اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خداروووو شکر که من در این مسیر آگاهی های ناب قرار گرفتم ، خدارو شکر بخاطر همچین استاد نازنینی ، خدارو شکر برای دوستانی که دیدگاه های فوق العاده ای در قسمت نظرات هر فایل میذارن.
استاد در مورد این فایل باید بگم بینظیر و فوق العاده بود. زبان قاصره از وصف زیبایی که مردم پس از این طوفان به ظاهر نابود کننده خلق کردن و با کمک همدیگه میان هم شهر هایی که در اثر طوفان خراب شده رو درست میکنن و هم ایمانشون رو نشون میدن و تقویتش میکنن و هم به خودشون یادآوری میکنن که;
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
و هیچ توقع خارج از توان دولت هم ندارند و خودشون پا در راه میذارن و هیچ شکایتی هم ندارن که اااای خدا چرا من چرا ما باید به این بلا گرفتار بشیم و خونه و زندگی مون نابود بشه و به زمین و زمان غر بزنن، ولی در عوض خودشون بدون هیچ ناراحتی برمیگردن به محل زندگی شون و خونه و شهر خودشون رو بهتر و مقاوم تر میسازن و چقدر در این طوفان درس ها میشه آموخت از رفتار این مردم که در فکر ما خوروندن که اونها کافرند و از راه خدا دور اند ولی میبینیم که کاملا خلاف اون در جریانه و ما که اسم مون مسلمونه تا اتفاقی میفته خودمون رو گم میکنیم که چکار کنم و حمله میکنیم به فروشگاه ها و پمپ بنزین ها و اموالی که در خرابه ها وجود داره رو میدزدیم و الی ماشاا…. که نکنه قحطی بیاد و ما هیچی نداشته باشیم . اونجا که گفتین یک عده از مردم غذا تهیه کرده بودن و به افرادی که نیاز داشتن به رایگان غذا میدادن رو شنیدم مو های تنم سیخ شد و اشک از چشمانم جاری شد که گفتم خدایا شکرت. و همچین آدم هایی میان و یک کشور قدرتمند و ثروتمند رو میسازن که در تمام زمینه ها پیشتازن. و رگه های تمام قانون های جهان هستی رو در تمام جنبه ها و عملکرد و رفتار این ملت میشه دید.با خودم عهد بستم و گفتم که من باید اول ثروتمند بشم در کشور خودم بعد از طی کردن تکاملم به این کشور مهاجرت کنم چون من لایق بهترین ها هستم و باید زیبایی های این جهانی که پر نعمت و فراوانی و شادی و لذت رو ببینم.
و از شما استاد عزیز چقدر سپاس گذارم که حد و حسابی نداره که وقت میذارین و این فایل ها رو برای تقویت ایمان ما درست میکنین و همچنین از دوست عزیز مون که زحمت فیلم برداری این فایل ها رو انجام میدن بسیار سپاس گذارم.
واقعا ویدیوی تاثیرگذاری بود و بر نکات مثبت زیادی تاکید شد. چقدر خوبه آدم در بدترین شرایط هم بتونه به نکات مثبت توجه کنه. البته بدترین شرایط نسبیه و برای افراد مختلف متفاوته. ینی کسی که عمر زحمت کشیده تا بتونه یه خونه بخره و یه شبه با خاک یکی شده وضعیتش با کسی که یکی از ویلاهاش خراب شده متفاوته. اما در مجموع فرقی هم نمیکنه کاریه که شده و باید به فکر راه چاره بود تا ناله و شیون. اما مورد بعدی مقایسه مردم ایران و آمریکا بود که واقعا جای تامل داشت. احساسی بودن و کوته اندیش بودن ما در طول تاریخ چند هزار ساله باعث شده که از دشمن و خودی صدمه ببینیم. اسطوره سازی، قهرمان پروری، خرافات و تعصب های بیجا و بی مورد مردمان ما باعث شده هرکه در این مملکت به قدرت رسیده از این مردم کینه به دل داشته و به هر نحو آنها را مورد تعرض قرار داده است. آیا مشکل از حاکمان بوده یا مردم. مردم هستند که چنین حاکمانی را جذب کرده اند. این اکثریت عوام مردم هستند که این همه بلا بر سر این کشور آورده اند. همین عوام هستند که اجازه می دهند نه تنها سران یک کشور، بلکه هر سو استفاده کننده ای به راحتی به از آنها سواستفاده کرده و با پول های این مملکت در کشور های خارجی در بهترین شرایط زندگی کنند و به ریششان بخندند و آنها را جهان سومی های بی فرهنگ خطاب کنند . معادن طلا در حال حاضر همین عوام هستند که فرصت های بی شماری برای سو استفاده در اختیارتان قرار میدهند.
به امید روزی که اکثریت ایران را مردمان آگاه و هوشمند تشکیل دهند.
گفته شماماننداینه که دونفربخوان ازیه دیوارده متری برن بالا
حالایکی ازاین هافقط ده مترطناب داشته باشه درحالیکه طول طناب دیگری صدمتره
حالانظرشمااینه که فقط اونی میتونه دیواروبالابره که طناب صدمتری داره
ویااینکه نه هردوی این هامیتونن این کاروبکنن چراکه زیادبودن طول طناب تفاوتی درموفقیت این دونفر نمیکنه
دوست من شماچه بامشکلی به اندازه کوه اورست مواجه بشی ویا نه مشکلاتت به اندازه یک تپه کوچک باشن شمااگه به قدرتی که خداونددردرونت قرارداده متکی بشی میتونی همه ویرانه های زندگیت روازنوباقدرت بسازی
لطف کنیدبرای زندگی خودتان هم که شده باورهاتون رو بازبینی کنید
سلام استاد عزیزم در این چند هفته اخیر فایل گذاشتید واقعا از طرف خداوند هستید چون به شدت نیاز داشتم و دارم 1ذره با تضاد برخورد کردم فقط سعی میکنم به فایلهاتون تمر کز کنم لطفا اهنگ انگلیسی در فایلتون هست بی زحمت جدا بزارید یا اسمشو بفرمایید دانلود کنیم خیلی عالی و فوق العاده بود واقعا سپاسگزارم دوستتون دارم خیلی حتما باهم در امریکا در فلوریدا دیدار خواهیم داشت صدر در صد
بعضی از فایلهای رایگانی که شما لطف می کنید و در سایت برای ما قرار می دهید، یک طوری خاص برای من است ، جملاتش چنان مرا می گیرد که نمی تونم اصلا یادش را ببرم و دوست دارم بارها و بارها ببینمش و توی ذهنم مرورش کنم ، یکی از این فایلها همین این فایل است ، یعنی روزی نیست که من یاد این سخنان در این فایل نیوفتم خیلی به من کمک کرده است و جملاتی که در آن گفتید خیلی برای من عالی بوده است . با اینکه مقدار زیادی ان را ندیدم ولی عجیب در دل من نفوذ کرده است آنچیزی که باید می شنیدم را شنیدم. خدایا شکرت
بچه های کوچک خیلی سریع آگاهی را درک می کنند و در مدار مناسب و درست قرار می گیرند و حقیقت را سریع می فهمند. حتی اگر در بدترین حالت فرکانسی مثل ترس باشند.
بچه سه چهار ساله بودم با برادرم بازی می کردم. در خانه پدربزرگ بودیم از تراس حیاط یکهویی هیولایی ترسناک دیدیم و وحشت زده به داخل خانه رفتیم . اما کنجکاو هم شدیم این دیگه چیه ؟ این طور حرکت می کنه ؟
شجاعت به خرج دادیم جلوتر رفتیم . پایین تراس پسرخاله بزرگم بود پارچه ای را به چوبی بسته بود و صدایی ترسناک درمی آورد . صورتش پر از خنده و شیطنت بود . فهمیدیم هیولایی نبوده است و او می خواست ما را بترساند.
ترس ها به همین راحتی از بین می روند.
بچه های کوچک سریع حقیقت را می فهمند اما آدم های بزرگ زمان نیاز دارند که به مدار درک حقیقت برسند.
آقای عباس منش بعضی از حرفهای شما منو یاد آخوندای حوزه میندازه… در مبحث قرآن این همه آیات خشن و غیر انسانی و تبعیض آمیز وجود داره شما بزور میخوای ازش قانون جذب بدی بیرون… برادر من این قوانین کائنات هستش و ربطی به قرآن و دین هم نداره چه بسا انسانی که هیچ اعتقادی به دین و خدا هم نداره این قوانین براش کاربرد داره … آیین بودا که خدایی در آن نیست ۲۵۰۰ سال پیش این قوانین رو کامل شرح داده پس لطفا سعی نکنید قرآن و دین رو شالوده این قوانین طبیعی قرار بدید لطفا .
