روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2

قطعا شما هم مثل من‌، به خاطر حضور در این سفر و احاطه شدن با این آگاهی‌های ناب‌، به خوبی حضور در یک مدار بالاتر را احساس می‌کنی.
روند رشد خودت را اول به شکل احساس خوب و آرامشی تجربه می کنی که برایت تازگی دارد و نگرانی هایت را درباره آینده به شدت کاهش داده است.

سپس وقتی در این مسیر می مانی و به تغییر و بهبود شخصیت ات ادامه می دهی، زندگی ات در تمام جنبه ها به وضوح با کیفیت تر می شود و این افزایش کیفیت، انتهایی ندارد.
باید هم ببینی.
چون این قانون خداوند است. این برنامه ریزی اوست تا ما خالق کیفیت زندگی‌مان به وسیله فرکانس‌های‌ خودمان باشیم و حالا که وارد این روزشمار شده ای تا زندگی ات را در تمام جنبه ها متحول کنی، باید هم اتفاقات بهتری تجربه کنی. باید هم احساس کنترل بیشتری در زندگی‌ ات داشته باشی. باید هم سالم تر و آرام تر شده باشی.

کنترل بیشتری بر ذهنت داشته باشی و راحت تر از عهده ی نجواهای ذهن بربیایی؛
الهامات قلبی ات را واضح تر بشنوی و نسبت به وعده‌های خداوند خوشبین تر باشی.
ما هر روز یک قدم برای این تحول بر می داریم و خدا می‌داند در پایان هر فصل از این روزشمار، چه نسخه‌ ی بهتری از خود بسازیم و چقدر خداگونه‌تر شویم.
چقدر عاشق‌تر‌، سپاسگزارتر‌، لایق‌تر‌، خلاق‌تر‌، آرام‌تر‌، خوش‌بین‌تر‌، ثروتمندتر و در یک کلام توحیدی‌تر شویم.


یک تأکید مهم برای دوره کردن چله‌ی روزشمارِ تحول زندگی من:

برای من‌، این سفرنامه‌ یک جریان الهی است تا ایمان‌مان را تغذیه کنیم و فقط خالق خواسته‌هامان بشویم.
وقتی استاد عباس‌منش از من خواست تا برنامه سفر را به خاطر تمرکز بر شروع دوره جدید موقتاً به تأخیر بیاندازم‌، نه ایشان و نه من‌، نمی‌دانستیم تا آن زمان ۴۰ روز از سفرنامه را گذرانده‌ایم. زیرا هر بار شماره آن روز را به واسطه چک کردن شماره روز قبلی می‌فهمیدم.
پس از فهمیدن این موضوع‌، آیه‌ای از قرآن را به یاد آوردم که‌، خداوند درباره وعده‌ای ۳۰ روزه با موسی صحبت می‌کند و در ادمه‌، ۱۰ روز دیگر هم به این وعده اضافه می‌نماید. یعنی چهل روزی که موسی با آگاهی‌‌ و انرژ‌‌ی‌ای خلوت گزید که‌، خدا نامیده‌ایم.
برای من این فقط یک رقمِ اتفاقی نیست. بلکه نشانه‌ای مهم است برای تکرار آگاهی‌هایی که در این چهل مَنزل سفرمان‌،‌ گذرانده‌ایم.
از زمانی که حقیقت خداوند را بهتر درک کرده‌ام‌، مثل یک پیمان‌نامه ی نانوشته‌، مواجه شدن با هر نشانه را‌، لحظه‌ای مهم برای عشق و اعتماد و اتصال به این انرژ‌‌ی می‌دانم که‌، با این نشانه آمده‌، تا در مسیر رشدم را -باز از این هم- ساده‌تر نماید.
برای همین‌، سعی می‌کنم حتی از کوچکترین نشانه‌اش هم نگذرم و برکاتی را دریافت کنم که‌، در قالب آن نشانه به سویم آمده.
ایمان دارم خداوند برنامه این سفر را ریخته و ما را راهی سفری نموده تا در هرلحظه‌، قوانینش را به یاد آوریم.
تا با تکرار دوباره‌ی این چله‌، معنای مسلّم « یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ ءَامِنُواْ…» بشویم و زنگارهای شرک‌آلودی را از قلب‌مان پاک کنیم که‌ حیات و ممات‌مان را منوط به‌، بودن و نبودن این و آن‌، یا تصمیم و تأثیر این و آن‌ کرده بود. زنگارهایی که یک عمر منطق ذهن‌مان و ترس‌هایش را‌، حاکم مطلق زندگی‌مان ساخته بود و نتیجه هم مشخص است.

اما اینک راهی این سفر شده‌ایم تا مرزهای محدودکننده‌ی ذهن‌مان را برداریم و این پیام توحیدی را در گوش‌ِ دل‌مان آکنده سازیم که:
«ما ساخته شده‌ایم تا خالق زندگی‌مان به‌وسیله باورهای‌مان باشیم».
تکرار دوباره‌ی اصلی که در برگ برگ چله‌ی این سفرنامه آموخته‌ایم، ایمانی راستین در وجودمان شعله ور می‌سازد تا‌، در لحظات به ظاهر سخت‌، که کمتر فردی می‌تواند حریف ترس‌هایش بشود‌، از عهده نجواهای‌ ذهن‌مان برآییم و در احساس خوب بمانیم. تا پس از اینکه ایمان آورده‌ایم‌، کافر نشویم‌ و به پیام «ان مع‌العسر یسری‌ِ خداوند» گوش دهیم.
تکرار دوباره‌ی این چله‌، همچنان که ذهن‌ تک تک مان را برای ثروت‌، سلامتی‌، عشق و آرامش برنامه ریزی می‌کند‌، آنچنان از فقر‌، بیماری‌ و نگرانی‌های تمام نشدنی‌ دور می‌سازد که‌، به این سادگی گمراه نخواهیم شد.
تکرار این چله‌، آنچنان ما را در برابر قوانین ثابت و بدون تغییر خداوند تسلیم می‌کند که‌، به آزادی حقیقی می‌رسیم.
آزادی از بند مقاومت‌هایی که برای از دست ندادن‌ها‌، چسبیدن‌ها‌، وابسته ماندن‌ها‌، شرک ورزیدن‌ها و تقلا کردن‌ها داشتیم.
آزادی از بندِ باورهای شرک آلود و محدود‌کننده‌ای که‌، خواسته‌های‌مان را تبدیل به آرزوهایی دور و دراز نموده بود.
نخواه هیچ نکته‌ای از آگاهی‌های اولین چله‌ی این سفر فراموشت شود.
این تأخیر کوتاه را فرصتی بدان برای ارتباطی صمیمی‌تر‌، درونی تر و عمیق‌تر با آگاهی‌هایی که تکرارشان‌، توانایی تو برای خلق خواسته‌هایت را به یادت می‌اندازد‌، تا بتوانی به زندگی‌ات بسی بیشتر از داشتن خانه‌ای زیبا‌، ماشینی خوب و رابطه‌ای عاشقانه و مقداری پس‌انداز برای پیری نگاه کنی. بلکه بخواهی زندگی را عمیقاً تجربه کنی.
بخواهی تمام نعمت‌ها و برکت‌هایی را تجربه کنی که‌، مسخّر تو شده.
بخواهی به تحقق رویاهایی فکر کنی که‌، در پیله‌ی باورهای محدودکننده‌ات گیر افتاده.
در جهانی که ساخته شده تا به فرکانس‌هایت پاسخ دهد‌ و برای موجودی فرکانسی مانند تو که‌، خلق شده تا با فرکانس‌هایش زندگی‌اش را خلق کند‌، تنها راه تجربه‌ی چنین عمقی از زندگی‌، سرمایه‌گذاری روی خودت و باورهایت است.
سرمایه‌گذاری روی باورهایت یعنی‌، هیچ چیز را مقدّم بر ساختن باورقدرتمندکننده‌، ندانی.
سرمایه‌گذاری روی باورهایت یعنی‌، اول باور ساختن‌، بعد هر کار دیگری. بعد تصمیم برای تغییر شغل‌، تغییر همسر‌، تغییر شهر‌ و هر تغییر دیگری.
سرمایه‌گذاری روی باورهایت یعنی اول درک قوانین و ساختن باورهای هماهنگ با قوانین زندگی و سپس اجازه دادن به این باورها‌، برای هدایت تو به مسیری که خواسته‌هایت آنجاست. تنها راه باور ساختن‌، تغذیه ذهن با ورودی‌های مناسب است.
به شخصه‌، هیچ غذایی مغذی‌تر‌، مؤثرتر و مناسب‌تر از تر آگاهی‌های نابی نمی‌دانم که‌، در «اولین چله‌ی این سفر»‌، به خاطر آوردیم.

آگاهی‌ هایی که هر لحظه ایمان و امیدمان را به ساختن زندگی‌ای که می‌خواهیم‌ بیشتر می‌کند و خدا می‌داند تا پایان این سفر‌، چه نسخه‌ی مؤمن‌تر‌، تسلیم‌تر‌، رهاتر‌، توحیدی‌تر‌، سلامت‌تر‌، ثروتمندتر‌، عاشق‌تر و خداگونه‌تری از ما بسازد تا‌، خوب زندگی‌ کنیم و کمک کنیم تا جهان جای بهتری برای زندگی باشد.
بنابراین‌، اگر هنوز این «چهل منزل را تمام نکردی»، فرصت خوبی است برای پیمون این مسیر تا روز چهلم.
اگر می‌خواهی سرمایه‌گذاری روی خودت را آغاز کنی‌، برای نوشتن برگ برگ سفرنامه‌هایت در بخش نظرات‌‌، تعهدی غیرقابل مذاکره داشته باش و ردپایی از خودت به جای بگذار.
و اگر همقدم با ما تا این چهل روز آمده‌ای‌، شروع به مرور فایلهایی از این سفرنامه نما که‌، زنگ‌های قوی تری را در وجودت به صدا درآورده‌اند.
سپس دوباره برگی جدید برای خودت در نظرات سایت بنویس‌، ردپایی جدید برجا بگذار و آن را با نوشته قبلی‌ات مقایسه کن.
آنوقت خیلی چیزها دستگیرت می‌شود. حتی خودت هم چنین حجمی از تغییر را در این روند ۴۰ روزه‌، نمی‌توانی باور کنی.
سفرنامه‌های سایر همسفرانت را هم بخوان و از نوشته‌های آنها برای درک بهتر قوانین‌، الهام بگیر.
اگر می‌خواهی در مسیر بمانی و رشد کنی باید به قول قرآن‌، « یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ ءَامِنُواْ…» بشوی.
منتظر خواندن برگ برگ سفرنامه‌های‌تان هستم که از مرور روزهای این سفر می‌نگاری‌، تا دوباره ادامه این مسیر را با هم پیش ببریم.
تقدیم با عشق- مریم شایسته❤️


«آغاز فصل دوم»

یادم می‌آید در اولین روزهایی که در گروه تحقیقاتی عباس‌منش به عنوان مدیر فروش کارم را آغاز کرده بودم‌، از استاد عباس منش خواستم تا در یک جمله اهمیت مبحث عزت نفس را برایم شرح دهد. چون بارها شنیده بودم که ایشان‌، ساختن عزت نفس‌شان را به عنوان نقطه عطف زندگی‌شان می‌دانست. هنوز هم بیش از حدّ به این موضوع بها می‌دهد.
جمله ایشان دقیقاً به این شکل بود:

«اگر تمام عوامل موفقیت را در یک کفه ترازو قرار دهم‌ و عامل عزت نفس را در کفه‌ی دیگر‌، کفّه عزت نفس نه تنها بارها سنگین‌تر است بلکه اختلافش اصلاً قابل مقایسه نیست.»

حالا هرچه بیشتر قانون را درک می‌کنم‌، بیشتر و بیشتر نقش و اهمیت اصلی با نام عزت‌نفس را در تمام جوانب زندگی‌ام درک می‌کنم و ردپایش را می‌بینم.
عزت نفس نمود کامل توحید است.
خیلی‌ها می‌گویند‌، چه باوری برای دریافت الهامات بسازم؟
باید از ساختن عزت نفس کار را شروع کنی. سپس عزت نفس با خودش «احساس لیاقت» را به ارمغان می‌آورد.
زیرا تو به اندازه‌ای به انرژ‌‌ی‌ای که آن را خدا نامیده‌ای وصل می‌شوی و الهاماتش را دریافت می‌کنی که‌، درباره داشتن این رابطه‌، احساس لیاقت داشته باشی. یعنی خودت را لایق ارتباط همیشگی با نیروی برتری بدانی که برگی بدون اذن او از درخت نمی‌افتد.
عزت نفس یعنی‌، باور به ارزشمند بودن خودت و ارزشمند دانستن دیگران.
عزت نفس یعنی ذاتاً و بدون هیچ دلیلی خودت را ارزشمند بدانی. یعنی برای ارزشمند بودن خودت دنبال دلیلی قانع کننده نباشی و نخواهی میزان ارزشمندی‌ات را با میزان کارهایی که انجام می‌دهی یا نمی‌دهی‌، میزان دانشی که داری‌ و… به خودت یا دیگران اثبات کنی.
عزت نفس یعنی‌، همینکه جزئی از آن نیروی برتر هستی و ساخته‌ی دست او که فقط ارزش می‌آفریند را‌، برای لایق بودن‌، کافی بدانی.
عزت نفس یعنی اتصال همیشگی‌ات به نیرویی را باور داشته باشی که‌، منبع همه راه‌حل‌هاست و حتی اگر کاری را بلد نباشی‌، حتی اگر هیچ تجربه‌ای از موضوع مورد علاقه‌ات نداشته باشی‌، آن نیرو دستت را می‌گیرد‌‌، حامی‌ات می‌شود و تو را به مسیر راه حل‌ها هدایت می‌کند.
به میزانی که عزت نفس‌ات افزایش می‌یابد‌، توحیدی تر می‌شوی.
یعنی ترس تو از هر عاملی بیرون از خودت کاسته می‌شود و به میزانی که توحیدی تر می‌شوی جسارت ورود به دل ناشناخته‌های بیشتری را پیدا می‌کنی‌ و به همین دلیل زندگی‌ات عمیق‌تر می‌شود.
به میزانی که توحیدی تر می‌شوی‌، نگرانی‌هایت کمتر و آرامش‌ات بیشتر می‌شود و این آرامش برایت همه چیز می‌شود.
سلامتی‌، ثروت‌، عشق‌، آزادی.
و تو را به مسیر نعمت‌ها و ثروت‌های بیشتری هدایت می‌کند.
عزت نفس یعنی به یادآوردن این اصل که‌، من وارد جهانی شده‌ام که ذات اش «ان مع العسر یسری» است.
عزت نفس یعنی من خود پای در راه می‌نهم و هیچ نمی‌گویم و هدایت می‌شوم.
در تمام موفقیت‌های بشری در طول تاریخ‌، می‌توانی به راحتی ردپای عزت نفس را به عنوان یک عامل اصلی و مشترک پیدا کنی. این کلید مهمی را در دست‌مان قرار می‌دهد تا برای ساختن عزت نفس‌مان از وقت‌، انرژ‌‌ی‌ و پول‌مان هزینه کنیم.
ارزشش را دارد که اول عزت نفس‌مان را بسازیم و سپس سکّان زندگی را به دست احساس لیاقتی بسپاریم که عزت نفس برایم‌مان به ارمغان می‌آورد و خدا می‌دادن که این احساس لیاقت‌، چه کیفیتی در تمام جنبه‌ها وارد زندگی‌مان می‌کند.

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
زیرا تکرار همین اصول به ظاهر ساده‌‌، اقرار به آنها‌، نوشتن‌شان بازبینی رفتارمان با ذره‌بین این اصول‌، ما را در مدار خواسته‌ها قرار می‌دهد و جریانی از نعمت و برکت را وارد زندگی‌مان می‌کند.
تقدیم با عشق- مریم شایسه❤️



درود به تمام روح های مقدس و عزیز این جهان زیبا و قشنگ که در وجودی خداگونه قرار داده شده.
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته زیبا.
عزت نفس مهم ترین دلیل موفقیت به گفته ی خود استادِ.
“باور به خدای خودت، باور به توانایی خودت، باور به اینکه حتی اون کارهایی که بلد نیستی هم میتونی راه حلشو پیدا کنی.”
“باور به ارزشمند بودن خودت، باور به ارزشمند بودن دیگران که تمام ما لایق بهترین ها هستیم بدون هیچ دلیل خاصی.”
“این باور ها اینقدر قدرتمند کنندس، اینقدر تقویت کنندس، اینقدر راه گشا هستن که مسیر ها بعدی رو باز میکنه.”
هر کسی که این تجربه رو داشته که وقتی سعی بر باور کردن و پذیرفتن لایق دونستن خودش برای داشتن بهترین ها کرده، هر چقدر هم سطحی و ساده، دیده که چقدر این باور مهمِ. دیده که چقدر بصورت ناخودآگاه این باور ها نتیاج رو در زندگی چه در شکل روابط، چه در شکل دریافت ثروت و پول، چه در شکل سلامتی و مهم ترین اصل، در ایجاد رابطه ی بهتر با خداوند، رقم زده.
واقعا کیفیت توضیح استاد عباسمنش در شرح باور ها و اهمیت اونها با هیچ توضیح دیگه ای قابل مقایسه نیست. احساسی که از شنیدن حرف های استاد دارم واقعا میشه گفت بهترین ورودی هاست. بهترین تمرین برای تغییر باور هاست چون همین شنیدن و فکر کردن به این مسائل، خودش بهترین نتایج رو در عمق باور های ما میزاره.
اولین قدم اینه که ما خودمونو خوب بشناسیم، بتونیم توانایی هایی که داریم رو پیدا کنیم که مهم ترینش باور به قدرتمندی و توانایی ما در خلق خواسته ها و زندگیه دلخواهمون از مسیر هایی که دوست داریم هست.
باور کنیم که ما توانایی اینو داریم که با باور ها و افکارمون، میتونیم هر چیزی در زندگیو، هر شکلی که دوست داریم از هر مسیری که میخوایم، خلق کنیم و بسازیمش و همواره جهان حامی ماست چون اساس اون بر درستی و قشنگیه، همواره خداوند پناه و هدایتگر ماست و هر آنچه نیاز داشته باشیم برای ما محیا میشه چون هر قدمی که در راستای تقویت باور های ثروت آفرین یا هر باوری که باعث بشه ما بهتر زندگی کنیم، به پیشرفت جهان کمک میکنه و ب همین دلیل جهان حامی ما خواهد بود و مهم ترین قدمش اینه که ما باور احساس لیاقت که بخش مهمی از عزت نفس هستش رو تقویت کنیم با ورودی های مناسب و درست.
باور احساسی ارزشمندی خودمون رو تقویت کنیم، باور ارزشمند بودن دیگران رو تقویت کنیم چون به همون مقدار که خودمون رو ارزشمند بدونیم و بیشتر بهش فکر کنیم و باور کنیم، به صورت ناخودآگاه رفتارمون هم راستا با باور هامون میشه. به صورت ناخودآگاه کارهایی انجام میدیم که ارزشمنده و به ارزشمندیمون بهتر کمک میکنه مثل خرید لباس های با کیفیت تر و زیبا تر، میثل خوردن غذا های با کیفیت تر و خوشمزه تر و به طور کلی، درخواست کردن از خداوند برای بهترین ها. هر چقدر که ما باور کنیم که ارزشمند هستیم و دیگران هم به همون اندازه ارزشمند هستن، میشه گفت فرکانس هایی ازمون ارسال میشه که نتایجش، تجربه ی روابطی ارزشمند و صاحب چیزهای ارزشمند هستش.
باور احساس توانمندی ما برای خلق خواسته هامون از دل هر ماجرایی تقویت کنیم و به همون میزانی که وقت، زمان، انرژی و لذتی که برای اینکار صرف میکنیم، نتیجه ها خودش در زندگی نمایان میشن و مسیر ها، آدم ها، شرایط و حتی باور های بهتر و بیشتر توی زندگی برامون به وجود میاد. چون اساس جهان بهتر شدن و پیشرفت و ارزشمندی هستش.
بتونیم خودمون رو لایق بهترین ها بدونیم بدون نیاز به دلیل خاص یا منطقی، گرچه هر چقدر دلایل منطقی بیشتری بیاریم باورمون هم بهتر تقویت میشه.
به همون مقدار زمانی که برای تقویت احساس لیاقت خودمون میزاریم، خداوند و جهانش همواره نعمت هاشو به زندگیت میاره و برای همینه که انجام دادنش خیلی مهمه چون همین زمانی که صرف انجامش میشه داره همون لحظه نتایجو رقم میزنه چون همواره ذهن ما همیشه در حال ارسال فرکانس به جهان هستیه، پس ارزششو داره و لذتی که انجام دادنش داره با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست.
امید وارم که تونسته باشم کمک کنم تا اهمیت عزت نفس و احساس لیاقت رو بهتر درک کرده باشید.
سپاسگزارم برای وقتی که با من بودید.
با تمام وجود احساس خوشبختی میکنم که خداوند منو به این جمع از زیبایی های و مشارکت های خداگونه هدایت کرد.
از همتون ممنونم که عضوی از این خونواده و این مسیر پر برکت هستید و کمک میکنید تا جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه.

سلام خدمت جناب استاد عباسمنش عزیز و همه همسفران عزیزم.?
من تابحال درباره تغییراتی که توی زندگیم بوجود اومده مطلبی ننوشتم اما وقتیکه استاد توی فایل آخر تاکید کردن روی نوشتن دیدگاه ها،به خودم گفتم شاید نوشتن این مطلب کمکی به دوستانم بکنه.
من از تیرماه ۹۷ با فیلهای استاد عباسمنش آشنا شدم یعنی دقیقا زمانی که داشتم به مرز افسردگی میرسیدم و عاجزانه از خداوند میخواستم که هدایتم کنه.من گرافیست هستم،اما چند سالیه که بخاطر داشتن دوفرزند خردسال نتونستم تو زمینه مورد علاقه م فعالیتی داشته باشم و تمام وقتم صرف کارهای خونه و رسیدگی به بچه ها میشه. بیشترین چیزی که عذابم میداد این بود که احساس بیهودگی و بی ارزشی میکردم.میگفتم خدایا این اون زندگی نیست که من میخواستم.با اینکه به شدت عاشق بچه هام هستم اما احساس میکردم دست و پام رو بستن و نمیذارن به کارهایی که دلم میخواد برسم.خلاصه پر بودم از خشم و ناامیدی و گریه های گاه و بیگاه.تا اینکه توسط خواهرم با فایلهای استاد آشنا شدم و مبالغه نکردم اگر بگم که انگار وارد دنیای دیگه ای شده بودم.داشتم آگاهی هایی رو دریافت میکردم که انگار روحم تشنه شنیدنشون بود.تا اون زمان،از هیچکسی نشنیده بودم که جهان میتونه اینقدر بخشنده باشه،که خداوند میتونه اینقدر مهربان باشه،نه مثل خدایی که من توی این سی و سه سال عمرم میشناختم،که منتظر بود تا با کوچکترین گناهی عذابم کنه.استاد میگفت من میتونم خالق زندگی خودم باشم.وای خدای من یعنی همه اون غل وزنجیرهایی که به پام بسته بودم میتونست باز بشه و من پرواز کنم به سمت رویاهام که الان دیگه در نظرم رویا نیستن،بلکه خواسته های دست یافتنی هستن.
من هر روز از صبح که بیدار میشدم،در حال انجام تمام کارهام،فایلهای استاد رو گوش میکردم،تمام فایلهای رایگان رو دانلود کرده بودم و روزی هفت،هشت ساعت گوش میکردم و مشتاقانه سعی میکردم باورهای اشتباهی که سالها تو ذهنم حک شده بود پیدا کنم،مینوشتم،در موردشون عمیقا فکر میکردم و براشون باورهای جایگزین پیدا میکردم.اینکار برام شده بود لذت بخش ترین کار دنیا.به همراه خواهرم تونستم دوره عزت نفس،تسلط ذهن بر جسم و دوره کشف قوانین رو خریداری کنم و هرروز دارم ساعتها وقت میذارم برای اینکه بتونم موفق به درک قوانین جهان هستی بشم.در حال حاضر توی همین مدت شش ماه،تغییرات بسیار زیادی در وجود من اتفاق افتاده،مثلا اینکه رابطم با خداوند بسیار دوستانه و عمیق شده برعکس گذشته که بیشتر بر پایه ترس بود.در طول روز اینقدر با خدا حرف میزنم که برام شده بهترین دوست و راهنما(باور کنید که شعار نمیدم،دارم از احساس واقعیم حرف میزنم)
اعتماد به نفسم به طرز فوق العاده ای بیشتر شده و دارم به ارزش واقعی خودم پی میبرم،در برخورد با دیگران بسیار قدرتمندتر از قبل عمل میکنم .اونقدر انگیزه و قدرت پیدا کردم که دارم به راه انداختن کسب و کار شخصی خودم فکر میکنم(چیزی که قبلا جرات فکر کردن بهش رو هم نداشتم ولی الان با اطمینان صد در صد میدونم که موفق میشم)،
از لحاظ مالی زندگیم راحتتر و کم دغدغه تر از قبلم شده،
درمورد سلامتی باید بگم که از شر سردردهای مداومم خلاص شدم و هر روز دارم با انرژی ورزش میکنم تا به اندام دلخواهم برسم،
الان خیلی خیلی راحتتر میتونم ذهنم رو کنترل کنم که درگیر افکار منفی نشه،حتی روی موسیقی که گوش میکنم و فیلمهایی که میبینم یه شدت حساسم که ناامید کننده نباشه.لیست تعدادی فیلم انگیزشی رو سرچ کردم،دانلودشون کردم و تماشا میکنم.
الان راحتتر میتونم خشمم رو کنترل کنم و از حس بد به حس خوب برسم و نتایج عالیش رو هم هر روز بیشتر از قبل دارم میبینم.بسیار شکرگذار تر شدم و کلی حسای خوب دیگه.
دارم سعی میکنم باورهای درستی رو که به لطف استاد درک کردم،از حالا توی ذهن فرزندانم بکارم،چیزی که پدر و مادرم به دلیل ناآگاهی نتونستن در مورد من انجامش بدن.
و بزرگترین دستاورد من،حس آرامش و رضایتیه که دارم تجربش میکنم،اینکه از لحظه لذت ببرم و این حد از آرامش منو یاد دوران شیرین کودکیم میندازه،زمانی که باور داشتم هرچیزی امکان پذیره،زمانی که با تجسم بسیار خلاقم دنیا رو میگشتم،زمانی که ساعتها بدون خستگی مشغول گل بازی بودم و الان میفهمم که چرا اینقدر عاشق سفالگریم. و الان من باز هم ایمان دارم که هر چیزی امکان پذیره و میدونم که به لطف خدای مهربانم که همه امیدم به خودشه،میتونم به تک تک خواسته هام دست پیدا کنم و به نهایت رشد و بالنگی روح خودم برسم.
خدای مهربانم بسیار بسیار سپاسگذارم که من رو با این سایت آشنا کردی و از شما استاد عباسمنش عزیز بسیار سپاسگذارم که دلسوزانه ما رو توی این سفر همراهی و راهنمایی میکنید.واقعا صداقتتون رو از کلامتون میتونم درک کنم.و سپاسگذارم از تمامی کسانی که تلاش میکنند که این سایت اینقدر پربار و هدایتگر باشه.
با آرزوی سلامتی،ثروت و خوشبختی روز افزون برای همه.

سلام به همه همسفران عزیزم
چقدر در سفرنامه امروز خانم شایسته عزیز نکته مهمی را برایمان یادآوری کردند.بله،مهمترین عامل در موفقیت عزت نفس و احساس لیاقت است و نداشتن آن بالاترین کمبود و نقطه ضعف میباشد.الان که دارم فکر میکنم میبینم برای رسیدن به موفقیت در هر کدام از جنبه های زندگی عزت نفس اول از همه و احساس لیاقت باید بدست آوریم .دو روز پیش به ترمز ذهنی به نام حسادت در خودم برخورد کردم وقتی به دنبال جواب در عقل کل و بخش راهکار برای مسائل شما مراجعه کردم دقیقا به دست آوردن عزت نفس و احساس لیاقت باعث ریشه کن شدن این باور منفی میشود و امروز که دوباره این نکته برای من یادآوری شد خیلی خوشحال شدم که در مدار درست هستم و دقیقا کاری که باید انجام دهم برای من یادآوری شد.من هم بعد از تهیه دوره عزت نفس از همان جلسه اول تغییرات را در تصمیم گیریها وزندگیم احساس کردم.با توجه به اینکه ۷ماه از تهیه این دوره میگذرد و الان من جلسه هفتم هستم ،امروز مصمم تر شدم تا با توجه به اهمیت عزت نفس این دوره را با جدیت بیشتر و همچنین تکرار بیشتر آنها به عزت نفس و احساس لیاقت بیشتری دست پیدا کنم.
احساس لیاقت یک باور خداگونه است که فطرتا در ما انسانها وجود دارد.وقتی به بچه ها دقت میکنم میبینم که چطور اکثریت عزت نفس بالایی دارند.اما با گذشت زمان با توجه به خانواده و محیطی که در آن بزرگ میشویم عزت نفسمان کم یا زیاد میشود.خدارا شکر که راهنمایی در این سفر داریم که بهترین راهنماست و در این روند تکاملی که استاد برایمان چیده همه چیز به جا و به موقع است و احساس میکنم بهتر از این امکان ندارد.
خدا را سپاس که بهترین الگو را در مسیر من قرار داد.الان که یکماه از این سفر پر خیر و برکت میگذرد و من با تلاش و سعی روزانه روی باورهایم کار میکنم تغییرات بسیار زیادی احساس میکنم که مهمترین آن احساس لیاقت بیشتر است.خانم شایسته عزیز هم روند بسیار خوبی از یادآوری مطالب انتخاب میکنند چون خواندن و درک همین مطالب تاثیر بسیاری در عزت نفس و احساس لیاقتم داشته و خیلی احساس ارزشمندی میکنم.خودم را لایق بهترینها میدانم و هر آنچه که باعث احساس شادی و نشاط بیشتر و لذت بردن از زندگی در من ایجاد میکند را به عنوان هدفم انتخاب کردم. خیلی از نعمتها و موقعیتها که قبلا حتی جرأتذبه زبان آوردن آن را نداشتم الان با افتخار هر روز برای خودم با صدای بلند تکرار میکنم و رسیدن به آنها را دست یافتی میبینم.به نظر من هم لازمه شادی و نشاط و احساس داشتن هر آنچه از نعمتها و ثروتها و فراوانی و رابطه خوب و ….داشتن عزت نفس و احساس لیاقت است.وقتی این دو فاکتور مهم را کسب کنیم که مسلما زمان میبرد به خداوند هم نزدیکتر شده و به گفته خانم شایسته عزیز توحیدی تر میشویم و از زندگی در این جهان زیبا لذت بیشتری خواهیم برد.من که هر روز میگذرد در خودم احساس لیاقت بیشتری برای رسیدن به خواسته هایم پیدا میکنم و این را اول مدیون خداوند،،خالق جهان هستی و دوم استاد عزیزم و خانم شایسته گل دو فرشته بی نظیر که راهنمای من در این سفر پر خیر و برکت هستند، میدانم.
دوستان و همسفران عزیزم:توانایی ما برای نامحدود بودن و رفتن به فراسوی حیرت انگیزترین یا امکان ناپذیرترین موقعیتی که در تخیلمان میگنجد در دستان خودمان است ،پس بپاخیزیم و سعی و تلاش کنیم برای رسیدن به بهترینها.
پیروز و سربلند،عاقبت بخیر و خوشبخت باشید.

افراد زیادی به خاطر باورهای محدود‌کننده‌‌، سالهاست که خود را از «تجربه لذتِ انجام کار مورد علاقه‌شان» محروم کرده‌اند. با این توجیه که:
« می‌خواهم کار خاصی انجام دهم که مرا به ثروت برساند».
با اینکه عاشق خیاطی است و هزاران ایده خلاقانه برای خلق طرح‌های جدید دارد،
یا با اینکه عاشق آشپزی است‌ و توانایی خلق صدها طعم و مزه جدید را دارد‌،
یا با اینکه عاشق گلکاری است و می‌تواند با پیوند گلها با هم‌، گلهایی با بو و رنگ‌های جدید پرورش دهد‌،
یا با اینکه عاشق کدنویسی است و قدرت طراحی الگوریتم‌های فوق العاده را دارد‌، اما به خاطر تعریف محدودکننده‌اش از موفقیت‌، از اجرای تمام آن ایده‌ها چشم می‌پوشد ‌، انجام‌شان را وقت تلف کردن می‌داند و به دنبال انجام یک کار خاص است تا بتواند با انجامش به موفقیت و ثروت برسد.
چون تعریفش از موفقیت‌، انجام یک کار خاص است.
چون ثروت را حاصل داشتن یک تخصص مهم مثل پزشکی و… می‌داند.
چون می‌خواهد مورد تأیید دیگران باشد.
چون سالها شنیده‌است که‌، نمی‌تواند از انجام کار مورد علاقه‌اش به ثروت برسد.
نمی‌تواند هم خدا را داشته باشد و هم خرما را.
به همین دلی‌،ل مرتباً به دنبال راه‌اندازی کسب و کارهایی است که نه توانش را دارد‌، نه سرمایه‌اش را‌ و نه علاقه‌اش را!
برای همین‌، تا این حدّ به خودش سخت گرفته و عمرش را صرف انجام کاری ساخته که‌، به شدت از انجامش متنفر است.
نتیجه هم معلوم است.
وقتی علاقه نباشد‌، انگیزه‌، عشق و پشتکار وجود ندارد. یعنی نه می تواند خلاقیتی از خود نشان دهد و نه می تواند از تمام توانمندی ها و پتانسیلهایش برای انجام آن کار بهره ببرد. به همین دلیل نه خبری از لذت است و نه استقلال مالی و آزادی زمانی و مکانی.
اما همین فرد بعنوان مثال‌، بسیار عاشق طراحی لباس است. می تواند ساعت ها درباره برش یک الگو و دوختن لباسی زیبا صحبت کند. چشمش به هر لباسی که می‌افتد‌‌، دوخت‌هایش را بررسی می‌کند و عیب ها و مزیت‌های دوخت را پیدا می‌کند و از ایده‌ی خودش درباره نحوه بهتر دوختن آن لباس صحبت می‌کند و شرح می‌دهد که چگونه می‌توان با اجرای یک برش خاص‌ و ترکیب یک طرح و رنگ خاص، به طرز ماهرانه‌ای اندام فرد را زیباتر جلوه داد و…
بی نهایت در این کار خلاق است و اگر صدها ساعت مشغول طراحی باشد، نه خسته میشود و نه زمان را می فهمد.
خوب اگر چنین فردی، باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت بسازد و باور کند که این شغل که اتفاقا مورد علاقه اش هم هست، می تواند او را به بی نهایت ثروت برساند، آیا باز هم دربه‌در در پی انجام یک کار خاص است؟!
قطعاً اگر این فرد باورهای قدرتمندکننده‌ای درباره ثروت در ذهنش بسازد‌ و بداند که کسب و کار مورد علاقه‌اش‌، این توانایی را دارد که او را به استقلال مالی و آزادی زمانی برساند‌ و قطعاً اگر باورهای قدرتمندکننده‌ای مثل احساس لیاقت را در خود بسازد‌، می‌تواند هنر و استعدادش در طراحی و خیاطی را آنقدر ارزشمند بداند و آنقدر نظر دیگران برایش کم اهمیت بشود که سراغ کار مورد علاقه‌اش برود.
به همین دلیل است که وقتی باورهای قدرتمندکننده ساخته می‌شود‌، به گرفتن یک تصمیم و اجرای آن می‌انجامد.
نتیجه ساختن چنین باورهای قدرتمندکننده‌ای‌ این است که:
همان فردی که مدتها در حال جنگیدن با خودش و سرکوب علائقش بود‌، برای انجام آن کار‌، علاقه‌، استعداد‌‌، تمرکز و پشتکاری صد چندان‌، از خود بروز می دهد. آنوقت برای او‌، عشق‌، تفریح و کار و حرفه، یکی می‌شود.
چنین فردی همواره در حال لذت بردن است. برای او روزهای کاری و غیر کاری‌، فرقی با هم ندارد. آنوقت تمام تمرکز‌، خلاقیت و پتانسیل هایش را صرف انجام کاری می‌کند که عاشقش است.
چنین حدّی از تمرکز‌، عشق و علاقه و پشتکار‌، موجب بروز همه خلاقیت هایش می‌شود و تمام پتانسیلهایش را در انجام آن کار شکوفا می‌کند و از او یک حرفه ای می سازد.
وقتی چنین حدّی از مهارت و تمرکز‌، با باورهای قدرتمدن کننده و ثروت‌آفرین همراه شود، جادو می‌کند.
پاداش جانبی این ترکیب جادویی‌، استقلال مالی‌ و آزادیِ زمانی و مکانی است.
اگر به دنبال کسب ثروت و استقلال مالی هستی‌، راهش انجام یک کار خاص نیست. راهش یادگرفتن یک مهارت و تخصص خاص نیست. راهش این است که اول باورهای قدرتمندکننده‌ای درباره ثروت بسازی و به کمک آن باورها‌‌، از عشق و علاقه‌ات کسب و کار شخصی ات را بسازی.
کسب و کاری که حاصل عشق و علاقه‌ات باشد را همیشه می‌توانی با همان امکاناتی که در آن لحظه داری‌، شروع نمایی.
اگر محدودیت‌هایت را نپذیری و اگر تنها عامل موفقیت را‌، باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین بدانی‌، آنوقت می‌توانی فرصتهایی را برای کسب ثروت ببینی که‌، در کسب و کار مورد علاقه‌ات نهفته است.

