نتایج دوره قانون سلامتی | قسمت 7 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

سلام به استاد گرانقدرم و مریم شایسته عزیز و دوست داشتنی ام

سلام به دوستان هم فرکانسی و در مسیر بهبود های دائمی

دوباره و دوباره به شما مهیار عزیز و همسرتون تبریک میگم برای این نتایجی که گرفتید و خیلی خوشحال شدم از دیدن تصویرتون و تغییری که در جسم تون با تعهد و تلاش و مداومت اونم بدون روزی تقلب کردن رسیدین. واقعا تحسین تون میکنم برای این همه تلاش برای تغییر عادت ها و تغییر جسم تون به سمت سلامتی بیشتر و انرژی بیشتر. از صمیم قلبم خوشحالم برای نتایجی که گفتید و قطعا داره این نتایج هربار بهتر و بیشتر میشه و واقعا باعث افتخار هست که هم دوره ایی هایی چون شما دارم که اینقدر عالی شروع کردن، آگاهی رو کسب کردن و به درستی عمل کردن.

واقعا شنیدن و دیدن نتایج مهیار عزیز در ادامه سلسه نتایج دور قانون سلامتی منو خوشحال کرد و واقعا سپاسگزارم از ایشون که نتایجش رو با ما به اشتراک گذاشت و سپاسگزارم از شما استاد عزیز که با این عشق و دقت نتایج بچه ها رو به ما میگین و اینطور وقت میذارید تا ما هم لذت ببریم و ایمان مون اضافه بشه و باورهامون تقویت بشه.چیزی که واقعا لازم داریم که هربار این بذری که تازه در وجودمون به عنوان تغییر عادت و روش تغذیه و زندگی رو مصمم تر پیش بریم در میان این همه انسان های ناآگاهی که دقیقا همون شیوه قبل ما رو دارن میرن و ذهن همش دوست داره بره سراغ مسیر قبلی که سال ها باهاش خو گرفته بوده. اما با بیشتر دیدن این نتایج و بودن در جمع دوستانی که در این مسیر هستن متوجه میشم من در جمع بسیار کمی که بسیار تاثیرگذار هستند قرار دارم. جمعی که خودشون رو از عادت ها و سبک زندگی و تغذیه ایی بدنه جامعه جدا کردند و به شیوه ایی متفاوت و البته هماهنگ در مسیر درست عمل میکنند و قطعا نتایج متفاوت هم میگیرند که اینقدر شگفت انگیز و تاثیر گذار هست.

منـــم خیــلی خوشحــالم از هم فرکانس بودن با آگاهی های دوره قانون سلامتی و در مسیر عمل به اونها قرار گرفتن.واقعا خوشحــالم و خداوند رو بارها سپاسگزارم.

استاد جان چقدر جالب این موضوعی که گفتید من بعد سه چهار جلسه ایی که فیل ها رو گوش کردم در یکی از پیاده روی هام داشتم به همسرم میگفتم و اینکه این نظر منه و من اینجوری فکر کردم و نتیجه گیری کردم و شاید یک دلیل محکم دیگه شد با اینکه سالم هستم و بیماری خاصی نداشتم البته ظاهرا، مصمم تر بشم چون منطقی بود حرفم. حرفم با همسرم خیلی شبیه بخشی از حرف شما بود استاد جانم. اینو منطق من گفت:

ببیــن بدن مون چقدر هوشمنده، چقدر در تلاش هست تا ما رو در بهترین وضعیت قرار بده، چقدر اتوماتیک سیستم ایمنی کارش رو خوب بلده و از ما محافظت میکنه، چقدر این بدن و تمام اعضا و سیستم های مختلف با اینکه هر کدوم وظیفه خاص خودشون رو دارند و ظاهرا به هم ربطی ندارن اما اینقدر این هوشمندی و دقت در کل اعضای بدن مون هست که وقتی یکجای بدن به مشکل میخوره تمام بدن تمرکز و الویتش میره رو بهبود و سلامت کردن اون قسمت. همه هورمون ها یا بخش های مختلف به نوعی مستقیم یا غیر مستقیم درگیر میشن. مثالی که توی دوره از دلیل بی اشتها شدن هنگام بیماری گفتین، گرفته تا مثالی که درمورد عملکرد هورمون ها زدین و اینکه سلول ها انگار با یک سیستم کل و منبعی در ارتباط هستند و اصلا به طرز عجیبی درست ترین کار رو با هم و برای هم انجام میدن.الله اکبر از شگفتی بدن و قوانینی که در اون جاری و ثابته. الله اکبر از این تکاملی که این بدن هوشمند و کارآمد و بی نقص رو برای ما خلق کرده الله اکبر از این همه عظمت و شگفتی که دیده نمیشه اما میشه احساس کرد که چقدر تک تک سلول هامون یک هدف مشترک دارن و یک فرمانروا. الله اکبر از این خلقت از این همه نظم و این همه هورمون و عملکرد ها و این همه مواد و ورودی های مفیدی که بدن مون وقتی دریافت میکنه اینقدر رون و عالی پیش میره و نتیجه میشه سلامتی و انرزی بیشتر….حالا جالــب نتیجه گیری من این بود که بدن همیشه و هرلحظه حتی موقع خواب ما درتلاش هست و بدون اینکه بخواد ما یادش بندازیم داره کار خودش رو انجام میده تا همه چی تنظیم و درست باشه. حالا اگر ما انسان ها که فکر میکنیم خیلی عقل کل هستیم و خیلی هم اهل تغییر دادن همه چیز رو هستیم حتی شکل غذاها، ترکیب غذاها، تست کردن هر غذایی که با چاشنی اضافی یا دست کاری ژنتیکی بتونیم بخوریم و کلا از سیستم اولیه گذشتگان خودمون کلی دور شدیم.

مثلا چرا پدربزرگ مادربزرگ های قدیمی ما عمر بیشتر داشتند یا بدن قوی داشتند و انرژی بالایی داشتند. چون ما بقول خودشون شدیم نسل روغن نباتی. من به این جمله مادربزرگم بچه بودم فکر میکردم اما نمیفهمیدم اصلا نمیتونستم درک کنم روغن چقدر مهمه، چقدر اونا که روغن زرد و کره محلی ناب و روغن دنبه مصرف میکردن انرژی شون بالاتر،سالم تر و …بوده. یواش یواش که یکم بزرگتر شدم متوجه شدم یک اشکالی در تغذیه هست این افزودنی ها، این غذاهای صنعتی و فرآوری شده و دست کاری ژنتیکی شده یک مسئله ایی دارند که اینقدر همه مریض تر شدیم. اینقدر علت مرگ و میر همش بر اثر یک بیماری، یک چیزی هست.(الان یکی میمیره میگن چرا مرد، دلیل مرگش رو در بیماری قلبی، سکته، ناتوانی جسمی، …. میدونیم اما مگر قدیم کسی میمرد میگفتن چه مریضی داشته نه اصلا، قطعا بیشتر مرگ ها در طبیعی ترین حالت خودشون بوده، کهولت سن با سلامتی کامل و اینکه زندگیشو در این دنیا با دیدن نوه و نویره و … کرده و لذتش رو برده و در مال رضایتو آرامش برگرشته پیش خدا….) حالا اینا رو گفتم تا چی رو بگم، اینکه ما اینقدر مسیر تغذیه دادن به جسم مون یک جای ارش یا چند جای کارش میلنگه که الان بالای 30 ساله ها اکثرا یک مریضی دارند، فشارخون، دیابت، کبد چرب،…خلاصه اصلا مد شده.البته بقول همسرم تا سن بالای 20 ساله ها هم چند مورد دیدیم که با همون سن کم کبد چرب و دیابت دارند. و نتیجه من این شد غذاهای فست فودیف این روغن های آشغال، سبک تغذیه اشتباه و خیلی خیلی متفاوت با قدیمی ها اینا باعث شده این بدن طفلکی مون که بی سروصدا داره تلاش میکنه هر روز و هر لحظه ما رو در بهترین وضعیت قرار بده دیگه خیلی سریع کم میاره و یکجایی صداش درمیاد و با علایم و بیماری هشدار میده که البته بازم ما ریشه قضیه رو نمیفهمیدیم.

خداروشکر استادی داریم که اصل ها رو از بین این همه فرعیات گمراه کننده و نظریات پزشکی و تئوری هایی که بیماری ها رو توجیه میکردن، خوب برامون باز میکنه. الحق که استاد پیدا کردن اصل ها هستید استاد جان

پس اینجوری بود که برام این نکته ایی که اشاره کردید جالب بود، چون منم یک همچین نتیجه گیری کلی رو گرفتم ایــنکه:

اگر مــا یم مسیر اشـتباه رو در مبحث سلامتی و بدن پیش برویم، شــاید تا سن 20 تا 30 سالگی بدن نشون نده، شاید بتونه خودش رو ترمی کنه، شاید بتونه روی اون فشار وحشتناک دوام بیاره. امــا از سن 20 تا 30 سالگی به بعد به ســرعت بیماری ها زیاد میشه،مشکلات پوستی،چاقی،… زیاد میشه.

در سن پائین بدن خیلی مقاومت می کنه، قبل اینکه چربی ها اضافه بشه،قبل اینکه کبد بیمار بشه،قبل از اینکه برای کلیه ها مشکلی پیش بیاد، بیماری دیابت به وجود بیاد…امـــا یکجایی دیگه بدن کلپس collapse میکنه.بدن یهو و بطور ناگهانی از هم می پاشه، از پا در میاد. انگار یک ساختمون چند طبقه یهو سقوط کنه.

_ چقدر این دوره رو عالی برنامه ریزی و طراحی کردین استاد. گرفتن عکس قبل دوره و عکس هایی که هر چند روز یا هفته ایی میگیریمف اون آزمایش های کامل و چکاپ کاملی که گفتین، از بک اند و برنامه نویسی صفحه محصول و ثبت روند روزانه هم که نگم واقعا عالی عالی عالی….همه اینا به ما خیلی کمک میکنه تا روند تدریجی تغییر رو ببینیم و همین نتایج کوچیک کوچیک انگیزه های بزرگ در ما ایجاد کنه. واقعا استاد جان سپاس گزارم.

و نکته جالبی که اشاره کردین اینکه شاید شاید یادمون بره چه مسائل و مشکلاتی داشتیم و اگــر یادمون بره مسیــر رو جـدی نگیریم.

_بله استاد شما از ما خواستید تا 6 ماه تقلب نکنیم حتی به اندازه یک کشمش. تــا مزه سلامتی، مزه انرژی بالا، مزه درمان بیماری ها، مزه اندام فوق العاده رو بچشیم. درسته خیلی ها میگن اشکالی نداره یک روز در هفته تقلب کنیم. (یا به اصطلاح Cheat Day که به معنی روز خیانت هم هست) چه مثالی زدین استاد مثال معتادی که بدنش پاک شده و بعد بگــه اشکال نداره حالا هفته ایی یکبار یک موادی بزنیم. همــین باعث میشــه از مسیر درست خارج بشن و بیفتن تو مسیر غلط.

واقعا چه کاریه منی که بدنم این همه تلاش کرده، خودم این همه تلاش ذهنی و جسمی میکنم با دست خودم این همه پاکسازی رو با یک روزی بنام Cheat Day بیام خراب کنم. مــا اهلش نیستیم ما میخوایم شاگرد خلف استاد عباسمنش باشیم وقتی بده بدهف وقتی نادرسته نادرسته پس پاکسازی ها و درست ها رو غلط نمیکنیم.هر کی هرجور دوست داره فکر کنه و نظر بده. (جالبه این اصطلاح رو من اولین بار چند هفته پیش از یکی از دوستانم شنیدم چون اون اهل رژیم بود و اطلاعاتی در مورد این جور چیزها داشت اولش متوجه نشدم چی میگه، اما همونجا تو خونشون منو همسرم گفتیم نه اصلا…الان رفتم سرچ کردم و دلایلش رو هم خوندم و اصلا بنظرم منطقی نبود.)

استاد گفتین: من تقلب نکردم،برای من نتایج مهمه، برای من مهمه که بدنم رو به شیوه ی درستی عادت بدم، برای من مهمه عادت های درست رو ادامه بدم و عادت های غلط حتــی یکبار هم انجام ندم.

این قــانونه، قــانون تغــییر

_مهیار عزیز چقدر قشنگ از الگوبرداری تون از دوره قانون سلامتی گفتی و از اون الهام گرفتین تا دوره 12 قدم رو با تمرکز و متعهد تر پیش برین. چقدر عالی به کنترل ورودی های ذهن و جسم اشاره کردی. واقعا تحسین تون میکنم، واقعا آفرین.

استاد اصل پیدا کن قهار هم به نکته ایی عالی این قسمت کامنت اشاره کردین و چقدر عالی برامون یادآوری کردین کـه:

ورودی ها، خـروجـی ها رو مشخص می کنن.

اگر شما به ذهنت ورودی نامناسب بدی، 100% خروجی نامناسب تحویل میگیری.

برای همین اینقدر تاکیــد کردم کــه با چــه آدم هایی در ارتباط هستید،

چــه اخبار و اطلاعاتی رو دارید می شنوید،

چـــه کتاب هایی رو دارید، میخونید.

چــــه حرف هایی رو می شنوید،

مواظـب باشیــد

چــه چیزهایی رو دارید، می بینید.

مواظــب باشیـد

چــه ورودی به ذهن تون می دید….

چــون ذهــن شما اونا رو دریافت می کنه و تبدیل می کنه به واقعیت زندگی شمـا.

استاد در ادامـه گفتین:

من سعی کردم از چیزهای بیهوده دوری کنم،من سعی کردم شب تا صبح به خودم ورودی مناسب بدم.در مورد چیزهایی صحبت کنم که احساس منو بهــتر می کنه، ایمان منو قوی تر می کنه، باور منو قوی تر می کنه، اعتماد به نفس منو قوی تر می کنه.

ذهنــم رو کنترل کنم بیام به جایی اینکه تمرکز کنم به مرگ ها بیــام به تولد ها تمرکز کنم.

تمرکز کنـم به زیبایی ها، تمرکز کنم به فـراوانــی هـا… حالا نتیجه این تمرکز چـی شد؟ شده جایـی که الان هستم، یک ملک با این وسعت و این دریاجه بزرگ با چشمه های فراوان و طبیعی.داشتن یک ملک دیگه نزدیکی همین جا که به اندازه شهرک میشه توش خونه ساخت…خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.

در دروه قانون سلامتی مــا هم ورودی جسمی حوب می دیم، هـم ورودی ذهنی خوب

خروجی مناسب بدن میشــه کارکرد درست قلب، کارکرد درست کلیه و سایر اندام داخلی بدن، میــشه انرژی بالا،سلامتی، شادی،…

جهان مثل یک دستگاهی هست که هر ورودی بهش میدی، همون خروجی رو بهت تحویل میده.

دوره قانون سلامتی بسیار بسیار ساده میــاد چربی اضافی رو آب می کنه، بسیار بسیار ساده عضله سازی میکنید بدون اینکه زجر بکشید، گرسنگی بکشید.

مردم دکتر میروند، کلـــی هــزینه می کنند تا مسائلی رو حل کنند که در دوره قانون سلامتی با یک بــشکن حل میشه.

خدایا شکرت برای این آگاهی ها

خدایا شکرت برای نتایج دوستانم

خدایا شکرت برای این همه سلامتی

خدایا شکرت برای این همه زیبایی

خدایا شکرت برای قوانین ثابت و پایدارت

خدایا شکرت که منو هدایت کردی بنویسم و در اینجا باشم.