شب وقتی خواستم بخوابم گفتم خدایا چی برای من لازمه بهم بگی کدوم سوره رو بخونم ؟ یهویی حس کردم 8 و بعد 80 هشتادمین سوره قرآن رو نگاه کردم سوره عبس بود
معانیش رو خوندم و بعد خوابیدم ولی دقیق متوجه منظور خدا نشدم از آیات
ولی وقتی الان دوباره خوندم
این آیه که میگفت
وَمَا عَلَیۡکَ أَلَّا یَزَّکَّىٰ
در حالى که اگر او نخواهد خود را پاک کند تکلیفى بر عهدۀ تو نیست؛
یاد حرفام افتادم الان که اوایل نوشته هام نوشتم
که قبلا مسئولا رو جور دیگه قضاوت میکردم یا اینکه نگات منفیشونو توجه میکردم و میگفتم درست کار نمیکنن و …
با این آیه 7 سوره عبس خدا به من گفت که نه مسئول ها و نه خواهر یا مادر و برادر و فامیل و آشنا و نا هیچ کس دیگه ،
تو باید روی خودت کار کنی نه اینکه به فکر این باشی رفتار دیگران چجوریه و سعی کنی درون خودت رو تصحیح کنی تا بیرونت هم اصلاح بشه
چقدر سوره پر از آگاهی بود آیات دیگه اش رو هم سعی میکنم بخونم و تک به تک بهشون فکر کنم تا یاد بگیرم و سعی کنم عمل کنم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
143. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
رد پای روز 2 خرداد رو میذارم
چه درس هایی باید یاد بگیرم ؟؟
من امروز سوالم این بود و درخواست داشتم تا بیاموزم هر آنچه که لازمه و برای پیشرفتم ضروری هست
من صبح که بیدار شدم مثل همیشه اگر شهیدی رو بدرقه میکردن و من سعی میکردم حضور پیدا کنم و برم مراسم وداع با شهید رو
هر بار شاید میرفتم فقط برای بدرقه و همیشه یادمه از شهدا میخواستم تا منو شفاعت کنن و ازشون میخواستم تا دعام کنن و با این نیت میرفتم که من تا اونجا اومدم و از شهیدا میخواستم شفاعتم کنن
یه جور خودخواهی بود و البته شرک به خدا
اینبار نیتم متفاوت شده بود
اینبار به این خاطر میرفتم که ادای احترام کنم به کسی که با دیدن رفتارهاش و بعد شهادتش متوجه شدم که همیشه سعی داشته خداگونه باشه و به گفته های خدا و قرآن عمل کنه
داشتم میرفتم به بدرقه کسی که شب و روز کار میکرده و تلاش میکرده و مهم تر از همه شنیدم که صداش رو تو تلویزیون و همه جا پخش میکردن که ، خدا خودش از نیتم آگاهه که برای خدمت اومدم
وقتی اینو شنیدم پیش خودم گفتم
ببین طیبه ،دقیقا وقتی خدا گفته که آگاه هست از درون ما ، و تو سعی کن تا از این به بعد ازش بیشتر کمک بخوای
من با این نیت رفتم گفتم خدایا من میرم مراسم وداع با شهید تو بگو چه درس هایی باید از این شهید ها و به خصوص از رئیس جمهور یاد بگیرم ؟
من قبلا خیلی تلویزیون که نگاه نمیکردم و طبق باورای محدودم یه وقتایی حرفای بقیه رو که میشنیدم ، به نکات منفی آدما توجه میکردم و تایید میکردم حرفایی رو که میگفتن و باعث دل چرکین شدن من از آدما و مسئولا میشد و این شرک رو داشتم که اونا همه چی دستشونه
ولی از وقتی آگاه شدم و از استاد عباس منش یاد گرفتم که تحسین کنم ،نکات مثبت آدم هارو ببینم ، اینکه اگر کسی موفقیتی کسب کرده صد در صد کنترل ذهن داشته ، و انقدر شبانه روز برای پیشرفتش تلاش کرده که تحسین کنم که الان در مقام و جایگاهی بالا هست
و مهم تر از همه ایمان به خدا داشته که تا اینجا رسیده
من این دوروز رو از وقتی فهمیدم رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی شهید شد ، همه اش داشتم به حرفای استاد عباس منش فکر میکردم و تحلیل میکردم
دوروزه که مستند هایی از زندگی و تلاش های رئیس جمهور از بچگی تا شهادتش نشون میداد
برای من چند تا چیز مثل چراغ روشن شد
یکی این بود که : آیا رئیس جمهور نمیخوابیده؟؟
چون دائم در حال سفر و رفتن به شهر های دیگه بوده که رسیدگی بکنه و گفتم خدایا چجوری ازش خواب رو گرفتی تا خدمت کنه در راه تو؟؟؟
و دقیقا سوال این روزهای من بود از خدا که من چگونه میتونم خوابم رو کمتر بکنم تا برای افزایش مهارت هام و پیشرفتم در نقاشی نسبت به روزهای قبلم تلاشم بیشتر بشه
و برای من تلاش های رئیس جمهور سوال شد
میدونم که خدا باز هم طبق درس هایی که قبلا بهن داده ، جواب این سوالم رو هم میده
یکی هم این بود که دیدم آرامش خاصی داشت و از اماما وقتی حرف میزد میگفت ببینین چی باید یاد بگیرین تا عمل کنین
در مورد امام حسین که میگفت و صبر حضرت زینب در مقابل اون همه اتفاقاتی که در عاشورا افتاد
و میگفت که امام حسین به هر آنچه که خدا براش رقم بزنه تسلیم بود و خیلی حرفای دیگه میگفت
یاد حرفای استاد عباس منش میفتادم که میگفت
الخیر فی ما وقع
و یا در اتفاقات به ظاهر بد کنترل ذهن داشتن
و گفتن اینکه تو میدونی چی برای من خوبه من تسلیمم
با هر بار دیدن این مستند ها و حرف هایی که از سید ابراهیم رئیسی میشنیدم بیشتر میشد سوالاتم و از خدا درخواست هایی میکردم
جمله معروفی هست از سردار قاسم سلیمانی
که میگفت
شرط شهید شدن ، شهید بودن است
من اینو اصلا متوجه نمیشدم اونموقع در مدار دریافت آگاهیش نبودم
ولی این دوروزو قشنگ با تک تک سلول های بدنم درکش کردم و تازه فهمیدم که شهید بودن یعنی چی ؟؟؟
من قبل از آگاهی فقط از خدا میخواستم و میگفتم خدایا به من هم شهادت رو نصیب کن ولی اصلا قدمی برای اینکه بفهمم اصلا شهید یعنی چی برنمیداشتم ، چون مدارم پایین بود و نمیتونستم دریافتی داشته باشم
فهمیدم که شهید بودن اینه که
تسلیم خدا باشی
چشم بگوی خوبی باشی برای خدا
تمرکز و توجهت به خوبی و نکات مثبت باشه
سعی کنی خدا گوکه باشی و با رفتار های مستمر که هر روز انجام میدی نتایجی رو برات رقممیزنه که در مسیر الله یکتا قرار میگیری و هرچقدر بیشتر تلاش کنی بیشتر به خدا وصل میشی
به اندازه تلاشت نتیجه رو هم میبینی
شهید بودن اینه که
مثل گفته خدا تو قرآن وقتی برای فقیر یا رهگذر و … بخوای کمکی بکنی نیتت خدا باشه ، برای خدا
و به خودم میگفتم طیبه تو اگر خواسته ات اینه
ولی رفتارات این رو نشون نمیده
الان که فهمیدم شهید یعنی چی
به خودم گفتم تو اگر تلاش کنی و مستمر ادامه بدی مطمئن باش که خدا برای تو می افزاید و مثل قبل که تلاش کردی و خدا به یکباره خیلی از محدودیت هاتو ازت گرفت و آرومت کرد اینبارم بیشتر از اون رو برات انجام میده
من از شهادت رئیس جمهور خیلی درس ها گرفتم و سعی میکنم که عمل بکنم
که مهم ترین بخشش عمل کردنه
صبح روز 2 خرداد بعد از نماز برای شهدا که از تلویزیون نگاه کردم ،راه افتادم تا برم مراسم ،این بار با نیتی متفاوت تر
وقتی رفتم تو راه میگفتم خدای من به کدوم ایستگاه برم و منتظر شهید باشم ؟ خودم میخواستم ایستگاه حبیب الله یا استاد معین پیاده بشم تا پیاده تا آزادی برم
پرسیدم خدا تو بهم بگو تو بهتر از من میدونی
نشسته بودم رو صندلی یهویی شنیدم خانما گفتن به همدیگه آزادی پیاده بشیم
گفتم خدایا چشم آزادی میرم و اونجا پیاده شدم و رفتم تا جایی بشینم
انقدر جمعیت اومده بودن که فقط اینو گفتم خدایا همه اینا قدرت و عظمت تو هست ،وقتی کسی خدا گونه رفتار میکنه و عمل میکنه
در اصل تویی که عزیزش میکنی بین مردم
و به مادرم زنگ زدم گفتم مادر بیاین فعلا شهید رو نیاوردن و مادرم و داداشم هم اومدن
وقتی از مترو اومدم بیرون یه لحظه به آسمون نگاه کردم یه ابری رو دیدم که مثل تمام ابرا نبود ، مثل اون ابرایی بود که قبلا به شکل فرشته میدیدم ، این هم دقیقا شکل فرشته هایی بود که دسته جمعی کنار هم در حال حرکتن
گفتم خدایا حمد و ستایش مخصوص توست چقدر زیباست و عکس گرفتم و رفتم میدان آزادی
من رفتم رو یه سکو نشستم آفتاب بود و گرم وقتی نشستم انقدر از رو سکوی مرمری گرمی منقل میشد به بدم که حس آرامش میداد بدنم آرامش میگرفت
