریم.

      بی نهایت ممنون و سپاسگزارم مجید عزیز؛ برایتان سلامتی و سعادت و ثروت آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سمیه مصطفائی گفته:
    مدت عضویت: 3604 روز

    به نام رب العالمین ♥️

    سلام سلااام

    استاد جان ، دوستان عزیزم

    إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَهً فَمَا فَوْقَهَا ۚ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا ۘ یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا ۚ وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ

    ۲۶ بقره

    و خدا را شرم و ملاحظه از آن نیست که به پشه و چیزی بزرگتر از آن مثل زند، پس آنهایی که به خدا ایمان آورده‌اند می‌دانند که آن مثل حق است از جانب او، و اما آنهایی که کافرند می‌گویند: خدا را از این مثل چه مقصود است؟ گمراه می‌کند به آن مثل بسیاری را و هدایت می‌کند بسیاری را! و گمراه نمی‌کند به آن مگر فاسقان را.

    این آیه رو خیلی دوستش دارم استاد ، این آیه خیلی اوقات جواب توجیه های من در زمان اشتباهات زندگیمه که انجام میدم ، انگاری خدا بهم میگه بببین من راه رو برات مشخص کردم بارها برات گفتم بارها مثال زدم ، هیچ شرمی هم ندارم بازم انواع مثال ها رو برات بزنم اما تو خودت کجای کاری ؟ خودت میخوای کدوم طرفی بری ؟

    تو میدونی نتیجه ایمان و باور هدایت هست و نتیجه کفر هم گمراهی ….

    حالا این حکایت این روزهای ماست ما خودمون میدونیم کجای کاریم ، میدونیم که اگه پیگیر این ناخواسته ها بشیم قطعا گمراه میشیم ، گمراه میشیم از مسیر رویاهامون ، از مسیر لذت بخش آسانی ها گمراه میشیم. استاد شما برامون مثال زیاد زدین واقعا حسابش از دستم در رفته که این مثالِ سمینارهای آموزشی تون توی سال ۸۸ رو توی چندین و چند فایل دانلودی و چندین دوره تکرار کردین !

    از خودم میپرسم هدف تون چی بود از تکرار این مثال که از قضا بسیار هم شبیه همین موقعیت الان هست؟!

    جوابش رو میدونم ، اگه بخوام با خودم رو راست باشم و مثل کافران مورد بحث این آیه خودمو نزنم به اون راه ، جواب خیلی هم مشخصه

    این موضوع رو میخوام وصل کنم به صحبت هاتون توی فایلی که چند وقت پیش روی سایت گذاشتین بهای رسیدن به خواسته ها !

    بهایی که من این روزها باید بپردازم اینه : اکثریتی که در شبکه های مجازی و غیر مجازی به شدت ناخواسته ها ، غم ها ، اندوه ها ، حزن ها ، نشدن ها ، بدبختی ها ، فقر و… رو فریاد میزنن و تکرار میکنن و مرور میکنن رو دنبال نکنم چرا که ؛ چرا که ما نمیتونیم جهان رو گول بزنیم ، ما نمیتونیم سر فرکانس رو شیره بمالیم ..

    قانون ، قانونه ! با من هم شوخی نداره

    ما نمیتونیم از یه طرف تمام تمرکزمون روی این مسائل باشه از یه طرف دیگه دنبال نتایجی مثل : شادی ، عشق ، آرامش ، ثروت ، رفاه باشیم.

    استاد شما همیشه گفتین ؛ مهم نیست با چه منطقی حال ات بد هست ، هر چقدر هم دلیل منطقی داشته باشی ، هر چقدر هم حق داشته باشی که ناراحت باشی مهم نیست ، تو با اینکار فقط و فقط اتفاقات ناخواسته بیشتری رو به زندگیت وارد میکنی .