اگر مهم‌ترین اولویت‌ات‌، آزادی در انجام ایده‌ها و خلاقیت‌های خودت است‌، اگر نمی‌توانی برای دیگران کار کنی و ایده‌های آنها را اجرا کنی‌‌، اگر هدفت رونق کسب و کار شخصی ات است، «دوره روانشناسی ثروت۳» قطعاً بهترین راهنما برای ساختن باورهایی است که‌، کسب و کارت را از پایه و اساس رشد می دهد.
آموزش های این دوره و باورهای قدرتمند کننده ای که به کمک این دوره برای کسب و کارت می سازی، بزرگترین سرمایه اولیه برای رشد و رونق کسب و کارت است.
مهم نیست کسب و کارت یک فروشگاه آنلاین باشد، یک مغازه سوپر مارکت یا یک کارخانه تولید قطعات ساختمانی.
مهم نیست یک آموزگار هستی یا طراحی که می‌خواهد ایده‌هایش را از اتاق خانه‌اش در سراسر دنیا ارائه دهد یا پزشکی که قصد دارد از اطلاعات پزشکی‌اش کسب و کاری موفق خلق کند‌،
مهم نیست کسب و کار شما باغبانی و گلکاری باشد یا حتی خانم خانه داری که تصمیم گرفته توانمندی‌اش در خیاطی، آشپزی، بچه داری و همسر داری و .. را تبدیل به کسب و کاری سودآور نماید که از آشپزخانه یا اتاق خانه‌ی خودش قابل اداره کردن باشد.
در هر صورت، دوره روانشناسی ثروت ۳، اصل و اساس خلق ثروت از انجام کار مورد علاقه‌ات را به شما می‌آموزد تا کسب و کارت را روی پایه و اساس محکمی با نام‌ باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین‌، بنا نمایی.
بی‌نهایت فرصت و موقعیت برای ساختن ثروت در اطرافمان هست‌، اما تنها فردی می‌تواند فرصت‌های موجود در اطرافش ببیند و از آن فرصت ها، ثروت و موفقیت خلق کند که‌، باورهای قدرتمند کننده‌ای در این باره ساخته باشد.
مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
تقدیم با عشق- مریم شایسه❤️



بنام خداوند بخشنده مهررربان❤
سلااااااااام به خانواده خوش قلب و سالم و پرانرژیم
استاد عزیزم ممنونم که با دیدن این فایل بهم یادآور شد که اگر شما تونستی منم میتونم
بهم یادآور شد که فقط و فقط به زیباییها توجه کنم
فقط و فقط به خواسته هام توجه کنم
ممنونم با نشون دادن این طبیعت زیبااا و دارایتون اونم به سبکی که دوست داشتیدچه درسهای قشنگی رو بهم یادآور شد خدای درونم
درصورتی که برا اولین بار که این فایلتون رو دیده بودم چنین طرز فکری نداشتم ،شاید اون موقع میگفتم خوشبحال استاد الان میگم منم میتونم داشته باشم خدا نعمتهاش برا همه به یک اندازست من باید زرنگ باشم و از همش استفاده کنم ،خدا رو شکر میکنم بابت نعمتهای زیبایی که الان در اختیار شماست و شما دارید ازش استفاده میکنید در واقع این شما هستیت که دارید بندگیش میکنید ،خداوند رو خرسند کردید چون باورش کردید ایول به چنین ایمان و اعتمادی ایول به چنین بندگانی درود خدا بر شما
من امروز که مجددا به لطف الله مهربانم فایل شما رو دوباره دیدم کلی برام درس داشت و تعهد دادم که فقط به زیباییها و خواسته هام توجه کنم ،چون جهانش بر پایی زیباییهاست ،من لایق زیباییهام ،من لایق بهترینهااام ،لایق آرامشم،لایق عشقم ،لایق ثروت و استفاده از نعمتهای بیانتهای خداوندم ….
خدایا سپاسگزارم بابت خلقتم ،سپاسگزارم که از طریق استادم دنیا رو اینقدر زیباااا میبینم و جهانم رو میسااازم تا بهترین جا برای زندگی کردنم باشه
خدایااا شکرررت
عاااشقانه دوست دااااارم استااااااد
اون موقعه هاا وقتی نااگاه بودم میگفتم این همه همه موتور و ماشین و …رو استاد میخواد چیکاار یه ماشین عالی بخری بستته دیگه?الان میگممممم ایییییول استاد به این شناختت از الله،هر چی بیشتر همه چی رو بخوای خداوند ازت راضیتره و بهت میباااله ،این یعنی ایمان به تمام معنااا،ایووول لایق تک تک نعمتهای خداوندی نووش جااانت

به نام خدای مهربان
امروز هم خدا رو سپاس میگم که بهم فرصتی برای تفکر داد تا بتونم درک کنم خودم را خودش را و قوانینش را …
مرور ساده ی همین نکات ارزشمندی که استاد میگن انگار قطعات پازل بزرگ را کنار هم می چیند.در این فایل کلی نکته پیدا کردم که می نویسم ….از احساس فوق العاده استاد که مثل همیشه شاااد و خوشحال هستند و توجه روی نکات مثبت یکی از دلایل احساس خوبشان است که با عشق و شور ان را وصف میکنند…
محلی که خودشان بهشت توصیف میکنند دقیقا همان مکانی بود که در دریم بوردشان زده بودند وبا دیگران راجبش حرف زده بودن و زمانی متوجه این موضوع شده بودند که ملک را خریده و کاملا از خواسته شان رها شده بودن….دیدن تجربیات مختلف و آزادی زمانی و مکانی داشتن این امکان را به هر انسانی که دوست دارد خودش را تجربه کند و به آرزوهایش بال وپر بدهد وبه معنای کلمه خوشبختی را تجربه کند همان چیزی که برایش خلق شده ….

عاشق صلح درونتان هستم که با خودتان وبا همه چیز هماهنگید…حس شوخ طبعی های درست روستایتان به من یاد داده تا خوب و زیبا صحبت کنم و باهم خندیدن را یاد بگیریم….
یاد گرفتم که فرصت های پولسازی و ثروت ساختن و کسب وکار شخصی برای همه آنقدر راحت است که دنیای تکنولوژی این امر را آسان کرده …..و هرکس میتواند امپراطوری کسب و کارش را در تمام جهان گسترش دهد …

یاد گرفتم جا پای شما بگذارم و مثل شما فکر کنم و اقدام کنم و باور کنم و همان نتایج شگفت انگیزی که خودتان با یادگیری ودرک قانون ک رفتید منم بگیرم …تفاوت فقط در باورها و دیدن فرصت هاست با داشتن باورهای قدرتمندکننده….

خدایا شکرت کمکم کن که مثل همیشه که محصولات را خریدم روانشناسی ثروت ۱وتمامی محصولاتی که در سایت هست را بخرم …

در پناه الله. یکتا شاااد و سالم و ثروتمند باشید ….

استاد عزیزم سلام
دوستان خوب عباسمنشی سلام
سفرنامه دیروز و امروز مریم شایسته عزیز درباره ثروت …ومن چقدر ذهنم مقاوم به این مسئله ثروت ! حتی با دیدن استاد در این شرایط مالی بسیار خوبی که دارن از کجا به کجا رسیدن، حتی با شنیدن و خوندن مثال های که استاد توی توضیحات این فایل و سایر فایل های دانلودی یا بعضی دوره هاگفتن بازم مقاومِ .
موقع خوندن مثال های در حوزه ثروت باورهای محدود کننده ام چنان قوی و زیاد هستش که فقط به من میگه اخه چطوری میشه ! چطوری ؟! چطوری ؟! که اصلانمیفهمم طرف چیکار کرده پولدار شده.
اینقدر این جمله توی ذهنم تکرار میشه که فکر کنم اگه ایده ای هم اون گوشه و کنار ذهنم باشه فرصت خودنمایی نداشته باشه هی داره سرکوب میشه بیچاره
گاهی هم به خودم میگم خب این موفقیت مالی واسه بقیه اس دیگه من فکر نمیکنم بتونم

بعدش دائم ذهنم دلیل میاره؛ حالا گیرم تو این توانایی رو داری یا این ایده رو داری ؛ این که به درد کسی نمیخوره ! شاید سلیقه مردم نباشه! شاید نتونی از پسش بربیای چطوری میخوای به بقیه معرفی کنی کارت رو ! مشتری کجا بود اصلا! تو که حوصله تبلیغات نداری ! میدونی چقدر زمان میبره تا کارت روی غلتک بیفته تازه اگه جواب بده ؟!! اینهمه آدم قبل تو اینکارو انجام دادن ! از کجا میخوای شروع کنی!
خلاصه اینکه هرچی فکر منفی و پیش بینی بد رو این نجواهای ذهنی با من تکرار میکنن در مورد ثروت ، شیطان غلبه کرده ها قشنگ معلومه
حتی من یکی دو بار پیش اومد که برام‌ پول جور شددوره ثروت ۱ رو تهیه نکردم با خودم میگفتم حالا عجله ای برای این موضوع نیست فعلا تو روی دوره دیگه ای تمرکز کن! یعنی چنان مقاومت ذهنی من زیاد بود که به فکرم هم نمی رسید که دوره رو تهیه کنم و بتونم نتیجه بگیرم
و پولم هم الکی الکی خرج شد ??
نمیدونم این ایمان رو کجا گذاشتم من کجا واقعا میخوام به کارش ببرم ؟؟؟!
این باورها خیلی ریشه ایه انگار توی ژن پدر و پدران ما بهمون به ارث رسیده که میتونی از قدرت ایمانت مثلا برای سلامتی استفاده کنی اما برای ثروت نه ( بالاخره ثروت یه موضوع مادی و دنیایی دیگه تو نباید ثروتمند بشی و گناه کنی)
یا خدا فقط بعضی چیزها رو به من میبخشه ( هرچیز معنوی تر وغیر مادی ) همه چیز رو که نباید از خدا بخوایم!!!!
استاد جان حق با شماست همه ی حرفای شما میرسه به توحید …
من با تمام ترمزهای ریز و درشت که قطعا راجع به ثروت دارم و پیداشون هم نکردم، الان میدونم که مهم ترینش نداشتن ایمان ، منی که ادعا میکنم تازه خدا رو شناختم و دارم ایمانم رو قوی میکنم اعتراف میکنم که جرات و جسارت اینو نداشتم تا حالا بصورت جدی به کسب ثروت فکر کنم چه به برسه به راهش … من همون قدم اول موندم .
الان میفهمم که خدا واسه بنده هاش تبصره نذاشته که مثلا ازم فرزند سالم بخواین اما پول نخواین!!! چقدر شرک دارم من و کاملا ازش بی خبرم…
خداوندا مرا به راه راست هدایت کن ، راه کسانی که به آن ها نعمت دادی نه آنان که غضب کردی و نه گمراهان …
استاد مرسی که با این فایل ها ما رو رودرروی خودمون قرار میدی که حداقل تکلیف مون رو با خودمون مشخص کنیم
خیلی دوست تون دارم

لحظاتی ساده اما عمیق‌، در زندگی هر کدام از ما هست‌.
همان لحظاتی که تصمیم می‌‌گیریم از ذهنی روی برگردانیم که‌، هرگز دم از قضاوت‌ باز نمی‌ایستد‌، همیشه برای همه چیز در عجله است‌ و قسم خورده تا با برپاکردن این مسابقه‌ای بی‌پایان‌ و رنج آور‌، با این و آن‌، حواسمان را از زیبایی‌ها و برکات هر لحظه بردارد و نگرانی‌ و ناامیدی را‌، بخش لاینفک تجربه‌‌ی زندگی‌مان نماید.
همان لحظاتی ‌که پیام واضح قلبمان را می‌شویم‌، برکاتش را می‌پذیریم و به «نیروی خیال» وصل می‌شویم.
همان نیرویی که‌، راه‌کارهایش آنقدر ساده‌ و وعده‌هایش آنقدر ناباورانه عالی و بی‌نقص است که‌، قبول کردنش به این آسانی نیست. برای همین این حقیقت را «نیروی خیال» نامیده‌ایم.
نیرویی که بیش از هر چیزی‌، ایمان‌مان را به تجربه روزهای خوب‌،‌ تغذیه می‌کند‌،
امید را در اعماق وجودمان می‌پرورد‌،
و به طرز عجیبی نسبت به همه چیز خوشبین است‌،
نیرویی که به خدا وصل است‌،
نیرویی که پیغام خداست… یا نه‌، اصلاً خودِ خداست‌،
چون محدودیت را نمی‌شناسد‌، زمان و مکان را نمی‌شناسد‌، مرزی ندارد و مقایس‌، فاصله و اندازه براش معنایی ندارد. بی‌پرواست و هر لحظه از زیستنش‌، حاوی هزاران معناست.
همین نیرویی که قلبت همیشه آن ‌را تأیید می‌کند و ذهنت تو را از نزدیکی به آن برحذر می‌دارد‌، برای درک زندگی کافی است.
برای درک خودت و درک حضورت در اینجا و در این لحظه که‌، این جملات را می‌خوانی و می‌توانی برکات وصل شدن به این نیرو را به یاد بیاوری و بشماری.
نیروی خیال‌، ذات راستین‌ ماست.
اتصال به این نیرو، برای خلق جهان دلخواه‌مان کافی است.
پس به جای کناره‌گیری‌، به آن وصل شو و به جای حساب و کتاب کردن‌، برکاتش را بپذیر و اجازه بده در تو جاری شود و رویاهای همیشگی‌ات را متجلی کند.
اندک افرادی می‌توانند بر فشار سنگین ذهن‌شان غلبه و با راه‌حل‌های ساده‌ی این نیرو همراه شوند.
اندک افرادی می‌توانند به جای استدلال‌های منطقی ذهن‌، به نوید این نیروی نامرئی دل خوش کنند‌‌، پیروش باشند‌، روی آن حساب کنند‌، به آن وابسته باشند و آنچنان در درستی‌اش سرشار از یقین بشوند که‌، نه فقط اجرای راهکارهایش را وقت تلف کردن ندانند‌، بلکه با هیچ دلیل و منطقی‌، از زندگی به شیوه‌ی این نیرو دست بر ندارند.
برای من نیروی خیال‌، ملکوت خداست. جایی همه چیز امکان ظهور دارد.
همان که هرچه کودک‌تر بودیم‌، حقیقتش را بیشتر باور داشتیم‌، همان‌که همواره شور و شوق خفته در درون‌مان را بیدار می‌کند‌ تا دست از رویا داشتن بر نداریم و حتی با وجود نجواهای ذهن‌، به خاطر همین احساس خوب هم که شده‌، با او بودن‌، اولویت‌مان باشد.
همان که احساس خویشاوندیِ ویژ‌‌ه‌ای با او داریم‌،
همان که همیشه در جستجوی زیباترین وجه‌مان است‌، هر بار دست روی زیباترین بخش وجودمان می‌گذارد و ارزشمندی و توانمند‌بودن‌مان را به یادمان می‌آورد.
کار ما‌، دوباره باور کردن این نیرو و دوباره وصل شدن به این نیرو است.

لحظاتی را به یاد بیاور و درباره‌اش بنویس که اتصال و اطمینان به این نیرو‌، به طرز ویژ‌‌ه‌ای اوضاع را برایت عالی پیش برد.

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
تقدیم با عشق- مریم شایسته❤️



به نام هدایتگر وهاب
سلام به تمام پاره های وجودم، پاره هایی از خدا
سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد مسیر کسانی که به آنها نعمت داده است.
سی و سومین برگ سفرنامه من:
«آرامش در پرتو آگاهی۱»

با گوش دادن به این فایل و خواندن توضیحات خانم شایسته عزیزم یاد لحظاتی افتادم که این آرامش رو تجربه کردم. و یکی از دوست داشتنی لحظاتم رو به عنوان تمرین امروز می نویسم.
موقع به دنیا اومدن دخترم ، داشتم اونو از دست می‌دادم و خیلی بی‌قراری می کردم و همش خدا خدا می کردم. و به خدا التماس می کردم. به عادت قبلا که همیشه در این جور لحظات نذر می کردم، گفتم خدایا اگر بچه ام زنده بمونه و اونو به من ببخشی… برای چند ثانیه زنده بودن دخترم رو تصور کردم، خوابیدنش روی تختش، دستش رو که بالا می برد تا آویز تختش رو بگیره، وقتی توی بغلم گرفتمش…..
یکدفعه کل وجودم لبریز آرامش شد، آرامش رو با تک تک سلول های تنم حس می کردم ، پرستار و دکتری که سعی می کردن منو آروم کنند با تعجب نگام می کردن، و من با یک حس خیلی خوبی گفتم بچه ام زنده می مونه، تیم پزشکی شون شدیداً تلاش می کردند و مرتب متخصص خاصی رو صدا می کردن و اسم اون پیج می شد ، چند نفر بالای سر دخترم بودن و یک جسم کبود و بی جان. ولی من می دونستم که تموم اون لحظات رو که توی خیالم دیدم با دخترم تجربه می کنم، من با تمام وجودم خدا رو توی تمام سلولهای وجودم حس می کردم، صدای گریه دختر کوچولوم که توی اتاق پیچید جزء اشک شوق هیچ واکنشی دیگه ای نداشتم. همه می گفتند معجزه شد …. هنوز هم که هنوزه با یادآوری اون اتفاق و اون آرامش اشک شوق از چشمانم جاری میشه. بله به قول انیشتن «تخیل همه چیز است». تخیل همون لحظه ایه که ما در اتصال کامل با خدا هستیم. لحظه ای که بین ما و خدا فاصله ای نیست و ما خداگونه خواسته مون رو خلق می کنیم.
نذر من دیگه ادامه نداشت آنقدر اون حس آرامش و اطمینان زیاد بود که اصلا یادم نیفتاد که من می خواستم نذر کنم. اصلأ احساس نکردم که من جدای از خدام و باید برای این خواسته نذری بپردازم.

تمام لحظات تون سرشار از آرامشی در پرتوی آگاهی.

بنام خدا .
سی وسومین برگ سفر.
جنس فایلهای درپرتو اگاهی آسمانیه اصلا ربطی به زمین نداره
هرموقع ناراحتی گوش بدی آرامش پیدا میکنی وسپاسگذار میشوی
اگر بیمار باشی خوب میشی اصلا بیماری را نمیپذری
اونجاهائی که میگه سلامت میکنم انگار خدا درود میفرسته .
وواقعن چقدر ما نیاز داریم به همچین فایلهائی یک مدت بود گوش نکرده بودم ولی پری شب رفتم تو اتاق خواب بچه هام دیدم دخترم ۹ ساله ام پریسا این فایل را گذاشته وگوش میده وداداش ۴ سالش پوریا هم باچشمان باز به سقف اتاق نگاه میکنه وبا یک آرامش عجیبی گوش میدادند .تعجب کردم پرسیدم چی گوش میدید گفتند فایل عباسمنش به پسرم گفتم بابا مگه متوجه میشی گفت من دوستش دارم با هم رفیقیم .واقعن لذت بردم تعجب کردم .که وقتی اگاهی جنسش خدائی باشه تو هرسنی که باشی درکش میکنی با وجودت یکی میشوی .آرامش پیدا میکنی.
خودم تصمیم گرفتم شبها قبل خواب گوش بدم دوباره ومرتب اخه این سایت استاد مثل یک سفره پراز غذاهای رنگارنگ ومختلف میوه ها وشیرینی ها میمونه که آدام میمونه از کجا استفاده کنه .
یک وقتها کافیه وارد سایت بشی و کامنت بخوانی دیگه برگشتت سخت میشه دلت میخواست هیچ کاری نداشته باشی آزادی زمانی داشته باشی وفقط کامنت بخونی
بعد میبینی کلاس داری چی دوره ای که خریدی داری استفاده میکنی باید اون را هم با دقت گوش بدی وعمل کنی .
بعد کلاس زنگ استراحت بری کامنت بخونی
سیر هم نمیشی خستگی اصلن نداره تازه ولع پیدا میکنی .
استاد ببخشید قبلا میگفتی تمام کامنتها را با دقت ولذت میخونید باورم نمیشد میگفتم غلو میکنه ولی الان خودم به همین موضوع رسیدم تا شارژ داره گوشیم باید بخونم .تا نخوابیدم میخونم .هر وقت هم قافل بشوم حسرت میخورم که حیف زمانم را هدر دارم .
برای همه دوستان سایت واستاد آرزوی موفقیت دارم.

به نام خدا
با سلام به همه عزیزان
تلگرام رو که باز کردم و کامنت مرضیه خانم رو خوندم ” تخیل و تصٌوری ” که راجب زنده موندن فرزندشون رو تجسم کردن، رو با خوندن کلماتشون ، با تمام وجود حس کردم و کلی خدا رو شکر کردم که این مادر تونست در لحظات حساس زندگیش ذهنش رو کنترل کنه و قانون چقدر قشنگ پاسخ میده. یاد اون آیه ای می افتادم که خداوند به مادر موسی وحی می کنه “وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِیهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی ۖ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ”.
ترجمه : و ما به مادر موسى وحی کردیم که او را شیر بده، پس هرگاه بر جان او بیمناک شدى، او را به‌دریا بیفکن و مترس و غمگین مباش ، ما او را به تو بازمى‌گردانیم و او را از پیامبران قرار مى‌دهیم.
وقتی از ” ما ” استفاده میشه منظور همون قوانین ثابت الهی است . پس اگر مادر موسی غمگین میشد طبق قانون دیگه موسی رو نمیدی.
دیروز که این فایل سی و سومین روز سفر رو دیدم هرچی خواستم بیام مطلبی بنویسم که نکته ای داشته باش ، حرفی برای گفتن نداشتم . تمام روز رو داشتم با خودم فکر می کردم چرا با این فایل ” آرامش در پرتو الهی ” من ارتباط برقرار نکردم و بجز یکی دوباری بیشتر این فایل ارزشمند رو گوش ندادم و طبیعی هم هست که آلان نتونم کامنتی بنویسم . وقتی بیشتر فکر کردم دیدن هر موقعه من می خواستم بیام این فایل رو گوش بدم ( بخدا مو به تنم سیخ شده آلان که دارم مینویسم چون فلدر آرامش در پرتوی الهی روی دسکتاپ م بود) ، شیطان ذهن هر بار به طریقی گوش دادن فایل رو به عقب می نداخت تا جایی که یادم می رفت.
حرفی برای گفتن ندارم جز اینکه دوره” کشف قوانین زندگی ” عالیه ، بی نظیریه . دقیقا” متوجه شدم با آگاهی های این دوره تونستم مچ شیطان رو بگیرم.
نتیجه گیری وقتی الهامی از طرف خدا دریافت می کنی و مطمئنی از طرف خداست درجا بش عمل کن ، شیطان تو ذهنته با کارهای بیهوده می خواد حواست رو پرت کنه که تو به اون الهام عمل نکنی . شیطان دشمن قسم خورده ماست.
“در تاخیر عافت ها نهفته است.”
اگه اول این مسیری و هنوز آموزه های این سایت رو عُمقی باور نکردی ، نمی خوای از کارای بزرگ شروع کنی مثل استفاء از شغل فعلیت ، بلکه الهامی که بت میگه صبح ، زودتر از خواب بیدار شو ، برو نون تازه و داغ بگیر ، سفره خونه ات رو زیبا تر بچین و ….. با عمل کردن به این الهام بظاهر ساده و آسون طبق قانون جذب بیشتر بت الهام میشه بیشتر بفرمان خدا میشی. چی از این بهتره بخودت نیومدی میبنی ۶ ماه گذشته و اطرافیانت از تغییرات تو در هر زمینه ای متعجب و حیرانن.
امیدوارم استاد عزیز و دوست داشتنی ام ، شاگرد لایقی بوده باشم.
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی / گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
دوستان در تمام دوران بشری فقط کمتر از ۳ درصد از هر جامعه ای این قوانین رو درک کردن . شایدم قسمتی از قوانین رو درک کردن که موفقان جامعه شون شدن .
ولی ما ( دستان خداوند برای گسترش جهان ) با داشتن استاد ، خانم شایسته و خیلی از دوستانی که در این سایت نتیجه گرفتند و نظر میزارن خیلی سریع تر و راحت تر می تونیم مسیر موفقیت و خوشبختی رو طی کنیم که اینم از فضل پروردگار یکتای ماست .
لامصب این ذهن هم می تونه انسان رو خوشبخت کنه هم بدبخت افسارش رو بدست بگیرید.
قدر بدونیم و پایبند به تعهدی که اول سفر دادیم تا آخرش باشیم .
خوشبخت ، ثروتمند ، سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

وقتی موجودیت فرکانسی خودمان را درک کنیم‌، یعنی بدانیم ذات ما‌، اصل و اساس ما‌ همان انر‌ژ‌‌ی‌ای است که آن را خدا نامیده‌ایم‌، آنوقت توحیدی‌تری جمله‌ای که خواهیم نوشت‌، این جمله است:
«تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه فرکانس‌های خودمان است»
و توحیدی‌ترین نگاهی که خواهیم ساخت‌، پذیرش بی‌چون و چرای همین اصل است.
آنوقت می‌توانیم منطق این اصل را درک کنیم که:
خدا‌، همان انر‌ژ‌‌ی‌ای که بخشی از او هستیم و رابطه‌ای نزدیک و دائمی با او داریم‌، برنامه‌ریزی شده و دقیق‌،‌ ما را‌ وارد جهانی کرده که‌، کارش واکنش به فرکانس‌های ماست.
در یک کلام‌، همه شرایط به گونه‌ای فراهم شده و قوانین سیستم به گونه‌ای طرحی شده تا ما‌، خالق زندگی‌خودمان به وسیله فرکانس‌هامان باشیم.
وقتی هم این اصل را بپذیریم‌ و آگاه شویم که‌، ما فقط نتیجه‌ی فرکانس‌هایی را تجربه می‌کنیم که منشأشان‌، باورهای‌ خودمان هستند‌‌، برای‌مان منطقی می‌شود که دلیل هر اتفاقی را در باورهای خود بجوییم و نه در عواملی بیرون از خودمان.
برای‌مان منطقی می‌شود تا‌، برای رسیدن به یک خواسته یا تغییر یک وضعیت‌، انرژ‌‌ی‌مان را صرف تلاش بیهوده برای تغییر عواملی بیرون از خود نکنیم.
برای‌مان منطقی می‌شود که‌، احساس خوب داشتن و تجربه عشق را در گرو، راضی نگه داشتن یک شخص‌، یا تغییر نگاهش درباره ما‌، یا به زور نگه داشتن یا خارج کردن‌اش از زندگی‌مان‌، ندانیم.
برای‌مان منطقی می‌شود تا‌، بهبود وضعیت مالی‌مان را در گرو راضی نگه‌داشتنِ کارفرما‌، رئیس بانک‌، پیدا کردن پارتی و… ندانیم.
برای‌مان منطقی می‌شود تا‌، رونق کسب و کارمان را در گرو اعتبار جمع کردن از این و آن ندانیم‌، به دنبال تکیه بر آدمها و حساب کردن روی آنها نباشیم یا نگران رفتن یا آمدن‌ها و قضاوت‌های آنها یا از دست دادن اعتبارمان نباشیم.
چون می‌دانیم تا تغییری در باورهای خودمان ایجاد نشود‌،منتظر تغییر در نتیجه باشیم.
و تمام اینها یعنی دوری جستن از شرک مخفی.
اگر درک کنیم فاصله ما با تجربه‌هایی که می‌خواهیم‌، به اندازه فاصله‌مان با خداوند به عنوان منبع تمام نعمتها و قدرتها‌ست‌، آنوقت به وضوح خواهیم دید‌، به اندازه‌ای که روی خدا حساب می‌کنیم‌، فراوانی جهانش را باور می‌کنیم و خود را لایق ارتباط مستقیم با این نیرو و دریافت الهاماتش می‌دانیم‌، این فاصله نیز کمتر و حضور آن برکات در زندگی‌مان بیشتر می‌شود‌.
و تمام اینها یعنی نزدیک شدن به اجرای توحید در عمل.
توحید یعنی‌، کار کردن برای بهبود مهم‌ترین رابطه زندگی ات. یعنی هماهنگ کردن ذهنت با روح.
توحید یعنی حساب کردن روی فرکانس‌هایت و تلاش برای خالص کردن‌شان. وقتی برای نزدیک شدن با این نیرو و یگانه‌شدن با او تلاش آگاهانه به خرج می‌دهی‌، به سمت بهترین‌ها هدایت می‌شوی‌،
دستهای این نیرو برای رونق کسب و کارت می‌آید‌،
عشق را در روابط‌‌ات جاری می‌کند‌،
مردم را دورت جمع می‌کند و قلب‌هایی را برایت نرم می‌کند‌، تا به وضوح بدانی که: خداوند استاد برنامه ریزی هاست.
هرجا موفقیتی را دیدی‌، ردپای توحید را در آن بجو و هرجا شکستی را دیدی‌، رد پای شرک را در آن پیدا کن.
تا به این وسیله اصل را از فرع تشخیص دهی و توحید را در عمل اجرا نمای و از شرک خفی دوری بجویی.
توحید مربوط به یک مذهب نیست‌، توحید یک اصل است که اگر به آن تکیه نکنی‌، از درونت و از مهم‌ترین رابطه‌ی زندگی‌ات غافل میشوی. این غفلت منفذی است برای شیطان ذهنت‌، تا گمراهت کند.
مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
تقدیم با عشق- مریم شایسته❤️



یه سلام بلند به همگی
خوشحالم‌ و ذوق زده در این سفر ..محشره
سعی میکنم جا نمونم ،بدو بدو دارم دنبالتون میام
امشب✨??⭐ ماه کامل هستش و یه ستاره میبینم از پنجره اتاقم که داره برق میزنه،
حس کردم بیام و جملاتی که از سفر ۳۴ام خیلی برام تاثیر گذار بود ،براتون بگم.
جملاتی که جرقه می خورد در ذهنم، که آررره آره خودشه همینه.. و منم یادداشت میکردم و پر و بال میدادم بهش.. و احساسم می‌رفت اون بالا ها اونجا که پر از خنده های از ته قلبه اونجاها که در لحظه بودنه و..

⁦❤️⁩ما اتفاقاتی رو تجربه میکنیم که منشأ اونها باورهای خودمونه..
توحیدی ترین جمله اینه که ما خالق اتفاقات زندگیمون هستیم..
خلق اتفاق زندگی ..چه‌جوری ؟ با در لحظه بودن ،دیدن زیبایی ها ، سپاس گزاری از خدای یکتا.
اینطوری در هر لحظه فرکانس می‌فرستیم .. اما اینا باید تشدید بشه تا نتیجه بیاد ..وقتی تشدید بشه میشه باور .. و اینجاست که
⁦❤️⁩ تا تغییری در باور ها رخ نده نتایج بیرونی هم تغییری نمیکنه..
پس من خالق اتفاقات زندگیم هستم، باید نشونه ها رو دنبال کنم .. تا هربار هدایت بشم..
من خالق زندگیم هستم ،چون خداوند غیر از این نخواسته!
خدایم شکل می‌گیرد ،به شکل سلامتی، ثروت، رابطه ی عاشقانه ، اما من باید باورش کنم تنها روی او حساب کنم و تمام جهان رو نیرویی بدانم که از سمت او مرا یاری میکند .. عشق از اوست ..
⁦❤️⁩تنها منبع رزق در جهان خداست.
ما لایق در خواست از او هستیم، و باید از او بخواهیم ،مه خودش اینطور از ما خواسته است ، ادعونی استجب لکم، بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را .. او اجابت گر خواست های ماست .. با رسیدن ما به خواسته ها ، ما هر بار تجلی گره قدرت خالق مهربانمان هستیم.
(ضمن اینکه همین جا من ترمزی داشتم که ؛ من نباید خدا رو برای رسیدن به خواسته هام بخوام .. نمی‌دونم این کجای مغزم بود! اما حس بد و دور شدن از خواسته هام رو برام ایجاد میکرد..همه اش تو ذهنم میاد که؛ نه این درست نیستش که من برای رسیدن به خواسته هام روی باورای توحیدی کارکنم.. مثبت من می‌خوام ازدواج کنم و حالا برای رسیدن به این خواسته است که من می‌خوام با خدا هماهنگ بشم!

⁦❤️⁩ پس فاصله ی من با خواسته ام که تجربه ی عشق و
و سلامتی و ثروت هست به اندازه فاصله من با خداست.
خداوند خودش قوانینی رو گذاشته تا ما به راحتی به خواسته مون برسیم و موضوع اینه که ما به اندازه ای که یکتا پرست بشیم ،تمام تجربه های که در قلبمان تخیل میکنیم به وقوع میپیونده ..و به راحتی خواسته مون وارد زندگی مون میشه.
به میزانی که حواسمون به خدا باشه می تونیم راحت تر رهنمون رو‌کنترل کنیم، ذهنمون هم که کنترل بشه راحت تر صدای الهامات پروردگار رو می شنویم.
در آخ. هم اینو بیشتر لمس کردم که وقتی خدا رو منبع عشق میدونم ,نوع مواجه م با آدما عوض میشه.. و اینکه می‌دونم من باید عشق رو بسازم و روی آدما حساب نکنم برای عشقشون به خودم .. اگر عشقی هم باشد از جانب پروردگارم است.
خدارو سپاس.
ممنون از همگی

درودر فراوان به استاد عزیزم که بهترین منتور زندگیمه.
سلام به تمام عاشقان توحیدی.
بعد از خوندن توضیحات خانوم شایسته گرامی و عزیز و دیدن فایل زیبای استاد عزیزم خیلی چیزها اومدم توی فکرم که نوشتنش خیلی بهم کمک کرد و خواستم که باهاتون در اشتراک بزارم.
اول باید یادآوری کنیم که:
تمام ما انسان هستیم و سعی میکنیم که رفتار های درستی در خودمون ایجاد کنیم.
همه ی ما دوست داریم تا زندگی دلخواهی داشته باشیم و به خواسته هامون برسیم.
مهم ترین عاملی که از نظر من باعث میشه بتونیم توی مسیر بمونیم و کیفیت باور های خودمونو بیشتر کنیم، اینه که قبل از همه چیز بپذیریم که تمام ما در حال طی کردن مسیر تکاملی هستیم و این احتمال وجود داره که در این مسیری که دوست داریم توحیدی باشیم و به این وسیله زندگی خودمون رو سرشار از تمام خوبی ها کنیم، موجب شرک بشیم و ندانسته رفتار هایی داشته باشیم که بخاطر شرک خفیفی بوده که در وجود ما نهفته و باعث شده از نعمت ها دور بشیم.
شاید این موضوع مربوط به عزت نفس باشه اما خب از اونجا که همه چیز یک چیزه، حس میکنم که یادآوری این موضوع به خودم و کسانی که نظر منو میخونن میتونه خیلی کمک کنه تا دست از سرزنش خودمون برداریم و نزاریم احساس کمبود لیاقت مانع بهتر شدن ما بشه و این ارتباط مقدس بین ما و خداوند رو آلوده کنه.
به همون اندازه ای که ما باور های توحیدی داشته باشیم، به همون اندازه ای که در این مسیر قدم بر میداریم و سعی بر توحیدی شدن و بیشتر کردن هماهنگی بین ذهنمون و روح داریم، میتونیم نعمت های بیشتری رو با آگاهانه قدم برداشتن در این مسیر، به زندگی خودمون دعوت کنیم. واقعا موضوع توحید ارتباط خیلی مستقیمی داره با عزت نفس که به معنی عزیز دانستن خودمونه. وقتی که ما تمرکز و توجه رو به کمبود های درونیمون بدیم، خودمون رو بخاطر احساس گناهی که از ندانسته انجام دادن خیلی کار ها سرزنش کنیم، واقعا خیلی سخت میشه بین خودمون و خدای خودمون ارتباط برقرار کنیم چون احساس میکنیم که ما لایق این ارتباط نیستیم و وقتی احساس لیاقت نباشه، خب قطعا خیلی برای بهبود زندگیمون دست به کار میشیم و در واقع انگیزمون رو از دست میدیم.
واقعا نمیدونم چقدر طبق تجربه ی خودم میتونم از اهمیت توحید و احساس لیاقت برای داشتن ارتباطی نزدیک تر از هر چیزی به خداوند بگم و چقدر میتونم تاکید کنم که اصلا نیازی به سرزنش کردن خودمون نیست. این کاملا درست و پذیرفتیه که ما باید قبول کنیم که تمام اتفاقات زندگی ما به واسطه ی فرکانس هایی که منشائ اون از باور هامون میاد، شکل میگیره اما این پذیرفتنی نیست که ما باید خودمون رو برای اشتباهات و باور هایی که ندانسته در ما شکل گرفته و سرزنش کنیم و با این کار ناخودآگاه احساس رضایت و لیاقت رو از خودمون بگیریم.
دوم اینکه:
در فایل فقط روی خدا حساب کن استاد، قسمتی از آیه قرآن رو ایشون میگن که گفته شده:
«اگر ما کسیو توی ذهنمون بهش قدرت بدیم به واسطه ی ثروت یا نفوذش، با سرعت هر چه تمام تر خودمون رو از خوشبختی و ثروت دور میکنیم و هم در این دنیا و هم در اون دنیا از عذاب سختی برخوردار هستیم، این یک قانونه، این یک وعده ی الهیه».
وقتی که این یادم اومدم و به تجربه های زندگیم نیگاه کردم و همینطور حرف های استاد رو میشنوم، متوجه میشم که وقتی که ما توحید داریم و فقط روی خدا حساب میکنیم، همه چیز خودش برای ما جور میشه، همه چیز خودش درست میشه، همه چیز خوب پیش میره، همه چیز عالی میشه و این دقیقا یک قانونه. یعنی وقتی که ما دیدگاه توحیدی داریم و فقط خداوند رو منبع و منشا نعمت ها میدنیم، این دیدگاه و باور خیلی فرکانس های قدرتمندی ارسال میکنه که نتیجش خیلی خیلی بزرگتر و بهتر از چیزیه که ما فرکشو میکنیم.
یعنی دقیقا انگار قانونه که وقتی ما روی خداوند حساب میکنیم، واقعا پیروزی ها برای ما اتفاق میفته. نعمت ها وارد زندگی ما میشه، دل ها آرام میشه، قلب ها برای ما نرم میشه…
یک جور سیستمیه که زمان میبره بتونیم واقعا درکش کنیم اما واقعا قانون ها پشتش نهفته که هر زمانی که ما روی خداوند حساب کنیم، بهترین ها برای ما اتفاق میفته و همه چیز برای ما شکل میگیره و هر زمان به غیر خداوند حساب کنیم، از همون ضربه میخوریم.
بار ها و بار ها باید فایل های استاد رو بشنویم و مثل وحی منزل بپذیریم چون تمام این حرف ها و سفارش ها، راهنمایی های خود خداوندِ که از دستانش برای هدایت ما و بهبود زندگی ما فرستاده شده.
در پناه تنها رب، در آرامش و شادی صاحب بهترین ها باشید.