تک تک اعضای بدم از این همه محبت خدا در آرامش بودن
نمیدونم بعد چند ساعت شهدا رو از انقلاب تا آزادی آوردن ولی تا بیارن فقط به این فکرا بودم که چه درس هایی باید یاد بگیرم
وقتی رسیدن فیلم گرفتم یه لحظه ذهنم میخواست مثل قبل بگه شفاعت بخواد ولی زود هشیار شدم و گفتم نه من اومدم تا درس یاد بگیرم
و درخواستم رو از خدا کردم
گفتم خدایا یادم بده چگونه شهید بودن رو
چگونه عمل کردن رو
چگونه هر آنچه که لازمه رو انجام بدم رو بهم یاد بده
و ادای احترام کردم به کسانی که این چند روز درس ها آموختم و سعی میکنم تا در عمل انجام بدم
وقتی مراسم تمام شد برگشتیم خونه با مادر و داداشم
همین که رسیدم یکم بعدش شروع کردم به تکمیل نقاشی رنگ روغنم که قرار بود تو نمایشگاهی که استادم گفته بود به نمایش گذاشته بشه
تا شب کار کردم هر بار از خدا میخواستم کمکم کنه ولی یه حسی داشتم که چون پیشرفت خیلی زیادی نداشتم و میخواستم فقط زود تمومش کنم تا تو نمایشگاه باشه نقاشیم
این باعث میشد من بی قرار باشم یه جورایی باز عجله کنم
شب که شد یه لحظه به خودم اومدم ،گفتم طیبه به چه قیمتی میخوای اینجوری با عجله کار کنی و تو فعلا در یادگیری هستی چرا میخوای به زور نقاشیتو تموم کنی که دو روز وقت هست و باید تحویل بدی و تو باز هم داری تکرار میکنی
تکرار برای موضوعی که یک بار برات رخ داده بود و درس هایی داشت برات ،
یاد جریان پاره شدن تابلوم افتادم و به خودم گفتم ، یادته اونموقع در مدار دریافتش نبود و فقط میخواستی با قرض گرفتن و شرکت کردن در نمایشگاه به یکباره نقاشیات به قیمت بالا به فروش برسه ؟؟ و نتیجه اش شد پاره شدن تابلو نقاشیت در اون گالری و اتفاقات بعدیش که الان شکایت کردی
که الان باید درساشو بگیری که دوباره برات اتفاق نیفته
پس عجله نکن
همه چیز تکامل میخواد
اینو یادت بیار
و به خودم یادآور شدم
و گفتم خب درسته من زمان گذاشتم برای این تابلو و با عجله کار کردم تا به نمایشگاهی که استادم گفت قراره کارای هنرجوهارو تو نیاوران بذاره
ولی الان که فهمیدم کارم اشتباهه و با اینکه استادم گفت هر کس بتونه یه کار انجام بده اگر خوب باشه تو نمایشگاه میذاریم کارشو
و هفته پیش بهم گفت با عجله کار کردی مفت نمی ارزه
گفت تو کار با کیفیت باید بدی نه اینکه به هر قیمتی یه تابلو بی کیفیت بدی
به همه اینا فکر کردم و گفتم دیگه ادامه اش نمیدم
حتی این نگرانی رو هم داشتم که تمرین کلاسی خودم که شنبه باید ببرم هم مونده و تنها دو روز مهلت دارم و هیچ کاری نکردم
به این نتیجه رسیدم و یاد حرفای استاد عباس منش افتادم که هر جا فهمیدی داری مسیرو اشتباه میری از همون جا برگرد
مهم نیست که تا کجای کار پیش رفتی ، یا اینکه یه قدم موندی به نتیجه اگر فهمیدی کارت اشتباهه همون لحظه تمومش کن
و من این کارو کردم و تابلومو برداشتم گذاشتم کنار و اومدم تا بخوابم و صبح بیدار بشم تا تمرین کلاسیم رو انجام بدم
گفتم خدایا کمکم کن دیگه روی تمرینات کلاسیم تمرکز کنم و طبق گفته استادم اگر روز تمرینات کلاس و تمرین روزانه طراحی زمان بذارین یاد میگیرین
تاکید داشت که جدا از تمرین کلاسی کار دیگه ای رنگ نکنید که رنگ روغن رو یاد بگیرین
همین یه تمرین رو انرژی بذارین روش و تمرکز کنین ، یه کار رو خوب یاد بگیرین مطمئن باشین باقی کارهارو خوب انجام میدین
و گفتم خب تو الان باید متمرکز بشی روی تمریناتت به وقتش کاراتو میذاری تو نمایشگاه خود به خود انجام میشه
و من سعی میکنم تا عمل کنم به ددس هایی که میگیرم و دوباره این عجله ای که دارم تکرار نشه به لطف خدا
که بخوام به زور در مدار بالاتر قرار بگیرم در صورتی که هنوز مهارت هام نیاز به تلاش بیشتر داره برای یادگیری رنگ روغن و طراحی
شب وقتی خواستم بخوابم گفتم خدایا چی برای من لازمه بهم بگی کدوم سوره رو بخونم ؟ یهویی حس کردم 8 و بعد 80 هشتادمین سوره قرآن رو نگاه کردم سوره عبس بود
معانیش رو خوندم و بعد خوابیدم ولی دقیق متوجه منظور خدا نشدم از آیات
ولی وقتی الان دوباره خوندم
این آیه که میگفت
وَمَا عَلَیۡکَ أَلَّا یَزَّکَّىٰ
در حالى که اگر او نخواهد خود را پاک کند تکلیفى بر عهدۀ تو نیست؛
یاد حرفام افتادم الان که اوایل نوشته هام نوشتم
که قبلا مسئولا رو جور دیگه قضاوت میکردم یا اینکه نگات منفیشونو توجه میکردم و میگفتم درست کار نمیکنن و …
با این آیه 7 سوره عبس خدا به من گفت که نه مسئول ها و نه خواهر یا مادر و برادر و فامیل و آشنا و نا هیچ کس دیگه ،
تو باید روی خودت کار کنی نه اینکه به فکر این باشی رفتار دیگران چجوریه و سعی کنی درون خودت رو تصحیح کنی تا بیرونت هم اصلاح بشه
چقدر سوره پر از آگاهی بود آیات دیگه اش رو هم سعی میکنم بخونم و تک به تک بهشون فکر کنم تا یاد بگیرم و سعی کنم عمل کنم
خدایا ازت سپاسگزاری میکنم که درس هایی که قراره بهم یاد بدی رو کمک میکنی تحلیلش کنم رفتار هام رو و متوجه بشم که از مسیر خارج شدم
به نام خدایی که مارا به آسان ترین شکل ممکن به مسیر خواسته هایمان هدایت میکند
به نام عشق
سلام دوباره طیبه جان این چندوقت کامنت هات رو میخوندم تا اینکه حسم گفت برات بنویسم و تحسینت کنم هدایت هایی که مینویسی
اینکه همه چیز رو خدا مییبینی و سعی میکنی لحظه به لحظه به دنبال هدایت خداوند باشی
درکت از آیاتی که خداوند هدایتت میکنه تادریافتشون کنی و اینکه بارها در کامنت هات اشاره کردی که دربرابر خداوند هیچ چیز نمیدونی و اجازه میدی تا هدایتت کنه و راه درست رو بهت نشون بده
و ازته قلبم میگم امیدوارم روز به روز بیشتر بدرخشی و درکارهات بیشتر موفق بشی
یادم به جریان اخیر خودم افتاد وقتی داشتم این بخش از کامنتت رو میخوندم:
همین یه تمرین رو انرژی بذارین روش و تمرکز کنین ، یه کار رو خوب یاد بگیرین مطمئن باشین باقی کارهارو خوب انجام میدین
و گفتم خب تو الان باید متمرکز بشی روی تمریناتت به وقتش کاراتو میذاری تو نمایشگاه خود به خود انجام میشه
و من سعی میکنم تا عمل کنم به درس هایی که میگیرم و دوباره این عجله ای که دارم تکرار نشه به لطف خدا
که بخوام به زور در مدار بالاتر قرار بگیرم در صورتی که هنوز مهارت هام نیاز به تلاش بیشتر داره برای یادگیری رنگ روغن و طراحی
این اواخر حس میکردم خودمم برای تموم کردن یسری طرح هام عجله دارم در صورتی که هیچ نیازی بهش نبود و فقط عمل کردن و لذت بردن و گوش دادن به هدایت ها کافی بود
از ایده ای که قرار بود پیج بزنم و جریان هدایت های دقیق ترش تو فایل الگوی مناسب کسب و کار نوشتم ولی دوست داشتم بازهم به خودم یادآوری کنم که درسی که از زدن پیج یاد گرفتم این بود که عجله کردم و با دختری اشنا شدم که خدا هدایتم کرد تا از طریق این فرد بهم بگه هنوز باید مهارت هاتو بیشتر کنی و مهارت هاتو بالا ببری تا در مدار بالاتر قرار بگیری و وقتی درسش رو یاد گرفتم اینستام رو پاک کردم تا روی بالابردن مهارتم کار کنم و درکنار کار حسابداری که برای کسب درآمدم هست فعلا تمرکزم رو روی کسب مهارت بالاتر قرار بدم تا قدم های بعدی بهم گفته بشه
یک مورد دیگه که خیلی برام جالب بود هدایت های واضح خداوند بود
مواردی رو که متوجه نمیشدم خیلی از یوتیوب کمک گرفتم با هدایت خداوند و باعث شد مطالب بیشتری یاد بگیرم و اطلاعاتم درمورد مبحث طراحی خیلی گسترده بشه
اولا: شما که آنقدر به غرب می نازید و آنها را الگو معرفی می کنید و یکی از چیز هایی که معرفی کردید
آن مک دونالد بود اصلا می دانید مک دونالد اردک ها و حیوانات دیگر را برای مردم زجر کش می کنند و بعد برای آنها سرو می کنند؟ برو پشت صحنه این غذا هارو نگاه کن.