    روزهای اول این اتفاقات گهگاهی میرفتم و صفحه اینستاگرام رو که باز میکردم بعضی از اخبار رو میدیدم هرچی جلوتر رفتم بیشتر و بیشتر این اخبار رو بهم نشون میداد،

    خیلی جالبه عملکرد اینستاگرام هم درست مثل جهانه، کاملا حواسش هست که تو به چی تمرکز میکنی ، به چی بیشتر نگاه میکنی و چی رو میبینی تا از همون نوع موضوعات و اتفاقات بیشتر بهت نشون بده اون برنامه میخواد مخاطب خودشو حفظ کنه پس هرچیزی که توجه مخاطب رو جلب کنه بیشتر بهش نشون میده ، چند روز که گذشت دیدم هی داره حالم بد میشه ، عصبی میشم ، کمتر سپاسگزاری میکنم و بیشتر دارم غز میزنم !

    با خودم گفتم همینطوری ادامه بدم کلا از مسیر خارج میشم و واقعا استاد کار خیلی سختی هست ولی این باید انجام بشه بخاطر همین حساب ‌کاربری ام رو نگه داشتم ولی گفتم فعلا این برنامه رو از رو گوشیم حذف کنم تا هی وسوسه نشم که برم ببینم ، الان خیلی حالم خوبه

    خداروشکر استاد که با شما آشنا شدم که وارد این سایت شدم خداروشکر که دارم تلاش میکنم برای خواسته هام دارم بها پرداخت میکنم

    ان شاء الله که خدا هدایت مون کنه به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده نه گمراهان و غضب شده گان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    صابر پورملک خیلی گفته:
    مدت عضویت: 1479 روز

    به نام الله مهربان

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته

    سلام خدمت همه دوستان عزیز هم فرکانسی

    استاد اکثر آدمهایی ک همش دارن وارد این بازیها یا صحبتها یا اعتراضات میشن آدمهایی هستن ک درآمد ندارن کار ندارن زندگی ندارن

    چیزی از سیاست نمیدونن فقط میان حرف مفت میزنن و چهار تا فحش میدن ‌و همش هم ایران رو مقایسه میکنن با کشورهای دیگ

    تو‌ جیبشون هم هزار تومن پول نیست هیچ حرفه ای هم بلد نیستن

    همینها اگر برن امارات میگن گرمه نمیتونیم کار کنیم اگر برن روسیه میگن سرده نمیتونیم کار کنیم

    اگر ایران بدی داره خیلی خوبی ها هم داره

    اگر اروپا خوبی داره بدی هم داره

    اگر امریکا خوبی داره بدی هم داره

    هیچ کشوری گل و بلبل نیست

    الان ک تو همه کشورهای روز دنیا مردم تظاهرات میکنن و از کشورشون شاکی هستن

    اصلا مردم خودشون نمیدونن ک چی میخوان

    تازه اینا اصلا نمیدونن ک تو ایران پول درآوردن خیلی راحته

    این چند سال اخیر چقدر ثروتمند جدید اومد بالا

    حالا برعکس

    کسایی ک کاسبی خوبی دارن درآمد دارن دنبال زندگی کردن هستن نه دنبال اعتراضات میرن نه دنبال درگیری هستن و نه دنبال چیز دیگه ایی

    یک دونه کاسب بزرگ شهر و کاسب درست درمون شما پیدا نمیکنی ک راضی باشه این اتفاقات بیافته

    امیدوارم مردم ایران انقدر از ایران بد نگن

    انقدر به رسانه های خارجی توجه نکنن

    انقدر ایران و کوچیک نکنن

    انقدر ایران و با کشورهای روز دنیا مقایسه نکنن

    اگر مقایسه میکنن با حد و اندازه خودش مقایسه کنن

    امیدوارم ک مردم کمتر نا شکر باشن بیشتر سپاسگذار‌ خدا باشن

    استاد یه باور اشتباهی ک خودم دارم و باهاش میجنگم

    اینکه من به هر کسی پول قرض میدم یا نسیه میدم ،

    ‌ پول من و نمیدن یا خیلی دیر میدن یا یه مقدار از پول همش میمونه

    این موضوع باعث شد ک با خیلی ها دعوا بیافتم یا شکایت کنم یا رابطه ام بهم بخوره

    برای همین چند ماهی میشه ک تصمیم گرفتم ک به کسی قرض ندم نسیه ندم ( بعضی وقتها بعضی از دوستان و مشتری قدیمی ک عادت داشتن . میان جنس و میخرن و موقع حساب کتاب یهو میگن ک مثلا ماه بعد میدم