هیچ چیز مهم‌تر از احساس خوب داشتن نیست.
وقتی همه موفقیت هایی که به دنبالش هستیم را به خاطر داشتن احساس خوب می‌خواهیم‌، چرا مهم ترین اولویت زندگی مان را «تلاش برای ماندن در احساس خوب» ندانیم؟
وقتی می‌دانیم جهان بر این اصل بنا شده که‌، تمام اتفاقات زندگی ما نتیجه فرکانس‌های‌مان باشد و تنها نشانه ارسال فرکانس خواسته‌هامان‌، تجربه احساس خوب است‌، چرا اولویت همیشگی مان‌، در هر شرایطی‌، « احساس خوب داشتن » نباشد؟
«احساس خوب داشتن» فقط یک راهکار برای خلق اتفاقات خوب نیست‌، بلکه خودش به تنهایی یک پاداش عظیم است.
ذات ما و اصل ما از احساس خوب است. برای همین‌، تنها راه ارتباط با اصل‌مان‌‌، رسیدن به احساس خوب است. به همین دلیل‌، وقتی به احساس خوب می‌رسیم‌، همه چیزهای خوب راهشان را به سوی ما پیدا می‌کنند.
رمز و راز جادویی‌ای که در میان قوانین زندگی به دنبالش می‌گردی‌، «احساس خوب داشتن» است.
درک نقش «احساس خوب داشتن» در خلق اتفاقات خوب است که‌، وادارت می‌‌کند فارغ از اینکه شرایط چقدر سخت شده‌، به خودت بگویی:
هیچ چیز از احساس خوب داشتن مهم‌تر نیست و بتوانی از عهده کنترل ذهنت برآیی.
درک نقش «احساس خوب داشتن» در تجربه خواسته‌هاست که وادارات می‌کند‌، به جای مشاجره برای اثبات بر حق بودنت‌، آگاهانه مشاجره را قطع و تلاش کنی تا به احساس خوب برسی.
درک قدرت فرکانس «احساس خوب داشتن» است که وادارت می‌کند‌،‌ در هر حالی و در هر شرایطی به خودت بگویی:
فارغ از اینکه بیرون از من چه اتفاقی رخ داده و در چه دردسری گرفتار شده‌ام‌، اگر بتوانم به احساس خوب برسم و در این احساس بمانم‌، لاجرم به مسیر ساده‌ترین راه حل‌ها و بزرگترین برکت‌ها‌، هدایت می‌شوم.
در هر صورت قانون این است:
وقتی به هر دلیلی و با هر منطق و استدلالی نمی‌توانی از عهده کنترل ذهنت برآیی‌ و در احساس ناخوب می‌مانی‌‌، لاجرم فرکانس ناخواسته‌هایت را ارسال می‌کنی و جهان به این فرکانس‌ها جواب می‌دهد.
وقتی با وجود هر شرایط و اتفاقی‌، تصمیم بگیری توجه‌ات را از روی آن ناخواسته برداری و به احساس خوب برسی‌، لاجرم فرکانس خواسته‌هایت را را ارسال می‌کنی و جهان به آن فرکانس پاسخ می‌دهد و تو را وارد مدار شرایط دلخواه می‌کند.
جدی گرفتن احساس خوب و ترجیح دادن آن بر هر چیز دیگری‌، شهامت می‌خواهد.
سپردن سکّان زندگی‌ات به دست احساس خوب‌، شهامت و ایمانی قوی می‌خواهد تا‌، درک کنی تنها زمانی به خداوند به عنوان منبع همه راه‌حل‌ّ‌ها‌، نعمت‌ها‌، فرصت‌ها‌، عشق‌ها‌ و سلامتی‌ها‌ وصل می‌شوی و از برکات این منبع بهره‌مند می‌شوی که‌، به احساس خوب برسی.
خیلی شهامت می‌خواهد تا اجازه دهی «احساس خوب» برنامه‌ی خودش را پیش ببرد.
خیلی شهامت می‌خواهد تا اجازه دهی «احساس خوب» پزشکت باشد و سلامتی را به جسم و جانت برگرداند.
خیلی شهامت می‌خواهد تا اجازه دهی «احساس خوب» همسر عاشق پیشه‌ات بشود و تو را غرق تجربه‌ای عاشقانه نماید.
خیلی شهامت می‌خواهد تا اجازه دهی «احساس خوب» پدر پولدارت بشود و جوابگوی طلبکارهای عصبانی بشود.
شهامت می‌خواهد تا به جای استدلال‌های منطقی ذهنت‌، برنامه را به شیوه «احساس خوب» پیش ببری و به شیوه او به مسائل نگاه کنی و به شیوه‌ی او خیلی کارها را انجام ندهی و به شیوه او خیلی از کارها را انجام بدهی.
مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
تقدیم با عشق- مریم شایسته❤️



سلام استاد عزیز …
استاد عزیزم میخام از اتفاق ک دیروز برام افتاد بگم …صب ک بیدار شدم نشستم ب دعا و مراقبه و گفتن کلمات تاکیدی…و این سوال ک در روانشناسی ثروت ۱ گفتید افرادی در محل زندگی خود پیدا کنید ک بدون تحصیل و ثروت اولیه ب موفقیت رسیده اند..من در این مدت پیدا نکرده بودم !!همش از خودم میپرسیدم چرا من نمیتونم پیدا کنم!!؟؟
و بعدازظهر جمعه جهان منو ب جایی هدایت کرد ک فردی را پیدا کردم از صفر شروع کرده بود.منو همسرم به فروشگاهی رفتیم (هایپر آرین) چ فروشگاه بزرگی ..پر از فراوانی ،پراز جمعیت …اینقدر شلوغ بود ک فک میکردی شب عید…چ امکاناتی ،چ پرسنل خوش برخوردی..? دقیقا شبیه فروشگاهی بود ک شما رفته بودید چ رستوران خوبی داشته یعنی جا برای نشستن نبود ایده غذا دادنشون خیلی جالب بود…واقعا بهمون خوش گذشت بود ‌منو همسرم صاحب این فروشگاهو تحسین میکردیم و براش آرزوی ثروت و سلامتی بیشتر
کردیم? ..تو راه برگشت منو همسرم تو فکر این بودیم که بیوگرافی این شخص پیدا کنیم….اونم از نت)?
جالب اینجاست ک رسیدیم خونه صاحب فروشگاه با همسرم تماس گرفتن…(همسرم ۱۲ سال در تعمیرات و فروش لوازم پمپ بتن هستن) ایشون تماس گرفته بودن برای فروش دستگاه پمپ بتن اطلاعات لازم بگیرن ک چ قیمتی بفروشن و….. و سپس یکی از اقوامشون زنگ میزنن اطلاعات دقیقتری در مورد دستگاه ب همسرم بگن ک قیمت نهایی مشخص شه…وسط حرفاشون همسرم متوجه میشه که تماس اول صاحب هایپر آرین بوده…. ..همسرم خیلی خوشحال شد و از اقوامشون پرسید ایشون این ایده رو از کجا گرفتن و سرمایه اولیه داشتن…گفتند: ایشون اول پشت وانت هندوانه میفروختن و سپس ی خورده فروشی کوچک و الانم تبدیل به یک فروشگاه بزرگ و معروف در مازندران هستن..
من ب طور خلاصه توضیح دادم…ولی خوشحالم استاد عزیز دقیقا میگید فرکانسی ک بفرستید جهان همونو بهتون نشون میده….
و اینکه همیشه سپاسگزار و احساس خوب داشته باشیم واقعا همه جیز بر وقف مرادمان پیش میرود
با آرزوی سلامتی برای شما استاد عزیز و عزیز دلتون و همفرکانسی های دوس داشتنی..

سلام به استاد گرانقدرم
سلام به خانم شایسته گرامی
سلام به دوستان پر تلاشم

((…..و ما زمینی شدیم!!!))
سی و پنجمین روز سفر

ورود به دنیای دو قطبی یک آزمون بوده است برای انسانی که از پیش از ورود به دنیا می دانسته است برای چه خواسته هایی به این دنیا ورود می کند!
پس چگونه است که فراموش می کند و زمینی می شود ؟ ناآرام می شود؟ فراموشکار می شود؟ آن روح نازنین خدایی در زیر نگرانی ها، دلهره ها و گفتگو های ذهن گم می شود؟
و پس از این گمشدن روح نازنین ما هم گم می شویم ؟ هیچ چیز دلت را قرص نمی کند! هیچ چیز قلبت را از بنیان شاد نمی کند! بازیچه های زمینی( اموال ، اطرافیان و….) شادت نمی کند ! گم کرده ای داری ! میان آدم ها و وسایل زیبا دنبالش می گردی ، خیال می کنی عاشق می شوی و به دستش می آوری آن گم کرده را!!! اما نه این زن، نه این مرد ،نه این خانه ،نه این ماشین، نه این سفر ،نه این جواهرات اقناعت نمی کند . یک چیزی این وسط گمشده! یک چیزی کم است! و اگر خدای بی شریک لطفی کند هدایت می شوی !!!!! پیدایش می کنی ! آرام می گیری ! انبساط خاطر پیدا می کنی! عاشق همه ی آدم ها می شوی ! به شمعدانی های توی حیاط عشق می ورزی! با آوای گنجشک پشت پنجره اتاقت در قلبت کسی با تو حرف می زند ! می گویی نکند دیوانه شده ام ! اما همه چیز رنگی می شود ! همه دوست داشتنی هستند ! در کوچه ها و خیابان ها همه به تو لبخند می زنند انگار که سال هاست می شناسی شان! انگار تکه ای از تو هستند ! و باز این قطعه ی زیبا را زیر لب مرور می کنی که :
” در زدم و گفت : کیست
گفتمش : ای دوست دوست
گفت : اگر دوستی از چه در این پوستی؟
دوست که در پوست نیست …..”
آری از پوست دوئیت و دوتا بودن که خارج می شوی و با یگانه ی زمین و آسمان یکی می شوی ، آن آرامش زیبا ، آن آرامش بیکران ، آن آرامش ملکوتی در درونت جاری می شود .
اینک باور تبدیل به احساس خوب می شود و ماندن در این یگانگی و احساس خوب همانا رسیدن به هر خواسته ای است که در دلت شکل گرفته است.
استاد گرامی ام ، خانم شایسته عزیز!
با این سفر شوق زندگی و آرامش در لحظه را میهمان جان مان کرده اید .
سپاسگزارم

به نام او
سلام و عرض ادب به استاد عزیز و همه همراهان خانواده صمیمی عباسمنش در ۳۵ امین روز از سفر پر خیر و برکتمون.ممنون از خانم شایسته عزیز بابت مقاله دیروز در بخش عقل کل که پر از آگاهی ناب بود و با خواندن این مقاله عملکرد ذهنم این اسب چموش را به وضوح درک کردم و الان بهتر میتونم بفهمم که وقتی میخوام کاری انجام بدم کدوم صدا از ذهنم میاد تا منو فلج کنه و کدوم صداست که همواره امید و اشتیاق بهم میده و میگه ادامه بده این رشته رو قطع نکن در یک قدمی گنجی فقط تکرار و استمرار رو ادامه بده. در احساس خوب ماندن خودش یک پاداش عظیمه، با مرور گذشته میشه فهمید که چقدر در هر لحظه واکنش گرا بودیم،اگر اتفاق خوبی برایمان رخ میداد برای لحظاتی لبخند زنان بودیم ولی چند دقیقه بعد با یک اتفاق به ظاهر بد صحنه جنگ در ذهنمان به راه می افتاد. واقعا الان میفهمم که چه نتیجه ی عظیمی کسب کردم که با تغییر نگاهم خیلی سریع حال خوب را انتخاب میکنم و شده بزرگترین الویتم چون این یک قانونه: احساس خوب=اتفاقات خوب و این اصل ماست خود حقیقی ما واقعا شهامت میخواهد که زندگیتو بر این اصل استوار کنی و میبینی که نتیجه بدیهی آن ثروت و نعمت و روابط خوب است.آره باید ادامه بدیم باید هر روز روی خودمون کار کنیم اگه یک روز حالمون بد شد نزاریم این حال بد ادامه دار بشه حال خوب رو انتخاب کنیم حرف های دیگران هم اصلا مهم نیست که مثلا بگن آدم الکی خوشی آدم بیخیالی.خودت مهمی برای خودت زندگی کن و احساس خوبتو با هیچ چیز عوض نکن.
خانم شایسته عزیز باز هم ممنونم بابت این سفر عالی من که وقتی دارم نظر مینویسم خودمو روبه روم میبینم و دارم به خودم این حرفا رو میزنم و هر روز نکاتی رو به خودم گوش زد میکنم که ثابت قدم تر در این راه قدم بردارم
هر روز هم ذهنم میگه امروز که نمیدونی چی بنویسی ولش کن بزار فردا شاید چیزی یادت اومد ولی دستشو خوب میخونم و امروز به خودم گفتم مثل همون چند روز گذشته که قلبم بهم گفت شروع کن بهت گفته میشه امروزم میگه و وقتی عملکرد ذهنتو بشناسی دیگه باهاش کاری نداری میزاری اون حرفشو بزنه و تو هم کار خودتو میکنی و خودتو موجودی میدونی که همواره به سمت راه حل ها هدایت میشه و اساس این جهان بر( ان مع العسر یسری) استواره. بینهایت سپاسگزار خدای خودم هستم که در عضوی از این خانواده بینظیر هستم
شاد و سربلند و باشکوه باشید
در پناه خدای فراوانی ها
تقدیم با عشق ایمان گلستانی.

سلام به همگی و استاد عزیز و آگاهم

تکرار و گوش کردن دوباره این فایل اشکهای منو درآورد
چقدر وقتی به منبع و روح نزدیکتر میشویم راحت تر گریه میکنیم و ذهنمان از هر چیزی خالی تر میشود
چقدر دنیای روح دنیای زیبایی است و چقدر دنیای ذهن درش درگیری است و وقت کم آوردن!!
و چقدر سخت است که بتوانی در هر شرایطی حالتو خوب نگه داری و ذهنتو به روحت نزدیکتر کنی هر چند که تمام قانون و آموزه های استاد در همین تمرینه
قبلا یادداشتش کردم ، هر زمانی که وقتم را برای این موضوع خرج کرده ام ، بهترین و سودآورترین و پر از اتفاقات خوب زندگیم بوده که مکتوب شده دارمشون .
چقدر این فایل با آهنگ دلنشینش آدمو به آسمان میبره و چقدر دنیای روح بزرگه و پاک
چقدر در دنیایِ آگاهیِ روح ، عشق است و آرامش و خدا
چقدر ما در انتخاب بین دو مسیرِ روح و ذهن ، حقو به ذهن میدیم و افسار زندگیو دستش؟!
چقدر زود فراموش میکنیم هدایای روح وقتی که باهاش رفیق میشیم ؟!
چقدر تکرار و تکرار و تکرار این آگاهی ها زندگی عمیقتر و پر معناتری را به ما میبخشه
چقدر نتیجه های احساس خوب از داشتن هر رویایی بدونِ احساس خوب ، عالی تره
احساس خوب یعنی یکی شدن ذهن با روح ، یعنی منطبق شد ذهن بر روح ، یعنی خدایی شدن ، یعنی توحیدی شدن ، یعنی احساس زندگی کردن ، یعنی وابسته نبودن ،

همین الان بگم که من یه پاداش خوب از این احساس خوبم گرفتم و اینکه در حین نوشتن ، مادرم برام یک آش رشته خوشمزه آورده که بینظیره ، جای همگی خالی …

احساس خوب یعنی به نتیجه وابسته نبودن ، یعنی از همین چیزی که دارم و از همین مکان و در همین زمان خدا را سپاسگذاری کردن
اقرار میکنم که من خیلی بیشتر باید روی این موضوع کار کنم برای منی که نتایج این فرکانس احساس خوب را دیده ام ، پس میتونم زمان بیشتری را به این موضوع اختصاص بدم و چقدر میشه خداگونه تر زندگی کرد
خدا راشکر میکنم بخاطر این فایل و بخاطر وجود استاد نازنینم و ردپاهای به جا مانده از این بزرگوار

برای خودم و استاد و همه دوستان نازنینم آرزوی بهترین احساسات را دارم

همه ما توانایی تحقق هر خواسته‌ای را داریم که‌، در دلمان زنده می‌شود و شور و اشتیاق سوزانی در وجودمان ایجاد می‌کند. اما معظل اصلی از جایی شروع می‌شود که این توانایی را از یاد می‌بریم و از معادله خلق یک خواسته‌، حذف می‌کنیم.
معظل از جایی شروع می‌شود که قانون تکامل را فراموش می‌کنیم و می‌خواهیم یک شبه‌، یک هدف بزرگ و به نظر مهم را به ثمر برسانیم و کار خاصی انجام دهیم و نتیجه بزرگی بگیریم.
آنوقت همان رویا که قرار بود قدم به قدم با تحقق‌اش ظرف وجودمان را رشد دهد‌، تبدیل به آرزویی دور و دراز می‌شود
و آن ایده‌ها و راهکارهایی که الهاماتی از طرف خدا بود برای تحقق آن رویا‌، به تصمیمات به تعویق افتاده‌، بدل می‌شود.
یعنی آنقدر حساب و کتاب می‌کنیم و آنقدر اجرای‌شان را به تأخیر می‌اندازیم‌ و آنقدر به شیطان ذهن فرصت دخالت و بررسی می‌دهیم که‌، منطق آن ایده‌ها را زیر سؤال ببرد و آنها را خیال‌هایی واهی‌، راه‌حل‌هایی خنده‌دار و غیرقابل اجرا و بی‌ارزش تلقی نماید.
امروز در حال انتشار مقاله‌ای در پاسخ به همین معظل در عقل کل بودم. لینک این مقاله را در پایین این متن قرار داده‌ام. می‌توانید این مقاله را مطالعه و بازخوردهای آن را در بخش پاسخ به این آن درج نمایید.
همزمانی جالبی که پیش آمد‌، فایل ۳۶ امین روز سفرمان است که کاملاً مرتبط به موضوع این مقاله است. برای همین به نظرم یک نشانه آمد تا برگ امروز سفرنامه را در این باره بنویسم و این مقاله را نیز همراه با این فایل با شما همسفرانم شریک شوم.
در مسیر خواسته‌ها باید دو موضوع اساسی را به خاطر آوریم:
1. استفاده از نیروی الهامات
2. قانون تکامل
استفاده از برکات این دو موضوع‌ و تغذیه ذهن به وسیله ورودی‌های مناسب‌، ترکیبی جادویی می‌سازد.
زیرا وقتی شروع به جدی گرفتن الهامات‌ات می‌کنی‌، راه‌ ارتباط با اصل و اساس خود را باز نگه می‌داری و همواره در طی مسیر به منبع راه‌حلها وصل هستی. به همین دلیل حتی اگر به خاطر یک باور محدودکننده به مشکلی برخورد کنی‌، از هم نمی‌پاشی و ناامید نمی‌شوی.
قانون تکامل هم مرتباً به یادت می‌اندازد که‌، «هدایت»‌، کلیدوا‌ژ‌‌ه‌ی ماندن در مسیر درست است و تو را از عجله برای رسیدن به مقصد باز می‌دارد. زیرا «عجله»‌، همان روزنه‌ای است که شیطان ذهن به راحتی تو را از تجربه «احساس خوب و لذت بردن از مسیر هدف» محروم می‌کند.
قانون تکامل به یادت می‌آورد که‌، برای تحقق هدفت‌، نیازی به دانستن تمام مسیر نداری. فقط باید این الهام را که برای برداشتن این قدم دریافت کردی‌، اجرا کنی و سپس به همین شکل هدایت می‌شوی و الهاماتی در قدم‌های بعدی دریافت می‌کنی.
مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
تقدیم با عشق- مریم شایسته❤️




مرضیه
به نام هدایتگر وهاب
سلام به استاد عزیزم
سلام به خانم شایسته عزیزم
سلام به همه همسفران عزیزم
سلام به خانم فرهادی و همه عزیزان در این خانواده صمیمی
سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد مسیر کسانی که به آنها نعمت داده است.
سی و ششمین برگ سفرنامه من:
«داستان شگفت انگیز یک آرزو»

این مسیری که خانم شایسته عزیزم انتخاب می کنند با اطمینان، وحی و هدایت خداست به این وجود بی نهایت آرام و عاشق. مرسی که اینقدر خوبی خانمی.
این سفر و این فایل ها و توضیحات زیبا در مورد هر فایل انگیزه بخش ترین ورودی ذهن برای ادامه دادن این مسیر است.
وقتی یک ایده ای به ذهنمون میاد لبریز از احساس خوب می شیم، و حرکت می کنیم، انرژی زیادی داریم، بعد توی مسیر با برخورد با موانع و کمرنگ شدن تصویر ذهنی مون از موفقیت ایده مون کم کم دلسرد می شویم . و اگر بتونیم به این دلسردی ها غلبه کنیم و هر روز خودمان را با تصویر سازی و کنترل ورودی و احساس خوب شارژ کنیم وقتی به نتیجه برسیم دوباره احساس خوب و انرژی مون می‌ره روی هزار. پس در ابتدا و انتهای مسیر انرژی و احساس خوب ایجاد میشه، مهم ایجاد انرژی و داشتن احساس خوب در میانه مسیره.
پس اصلی ترین کار تداوم داشتنه، و برای این کار باید اول هدفمون رو با دلایل زیاد کاملا مشخص و واضح برای خودمان تعیین کنیم. بعد اونو به قدم های کوچیک تقسیم کنیم. این جوری با طی کردن هر مرحله رسیدن به خواسته مون رو بهتر تجسم می کنیم و انرژی مون در سطح بالایی می مونه. همین طور که ادامه بدهیم می بینیم که به راحت ترین شکل داریم خواسته مون رو زندگی می کنیم.
ما می تونیم و هر آنچه برای رسیدن به آن نیاز داریم برامون مهیاست. پس باید خودمون رو با باور های مثبت بمباران کنیم، که با تعهد انجام دادن این سفر کاملاً به بهترین شکل امکان پذیره.

در پناه خدا، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

سلام به همه همسفران عزیزم
آنچه که از مقاله امروز خانم شایسته عزیز در جهت رسیدن به خواسته بسیار مهمی که ۵سال است میخواهم و نمی شود، آموختم :
اول از همه در حال خوب ماندن با توجه به نرسیدن به خواسته که به نظر من خیلی مهم است که بدون توجه به اتفاقات بیرون، حال خوب خودمان را حفظ کنیم که در این صورت ایده ها و راهکارها و الهامات در جهت رسیدن به خواسته می آیند و اما در این مرحله باید بلافاصله به الهامات توجه کرد و به آنها عمل کرد.که من در این مرحله دچار نقطه ضعف بودم .خیلی از مواقع از ابتدا به الهامات توجه میکردم اما عمل به آنها را به تأخیر میانداختم و خیلی جالب است که دقیقا عین گفته خانم شایسته عزیز که فرمودند اگر بلافاصله به الهامات عمل نکنیم‌، شیطان ذهن دست به کار میشود و آنقدر دلیل و منطق قوی می آورد که از انجام به الهامات منصرف می شویم. که درمورد من همین اتفاقات افتاده، چون بلافاصله به الهامات عمل نمی کردم.بعد از آن دلیل های خیلی درست و منطقی به ذهنم خطور میکرد که از انجام آنها منصرف می شدم.نکته مهم دیگر که یاد گرفتم این بود که انجام این الهامات اگر چه به نظر ما دلیل منطقی نداشته اما در رشد و تکامل ما بسیار مؤثر است و اینکه در ایجاد باورهای قدرتمند کننده در جهت رسیدن به خواسته هایمان نقش مهمی دارند و با آگاهی این مطالب بسیار مهم من از ظهر دارم به الهاماتی که به من در جهت رسیدن به خواسته ام میشود را انجام میدهم. خیلی حس آرامش عجیبی دارم و دیگر نگران اتفاقات آینده نیستم و برای انجام هر کدام از آنها دنبال دلیل و مدرک هم نمیگردم فقط عمل میکنم.
الان هم در جایی دارم این مطالب را تایپ میکنم که امروز به من الهام شد که بروم.
خدایا شکرت به خاطر آگاهی های بسیار ارزشمند امروز.سپاس فراوان خانم شایسته عزیز که تجربیاتتون را هم در اختیار ما میگذارید .

سلام به استاد گرانقدرم
سلام به خانم شایسته گرامی
سلام به دوستان پر تلاشم

((خداوند، قبل از شکل دادن آن آرزو در دل‌مان‌، امکان و توانایی به تحقق رساندنش را به ما می‌بخشد)).””توضیحات استاد””.
روز سی و ششم سفر
همیشه و هر روز از زمان آشنایی با آموزه ها،
– اول سپاسگزاری برای داشته هایم بر هر کاری مقدم است.
دوم- باورهای همسو با اهدافم( خواسته ها) را تکرار و تکرار می کنم
سوم – به خواسته هایم فکر می کنم (تمرکز و تجسم ).
چهارم – جمله ی ((خداوند، قبل از شکل دادن آن آرزو در دل‌مان‌، امکان و توانایی به تحقق رساندنش را به ما می‌بخشد))را با خودم تکرار می کنم
پنجم- به خودم یادآوری می کنم که طی شدن تکامل ام ، قوّت گرفتن فرکانس هایم که تازه رشد کرده ، حرف اول را می زند.هنوز ریشه ها آنقدر جان نگرفته که ساقه و برگ و دانه و گل هایش قابل دیدن باشد. استاد در همین فایل می گوید :
“” بعد از چند سال عاقبت خواسته هایم شکل گرفتند””
پس با آرامش و دلی قُرص و محکم از مسیر لذت می برم و منتظر دیدن جوانه می مانم.
نشانه های هر چند کوچک خود را نشان می دهند تا دلم گرم شود و زیر لب می گویم :
” قوانین بدون تغییر عمل می کنند ” نتیجه ی فرکانس های خوب = اتفاقات همسو با خواسته ، (حتی اگر تضادی رخ دهد برای قوی شدن من در قدم های بعدی ام می باشد).همان طور که صاحب کمپانی لگو بدون به عقب نگاه کردن ، حرکت رو به جلویش را ادامه داد ، ما هم با مرور این الگو ها به مقصد می رسیم . اگر خواسته ای و هدفی در دل ما جوانه می زند ، قبل از آن لیاقت و توانایی به ظهور رساندنش را به ما داده است.

آنچه در طی این سفر شگفت‌انگیز، از استاد عباس‌منش می‌آموزیم‌، آگاهی‌ای خالص و ناب است از قوانین زندگی.
اما هیچکدام‌مان باورهای ۱۰۰٪ خالصی نداریم تا ۱۰۰٪ این آگاهی خالص را در رفتارها‌، نحوه نگاه‌مان به وقایع و واکنش‌‌مان به اتفاقات‌، جاری سازیم.
سهم ما از این ثروت‌، سلامتی‌، عشق و خوشی‌ای که نهایتی برایش متصور نیست‌، به میزان باورمان از این آگاهی‌ خالص و ناب است. وگرنه اگر باورمان از این اصل که:
«ما خالق زندگی‌مان با فرکانس‌ها و باورهای‌مان هستیم‌»‌، ۱۰۰٪ بشود‌،
اگر ۱۰۰٪ بپذیریم جهان هر لحظه به فرکانس‌های ما واکنش نشان می‌دهد و آنها را به زندگی‌مان بازتاب می‌دهد‌،
اگر ۱۰۰٪ رابطه همیشگی‌مان با نیرویی را بپذیریم که تمام گنج‌های جهان در اختیارش است‌،
اگر ۱۰۰٪ بپذیریم همه چیز ساده می‌شود وقتی تسلیم این نیرو می‌شویم‌، به او توکل ‌کنیم‌ و روی هدایت‌اش حساب ‌کنیم‌،
اگر بپذیریم چنین چیزی به نام «اتفاقات بد» وجود ندارد‌، بلکه آنچه که بیماری‌، فقر‌‌، نفرت‌، کمبود‌ و… نامیده‌ایم‌، فقط نشانه‌‌ی عدم اتصال با این نیروست و به محض برقراری این اتصال‌، همه چیز درست می‌شود‌،
آنوتق برکت از در و دیوار برای‌مان می‌بارد.
آنوقت دیگر نگران از دست دادن آنچه تا کنون به‌دست آورده‌ایم‌، نخواهیم بود.
نگران نخواهیم شد که مبادا عشق‌مان ما را ترک کند‌، دارایی‌مان در طوفان یا زلزله از بین برود‌، سلامتی‌مان به مشکل بخورد و…
دیگر دلمان به دارایی‌ها‌، روابط عاشقانه و … خوش نیست و میزان اعتبار و ارزش‌مان را با آنها نخواهیم سنجید.
آنوقت دلمان به ایمانی خوش می‌شود که‌، این داریی‌ها‌، این عشقی که در رابطه‌مان جاری است‌، این سلامتی که در بدن‌مان جاری است‌، این آرامش‌، این خوشبختی که ما را فرا گرفته‌، تنها یک بازتاب کوچکی از آن است.
پس تا این جنس از ایمان در ما جاری است‌، لاجرم جاری شدن آن نعمت‌ها ادامه دارد تا آنجا که ایده‌ای برای خرج کردنش نداریم.
هرچه سعی بیشتری در درک این نوع نگاه داشته باشیم‌، خیلی راحت‌تر زندگی‌ می‌کنیم و خیلی بیشتر از لحظه‌هامان لذت می‌بریم و کمتر نگران نتیجه نهایی هستیم.
حقیقت این است که‌، جریانی از ثروت‌، سلامتی‌، عشق‌ و آسایش در هر لحظه در جهان جاری است. اما هرکدام از ما به اندازه باور‌مان به این جریان سلام می‌کنیم‌، روی این موج خوشبختی می‌نشینیم و اجازه‌ی بودن با آن و تجربه نعمت‌های بیشتر را می‌دهیم.
تمام لحظاتی که می‌توانیم به جای اعتراض به ناخواسته‌، از آن روی بر‌گردانیم‌‌،
تمام لحظاتی که به جای جنگیدن برای بدست آوردن‌، توکل و تسلیم را برمی‌گزینیم‌،
تمام لحظاتی که می‌توانیم مثل موسی‌ مقاومت را رها ‌کنیم‌، دست از منیت‌مان بر‌‌داریم و به هر خیری از جانب این نیرو فقیر شویم‌،
تمام لحظاتی که می‌توانیم مثل سلیمان‌، بیشترین حدِّ درخواست را درباره وهابیّت این نیرو‌، خرج کنیم‌،
تمام لحظاتی که می‌توانیم مثل زکریا‌، بیشترین حدّ از امکان پذیری را در قدرت این نیرو ببینیم‌،
همان لحظاتی است که به این جریان سلام می‌کنیم و روی این موج سوار می‌شویم و بدون توجه به بدنامی گذشته‌، عزت و بزرگی درخواست می‌کنیم‌، بدون توجه به منطق ذهن‌، هم قدرت و هم ثروت را درخواست می‌کنیم‌ و بدون توجه به سن و سالمان‌، فرزندی شایسته درخواست می‌کنیم‌.
همان لحظاتی که‌، فارغ از اینکه آن بیرون‌، اوضاع و شرایط چقدر درهم و برهم و سخت شده‌، از عهده رسیدن به احساس خوب و ماندن در این احساس برمی‌آییم.
حرف زدن و نوشتن درباره قانون عظیم احساس خوب = اتفاقات خوب‌، کار ساده‌ای است. اما نگاه مثبت داشتن به هر اتفاقی‌، ایمان می‌خواهد.
نگران نبودن درباره آینده‌‌، ایمان می‌خواهد.
وابسته نشدن به داشته‌ها‌ و نگران نبودن برای از دست دادن‌شان‌، ایمان می‌خواهد.
آسان گرفتن به خودمان‌، ایمان می‌خواهد. ماندن روی این موج ایمان می‌خواهد.
ایمانی که بتوانی در هر شرایطی به یاد آوری:
«فارغ از هر منطق و استدلال محکم انسانی‌ درباره تجزیه و تحلیل اوضاع‌ و دلیل اتفاقات، اگر در احساس خوب بمانم‌، لاجرم اتفاقات خوب باید راهشان را به سوی من پیدا کنند. زیرا این قانون و برنامه خداوندی است که برگی بی اذن او از درخت نمی‌افتد»
مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
تقدیم با عشق- مریم شایسته❤️


بنام پروردگار یکتا
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گلم در این خانواده صمیمی
وقتی اول فایل گفتید که نگران طوفان نیستید که چه اتفاقی می‌افتد برای زندگیتون و از پس هر حادثه ای از خداوند خیری هست،اشک هام جاری شد و تازه معنی توکل را فهمیدم، آره این معنی همون ایمان هست، معنی همون توکل، معنی همون آرامش
وقتی میگید بلاهای طبیعی را یک فرصت خداشناسی می بینید، میگم تو کجای زندگی هستی، دید عباس منش را به هر چیز ببین درس بگیر، ایمان داشته باش
بخدا هر روز با شما بودن یک درسه، ببین استاد اگر حرف هاتون شعار بود، هرگز بر قلب من نفوذ نمی کرد و این همون ایمانی که من تو کلام هیچ کس تا حالا تو زندگیم ندیدم،چی بگم استاد فقط دوست دارم ساعت ها بشینم و اشک عاشقانه بریزم برای این همه عظمت و بزرگی ایمان، توکل، همین یک درس هم از شما یاد بگیرم تا دنیا دنیاست برام کافیه، ایمانی که عاقبت بخیرم میکنه هم، توی این دنیا و هم تو اون دنیا
من واقعا بنده ای ضعیف، مسکین و ناتوان هستم در برابر الله، من به هر خیری از خداوند نیاز دارم، من کیم که منیت داشته باشم در برابر خداوند، خداوندی که خودش منا خلق کرد، من هیچ ادعایی ندارم
آره فقط احساس خوب میتونه اتفاقات خوب وارد زندگیم کنه
استاد نمی دونم چی بگم، فقط اشک ریختم و این مطلب را نوشتم

سلام به همه خصوصا استادم و خانم شایسته عزیز
شاید موضوعی که میخواهم بگویم ارتباط مستقیمی با موضوع سفر امروز نداشته باشد اما تجربه زیبایی است که دوست داشتم با شما به اشتراک بگذارم. چقدر خوشحالم که در شرایطی که نه خانواده و نه دوست و نه هیچکس از اطرافیانم هیچ کدام از حرفهایم را نمیفهمند چنین دوستان همراهی دارم که تک تک جملاتم را با تمام وجود درک میکنند.
همیشه در زندگی من یکی از باشکوهترین لحظات لحظه برخاستن هواپیما از روی زمین بود. اما حالا با آشنایی و درک اندکی که از قوانین جهان پیدا کرده ام این لحظه برام معنای دیگری دارد. وقتی در هواپیما هستم همیشه کنار پنجره مینشینم و هر کاری داشته باشم رها میکنم و به زمین خیره میشوم. از لحظه ای که هواپیما سرعت میگیرد تا به نقطه اوج خود برسد. وقتی از روی زمین کنده میشود اول هواپیماهای دیگر در فرودگاه را میبینی که در یک زمین پهناور کوچک و کوچکتر میشوند. بعد خیابانها و ماشینها و خانه ها و آدمها که هر چه بالاتر میروی کوچکتر میشوند. احساس میکنی با کوچکتر شدن اهمیت خود را هم کم کم از دست میدهند. آدمها را میبینی که اندازه یک نقطه هستند. ماشینها که اندازه یک قوطی کبریت روی دو خط که مثل ریل قطار اسباب بازی است در حرکتند. خانه ها و ساختمانهایی که روی زمین عظمتی داشتند فوقش به اندازه یک یا چند آجر لگو هستند. بعد تصور میکنی که داخل یک آجر لگو یک خانواده زندگی میکنند که هر کدام مسائل خاص خودشان را دارند. هر یک مشکل هر یک فرد از این خانواده میتواند تمام زندگی آن فرد را تلخ کند. هر یک کاری که هر فرد انجام میدهد به بزرگی تمام دنیا برای اوست. داخل هر یک از این ماشینها شاید دو نفر باشند که مشاجره بینشان یا دیر رسیدنشان به محل کار یا جلسه یا عروسی تمام دنیا را به سرشان خراب میکند. اما تو که از بالا شاهد این صحنه هستی چقدر همه چیز برایت کوچک است. چقدر دنیا پر عظمت است. چقدر خلقت خداوند بی انتها شگفت انگیز است. اگر هوا صاف باشد زمینها و کوهها و دریاهای بی انتها و پهناور را میبینی، اگر هوا ابری باشد بر فراز ابرهای پنبه ای و زیبا ونرم و سبک و پر از باران رحمت الهی در پروازی.
اصلا یادت میرود از کجا آمده ای و همین چند دقیقه پیش که روی زمین بودی به چه چیزهای کوچک و حقیر و احمقانه ای فکر میکردی. اشک میریزی از اینهمه بزرگی جهانی که فرصت دیدن بزرگیهایش را خداوند به تو داده.
هر بار یاد حرف آرم استرانگ میفتم که گفت بزرگترین لحظه وقتی پا به کره ماه گذاشتم لحظه ای بود که انگشت شستم را جلوی چشمم گرفتم و کره زمین پشت آن پنهان شد و چقدر اشک ریختم. فکر میکردم منی که از کمی فاصله گرفتن از زمین چنین احساسی بهم دست داده ببین او چه حس و حالی را تجربه کرده.
میخواستم بگویم که چقدر نشانه های قدرت خداوند در زندگی ما زیاد و فراوان است و فقط کافی است با کمی دقیق شدن در آنها و مشاهده بیشتر به حقایقی دست پیدا کنیم که هرگز پس از سالها دویدن و سگ دو زدن و با این و آن در جنگ بودن و به مسائل پوچ و بی ارزش پرداختن هرگز و هرگز نخواهیم رسید. چقدر تلخ بود اگر با این قوانین آشنا نمیشدم و در غفلت و بی خبری و جهل و نادانی میمردم.