دوما: گفتید بی آدم اعضای یکدیگرند این حرف کاملا غلط است و انگار شما با بزرگی همچون سعدی آشنایی ندارید و شعر های او را ندیده اید سعدی می گوید بنی آدم اعضای یک پیکرند و چنین تهمتی به این بزرگ می زنید آگاهی ندارید لب باز نکنید این باعث گمراهی مردم و بدگمانی مردم نسبت به سعدی میشود تا جایی که میدانم خودتان را مفسر هم می دانید در صورتی که هیچ نمی دانید اگر شما خودتان را مفسر هم ندانید باز دارید چکار می کنید؟ قرآن را برای بقیه توضیح می دهید که این باز خود تفسیر است. شما که ادبیات عرب نخوانده اید و علوم حدیث و… نخوانده اید چرا دم از تفسیر می زنید این باعث گمراهی است چرا تهمت به علما و مفسران قرآن می زنید شما از تفسیر چه می دانید؟ شما خود قرآن تنها قبول دارید و می گویید به احادیث مراجعه نکنید بعد خودتان قرآن را با احادیث تفسیر می کنید؟! روزه که در قرآن آمده چرا عمل نمی کنید؟ می گویید قرآن مال همه زمانها نیست اما بعدا می گویید مال همه زمانهاست اگر مال همه زمانهاست چرا روزه نمی گیرید؟
سوما: دین فقط اسلام است وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ
و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حقّ،) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد. و او در آخرت، از زیانکاران است.
(آل عمران/85)
لن یقبل به معنای هرگز قبول نمی شود و معنای آینده دارد و حکمی را قطعی بیان کرده است. این آیه چیست؟ یا این: إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ ۗ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ
دین در نزد خدا، اسلام
است. و کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد، (با یکدیگر) اختلاف نکردند، مگر بعد از آگاهى و از روى ستم و حسد ورزى. و هر کس به آیات خدا کفر ورزد،(
اى کسانى که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر (خدا)
و پیشوایان (معصوم) خود را. و هر گاه در امرى نزاع داشتید، آن را به خداو پیامبر باز گردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این (کار
براى شما) بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.
(نساء/59)
این آیه می فرماید: خدا را اطاعت کنید و رسولش را و پشوایان معصوم را
خب قرآن کلام خداست ما همه قبول داریم درسته(البته شما یکمش را قبول دارید) خب اطاعت می کنیم(ولی شما یکمش رو اطاعت کردید) حالا نوبت می رسه به رسول و اولی الامر خب وقتی صحبت های رسول و اولی الامر را نداشته باشیم چطوری اطاعت کنیم؟ باید مراجعه کنیم به روایات و احادیث و حالا شما که رجوع نکردید به روایات و احادیث کارتون گیره چرا؟ چون خداوند اطاعت از رسول و اولی الامر رو هم ردیف خودش قرار داده یعنی واجبه
کسانى که فرشتگان (قبض روح)، جان آنها را گرفتند در حالى که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بودید؟» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [= فرشتگان]گفتند: «مگر زمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و فرجام بدى دارند
(نساء/97)
مثل اینکه قبل و بعدش رو نخوندید قبلش در مورد جهاد سخن در میان است و این هم بعدش: إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَلَا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا
جز آن دسته از مردان و زنان و
کودکانى که براستى تحت فشار قرار گرفته اند. نه توان چاره جویى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محیط آلوده) مى یابند.
(نساء/98)
و این مختص کسانی هست که از جهاد فرار می کردند و این سوالات مختص گروهی خاص هست نه همه(دقت کنید)
من شما را رسما به مناظره طلبیدم و از شما می خواهم پاسخ های عقلی به مطلب من بدهید (که نمی توانید چون حرف های من از قرآن است) به هر حال
اگر نمی توانید جواب بنده را دهید چرا موضوع را عوض می کنید؟
این شما هستید که با باور های نادرست خودتان می خواهید عده ای را از راه حق منحرف کنید.
تا به الان کسی جواب باور های نادرست شما را نداده بود؛ اما امروز بنده با شما مناظره می کنم و امیدوار بودم جوابی برای بنده داشته باشید اما شما موضوع را عوض کردید!!
در ضمن این شما هستید که محتاج به هدایت اید شما اگر قرآن کریم را قبول داشتید که روزه و نماز و… را هم قبول می کردید اما شما قرآن را قبول ندارید بلکه تفکر خودتان نسبت به قرآن را قبول دارید.
این مثال شما مثالی اشتباه است
امر به معروف و نهی از منکر امری بدیهی است.
شما پرده از حقایق برنمی دارید و در فضایی تاریک با اینکه نور را می بینید سمت آن نمی روید.
به هر حال اگر مایل بودید جواب بنده را بدهید وگرنه خدا شما را به راه حق و راست هدایت کند.
سلام به دوستان خوبم و مخصوصا به استاد عزیز
خداروووو شکر که من در این مسیر آگاهی های ناب قرار گرفتم ، خدارو شکر بخاطر همچین استاد نازنینی ، خدارو شکر برای دوستانی که دیدگاه های فوق العاده ای در قسمت نظرات هر فایل میذارن.
استاد در مورد این فایل باید بگم بینظیر و فوق العاده بود. زبان قاصره از وصف زیبایی که مردم پس از این طوفان به ظاهر نابود کننده خلق کردن و با کمک همدیگه میان هم شهر هایی که در اثر طوفان خراب شده رو درست میکنن و هم ایمانشون رو نشون میدن و تقویتش میکنن و هم به خودشون یادآوری میکنن که;
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
و هیچ توقع خارج از توان دولت هم ندارند و خودشون پا در راه میذارن و هیچ شکایتی هم ندارن که اااای خدا چرا من چرا ما باید به این بلا گرفتار بشیم و خونه و زندگی مون نابود بشه و به زمین و زمان غر بزنن، ولی در عوض خودشون بدون هیچ ناراحتی برمیگردن به محل زندگی شون و خونه و شهر خودشون رو بهتر و مقاوم تر میسازن و چقدر در این طوفان درس ها میشه آموخت از رفتار این مردم که در فکر ما خوروندن که اونها کافرند و از راه خدا دور اند ولی میبینیم که کاملا خلاف اون در جریانه و ما که اسم مون مسلمونه تا اتفاقی میفته خودمون رو گم میکنیم که چکار کنم و حمله میکنیم به فروشگاه ها و پمپ بنزین ها و اموالی که در خرابه ها وجود داره رو میدزدیم و الی ماشاا…. که نکنه قحطی بیاد و ما هیچی نداشته باشیم . اونجا که گفتین یک عده از مردم غذا تهیه کرده بودن و به افرادی که نیاز داشتن به رایگان غذا میدادن رو شنیدم مو های تنم سیخ شد و اشک از چشمانم جاری شد که گفتم خدایا شکرت. و همچین آدم هایی میان و یک کشور قدرتمند و ثروتمند رو میسازن که در تمام زمینه ها پیشتازن. و رگه های تمام قانون های جهان هستی رو در تمام جنبه ها و عملکرد و رفتار این ملت میشه دید.با خودم عهد بستم و گفتم که من باید اول ثروتمند بشم در کشور خودم بعد از طی کردن تکاملم به این کشور مهاجرت کنم چون من لایق بهترین ها هستم و باید زیبایی های این جهانی که پر نعمت و فراوانی و شادی و لذت رو ببینم.