    تو عمل انجام شده قرار میگیرم ک به لطف خدا این هم خیلی کم شده) و دیگ میخوام مثل آقا رضای عطار روشن فقط نقدی فروش کنم .اونوقت آرامش بیشتری دارم . نجواهای کمتری دارم . میتونم تمرکز بیشتری داشته باشم رو فروش و کارهای دیگ ام

    استاد سپاسگذارتون هستم

    خیلی ممنونم از شما و خانم شایسته

    واقعا این فایلها زندگی ما رو نجات میده

    استاد عزیز از خدای مهربان براتون شادی و سلامتی و عمر با عزت خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    فاطمه شاد گفته:
    مدت عضویت: 1532 روز

    استاد عزیزم سلام.

    سپاسگزارم بابت فایل زیباتون. گرچه من نسبت به آگاهی هایی ک همیشه برامون مرور میکنید اصلا پیگیر ماجرا ها و اتفاقات این روزها نیستم.

    امروز جمعه ۸ مهر ماه است و ما دیشب مهمانی بودیم و خیلی از خبرهای سیاسی را تازه دیشب متاسفانه شنیدم. و خوشحالم ازین بابت ک با اینهمه روزهایی ک بی اینترنت میگذرد من ب این موارد دقت و تمرکز نمیکنم.

    تنها از واتساپ استفاده میکنم و استوری های همه را mute کرده ام. هیچ فیلم و اخباری ک در گروه ها بفرستند را باز نمیکنم و نمیخوانم. در نتیجه تا چندین روز بعد از فوت آن بانو من و همسرم اصلا اطلاعی درباره این اتفاق نداشتیم. تا در یک مهمانی متوجه مرگ ایشان شدیم.

    من باز هم تمرکزی نکردم تا اینترنت ها قطع شد. بعد از آن ما باز هم ب زندگی خوب خود و تمرکز روی کار و درس و… ادامه میدهیم. زندگیمان با عدم اینترنت کمی مشکل تر شد اما ب خوبی هایش هم فکر میکنم. ک اعتیاد ب اینترنتمان را کمتر میکند. بیشتر کتاب میخوانیم. بیشتر ب اهدافمان فکر میکنیم و دقیق تر برنامه هایمان را پیش میبریم.

    اول مهر باید قدم ۹ را خرید میکردم، چند ساعتی معطل شدم و نمیتوانستم خرید کنم. اما با خودم مرور کردم حتی قطعی اینترنت هم نمیتواند مرا از آگاهی هایی ک باید بهم برسه دور کنه. چند ساعت بعد دوباره ب سایت شما سر زدم و دوباره خرید را امتحان کردم و خدا رو شکر توانستم قدم ۹ را هم ب راحتی تهیه کنم. ب راحتی دانلود کنم. و استفاده کنم.

    سپاسگزارم بابت جملات تاکیدی زیبای قدم نهم.

    امروز هم در تعطیلات روز جمعه دوباره ب سایت سر زدم و فایل شما را باز کردم. مطمئن بودم ک جناح شما در رابطه با این اتفاقات همین است. چون شما از قانون پیروی میکنید.

    من هم تلاش میکنم از قانون پیروی کنم.

    نمیدانید این روزهایی ک گذشت چه اتفاقات زیبایی برای من رخ داده. یک روز کاملا درباره اتفاقات زیبایی ک خدا این مدت برای من رقم زده حسابی خواهم نوشت. من لحظه ب لحظه خدا را بابت اتفاقات قشنگ زندگی ام شکر میکنم. و پیش میروم. در اطراف من همه چیز آرام است. هیچ اعتراضی نمیبینم. هیچ ناراحتی و همه چیز در نهایت زیبایی خودش است.

    خدا را شکر بابت اینهمه زیبایی. اینهمه آگاهی. اینهمه هدایت. اینهمه آرامش. اینهمه برکت و نعمت.