سلام به استاد گرانقدرم
سلام به خانم شایسته گرامی
سلام به دوستان پر تلاشم

((مگر عشق چیزی جز این است.))
توضیحات استاد
سی و هفتمین روز سفر
آیا فقط در کوران حوادث باید با هم مهربان باشیم و به یکدیگر عشق بورزیم؟
ما هر لحظه می میریم و متولد می شویم ! ما فقط در این لحظه ، اینجا ، درست رو به روی هم هستیم و ثانیه بعد نیستیم ! در این موج مداوم هست و نیست عشق جایش کجاست؟
(قانون جذب) است که همه ی پدیده های مشابه را کنار هم نگه می دارد . زیبایی با زیبایی، ثروت کنار ثروت، سلامتی کنار سلامتی ، عشق کنار عشق .
طوفان بنیان کن ایرما عاملی برای کنار هم قرار گرفتن نیکویی ها شد( نگاه مثبت).
از دل این تضاد خواسته هایی شکل گرفت :
– خانه هایی محکم تر بسازیم!
– وسایل هشدار دهنده قوی تر ابداع کنیم!
-یاد بگیریم که در هر شرایطی تمرکز به نکات مثبت کنیم!
– یاد بگیریم هر لحظه یکدیگر را دوست بداریم چرا که لحظه ی بعد یعنی تحولی دیگر ، یعنی تغییر ، یعنی نبودن ،یعنی تبدیل به چیز دیگر شدن !
استاد گرامی
برای این که آموزه هایت را به کار بندیم بدون تمرین کردن میسر نیست . در همه ی دوره ها تاکید شما بر تمرین کردن و باور ساختن است!
من امروز در سی و هفتمین روز سفر به خودم یادآوری کردم که این در س های هر روزه را تبدیل به یک تمرین هر روزه ی مرتبط با مضمون فایل کنم .چطور؟
مگر قرار نیست پایم را در جای پای تو بگذارم و پیش بروم ، مگر تعهد ندادم که گفته هایت وحی منزل باشد پس از همین امروز شروع کردم .قرار نیست که حتمن طوفان ایرما بیاید تا ما محبت را در اطراف جاری کنیم و از داشته ها بگذریم :
۱- صبح امروز به هرکسی که مقابلم آمد سلام کردم! برایم مهم نبود دیگران چه فکر می کنند مهم احساس خوب من بود !
۲- صبح امروز مقداری وسایل مناسب که زیاد مصرف نمی شد را برای بخشش کنار گذاشتم!
۳- صبح امروز اطرافیانم را به یک چای داغ میهمان کردم !
۴- صبح امروز یک پیام دلنشین به همه ی دوستانم فرستادم !
۵- صبح امروز خودم را به یک پیاده روی توام با فکر کردن به آموزه های شما میهمان کردم و با خودم گفتم حتمن نباید که طوفان ایرما بیاید که با خودم و دیگران مهربان باشم !
هدایت الهی به همراه آموزه های دستی از دستان خدای بی شریک امروزِ مرا سرشار از شادی و لذت کرد .
خانم شایسته عزیز هر روز این سفر به یادت هستم تو را ندیده ام اما عشق و محبت احتیاج به چشم سَر ندارد . چشم دلم با گفته هایت روشن می شود
سپاسگزارم

بارانی نرم و آرام‌، بیش از یک روز است که بی وقفه می‌بارد و صدای آرام و زندگی‌بخش‌اش‌، موسیغی تمام متن‌هایی است که می‌نگارم.
باور دارم این خداست که‌، به قطرات باران دگردیسی یافته تا‌، به درختان و سبزه‌های خانه طراوت بخشد و گوش‌هایم را بنوازد.
باور دارم این خداست که‌- در فرم این مرد که عاشقش هستم-‌ به زندگی‌ام آمده و طرح این دوستی ناب را بنا نهاده.
باور دارم‌ این خداست که‌، به شکل نعمت‌های بی انتهایش‌، در زندگی‌ام جاریست.
این خداست که به شکل این وا‌‌ژ‌‌ه‌ها بر قلمم می‌آید و آنچه را می‌گوید که‌، به یادآوردنش را نیاز دارم
این خداست که به شکل دستان بی‌شمارش‌، در زندگی‌ام جاری می‌گردد و به من آنچه را می‌بخشد که‌، تجربه‌اش را می‌خواهم.
وگرنه‌، برنامه‌ی انسانی‌ی من، کجا یارای خلق برکتی اینچنین اعجاب‌برانگیزانه‌ پُرجان- اما ساده را دارد؟!
من هم به سادگی‌، به تمامی برکاتش خوش‌آمد می‌گویم و سرتاسر عشقی را می‌پذیرم که‌، هربار وعده داده شد‌ه‌، زودتر از موعد آمده. آخر چه کسی مؤثق‌تر از خداوند به وعده‌ی خویش است؟

این وعده به همه‌مان داده شده. برای همین مقرر شده که‌، خالق زندگی‌ات با فرکانس‌هایت باشی.
همگی باید این شیوه را برگزینیم و به سادگی خدا را به ذهن‌مان راه بدهیم.
باید به سادگی باور کنیم خداوند به شکل آنچه به سادگی به ذهن‌مان راه داده‌ایم و در ذهن‌مان نگه‌داشته‌ایم‌‌، وارد تجربه زندگی‌مان می‌شود.
باید این قانون ساده را باور کنیم.
همگی باید اجازه دهیم تا این نیرو برنامه‌ریز زندگی‌مان باشد و از طریق این قانون ساده‌، به ذهن‌مان بیاید و ما را به سمت ثروت‌، عشق و سلامتی‌ای هدایت کند که می‌خواهیم‌.
تنها راه خوشبختی‌ همین است.
ما با این برنامه زاده‌ شده‌ایم و به پشتوانه‌اش‌، تنها‌، راهی این سفر شده‌ایم
اگر خدا را برنامه‌ریز زندگی‌ات بدانی‌، می‌توانی به شیوه‌ی آگاهی‌های این سفر‌، زندگی کنی.
زیرا این خداست که در قالب آگاهی‌های این سفر به زندگی مان آمده و کلامش بر گوش جان‌مان جاری شده و در قلب‌مان عشقی افکنده تا بیش از پیش پیگیر و همراه این سفر باشیم.
این خداست که در تک تک برگ‌های سفرنامه‌هامان پیغام‌هایش را می‌نویسد‌ و راهکارهایش را ارزانی می‌دارد.
به همین سادگی الهاماتش را باور کن مثل وحی منزل بپذیرشان‌، به شیوه‌اش زندگی کن و از کوچکترین نکته‌اش نگذر.
باید بیشتر به خودمان ساده بگیریم.
باید بیش از پیش‌، «احساس خوب داشتن را مهم‌تر از همه چیز بدانیم».
باید بیشتر باور کنیم که طبیعی است سالم باشیم‌، ثروتمند باشیم وعشق در زندگی‌مان جاری باشد.
باید به راحتی‌، به نگرانی‌، کمبود‌‌، بیماری‌ و مشکلات تکراری بی‌اعتنا بشویم‌، از آنها روی برگردانیم.
و به سوی سلامتی‌، عشق و ثروت‌، به سادگی روی آوریم.
باید رسیدن به خوشبختی را لازمه تحمل سختی ندانیم.
«زیرا هرآنچه خوب است‌‌، به دست‌آوردنش ساده است»‌. این قانون خداست. این برنامه طبیعت است.
ایمان دارم همه ما‌، در اعماق وجودمان این قانون را می‌شناسیم‌، به یاد می‌آوریم و با عمق جان‌مان تصدیقش می‌کنیم.
فقط باید اجازه ندهیم که سادگی‌‌ی این برکت عظیم‌، ما را درباره داشتنش‌، دچار تردید کند.
خداگونه ترین لحظه زندگی‌مان زمانی است که می‌توانیم زندگی را ساده بگیریم.
می‌توانیم به سادگی از کنار مسائلی که بیش از حد مهم دانسته‌ایم‌، بگذریم.
آنوقت می‌توانیم صدای قلب‌مان را بشنویم‌، صدای اصل مان‌، صدای خداوند‌ را که به سادگی هدایت‌مان می‌کند و مثل باران‌، نعمت‌هایش را به زندگی‌مان فرود می‌آورد.
مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
تقدیم با عشق- مریم شایسته❤️


سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم.

خانم شایسته واقعا قلمتون بینظیره ، چنان آگاهی های بینظیری در متن هاتونِ که هرچی میخونم حریص تر میشم ، الهام میشه که بارها و بارها بخونشون.
بخش “راهکار برای مسائل شما ” بهشت من بوده ، کعبه عشق من بوده ، اینقدر که من از این قسمت آگاهی کسب کردم ، اینقدر به تفکر های چند ساعتی عمیق فرو رفتم ، فقط بخش دوره جهان بینی توحیدی 1 مقاله تعیین زمان برای یه هدف مشخص رو من نزدیک دوماه داشتم میخوندمش .
متنهای هر سفرنامه تون هم که اینقدر نااااااااب و خالصانه ست که نمیدونم چجوری ازشون بگم اینقدر که من ازشون آگاهی و حس خوب و باورهای بسیار قدرتمند و ارزشمند میگیرم.
شاید در ظاهر چند خط توضیح در مورد فایل باشه ولیییییییییییییی دنیایی از زیبایی بوده برای من .
من بخاطر کار کردن روی هدفم که شروعش کردم کمتر توی سایت نظر میذارم ولی همیشه تو قسمت راهکاری برای مسائل شما و فایلهای بیظیر استاد هستم.
از موقعی که قسمت راهکار برای مسائل شما روی سایت قرار گرفته ، این قسمت برای من خیلی مقدس شده خیلییییییی ، و بیشترین تمرکزم روی این قسمت و فایلهای استادِ.
وقتی نوشته های بینظیر و خالص و زیباتون میخونم چنان حسم خوب میشه ، چنان به عمق اون مطلب میرسم و چنان درک میکنم که اصلا دوست ندارم کار دیگه ایی بکنم و کل روزم روی این قسمت از سایت باشم .
واقعا ممنونم. این نوشته ها نشون از درک بینظیرتون از قوانین و عملی کردن تو زندگی و یکی بودن با خدای خودتون و درون خودتون و اصل خودتونِ که اینقدرررررررررر حس خوب میده و اینقدرررررررر من رو به اصل اون مطلب و قوانین یکی میکنه.
واقعا ممنونممممممم.
هرچی بگم واقعا کم گفتم و حق مطلب ادا نکردم.
وقتی این نوشته ها و مقالات بینظیر میخونم و میرم سراغ فایل های بسیااااااااااار گوهر بار استاد اصلااااااا نمیدونم چی بگم که سرشار از عشق و حس خوب و یکی شدن و درک قوانین میشم و چه باورهای قدرتمندی درونم شکل میگیره .
واقعا استاد الان میفهمم وقتی میگین عاشقتون هستم یا میگین دوستون دارم و در ادامه میگین که مگه شما میدونین من چقدر دوستون دارم الان دارم درکش میکنم.
چقدددددر این احساس خوبه رو دوست دارم ، فقط دوست دارم باهاش همیشه یکی باشم ، همیشششششششه.
و در این حسس بودن برای من بیشتر با خوندن مقالات همراه با آهنگ های لایت بی کلامِ در یه مکان ساکتِ و خلوتِ که فقط خودم باشم و خوندن و درک سیستم خداوند و عشقی که بین من و اون هر لحظه شدید تر و شدید تر میشه و بعدش دیدن فایل های شما و فکر کردن به هر جمله تون که واقعا حسسس بینظیری میده ، حسی که اصلا نمیتونم به کلمه بیارمش.
آرررررره استاد دارم به این جمله تون که از آذر سال 95 بامن بوده و هرچقدر که اصل قانون درک کردم به عمق این جمله تون از جلسه اول دوره راهنمای عملی به رویاها میرسم که گفتین : “”” بچه ها من دوست دارم به مفاهیم بزرگتر از رسیدن به این دختر ، به این پسر ، به این پول ، به این کار ، به این شهرت فکر کنید ؛ میخوام جهان بینیتون بزرگتر از این حرفا باشه ، میخوام به زندگی فکر کنید ، به ارزشهای بنیادین . و اگر بتونید از دید بالاتر به زندگیتون نگاه کنید واقعا میتونید همیشه از زندگیتون لذت ببرید. “””””
این جمله از نظر من مثل اقیانوسیِ که هرچفدر به از اقیانوس به عمقش بریم بیشتر و بیشتر و بیشتر درکش میکنیم ولی لازمه ش همینه که بخوایم از سطح حرکت کنیم به سمت عمق اقیانوس.

خیلی دوستون دارم ، از همون دوست داشتن هایی که همیشه میگین .
خیلی دوست دارم استاد.
خیلی دوست دارم خانم شایسته.
خیلی دوست دارم خانم فرهادی با اون انرژی فوق العاده تون.
خیلی دوستون دارم بچه های سایت ، واقعا خیلی خیلی سپاسگزار باشیم که به این مسیر هدایت شدیم که اگه هدایت نشده بودیم معلوم نبود تو کجای این روزمرگی بودیم .
و
خدا جون………
فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ (٢۴)

پس گفت: «پروردگارا! به هر خیر و نیکى که تو بر من فرو فرستى فقیرم.» (٢۴) سوره قصص

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی فَضَّلَنا عَلی کثیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ؛ نمل آیه ۱۵٫

ستایش از آن خدایی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری داد.

تویی آرامش دهنده قلببببببببببببببب هاااااا……..

با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربان…هر روز سفرنامه هارو با عشق میخونم، یه سطرشو بارها شده که ده ها بار بر میگردمو دوباره میخونم.تاثیرزیبایی روی باور ها و افکارم گذاشته.این حرف ها منو خیلی آروم میکنه.بهم انرژی مضاعف میده برای رسیدن به هدف هام.رابطه ام با خدا خیلی عاشقانه تر شده.با الهام گرفتن از سفرنامه امروز تونستم تو یه جلسه کاری که بیش از ۵۰ نفر اعضا داشت براحتی و با موفقیت سخنرانی کنم.قبل از شروع جلسه با الله یکتا که تو وجودم حسش میکنم صحبت کردم و ازش کمک خواستم که در قالب کلمات از زبانم جاری بشه…واقعا اون من نبودم که صحبت میکردم کاملا حسش میکردم.سپاسگذاری میکنم اول از خدایم که منو به مسیر پراز آگاهی ونعمت وثروت هدایت کرده و از شما نیز سپاسگذارم که این همه آگاهی میدین که خوب زندگی کنیم و دنیارو جای بهتری کنیم برای زندگی کردن…

درودر به استاد عزیزم، به همه ی همفرکانسی های بزرگ این خونواده ی بی انتها.
فقط میتونم بگم خدارو سپاسگزارم، همین…
روز ۳۸ سفر با خونوادمه و من هیچ انتظار نداشتم که امروز قرار صحبت از چی باشه.
هیچ انتظار نداشتم که خداوند استاد بودن خودش رو در برنامه ریزی، اینقدر واضح و ساده قرار بهم ثابت کنه. بزرگی و عظمتش، بخشندگی و وهابیتش تا آموزش دادن خود این باور ها هم ثابت شده. اینقدر زیبایی، اینقدر آرامش که از سخنانی که از سوی خودش، از طریق دستانش گفته میشه. اینقدر زیبا استاد عزیزم الهامات رو دریفات میکنه و با به اشتراک گذاشتنش، اینقدر زیبا آرامش خداگونه رو در وجودمون جاری میکنه. به راستی که خداوند همیشه پناه ماست. همیشه با ما و برای ماست. ما همیشه برای او و همیشه با او هستیم. همه ما یکی هستیم و همه ما لایتناهی…
این خالق را با تمام وجود سپاس میگم که فرشته هایی در این جهان قرار داده همچون مریم شایسته، که اینگونه خارق العاده، وجود زیبای درونیش رو گسترش میده و چنین جمله هایی روحانی رو مینویسه. ممنونم برای همه چیز خونواده ی عزیزم. از تک تکتون سپاسگزارم برای اینکه تصمیم گرفتید تا تغییر کنید و بهتر زندگی کنید. چون همین تصمیم به خودیه خود باعث کمک کردن به بقیه برای بهتر زندگی کردن شده. همین تصمیم باعث هدیات به سمت چنین حجمی از آرامش و اتصال به خداوندی که اینگونه خدایی میکند و اینگونه با ما حرف میزند…
به راستی که همه چیز اوست و تمام…
همه چیز در دستان اوست و تمام…
این حجم از نعمت که اینقدر ساده و زیبا وارد زندگیمان میکند. این سرعت و کیفیت در اجابت های درخواست های ما… این همه عشق به بنده و این همه عشق به خالق… به راستی که بهشت از همین زندگی شروع میشود و بهشت در دستان خداوند است که اینگونه آزادی به ما داده تا هر چقدر که میخواهیم درخواست کنیم و فراتر از انتظار، اجابت میکند و مار در آغوش فراوانی و نعمت، برکت و ثروت، سعادت و خوشبختی میگیرد و خودش مسیر را برای ما میسازد و ما تنها کاری که باید بکنیم، نفس کشیدن است…

به نام هدایتگر وهاب
سلام به همه همسفران عزیزم
سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد مسیر کسانی که به آنها نعمت داده است.
سی و هشتمین برگ سفرنامه من:
«آرامش در پرتو آگاهی، قسمت ۳»

«امروز روز رحمت الهی است.
امروز روز رحمت الهی است.»
این از آغاز صبحش که خدا بر کلام خانم شایسته عزیزم جاری شد و به زیباترین شکل باران این رحمت الهی را توصیف کرد، مهر تایید خورد. در شهر ما هم موسیقی باران از دیروز در حال نواختن است با این تفاوت که آهنگش سبک آهنگ های راک با کوبش محکم باد همراه است.
و چقدر صدای آرامش بخش استاد با واژه های زیبای خانم شایسته هماهنگی فوق‌العاده ای ایجاد کردند تا ما را به بزم زیبای ملاقات با خود لایتناهی مان ببرند.
خود لایتناهی که از ذات خداست. که خود خداست، که برایم بهترین و ساده ترین برنامه ریزی ها را می کند. و این بزم و این هماهنگی چقدر همه چیز را امروز عاشقانه تر و شاعرانه تر کرده.
که این عشق خود خداست که امروز همه چیز را زیباتر کرده.
بله ، امروز روز رحمت الهی است.
امروز انجام کارهای خانه و نظافت و مرتب کردن خانه هم با حضور حضرت عشق، عاشقانه تر است.
امروز تمام صحبت ها هم خداگونه است.
امروز همه چیز بر مبنای فراوانی است. هیچ محدودیت و کمبودی نیست همه چیز بی نهایت و لایتناهی است.
امروز ورودی های ذهنم چه دیداری ، چه شنیداری، همه و همه پر از عشق است.
چه روز فوق‌العاده ای برایمان ساخت خدای وهابم بوسیله دستان توحیدی اش، استاد عزیزم و خانم شایسته گلم.
بله استاد عزیزم هر جمله ات می تواند پریشانی هایش بی پایانم که به خاطر باورهای محدود کننده ذهنم درگیرش می شوم را به پروازی آرام و شادمانه در رحمت الهی و باورهای توحیدی بدل کند.
امروز گردگیری خانه همراه شد با گردگیری ذهنم از باورهای محدود کننده.
امروز غذا درست کردم همراه شد با درست کردن و ساختن باور فراوانی و ثروت.
امروز تمام روابطم شکل عاشقانه تری گرفت.
امروز خودم را بیشتر دوست دارم، خودم را لایق تر و ارزشمندتر یافتم.
امروز بیشتر از هر روز موفقیت دیگران را تحسین کردم.

امروز روز رحمت الهی است. چون احساس خوبم از دیروز بیشتر است، چون ایمانم قوی تر است، چون عاشق ترم، چون آرام‌ترم، تسلیم ترم.
امروز واژه ها هم عاشق ترند.

همسفران عزیزم هر روزتان عاشقانه تر از دیروز.

سلام به استاد گرانقدرم
سلام به خانم شایسته گرامی
سلام به دوستان پر تلاشم

(( فقط از سرِ راه خودت کنار برو!))
توضیحات استاد
سی و هشتمین روز سفر
از روز سی و هفتم سفر قرار گذاشتم هر روز سفر برایم تمرینی مرتبط با فایل مربوطه داشته باشد .
امروز دیدن خدای بی شریک در هر لحظه از زندگیم تمرین من است ( توضیحات خانم شایسته موتور محرک من شد) . ??
– وقتی اشعه ی تابان خورشید از میان ابر ها سرک می کشد می گویم خداجانم سلام!
وقتی گنجشک کوچک لبه ی پنجره ورجه ورجه می کند می گویم خداجانم سلام!
وقتی کنار دوستم می نشینم تا برایم چای بریزد، با بوی عطر چای می گویم خداجانم سلام!
وقتی کلید را پیدا نمی کنم و گیج می شوم ، به شتاب بلند می شوم برم دنبال کلید ساز ، صدای شیرین دسته ی کلید که به نوک پایم می خورد و لبخند می زنم ، می گویم خداجانم سلام!
– وقتی در سوپر محله خرید می کنم و تخفیف چند درصدی کوچولویی نصیبم می شود می گویم خداجانم سلام!
– وقتی اسکناس ده هزار تومانی را به راننده می دهم می گوید( پول خرد ندارم بفرما قابل نداره) می گویم خداجانم سلام!
– وقتی گوشی زنگ می خورد و ناهار به خانه ی خواهرم دعوت می شوم ، می گویم خداجانم سلام !
– وقتی نقل بادامی را کنار دستم می گذارد و می گوید ( می دونستم دوست داشتی خریدم)
می گویم خداجانم سلام !
– وقتی چتر را فراموش کردم و مجبور شدم چند کوچه را تا سر خیابان بروم ، قطره ی باران سرازیر شد روی لب هایم و مزه مزه کردم گفتم خداجانم سلام!
– وقتی پیام واریز سود سپرده ای را روی گوشی ام دیدم گفتم خداجانم سلام !
– وقتی پیام سی و هشتمین روز سفر از طرف شایسته عزیز را دیدم گفتم خداجانم سلام!
– وقتی پرده ها را به خشکشویی بردم ، هنگام پرداخت وجه ، متصدی با مهربانی گفت امروز به خاطر نو رسیده ( تولد اولین فرزندش) رایگانه، گفتم خداجانم سلام !
چرا قبلن این طور خدایم را در چهره ی آدم ها ، و هر چه دور و برِ من است ندیده بودم ؟؟؟؟
امروز دلم گرفت به خاطر عشقی که از سوی خدایم هر لحظه به سمت ما جاری است و من با عجله و شتاب برای رسیدن به نمی دانم کجا!!!! آن را در ک نکردم و از کنارش بی تفاوت گذشته ام . آیا این حسی که در من جاری شده پایدار خواهد ماند ؟ آیا همین تمرین های ریز به ریز چشم دلم را بینا تر و بیناتر می کند؟ دلم گرم است به هدایت آن ذات لایزال.
استاد گرامی و شایسته عزیز
مصمم هستم که از سرِ راه ِ خودم کنار بروم و این فقط زمانی میسر است که ” فقط به زندگی و زیبایی هایش نگاه کنم و از نعمت هایی که در اختیارم گذاشته لذت ببرم و با دخالت هایی مثل نگرانی، استرس، نجواهای منفی ، باورهای محدود کننده و ترمزی مانع نباشم. به قدرتش که در همه جای زندگیم جاری است فقط نگاه کنم و لذت ببرم حتی به قدر یک جرعه چای داغ در روز برفی زمستانی!
سپاسگزارم

برای من تسبیح خداوند و ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی‌، نادیده گرفتن هر آنچه که از جانب شیطان ذهنم می‌آید و به من احساس ناامیدی‌، نگرانی‌، درماندگی‌، پریشانی و کمبود می‌دهد.
برای من ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی‌، نادیده گرفتن ذهنی که راهکارهایش برایم‌، تغییر عواملی بیرون از من است تا تغییر باورهای خودم.
برای من صلوه یعنی‌، توجه‌ به نشانه‌های قدرت این نیرو ‌،که‌ خودش را در فراوانی‌، ثروت‌، عشق‌، سلامتی‌، سپاسگزاری و هر خیری نشان می‌دهد که داشتنش را می‌خواهم.
‌برای من تسبیح خداوند یعنی‌، تمام لحظه‌هایی که می‌توانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجه‌کنم‌، نعمت‌های اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم‌، نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد‌، توانایی‌های‌شان را تحسین نمایم‌ و پذیرای این‌همه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاری‌است.
برای من صلواه یعنی‌، به جای خشم‌ و انتقام‌، فرکانس‌های خودم را دلیل نتایجم بدانم‌، سپس به جای سرزنش خودم‌، برای تغییر فرکانس‌هایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم‌، رابطه‌ی همیشگی‌ام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و قرار است مرا به بهترین راهکار هدایت کند.
همان نیرویی که قانونش ان مع العسر یسری‌ است.
وقتی به یاد می‌آورم نیرویی که بخشی از او هستم‌، قدرت خلق زندگی‌ام را به دست باور‌هایم داده‌، آنوقت عبادت این نیرو را‌ ، در تلاش برای باور فراوانی جهانش می‌دانم و درک لیاقتم برای رابطه‌‌ای بی واسطه و دریافت الهاماتش‌.
برای من صلوه یعنی‌، نشانه‌ی درستی این رابطه را الا بذکرالله تطمئن القلوب بدانم.
صلوه یعنی‌، تابع هدایت قلبم بشوم. یعنی وجودم را برای جاری شدن آنچه هموار کنم که‌ به من‌، احساس امید‌، ایمان‌، یقین و اطمینان می‌بخشد و از هر آنچه روی برگردانم که مرا از یکی بودن و دسترسی همیشگی ام به منبع خیر و برکت مردد می‌کند و دستاوردی جز کم ارزشی‌،‌ ترس و ناامیدی ندارد.
آگاهی‌های دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها‌، نقطه عطف درک و اجرای توحید برای من بوده و بهترین شیوه عبادت و صلوه را به من آموخته. هربار که دوباره در انجام کارها به شیوه ذهنم غرق می‌شوم‌، سری به آن آموزش‌ها می‌زنم تا خداوند دوباره شیوه‌اش را به یادم آورد.
برای من هیچ شیوه‌ای بهتر از این نیست که‌، اجازه دهم کارها به شیوه برنامه‌ریزی این نیرو انجام شود.
انجام کارها به شیوه او یعنی‌، اجرای قانون او. یعنی اجرای توحید. برای من صلوه یعنی تمام لحظاتی که می‌توانم در مسیر توحید بمانم.
توحید یعنی‌، من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمت‌هاست. توحید یعنی رابطه‌ی ابدی‌ام با فراوانی ها را بیاد بیاورم‌، تا نخواهم روی کسی حساب کنم و از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.
فراوانی‌ای که هر لحظه مثل باران بر من می‌بارد و مثل خورشید بر من می‌تابد. اما به اندازه‌‌ای که این ارتباط را تأیید می‌کنم و به این فروانی توجه(صلوه) می‌کنم‌، در دسترسم قرار داده می‌شود.
توحید یعنی‌، خداوند یک انر‌ژ‌‌ی است که واکنش نشان می‌دهد به آنچه در ذهنم نگه می‌دارم‌، بر آن تمرکز می‌کنم‌ و آن را در گفتگوهای درونی‌ات تکرار می‌کنم‌. سپس نتیجه این واکنش‌، در قالب اتفاقات و شرایط‌، وارد تجربه زندگی‌ام می‌شود.
توحید یعنی‌، تغییر همه جنبه‌های زندگی‌ام را یک مسابقه یک نفره بدانم. مسابقه‌ای که فقط من در آن شرکت دارم‌، نه همسرم‌، نه فرزندم‌، نه شهرم‌، نه کشورم‌، نه قوانین و افکار سیاستمداران مملکت‌ام‌، نه شغلم‌، نه حتی یافته‌های دانشمندان درباره کمبود منابع یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوه‌های پزشکان برای برگردان سلامتی.
برای من توحید یعنی‌، بتوانم واکنش‌ها و نگرش‌هایم را زیر ذره بین این قانون قرار دهم که‌، تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.
توحید یعنی اگر می‌خواهم بزرگ شوم باید از خیلی از دغدغه‌ها‌، ترس‌ها و نگرانی‌هایی بگذرم که‌، از اکثریت جامعه‌‌ام درگیرش هستند و بپذیرم که دنیای من‌‌، فقط و فقط فرکانس‌های خودم هست.
همسرم‌ و عشقی که از او دریافت می‌کنم یا نمی‌کنم‌، قالبی از باورهای خودم درباره لیاقت است یا عدم لیاقت.
کسب و کارم و درآمدی که از او دریافت می‌کنم یا نمی‌کنم‌، قالبی از باورهای خودم درباره فراوانی است یا کمبود.
سلامتی‌ و آرامشم‌، قالبی از میزان کنترل ذهنم برای‌، باز گذاشتن راه اتصال با اصلم است.

توحید یعنی وحی منزل بدانم که‌، اگر این فرکانس‌ها درست شوند‌، بدون شکّ‌، وضعیت مالی‌ام‌، رابطه‌ام‌، سلامتی‌ام و… درست می‌شود.
وقتی قانون خدایی که او را منبع تمام نعمت‌ها و ثروت‌ها می‌دانم این است که: تمام اتفاقات زندگی‌ام نتیجه فرکانس‌های خودم است‌، چرا فکر می‌کنم تغییر را باید از جایی به جز فرکانس‌ها و باورهایم شروع کنم؟
چرا راه تغییر تجربه‌ام از این رابطه‌، این شغل‌‌، این درآمد‌‌، این سلامتی و … را تغییر کانون توجه و فرکانس‌هایم ندانم؟
چرا راه داشتن تجربه‌ای بهتر از زندگی در تمام جنبه‌هایش را‌، درک بهتر قوانین این نیرو ندانم و به جای پرداختن به فرعیاتی به نام عوامل بیرونی‌، به این اصل وصل نشوم؟!
به قول مولانا:
ای دوست شکر‌ بهتر یا آنک شکر سازد
خوبی قمر بهتر‌، یا آنک قمر سازد
ای باغ تویی خوشتر‌، یا گلشن گل در تو
یا آنک برآرد گل‌، صد نرگس تر سازد
ای عقل تو به باشی در دانش و در بینش
یا آنک به هر لحظه‌، صد عقل و نظر سازد
دریای دل از لطفش پرخسرو و پرشیرین
وز قطره اندیشه صد گونه گهر سازد.
مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
تقدیم با عشق- مریم شایسته❤️


سلام به همسفران گرامی.

یادآوری مهمی که در ابتدای فایل بهم شد اینه که دنبال تغییر عوامل بیرونی نبودن و کار کردن روی باورهای خودمون موضوعی هست که در همه ی جهات بایستی روش کار بشه. این یک باوری هست که در خیلی از مسائل زندگیم ریشه داره و هر بار قسمتی وجود داره که میتونه ترمزی ناشی از این باور باشه.

مثلا خود استاد زمانی که روی باورهای ثروتش کار میکرد این ترمز رو در خصوص سلامتیش نداشت ولی این ترمز رو در مورد روابط و ثروت داشت و جلوش رو گرفته بود به همین دلیل دنبال تغییر دیگران بود و وقتی پیداش کرد و فهمید ایراد در باورهای خودشه و برش داشت خیلی از اتفاقات تغییر کرد. واقعا کار کردن روی باورها یک مسیر هر روز بهتر از دیروزه و همیشگی. وقتی استاد از نگاه سیستمی صحبت کرد و گفت خدا همه چیزه و یک سیستمه که هر جور که هستی و هر فرکانسی که بهش میدی جهان اطرافت به همون شکل در میاد، اول و آخره، ظاهر و باطنه و مثل آب میمونه و شکل ظرفی که تو ایجادش میکنی میشه پس اگه رزاق بودنش رو باور کنی رزاق میشه و اگر ربوبیتش رو باور کنی رب میشه و اگه وهاب بودنش رو باور کنی وهابه، احساس کردم که یک ایرادی در باورم وجود داره و رفتم سراغ کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم و دیدم کتاب رو خیلی خط خطی کردم و نکته برداری کردم و نمیشه درست خوندش، اول تصمیم گرفتم که دیگه خط خطی کردن رو بزارم کنار (D:) و بعدش تصمیم گرفتم مجدد چاپش کنم و خیلی سوالات تو ذهنم بود حول این موضوع که یعنی چی میتونه باشه که قراره درکش کنم، بعد وسط چاپ کردن کتاب ها نمیدونم چطور شد که برگه ها جابه جا شد و یک صفحه چاپ نشد و رفتم اون صفحه رو باز کردم که چاپ کنم و دکمه پرینت رو زدم و بعد احساس کردم که این همون صفحه ای هست که جواب سوالم داخلشه بعد از پرینت برش داشتم و دیدم بله. خود جوابه. صفحه «۴۲»،

بیاید این صفحه رو بخونیم | تیتر:

قانونمندی جهان اجازه کنترل آگاهانه شرایط زندگیمان را به ما میدهد.