و از شما استاد عزیز چقدر سپاس گذارم که حد و حسابی نداره که وقت میذارین و این فایل ها رو برای تقویت ایمان ما درست میکنین و همچنین از دوست عزیز مون که زحمت فیلم برداری این فایل ها رو انجام میدن بسیار سپاس گذارم.
سسسسسسسپاسسسس گذارم از تمام دوستانم
خدااااایییییییییااااا شششششششکرت
به نام خداوند ستار العیوب
سلام به خانواده صمیمی عباس منش
واقعا ویدیوی تاثیرگذاری بود و بر نکات مثبت زیادی تاکید شد. چقدر خوبه آدم در بدترین شرایط هم بتونه به نکات مثبت توجه کنه. البته بدترین شرایط نسبیه و برای افراد مختلف متفاوته. ینی کسی که عمر زحمت کشیده تا بتونه یه خونه بخره و یه شبه با خاک یکی شده وضعیتش با کسی که یکی از ویلاهاش خراب شده متفاوته. اما در مجموع فرقی هم نمیکنه کاریه که شده و باید به فکر راه چاره بود تا ناله و شیون. اما مورد بعدی مقایسه مردم ایران و آمریکا بود که واقعا جای تامل داشت. احساسی بودن و کوته اندیش بودن ما در طول تاریخ چند هزار ساله باعث شده که از دشمن و خودی صدمه ببینیم. اسطوره سازی، قهرمان پروری، خرافات و تعصب های بیجا و بی مورد مردمان ما باعث شده هرکه در این مملکت به قدرت رسیده از این مردم کینه به دل داشته و به هر نحو آنها را مورد تعرض قرار داده است. آیا مشکل از حاکمان بوده یا مردم. مردم هستند که چنین حاکمانی را جذب کرده اند. این اکثریت عوام مردم هستند که این همه بلا بر سر این کشور آورده اند. همین عوام هستند که اجازه می دهند نه تنها سران یک کشور، بلکه هر سو استفاده کننده ای به راحتی به از آنها سواستفاده کرده و با پول های این مملکت در کشور های خارجی در بهترین شرایط زندگی کنند و به ریششان بخندند و آنها را جهان سومی های بی فرهنگ خطاب کنند . معادن طلا در حال حاضر همین عوام هستند که فرصت های بی شماری برای سو استفاده در اختیارتان قرار میدهند.
به امید روزی که اکثریت ایران را مردمان آگاه و هوشمند تشکیل دهند.
در پناه حق
سلام دوست عزیز
گفته شماماننداینه که دونفربخوان ازیه دیوارده متری برن بالا
حالایکی ازاین هافقط ده مترطناب داشته باشه درحالیکه طول طناب دیگری صدمتره
حالانظرشمااینه که فقط اونی میتونه دیواروبالابره که طناب صدمتری داره
ویااینکه نه هردوی این هامیتونن این کاروبکنن چراکه زیادبودن طول طناب تفاوتی درموفقیت این دونفر نمیکنه
دوست من شماچه بامشکلی به اندازه کوه اورست مواجه بشی ویا نه مشکلاتت به اندازه یک تپه کوچک باشن شمااگه به قدرتی که خداونددردرونت قرارداده متکی بشی میتونی همه ویرانه های زندگیت روازنوباقدرت بسازی
لطف کنیدبرای زندگی خودتان هم که شده باورهاتون رو بازبینی کنید
ممنون
سلام استادِ جان
سلام دوستان
استاد همین الان فقط به ذهنم رسید بیام و این پیام رو بنویسم.
سایتو باز کردم و الان در حال نوشتن زیر آخرین پست شماست که توضیحات شما در باره طوفان مایکله.
ممنون که به هر چی خواستین رسیدین و می رسیدن. ممنون که هر چی میگین رو انجام میدین.
یک الگوی کامل… ??
که میشه هر چی رو که طلب می کنی، در اون الگو پیدا کنی.
از صمیمیت، از ثروت بی منتها، از سادگی، از ایمان.
تبارک الله استاد عزیزدلم.
با همه ی وجودم بهتون تبریک میگم بخاطر همه ی داشته هاتون
ماشاالله
دنیا به شما و مسیری که شروع کردین و در امتدادش به ما خواهد بالید، همونطور که الانم همینطوره.
سلام استاد عزیزم در این چند هفته اخیر فایل گذاشتید واقعا از طرف خداوند هستید چون به شدت نیاز داشتم و دارم 1ذره با تضاد برخورد کردم فقط سعی میکنم به فایلهاتون تمر کز کنم لطفا اهنگ انگلیسی در فایلتون هست بی زحمت جدا بزارید یا اسمشو بفرمایید دانلود کنیم خیلی عالی و فوق العاده بود واقعا سپاسگزارم دوستتون دارم خیلی حتما باهم در امریکا در فلوریدا دیدار خواهیم داشت صدر در صد
سلام
بعضی از فایلهای رایگانی که شما لطف می کنید و در سایت برای ما قرار می دهید، یک طوری خاص برای من است ، جملاتش چنان مرا می گیرد که نمی تونم اصلا یادش را ببرم و دوست دارم بارها و بارها ببینمش و توی ذهنم مرورش کنم ، یکی از این فایلها همین این فایل است ، یعنی روزی نیست که من یاد این سخنان در این فایل نیوفتم خیلی به من کمک کرده است و جملاتی که در آن گفتید خیلی برای من عالی بوده است . با اینکه مقدار زیادی ان را ندیدم ولی عجیب در دل من نفوذ کرده است آنچیزی که باید می شنیدم را شنیدم. خدایا شکرت
موفقیت ادامه دارد ……….
بچه های کوچک خیلی سریع آگاهی را درک می کنند و در مدار مناسب و درست قرار می گیرند و حقیقت را سریع می فهمند. حتی اگر در بدترین حالت فرکانسی مثل ترس باشند.
بچه سه چهار ساله بودم با برادرم بازی می کردم. در خانه پدربزرگ بودیم از تراس حیاط یکهویی هیولایی ترسناک دیدیم و وحشت زده به داخل خانه رفتیم . اما کنجکاو هم شدیم این دیگه چیه ؟ این طور حرکت می کنه ؟
شجاعت به خرج دادیم جلوتر رفتیم . پایین تراس پسرخاله بزرگم بود پارچه ای را به چوبی بسته بود و صدایی ترسناک درمی آورد . صورتش پر از خنده و شیطنت بود . فهمیدیم هیولایی نبوده است و او می خواست ما را بترساند.
ترس ها به همین راحتی از بین می روند.
بچه های کوچک سریع حقیقت را می فهمند اما آدم های بزرگ زمان نیاز دارند که به مدار درک حقیقت برسند.
آقای عباس منش بعضی از حرفهای شما منو یاد آخوندای حوزه میندازه… در مبحث قرآن این همه آیات خشن و غیر انسانی و تبعیض آمیز وجود داره شما بزور میخوای ازش قانون جذب بدی بیرون… برادر من این قوانین کائنات هستش و ربطی به قرآن و دین هم نداره چه بسا انسانی که هیچ اعتقادی به دین و خدا هم نداره این قوانین براش کاربرد داره … آیین بودا که خدایی در آن نیست ۲۵۰۰ سال پیش این قوانین رو کامل شرح داده پس لطفا سعی نکنید قرآن و دین رو شالوده این قوانین طبیعی قرار بدید لطفا .
استاد مهربانم سلام. خانم شایسته نازنین سلام. چند روزی بود فکرم درگیر یه موضوعی بود که دیروز به پیشنهاد یکی از دوستانم اومدم تا از هدایت کمک بگیرم.
نمیدونید وقتی دیروز اولین هدایتم را از خدای خودم به واسطه سایت شما گرفتم چقدرررر اشک ریختم.نمیدونم اشک خوشحالی بود یا غم اما حال عجیبی داشتم.
یادم رفت از حال دیروزم براتون بنویسم 🌹🌹تصمیم گرفتم که هر روز خدای مهربونم منو هدایت کنه. امروز به این فایل هدایت شدم 😊
اومدم بگم هزاران بار شکر خدای عزیز که شما را در مسیر زندگی من قرار داد
دوستون دارم ❤❤❤❤❤
شب وقتی خواستم بخوابم گفتم خدایا چی برای من لازمه بهم بگی کدوم سوره رو بخونم ؟ یهویی حس کردم 8 و بعد 80 هشتادمین سوره قرآن رو نگاه کردم سوره عبس بود
معانیش رو خوندم و بعد خوابیدم ولی دقیق متوجه منظور خدا نشدم از آیات
ولی وقتی الان دوباره خوندم
این آیه که میگفت
وَمَا عَلَیۡکَ أَلَّا یَزَّکَّىٰ
در حالى که اگر او نخواهد خود را پاک کند تکلیفى بر عهدۀ تو نیست؛
یاد حرفام افتادم الان که اوایل نوشته هام نوشتم
که قبلا مسئولا رو جور دیگه قضاوت میکردم یا اینکه نگات منفیشونو توجه میکردم و میگفتم درست کار نمیکنن و …
با این آیه 7 سوره عبس خدا به من گفت که نه مسئول ها و نه خواهر یا مادر و برادر و فامیل و آشنا و نا هیچ کس دیگه ،
تو باید روی خودت کار کنی نه اینکه به فکر این باشی رفتار دیگران چجوریه و سعی کنی درون خودت رو تصحیح کنی تا بیرونت هم اصلاح بشه
چقدر سوره پر از آگاهی بود آیات دیگه اش رو هم سعی میکنم بخونم و تک به تک بهشون فکر کنم تا یاد بگیرم و سعی کنم عمل کنم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
143. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
رد پای روز 2 خرداد رو میذارم
چه درس هایی باید یاد بگیرم ؟؟
من امروز سوالم این بود و درخواست داشتم تا بیاموزم هر آنچه که لازمه و برای پیشرفتم ضروری هست
من صبح که بیدار شدم مثل همیشه اگر شهیدی رو بدرقه میکردن و من سعی میکردم حضور پیدا کنم و برم مراسم وداع با شهید رو
هر بار شاید میرفتم فقط برای بدرقه و همیشه یادمه از شهدا میخواستم تا منو شفاعت کنن و ازشون میخواستم تا دعام کنن و با این نیت میرفتم که من تا اونجا اومدم و از شهیدا میخواستم شفاعتم کنن
یه جور خودخواهی بود و البته شرک به خدا
اینبار نیتم متفاوت شده بود
اینبار به این خاطر میرفتم که ادای احترام کنم به کسی که با دیدن رفتارهاش و بعد شهادتش متوجه شدم که همیشه سعی داشته خداگونه باشه و به گفته های خدا و قرآن عمل کنه
داشتم میرفتم به بدرقه کسی که شب و روز کار میکرده و تلاش میکرده و مهم تر از همه شنیدم که صداش رو تو تلویزیون و همه جا پخش میکردن که ، خدا خودش از نیتم آگاهه که برای خدمت اومدم
وقتی اینو شنیدم پیش خودم گفتم
ببین طیبه ،دقیقا وقتی خدا گفته که آگاه هست از درون ما ، و تو سعی کن تا از این به بعد ازش بیشتر کمک بخوای
من با این نیت رفتم گفتم خدایا من میرم مراسم وداع با شهید تو بگو چه درس هایی باید از این شهید ها و به خصوص از رئیس جمهور یاد بگیرم ؟
من قبلا خیلی تلویزیون که نگاه نمیکردم و طبق باورای محدودم یه وقتایی حرفای بقیه رو که میشنیدم ، به نکات منفی آدما توجه میکردم و تایید میکردم حرفایی رو که میگفتن و باعث دل چرکین شدن من از آدما و مسئولا میشد و این شرک رو داشتم که اونا همه چی دستشونه
ولی از وقتی آگاه شدم و از استاد عباس منش یاد گرفتم که تحسین کنم ،نکات مثبت آدم هارو ببینم ، اینکه اگر کسی موفقیتی کسب کرده صد در صد کنترل ذهن داشته ، و انقدر شبانه روز برای پیشرفتش تلاش کرده که تحسین کنم که الان در مقام و جایگاهی بالا هست
و مهم تر از همه ایمان به خدا داشته که تا اینجا رسیده
من این دوروز رو از وقتی فهمیدم رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی شهید شد ، همه اش داشتم به حرفای استاد عباس منش فکر میکردم و تحلیل میکردم
دوروزه که مستند هایی از زندگی و تلاش های رئیس جمهور از بچگی تا شهادتش نشون میداد
برای من چند تا چیز مثل چراغ روشن شد
یکی این بود که : آیا رئیس جمهور نمیخوابیده؟؟
چون دائم در حال سفر و رفتن به شهر های دیگه بوده که رسیدگی بکنه و گفتم خدایا چجوری ازش خواب رو گرفتی تا خدمت کنه در راه تو؟؟؟
و دقیقا سوال این روزهای من بود از خدا که من چگونه میتونم خوابم رو کمتر بکنم تا برای افزایش مهارت هام و پیشرفتم در نقاشی نسبت به روزهای قبلم تلاشم بیشتر بشه
و برای من تلاش های رئیس جمهور سوال شد
میدونم که خدا باز هم طبق درس هایی که قبلا بهن داده ، جواب این سوالم رو هم میده
یکی هم این بود که دیدم آرامش خاصی داشت و از اماما وقتی حرف میزد میگفت ببینین چی باید یاد بگیرین تا عمل کنین
در مورد امام حسین که میگفت و صبر حضرت زینب در مقابل اون همه اتفاقاتی که در عاشورا افتاد
و میگفت که امام حسین به هر آنچه که خدا براش رقم بزنه تسلیم بود و خیلی حرفای دیگه میگفت
یاد حرفای استاد عباس منش میفتادم که میگفت
الخیر فی ما وقع
و یا در اتفاقات به ظاهر بد کنترل ذهن داشتن
و گفتن اینکه تو میدونی چی برای من خوبه من تسلیمم
با هر بار دیدن این مستند ها و حرف هایی که از سید ابراهیم رئیسی میشنیدم بیشتر میشد سوالاتم و از خدا درخواست هایی میکردم
جمله معروفی هست از سردار قاسم سلیمانی
که میگفت
شرط شهید شدن ، شهید بودن است
من اینو اصلا متوجه نمیشدم اونموقع در مدار دریافت آگاهیش نبودم
ولی این دوروزو قشنگ با تک تک سلول های بدنم درکش کردم و تازه فهمیدم که شهید بودن یعنی چی ؟؟؟
من قبل از آگاهی فقط از خدا میخواستم و میگفتم خدایا به من هم شهادت رو نصیب کن ولی اصلا قدمی برای اینکه بفهمم اصلا شهید یعنی چی برنمیداشتم ، چون مدارم پایین بود و نمیتونستم دریافتی داشته باشم
فهمیدم که شهید بودن اینه که
تسلیم خدا باشی
چشم بگوی خوبی باشی برای خدا
تمرکز و توجهت به خوبی و نکات مثبت باشه
سعی کنی خدا گوکه باشی و با رفتار های مستمر که هر روز انجام میدی نتایجی رو برات رقممیزنه که در مسیر الله یکتا قرار میگیری و هرچقدر بیشتر تلاش کنی بیشتر به خدا وصل میشی
به اندازه تلاشت نتیجه رو هم میبینی
شهید بودن اینه که
مثل گفته خدا تو قرآن وقتی برای فقیر یا رهگذر و … بخوای کمکی بکنی نیتت خدا باشه ، برای خدا
و به خودم میگفتم طیبه تو اگر خواسته ات اینه
ولی رفتارات این رو نشون نمیده
الان که فهمیدم شهید یعنی چی
به خودم گفتم تو اگر تلاش کنی و مستمر ادامه بدی مطمئن باش که خدا برای تو می افزاید و مثل قبل که تلاش کردی و خدا به یکباره خیلی از محدودیت هاتو ازت گرفت و آرومت کرد اینبارم بیشتر از اون رو برات انجام میده
من از شهادت رئیس جمهور خیلی درس ها گرفتم و سعی میکنم که عمل بکنم
که مهم ترین بخشش عمل کردنه
صبح روز 2 خرداد بعد از نماز برای شهدا که از تلویزیون نگاه کردم ،راه افتادم تا برم مراسم ،این بار با نیتی متفاوت تر
وقتی رفتم تو راه میگفتم خدای من به کدوم ایستگاه برم و منتظر شهید باشم ؟ خودم میخواستم ایستگاه حبیب الله یا استاد معین پیاده بشم تا پیاده تا آزادی برم
پرسیدم خدا تو بهم بگو تو بهتر از من میدونی
نشسته بودم رو صندلی یهویی شنیدم خانما گفتن به همدیگه آزادی پیاده بشیم
گفتم خدایا چشم آزادی میرم و اونجا پیاده شدم و رفتم تا جایی بشینم
انقدر جمعیت اومده بودن که فقط اینو گفتم خدایا همه اینا قدرت و عظمت تو هست ،وقتی کسی خدا گونه رفتار میکنه و عمل میکنه
در اصل تویی که عزیزش میکنی بین مردم
و به مادرم زنگ زدم گفتم مادر بیاین فعلا شهید رو نیاوردن و مادرم و داداشم هم اومدن
وقتی از مترو اومدم بیرون یه لحظه به آسمون نگاه کردم یه ابری رو دیدم که مثل تمام ابرا نبود ، مثل اون ابرایی بود که قبلا به شکل فرشته میدیدم ، این هم دقیقا شکل فرشته هایی بود که دسته جمعی کنار هم در حال حرکتن
گفتم خدایا حمد و ستایش مخصوص توست چقدر زیباست و عکس گرفتم و رفتم میدان آزادی
من رفتم رو یه سکو نشستم آفتاب بود و گرم وقتی نشستم انقدر از رو سکوی مرمری گرمی منقل میشد به بدم که حس آرامش میداد بدنم آرامش میگرفت
