به نام خداوند بخشنده و مهربان
استاد جانم سلام
استاد عزیزم به الله قسم چند روز بود خواستم بیام و از نتایج جدید و ارزشمندی که در ادامه این مسیر کسب کردم با عشق برای شما و دوستان بنویسم و امروز خدا با این فایل مستقیم نشانه را وارد قلبم کرد
استاد عزیزم همان طوری که خدمت شما گفتم من دوره را از همان روزهای اول تهیه کردم و خدا را شکر سعی کردم متعهدانه پیش برم و نتایج خوبی گرفتم
استاد عزیزم حالا اومدم از رزق و روزی و برکتی که در ادامه این مسیر ارزشمند وارد زندگیم شد با عشق برای شما تعریف کنم
استاد جانم من یک ماه جلو شروع شدن این بیماری از کارم اومدم بیرون و بیکار شدم
و تو این مدت ۲سال یا شاید بیشتر من تقریبا بیکار بودم ،یعنی کارگری میکردم و کارهای روز مزد ..همش دنبال این بودم که عشق و علاقه خودم را پیدا کنم و بتونم کسب کار شخصی خودم را راه اندازی کنم
اینم بگم تو این مدت با شروع سریال زندگی در بهشت و متصل بودن به سایت زندگیم خوب بود و خدا را شکر تو همون زمان بیکاری تونستم به خونه خودم نقل مکان کنم ((که اونم از خیر برکت همین سریال زندگی در بهشت و تمرکز بر زیباییها بود و تونستم در بهترین زمان وارد خونه خودم بشم ))
پروسه بیکاری من ادامه داشت..دوره عزت نفس شما را هم تهیه کرده بودم
و داشتم گوش میدادم ولی صادقانه ترس هام خیلی فعال بود
و اون عملکرد و تعهد کافی را نداشتم
و همش داشتم دور خودم میچرخیدم و سر در گم شده بودم .
از لحاظ جسمی هم روز به روز اضافه وزن پیدا میکردم و بشدت کم انرژی شده بودم و کلی علایم بیماری پیدا کرده بودم
نجواها زیاد شده بود و بد جوری عزت نفس و اعتماد بنفسم تخریب شده بود
تا به لطف الله دوره ارزشمند قانون سلامتی را شما استارت زدید و من هم خیلی سریع وارد دوره شدم
استاد جانم تو این دو سال تقریبا من به هر دری زدم ،که شاید بتونم اون اعتماد بنفس و عزت نفس خودم را درست کنم ولی نتونستم
همیشه کسل و بی انرژی بودم ..
خدا را شکر با شروع شدن دوره قانون سلامتی و انجام دادن تمرینات و متعهد بودن به دوره و آموزه های شما کم کم نتایج اومد سلامتی و انرژیم بهتر بهتر شد
کم کم اون اعتماد بنفس و عزت نفسم بالا و بالاتر رفت و تونستم خودم بپذیرم و تواناییهای خودم را ببینیم ،بعد از اینکه نتایج اولیه خودم را برای شما فرستادم خب باز خورد خیلی بهتری گرفتم و خیلی انگیزه بیشتری پیدا کردم که با تعهد بیشتری ادامه بدم
و خدا را شکر ادامه دادم
همزمان تو سایت شما کلی فایل عالی و بی نظیر جدید قرار دادید و من انگیزه بیشتری گرفتم که محمد علی باید بلند بشی و قدم برداری
تو توانایی خلق خواسته هات را داری
وقتی تو تونستی تو این دوره ارزشمند عالی پیش بری و نتایج بزرگی بگیری پس تو مراحل دیگه زندگی هم میتونی موفق بشی
همون چیزی که شما استاد عزیزم همیشه دارید به ما گوش زد میکنیم بیاییم موفقیت های خودمون را ،اون راهی که رفتیم را ببینیم و ازش الگو بگیریم
استاد من ایده داشتم ولی جرات انجامش را نداشتم
و اینم بگم جهان این اواخر بد جوری داشت به من چک لگد میزد که من تغییر کنم و من بشدت مقاومت میکردم و روز به روز شرایط مالی داشت سخت و سخت تر میشد
من با کمترین شرایط مالی داشتم زندگی میکردم
تو گرمای بینهایت زیاد خوزستان کارگری ساختمانی میکردم با حقوق خیلی خیلی کم که شاید هیچ کسی قبول نکنه
استاد جانم بخدا با همون یه وعده غذا در روز کار میکردم به دوره سلامتی متعهد بودم ولی اون رضایت قلبی را از خودم نداشتم چون میدونستم لیاقت من خیلی بالاتر از اینها هست
من میتونم کسب کار خودم را داشته باشم
من فقط میبایست اون قدم اول را بر می داشتم و از نقطه امن خودم خارج میشدم
کلی با خودم کلنجار رفتم و یه روز با خودم گفتم محمد علی بابا تو کارنامه موفقی داری
((اینم بگم من به لطف الله مهربان ۹سال جلوتر یک بیماری که خیلی از انسان ها درگیرش هستند را با لطف و حمایت و هدایت خود خدا تونستم مهار و در مان کنم ))نشستم و اینها را با خودم تکرار کردم همان چیزی که شما تو دوره ارزشمند و بینظیر عزت نفس آموزش میدیدبه خودم گفتم تو اینقدر فوقالعاده تو دوره سلامتی نتیجه گرفتی و این کار را هر کسی نمیتونه انجام بده ،پس محمد علی تو پتانسیل خیلی بیشتری داری ،باید بری تو دل ترسها و..
استاد جانم من خیلی وقت بوده ایده استارت زدن مغازه قهوه فروشی داشتم و این کار را هم خیلی دوست دارم عاشق قهوه و چای و آتیش هستم مخصوصا تو دل طبیعت
استاد جانم قدم اول را برداشتم از صمیم قلبم از خداوند هدایت و حمایت خواستم
و خداوند مثل همیشه معجزه کرد دستان بی نظیرش را در مسیرم قرار داد
عزیزان دلی اومدن و با عشق بهم انرژی دادند ،حمایت کردند ..استاد تمام اینها فقط فقط کار خود خدا بود
و من بخدا به الله قسم بدون داشتن سرمایه
شروع به استارت مغازه زدم خدا خودش پول شد ،خدا خودش مغازه را جور کرد ،وسیله ها با قیمت بینهایت عالی و مناسب تهیه شد
و من با توجه به قانون اصلی تکامل شروع کردم
استاد عزیزم خودت میدونی من ارادت قلبی خواصی نسبت به شما و خانم شایسته عزیز دارم و بینهایت زیاد عاشق پارادایس هستم
استاد جانم اسم مغازه را با عشق گذاشتم
قهوه پارادایس
شما تونستید بهشت خودتون را خلق کنید
منم با امید به خدا و توکل به خودش و عمل کردن به آگاهی های سایت شما ایشالا بهشت خودم را خلق خواهم کرد و البته ایشالا بزرگ و بزرگتر
استاد جانم شما تو بهشت قهوه و چای غذای بهشتی نوش جان میکنید
و من هم اینجا قهوه بهشتی به مردم میدم
استاد عزیزم من تو این همه سالی که از خدا عمر گرفتم نتونستم وارد این ترس بشم
با اینکه کل آدمهای اطرافم میگفتند که محمد علی تو میتونی رشد کنی و توانایی داری
ولی الان با افتخار میگم این کسب کار ،این رزق روزی حلالی که امروز دارم باهاش پول خلق میکنم
به لطف این دوره ارزشمند قانون سلامتی بوده که باعث شد من خودم بهتر بشناسم ،تواناییها و نقاط قوت خودم را ببینم و مهمتر از همه به خاطر عمل به دوره قانون سلامتی و نتایجی که گرفتم، چقدر الان اعتماد بنفس و عزت نفسم بالا رفته و الان چقدر عالی دارم آگاهی های دوره عزت نفس را درک میکنم
البته باید یادم نره که این اصول را باید همیشه با خودم تکرار و تمرین کنم
همون جوری که الان مواظب تغذیه و سلامتی خودم هستم به همان میزان و شایدم بیشتر مواظب ورودی های ذهنم باشم ،روی عزت نفسم کار کنم
استاد عزیزم اگه بخوام از نتایج دوره سلامتی بگم
الان به لطف الله از ۱۱۰کیلو رسیدم به ۷۵کیلو و تناسب اندام خیلی بهتری پیدا کردم
خیلی سبک تر شدم و البته خوش اندام تر
استاد عزیزم یه نکته ارزشمند دیگه اینکه
چقدر برنامه ریزی خدا دقیق هست و به قول شما ما باید هوشیار باشیم و از تضادها و نشانه ها استفاده کنیم و تغییر کنیم
استاد عزیزم فاصله خونه من با مغازه زیاد هست و تو این گرمای هوا من نمیتونم ظهر برگردم خونه
صبح ساعت ۶و نیم میام مغازه و تا آخر شب مغازه هستم و الان خیلی راحت با همون یک وعده غذای ظهر اوکی و سرحال هستم و چقدر
خوشحال هستم که خدا از قبل منو آماده کرده بود برای این شرایط کاری
آب و چای و قهوه که به لطف الله فراوان در کنارم هست و اون یه وعده غذا را هم همینجا با عشق نوش جان میکنم
پر انرژی و پر قدرت با توکل به خدا صبح زود میام مغازه و قهوه بهشتی عرضه میکنم
استاد جانم ایمان دارم با بودن در این مسیر درست تکاملی پله های بعدی و بالاتر را طی خواهم کرد و رشد خوبی خواهم داشت چون قوانین خدا ثابت هستند و موفقیت در انتظار من هست
استان جانم یه موضوعی که الان سلولی درک کردم اینه که ۹۵درصد آدمها وقتی نتایج انسانهای موفق میبینند دوست دارند اون نتیجه را داشته باشند ولی بدون طی کردن مراحل و پرداخت بها..همه دوست دارند تناسب اندام خوب و سلامتی داشته باشند ولی نمیخان بها پرداخت کنند ،چه مالی ،چه جسمی ،چه زمانی
میخان به تغذیه اشتباه قبل ادامه بدهند و نتیجه هم بگیرند
برای همین مصمم تر شدم که به هیچ عنوان برای کسی توضیح ندم که چه مسیری را دارم میرم چون فایده نداره
هر زمانی واقعا کسی اومد و خواستار تغییر بود ،طبق همون حرف شما آدرس سایت را میدم و میگم برو و خودت دنبال کن
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD541MB24 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوره قانون سلامتی | قسمت 546MB24 دقیقه
به نام خالق هستی
سلام استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیزم
من سمیه هستم.
امروز یه حسی بهم گفت بشینم و در مورد خودم بنویسم راستش همیشه منتظر بودم یه دست آورد عالی داشته باشم بعد براتون بنویسم اما خب الان میخوام به حسم اعتماد کنم و در مورد قانون سلامتی بنویسم.
من مشکل باروری دارم تنبلی تخمدان دارم، سال گذشته اواخر آذر که مادرم رو بردم برای تست قند ناشتا، آقایی که تست میگرفت اصرار کرد من هم تست انجام بدم منم گفتم نه من که مشکل ندارم خلاصه قبول کردم و دیدم قندم بالاست ناراحت شدم ولی اتفاق خاصی نیفتاد سعی کردم یکم رعایت کنم چند ماه بعد رفتم سونوگرافی برای رحم، دکتری که سونوگرافی انجام میداد گفت تنبلی تخمدان داری بعد خودش گفت بذار ببینم کبدت چطوره درصورتی که در نسخه سونو کبد نبود و ایشون لطف کردن چک کردن و گفتن کبدت چربه، فکر میکنم خدا بااین آدمای خوبی که سرراهم قرارداد خواست بهم بفهمونه که اوضاع سلامتیم خوب نیست و میتونه شرایط خیلی بدی برام ایجاد کنه. آزمایش هم دادم کلسترولم یکم بالا بود، رفتم دکتر زنان گفت خیلی کبدت چرب نیست و گرید1 هست مهم نیست !!!!
برای تنبلی تخمدان یکی دوماه دارو مصرف کردم چون قصد بارداری داشتم آمپول زدم و بعد که برای سونوگرافی رفتم دیدم بله یه مشکل دیگه اضافه شده اونم چی!؟ ضخامت رحمم کاهش یافته
باز رفتم پیش دکتر و دارو داد برای بهبود ضخامت رحم و تنبلی تخمدان بعد از مدتی رفتم دوباره سونوگرافی و بله یه مشکل دیگه اضافه شد کیست 5سانتی خسته شدم.