قسمتی از متن کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم:

«نگاه سیستمی به خداوند یعنی استفاده از قوانینی که به دردمان میخورد، یعنی نتیجه ای قابل لمس در زندگی برایمان به بار می آورد، به ما آرامش بیشتری میدهد، وضعیت مالی و و روابطمان را بهتر میکند وگر نه اگر این آگاهی نتیجه ای عملی در زندگی برایمان به بار نیاورد چیزی شبیه همان فلسفه است که به هیچ عنوان نتیجه ای کاربردی و عملی در بر ندارد. من دوستان فیلسوف زیادی دارم که تمام زندگی شان غرق در مباحث فلسفی است. دکتری و پرفسور فلسفه اند اما وقتی به دستاورد های زندگیشان نگاه میکنم، چیزی جز تشنج در روابطشان، نگرانی در مسائل مالی شان نمیبینم، آنها فقط در حال پرداختن به مباحث فلسفی پیچیده اند «سوال من از آنها این است: این همه بحث های فلسفی چه نتیجه ای را برایتان داشته است؟ چقدر حالتان خوب است و آرامش دارید؟ چقدر سلامت هستید؟‌ چقدر روابطتان خوب است؟ چقدر اوضاع مالیتان خوب است؟ اما اگر از دیدگاه قوانین کیهانی نگاه کنیم میبینیم همه چیز در جای صحیحش قرار دارد، زیرا آنها دقیقا همان چیزی را وارد تجربه زندگشان میکنند که مدام به آن توجه میکنند و در موردش بحث میکنند. ما میخواهیم با کمک گرفتن و هماهنگ شدن با قوانین همیشگی این سیستم، هم در این دنیا سعادتمند زندگی کنیم و هم در سرای آخرت، لذا باید قوانین حاکم بر این سیستم را بشناسیم.»

این همون نکته مهمه که اگر نتایج زندگیم آنطوری که میخوام نیست یعنی در مسیر صحیحی قرار ندارم پس اشکالی در من وجود داره که بایستی دنبال رفع اونها باشم و راه حل عمل و هماهنگ شدن با قوانین سیستم در راستای خواسته هامه و اگر هماهنگی ایجاد بشه قطعا نتایج به همون اندازه بوجود میاد و اگر نتایج بوجود نیومده یعنی هنوز ایراد وجود داره. یک ایراد دیگه که اگه فکر میکنی نگاه سیستمی داری پس بایستی نتایج در زندگیت وجود داشته باشه، باید احساس آرامش وجود داشته باشه، پس اگر نتایج نیست یعنی یک جای کار ایراد داره. قانون رهایی یعنی توجه به داشته ها راه رسیدن به خواسته ها. رهایی یعنی از همون چیزهایی که اکنون هست لذت ببرم و به احساس خوب برسم، نشانه های عدم رهایی یعنی به تعویق انداختن لذت از زندگیم تا زمانی که به خواسته ها برسم و وابسته بودن و محتاج بودن به خواسته ها، به نظرم وقتی محتاج و وابسته میشم که باور کمبود در من وجود داشته باشه و الا اگه باور کنم هر چیزی که میخوام بی نهایت ازش وجود داره و از بی نهایت طریق میتونه بهم برسه چرا محتاج و وابسته باشم؟ به قول استاد این اسباب بازی نشد یک اسباب بازی دیگه. اینم جز همون موضوعاتی هست که در کل زندگیم و کل خواسته هام میتونه گسترش پیدا کنه و ترمز اصلی و اساسی ای هست. با این جمله خیلی حال کردم که هر چقدر بیشتر به خواسته هام رسیدم رها تر شدم، به یک صورت دیگه ای هم اینو از استاد شنیده بودم که تنها راه رها شدن از ثروت، رسیدن به ثروته به همین خاطر تمام پیامبران و امامان ثروتمند بودن. پس رهایی یعنی روی باورهام کار میکنم مخصوصا روی باور فراوانیِ زندگیم و فراوانی جهان هستی و تحسینشون میکنم. در زمان نوشتن این متن یک جمله نوشتم که در ذهنم یک ترمز بود «حالا اگه روی باور فراوانی کار میکنی و نتیجه ملموس نیومد یعنی یک جای کار ایراد داره و الا قوانین سیستم ثابت و بدون تغییر و درسته» میخوام این رو اصلاح کنم که درسته اگه روی فراوانی کار میکنم و نتیجه ملموس نیومد یعنی ایراد تو باورهامه و قوانین جهان ثابته و من ایراداتی در باورهام دارم که بایستی اونها رو برطرف کنم اما یادت باشه که این موضوع یک مسیر «هر روز بهتر از دیروزه» یعنی به جای «نگران نتیجه بودن و عجله برای رسیدن به مقصد» از سفر لذت ببر. «خب کار آسونی نیست ولی چاره چیه» => اینم یک ترمز دیگه => قانون سادست، اگه روی باورهات کار میکنی و «لذت نمیبری» و احساست خوب نمیشه یعنی «باور نداری اتفاقات زندگیت بوسیله فرکانس هاته» یعنی قانون سیستم رو باور نداری و الا اگر این رو باور داشته باشی چرا باید از کار کردن روی باورهات و از این سفر لذت نبری

همه چیز بر میگرده به توحید. یعنی اصل و اساس تغییر همه باورها توحیده. اینکه من دارم با فرکانس هام اتفاقات زندگیم رو خلق میکنم و این کلید تغییر همه ی جوانب زندگی به صورت دلخواهه. چطور میتونم این باور توحیدی رو تقویت کنم؟ یک فردی مثل استاد عباس منش میگه من رفتم تو این مسیر و نتیجه گرفتم. نه تنها میگه بلکه نتایجشم نشون میده. خب دلیل واضح تر از این؟ کل قرآن و داستان های پیامبران در قرآن هم داره این مسیر رو نشون میده. چند وقت پیش داشتم یک قسمتی از قرآن رو میخوندم که یوسف بعد از اینکه افتاد تو زندان تعبیر خواب میکنه برای دو نفر و به اون فردی که تعبیر خوابش این بود که ساقی شراب پادشاه میشی گفت که پیش پادشاه من رو یاد کن و بعد از آزاد شدن اون فرد یوسف چندین سال تو زندان موند چون به جای اینکه روی ربش حساب کنه و روی همون اصلی که از چاه نجاتش داد حساب کنه روی دیگران حساب کرد و شرک ورزید یعنی قدرت رو به جای اینکه بده به باورهاش داد به عوامل بیرونی اما بعدش که تو زندان موند و دید نتایج زندگیش تغییری نکرده فهمید ترمزش رو و روی ربش حساب کرد و بعدش پادشاه یک خواب دید و اتفاقات بعدش که به عزیز مصر شدنش انجامید. یعنی ببین سیستم چقدر دست داره برای کمک کردن بهمون. دست هایی که اصلا فکرشم نمیکنیم. خب این باور که تمام اتفاقات زندگی ما حاصل باورهامه اگه بهم آرامش نمیده یعنی باورش ندارم پس با مثال ها و الگوهای قرآنی و همچنین الگو کردن استاد و نتایجش ایمانم رو تقویت میکنم نتیجه ایمان حتما احساس خوبه. «هر چه ثروتمندتر میشوی نزد خداوند عزیز تر میشی» چون هر چه بیشتر ثروتمند بشی جهان ثروتمند تر میشه و هر چه جهان ثروتمندتر بشه جهان جای بهتری برای زندگی کردن میشه. این باور که پول و ثروت کثیفه در خیلی از فیلم های مختلف بهمون القا شده و در طی همین متن یکجورایی احساس کردم من این باور رو دارم. چرا پول و ثروت بایستی من رو از خدا دور بکنه؟ وقتی من ثروتمند بشم از کلی خطا و اشتباه که حاصل فقره دور میشم. از دزدی، از فساد و یک عالمه مواردی که فقط به دلیل باور کمبوده. وقتی من به خواسته هام برسم و ثروتمند بشم یک عالمه انسان های دیگه به خواسته هاشون میرسن، با هر ماشینی که بخرم، با هر خونه ای که بخرم به یک عالمه انسان روزی داده میشه پس ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه. رسیدن به خواسته ها معنوی ترین کار جهانه، چون هر چقدر من به خواسته های بیشتری برسم ایمان بیشتری به انسان ها میدم که اگر من تونستم موفق بشم شما هم میتونید پس رسیدن به خواسته ها هم معنوی ترین کار جهانه. هر چی من شاد تر و بهتر زندگی کنم، هر چقدر باورهای من در مورد روابط، عزت نفس، ثروت، معنویت و .. بهتر بشه «خواه یا ناخواه – *ترمز*» کمک میکنم جهان جای بهتری برای زندگی کردن بشه چون به دلیل نتایجی که دارم به دلیل آرامشی که دارم الگوی خوبی برای افرادی میشم که دوست دارن زندگی خوبی داشته باشن. با این حال به قول قرآن ما وکیل و محافظ دیگران نیستیم پس به جای اینکه بخوایم دیگران رو تغییر بدیم – که امکان پذیر نیست چون واحد ذهنی هر کسی دست خودشه مثل قدرت نفس کشیدن هر فرد که دست خودشه – پس خودمون رو تغییر میدیم چون به همون اندازه که قدرت نفس کشیدنمون دست خودمونه قدرت ذهنمون و سیستم باوریمونم دست خودمونه. اون قسمت که نوشتم خواه یا ناخواه بهم احساس بدی داد و قطعا ترمزه. بله اونم چه ترمزی.. آره.. من هنوز در وجودم از موفقیت دیگران احساس خوبی ندارم. باورهای مخروب رو کار نکنی روشون دوباره برمیگردن. بعد از اینکه این باور رو فهمیدم تو دلم گفتم لعنت به هر چی باور مخروبه که انقدر مخفیه و نمیزاره من زندگیم رو بکنم که این خودش «باز» یک ترمزه که کلمه باز نشون میده ترمزی اساسی هست..

خب یعنی چی میتونه باشه؟

الهام شد «جلسه ۹ دوره کشف قوانین زندگی» رو دوباره مرور کن.

مگه میشه؟‌!

اوه. ببین چی نوشته در توضیحات جلسه ۹ دوره کشف قوانین زندگی:

افراد زیادی، از شرایط و موقعیتی که در آن متولد و رشد کرده اند، به عنوان بزرگترین موانع و اصلی ترین مقصرهایی یاد می کنند، که بر سر راه خواسته ها و موفقیت های شان وجود دارد.

شاید شما نیز همین حالا، به نوعی درگیر این موضوع باشی. مثلاً از ناخواسته های زندگی ات شکایت داری یا هرچه بیشتر قوانین زندگی را می شناسی- گاهی به خاطر ترمزهای زیادی که در برابر خواسته هایت پیدا می کنی- می ترسی و وجود این همه ترمز را یکجا، ناعادلانه و بی انصافی می خوانی! چرا که فکر می کنی خیلی ها از اساس، این ترمز ها را ندارند.

شاید هنوز هم پس از این همه سال، همچنان درگیر مسائلی مثل: وضعیت مالی خانواده ای که در آن به دنیا آمدی و بزرگ شدی، شرایط اقتصادی و سیاسی کشوری که وطنت نام گرفت و …، هستی.

و آرزوی می کنی:

ای کاش در آن شهر یا آن کشور خاص متولد شده بودم!

ای کاش آن افراد خاص، والدینم بودند!

ای کاش آن آدم خاص، همسرم یا فرزندم بود!

ای کاش آن قیافه، آن رنگ پوست، آن رنگ چشم یا آن ویژگی ظاهری خاص، متعلق به من بود!

اکثر ما به کرّات به این موضوعات فکر کرده ایم و آنها را در معادله ی تحقق خواسته هامان دخیل دانسته ایم. زیرا اصل خود و آگاهی ای را از یاد برده ایم که، روزی به پشتوانه اش، تصمیم به ورود- به این جهان مادی- گرفتیم.

اکثر ما، فراموش کرده ایم که محیطی که در آن متولد شده ایم، پدر و مادری که به عنوان دروازه ی ورود به این جهان مادّی انتخاب کرده ایم، ویژگی های ظاهری ای که به عنوان جسم خود برگزیده ایم، علائقی که به عنوان استعداد ها یا تمایلات مان برگزیده ایم و… -همه و همه با تمام ناخواسته ها و تضادهایش- بهترین محیط و بهترین ویژگی برای تحقق خواسته هایی است که به خاطر تجربه آنها، قبل از تولد، اینچنین مشتاق ورود به این جهان مادّی و این کالبد جسمانی شدیم.

اما این اتفاق در پشت پرده رخ داده و تمام این سوء برداشت ها را ساخته است:

آگاهی و نیتی که پشتوانه و دلیل اصلیِ ورود به جهان، از طریق این شرایط (کشور، ویژگی های ظاهری، خانواده و… با تمام تضادها و کمبودها) بوده فراموش شده، در حالیکه این شرایط با تمام ناهنجاری های ظاهری اش، همچنان پابرجا مانده است!

این ماجرا به بازی با ماسک می ماند. شما در بازی با دوستانت، ماسکی را با قیافه ای خنده دار انتخاب می کنی. زیر فکر می کنی این ماسک بیشتر کمک می کند تا دوستانت را بخندانی و از این بازی لذت ببری. اما چه می شود اگر در میانه بازی ناگهان همه چیز را فراموش کنی و از یاد ببری که این فقط یک ماسک برای بازی و لذت بردن بوده و نه چهره ی واقعیِ تو!؟

آنوقت لذت بازی، تبدیل به ترس و وحشت می شود.

این ماجرا در واقعیت زندگی تو رخ داده است. برای همین بی گناه، بی پناه و بی دفاع بودن در میان اینهمه مشکل و تضاد، ناعادلانه به نظر می رسد.

به همین دلیل، هنوز نتوانسته ای خانواده ات را ببخشی، خودت را دوست داشته باشی یا دست از تغییر ویژگی های ظاهری ات برداری.

هنوز نتوانسته ای دست از مذمت دولت، کشور، جامعه و مسائلی برداری که، قرار بوده فقط پله هایی باشد برای گسترش ظرف وجودت و لذت از مسیرت.

هنوز سوال ات این است که، چرا کودکان معلول به دنیا می آیند؟! چرا مسئله گرسنگی کودکان در آفریقا حل نمی شود؟! چه توضیحی برای مسائل انسانهای بی گناهی وجود دارد که، درگیر مسائلی چون جنگ و تروریسم هستند؟! یا حتی نمی توانند در محیطی آرام با حداقل امکاناتی زندگی کنند که حق طبیعی یک انسان است و در یک کلام قوانین خداوند، چه توضیحی برای این مسائل دارد؟!

این موضوع بسیار مهم برای این جلسه انتخاب شد، تا یک بار برای همیشه این مسائل در ذهنت حل شود و به پشتوانه به یادآوردن اصل و اساس خود، بتوانی از ترمزهایی بهره برداری نمایی که لازمه گسترش تو به عنوان دستان خداوند بر روی زمین است.

زیرا اکثر ما، هم آگاهی مطلق خود را فراموش کرده ایم و هم، قصدی که برایش پا به این جهان گذاشته ایم. به همین دلیل نیز، در پی این هستیم تا از همسرمان، دولت یا سیاست حاکم، روابط مان، دوست مان، کارفرمای مان، شغل مان یا…، یک پشتوانه بسازیم.

در حالیکه پشتوانه یا منافعی که سالهاست به دنبالشان هستی، پشتِ درِ به یاد آوردن اصل خودت است. حقیقت این است که، ما ارواحی مجرد و مستقل از هر آنچه و هر آنکه هستیم، که خود را همخون یا هم نژاد با آن دانسته ایم.

حقیقت این است که هر کدام از ما- با وجود انتخاب های بی انتها و بدون محدودیت- با توجه به خواسته هایی که قصد داشتیم در این جهان مادّی تجربه کنیم، تصمیم به ورود از طریق این محیط خاص با تمام ویژگی هایش گرفتیم.

وقتی آگاهی و توانایی مطلق، بدون خطا و خالق گونه ای را به یاد بیاوری، که این محیط و شرایط را به عنوان بهترین و لذت بخش ترین مسیرِ تجربه ی خواسته هایت شناسایی و انتخاب کرده، آنوقت عاشق خودت می شوی با تمام نقص هایت و عاشق شرایط ات می شوی با تمام تضادها و کمبودهایش و تمام آنچه را نقطه قوت ات می دانی و از انرژی آنها درجهت خواسته هایت بهره برداری می کنی که، سالها از آن شکایت داشته ای و انرژی و تمرکز فراوانی خرج پوشاندن یا تغییر یا فرار از آنها کرده ای تا جزئی از آن نباشی.

و فکر کن- این به یادآوردن- چه حجمی از تمرکز و انرژی ات را آزاد و در جهت خواسته هایت قرار می دهد و چه عزت نفس و اشتیاق سوزانی را در تو بیدار می کند، تا موانع و ترمز های مقابل خواسته هایت را بشناسی و حل نمایی.

آنوقت آیا با ترمزها سرِ جنگ داری؟!

آیا از آنها می هراسی یا اینکه ترمز ها را –فرکانس های خالص نشده ی باورهای قدرتمند کننده ات– می دانی. یعنی بخشی از باورهایی که هنوز قدرتمندکننده نشده اند!

آنوقت در نظرت تلاش برای شناسایی و رفع آن ترمزها نه تنها تمرکز بر ناخواسته نیست، نه تنها نگرانت نمی کند، بلکه راهی است برای رسیدن به خلوص فرکانسی درباره آن خواسته ها و قول و قرار یا نشانه ایست برای به خاطر آوردن خواسته های واقعی ات.

این یعنی به خدا وصل شدن و خداگونه شدن. یعنی با خودت و تمام زندگی در صلح قرار گرفتن.

هرچه بیشتر این آگاهیِ فراموش شده را به یاد می آوری، کمتر تقلا می کنی و بیشتر لذت می بری. آنوقت است که به احساس خوب می رسی و این حجم از احساس خوب، شما را در مسیر اتفاقات خوب قرار می دهد، ظرف وجودت را می افزاید و به قول خداوند لعلک ترضی و لعلکم یرشدون می شوی.

در رویاویی با ترمز ها، این نشانه را به خاطر بیاور که:

اگر ترمزهای زیادی درباره مسائل مالی داری، یعنی بیشتر از همه مشتاق بودی تا از تواناییِ خداگونه ات، برای خلق ثروتِ بیشتر استفاده کنی.

اگر ترمزهای زیادی درباره مسائل عاطفی داری، یعنی بیشتر از همه مشتاق بودی تا از تواناییِ خداگونه ات، برای خلق عشقِ بیشتر بهره ببری.

اگر ترمزهای زیادی درباره سلامتی داری، یعنی بیشتر از همه مشتاق بودی تا توانایی ات را برای تجربه سلامتیِ بیشتر به کار ببندی. پس همه چیز خوب است. عجله نکن زیرا این به یادآوری تکامل می خواهد. فقط از تک تک جلسات این دوره، برای این به یاد آوری، کمک بگیر.

این جلسه از دوره کشف قوانین زندگی به شما می‌گوید که‌:

چگونه با کمک آگاهی های قبل از تولد‌، از انرژی تضادهایی که در زندگی با آنها مواجه شده‌اید‌، شور و شوق‌، انگیزه و باورهای‌ هم‌جهت با خواسته‌ها را بسازید.

آگاهی‌های قبل از تولد به شما کمک می‌کند‌، با خودت و تمام شرایط زندگی‌ات در صلح قرار بگیری و به جای جنگیدن با آنها‌، کانون توجه‌ات را بر این موضوع قرار دهی که:

این محیط پرتضاد و این شرایط ناخواسته و به ظاهر سخت که قبل از تولد نه به اجبار‌، بلکه با اختیار و شور و شوق‌، برای ورود به این جهان برگزیدم‌، قرار بوده چه منفعتی برایم داشته باشد؟

چه خواسته‌هایی را در من ایجاد می کند؟

چگونه و به کجا هدایتم می کند؟

چه شور و شوق و انگیزه ای را برای حرکت به سمت خواسته‌ها در من شکل می دهد؟

وقتی آگاهی‌های قبل از تولد را به یاد می آوری و می دانی که‌، توانایی خلق هر خواسته‌ای را داری‌‌، آنوقت به وضوح برکت مسائل زندگی‌ات را می بینی و معمای انتخاب تمام آن تضادها برایت حل می شود. زیرا می‌فهمی که تمام این مشکلات‌، فقط بستری است برای شناسایی خواسته‌هایت.

آنوقت همه چیز حل شده است. چون هم خواسته‌ات برای تو واضح شده و هم از توانایی‌ات برای خلق آن خواسته آگاهی.

این یعنی ترکیب خواسته‌های واضح و باورهای هم‌جهت با آن خواسته‌ها‌‌. این ترکیب‌، همان انا اقول کن فیکون است.

زیرا اگر از توانایی‌ات برای خلق زندگی دلخواهت آگاه باشی‌، اما ندانی که چه می خواهی‌، زندگی بسیار کسل کننده و مرگ آور خواهد بود.

همچنین‌، اگر خواسته هایت را بشناسی اما این آگاهی که‌، تو خالق زندگی‌ات هستی‌ را از یاد ببری‌، زندگی‌ات یک جدال تمام نشدنی میان خواسته و ناخواسته است.

اما ترکیب این دو یعنی‌، هماهنگی میان ذهن و روح.

زیرا روح آگاهی‌ها را دارد اما‌، این منطق ذهن است که فرکانس‌ها را ارسال و اتفاقات را رقم می زند. اگر نتوانی این دو را با هم هم‌جهت نمایی‌، یک جدال همیشگی رخ می دهد و تمام انرژی‌ای که از برخورد با تضادها باید به شکل شور و شوق و انگیزه‌، صرف ساختن خواسته‌ها می‌شد‌، صرف این جدال تمام‌نشدنی می گردد. همان اتفاقی که در زندگی ۹۵٪ از مردم جهان در حال وقوع است.

به یادآوردن آگاهی‌های قبل از تولد‌، کمک می کند تا با ابزارهای خود ذهن(تضادها)‌، آگاهی‌های قلب را برایش منطقی و او را با قلب همراه کنی. آنوقت است که زندگی ات مثل ماشینی در سراشیبی می شود که بدون نیاز به گازدادن‌، به حرکت خود ادامه می دهد.»

.

.

.

مات و مبهوت شدم.

بنام خدای مهربانم
سلام به همه ی دوستای گلم?
چقد این متن زیبا قلبمو آروم کرد یه حس خیلی خوب مث یادآوری چیزایی که میدونستم یا دوس داشتم بشنوم و هرچی میخونمش بازم دلم میخواد بخونمش تکراری نمیشه…چقد این خدارو دوس دارم که تو هرلحظم حسش میکنم چقد خوبه که فقط تو ی وعده ی خاص قرار نیس باهاش جوری ارتباط برقرار کنم که خودمم نفهمم و از روی وظیفه باشه نه از روی عشق… چقد خوبه که من به سبک خودم خدامو دوس میدارم?‍♀️ آسمونشو درختارو پرندهارو بندهاشو همه رو تکه ی از خودم میدونم نه چیزی جدا از من،چقد خوبه که میدونم همه ی اینا چیزی نیست که اون از روی وظیفه برای من خلق کرده پس منم از روی وظیفه باید بپرستمش… نه خدای من خیلی زیباتر و فوق العاده تر و بخشنده تر ازاین حرفاس که دوس داشتنش وظیفه باشه… اون خود خوده عشقه ،واسه عشقو آرامش و حس خوبی که توی تک تک لحظاتم جاری کرده میخوامش واسه حسی که جای همه رو گرفته واسم دلمو قرص کرده و میگه تامن هستم تو هیچ وقت تنها نیستی، و بهت همه ی چیزای خوب و میدم عشق آرامش ثروت خوشبختی سلامتی تو فقط بخواه و رهاکن و ازمسیرلذت ببر…?
این فایل خیلی ساده جواب خیلی از سوالمو داد چه روز اولی که شنیدمش چه الان و هروقت بهش گوش میدم سپاسگزارم،امیدوارم بتونم بااین خدای مهربون و بخشنده ی که همه ی عمردلم میخاس ی راهی واسه رسیدن بهش پیداکنم حالا که باهاش آشناشدم بتونم باعشق ادامه بدم و هیچ وقت ناامیدنشم
#هرچقد ثروتمندتر شوم نزد خدا محبوبترم#?عاشقتونم انرژی مثبتای من

سلام استاد عزیزم..
و
سلام شایسته جانم
..
خانم شایسته عزیز متن سفرنامه امروزعالی بود عالی …هر روز عالیه ولی این متن خیلی عمیق تر مفهوم توحید و صلوه رو برام باز کرد

چقدر زیبا چقدر زیبا….کار کردن روی باور فراوانی توحیده ،روی باور لیاقت و اررشمندی توحیده اینکه خودت رو تکه ای از خدا بدونی که اررشمندی و لایق دریافت الهامات..

اینکه با همه چیز و همه کس مهربان باشی خوده عبادته،خشم نگیری و بگذری و مهم ترین موضوع برات احساس خوبت باشه عبادته …

توجه و تمرکز به داشته ها،سپاسگزاری و شاد بودن یعنی صلوه…

اره درسته …واقعا همینه..
خدا این عبادت و دوست داره..
چقدر خدای ما مهربونه که شرط و شروطی هم که گذاشتع برای دریافت خواسته ها عمیقا به نفع خودمونه همون داشتن احساس خوب..
یه جورایی به هر طریقی میخواد که مارو تشویق کنه حالمون همیشه خوب باشه..
خدایا تو چقدر ارحم الراحمینی..

خدایی که خوب بودنه ما رو عبادت میدونه..رسیدن ما به خواسته هامون رو عبادت میدونه…خونسردی و ارامش ما براش عبادته …

حالا میفهمم چرا قانونهای خدا به این شکل وضع شده!فقط برای رسوندن ما به احساس خوبه بیشتره..

واقعا خدا هیچ وقت هیچ کاری رو با پیچیدگی انجام نداده که روزه و نماز و نوع عبادت ما انقدر پیچیده شده..

انقدر پیچ و تاب برداشته که کلا از مسیر درست خارج شدیم.
نماز ..
منم ….نماز تویی…نماز این سایته که لحظه به لحظه ش عطر و بوی خدا داره …
نماز سطح اگاهی من و توئه که غرقمون میکنه در خوشبختی و سعادت..

وقتی خشم نمی گیری و ارامی …
وقتی تلاش میکنی اگاهانه خوب باشی و درست رفتار کنی …
داری صلوه میکنی عبادت میکنی..

اره …خدا از من و تو که اشرف مخلوقاتشیم اینو میخواد…که بهش اعتماد کنیم،اعتماده به خدا احساسمون رو خوب میکنه …همه چیزو رو روبراه میکنه …حتی توکله به خودش رو باز برای ما و بخاطره احساس خوب خودمون میخواد..

خدایا …مهربان خدای من …شکرت…بابت اگاهی های امروز..
شایسته جان…
باز هم نمیدونم در مورد مقاله امروز چی بگم..
دنیایی از اگاهی دریافت کردم که اگه ذره ایش رو درک کنم جهانم زیرو رو میشه.
ممنونم از شما
و خدایی که قلم میشود در دستانت..
مرسی عزیزم❤❤❤

به نام هدایتگر وهاب
سلام به همه همسفران عزیزم
سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد مسیر کسانی که به آنها نعمت داده است.
سی و نهمین برگ سفرنامه من:
«مصاحبه شما با استاد عباس منش، قسمت 4»

وقتی توضیحات خانم شایسته عزیزم رو در مورد سفر امروز خواندم و دوتا فایل استاد را با جان دل شنیدم، وظیفه امروز مشخص شد. با توجه به مدار الانت، و آنچه در ۳۸ جان پناه قبل آموخته ای، قرآن بخوان. گفتم کدام سوره؟ کدام آیه؟ گفت طبق برنامه این چند وقته سوره حشر بخوان، با جان و دل بخوان، با قلبت بخوان و تفکر کن، که عبادت این است، که یک ساعت تفکر بهتر از هزار سال عبادت است. گفتم دریایی ست. گفت می‌گم کدام آیه ها. من و با پافشاری می گفتم آیه را خودم می گویم سه آیه آخر سوره را، خندید و گفت بسم الله.
خواندم و خواندم و فکر کردم و آگاهی نوشیدم، هر کلمه دنیایی بود و کمی با سردرگمی از این واژه به اون کلمه می پریدم، هر کلمه دریایی بود، گفت عالیه ، درک بهترمی خواهی برگرد عقبتر برو چند آیه قبل تر، و آیه ۱۸ و ۱۹ را بولد کرد ورنگی. و کل صحبت های استاد توی فایل تکمیلی تلگرام و توضیحات خانم شایسته عزیز تکرار شد.
گفت حالا بنویس گفتم چشم.

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿18﴾ وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿19﴾ »

ترجمه:«ای کسانی که ایمان آورده اید! از خداوند پروا کنید و باید هر کس نگران آن باشد که برای فردای قیامت چه چیزی از پیش فرستاده است، و از خدا پروا کنید که خداوند به آنچه میکنید آگاه است (18) و مانند آنهائی نباشید که خدا را فراموش کردند، و او هم خود هاشان را از یاد شان برد. آنها همان گناه پیشگان هستند (19) »

با باور اینکه قرآن ساده است و قابل درک برای همه و هدایتگر است، در هوای این دو آیه چرخیدم و پرواز کردم.

ای کسانی که ایمان آورده‌اید==> مخاطب مشخص است، کسانی که ایمان آورده اند، نه همه مردم. زیرا آنهایی که ایمان دارند و باورهای توحیدی دارند درک می کنند ، چه می گوید. یا با نگاهی دیگه می خواد به چالش بکشه، و بگه شرط آمنو بودن و ایمان داشتن چیه. می خواد وظیفه اصلی رو بگه ، می‌خواد عبادت کردن رو بگه، میخواد راه خدایی شدن رو بگه. پس حواسا جمع. دریچه قلب باز باز و آماده درک.

از خداوند پروا کنید==> مواظب خط قرمز هایی که خداوند تعیین کرده باشید، حد و مرز را رعایت کنید. کدام حد ومرز؟

و نظارت کنید که نفستان چه چیزی از پیش فرستاده برای فردا==> واضح تر از این می خواهی؟ ساده تر از این می‌خواهی؟ وظیفه منی که ایمان آورده ام باید در هر لحظه این باشد که با دقت نظارت کنم که در حال ارسال چه فرکانسی برای فردایم هستم. برای همین فردا، برای همین یک لحظه بعد (و من نمیدانم که چه اصراری دارند همه مترجم ها که قیامت هم به آن اضافه کنند، و دریافت نتیجه در عین نزدیک بودن را دور نشان دهند). بابا صحبت از ارسال فرکانس برای همین فرداست. که اگر حواسمان به آنچه در این لحظه داریم از پیش می فرستیم (فرکانسمان) باشد، همه فرداها و قیامت را ساخته ایم.
به نظرم قرار دادن این جمله بین دوتا «اتقوا الله»، نشان دادن درجه اهمیت این موضوع است، میخواد بگه اگر می خواهی بدانی تقوای الهی چیه؟ معنا و مفهوم همین جمله را دریاب. هر لحظه مراقب ورودی های ذهنت باش. ببین داری این ذهن رو با چی تغذیه می کنی؟ بر گفتگوی درونی ات، با دقت نظارت داشته باش. ببین مثبت است یا منفی؟ به کانون توجه ات دقت کن، داری با چه نگرش و باوری به چه چیز توجه می کنی؟ به خواسته ها یا نخواسته ها؟ به نجواهای ذهنت بها می دهی یا به الهامات قلبت؟ نعمت ها را می بینی یا نداشته ها را؟ ببین چقدر با خدا که خیر مطلق است هم جهتی؟ ببین چقدر با خوشبختی و نیکی که در جهان جاریست هم مسیری؟ باورهایت را بشناس، باورهای قدرتمند کننده را قوی تر کن و پا از روی ترمز باور های محدود کننده بردار، نظارت کن که فراوانی و ثروت را می بینی یا کمبود را؟ دقت کن، عشق و خوبی و تحسین داری یا حسد، خشم و کینه؟ ببین در آرامش و حس خوبی یا در نگرانی و استرس،
نیک نظاره کن به آنچه در حال ارسال فرکانس اش هستی.
واتقوالله==> که پروای الهی همین است ، پس بر خوبی ها و نکات مثبت تمرکز کن، به الهاماتت توجه کن. ورودی های ذهنت را کنترل کن، که آنها گفتگوی ذهنی ات را شکل می دهند ، که گفتگوی ذهنی ات و تکرار این افکار و ورودی ها، باورهایت را می سازند و باورها فرکانس ها را ارسال می کنند. پس ببین داری چه چیزی برای فردایت می فرستی.
همانا خداوند به آنچه می کنید آگاه است==» خدا می داند ، خدا با خبر و آگاه است. پس حواست را جمع کن نمی تونی، انرژی و تنها قدرت حاکم بر جهان را دور بزنی. و نتیجه ای غیر از آنچه ارسال کردی دریافت کنی، نمی توانی توجیح کنی. خدا با خبر است. و از اون طرف هم خدا با خبر است او آگاه است که تمام تلاشت را برای نظارت بر فرکانست می کنی. او می داند که چگونه حد و مرزها را رعایت می کنی و
همین جمله چقدر آرامش بخش است که

خدا می داند

و مانند آنان نباشید که خدا را فراموش کردند==> روی همه حساب کردن، به غیر خدا امید بستند، موفقیت را در گروی شرایط خاصی دانستند، نظم و قوانین الهی را فراموش کردند، خانواده، همسر، فرزند، پدر ، مادر،دولت ، کشور، رییس و … همه چیز را مهم و تاثیرگذار دانستند، همه را دیدن غیر از خدا. رحیم و بخشنده بودن خدا را فراموش کردند و ناامیدی را تجربه کردن، رزاق و وهاب بودن خدا را فراموش کردند و در فقر و بیچارگی دست و پا زدند، هدایتگر بودن خدا را فراموش کردند و پیروی نجوا های ذهن بی بیراهه کشیده شدند. که عدالت و فضل خدا را نادیده گرفتن و بر خودشان ظلم کردند.
پس او هم نفس هایشان را از یادشان برد==> فراموش کردن خدا باعث شد تا یادشان برود که خودشان خالق شرایط و زندگی خودشان هستند، فراموش کنند که وصلند به انرژی مبدأ، که رسالتشان را فراموش کردند، خدا گونه بودنشان را ، اهداف و خواسته هایشان را فراموش کردند، یادشان رفت که خدای درونی دارند که هر لحظه هدایتشان می کند. پس خودشان را فراموش کردند و اسیر نجواهای ذهنی ، زمین و زمان را عامل بدبختی شان دانستند.
آنها همان گناه پیشگان هستند==> چون خدا آن یکتای بی همتا، آن انرژی مطلق برجهان را فراموش کردند و در نتیجه این فراموشی توانایی ها و خالق شرایط بودن خودشان را فراموش کردند و در این کار استمرار دارند. پس گناه، همراه همیشگی آنهاست. در دور و تسلسل فسق و گناه گرفتار شدن.
حال انتخاب با ماست، که با نظارت بر فرکانس هایمان تقوای الهی پیشه کنیم، یا با فراموشی خدا، و فراموشی خدای درونمان، گناه را کار و پیشه خودمان قرار بدهیم.
سیستم کاملا هوشمند و ثابت و قانونمنداست و به عمل ما واکنش نشان می دهد.

به نام خداوند بخشنده و مهربان
سپاس مخصوص خدایی است که رب و صاحب اختیار همه جهانیان است.
او بخشنده و مهربان است
مالک روز حساب است
ما تنها ترا می پرستیم
و تنها از تو یاری می خواهیم
مارا به راه راست هدایت کن
راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
نه راه کسانی که به آنها غضب کرده ای
و نه راه گمراهان

عبادت خدا روزی هر لحظه تان باد.

وقتی درباره قانون احساس خوب = اتفاقات خوب مطلع می‌شویم‌، با خود می‌گوییم:
«دیگر همه چیز تمام شد و فهمیدم باید چکار کنم. دیگر همه چیز برای من حل شده است».
اما چرا به محض اینکه اوضاع بر وفق مرادمان پیش نمی‌رود، با مسئله‌ای در کسب و کار برخورد می‌کنیم‌، مورد تأیید قرار نمی‌گیریم‌، نشانه‌ای کوچک از بیماری احساس می‌کنیم یا روابط‌مان شکر آب می‌شود‌‌، همه‌ی آن چیزی را به فراموشی می‌سپاریم و نادیده می‌گیریم که‌، تا این حدّ به درستی‌اش یقین داشتیم و بر اجرایش متعهد بودیم؟!
چرا دوباره آن منِ نگران برمی‌گردد و احساس خوب داشتن را سخت‌ترین کار دنیا می‌کند؟
چرا آن منِ کافر برمی‌گردد و آنهمه نعمت را می‌پوشاند‌، تا سپاسگزار نمانیم؟
چرا آن منِ شکّاک برمی‌گردد و اطمینان و یقین‌مان را به تاراج می‌برد؟
چرا منِ فقیر بر‌میگردد و اینهمه ثروت و فراوانی وعده داده شده را‌، دور از دسترس می‌گمارد؟
چرا منِ سرزنشگر برمی‌گردد‌ و ارزشمندی‌مان را می‌رباید و تجربه‌ی سعادت را برای ما از بهتران می‌داند؟
مسئله این است که: احساس خوب داشتن‌، پشتوانه می‌خواهد.
پشتوانه‌ای که بتوانی هرلحظه و همیشه رویش حساب کنی. پشتوانه‌ای که بتوانی در چنین لحظاتی همه‌ی ناخواسته‌هایی را نادیده بگیری که‌، تنها حاصل فرکانس‌های قبلیت و نگرش آن منِ قبلی بوده‌.
پشتوانه‌ای که در قالب ایمان به جسم و جانت بیاید و خود را در تلاش‌های ذهنی‌ات برای نادیده گرفتن‌ِ ترس و تشرهای منِ قبلی نشان‌ دهد. چون اگر این ایمان بیاید‌ و با ثبات بماند، آنقدر با اتفاقات خوب احاطه می‌شوی که‌، تحمّل این حدّ از هماهنگی تو با خودت‌، برای ناخواسته‌ها غیرممکن می‌شود و زندگی تو را ترک می‌کنند.
این پشتوانه‌، خودت هستی. همان ایمانی که اگر به اندازه دانه‌ی خردلی باشد‌، کوه‌ها را جابه‌جا می‌کند.
‌منظورم آن بخش خالص و خداگونه‌ای که‌، در اعماق وجودت می‌شناسی و به محض وصل شدن به او‌، همه چیز برایت زیبا و خوشایند و دوست داشتنی می‌شود.
می‌توانی آن را «اجرای توحید در عمل» بنامی یا «توکل» یا «بخش وصل شده‌ات»‌، «روح» یا هر واژ‌‌ه‌ی دیگری.
اما واژ‌‌ه‌ها مهم نیستند. آگاهی‌ای که درباره اصلت می‌توانی به یادآوری و در قلب و ذهن زنده نگه‌داری مهم است.
این موضوع انیمیشنی با نام (bee) را به یادم می‌آورد. زنبوری که معجونی در یک شیشه داشت و تمام احتیاجات زندگی‌اش را آن برآورده می‌کرد. آن معجون هم غذایش بود‌، هم نوشیدنی‌اش‌، هم عطرش‌، هم خمیردندانش‌، هم شامپو و هم کرم دست و صورتش و هم ژ‌‌ل برای آرایش موهای سرش. آن معجون همان عسل بود. یعنی تمام نیازهای زندگی‌اش با آنچه برآورده می‌شد که‌، درون خودش و از خودش بود.
همه‌ی ما این معجون را در درون خود داریم. اما برای درک و اتصال به این معجون‌، باید اول خودمان بشویم. سبک شخصی زندگی‌مان را بیابیم و برای خودمان زندگی کنیم.
برای من‌،‌ آگاهی‌های جلسه ۹+۱ دوره کشف قوانین زندگی‌، بهترین راهنما برای شناختن سبک شخصیِ زندگی‌ام بوده است. سالهاست تلاش می‌کنم فارغ از قیل و قالها‌، زشت و زیباها‌، خوب و بدها و درست و نادرست‌‌های آدمها‌، به سبک شخصی درونم زندگی کنم. چرا که زندگی به سبک او‌، احساس خوب داشتن را برایم راحت‌تر و ساده‌تر می‌کند.
«درون تو»‌، ارزش‌ها و توانایی‌های خداگونه‌اش را می‌شناسد و می‌داند که قدرت خلق هر آنچه بخواهد را‌، دارد. برای همین بزرگترین خواسته‌اش این نیست که‌، به‌وسیله انجام کاری خاص‌، مورد تحسین واقع شود یا با راضی نگه داشتن آدمها و زندگی به سبک آنها‌، همرنگ جامعه باشد.
او فقط می‌خواهد خودش را از طریق تجربه اینهمه توانایی‌ که در وجودت خاک می‌خورد‌، گسترش دهد.
علاقه دارد این توانایی را در قالب راه‌اندازی یک کسب و کار از طریق حل یک مسئله‌، عشق ورزیدن‌، کشیدن یک نقاشی‌، خلق یک طعم‌ وعطر جدید‌، بافتن یک لباس‌، پیوند یک گیاه و خلق میوه‌ها‌- گل‌ها‌- رنگ‌ها و بوهای جدید‌، نوشتن یک برنامه‌، کشف یک دارو‌، گسترش صنعت‌، طراحی یک ساختمان جدید و… تجربه کند.
این بزرگترین خواسته‌ی روح ات است که‌، باید خواسته‌ی تو نیز باشد. زیرا این تنها راه گسترش ظرف وجودت است.
«روح تو» می‌داند که تو‌، رابطه‌ات با او و اینهمه توانایی را از یاد برده‌ای‌، برای همین‌،‌ سالهاست تلاش می‌کند تا آنچه را به یادت بیاورد‌، که هستی و همیشه بوده‌ای.
از طریق آنهمه پیامبر‌‌، از طریق اینهمه آگاهی‌، از طریق قلبت و…
رویاهایی که به قلبت نفوذ و تو را سرشار از اشتیاق می‌سازد‌، راهکاری که برای حل یک مسئله به تو الهام می‌شود و تو به راحتی غیرمهم می‌دانی‌شان، علاقه‌ای که در وجودت شکل می‌گیرد و تو آن را خیلی خاص نمیدانی‌‌،

سرزندگی و امیدی که- داشتن هدفی واضح و مشخص- به تو می‌بخشد و…‌‌، همه و همه، بخشی از برنامه «روح» برای یادآوری اصلت به توست. تا اینهمه توانایی را ببینی و خودت را تجربه کنی و روحت را رشد دهی.
اما تو آنقد درگیر یافتن کاری خاص‌، شغلی پولساز یا ایده‌ای مهم هستی که‌، فرصتی برای دیدن و شناختن اینهمه نشانه نمی‌ماند.
آنچه تجربه سعادت می‌نامی‌، آنچه هم روحت را رشد می‌دهد وهم تو را به تجربه آزادی مالی و زمانی و مکانی می‌رساند‌، تلاش برای یافتن کاری خاص یا ایده‌ای پولساز نیست‌، زیرا تو خود‌ِ ثروت‌، خودِ لیاقت‌ و خودِ عزّت‌ هستی.
کار تو تجربه‌ی خودت از طریق انجام کاری است که وجودت را زنده نگه می‌دارد. وقتی به شیوه‌ی درونت زندگی کنی‌ و خواسته‌های قلبت را انجام دهی‌، نه تنها لذت می‌بری‌، نه تنها در احساس خوب می‌مانی‌، بلکه نتیجه‌ خاص و خارق‌العاده که به دنبالش می‌گردی‌، به شکل سلامتی‌، ثروت‌، فروانی‌، استقلال مالی و آزادی زمانی وارد تجربه زندگی‌ات می‌شود و احساس خوب داشتن‌ را هر بار برایت ساده‌تر می‌کند.
مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
تقدیم با عشق- مریم شایسته❤️


سلام به همگی
سلام به استاد عزیزم که همیشه توی قلبم جاشه
سلام به خانم شایسته عزیز و این سفرنامه و یادآوری قوانین و نوشته های پر از آگاهی
احساس خوب لازمه موفقیت در هر هدفی است . من بارها سعی میکنم این موضوعو به یاد داشته باشم و از طرق مختلف به این اصل در زندگیم برسم
نتایج هم که دیگه همه چیز به نفع من رقم میخوره وقتی اینجوری نگاه میکنم ، وقتی زاویه دیدم را عوض میکنم گویی از یک دنیای خشم به یک دنیای رفعت و مهربانی میرسم.
به خدا قوانین اینقدر سادس که حد نداره فقط باید پذیرفت و عملی کرد.
از پذیرفتن با وجود نجواها و عادتهای قبل ، نیاز به تمرین و ایمان داره و وقتی پذیرفته بشه و تمرین بشه تبدیل میشه به عادت و عمل و اونوقت نتایج بهتر و تپل تر
این موضوع اساس زندگیه و اصل زندگی
همیشه سعی میکنم به خودم یادآوریش کنم و بهتر از قبل حتی به مقدار کم عمل کنم
واقعا از قبل بهتر در این موضوع عمل میکنم و هنوز نیاز به تمرین های بیشتر دارم
بالخصوص زمانهایی که اوضاع به ظاهر سخت و نگران کننده میشه اونجاها ایمان به این موضوع برای من و همه ماها نیاز به تمرین بیشتر داره وقتی بپذیریم که همه چیز به نفع ماست و هر اتفاقی به نفع ماست و البته که با حال خوب ایده ها و الهاماتی برای اعمال ما در اون مواقع گفته میشه ولی وقتی بیخیال و توحیدی به این اتفاقات نگاه کنیم بیشترِ مسیر برای ما حل شده است
خیلی دوست دارم این موضوعو بارها و بارها به خودم تکرار کنم و در وجودم نهادینه بشه
از خدای بزرگم سپاسگذارم به خاطر وجود استاد نازنینم
مهم نیست که حتما هم اول سال بشه و ما هدفگذاری کنیم ، میتونیم در هر روزی برای خودمون هدف داشته باشیم و خودمون و باورهامونو در جهت اون هدفها کنیم و حتی هدفهای زمان دار تعیین کنیم
فقط هدفها زمانی قابل دستیابی است که وجود ما اونها را بپذیره یعنی با کار کردن روی باورها اون هدفها قابل دستیابی است و حتما بهشون میرسیم
یه نکته خیلی قشنگی خانم شایسته عزیز در کانال بهش اشاره کردند و اون موضوع اینه که ما خودِ ثروت و لیاقت و عزت هستیم و کار ما تجربه خودمون از طریق انجام کاریه که وجودمان را زنده نگه میدارد نه کاری خاص و نه ایده ای پولساز
این آگاهی ها ما را چند صد متر به جلو میبره و از اشتباهات و هزینه ها دور میکنه و واقعا وقتی آگاهانه زندگی میکنیم و ساز و کار جهان را درک میکنیم ، زندگی کردن هم شیرینتر و آسانتر میشه

این زمانهایی که سعی میکنم مطلب بزارم و قوانینو به خودم یادآوری کنم ، بهترین زمانهای زندگیمه
ممنونم سپاسگذارم و براتون آرزوی بهترینها را دارم

به نام هدایتگر وهاب
سلام به همه همسفران عزیزم
سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد مسیر کسانی که به آنها نعمت داده است.
چهلمین برگ سفرنامه من

ما راه رو گم کرده بودیم، هر وقت زیاد می خندیم مادر بزرگمون وسط انگشت اشاره و شصتش رو دو بار گاز می گرفت و می گفت استغفرالله. (دوبار هم از دو جهت گاز می گرفت که حسابی محکم کاری کرده باشه). زیاد که می خندیدیم زن عموی بزرگم که کمی از مادر بزرگ کوچکتر بود و این مسند را از مادر بزرگ به ارث برده بود، گوشه روسری اش را گره می زد و می گفت از دماغمون در نیاد. (شادی و خنده ما چه ربطی به دماغمون داشت و من که هیچ وقت نفهمیدم).
بعد بزرگتر شدیم تعبیر ها فرق کرد، زیاد که می خندیدیم می گفتن دختر خوب اینقدر نمی خنده، خنده با صدای بلند کار بدیه. بعدش که بزرگتر شدیم ، حدیث و تفسیر آوردن که صدای خنده بلند عصیان در مقابل خداونده. گفتن گریه کنین، به ازای هر اشکتون یه قصر تو بهشت بهتون میدن. فیلم و سریال دیدیم، هر وقت می خواست یه اتفاق خیلی بد رو نشون بده، قبلش یه صحنه از شادی، و بازی و رقص و خوشحالی می ذاشت. بعد یه دفعه اتفاق بده می افتاد. (نویسنده بیچاره گناه نداشت، آخه اونم یه مامان بزرگی داشته که دستشو گاز می گرفته، مادر بزرگ هم گناه نداشت، آخه اونم مادر بزرگی داشته).
هیچ کس مقصر نبود جزء خودمون که کم کم داشتیم از ذات خدایی خودمون فاصله می گرفتیم، داشتیم کم کم یاد می گرفتیم که رفتارهایمان را باب میل دیگران تنظیم کنیم.
اینا رو نوشتم تا به عنوان اهرم رنج نگاشون کنیم و بدونیم که اینا جیزن و دیگه طرفشون نریم.
.
.
.
و ما خسته شدیم از غمگین بودن ، از ترسیدن، از تجربه پی در پی سختی ها و تصمیم گرفتیم که تغییر کنیم ، که برگردیم به اصل خودمان .پس خدا ما رو هدایت کرد و از مسیر گمراهان دورمان کرد و به مسیر کسانی که به آنها نعمت داده هدایتمان کرد.
قوانینش را برایمان شرح داد و گفت تو خالق شرایط و زندگی خودت هستی، اگر می خواهی خواسته هایت را زندگی کنی پس باید احساس خوب داشته باشی. باید در هر لحظه و در هر شرایطی حتی شده یکم حالت را بهتر کنی، باید به ورودی ذهنت نظارت کنی و مانع ورود هر چیز که حست را بد می کند بشوی و در هر چیزی که می بینی و تجربه می کنی دنبال یک نکته مثبت بگردی و سپاسگزاری کنی. باید هر لحظه و همیشه حواست به حال خوبت باشه، که احساس خوب و شادی و سپاسگزاری یعنی عبادت من، که من تمام جهان را آفریدم و مسخر تو کردم تا ترا شاد و آرام و سپاسگزار ببینم. اینکه توی هر شرایطی دنبال یک نکته مثبت باشی و سپاسگزاری کنی و آنرا تکه ای از من ببینی یعنی تو فقط مرا به عنوان نیروی حاکم بر جهان قبول داری و فقط روی من حساب می کنی. پس من برایت راه می گشایم. اون وقت حال تو بهتر و خوشتر می شود چون من یار تو هستم تویی که هر لحظه سپاسگزاری مرا می کنی و همه چیز را من می بینی و توحیدی هستی:

خوشا آنان که الله یارشان بی
به حمد و قل هو الله کارشان بی

بعد حال خوشت ، خوشتر می شود، این سپاسگزاری باعث ورود نعمت‌های بیشتری به زندگیت میشه و تو سپاسگزار تر می شوی و این توجه تو به من و نعمت هایم و سپاسگزاری ات دائمی می شود و اون وقت قصر های از طلا و مرمر، تخت هایی از جواهر، خوراکی ها و میوه ها ، پوشاکی از حریر، مرکب های عالی ، و دوستان و هم صحبتانی که از آنها صحبت لغو و بیهوده نمی شنوی و فقط سلام و حرف مثبت می زنند را هم در این دنیا و هم در اون دنیا تجربه می کنی:

خوشا آنان که دائم در نمازند
بهشت جاودان مأوا یشان بی

بزرگترین رسالت و هدفم را در چله این سفر پر برکت درک کردم. شاد بودن و لذت بردن و سپاسگزاری دائمی. وقتی که من با قلبم که تکه ای از خداست هماهنگ بشم، اینقدر این حس خوب و شادی زیاد میشه که ذهنم هم کم کم دست از نجوا و فلسفه بافی و بحث با قلبم بر میداره (دیدین وسط بعضی دعواها یکی از طرفین یهو خنده اش می گیره اون طرف هم خشمش از بین می‌ره و خنده اش می‌گیره و دعوا با خوشی تموم میشه) ، این‌جوری ذهن و روحم با هم آشتی می کنند و با هم هماهنگ میشن.

من و
عشق و
دل دیوانه
بساطی داریم
عقل هی فلسفه می بافد و ما می خندیم

بعد که عقلم خنده اش بگیره دیگه تمومه، به قول استاد بعدش میشه بووووووم، حرکت با سرعت زیاد به سمت خواسته ها.

ممنونم استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم برای این احساس خوبم .

همسفر گلم، لبخند بزن تو در آغوش خدا هستی

با سلام خدمت همگی
چقدر از خوندن متن زیبای خانم شایسته عزیز لذت بردم چقدر خوب گسترش ظرف وجود رو گفتین و چقدر من دارم این روزها برای این گسترش و مخصوصا اینکه بهتر بتونم قانون تکامل رو درک کنم روی خودم کار میکنم
از دیروز که دارم مرتب فایل توحیدی ۶رو گوش میکنم که هر جمله استاد پراز نکته و آگاهی هستش و امروز وقتی فایل ۴۰ سفرنامه رو گوش کردم ونکاتی که استاد در این فایل بهش اشاره کرده بودن رو گوش دادم وبا اینکه الان خیلی دارم تلاش میکنم در لحظه زندگی کنم و شاد باشم و احساسم رو خوب نگه دارم ولی بعضی وقتها نمیشه امروز با گوش دادن این فایل به چند سال قبل فکر کردم که هیچ لحظه زندگیم رو در زمان حال ولذت بردن نبودم و همیشه یادرگیر گذشته ویا ترس از آینده گذشت ولی الان که به اون زمان‌ها فکر میکنم میبینم تنها منفعتی که برای من الان داره این هست که از این نگرش قبلی میتونم به عنوان اهرم رنج ولذت به نفع خودم استفاده کنم که البته این رو بخاطر آموزشهای استاد و آشنایی با قانون درک کردم امروز که به این موضوع فکر میکردم و فایل توحیدی۶رو هم با خودم مرور میکردم واز دیروز به شدت فقط دارم روی این باورها کار میکنم که فقط باید به تنها منبع نیروی خیر اعتماد کنم و با توکل به این نیرو خودم شرایط زندگی خودم رو تحت هر شرایطی خلق میکنم و سعی میکنم که به یه لحظه بعد یا فردا فکر نکنم چون در این مواقع شیطان ذهن به سرعت برام سناریو می پیچه خلاصه همین طورکه در حال مرور این موارد بودم خیلی برام راحت بود که بتونم درک کنم که اگر من فقط وفقط به خدا توکل کنم و ترس ونگرانی نداشته باشم و ایمان داشته باشم که خودم خالق شرایطم هستم پس میتونم براحتی در زمان حال با شادی زندگی کنم و لذت ببرم و احساسم همیشه خوب باشه که البته میدونم برای رسیدن به این مرحله باید پله به پله پیش برم و حسابی روی خودم کارکنم ودر هر لحظه این باورهای توحیدی رو با خودم مرور کنم
در پناه خدا شاد و ثروتمند باشیم

سلام به استاد گرانقدرم
سلام به خانم شایسته گرامی
سلام به دوستان پر تلاشم

(( این همه توانایی که در وجودم خاک می
خورد، کجا بوده است؟))

چهلمین روز سفر:
چطور بود که قبلن من قادر به دیدن این همه نشانه های زیبا از اشاره های شگفت انگیز خدای بی شریک نبودم؟ این استعداد کجا بود که فقط نیکویی، فراوانی، سلامتی و نعمت و ثروت را ببیند؟??
این حجاب روی مردمک چشم های من چه وقت کشیده شد؟ من که در کودکی با ترکیدن یک حباب صابون از خنده ریسه می رفتم؟ من که با- پِخ کردن – مادر گرامی ام به وجد می آمدم و می گفتم دوباره و دوباره تکرار کن؟ من که از سرازیری روی چمن های باغ غلت می زدم و آنقدر به همراه هم سن و سالانم به در و دیوار و سنگها می خوردیم و خسته از شادی های ساده به خواب می رفتیم ، کجا زیر خروارها غبار دفن شد و آن کودک درونم غمگین شد و در پس سال ها به فراموشی سپرده شد؟ ??
حالا در اثر این آموزه های استاد گرامی چطور این پوسته شکاف خورده ! چشم هایم نورانی شده که توان دیدن نشانه ها را پیدا کرده است؟ در جمع اقوام این چه مهارتی است که به سادگی روال بحث های منفی را می چرخاند به سمت خندیدن به ساده ترین اتفاقات !!!!
چگونه زمان در پسِ این شادی های ریز ریز به تندی می گذرد ؟ حتی اگر آن خانه ی آرمانی هنوز از آن من نشده باشد !یا آن ملک و ویلا هنوز رویا باشد! یا ِآن سه برابر شدن درآمد
ماهانه در یکسال که باورش را ساخته ام و فعلن در کاینات چرخ می خورد تا به من برسد! یا آن سوراخ سطل درآمدم به من چشمک بزند!
این حس و حال بازیابی کودکِ درون چطور دوباره به من بازگشته و وجودم را پر از آن هستی لایزال الهی کرده است؟
انگار قفسه ی سینه ام جا باز کرده ، بهتر نفس می کشم، ماهیچه های صورتم از جمود و خمودگی درآمده ، لبخند لحظه به لحظه و خود به خود با دیدن هر مورد جالبی روی لبانم می نشیند . دویدن و زمین خوردن و قهقهه یک کودک ، نوک زدن گنجشگ به تکه ای نان خشک، درز لباسی که به اشتباه چرخ شده ، شِکری که به جای نمک در غذا ریخته ام ، به جای این که عصبانی ام کند ، نگاهش می کنم خنده ام می گیرد و به یاد حرف استاد می افتم که هر اتفاقی بیفتد به نفع من است ! و توی دلم بگویم ( مثلن این نوک زدن جوجه ی گنجشک به نان خشک کجایش به نفع من است ؟ ) و پاسخ بدهم همین که این موجود کوچک موجب شعف و خنده ی من شده ! تو را شاد کرده ! همین یعنی:
احساسات خوب و شاد = اتفاقات عالی و نیکو!
استاد گرامی ! امروز تمرین سفر در روز چهلمین روز را انجام دادم . تمرین شاد بودن به هر دلیل کوچک!
کشف این تواناییِ خدادادیِ دوباره شاد زیستن به خاطر آموزه های قانونمند شما و نگاه زیبای شایسته ی عزیز در این سفر ممکن شد.
سپاسگزارم

به نام خدای هدایتگر

به امیدت باز می نویسم که هدایت خواستم و هدایت شدم .

این فایل مرا یاد این چند روزی که احساس شادی ولذت بردن را در خودم کمرنگ دیدم انداخت و باز یاد آور شاادی درونیم وگذراااا بودن این جهان مادی انداخت که هیچ مسئله ای آنقدر جدی نیست که خ.دم را به خاطرش ناراحت کنم .میخواهم آنقدر لذت ببرم از همه چیز و از بودن در کنار عزایزانی که خدا در این وقت و مکان به من داده تا روزی که از هم جدا شدیم و حسرتی بر دل خود نداشته باشم و بگوئیم خانه ات آباد طیبه چه خوب کسی را را گذراندی و چقدر خوب احساس شادی و لذت را در تمام شرایط بر زندگیت جاری کردی آفرین به این توکل و به نیروی شااد درونت .
نکات حرفهایتان استاد عالیست همیشه میگین به اندازه ی که باور میکنی دریافت میکنی میخواهم بیشتر و بیشتر باور کنم مروی خودم کار کنم که همه چیز باور است و بس

نکته دیگر سال جدیدم را چه بنامم و این را در سوال یکی از دوستان عقل کلی خواندم گفتم خدایا بنظرت چه بنامم آفرین به این هوش کیهانی که مرا خوب هدایت میکند عاشقتم دین ودنیامی امسال سال شاااد بودنم و خونسردی ولذت من باشد و این سال هر سال سرلوحه نام های دیگر م برای زندگیم باشد .

نکته بعدی نوشتن یکی و دو هدف باشه که نه چندان دور ونه چندان آسان باشد برای منی که همیشه در سال چندین هدف می نوشتم و در پایان دو تا یا سه تای آن را بدست می آوردم.عجله و درک قانون باعث میشه بعضی جاها سوتی های جالبی بدم

نکته بعدی که ایجاد این باور که هر اتفاقی برایم بیفتد خیر است وبه نفع من و خدایی این دیدگاه چقدر به انسان برای تغییر احساسش و نگاهش به همه چیز عالی ومتعالی میکند.دیشب پدر و مادرم نگران جواب ندادم گوشی برادرم بودند و من یه لحظه باز این نجوای ذهنی شروع کرد صحبت اما سریع یاد دلایل مختلفی افتادم که چرا جواب نمیدهد .یعنی از صبح این ماجرا طول کشید اما من به خدای خود گفتم تو حافظ همه ای نگران چه باشم وقتی همه چیز را میدانی و من در ارامش و توکل ورهایی اونها مضطرب و نگران .و نتیجه برادرم زنگ زد گفت گوشیم شارژ تموم کرده و خاموش بوده .

این است نتیجه وتفاوت توکل به خدا وایمان و ارامش و گفتم خدایا شکرت که سالمه میدونستم جواب میدی ☺️☺️☺️☺️?

نکته بعدی توجه و تمرکز روی زیباییها و نعمت های بیشمار خدا وند که از در و دیوار دارد می بارد و هرکسی سطل دارد وبه همان اندازه دریافت میکند .انسان ها نمی خواهند خدا را باور کنند و این همه خوشبختی های روتین اطرافشان را ببیند و دلیل بدبختی هایشان هم مشخص است .
من خواستم متفاوت ببینم وزندگی کنم و خداوندم را باور کنم روبه او ایمان دارم بیاورم در هر لحظه پس نتیجه من کاملا متفاوت وپر از سعادت و خوشبختی است .خدایا شکرت که خانه ای دلم را گرم میکنی با تنور عشق ومحبتت که نان این محبت و عشق میشود ثمره ی ارامش وعشق و خوشبختی و شادی وثروتم که دو جهانم را نورانی میکند .

دوستت دارم استاد عزیزم هر وقت به شما می نگرم خدای عزیزم را میبینم که هدایتت میکند و میگوید چکار کن طیبه جانم.دلم به دلم راه دارد خدا میداند و دلم ❤️❤️❤️❤️❤️

خانم شایسته دوستت دارم عشقم شما برای من دست دیگر ی هستی که سفری پربرکت را آغاز کرد که دارم حاصل و نتیجه این همراهی و همسفری ورشدم را میبینم سپاسگزارم خداوند و شما و استاد و همه ی دوستان الهی و خوش طینت و پاکم هستم .

برایتان اقیانوسی بی انتها به بی انتهای رب نازنینم، خوشبختی ،سلامتی،عشق،ارامش، سلامتی،وثروت و سعادت دو دنیای زیبای خداوند را آرزو دا رم .

با یه دنیا نگاه مهربانی و قدر دانی برگ امروزم را به جا می گذارم

به نام خدا
با سلام و عرض احترام
می خوام از تجربه امروزم بنویسم.
دوستی که مدت ها باشون دوست بودم و در این مدت دوستی کوچکترین بحثی بینمون بوجود نیومده بود و از هم دیگه انرژی مثبت می گرفتیم امروز برای همیشه رابطه اش رو بامن بدون هیچ توضیحی کات کرد. راستش اولش یکم تعجب کردم بعد رفته رفته ذهنم داشت میرفت سمت منفی بافی که مچش رو گرفتم و با باور ارزشمندی که از استاد یاد گرفته بودم با قدرت مقابل نجواهای ذهنم رو گرفتم ” هر اتفاقی پیش بیاد بنفع منه پس کات شدن این رابطه هم قطعا” بنفع منه من خدا نیستم آینده رو نمیبینم ولی اون می بینه پس بخدا اعتماد می کنم و میزارم کارش رو تو زندگیم انجام بده” آروم شدم و از طرفی فکر می کنم فرکانس فایلی که دیروز استاد تحت عنوان ” توحید عملی6″ گذاشتن که از طرف من به جهان هستی ساطع شد در قطع این رابطه بی تاثیر نبود چون من این آخریا خیلی رو دوستم حساب می کردم.( یه شرک خیلی خیلی مخفی . چون می خواستم با رشد خودم زورکی اونم رشد بدم)
البته قانون کبوتر با کبوتر باز با باز هم رعایت شد چون می خواستم به زور ایشون رو تغییر بدم که از مدارم خارج نشه ولی خب جهان کارش دقیق و بدون نقصِ و من یاد گرفتم واقعا” نمیشه سرجهان رو کلاه گذاشت.
از طرفی خانم شایسته چقدر قلمشون انرژی بخش تر شده وقتی توضیحات سفر رو ، که در تلگرام مینویسن با اشتیاق می خونم بی اختیار اشک شوق میریزم . چون بخودم یادآوری می کنم ببین قانون چقدر قشنگ به ایشونم پاسخ میده پس یقینا” بمن جواب میده ناخودآگاه از ترس ها و نگرانی هام کاسته میشه.
و قانون تکامل : چقدر من تو زندگیم سر نفمهیدن این قانون ضربه خوردم و آلان بهتر و با ایمان راسختری حرف های استاد رو گوش و بعدش عمل می کنم البته تاجایی که ظرف باورهام کنجایش دارن.
چقدر ما خوشبخیتم واقعا” استاد راست میگن خیلی ها تو این فضا نیستن و بنظرم ما دیگه مسئولیم در برابر تعهد به قانون تا اول به خودمون کمک کنیم برای زیبا زندگی کردن هم کمک کنیم جهان جای زیباتری برای زندگی کردن بشه.
چقدر هم خوب فایل رو تموم کردین استاد شاد باشید شاد باشید شاد باشید که مهمترین رسالت ما شاد بودن در زندگی است.

آگاهی‌های فایل روز 41 ام‌، با یادآوری تنها و مهم‌ترین کار زندگی مان‌، ما را در تشخیص اصل از فرع بیناتر می‌کند تا:

نه تنها قوانین بدون تغییر خداوند را بهتر بشناسیم‌؛

نه تنها سوء برداشت‌هایمان از این قوانین را بهتر تشخیص دهیم و اصلاح کنیم:

بلکه شیوه‌ی هماهنگ شدن و همراه شدن با این قوانین را بیاموزیم و در عمل اجرا کنیم تا بتوانیم سمتِ خودمان را درست‌تر انجام دهیم.

زیرا خداوند قبلاً- حتی قبل از درخواستهای ما– سمت خودش را خیلی ساده و دردسترس برای همه‌مان انجام داده است. آنهم به وسیله‌ی طراحیِ این سیستم پاسخگوی جهان-که به فرکانس‌هایمان پاسخ می‌دهد و بدون هیچ دستکاری‌ای در زندگی‌مان بازمی‌تاباند-

مسئله‌ی مهمی که باید به آن دقت شود این است که:

هرکدام از ما‌، تنها به اندازه‌ای از موهبتِ این سیستم پاسخگوبه درخواستهای‌مان‌، بهره می‌بریم و ثمره‌اش را می‌چینیم یا به کلام ساده‌تر‌، روی شانه‌های خداوند می‌نشینیم که: سمت خودمان را انجام می‌دهیم.

سمت ما با جهتِ دهی‌ِ آگاهانه ی کانون توجه‌مان انجام می‌شود؛

سمت ما به وسیله‌‌ی «خساست به خرج دادن درباره پخش کردنِ کانون توجه‌مان» بر روی هر موضوع و «وسواس داشتن» در خرج کردن تنها سرمایه‌ی‌مان(فرکانس و کانون توجه) برای ساختن زندگی دلخواه‌مان انجام می‌شود؛

سمت ما به وسیله‌ی انجام همزمانِ اعراض از ناخواسته‌ها و توجه به خواسته‌ها- یعنی نشنیدن و ندیدنِ زنجیره‌ای از ورودی‌های «کم ارزش به معنای ناهم-جهت با خواسته‌مان» و دیدن و شنیدنِ زنجیره‌ای از ورودی‌های «ارزشمند به معنای هم-جهت با خواسته‌مان»‌، انجام می‌شود؛

سمت ما به وسیله‌ی جدّی گرفتنِ این قانون که «تمام اتفاقات زندگی ما به وسیله‌ی فرکانس‌ها و کانون توجه‌مان خلق شده است» آنهم در عمل و نه در حرف‌، انجام می‌شود؛

سمت ما در اختصاصِ بالاترین اولویت زندگی‌مان به «نظارت بر کانون توجه‌مان» و «هدایتِ آگاهانه‌ی آن به سمتِ آنچه می‌خواهیم»‌، انجام می‌شود.

همه ی اینها‌، قسمتی از ساختنِ توانایی‌ای به نام «تشخیص اصل از فرع» است.

آگاهی‌های این فایل را نه به گوش جسم‌، بلکه با گوش جانت بشنو و لیستی از اقدامات آگاهانه‌ای تهیه کن که باید برای انجام دادنِ سمت خودت درباره‌ی خواسته یا مسئله ای که اکنون برایت بالاترین اولویت را دارد‌، بنویس.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما درباره‌ی این لیست و درکی که از آگاهی‌های این فایل داشته‌ای‌‌- به عنوان رد پای امروزِ روزشمارِ تحول زندگی‌ات-، هستیم.

آگاهی‌هایی که منجر به اخذ یک تصمیم اساسی در زندگی‌ات می‌شود و از 41 امین روزشمارِ تحول زندگی‌ات‌، نقطه‌ی عطف دیگری می‌سازد.

ذیدگاه زیبا و تأثیرگزار یزدان عزیز به عنوان متن انتخابی روزشمار:

گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت می‌گردد جهان بر مردمان سخت‌کوش

آساان گرفتن یعنی …

همین که من سایتو که باز میکنم، میبینم فایل روز 42 ام سفرنامه هم آپلود شده درصورتی که من هنوز فایل 41 ام رو هم ندیدم، هنوز یه سری آگاهی ها رو ثبت نکردم و یه سری فایلا رو ندیدم و به تعویق انداختم.

ذهن گفت: تو هنوز قبلی ها رو ندیدی و کلی کارای دیگه داری که توی سایت انجام بدی. دربهترین زمان برو اول قبلی ها رو ببین وبعد بیا اینجا.

احساس خوبی نگرفتم از حرف ذهن، احساسی شبیه پایین اومدن عزت نفسم پیش خودم به خاطر عقب افتادن یه سری کارها

قلبم جواب داد: یزدان باید در لحظه باشی! مهم نیست که چقدر کارای عقب افتاده داری و چقدر فایلای دیگه هست که باید ببینی. برای شروع، از همین الان شروع کن! از همین فایل جدید امروز شروع کن! همیشه فرصت هست! تو زمانی میتونی فایلای قبلی رو ببینی که امروزی رو ببینی! یعنی شروع کار رو از امروز انجام بده و نخواه که وارد دومینوی به عقب افتادن فایلها بشی. پس منتظر چی هستی؟! فایلو باز کن.

احساسم خیلی بهتر شد! حسی شبیه وقتی که با حالت توب کردن پیش خدا بری و خداوند توبه تو رو بپذیره، گویی اصلا نبوده و بهت بگه از الان شروع کن. من همیشه عاشق رفرش شدن هستم.

پس … آسان گرفتن کارها یعنی اجرای دستور قلبی که همیشه آسان گیره نه ذهنی که همیشه اشتباهاتو در نظرت بزرگ جلوه میده! آسان گرفتن کار، یعنی شروع از همین لحظه!

شعری که استاد خوندن، مروری بود سریع و آسان بر قوانین اصلی زندگی

دوش با من گفت پنهان، کاردان تیزهوش/وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

معلومه که او کاردانه! کاردان و همه چی دانه! چون همه چی رو بلده و جواب هر سوالی رو هم میدونه! خدا داخل این شعر میخواد رمز و رازی شادی رو بهمون بگه. بگه که چه طور شاد باشیم و شادی بدیم. دقیقا عین می فروش!

گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع/سخت می‌گردد جهان بر مردمان سخت‌کوش

اینه رمزش: کارها رو بر خوردت آسان بگیر، چون طبق قانون جهان، اگه بینه سختی میخوای و کارها رو سخت میکنی برات سخت میشه! آسان گرفتن رو خانم شایسته در کپشن عالی توضیح دادن. من معتقدم سخت گرفتن کارها ریشه در کمالگرایی ذهن ما داره و خلاف قانون تکامله. این کمالگرایی به قدری ریشه داره و به قدری پاشنه آشیل محسوب میشه که در لباس بره میاد جلو اما در حقیقت گرگه! و این گرگ، بدون شک سختی و احساس بد رو به همراه داره. به همین خاطره رمز و راز شاد زیستن، آسان گرفتن کارها معرفی شده.

آسان گرفتن نه به معنی سهل انگاری، آسان گرفتن به معنی رعایت قانون تکامل در هر کاری! آسان گرفتن یعنی تسلیم هدایت خداوند بودن برای انجام هر کاری و اجرای بی چون و چری اون هدایت. چوون راه حل های خداوند همیشه بهترین و ساده ترینه.

تانگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی/گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

اما چه کنیم که هدایت های راه گشا و ساده ی خداوند رو دریافت کنیم تا بتونیم شاد زندگی کنیم؟! باید آشنا بشیم نه غریبه! باید با خداوند و صداش آشنا شد! باید روی موج فرکانسی صدای خداوند بریم تا بشنویم رادیو هدایت رو که هر لحظه داره باهامون صحبت میکنه.

خب چه طوری بریم رو موج فرکانسیش!؟ چه طور بشنویم صداشو؟! اولا ایمان و باور به اینکه لایق دریافت صدای خداوند هستیم. دوما با ساکت کردن ذهن همیشه شلوغی که سر و صداهاش اجازه نمیده حتی صدای الهامات رو بشنویم. ذهن که ساکت بشه، به صورت طبیعی صدای قلب رو خواهیم شنید.

خب ساکت کردن ذهن یعنی چی ؟! یعنی همون مهارت مهمی که استاد عباس منش همیشه ازش یادمیکنن. مهارت کنترل ذهن! وقتی بتونی ذهنت رو کنترل کنی، یعنی میتونی ساکتش کنی در شرایط مختلف و وقتی بتونی ساکتش کنی یعنی صدای قلب رو میشنوی.

گوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخور/گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوش

اینجا گفته چه طوری کنترل ذهن کنی و چه طوری در برابر تضادها بتونی ساکتش کنی …

میگه غم خوردن ممنوع! ناراحتی ممنوع! همونطور که بارها و بارها در قرآن به پیامبر گفته که لاتحزن . پس این نارحتی و احساس بده که میتونه باعث بشه اتفاقات بدی رو تجریه کنیم و شاد نباشیم.

اما چه طوری ناراحت نباشیم؟! چه طوری غصه نخوریم؟! به قول خانم شایسته اول به آرامش برس بعد رو سراغ اون تضاد.

یعنی هر زمان حس کرد که ذهنت شلوغه و درگیر موضوعیه و داره حالتو بد میکنه، اول از همه هر طریقی که خودت راحت تری، سر و صدای ذهنت رو کمتر کن تا بتونی آروم بشی و از زمین بلند شی. یعنی هر کاری که میتونه حواستو پرت کنه یا همیشه بهت حس خوبی میده. مثلا استاد عباس منش ممکنه بره خودشو با کارهای پرادایس مشغول کنه و یا بازی کامپیوتری انجام بده، من ممکنه بخوابم و یا حموم برم و یا با حیوانات بازی کنم، شما ممکنه بزنی بیرون و پیاده روی کنی … .

پس ببین چه کارایی همیشه آرومت میکنه و وقتی عصبی هستی چه کارهایی انجام میدی تا حالتو تسکین بدی. همون کارو انجام بده. حتی ممکنه گریه کردن باشه!

وقتی ذهنت رو به یک حد مناسبی از آرامش رسوندی، حالا با حس آرامش بیا و ببین مشکل کجاست. بشین باذهنت حرف بزن و قانعش کن تا آروم و آروم تر بشه. با هر دلیلی که ممکنه بهت حس آرامش بده.

من باشم میام بهش میگم اول از همه من باور دارم که هر اتفاقی رو تجربه میکنم، نتیجه ی فرکانسهای منه. دوما من باور دارم که فرکانسهای خوبی تحویل جهانم دادم پس قاعدتا این اتفاق به ظاهر نامناسب هم باید اتفاق خوبی باشه که با حل کردنش بهم کمک میکنه و در نهایت به نفع من تموم میشه و منو به خواسته هام نزدیک تر میکنه. یعنی من باور دارم که این اتفاق هم در جهت رسیدن من به خواسته هامه. چرا باور دارم؟! چون باور دارم تضاد، یک سنگ طلاست! نه یک سنگ بی ارزش. اگه باور داشته باشم این سنگ جلوی پام در زندگی، یک سنگ طلاست، برش میدارم و با حل کردنش طلاشو استخراج میکنم . اما اگه با خودم بگم این سنگ به درد نخور جلوی پام چیکار میکنه و با پا پرتش کنم، اتفاقا همون سنگ به پام آسیب میزنه. غافل از اینکه سنگ طلا بود و قرار بود به نفع من باشه و منو رشد بده.

پس باور داشته باشم که تضادها، سنگ طلاهای زندگی من هستن و ذهن منطقی من نمیتونه راه حل استخراج طلا و حل کردن اون تضاد رو بهم بگه. پس اذیتش نمیکنم و بهش میگم غصه نخوره. چرا؟! چون من آرومم و در مداری ام که خداوند باید هدایتم کنه و باید صداشو بشنوم. ایمان دارم ک خدای سریع الاجب راه حل رو بهم الهام میکنه. به هزاران طریق! فقط کافیه هر بار به مشکلی برخورد میکنم، نذارم ذهن سر و صدا کنه و قانعش کنم و آروم باشه تا صدای قلب رو بشنوم.

به همین خاطره خداوند، راز شاد زیستن رو آسان گرفتن کارها و غم نخوردن معرفی میکنه. چون وقتی ناراحت نباشی، ذهنت آرومه و وقتی ذهنت رو کنترل کنی، خداوند خودش هدایتت میکنه. و هدایت خداوند، همیشه راحت ترین و ساده ترین کارهاست!

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مرضیه عزیز به عنوان متن انتخابی امروز:

به نام خدای هدایتگرم

سلام

استاد اینجا گفتین خدا سیستمه ، که داره از من فرکانس دریافت میکنه و به من پاسخ میده و من رو هدایت میکنه به مداری که در اون افراد،شرایط،اتفاقات،ایده ها، راهکارها و … هم جنس و هم سنگ با فرکانس ماست

حالا طبق قران خداوند یا سیستم میفرماید

ببین هر کسی نتیجه اعمال خودش رو میگیره بلا استثنا و اینکه هیچ فردی نمیتونه زندگی فرد دیگه رو چه به سمت خوبی چه بدی تغییر بده

سیستم در قران میگه توجه کنید این فرکانس این نتیجه مشخص رو داره

مثلا فرکانس احساس گناه و قربانی بودن و مورد ظلم واقع شدن از اساس بد و منفیه و موجب اتفاقات بد در زندگی میشه

سیستم میگه شما نمیتونی برای هیچ کسی طلب استغفار کنی شما نمیتونی فکر کسی رو تغییر بدی شما نمیتونی بقیه رو به راه خودت بیاری شما نمیتونی اعتقاد خودت رو به اجبار به دیگران بدی

سیستم میگه هر فردی مسئول زندگی خودشه

و با توجه به فرکانس ها و باورهاش اتفاقات زندگیش رو رقم میزنه

استاد میگه قران رو با قران بخون

برو دوتا ایه قبل و دو تا آیه بعد رو هم بخون

با دیدگاه سیستمی بخون

با این نگاه که قران ، پاسخ درخواست پیامبر از خداونده مطالعه کن

در این فایل استاد :

۱_به سیستمی بودن خداوند اشاره میکنه

۲_سیستم فقط طبق قوانینش عمل میکنه

۳_قانون اینه تمام اتفاقات زندگی ما حاصل باورها و فرکانس های ماست

۴_سیستم میگه در قران که هر فرکاس مشخص یک نتیجه مشخص داره

۵_ قانون اینه احساس خوب=اتفاقات خوب

احساس بد=اتفاقات بد

۶_ اگر احساس گناه و قربانی شدن و مورد ظلم واقع شدن داری یعنی در حال ارسال فرکانس بد هستی و اتفاقات بد رو به زندگیت جذب میکنی

۷_ راه ِ جایگزین کردن این احساس ها و ایجاد باورهای درست اینه

قبول کن باور کن بپذیر ما فقط مسئول زندگی خودمونیم

بپذیر باور کن که ما قدرت و توانایی تغییر زندگی هیچ فردی را چه بسمت خوب و بد نداریم

بپذیر باور کن تو مسئول افکارت مسئول اعمالت هستی نه کسی دیگه

۸_ بهترین منطق ساز و باور ساز قرآنه

پس این ایاتی که استاد میگه رو درست گوش کن بهشون فکر کن بعد تکرار کن

تا این باورهای قدرتمند سپری قوی در برابر نجوا ها بشه و اونقدر تکرار کن فرکانس ارسال کن تا به فرکانس غالبت تبدیل بشه

خداروبی نهایت شکر برای قوانین ثابت جهان

برای این شناخت و دیدگاه سیستمی بودن خداوند برای این فایل اگاهی بارش الماس

خداروشکر برای تک تک آیه قرانی که منطق و باورهای قدرتمند میسازند

خدارو بی نهایت شکر شکر شکر برای این بروز رسانی ِ هدایتی

خداروبی نهایت شکر برای این دیدگاه

دیدگاه زیبا‌، تأثیرگزار دوست عزیزمان الا به عنوان متن انتخابی امروز:

به نام خدایی که مرا انسان افرید و قدرتی نامحدود درون زیبایم نهادینه کرد تا با استفاده از ان قدرت نامحدود خالق هر لحظه ی زندگیم باشم

به نام خدایی که هر لحظه هدایت میکند دردانه هایش را

خدای نازنین من هزاران بارشکرت که امروز هم فرصتی دادی که چشمان زیبایم رو باز کنم و ببینم این همه نعمت و زیبایی و فراوانی ات را

خدای من سپاسگذارم که امروز هم فرصتی دادی که همسفر و همقدم و همسیر استاد نازنینم

مریم بانوی قشنگم باشم

خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای هر نفسی که میکشم خدای من هزاران بارشکرت برای دریافت این اگاهی های ناب خدای من

وای وای وای

من دیوانه شدم

اصلا من ندیده بودم این گنجینه ی ناب این همه اگاهی رو

خدای من الله اکبر از این همه اگاهی های نابی که بر زبان استاد عزیزم جاری ترین میکنی خدای من

خدای من شکرت برای بار شکرت که هدایتم کردی هدایتم کردی به سمت این اگاهی های ناب

اسمش منو کشت

خدای من همین که چشمان زیبام باز کردم و دیدم امروز روز ۴۴ امین سفرمون شروع شده قلب پرواز کرد نمیدونین مریم قشنکم چه ذوق و شوق و عشقی در وجود تک تکمون ایجاد شده برای همسفرشدن برای هر لحظه تکرار این اگاهی های ناب که اصلا واقعا هر لحظه خداوند داره بهمون یاد میده واگاه ترمون میکنه چون تک تک اینا همش اگاهی های خداونده که هر لحظه بر زبان استاد نازنینمون استاد ابراهیم گونه مون الهام میشه و بهشون گفته میشه

خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای این الهامی که به قلب مریم قشنگم انداختی که دوباره سفرنامه ای بر درونمون رو شرکع کنه

نمیدونم نمیدونم چطور سپاسگذاری کنم از این همه عشقاز این همه عشق درونتون

شما الگوی تمام عیار منین که چقدر دارم ازتون یاد میگیرم

چقدر دارم ازتون تک تک اگاهی ها و عملکردهارو بر پای قوانین یاد میگیرم

به خدا که این گنج دست نخورده بود من اولین باره که دارم میشنوم

خدای من

الله اکبر خدایاشکرت برای هر لحظه هدایت ها و هر لحظه اگاهی های نابت

خدای من ظرفم را برای دریافت و درک این اگاهی های ناب بی نهایترش کن

خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای در مسیر بودن و طی کردن و همسفر بودن در این سفرنامه ی به درون خدایاشکرت که قرار بعد از این سفرنامه چه اتفاقات ناب تری چه درک بالاتری چه عشقی چه نتایج بی نظیرتری وارد زندگیمون بشه و بهتر و عمیق تر درک کنیم که هر ذوز میتونیم بهتر و عالی تر و عملگراتر و تسلیمانه تر بریم جلو و هر ذوز میتونم بهتر و عالی تر درک کنیم این اگاهی های ناب خداوندمون رو که از طریق پیام رسانش استاد نازنینمون بهم یاد میده

خدای من شکرت هزاران بارشکرت

عاشقتونم مریم بانوی زیبای من

عاشقتونم الگوی تمام عیار من عاشقتونم

من عاشق این ذوق و شوق و عشقم

ونقد واسه تک تک دیدن و غرق شدن و حل شدن توی اگاهی های ناب هر کدومسون ذوق و شوق دارم که میخوام دیوانه کار پرواز کنم از تک تک اگاهی های ناب هر کدومشون خدایاشکرت هزاران بارشکرت

این جمله ی خداوندم منو کشت

که چقدر زیبا خداوندم داره میگه از زبان زیبای مریم قشنگم

من اصلا هنگ کپشنم فعلا خدای من خدای من دیوانه شدم خدایاشکرت هزاران بارشکرت

“”شخصیت ابراهیم یکتاپرستی را به من اموخت و همانگونه که خداوند به میامبرش توصیه کرده بود که پیرو ملت ابراهیم باشد زیرا او موحد بود و مشکر نبود …من نیز تصمیم گرفتم ابرهیم خلیل الله رو الگوی یکتاپرستی ام قرار دهم و با تمام وجودم از خداوند خواستم هدایتگرم باشد تا بتوانم هر انچه را که از یکتا پرستی و نتیجه این نگرش اموخته ام که همانا رسیدن به ارامش حقیقی بوده است با دیگر بندگانش به اشتراک بگذارم””

خدای من

من چی بگم به این همه هدایت های ناب و هر لحظه اگاهی های نابت

من دیوانه ی توحیدم عاشق درک بهتر و عالی تر و بی نظیر توحیدم

میخوام بگم دقیقا حتی خداوندم چقدر ییبا به مریم جانمان الهام میکنن و بهشون میگن سفرنامه ی روز بعد رو چه چیزی بگذار و به چه چیزی اختصاص بده که دقیقا اونقدر زیبا همیشه ی همیشه در زمان مناسب هر کدوم از سفر نامه فایل هایش میاد که من دیوانه میشم اونقدر گه شما همیشه در زمان مناسب و مکان مناسب

چون خدا مستقیم خود داره انجام میده تمام کارهارو چون خدا مستقیم خودش داره میگه و هدایت میکنه و هدایت میکنه و چقدر زیبا هدایت میکنه چقدر زیبا هدایت میکنه دقیق دقیق دقیق

خدایاشکرت هزاران بارشکرت

استادنازنینم چقدر زیبا از ابراهیم خلیل الله گفتین چقدر زیبا از توحید گفتین

خدای من

من عاشق این نگاه توحیدیتون عاشق این موحد بودن و عاشق این قدم جا پای جای ابراهیم گذاشتنتونم خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای الگوی زیبایی همچون ابراهیم که تو فرمودی از تمام ازمایشاتش سربلند بیرون اومد

خدای من شکرت برای الگویم در زندگیم همجون استاد موحد و ابراهیم گونه و نازنینم که از تک تک ازمایشات سربلند بیرون اومد

خدای من سپاسگذارم که بهم یاد دادی بهم فهموندی که تنهد تویی که همه چیز میشوی برای من

تنها تویی که کافی ترین هستی برای من

تنها تویی که تنها قدرت جهان و مالک و فرمانروای جهانیانی و هر لحظه هر لحظه با توجه به فرکانس هایم که به سمت تو ارسال میکنم هدایتم میکنی به سمت مسیرهدی پر از نعمت و زیبایی و فراوانی و ثروت

استادعزیزم چقدر عاشق این شوق و ذوق و عشقتون این اشک حلقه زدنش در درون چشمانتون شدم وقتی دونه دونه از نتایج بچه ها و اون درک بی نظیر شون گفتین

من مردم از اشک که خدای من شکرت برای اینکه هدایتم کردی و استاد نازنینمو در مسیرم قرار دادی که معنی واقعی توجید رو درک کنم بفهمم که من نیز میتونم با تمام عشق با تمام قدرتی که درونم نهادینه کردی خالق زندگی نابم باشم بفهمم که تو برایم همه چیز میشی من به کسی به غیر تو هیچ نیازی ندارم

بفهمم که حتی برای. قدن اول راقدم برداشتن در کسب و کارم نیاز به شرایط مناسب مکان مناسب و پول کلانی نیست

این باورها و ایمان و دریافت الهامات منه و عمل به هدایت هایم است که هر لحظه رشدم میدهد و هر لحظه مرا به سمت مسیرهای بهتری هدایت میکند

منو این جمله رو واقعا اگه درک کنم و بفهممش با تمام وجودم به خدا همه چیز تمومه

“”چیزی که در این تحقیقات بسیار مشهود است این است که اگر میخواهید کسب و کارتان را شروع کنید و در اولین قدم مسیر موفقیتان را مملو از الگوهای موفق نمایید و کانون توجه تان را بر جزئیات موفقیت های انها بدوزید تا هر لحظه به یاد اورید که حتی از دل یه مشکل میشود ایده های موفق را بیرون کشید ک با همراهی ایمان و باور های قدرتمنددکننده ان را به ثروتی عظیم تبدیل کرد””خدای من

چقدر چقدر چقدر عظیمه این جمله

یعنی کلید هایی برای شروع کسب و کارمون میگه که. بتونیم هر لحظه کسب و کار قانونمند و توحیدی رو شروع کنیمِکه در اول

مسیر موفقیتتان را مملو از الگوهای موفق نمایید یعنی چی؟

یعنی کانون توجهت رو بذار روی الگوهایی که دقیقا در اون کسب و کارشون دقیقا قانونمند رفتن جلو و موفق شدن یعنی تمرکزت رو بذار روی اون الگوهایی فراوانی و بی نهایت بسیاری که دارن با قدم برداشتن همون قدم اول با ایمان و توحید و با هر ایده ایی گه داشته و با هر چیزی که داشتن شروع کردن و قدم برداشتن

و بعد بیا تمرکز کن بروی اون باور ها و جزئیاتی که اینا روی خودشون کار کردن و با تمام وجود اون باورهای قدرتمند کننده رو درونشون ایجاد کردن و با اون باور ها هدایت شدن و قدم برداشتن به سمت شروع کسب و کار خودشون بیا اون جزئیات رو بکش بیرون

که این کار بهم یاد میده که میتونم از درون تضادها میتونم یه ایده یه راه حل یه کار جدید و ایده ی جدید بکشم بیرون

و مهم ترین قسمت با باورهای قدرتمند کننده ام با ایمانم با توحیدم با عزت نفسم با توکلم با تنهاروی خدا حساب کردنم میتونم ثروت عظیم بسازم و باعث گسترش ناب جهان شود

خدای من شکرت هزاران بازشکزت

استاد نازنینم وقتی از تک تک کامنت ها و موفقیت های بچه ها که براتون نوشته بودن گفتین وقتی از تک تک خوشحالی ها و حتی از شدت خوشحالی ها اشکتون در میومد گفتین من دیوانه شدم

اینکه چقدر با تمام وجود و با تمام تعهد دنبال هدفتون بودین دنبال رسالتتون که این کلام خداوند رو این عشق را این توحید یگانه و اصلی و سیستم جهان رو با تمام وجودتون فریاد بزنین با تمام تعهدتون الان شاید میتونم یکم درک کنم که وقتی توی فایل دفتر خاطرات اقا ابراهیم نازنینمون درون اون فایل میگفتین اصلا موندن این بیماری معنی نداره باید درسته بشه باید داره

و این دقیقا یه درجه از باورهای توحیدیخ و اینکه وقتی تو روی خودت کار میکنی وقتی داری از قانون به صورت دقیق استفاده میکنی تحمل کذده چه معنی داره اصلا یعنی چی…باید درست بشه این طبیعیشه که درس بشه مثلا بیماریم و چیزی داخل بدنم نمونه به خاطر همین باورهای ناب. و خالص توحیدی شماست به خاطر اینکه چقدر بی نظیر (واقعا نمیدونم اینجا چه کلمه ای به کار ببرم که حق مطلب ادعا بشه) که این به خاطر اون ادامه دادن و تلاش و این تعهد دیوانه کننده ی شماست استاد نازنینم

استادقشنگم

وقتی گفتین هدفتون مینوشتین توی اون کیف کوچولو و مینداختین تو گردنتون و هر لحظه ثانیه تمرکزا رو کار میکردین و میخواستین که با تمام وجود کلام خداوند توحید خداوند قوانین ناب خداوند رو بگین

من تموم شدم من.مردم

که ببین خدای من

این عشق این ذوق و شوق اینکه چقدر چقدر چقدر استادم از ته ته ته وجودش این اشتیاق رو داشتن که اشاعه ی توحید رو در جهان گسترش بدن

چقدر روی خودشون کار کردن چقدر از ازمایشات رب مثل ابراهیم عالی ترین و با عشق سربلند بیرون اومدن با کنترل ذهن عالیشون در همون زمان چقدر با تمام قلبشون فقط فقط فقط تسلیم قلبشون شدن و هدایت خداوند رودر لحظه لحظه ی زندگیشون بله گفتن چقدر با این تسلیم شدن روی شونه های خداوند نشستن و هدایت شدن به سمت خواسته هاشون. چقدر تنها خداوند رو دیدن و تنهای تنها وابسته ی اون شدن

میخوام بگم این تمرکز و عشق و ذوق و اون اشتیاق سوزان و اون قدم برداشتنتون از اول بوده و هر لحظه بهتر و بهتر و بهتر که اکنون هم که دقیقا به تمام اون خواسته هاتون که رسیدین هر ذوز دارین روی خودتون کار میکنین و هر روز دارین پیشرفت میکنین خدای من

الله اکبر

چقدر زیبا پیام رسان خداوند بودین و هستین و خواهید بود استاد نازنینم

چقدر زیبا گفتین که این لذت بخش ترین حس دنیاست که بفهمی و درک کنی و لمس کنی که چقدر میتونی الگویی بشی برای کسانی که میخوان مسیر خداوند رو برن و کاری برای این جهان انجام داده و تاثیری داشته در این دنیا و جهان رو جای بهتری برای زندگی کرده

الهام بخش بوده و گسترش داده جهان رو با گسترش خودش

خدای من

میخوام بگم استا قشنگم این رمز کار شما بوده که در اول دقیقا اینقدر عاشقانه اینقدر با جدی روی خودتون کار میکردین نه مثل بقیه که فقط بیاد حرف بزنه ۵..۶ ساعت بره نه تمام زندگی شما اشاعه ی توحید و درک بیشتر توحید بود در اول برای خودتون در اول برای زندگی و رسیدن به خواسته های خودتون که اینقدر خداوند مثل ابراهیم پیام رسان توحیدش شمارو قرار داده متفاوت تر از هر کسی این به خاطر عمل کردن واقعی و در ادامه نتایج بی نظیر و بی نهایت شماست که دقیقا ابراهیم وار میخواستین که جهان رو گسترش بدین و خداوند هر لحظه هدایتت ن میکرد به سمت این هدف و به سمت این گسترش بیشتر و دقیقا به قول مریم جان نازنینم که توی کپشن نوشته بودن

کلید اینه که “”میزان ثروتی که هر فرد در زندکی اش کسب میکند به اندازه ی میزان گسترشی است که در جهان به وجود می اورد”” الله اکبر

و وقتی هر لحظه این گسترش گسترده تر میشد خداوند پاسخ میداد و هر لحظه این ثروت این همه نعمت این همه فراوانی جاری ترین میشد بر زندگیتون عاشقتونم من

میخوام بگم برای این هدف کار کردین تلاش کردین بها ها دادین

از داشته ها و پول ها و امتیاز ها گذشتین به خاطر عمل به الهامتون به خاطر لبیک گفتن به ربتون وهر کسی که عمل کنه و بهای هدفشو بده بدون شک بهش میرسه و خداوند پاداش میده

خدای من

من عاشق این گسترش دادنم

عاشق این الهام بخش بودنم خدای من شکرت هزاران بارشکرت

خدای من

خدای من

“” همیشه از خداوند میخواستم که من ابراهیمش باشم دوستش باشم خلیلش باشم””

این جمله چقدر تکانم داد چقدر تکانم داد

خدای من

ایمان و شجاعت و تسلیمی ابراهیم گونه بهم بده

خدای من استاد عزیزم چقدر حس کردم این بغض و احساس نابتون رو در اون لحظه که از ابراهیم و توحید ابراهیم میگفتین

من عاشق این توحید

من بیشتر حل بشم درون خدای من

میخوام بیشتر درکش کنم

رب من

میدانم و ایمان دارم تو هر لحظه هدایتگر میکنی به سمت درک بهتر و بیشتر و عمیق تر خودت و قوانین نابت

خدای من خدای من

همه چیز توحیده

همه چیز توحیده

قسمت توحیدت کامل باشه باورات سر جاش باشه

ثروت میاد

سلامتی میاد

روابط خدایی و الهی میاد

عشق میاد صلح با خودت میاد

ارامش میاد

این توحید چقدر چقدر همه چیزه که همه چیزو با خودش با درک خودش میاره

وقتی من باورهای توحیدی داشته باشم میتونم با خدای درونم عشق کنم میتونم با با خودم بهتر به صلح برسم وقتی رابطه ام با ربم عالی باشه رابطه ام با معبودم که یگانه معبودمه عالی باشه دیگه درون خلا نیست خالی نمیبینم و با خودم بهتر به صلح میرسم و رابطه هام هم عالی میشه

وقتی باوزهای توحیدیم تو ثروت تکمیل باشه سر جاش بشینه

وقتی من شرکهای درونمو پاک کنم و تنها خداوندمو بپرستم و تنها از او یاری بجویم اون ثروت و نعمت و راحتی رو وارد زندگیم میکنه

با ثروتمند شدنم میتونم خیلی خیلی خیلی راحت تر و منطقی تر و خیلی عمیق تر میتونم گسترش بدم جهان و این نهایت توحیده نهایت هدف ربه که جهان هر لحظه هر صدم لحظه در حال گسترش ودر حال پیشرفته و من با ثروتمند شدنم میتونم دستانی از دستان رب بشم که هم خودم در اون لذت در اوج عشق در اوج استفاده ی ناب از تک تک نعمت های ربم که برای ما افریده برای من لیاقت تک تک این همه فراوانی و نعمت و عشق و ارامش رو درونم گذاشنه من لایق بهترین های عالمم که خداوند عاشق اینه و چقدر میخواد که من از این همه نعمت و ثروت و عشق و ایمان و ارامش بهره مند بشم و این از ثروتمند شدن میاد

و وقتی ثروتمند بشم بهتر و عالی تر و میتونم توحیدشو درک کنم که بهتر میتونم تنها رکی خداوندم حساب کنم و بهش تکیه کنم دیگه تنها خدارو. میبینم تنها خدارو میپرستم

تنها از او یاری میجویم

اصلا این ثروت خیلی خیلی خیلی با توحید حل شده

عزت نفس خیلی با توحیده حل شده

و به خاطر اونه که استادم توی قدم میگن که

اره خیلی هاتون به خاطر بحث مالی روابط و اینا اومدین و این دوره رو خریدین

من میخوام شما به اون نیروی درونتون برسین و توحیدی بشین

که از اونو بتونین درک کنین

تمومه براتون

همه چیز.میشود براتون

کن و فیکون میشود

خدای من

خدای من

من دیوانه ی درک این توحیدم

وسیع ترم کن برای درکش

بزرگترم کن برای فهمیدنش

برای عملش

خدای من شکرت

من دیوانه ی سفرنامه ی امروزمون شدمِمریم نازنینم عاشقتونم عاشقتونم

که چقدر چقدر چقدر در زمان مناسب هستین و در مکان مناسب که دقیقا درست ترین فایلی که بهتون الهام میشه رو میذارین

با تمام وجودم سپاسگذارم ازتون

خدای من خدای من

وای وای دقیقا این قسمت فایل دقیقا این قیمت ۱۵.۱۹ فقط برای من بود استادم وه از لحاظ مالی گفتین. که خداوند داشت بهم میگفت اینقدر که تغییر کردی الهامم اینقدر که رابطه ات سلامتی ات اینقدر که ارامشت احساس خوب بیشترت ور طول روز اینقدر که خلق کنندگیت بهتر و بیشتر نشده

نگران نباش ادامه بده

ادامه بده اونم تغییر میکنه اونم عالی تر میشه

الگوهای مناسب ببین و بیا تا میتونی روی خودت کار کن

باوراتغییر بده تحسین کن اینقور ثروت و نعمت و عشقو

خدای من

تو ادامه بده که من هدایتت میکنم من حامی توام من یگانه رب توام م بهت مسیر و راه ها و ایده هاتو میگم توفقط سعی کن در اتصال کاملم باشی که بشن ی صدای مرا خدای من

خدای من شکرت هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت

استادنازنینم عاسقتونم

استاد عزیزم عاشقتونم

عاشقتونم

واقعا نمیدونم چی بگم اینقدر که این فایل در زمان مناسب بود

عاشقتونم

عاشقتونمم

مریم قشنگم مریم نازنینم با تمام وجودم سپاسگذارم برای شروع این تحول ناب هر لحظه مون

الهی که. جریانی از نعمت و برکت و ثروت جریانی از عشق جریانی از ارامش و نعمت و برکتو ثروت بیکران ربم جاری ترین باشه بر لحظه های زندکی بهشتیتون استاد قشنگم

عاشقتونم

خدای من شکرت هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت

استادم چقدر چقدر قشنگ گفتین که دقیقا این تکرار و این نتایج و موفقیت هدی افراد چقدر میتونه باور پذیر تر بکنه و چقدر میتونه برای تک تکمومون نشونه بشه چقدر میتونه الگویی بشه که وقتی ایشون مثلا تونسته تینقدر قشنگ کار کنه و نتیجه بگیره. افرین دمش گرم پس منم میتونم اینقدر عالی نتیجه بگیرم

خدای من هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت برای دوره ی روانشناسی ثروت ۳ که هویلای کسب و کاره

خدایاشکرت برای امروز وهر لحظه ام که منو به سمت بهترین و عالی ترین مسیرهد هدایت میکنی خدایاشکرت برای هر نفسی که در این بهشتم میکشم خدای من شکرت برای وجود نازنین استاد عزیزم و بانوی زیبایی ها که بی نهایت عاشقشونم

خدایاشکرت مرابه سمت مسیر کسانی که به انان نعمت و برکت وعشق دادی هدایتمان کن رب مهربان من

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مرضیه عزیز به عنوان متن انتخابی امروز:

خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم

به نام خالق هستی

سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام

من باور دارم خداوند هر لحظه هدایتگر من است

خدای من هر روز که فایل جدید روی سایت قرار میگیره،میگم اگه همین تنها فایل رو درک کنم،میتونم باهاش کل زندگیمو تغییر بدم،بعد میبینی فرداش یه فایلی رو سایت قرار میگیره که تموم وجودمو میلرزونه با آگاهی هاش،استاد به قول خانم شایسته آگاهی هایی در این فایلهاست که واقعا فلک رو میلرزونه

خدای من فکر میکنم همین دیروز بود که دفترم رو نگاه کردم،اهدافی که با شروع سال نود ونه بود نوشته بودم،منو شوکه کرد،بخدا اصلا یادم نبود که من اولین هدفم رو نوشته بودم درک قوانین جهان هستی،و خداوند منو در راستای هدفم قرار داده تا قوانینش رو درک کنم،خدایا شکررررررت

استاد چندروز پیش یکی از دوستانم سوالی از من کرد،که دوست دارم در این کامنت مطرحش کنم

پرسید وقتی ما میمیریم به کجا برمیگردیم؟؟؟

جواب من:گفتم اگه خداوند رو خمیری تصور کنیم که بچه ها باهاش بازی میکنند،بچه ها اون خمیر رو تکه تکه میکنند،هر کدوم از ما تکه هایی از اون خمیر هستیم با ظاهری متفاوت اما سرشتمون یکیه هممون خمیریم،وقتی بازی تموم میشه،بچه ها دونه به دونه اون تکه های خمیر رو برمیگردونند،و میچسوبند به اون تکه بزرگه ی خمیر،در واقع ما جزیی هستیم از یک کل،وقتی میمیریم به کل(انرژی) برمیگردیم

ما جزیی از این انرژی هستیم که اسمشو خدا گذاشتیم،وقتی میمیریم به کل برمیگردیم.

خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

استاد این فایل حجت رو بر من تموم کرد،با تموم وجودم درک کرده بودم که خداوند همه چیزه،اما بخاطره مذهبی که باهاش بزرگ شده بودم،میترسیدم بیان کنم،اما یه حسی درونم بهم این شجاعت رو داد که بیان کنم هر آنچه درونم داره بیداد میکنه،خداوند منم،خداوند شمایی،خداوند این گوشی توو دستمه،خداوند سنگ،خداوند چوب،خداوند هر آنچه که در این جهان هست و نیست اونه.

خدای من چه نفس راحتی دارم میکشم از اینکه اون فریادهای درونم رو دارم بدون ترسی بیرون میریزم،خدایا شکررررررررررت

استاد باوری که من در مورد خداوند درک کردم،خداوند انرژی که قوانینی داره،که این جهان بر پایه این انرژی که ما اسمشو خدا گذاشتیم،بوجود اومده و این ما هستیم که هر لحظه داریم با افکار و باورهامون به این انرژی شکل میدیم،و اینکه هر لحظه داریم به چی توجه میکنیم،همون قانون تمرکز و توجه که داره باورهامون رو شکل میده،داریم به ثروت توجه میکنیم یا به فقر،به سلامتی یا بیماری،به روابط عالی یا روابط ناسالم و….

ما هر لحظه در حال فرکانسهایی به جهان هستی،هستیم و جهان هم مطلقا مطابق با فرکانسهامون اتفاقات،شرایط،موقعیتها و ایده ها رو وارد زندگیمون میکنه.خدایا شکرت

احساس خوب=اتفاقات و شرایط خوب

احساس بد=اتفاقات و شرایط بد

و جمله ی طلایی استاد:انچه رو که ما از خداوند باور میکنیم همونو تجربه میکنیم

خدای من درک این جمله منو دیوانه کرد،عذابهایی رو که خداوند در قران گفته و من یک عمر باور نداشتم اونم بخاطره نگاه انسانیم به خداوند رو دارم با تموم وجودم درک میکنم

خداوند سیستمی ست که طبق قوانینی وضع شده،اینکه ما داریم این قوانین رو درک کنیم تا آگاهانه زندگیمون رو خلق میکنیم

قانون فرکانس:ما در هر لحظه داریم فرکانسهایی رو با توجه به چیزی که میشنویم،چیزی که میبینیم،چیزی که لمس میکنیم،بیان میکنیم،میچشیم و بو میکنیم(ورودی های ذهنی)به جهان هستی ارسال میکنیم که در طی تکامل باورهایی درونمو شکل میگیره که این افکار و باورها به این انرژی درونمون شکل میده.الله اکبر

استاد ببین دارم چه هدایتهایی رو از خداوند دریافت میکنم،یادته گفتم دنبال تفکر قانونمندتم،یادته گفتم دنبال اینم که درک کنم که شما چجوری داری فکر خدا رو میخونی،الله اکبر از این هدایتها

استاد فایلی که در جواب به کامنت مدیر فنی راجب بیماری دادی رو همین چندشب پیش خیلی هدایتی گوش دادم،خدای من دیوانه شدم،آخه چند سال درگیر بیماری بودم که داشتم دارویی رو مصرف میکردم که بدنمو از حالت طبیعی خودش خارج کرده بود،وقتی تووی سایت اومدم کمی قانون رو درک کردم،فایلهای آرامش در آگاهی رو گوش دادم،گفتی بدنمون خودش داروخونه داره،به جسارت تموم،تمام داروها رو دور ریختم،گفتم دیگه باید خودش خوب بشه،مادرم بارها گفت دارو بخور،گفتم نمیخورم بدنم خودش داروخونه ست باید خودش خوب بشه و وقتی شما گفتی که نمیپذیری یک سال بیماری توو بدنتون باشه خدایا جسارتم هزاران برابر شد،مطمئنم بزودی بدنم خودش،خودشو درمان میکنه.خدایا شکرت

استاد میدونی گاهی هدایتهایی رو از خداوند دریافت میکنم که اون لحظه اصلا درک نمیکنم هدایت خداوند اما انجامش میدم،بعد میبینی شما تووی یه فایلی راجبش حرف میزنی،مثه همین درمان بیماری،خدا میدونه من اون لحظه چقدر خوشحال میشم.خدایا شکرت

خداوند به نقل از کتاب گفتگو با خدا:در ابتدا آنچه هست،همه چیزی است که بود،و چیز دیگری نبود.با این وجود،همه آنچه هست،نمیتوانست خودش را بشناسد.چون همه آنچه هست،همه آن چیزی است که بود و چیز دیگری نبود. و بنابراین انچه که هست…نبود.چون در غیاب چیزی دیگر،آنچه که هست،نیست.

