درس هایی از طوفان مایکل - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

روز شمار زندگی من روز 143

خداوند و هزاران میلیارد بار شکر میکنم که این فایل و در زمان مناسب دیدم تونستم با این فایل ذهنمو با منطق آرامش کنم که نباید به کمبود فکر کرد ناخودآگاه خبرهایی رو خوندم که از کمبود صحبت میکرد و ذهنمو درگیریش کردم با این حال که با توجه کردن به نقاط مثبت و رها کردن سعی میکردم که ذهنمو کنترل کنم که به قلبم افتاد بیام سری به سایت بزنم و روز شمار و دیدم خواستم به نشانم برم ولی ترجیح دادم روز شمارم و دنبال کنم و خداوند و سپاسگزارم که هدایت شدم به این فایل و چه هدایت زیبایی برام رقم خورد وکمک به کنترل ذهنم کرد به خودم میگم اگه منم مثل استادم عمل کنم و بتونم مثل استادم در شرایط فعلی ذهنمو کنترل کنم ودرگیر حاشیه‌ها نشم و فقط توجهم به زیبایی‌های اطرافم باشه که هست و بیشتر تمرکز باید کنم منم هدایت میشم به جاهایی که باید باشم من وقتی میتونم خالق زندگی خودم باشم پس سعی میکنم که روی خودم تمرکز کنم و زندگی مو و شرایط زندگیمو تغییر بدم میشه با در احساس خوب ماندن و استمرار داشتن در مسیر درست و توجه کردن به زیباییها و اعراض از نازیبایی ها و ناخواسته ها شرایطی رو برای خودم فراهم کنم که به سمت زیباییها و خوبیها هدایت بشم این فایل سرتاسر آموزش بود و توجه کردن به زیبایی بود من استاد عزیزم و تحسین میکنم که تونست شرایط و عوض کنه و هدایت بشه به جایی که باید باشه تحسین میکنم استاد و که از جایی رفت که نباید اونجا می‌بود وقتی من هم روی خودم کار کنم لاجرم هدایت میشم به جاهای بهتر چیزی که استاد تو این فایل گفتن با فرهنگ الان ایران ما فرسنگ‌ها فاصله هست و من نمیتونم این فرهنگ و عوض کنم چون توانایی شو ندارم پس میام کاری رو که بلدم انجام میدم یعنی فقط روی خودم کار میکنم تا اتفاقات خوب برام رخ بده چیزی که تجربش کردم من شرکتی کار میکردم که اکثریت وقتی باهاشون حرف می‌زدی کلا از نکات منفی و نازیبایی حرف میزدن همیشه گله مند بودن ولی من با این که از قانون آگاهی نداشتم حتی یک بار هم پشت سر کارفرمام بدی نگفتم همیشه به نکات مثبت تمرکز داشتم به دوستانم میگفتم که آنقدر شکایت نکنید زمانی رو به یاد بیاورید که بیکار بودید و التماس این و اون و می‌کردید که وارد کاری بشید حالا که اینجا با این همه خوبیهایی که داره و شما نمی‌بینید وارد شدید و از یادتون رفته که تو چه شرایطی وارد اینجا شدید ناشکر نباشید اگه از کارش خوشتون نمیاد برید و اگه قرار داد و امضا کردید پس زیپ دهنتون وببندبد و کارتونو کنید من همیشه سعی میکردم به بهترین شکل کارمو انجام بدم و به خودم میگفتم درسته کارفرمام منو نمی‌بینه ولی خدا که میبینه و من باید تو کارم درست باشم و درست کارمو انجام بدم طوری شد بعد یه مدت من تو سالن غذا خوری برای اعتراض که فقط حرفمو بزنم و هیچ توهینی نکردم فقط حقیقت و گفتم اعتراض خودمو به کارفرمام گفتم و ایشون بنده رو فرداش اخراج کرد و من از اونجا بیرون اومدم با هزارتومان پول تو جیبم وقتی اخراج شدم پیش خودم به کارفرمام گفتم تو باید ناراحت باشی که من از پیش تو در اومدم چون تو که نمیدونی ولی خدا می‌دونه که من تو کارم سهل انگاری نکردم و ابن تایمی که تو کارتو میزارم روی کار خودم میزارم من نگران نیستم که به سه سال نکشید زندگی من 360 درجه به سمت خوبیها تغییر کرد که کامنتشو براتون نوشتم و نیاز نیست بگم چیزی که می‌خوام بگم و به خودم یادآوری بشه اینه که الان که با قانون آگاه هستم می‌فهمم که وقتی من حالم خوب باشه و مکانم خوب نباشه خداوند منو جایی می‌بره که خوب باشه ولو این جا میخواد یه شرکت باشه یا یه شهر یا یه کشور خوب فرقی نمیکنه احساس خوب= اتفاقات خوب این قانون بدون تغییر خداونده و استاد الان باید تو جایی باشه که هست

رد پای من در این روز بسسسسسییییار زیبا

یا حق