    سپاسگزارم ک حتی دیشب در مهمانی خیلی راحت چشم و گوشم را بروی تلویزیون اجباری “من و تو” میبستم و به دکور بی نهایت زیبای خانه میزبان توجه میکردم. سپاسگزارم از خداوند ک توانستیم آگاهانه بحث سیاسی را ب سمت بحث درباره حیواناتی ک دختر خانواده میزبان تا بحال داشته ببریم و آنها با لذت از حیوانات خانگی خود صحبت کنند و ما بجای گوش دادن ب خبرها و نقد های منفی بی فایده، به عشق و لذت و هیجانی ک در تعریف های خانواده میزبان درباره گربه ها و سگ ها و همستر و خرگوش و اردک هاشان در زمان های مختلف داشتند گوش کنیم و توجه کنیم. لذت ببریم از مهمانی از نعمت ها و فراوانی ها و زیبایی ها. از روش تربیت خانواده. از مهربانی ها. از خاطرات آدم ها با حیواناتشان و…

    خدا را هزاران مرتبه شکر ک استادی سر راه زندگیمان قرار داد ک آگاهی هایی را ب ما انتقال دهد و ما بتوانیم با استفاده از آنها حال دل خودمان را حال زندگی مان را خوب نگهداریم.

    استاد عزیزم.‌ من از شما بسیار سپاسگزارم. تا ب حال مطلبی ب این طولانی ننوشتم. شاید این سومین بار است ک در سایت مینویسم. اما هررررر رررروز صدای شما در زندگی من و همسرم است.

    از صبح ک شروع میکنیم فایل مراقبه ثروت ۱ را داریم . توی ماشین. و… حتی شاید باور نکنید اما شوهرم بدون فایل های صوتی شما حمام نمیرود ! 😅 اول فایلی را تصادفی انتخاب و پلی میکند بعد حوله اش را برمیدارد دوش میگیرد و روزش را شروع میکند.

    روزی نیست ک صدای شما در زندگی ما دوتا نباشد. و همه فامیل این را میدانند.

    و در آخر یک خاطره بامزه هم تعریف کنم ک چندی پیش بچه خواهرم ک ۸ ساله است میخواست هیجان خودش را درباره آتش زدن خار های باغ بیان کند. با صدای بلندی گفت: “یاخدا… یا امام زمان… یا عباسمنش” 🤣 وما تا مدت ها از گفته هیجانی بی دلیل او میخندیدیم

    بازهم سپاس از شما. روزهای خوبی را برای همه هموطنانم آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    سارا نوری گفته:
    مدت عضویت: 1811 روز

    سلام ،استاد عزیز ،ممنون بابت تکرار قوانینی که بهمون قبلا گفته بودین،من خودم راستش با اینکه موضع شما رو میدونستم ولی باز دوست داشتم همچین فایلی رو از جانب شما ببینم ،ممنون از زمانی که میذارین ،من واقعا حالم با فایلای شما عالیه ،در تمام زمینه های زندگیم ،هر جا به یه مشکلی بر میخورم ،فایلا و حرفهای شما منو اروم میکنه ،چقد قشنگ مطالب و توضیح میدین ،دقیقا جنگ کردن با هرچیزی باعث میشه از اون چیز بیشتر به سمت ما بیاد،چقد زندگی و تجربه های شخصی شما دلگرم کننده س چقد شما آزاد و رها بدون وابستگی به هر نگرشی اونچه که درک کردین رو آزادانه بیان میکنید چقد زیباست که هیچ چیز نمیتونه آزادی مارو بگیره غیر خودمون و عقایدمون ،خدارو شکر به خاطر قوانین زیبای جهان ،خدای شکر به خاطر این همه نظم ،چطور میشه با این قوانین استرس دست نیافتن به خواسته هامونو داشته باشیم ،اونی که هر لحظه مارو در مسیر هدایت قرار میده .

    استاد بزرگوار سپاسگزارم به خاطر وجودتون در زندگیم ،سپاسگزارم به خاطر آموزه های ارزشمندتون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: