استاد جونم یادتونه توی یکی از فایلهای 5-6 سال پیش گفتید (در مورد باور فراوانی بود فکر کنم) که به جایی میرسیم که دانشمندان راهی پیدا میکنن که طول عمر انسان به بالای 150-200 سال برسه؟
اون دانشمندا هیچ کاری نکردن ولی شما راهشو پیدا کردید
شما کسی بودید که کاری کردید انسانها بیشتر عمر کنن، سالم تر زندگی کنن، با انرژی تر زندگی کنن. واقعا زندگی رو زندگی کنن
شما باعث شدید که چشمای من خیره بمونه از حجم بازو ها و پشت بازوهای خانم شایسته به بازوهای خودم نگاه کردم گفتم نکنه بازوهای من اینقدر نباشه یه ساله دارم تمرین میکنم
استاد جان عمل به دوره قانون سلامتی باعث میشه حتی یه سری کالاها رو دیگه نیاز نباشه بخری چون اصلا مسئله ها کم میشه و اصلا به کارت نمیاد و هزینه هامون به شدت پایین میاد
اگه بوی بد عرق از بین بره، دیگه نیازی نیست دئودورانت و مام و ضد عرق بخری، اگه شوره سر برطرف بشه دیگه نیازی نیست شامپو ضد شوره بگیری که هیچ جوره هیچ تاثیریم نداره خداشاهده.
اگه چربی پوستت نرمال بشه دیگه نیاز نداری یه عالمه صابون و شوینده و کرم و ماسک بگیری که چربی صورتتو کم کنی یا پوستتو شفاف کنی یا لکه هاشو ببری. همه اینا خودش خوب میشه. استاد جان شما کاری کردید که نیمه گمشده آدم ها پیدا بشه. شاید یه نفر از نظر روابط و ثروت و معنویت مدارشو برده بوده بالا ولی تو سلامتی مشکل داشته.
شما باعث شدید که بتونه اون تیکه گمشده پازلو بذاره سر جاش و بهشتو تجربه کنه و واقعا به نظرم بودند کسانی که حاضر بودند برای قانون سلامتی 10 میلیارد هم پرداخت کنند.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD541MB43 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوره قانون سلامتی | قسمت 683MB43 دقیقه
به نام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد گرانقدرم و مریم شایسته عزیزم و سلام به دوستان هم فرکانسی
خدایا شکرت برای دیدن شما عزیزان زیبا سیرت و زیبا صورت و زیبا اندام و زیبا نتیجه بگیرهای حرفه ایی و قهارم.واقعا چقدر دیدن این فایل رو دوست داشتم و منتطرش بودم، چون در حین پیاده روی کردن و رسیدن به این نقطه رو هم برای ما در این فضای زیبا یک فایل دیگه هم ضبط کردین و واقعا عالی بود وچقدر لازم داشتم و باید برم بازهم گوش کنم فایلی بنام چگونه مسیر رسیدن به اهداف را فراموش نکنیم
abasmanesh.com
خواستم بگم استاد جان منم به همراه همسرم در این مسیر هستیم و یک جورایی با شرایط متفاوت همسرم اضافه وزن بالا دارن (البته تو این مدت کم پیشرفت خوبی در کاهش وزن شون داشتن و کلی لباس هاش براش بزرگ شده و کلی لباس هایی داره که براش تنگ شده بود و میتونه بپوشه و میدونید چقدر خوشحالیم و البته سپاسگزار شما استاد عزیزم) و البته منم در این دوره هستم با اینکه دلایل و اهرم و رنج لذت قوی و بالایی نداشتم برای شروع این دوره و کلی نجوا تو ذهنم میومد و کلی هم اون اوایل جهان مقاومت هایی برام داشت اما من ادامه دادم به لطف الله یکتا و یک دلیلی دارم که از همه دلایلم منو بیشتر هول میده، دوست دارم این دلیل رو زمانی که اگر فرصتش شد باهاتون حرف بزنم یا نتایج مون بنویسیم بگم که اون دلیل طلایی من چیه که من شروع کردم و باعث شد ادامه بدم و بشم جز دانشجویانی که شاید خیلی مایل نیستین که باشم. چون من اصلا اضافه وزن نداشتم که اومدم و شروع کردم. اما الان به قدری خوشحالم در همین مدت 37 روزی که در دوره هستم واقعا انگار بدن من وزنش رو یک عددی متوفق شده و همسرم داره آروم آروم به وزن ایده آلش میرسه. منم اصلا نگران لاغر شدنم نبودم و نیستم خصوصا که هفته پیش با کمال تعجب متوجه شدم سایز کم کردم و دور شکمم تغییر میکنه اما وقتی وزن کردم انگار وزن اضافه کرده بودم از آخرین باری که وزن کردم و این منو خیلی متعجب کردم و گفتم وقتی هماهنگ با بدنت پیش بری خودش میدونه وزن تو رو در چه حدی نگه داره و چطور به جای آشغال و چربی های اطراف شکم بی مصرف به عضلات و ماهیچه ها و پوست و اندامی برسونه و لازم هم باشه با سایز کم وزن بیشتر تحویلت بده و این یعی معجزه، یعنی اینکه بدن مون بدون خطا داره کارش رو درست انجامم میده وقتی باهاش هماهنگ تر میشیم و به سمت سلامت تر شدن پیش میریم طبیعی طبیعی….خلاصه که استاد تو دانشجوهات مثل مریم جان هستن که بدون اضافه وزن وارد دوره شده باشن و همچنان هم ادامه میدن مصصم و متعهد. هرچند من چاقی که مریم جان تجربه کرده بود و تلاشی که برای ثابت نگه داشتن وزن و اندازه گیری کالری نداشتم. شاید چون خیلی آدم ریزه خوری نبودم و البته احتمال زیاد بخاطر BMR بالای من باشه. البته من همیشه فکر میکردم کلا ژن چاقی ندارم و اصلا چاق نمیشم. عکس های بچگی هام تا 3 الی 4 سالگی خیلی تپلی بودم و کلا یک عکس از چندماهگی هم دارم که لپ هام آویزونی بوده برای خودش. اما بعد از اون کلا یادم نمیاد چاق بوده باشم و معمولا لاغر بودم تو مدرسه تا یکبار شاید این باور از ذهنم رفت که منم استعدا چاق شدن انگار دارم بدنم رو نمیکرده. اونم مربوط میشه به زمان دبیرستان و زمانی که برای کنکور میخوندم و میخوردم فکر کنم. کمر شلوارم به 40 یا 42 هم رسید و بعد از اون سال و اون شرایط خیلی زود فکر کنم وزنم به نرمال نزدیک شد. شاید یکی دوسال وحشتناک چاق بودم بعدش دیگه یادم نمیاد و همیشه سایزشلوارهام ثابت رو 38 بود. و در کل تغییر وزن زیاد تجربه نکردم…اما میخوام این قست رو برای اونایی که دوست دارند سلامت باشن، دوست دارن آگاهی بدست بدست بیارن از سبک تغذیه و سبک زندگی هماهنگ با بدن بنویسن و تاکید کنم که منی که ظاهرا نرمال و سالم و بدون بیماری بودم باید بگم اصلا اینطور نبوده و با گرفتن اون آزمایش هایی که اول دوره انجام دادم و توجه به مسائلی که فکر میکردم طبیعی هست دیدم چقدر منم بدنم سالم نبوده چقدر میتونسته این روند منو به بیماری برسونه و چقدر اعدادی که در آزمایش هام خوندم و آنالیز کردم و با آگاهی های دوره تطبیق میدادم میگفتم بله دیگه آخه چه انتظاری داشتم از این بدن نازنینی که امانت خداوند به من داده. حالا خیلی سرو صدا نکرده، آروم آروم داشته تلاش میکرده اما منم آروم آروم به سمت مخالف میکشوندمش چه انتظاری دارم تا تمام جواب آزمایش هام عالی باشه چون وزنم عالی بوده…پس گول وزن مناسب رو نخوردید میتونید جز دسته چهار باشید قبل از اینکه جهان مجبورتون کنه تغییر کنید تغییر بدید قبل از اینکه هشدارهای جدی به صدا دربیاد به سمت آگاه شدن قدم بردارید و در این مسیر عمل کنید. اما واقعا تعهد چند براری و دلایل قوی و انگیزه میخواد و البته کنترل ذهن مداوم در مقابل نجوایی که میگه بیخیال من که بیمار نیستم، من که دیابت ندارم، من که سالمم، من که چاق نیستم، استاد گفته میتونید نیاید امــــا با اجازه استاد میـــگم اینجا بحث انتخابه پس میتونید بیاید با تعهد، با انگیزه بالاتر و بیشتر… نگران لاغر شدن و حرف مردم و نگاه مردم نباشید. تسلیم نجواهای ذهنی ک میخواد شما رو در محدوده راحتی خودش نگه داره نمونید. خلاصه که منم به موقعش بیشتر از نتایجم خواهم نوشت…
خداروشکر برای گذاشتن این ردپا
در 5شهریور 1401 زمانی که 40 روز از شروع عملی به سبک دوره قانون سلامتی گذشته بود. و کامنتم رو خوندم و انگیزه هامو به یاد اوردم و دلیل اصلی شروع دوره رو برای خودم مرورکردم.