من هرروز ساعت 4ونیم صبح بیدار میشم و راهم به محل کارم دوره و باید ساعت 8 برسم و ساعت 4بعدازظهر تعطیل میشم و تا برگردم خونه ساعت 7شبه. چون مسیرم طولانیه برای دکتر رفتن(نزدیک محل زندگیم بود) مجبور بودم مرخصی بگیرم تو اون تایم یه مدیری نصیبمون شد که… باید خوبیهاشون رو ببینیم از اون همه بدی شاید خوبیش این بود که با مرخصی های من بااینکه شرایطم رو میدونست مشکل داشت. یه شب تو اتاق تنها نشسته بودم گفتم خدایا چیکار کنم هم از دکتر رفتن خسته شدم هم از غرغر کردن مدیرم کلافهام، همسرم تو سالن پذیرایی با صدای بلند داشتن نتایج قانون سلامتی رو گوش میکردن که استاد گفتن مشکلات ناباروری و تنبلی تخمدان بااین قانون سلامتی حل میشه و یکی از نتایج در مورد همین باروری بود.
البته از وقتی قانون سلامتی رو برای خرید گذاشتین همسرم اصرار داشت که تهیه اش کنم اما به دلایلی نشد و هربار میرفتم داخل سایت میدیدم هزینه اش بالاتر رفت بازم نخریدم تا اینکه اون شب باشنیدن اون نتایج یه حسی گفت برو تو سایت ببین دوره رو، رفتم دیدم 9میلیون شد، گفتم بگیرم نگیرم چون من اراده قویی ندارم نکنه بخرم و بعد استفاده نکنم، بعد گفتم خدایا این یه الهام از طرف توهستش من داشتم باتو حرف میزدم این نتایج رو شنیدم یه حسی گفت برو تو سایت پس خودت کمکم کن انجامش بدم بهم اراده بده. خلاصه همون شب خریدم دوره رو، یواش یواش سعی کردم تک وعده ای بشم و همسرم چقدر خوشحال شد و چقدر خداروشکر کرد که من این تصمیم رو گرفتم، بعد از یه مدت منکه از بوی دنبه متنفر بودم عاشق دنبه و چربی و روغنش شدم و چقدر خوشمزه است گفتم اراده قویی ندارم بجاهایی با یه بهونه هایی از دستم در رفت و شیرینی، برنج، نون هم خوردم. ولی گفتم سمیه عیبی نداره تو میتونی حداقل ادامه بده. ادامه دادم خب خیلی سخت بود برام تو محیط کارم نسکافه و بیسکوییت و شیرینی و پیراشکی قبلا خیلی میخوردم همکاران هم به دلایل متفاوت میخریدن و تعارف میکردن بوی انواع غذا تو تایم ناهار میومد بوی غذا حتی از خودشم وسوسه انگیزتر هست، یوقتایی هم مقاومتم خوب بود شیرینی رو میگرفتم میدادم یکی دیگه میل کنه، خلاصه بگم خیلی سفت و سخت جلو نرفتم، راستی دیگه دکترهم نرفتم قرص متفورمین و داروهای دیگر رو کنار گذاشتم بعد از گذشت حدود دوماه شاید چند روز بیشتر رفتم سونوگرافی، ضخامت رحمم کم بود، تنبلی داشتم، اما کبدم خوب شد خیلی خوشحال شدم و اطمینان پیدا کردم ضخامت رحمم و تنبلی تخمدانم حتما درمان میشه.
راستی تو دوهفته اول تقریبا 4 کیلو کم کردم یعنی از 62 به 57ونیم کیلو رسیدم. البته اصلا برام مهم نبود وزنم پایین بیاد چون هدفم بارداری و سلامتی هست هرچند که هرکس منو میبینه میگه خیلی لاغر شدی، انگار بیشتر بدنم داره شکل میگیره، چقدر صورتم خوب شده بیشتر دوستش دارم از حالت گردی در اومده خیلی پف داشت اما الان قشنگ شده️
اما هنوز سرمایی هستم همش دست و پام یخه، و به شدت عضلات ساق پا کف پا حتی انگشتان پام دچار اسپاسم میشه و نمیدونم چرا.
آب قلم، مگنیفورت(منیزیم و ویتامین k) ویتامین د، ویتامین ای، و اسیدفولیک هم میخورم.
ممنون که هستین، از شما یاد گرفتیم حسمون خوب باشه و در لحظه زندگی کنیم، از شما یاد گرفتیم دنبال اخبار و تلویزیون نباشیم، هرچند به دست آورد مالی نرسیدیم اما همینکه قویتر شدیم و حال دلمون خوبه برامون خیلی باارزشه و چقدر ازتون در روابط درس گرفتیم که اونم یکروز براتون مینویسم.
هرروز من و همسر برای آشنایی با شما خدارو شاکریم. به امید روزی که با دست پر براتون بنویسم. دوستتون داریم شاد باشید و پیروز️