تک تک اعضای بدم از این همه محبت خدا در آرامش بودن
نمیدونم بعد چند ساعت شهدا رو از انقلاب تا آزادی آوردن ولی تا بیارن فقط به این فکرا بودم که چه درس هایی باید یاد بگیرم
وقتی رسیدن فیلم گرفتم یه لحظه ذهنم میخواست مثل قبل بگه شفاعت بخواد ولی زود هشیار شدم و گفتم نه من اومدم تا درس یاد بگیرم
و درخواستم رو از خدا کردم
گفتم خدایا یادم بده چگونه شهید بودن رو
چگونه عمل کردن رو
چگونه هر آنچه که لازمه رو انجام بدم رو بهم یاد بده
و ادای احترام کردم به کسانی که این چند روز درس ها آموختم و سعی میکنم تا در عمل انجام بدم
وقتی مراسم تمام شد برگشتیم خونه با مادر و داداشم
همین که رسیدم یکم بعدش شروع کردم به تکمیل نقاشی رنگ روغنم که قرار بود تو نمایشگاهی که استادم گفته بود به نمایش گذاشته بشه
تا شب کار کردم هر بار از خدا میخواستم کمکم کنه ولی یه حسی داشتم که چون پیشرفت خیلی زیادی نداشتم و میخواستم فقط زود تمومش کنم تا تو نمایشگاه باشه نقاشیم
این باعث میشد من بی قرار باشم یه جورایی باز عجله کنم
شب که شد یه لحظه به خودم اومدم ،گفتم طیبه به چه قیمتی میخوای اینجوری با عجله کار کنی و تو فعلا در یادگیری هستی چرا میخوای به زور نقاشیتو تموم کنی که دو روز وقت هست و باید تحویل بدی و تو باز هم داری تکرار میکنی
تکرار برای موضوعی که یک بار برات رخ داده بود و درس هایی داشت برات ،
یاد جریان پاره شدن تابلوم افتادم و به خودم گفتم ، یادته اونموقع در مدار دریافتش نبود و فقط میخواستی با قرض گرفتن و شرکت کردن در نمایشگاه به یکباره نقاشیات به قیمت بالا به فروش برسه ؟؟ و نتیجه اش شد پاره شدن تابلو نقاشیت در اون گالری و اتفاقات بعدیش که الان شکایت کردی
که الان باید درساشو بگیری که دوباره برات اتفاق نیفته
پس عجله نکن
همه چیز تکامل میخواد
اینو یادت بیار
و به خودم یادآور شدم
و گفتم خب درسته من زمان گذاشتم برای این تابلو و با عجله کار کردم تا به نمایشگاهی که استادم گفت قراره کارای هنرجوهارو تو نیاوران بذاره
ولی الان که فهمیدم کارم اشتباهه و با اینکه استادم گفت هر کس بتونه یه کار انجام بده اگر خوب باشه تو نمایشگاه میذاریم کارشو
و هفته پیش بهم گفت با عجله کار کردی مفت نمی ارزه
گفت تو کار با کیفیت باید بدی نه اینکه به هر قیمتی یه تابلو بی کیفیت بدی
به همه اینا فکر کردم و گفتم دیگه ادامه اش نمیدم
حتی این نگرانی رو هم داشتم که تمرین کلاسی خودم که شنبه باید ببرم هم مونده و تنها دو روز مهلت دارم و هیچ کاری نکردم
به این نتیجه رسیدم و یاد حرفای استاد عباس منش افتادم که هر جا فهمیدی داری مسیرو اشتباه میری از همون جا برگرد
مهم نیست که تا کجای کار پیش رفتی ، یا اینکه یه قدم موندی به نتیجه اگر فهمیدی کارت اشتباهه همون لحظه تمومش کن
و من این کارو کردم و تابلومو برداشتم گذاشتم کنار و اومدم تا بخوابم و صبح بیدار بشم تا تمرین کلاسیم رو انجام بدم
گفتم خدایا کمکم کن دیگه روی تمرینات کلاسیم تمرکز کنم و طبق گفته استادم اگر روز تمرینات کلاس و تمرین روزانه طراحی زمان بذارین یاد میگیرین
تاکید داشت که جدا از تمرین کلاسی کار دیگه ای رنگ نکنید که رنگ روغن رو یاد بگیرین
همین یه تمرین رو انرژی بذارین روش و تمرکز کنین ، یه کار رو خوب یاد بگیرین مطمئن باشین باقی کارهارو خوب انجام میدین
و گفتم خب تو الان باید متمرکز بشی روی تمریناتت به وقتش کاراتو میذاری تو نمایشگاه خود به خود انجام میشه
و من سعی میکنم تا عمل کنم به ددس هایی که میگیرم و دوباره این عجله ای که دارم تکرار نشه به لطف خدا
که بخوام به زور در مدار بالاتر قرار بگیرم در صورتی که هنوز مهارت هام نیاز به تلاش بیشتر داره برای یادگیری رنگ روغن و طراحی
شب وقتی خواستم بخوابم گفتم خدایا چی برای من لازمه بهم بگی کدوم سوره رو بخونم ؟ یهویی حس کردم 8 و بعد 80 هشتادمین سوره قرآن رو نگاه کردم سوره عبس بود
معانیش رو خوندم و بعد خوابیدم ولی دقیق متوجه منظور خدا نشدم از آیات
ولی وقتی الان دوباره خوندم
این آیه که میگفت
وَمَا عَلَیۡکَ أَلَّا یَزَّکَّىٰ
در حالى که اگر او نخواهد خود را پاک کند تکلیفى بر عهدۀ تو نیست؛
یاد حرفام افتادم الان که اوایل نوشته هام نوشتم
که قبلا مسئولا رو جور دیگه قضاوت میکردم یا اینکه نگات منفیشونو توجه میکردم و میگفتم درست کار نمیکنن و …
با این آیه 7 سوره عبس خدا به من گفت که نه مسئول ها و نه خواهر یا مادر و برادر و فامیل و آشنا و نا هیچ کس دیگه ،
تو باید روی خودت کار کنی نه اینکه به فکر این باشی رفتار دیگران چجوریه و سعی کنی درون خودت رو تصحیح کنی تا بیرونت هم اصلاح بشه
چقدر سوره پر از آگاهی بود آیات دیگه اش رو هم سعی میکنم بخونم و تک به تک بهشون فکر کنم تا یاد بگیرم و سعی کنم عمل کنم
خدایا ازت سپاسگزاری میکنم که درس هایی که قراره بهم یاد بدی رو کمک میکنی تحلیلش کنم رفتار هام رو و متوجه بشم که از مسیر خارج شدم
به نام خدایی که مارا به آسان ترین شکل ممکن به مسیر خواسته هایمان هدایت میکند
به نام عشق
سلام دوباره طیبه جان این چندوقت کامنت هات رو میخوندم تا اینکه حسم گفت برات بنویسم و تحسینت کنم هدایت هایی که مینویسی
اینکه همه چیز رو خدا مییبینی و سعی میکنی لحظه به لحظه به دنبال هدایت خداوند باشی
درکت از آیاتی که خداوند هدایتت میکنه تادریافتشون کنی و اینکه بارها در کامنت هات اشاره کردی که دربرابر خداوند هیچ چیز نمیدونی و اجازه میدی تا هدایتت کنه و راه درست رو بهت نشون بده
و ازته قلبم میگم امیدوارم روز به روز بیشتر بدرخشی و درکارهات بیشتر موفق بشی
یادم به جریان اخیر خودم افتاد وقتی داشتم این بخش از کامنتت رو میخوندم:
همین یه تمرین رو انرژی بذارین روش و تمرکز کنین ، یه کار رو خوب یاد بگیرین مطمئن باشین باقی کارهارو خوب انجام میدین
و گفتم خب تو الان باید متمرکز بشی روی تمریناتت به وقتش کاراتو میذاری تو نمایشگاه خود به خود انجام میشه
و من سعی میکنم تا عمل کنم به درس هایی که میگیرم و دوباره این عجله ای که دارم تکرار نشه به لطف خدا
که بخوام به زور در مدار بالاتر قرار بگیرم در صورتی که هنوز مهارت هام نیاز به تلاش بیشتر داره برای یادگیری رنگ روغن و طراحی
این اواخر حس میکردم خودمم برای تموم کردن یسری طرح هام عجله دارم در صورتی که هیچ نیازی بهش نبود و فقط عمل کردن و لذت بردن و گوش دادن به هدایت ها کافی بود
از ایده ای که قرار بود پیج بزنم و جریان هدایت های دقیق ترش تو فایل الگوی مناسب کسب و کار نوشتم ولی دوست داشتم بازهم به خودم یادآوری کنم که درسی که از زدن پیج یاد گرفتم این بود که عجله کردم و با دختری اشنا شدم که خدا هدایتم کرد تا از طریق این فرد بهم بگه هنوز باید مهارت هاتو بیشتر کنی و مهارت هاتو بالا ببری تا در مدار بالاتر قرار بگیری و وقتی درسش رو یاد گرفتم اینستام رو پاک کردم تا روی بالابردن مهارتم کار کنم و درکنار کار حسابداری که برای کسب درآمدم هست فعلا تمرکزم رو روی کسب مهارت بالاتر قرار بدم تا قدم های بعدی بهم گفته بشه
یک مورد دیگه که خیلی برام جالب بود هدایت های واضح خداوند بود
مواردی رو که متوجه نمیشدم خیلی از یوتیوب کمک گرفتم با هدایت خداوند و باعث شد مطالب بیشتری یاد بگیرم و اطلاعاتم درمورد مبحث طراحی خیلی گسترده بشه
باز هم از کامنت های قشنگت سپاسگزارم
در پناه معبود یکتا باشیی
سلام علیکم
اولا: شما که آنقدر به غرب می نازید و آنها را الگو معرفی می کنید و یکی از چیز هایی که معرفی کردید
آن مک دونالد بود اصلا می دانید مک دونالد اردک ها و حیوانات دیگر را برای مردم زجر کش می کنند و بعد برای آنها سرو می کنند؟ برو پشت صحنه این غذا هارو نگاه کن.
دوما: گفتید بی آدم اعضای یکدیگرند این حرف کاملا غلط است و انگار شما با بزرگی همچون سعدی آشنایی ندارید و شعر های او را ندیده اید سعدی می گوید بنی آدم اعضای یک پیکرند و چنین تهمتی به این بزرگ می زنید آگاهی ندارید لب باز نکنید این باعث گمراهی مردم و بدگمانی مردم نسبت به سعدی میشود تا جایی که میدانم خودتان را مفسر هم می دانید در صورتی که هیچ نمی دانید اگر شما خودتان را مفسر هم ندانید باز دارید چکار می کنید؟ قرآن را برای بقیه توضیح می دهید که این باز خود تفسیر است. شما که ادبیات عرب نخوانده اید و علوم حدیث و… نخوانده اید چرا دم از تفسیر می زنید این باعث گمراهی است چرا تهمت به علما و مفسران قرآن می زنید شما از تفسیر چه می دانید؟ شما خود قرآن تنها قبول دارید و می گویید به احادیث مراجعه نکنید بعد خودتان قرآن را با احادیث تفسیر می کنید؟! روزه که در قرآن آمده چرا عمل نمی کنید؟ می گویید قرآن مال همه زمانها نیست اما بعدا می گویید مال همه زمانهاست اگر مال همه زمانهاست چرا روزه نمی گیرید؟
سوما: دین فقط اسلام است وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ
و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حقّ،) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد. و او در آخرت، از زیانکاران است.
(آل عمران/85)
لن یقبل به معنای هرگز قبول نمی شود و معنای آینده دارد و حکمی را قطعی بیان کرده است. این آیه چیست؟ یا این: إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ ۗ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ
دین در نزد خدا، اسلام
است. و کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد، (با یکدیگر) اختلاف نکردند، مگر بعد از آگاهى و از روى ستم و حسد ورزى. و هر کس به آیات خدا کفر ورزد،(
بداند که) خداوند، سریع الحساب است
(آل عمران/19)
چه؟
چهارما: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا
اى کسانى که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر (خدا)
و پیشوایان (معصوم) خود را. و هر گاه در امرى نزاع داشتید، آن را به خداو پیامبر باز گردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این (کار
براى شما) بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.
(نساء/59)
این آیه می فرماید: خدا را اطاعت کنید و رسولش را و پشوایان معصوم را
خب قرآن کلام خداست ما همه قبول داریم درسته(البته شما یکمش را قبول دارید) خب اطاعت می کنیم(ولی شما یکمش رو اطاعت کردید) حالا نوبت می رسه به رسول و اولی الامر خب وقتی صحبت های رسول و اولی الامر را نداشته باشیم چطوری اطاعت کنیم؟ باید مراجعه کنیم به روایات و احادیث و حالا شما که رجوع نکردید به روایات و احادیث کارتون گیره چرا؟ چون خداوند اطاعت از رسول و اولی الامر رو هم ردیف خودش قرار داده یعنی واجبه
پنجما: شما می گویید: اولین سوال نماز نیست و استدلالتان این آیه است: إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنتُمْ ۖ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا ۚ فَأُولَٰئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِیرًا
کسانى که فرشتگان (قبض روح)، جان آنها را گرفتند در حالى که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بودید؟» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [= فرشتگان]گفتند: «مگر زمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و فرجام بدى دارند
(نساء/97)
مثل اینکه قبل و بعدش رو نخوندید قبلش در مورد جهاد سخن در میان است و این هم بعدش: إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَلَا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا
جز آن دسته از مردان و زنان و
کودکانى که براستى تحت فشار قرار گرفته اند. نه توان چاره جویى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محیط آلوده) مى یابند.
(نساء/98)
و این مختص کسانی هست که از جهاد فرار می کردند و این سوالات مختص گروهی خاص هست نه همه(دقت کنید)
من شما را رسما به مناظره طلبیدم و از شما می خواهم پاسخ های عقلی به مطلب من بدهید (که نمی توانید چون حرف های من از قرآن است) به هر حال
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
درود دوست غیر هم فرکانسی
به اولین میدون که رسیدی دور بزن از همون مسیری که اومدی برگرد
اینجا جای تو نیست
مسیرو اشتباه اومدی
علی یارت
نه وقت خودتو بگیر نه مارو معطل خوندن کامنت کن
دوست من اینجا همه دارن یه مسیر رو میرن و با هم همسو هستن
قطعا تو نمیتونی بر خلاف جهت مسیر بقیه حرکت کنی
دقیقا مث این میمونه که تو بخوای توی آزاد راه که هر دقیقه صدها ماشین توی یه مسیر میرن تو بخوای بر خلاف جهت بقیه رانندگی کنی
هم خودتو به کشتن میدی هم بقیه رو
الان هم دقیقا همونه با این تفاوت که با این نوع نگرش حال خوب خودت و بقیه رو خراب میکنی
پس اول که انشاله خداوند مهربان به راه خوب هدایتت کنه و با بقیه هم مسیر بشی و اگر که نه هم تو راه خودت را برو و ما راه خودمون
شاد و تندرست باشی در پناه الله
سلام علیکم
چرا می زنید به جاده خاکی؟
اگر نمی توانید جواب بنده را دهید چرا موضوع را عوض می کنید؟
این شما هستید که با باور های نادرست خودتان می خواهید عده ای را از راه حق منحرف کنید.
تا به الان کسی جواب باور های نادرست شما را نداده بود؛ اما امروز بنده با شما مناظره می کنم و امیدوار بودم جوابی برای بنده داشته باشید اما شما موضوع را عوض کردید!!
در ضمن این شما هستید که محتاج به هدایت اید شما اگر قرآن کریم را قبول داشتید که روزه و نماز و… را هم قبول می کردید اما شما قرآن را قبول ندارید بلکه تفکر خودتان نسبت به قرآن را قبول دارید.
این مثال شما مثالی اشتباه است
امر به معروف و نهی از منکر امری بدیهی است.
شما پرده از حقایق برنمی دارید و در فضایی تاریک با اینکه نور را می بینید سمت آن نمی روید.
به هر حال اگر مایل بودید جواب بنده را بدهید وگرنه خدا شما را به راه حق و راست هدایت کند.
والسلام
استاد عباس منش عالی هستن ولی کامل نیستن،
آینو خودشو هم میدونین.
قرآن رو فهمیدن ولی برای مسیر خودش .و جوری که خودش دوست داره تفسیر میکنه.
الان یک نفر داره سوال میکنه از استاد عباس منش , میشه غیر فرکانسی؟ استاد اگر جواب دارن جواب بدن ،