این در حالی است امروز این فایل معرفی دوره قانون سلامتی/قسمت 1 نشانه من بود.
چقدر دیدن دوباره و سه باره و نکته برداری و خوندن کامنت دوستان عزیز ذهنم رو آپدیت کرد و چقدر خوب متوجه میشم که تا اکنون که 99 روز میگذره چه مسیری رو طی کردم، کجا ها نقطه ضعف دارم کجا ها نقطه قوت و مسیرم رو برای حرکت به سمت سلامتی پایدار اصلاح کنم. که بقول استاد عزیز اصــل ســلامتــیـه سـلامتی سلامتی سلامتی
😍💪 برای خودم مینویسم ردپا میذارم و مرور میکنم تا یادم باشه. تـا گــم نکنم مسیر درست رو، اصل رو، دلیل اصلی و انگیزه هامـو، شور و اشتیاق اولم رو.
تـا برام عادی نشه.
تـا سپاس گزار بمونم و سپاس گزارتر بشم برای داشتن و بودن و ادامه دادن در مسیر درست و در جهت اصل…
خدایا سپاس گزارم برای اینکه منو هدایت میکنی.
خدایا سپاس گزارم منو حمایت میکنی.
خدایا سپاس گزارم برای ایده های خوبی که به من میدی.
خدایا سپاس گزارم برای این سایت و استاد عزیز.
خدایا منو قدر دان تر کن منو لایق بهترین ها کن که من فقیرم و محتاج بتو و تنها از تو یاری میجویم… 💗❤💗
سلام به روی ماهت دوست ارزشمندم
سلام ساره جان
امروز داشتم به کامنت هایی که قبلا برام اومده رو نگاهی میکردم، بعضی ها رو فقط در پاسخ خودم بود لایک کردم، بعضی ها رو جواب دادم. و یک حسی گفت بازم برو پایین تر بـنظرت این دوستان دیگه رو جواب دادی یا لایک پنج ستاره بهشون دادی!…یکهو اسم شما رو زدم اصلا سورپرایز شدم. اصلا کامنتت رو ندیده بودم. نمیدونم از کی اومده اما لابه لای کامنت های اخیرم گم شده بود که خداروشکر پیداش کردم.
واقعا ازت ممنونم که از خودت و وجود و حضورت در کوچه پس کوچه های سایت ردپا گذاشتی.
چه جالب ما برای آخر هفته قراره بیایـم مشهد. هم بخاطر کمک به شله پختن موقع مراسم شهادت امام رضا هم دیدار مجدد خانواده هامون(با این سفر، امسال سومین باره میام مشهد) هم اینکه همسرم دوست داشت امسال تولدم کنار خانواده ام باشیم.خلاصه که حس عجیبی دارم هم دوست دارم هم دوست ندارم. دوست دارم چون کلا سفر کردن رو دوست دارم، بودن در کنار عزیزان رو هم دوست دارم. دوست ندارم چون به خودم قول دادم که تا بیـــستم به اون هدفی که میخواستم باید برسم و باید تمرکز کنم روش. اما این اتفاقات یکجورایی برام شده تضاد و عدم تمرکز و شاید نرسیدن به اون تاریخ و هدفی که میخواستم. خیلی دارم ذهنم رو کنترل میکنم خیلی. تا احساسم رو خوب نگه دارم اما واقعا برام خیلی مهمه که بشه. و شاید ترس از موفق نشدن هم داره خودشو بیشتر بهم نشون میده و میخوام بم تو دل این ترسم.
ممنون از کامنتی که برام گذاشتی و بهم تبریک گفتی و یادم انداختی از کجا شروع کردم و نباید کـم بیارم و ادامه بدم.ممنونم که باهام حرف زدی و باعث شدی مثل یک دوست از حال و هوام برات بگم.
چقدر تحسینت کردم برای اینکه دوست داری در مسیر قانون سلامتی قرار بگیری، حتما میتونی و قطعا به موقع در این مسیر و آگاهی هاش قرار میگیری.و چه جالب که شما یک مامان موفق و در مسیر رشد هستی،رشــد خودت در کنار رشد فرزندت. یعنی خودت رو هم داری رشد میدی واقعا آفرین ساره جان. خوشحال شدم بیشتر باهات آشنا شدم و اینکه اینجا هستی و ردپاتو دیدم.سپاسگزارم برای وجودت دوست ارزشمندم.راستی اسمت هم خیلی زیبا و خوش آواست ساره جان…
برات از الله یکتا بهبودهای دائمی در درون و بیرونت رو خواهانم.
ارادتمندت فهیمه