قانون پایستگی:انرژی نه بوجود می اید،نه از بین میرود

قرآن:خدا نه زاییده شده و نه میزاید

و خداوند انرژی که همه جهان رو خلق کرده و داره گسترشش میده

خدای من درک این آگاهی ها تموم وجودمو به وجد آورده،استاد همینه تفکری قانونمند،من میخوام اون کشاورزی باشم که اول ذهنمو پاک کنم از تفکر گذشتگانم،تفکر جامعه ام و بعد بذرهایی چون ایمان،توکل،امید،ثروت،سلامتی،آرامش،معنویت،روابط عالی رو در ذهنم پخش کنم و قدم به قدم با باورهای درست،ورودی های مثبت،در احساس خوب موندن،سپاسگزاری،کنترل ذهن این بذرها رو پرورش بدم تا رشد کنند و تووی دنیای واقعی برام اتفاق بیوفتند.خدایا شکرت

خدایا شکرت که وقتی فکر میکنم اگه میمردمو نمیفهمیدم برای چی به دنیا اومده بودم،اگه دست خالی پیشت برمیگشتم بدون اینکه روی زمینت رسالتمو انجام داده باشم،خدایا خدایا تورو خدا هدایتم کن تا اونجور که لایقش هستی سپاسگزارت باشم.خدایا خدایا خدایا فکرشو که میکنم دیوانه میشم.الله اکبر

خدایا منم ازت ممنونم که قوانینی رو وضع کردی که تغییر نمیکنه

خدایا منم ازت ممنونم که پامو محکم زمین میزارم

خدایا منم ازت ممنونم که نگرانی ها رو از وجود من کشیدی بیرون،گفتی قانون همینه اگه این فرکانس رو بگیری مطلقا این جواب رو میگیری نه جواب دیگه

خدایا شکرت که دارم آیندمو درخشان میبینم

خدایا شکرت که دارم هر لحظه سعی میکنم تا اگاهانه زندگیمو تغییر بدم و اونجوری که دلم میخواد خلق کنم

خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

خدای من تموم وجودم سرشار از آرامش شده،تموم وجودم سرشار از ایمان و توکل شده،خدایا شکرت

خدای من به قول حضرت علی شاید اونقدر پوستم کلفت باشه که بتونم عذاب جهنم رو تحمل کنم،اما چجور دوری از تورو تحمل کنم

الله اکبر که دیگه نمیتونم بدون این حس زندگی کنم،استاد بخدا دارم دیوانه میشم حس میکنم در مقابل این حس وصال درمانده ترینم،تسلیم ترین،عاجزترینم اما در حین حال خوشبختترینم.خدایا شکررررررررررررت

خدایا هدایتم کن به هر انچه منو به تو نزدیکتر میکنه

خدایا شکرت که در این جهانت هدایتم کردی به مسیر صراط مستقیم

خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

استاد شما در کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانید اونقدر زیبا نوشتی که واقعا از درک زیاد ناتوانم برای نوشتن در موردش.معجزاتی که رخ داد برای حضرت موسی الله اکبر این کتاب و این فایل خداشناسی،خودشناسی،علم شناشی و…خدایا شکرت

خدایا هدایتم کن به درک بیشتر قوانینت که هر چه درک میکنم،تشنه تر میشم برای آگاهی های جدید.خدایا شکرت

ممنونم استادم

پروردگارم برای سپاسگزاری از تو من عاجزترینم.فقط میتونم بگم شکررررررررت

دوستون دارم

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان نسترن به عنوان متن انتخابی امروز:

بسم الله الرحمن الرحیم

فایل روز 48

خدایا شکرت که قراره امروز با این فایل آگاهیهام در مورد ثروت افزایش پیدا کنه

خدایا شکرت که با متمرکزکردن ذهنم بر روی ثروت داری از طریق مریم عزیز توجهم رو بر این موضوع بیشتر و بیشتر میکنی و گذاشتن این فایل در روز شمار قطعا هدایتی از جانب خودته و پاسخی به این توجه

چه اسم یا مسمایی: معلولیت ذهنی در مورد ثروت

خدایا چی دارم میخونم و می شنوم؟!!!

ذهن آدم ها میتونه در مورد ثروت سالم و یا معلول باشه :

برای ذهن سالم ثروت ی چیز طبیعیه که در دنیای اطراف فرد و در جهان به وفور وجود داره مثل اکسیژن که برای داشتنش نیازی به کار خاصی نیست چون به صورت اتوماتیک ی بدن سالم اون رو دریافت میکنه و مانعی در مقابلش وجود نداره

مثل اکسیژی که یکسری فعل و انفعالات در جهان این ماده رو به وفور و برای همیشه در دسترسش کرده

مثل اکسیژن که مجراهاش از قبل طی فرایندی تکاملی آماده شده تا وارد بدن بشه

مثل اکسیژن که ورود و خروجش از فبل تنظیم شده و کسی نگران تنظیم کردنش نیست

اما زمانی که:

به هر طریقی مانعی در مسیر ورود اکسیژن به بدن قرار گیره و یا چیزی اون رو محدود کنه اون مکانیسم طبیعی که طبیعی بودنش رو فقط خداوند به اندازه ای معین مقدر کرده بهم میخوره و این ماده ی حیات به اندازه کافی به مغز نمیرسه و نتایج بدی رو به دنبال داره که البته این هم اگر به موقع شناسایی بشه و برطرف بشه از اون عوارضش جلوگیری میکنه

خدای من چقدر این تشبیه زیباست :

ثروت مانند اکسیژن است

توی این تشبیه ارکان تشبیه واضح و مشخصه:

ثروت= مشبه

مانند: ادات تشبیه

اکسیژن: مشه به

شعرا و نویسنده ها از تشبیه به عنوان ابزاری برای زیبا کردن و جلا دادن نوشته هاشون استفاده میکنن اما تشبیه استفاده شده در اینجا توسط استاد داره ضرورت ی چیزی رو نشون میده.چیزی که مثل اکسیژن حیاتیه. چیزی که اگر نباشه مرگ رو بدنبال داره و اگر کم باشه معلولیت رو.

خدای من:

با درک این تشبیه من به چی میرسم؟

این تشبیه داره چه درسی به من میده؟

استاد میخواد به من چی بگه؟

درس این برا من اینه که اگر ثروت توی زندگیم نیست یعنی من مرده ام

درس این برا من اینه که اگر ثروت تو زندگیم کمه یعنی من معلولم

درس این برا من اینه که اکسیژن فراوان و همه جاس هست به طور طبیعی پس اگر من توی نفس کشیدن مشکل دارن یعنی مشکل از منه و این غیر طبیعیه.

درس این برا من اینه که اکسیژن برای ورود به بدن نیاز به مجرا داره و اون مجرا به طور طبیعی در بدن همه هست و بازه پس اگز من اکسیژن رو دریافت نمیکنم حتما ی چیزی مجراش رو بسته و این طبیعی نیست . من باید این مانع یا موانع رو بردارم اگر خودم میدونم کجاست باید برطرفش کنم اگر نمیدونم و مخفیه باید یکسری اقدامات عملی برای شناساییش بردارم . باید مسیرها رو یکی یکی بررسی کنم .

هرچی موانع کمتر اکسیژن بیشتر و هرچه موانع بیشتر اکسیژن کمتر و یادم باشه اگر اینه ها رو برطرف نکنم اگر زیاد بشن اکسیژن اونقدر کم میشه که میمیرم حالا انتخاب با خودمه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اصلا میتونم تشبیه بالا رو استعارش کنم و بگم:

ثروت اکسیژنه

اونوقت دیگه ضرورتش رو بیشتر درک میکنم .بیشتر درک میکنم که ثروت طبیعیه و چیزی غیر از این طبیعی نیست. اگر غیر از اینه باید بررسی بشه. باید آنژیو گرافی بشه تا مسیرهای بسته شناسایی بشه.

باید بقول وریا گنجی عزیز آگاهی حضور پیدا کنه. باید نظارت بشه روی مسیرهای ذهنی از ورای ذهن. باید مسیرها مشاهده بشن بدون قضاوت

در مورد خود من موانعی که تا حالا شناسایی شدن:

من سنم بالا رفته و دیگه دیره برا ثروتمند شدن

حتما باید شغل خاصی داشته باشم تا ثروتمند بشم

چون نتونستم جایی استخدام بشم دیگه فرصت هام کمه برا ثروتمند شدن

ازدواج با ی فرد ثروتمند آدم رو ثروتمند میکنه

چون توانایی خاصی ندارم نمیتونم ثروتمند بشم

اینا موانعی هستن که تا حالا با آموزه های استاد پیداشون کردم. البته شناسایی باورهای تضعیف کننده در مورد ثروت ی طرف قضیه اس و جایگزین کردن اونها با باورهای تقویت کننده طرف دیگه . چون فقط شناسایی مهم نیست و خنثی کردن هم مهمه جوری که تاثیر اینها کم و کمتر بشه.

ی جورایی ذهن ما مثل ی منطقه جنگیه که مین های زیادی توش هست هر کدوم از ما باید تخریبچی ذهن خودمون باشیم باید این مین ها رو شناسایی کنیم و خنی شون کنیم .اینجوری نیست که ی نفر دیگه بیاد و این ها رو براما خنثی کنه. استاد مث ی راهنماییه که چون خودش این مسیر رو رفته میدونه این موانع کجا هستن و داره به ما میگه دیگه بقیش با خودمونه که چجوری خلاقیت به خرج بدیم و این ها رو از سر راهمون برداریم

باورهای غلط این داستان:

پول بده ثروت بده

برای بدست آوردن ثروت باید دین رو بذاری کنار

جمع ثروت و دین ی جا غیر ممکنه

ثروتمندها اونقدر که به دنبال مال و ثروت هستن حتی فرصت نمیکنن که از اونها استفاده کنن

برای به دست آوردن ثروت باید خونوادت سختی بکشن زجر بکشن همونطوریکه این مرد زن و بچش رو می فرسته صندوق عقب!!!!!!!!!!!!!!!

کسی که ثروتمند میشه دیگه به خانوادش اهمیت نمیده و حتی اونها رو قربانی هم میکنه

دلایل رد این باورها رو میشه راحت پیدا کرد:

در قرآن زمانی که فرشته ها میخوان جان آدم های مستضعف رو بگیرن اونها رو مورد سوال قرار میدن که چرا نتونستن ثروتمند بشن و دلایل و توجیه اونها رو رد میکنن

خیلی از افراد ثروتمند توی دنیا دارن هم خودشون هم خونوادشون و هم مردم دیگه از اون ثروته استفاده میکنن و بهره میبرن

خیلی از پیامبرها و امامان ما که اینقدر به خدا نزدیک بودن ثروتمند هم بودن پس ثروت با دین منافاتی نداره

خیلی از ثروتمند ها رابطه ی خوبی با خانواده هاشون دارن و دارن کنار هم با لذت و خوشی زندگی میکنن.

پیامد باور داشتن به این باورهای تضعیف کننده این داستان:

افراد زیادی که ذهنشون فقیره اینها رو باور میکنن و ثروت مند نشدن رو یک مزیت میدونن و به خاطر همین تعداد زیادی از افراد از ثروت دور و دورتر میشن

نکته ی جالب برا من در مورد افراد مذهبی:

همشون اقرار دارن که مراجع تقلیدشون و رهبرشون و خیلی از رئیس جمهوراشون افراد ثروتمندی هستن اما هیچ وقت این سوال رو از خودشون نپرسیدن که چرا اینجوریه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

چرا اگر دین و ثروت با هم جا نمیشن پس چرا اینا هم ثروتمندن و هم با خدا هستن

به نظر میرسه که این افراد مذهبی که من خودم هم قبلا جزشون بودم مفهوم ساده زیستی رو با نداشتن ثروت یکی میدونن در حالیکه این ها دو مفهوم کاملا مجزا هستن و ساده زیستی اصلا به معنی ثروت مند نبودن نیست. کسی که ثروتمند میشه دیگه اونقدر به اونچه که میخواد میرسه که همه چیز براش عادی میشه و خیلی راحت تر و ساده تر زندگی میکنه

نکته خیلی خیلی جالب و جدید این فایل برای من:

پول و ثروت ویژگیش اینه که شخصیت آدم رو بر جسته میکنه یعنی هر جوری باشی با پول اون ویژگی بارزتر و مشخص تر میشه. و چقدر خوشحال شدم که امروز این آگاهی رو کسب کردم چون فهمیدم با ثروتمند شدنم:

مهربان تر

بخشنده تر

و صبورتر میشم

خدایا شکرت به خاطر این آگاهی

اگر آگاهی خداوند در وجود ما جاری بشه دیگه هیچ محدودیتی در مورد ثروت نداریم چون منبع این آگاهی خودش بی نهایته و نامحدود.مگر میشه کسی که تمام جهان از اونه در مورد ثروت قالبی مشخص کنه که فقط در اون چهارچوب باشه؟!!!!!!!!

اگر ثروت توی زندگی من نوعی نیست یعنی مجراهای ورودیم بسته است باید بازشون کنم و این آگاهی ناب ی جوری من رو از خواب بیدار کرد که دارم چکار کنم و باید چکار کنم

ذات انسان جوریه که دوست داره بهتر زندگی کنه و با ثروت میشه بهتر زندگی کرد اما وقتی باورهای نادرستی داشته باشی به ثروت نمیرسی و جون نمیرسی دست به توجیه میزنی که نرسیدن بهتر از رسیدنه

خیلی از افراد در مورد ثروت باورهای بیماریزا دارن و ذهنشون معلوله اگر ما به انها توجه کنیم و مثل اونها فکر کنیم مثل اونها نتیجه میگیریم .من خودم قبل از آشنایی با استاد جز این دسته بودم و جالب اینجاست که اصلا نمیدونستم معلولیت از ذهن منه چون شناختی روی خودم و باورهام نداشتم اما کم کم که به خودشناسی و خداشناسی روی آوردم فهمیدم که مشکل از منه .البته باید بگم که این فایل الان ی جوری این شناخت و آگاهی من رو در این زمینه برد بالا چون بعد از دو سال دوباره دارم با ی مدار متفاوتی گوشش میدم و دارم بهتر درکش میکنم و بهتر میفهممش.

خدایا سپاسگزارم ازت که مریم جان رو هدایت کردی که این فایل ها رو بروز رسانی کنه و هدایتش کردی که اینها رو بزاره تو روز شمار و این قطعا یعنی منی که الن دارم اینا رو گوش میدم قبلا فر کانسش رو فرستادم که الان دارم پاسخش رو دریافت میکنم با تغییر مداری که داشتم .

و کلام آخر:

ما میتونیم انتخاب کنیم که معلول ذهنی نباشیم در مورد ثروت و اگر چنین تصمیمی بگیریم قطعا خداوند از ما حمایت میکنه و ما رو هدایت میکنه چون اون بیشتر از ما دوست داره که ثروتمند بشیم و هرچه ثروتمند تر بشیم به خدا نزدیکتر میشیم و اون رو بیشتر باور میکنیم و قبولش میکنیم و متواضعتر میشیم

خدایا شکرت به خاطر بودن استاد با ما. خدایا من میخوام سالم ذهنی باشم در مورد ثروت دیگه نمیخوام بپذیرم معلولیت رو . خودت کمکم کن

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان میلاد به عنوان متن انتخابی امروز:

به نام خداوند هدایتگر من

از قلبم به شما سلام میکنم استاد بزرگوارم

سلام درود به بانو شایسته عزیزم

سلام میکنم به دوستان هم فرکانسی خودم

بعد شنیدن فایل پنجم آرامش در پرتو آگاهی درباره بدن انسانها که بزرگترین داروخانه جهان درون بدن ما است چند مقاله درباره تاثیر پلاسیبو خواندم و یک مقاله نظر منو جلب کرد خواستم با شما به اشتراک بزارم امیدوارم از آن لذت ببرد..

پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد بیمارانی که از دارونماها استفاده می‌کنند، حتی با وجود اطلاع از بی‌اثر بودن آنها، باز هم بهبود می‌یابند!

به گزارش ایسنا و به نقل از گیزمگ، یک مطالعه جدید نشان داده است که بیماران مبتلا به عوارض مرتبط با سرطان، پس از استعمال یک داروی بی‌اثر یا دارونما، بهبود قابل توجهی را نشان داده‌اند.

در این آزمایش به همه افراد در ابتدای مطالعه گفته شد که قرص‌هایی که به آنها داده شده است، حاوی هیچ ماده دارویی موثری نیست، اما اثرات بهبود دهنده این دارونماها معروف به “پلاسیبو”(Placebo) هنوز هم دیده می‌شود.

این مطالعه تایید می‌کند که تجویز دارونما برای بیماران، حتی با وجود باخبر کردن آنها از بی‌اثر بودن آنها، می‌تواند در برخی از انواع درمان‌های بالینی نقش داشته باشد.

“تد کاپچوک” استاد پزشکی دانشگاه هاروارد نتایج یک آزمایش کوچک را منتشر کرد که فرضیه‌ای را که در دهه‌های گذشته در علم قوی بود، به چالش کشید. وی لزوم استفاده از دارونما را بررسی کرد.

یک گروه ۸۰ نفره از بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر (IBS) جمع‌آوری شد. نیمی از آنها به عنوان گروه کنترل، درمانی دریافت نمی‌کردند، در حالی که نیم دیگر با قرص‌های دارونما تحت درمان قرار گرفتند و از آنها خواسته روزانه دو عدد از این قرص‌ها را به مدت سه هفته استفاده کنند.

کاپچوک گفت: ما نه تنها برای بیماران کاملا روشن کردیم که این قرص‌ها حاوی هیچ دارویی نیستند، بلکه حتی عبارت دارونما (پلاسیبو) را روی جعبه قرص‌ها چاپ کردیم.

وی افزود: ما به بیماران گفتیم که نیازی نیست به اثر پلاسیبو اعتقاد داشته باشند و فقط قرص‌ها را مصرف کنند.

نتایج آزمایش، همه را غافلگیر کرد و ۵۹ درصد از آنها که قرص‌های جعلی را مصرف کرده بودند، بهبود علائم بالینی را گزارش دادند، در حالی که گروه کنترل تنها ۳۵ درصد بهبود علائم را نشان می‌دادند.

دروغی که درمان می‌کند!

پس از انتشار مطالعه کاپچوک، دانشمندان شروع به تحقیق کردند که آیا امکان استفاده از دارونماها در بعضی از روش‌های درمان بالینی وجود دارد یا خیر!؟

در طول هفت یا هشت سال گذشته، تعدادی از آزمایشات مختلف در مورد اثرات دارونماها در شرایط مختلف انجام شده است.

هم چیز به باورهای که ما برای خودمان ساختیم بستگی داره

در پناه خداوند بزرگ موفق و پیروز باشید.

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان الا به عناون متن انتخابی امروز:

به نام خدایی که مرا انسان افرید

به نام خدایی که بی نهایت بزرگتر است از هر چیزی

به نام خدایی که هر لحظه هدایت میکند دردانه های نازنینش را

خدای من هزاران بار شکر میکنم که امروز هم فرصتی دادی که همسفر و همقدم و هم مسیر استاد نازنینم و مزیم جان پر از عشقم باشم

خدای من هزاران بارشکر میکنم که امروز هم فرصتی دارم. که چشمانم این همه نعمت و این همه زیبایی و فراوانی و ثروته رو ببینه

خدای من شکرت برای هر نفسی که در این بهشت برینت میکشیم

خدای من شکرت

سلام به استاد نازنینم

سلام به مریم قشنگم

مریم پر از عشقم بانوی زیبای زیبایی ها

چقدر این فایل دیوانه کرد مرا

اصلا یه کشش عجیبی نسبت به این فایل پیدا کردم

در صورتی بود که اکنون اولین باره که دارم میبینمش و دیوانه شدم از این همه همزمانی های بی نظیر خداوندم و چقدر خداوندم رو سپاسگذارم که چقدر زیبا هدایت میکند هر لحظه دردانه هایش را

چقدر چقدر سپاسگذارم برای این هدایت های ناب و بی نهایت دقیقش خدای من شکرت هزاران بارشکرت

که من دارم برای هر لحظه و هر روز روز شمارمان دیوانه میشوم اینقدر که دقیق و اینقدر که هدایت هایش در بهترین زمان است یعنی تک به تک فایلهایی که مریم نازنینم هدایت میشین و مذارین دقیقا پاسخ همون روز و هدایت و پیام همون روز ربمونه

خدای من شکرت هزاران بارشکرت

چقدر میخوام این تکرار کنم و بگم که چقدر چقدر تک به تکشون رو که ایمان دارم که تک به تکشون هدایت و الهام خداوند که میدارین به موقع و دقیقه

عاشقتونم

نازنین مریم جانم عاشقتونم و هر لحظه برای این اتصال نابتون برای این عمل کردن به هدایت های دقیقتون بی نهایت تحسینتون میکنم بی نهایت تحسینتون میکنم عاشقتونم عاشقتونم

چقدر زیبا گفتین مریم عزیزم

چقدر زیبا گفتین که من محو جمله ی اول کپشن شدم

که گفت

تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا حاصل فرکانس های خودمان است

پس وقتی درک کردیم و با تمام وجودمون باور کردیم و ایمان داریم که تنها وتنها این فرکانس ها و افکار و باورهای ماست که هر لحظه خلق میکنه هر ثانیه ی مارو

میام و از خودم میپرسم

چطور میتونم فرکانس خواسته هامو ارسال کنم و با خواسته هام هم فرکانس بشوم

چقدر چقدر زیبا گفتین مریم نازنینم

من تشنه ی اینم که خط بهدخط کپشن خدایی که خود خود کلام خداست که بشنوم و چقدر زیبا منطقی تر و درکش رو بهتر و عالی تر کرده کپشن های بالای هر فایل که از خود خود موضوع درون فایل هادو کلام خداوند که از زبان استاد قشنگمون جاری میشن رو نوشته شده

عاشقانه این عشقتون

این بی نهایت شوق و ذوق و بی نهایتتتت عشق و اشتیاق برای هر لحظه بهتر شدن و درک کردن بیشترتون رو بی نهایت تحسین میکنم مریم.جان عزیزم الگوی نازنین من❤️❤️❤️

««دقت کرده ای که جنس اتفاقات روزمره زندگی ات، چقدر شبیه به جنس گفتگوهایی است که غالباً در ذهنت می چرخانی؟ و مهم تر از همه، آیا می دانی می توانی با مدیریت این گفتگوها و جهت دادن به آنها، تجربه ی زندگی ات را از اساس تغییر دهی و مهم تر از همه آیا می دانی که این موضوع تنها کار زندگی تو به عنوان خالق شرایط خودت است؟!»»

چقدر چقدر دیوانه ی این درک بی نظیرتون شدم نرین قشنگم که دقیقا

دقیقا همین گفت و گوی های ذهنی هست که میاد و واقعیت های هر کس رو درس میکنه و شکل میده

همین گفت و گوی های ذهنی هست که میاد و هی تکرار تکرار میشه و گوسفند بار اون باورهای پوچ و بیهوده شکل میگیره همین گفت و گوی های ذهنی که داره تکرار میشه توی ذهن و این تکرار باور اونو میسازه

چقدر بی نظیر گفتین مریم زیبایم

که دقیقا افراد به دنبال عوامل بیرونی و این چرت و پرتامیگردن که حتی خیلی سریع تر از طی کردن پروسه ی قانون بی نهایت تکامل میخوان برسن به اون خواسته اشون

و اینو نمیدونن که تنها و تنها این باورهاست این تنها کانون توجه هر کسه این افکار هر کسیه که داره هر لحظه هر لحظه نسبت به اون فرکانس هایی که فرستاده و تحویل جهان داده

خداوند بلند مرتبه و فراوانی مطلق و قادر مطلق بهش پاسخ میده و هدایت میکنه هدایت میکنه به هر انچه که تو بخواهی

من دیوانه شدم خدای من

دیوانه شدم

این جمله منو کشت”” تمام اتفاقات زندگی ات چیزی جز ترجمه ی فرکانس هایت نیست ….منشا این گفتگوی های ذهنب یا بهتر بگویم فرکانس ها باورهایی است که در طی سالیان در ناخوداگاه ات شکل گرفته

یعنی باورهایت به نحوه ی نگاه تو به اتفاقات جهت میدهد باورها نه تنها گفت گو های ذهنی ات بلکه رفتار و عکس العمل ات رانیز در ان جهت پیش میبرد””

چقدر زیبا گفتین مریم قشنگم

چقدر چقدر چقدر بی نظیر بود که

تک به تک اتفاقات چیزی جز ترجمه ی این فرکانس هادنیست

یعنی چی؟

یعنی دقیقا جهان تنها و تنها به فرکانس ها و افکار و اون.گفت و.گوی های ذهنی ات با خودت جواب میده

یعنی اگه تو هر لحظه با کنترل ورودی های ذهنت با کنترل کانون توجهت بروی نعمت ها فراوانی ها و ثروت ها و قشنگی ها ببندی و تنها بروی این همه زیباییی و قشنگی ها و عشق ها فیلتر کنی

و بروی زیبایی ها توجه کنی جهان از اون توجهت از اون اصل و ریشه ی فرکانسی که فرستادی بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میکنه

اولین گام برای تغییر کنترل گفتگوهای ذهنی ات در جهتی است که تورا به ارامش برساند و اولین گام برای اینکار

کنترل ورودی های ذهنت هست

و تمرکزت بروی هر نکات مثبت دقیقا اطرافت بذار و این اصل این اصل اینکه بهتر و عالی تر درک کنی قوانین جهان رو که تنها و تنها داره به کانون توجهت و فرکانس هایت پاسخ میده

چقدر چقدر به ادم قدرت میده

چقدر به ادم نیرو میده خدای من

خدای منِ چقدر عاشق این تکرارم که استادمون دقیقا توی بی نهایت فایلا دقیقا بروی مرور این قوانین و بهتر درک کردن و فهمیدنش تاکید دارن

که اصل خود خود خود اینه

نه اون تکنیک ها و این مسخره چیزا

فقط باید به اصل بچسبم و برم جلو

چون این اصله که اگه بتونم با تمام وجودم درکش کنم میتونم عالی عملش کنم و وقتی درکم درست باشه عمل درست تره و لاجرم نتیجه و انچه که میخواهم رخ میده

اصل تنها همینه اگه میخوام نتایجم متفاوت باشه باید افکارم و فرکانسانو متفاوت کنم

چون جهان هر فرکانسی که از من بگیره همونو نه کمتر و نه بیشتر تحویل من خواهد داد

چقدر زیبا بود چقدر زیبا بود

میدونی چیه دقیقا دقیقا

به قول عزیزدلم که عالی گفت

ما هر روز باید بروزرسانی کنیم تک تک وجودمون رو با اتصال با دریافت هدایت های ناب خداوند با درخواست هایی که حتی شاید هر لحظه به درخواست جدیدی توی همون لحظه ایی که هستیم با فرکانسمون به جهان ارسال کنیم و تحویل جهان بدیم و خداوند چقدر چقدر زیبا هدایت میکنه مثلا من خودم دقیقا دیشب هدایت شدم دقیقا هدایت شدم به سمت دفتر خاطرات اقا ابذاهیم نازنینمون و چقدر چقدر چقدر زیبا درست همون چیزی که باید میشنیدم رو دقیقا اونجا خداوند بهم گفت و برام بازتر کرد

میخوام بگم اینا همش خود خود هدایته و چقدر خدارو شکر میکنم و سماسگذارشم هر نفسم که هر لحظه در مسیر این هدایت ها و الهامات نابش هستیم که دقیقا تک به تک فایلا برای همون لحظه ی ماست دقیقا خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای این همه همزمانی های بی نظیر خدای من شکرت برای اگاهی های نابی که هر لحظه بهتذ و عمیق تر برامون باز تر و بازترش میکنی خدای من شکرت هزاران بلرشکرت برای این همه نعمت و برکت و عشق و ارامش

نکته ی بی نظیری که خداوند گفت از زبان و کلام استادمون”

این فرکانس ها و این باورها حاصل ورودی های ذهنمونه ,

کسی که نتونه ورودی هاشو کنترل کنه

نمیتونه خروجی مغزشو رو هم کنترل کنه””

چقدر زیبا گفتین استاد عزیزم چقدر زیبا گفتین که

دقیقا

ذهن ما هم مثل اون دستگاه میمونه که داره هر لحظه از درونش از افکارش از فکرهاش از کانون توجهش انرژی و ارتعاش ساطع میکنه به جهان

و دقیقا دقیقا جهان بی برو برگرد همین همین افکار و همین فرکانس و همین کانون توجه منو رو دریافت میکنه ک از اون جنسی که فرستادم از همون جنس بیشتر وارد زندگیم میکنه

ببین چق ر چقدر درک این موضوع به این مهمی که کل قانون جهانه کل سیستم جهانه چقدر میتونه ادم رو توحیدی تر کنه

و با همین درک قانون فرکانس با هم درک قانون مدارها

چقدر چقدر ادم قدرت میگیره

چقدر ادم اعتماد به نفسش بالاتر میره

چقدر زیبا هدایت میشه به اون چیزی که داره توجه میکنه بهش و به سمت کانون تمرکزش هدایت میشه

چقدر درک این موضوع درک بی نهایت بیشتر اینکه من خودم هستم که دارم هر لحظه با افکارم با کانون توجهم با فرکانس هایم که دقیقا همه ی اینا از ورودی های ذهنم از چیزهایی که میشنوم از چیزهایی که میبینم نشات میگیره

دارم خلق میکنم هر لحظه ی زندگیمو

و اصل همینه

میخوام بگم تنها اصل همینه

همین فرکانسه و درک همین هستی اصل قانون جهان

چقدر زیباست درک این قانون چقدر چقدر زیباست

چقدر ترس هارو محو میکنه

چقدر ایمان و امید و عشق و ذوق و شوق و ایمانشو بیشتر و بیشتر میکنه

چقدر توکلش و تمرکزش روی خودش کار کردن رو بهتر و عالی تر و قوی تر میکنه

که حتی تو هر لحظه نیاز به هیچ عامل مسخره ی بیرونی نداره اصلا هر چیزی باشه نداری

تو فقط نیاز به این داری که روی خودت کار کنی

نیاز به باورهای قدرتمند کننده داری

نیاز داری فیلتر کنی تمام وجودتو و همه چیز رو همه چیز رو از فیلتر قانون بگذرونی

عین استادمون که میگن تمام تمام تمام اون چیزهای گذشته رو از ریشه به کل پاک کردم و صاف و تمیز

هر چیزی هر اتفاقی رو از نگاه قانون میبینم از فیلتر قانون میبینم و ببینم اینجا قانون چی میگه

و وقتی متفاوت ببینم متفاوت هم نتیجه میگیرم

و لاغیر..این لاجرمه

این نهایت عشق و عدالت خداونده

خدای من الله اکبر چقدر زیباست خدای من شکرت

چقدر قشنگ گفتین استاد عزیزم چقدر قشنگ گفتین که

دقیقا شاید واقعا 90 % افراد از این قانون و قوانین ناب و یگانه و بدون تغییر جهان هیچ هیچ اطلاعی نداشته باشن

و.من خودمم از اونا شاید بودم

و خداوندم رو هزاران سپاسگذارم و سجده به استان عظمتش که هدایتم کرد با تمام عشقش هدایتم کرد به سمت یگانه مسیر سعادتش که خلق هر لحظه زندگی بی نهایت بهتر و سالم تر و خوشبختی و بهشتی که خودم میتونم با افکارم با ناظر بودن بر افکارم با کنترل ذهنم با پیدا کردن شاه کلیدی که کنترل ورودی های ذهنه خلقش کنم

خدای من هزاران بارشکر میکنم برای هر لحظه هدایت های نابت که همه چیز از توست که همه چیز خود خود تویی

خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای این همه درک بی نظیرت

برای هدایت هر لحظه ام به سمت زیبایی ها و نعمت ها و فراوانی ها و شادی ها و ثروت ها

خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای این همه اگاهی های نابت که جاری ترین میکنی بر زبان استاد قشنگم و پیام رسان خودت که بهمون یاد بدن که میتونیم به خدا میتونیم میتونیم اونجوری که میخوایم اونجوری که عاشقشیم خلق کنیم این زندگی ناب و بهشت رو در این جهانت با تمام عشق با تمام افکار بی نظیر و فرکانس های مثبتی که میفرستیم خلق کنیم و تجربه کنیم طبیعی زندگی کردن رو تجربه کنیم

میتونیم خدای من شکرت هزاران بارشکرت

دارم هر لحظه هر لحظه بهتر و عمیق تر میفهمم و درک میکنم که این قانون فرکانس و تک تک قوانین ناب و ثابت جهان زیبای خداوندم

خود خود توحیده

که وقتی بیام ذهنمو کنترل کنم

و دقیقا اون چیزایی که بهم احساس بهتری میدن بهم ایمان قوی تر میدن

درکمو بالاتر بالاتر میبرن

اگاهی هامون بهتر و بیشت. و عمیق تر میکنن

امید و احساس خوب و بی نهایت لذت بردن هامو قوی تر و بیشتر میکنن و این باورهای بی نهایت فوق العاده ایی که تکرار میکنم و بی نهازت احساسم بهتر و بهتر میشه

لاجرم هدایت میشم

لاجرم هدایت میشم

با همین احساس خوبم با اتصالم که لازمه ی شنیدن صدای خداوندمه

لازمه ی دریافت الهاماتشه

دقیقا میتونم دریافت کنم ایده ها و الهاماتم.رو در رستای اون خواسته ایی که به جهان فرستادم و هدایت میشم با عمل به ایده به نزدیکتر شدن خواسته هایم

این نهایت توحیده

نهایت توحیده چون دیگه درک میکنم که جهان فقط با فرکانس های من تنها به افکار من پاسخ میده و هیچ کسی هیچ تاثیری نداره توی زندگی من و وقتی باور کنم و درکم بهتر و بهتر بشه که وقتی باوراممو درست کنم در جهت خواسته هام هدایت میشم به سمت ایده ها والهاماتی که به بهترین شکل راه رو راحت تر میکنه برای رسیدن به خواسته هام درس مثل رژیم زیبای استادمون

که من اگه خود خود قانون فرکانس رو درک تر و بهتر و عالی تر درک کنم میتونم دقیقا از قوانین به نفع خودم استفاده کنم چون همه چیزززز باور منه

همه چیزز این کانون توجه و افکار و گفتگوهای ذهنی منه

و وقتی بیام در رستای قانون این گفتگوهای ذهنی رو درس کنم

در رستای قانون یعنی چی

یعنی احساسم هر لحظه عالی تر و عالی تر باشه

یعنی در لحظه باشم

یعنی ارامش ذهن داشته باشم

یعنی تمرکزم بروی زیبایی ها و نعمت ها و ثروت ها و داشته هایم باشه و ادامه دار و تکرار پشت تکرار باشه

و تکاملا طی کنم این درک بی نظیرمو

ظرفم.بزرگتر و بزرگتر میشه با عمل به تک به تک الهامات و ایده هایی که خداوند داره بهم الهام میکنه و هر لحظه به زیبایی ها به نعمت ها به فراوانی های بیشتری

هدایت میشیممم

این همه زندگی ماست

که هر لحظه داریم هدایت میشیم به سمت ان چیزی که میخوایم

خدای من شکرت هزاران بازشکرت برای هر لحظه اگاهی های ناب و عمیقت هزاران بارشکرت

اسناد نازنینم

با هر ثانیه کلام خداییتون در این گنجینه ی این فایل حجت رو برما تمام کردین

عاشقتونم

بی نهایت سپاسگذارم برای لحظه لحظه ی این فایل ها واگاهی های بی نظیر بی نهایت سپاسگذارم

عاشقتونم

عاشقتونم

مریم.نازنینممم بی نهایت سپاسگذارم برای تحول هر روزمون و این خلق بی نظیرتون که چقدر داره رشدمون میده چقدر داره بزرگمون میکنه چقدر داره متعهدمون میکنه ظرفمو بزرگتر بزرگتر میکنه

عاشقتونم

عاشقتونم

خدای من هزاران بارشکرت مارا به سمت مسیر کسانی که نعمت و برکت و ثروت وعشق دادی هدایت کن پروردگارم

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار فرنوش عزیز به عنوان متن انتخابی امروز:

ساعت ۹:۴۵

نت گوشیم روشنه با صدای ویبره از خواب بیدار شدم پیام تلگرام :

یک خبر خوب درباره فایل

«روزشمار تحول زندگی من | روز 51 ام»

با عنوان:

«روی خودت سرمایه گذاری کن»

منتظر خواندن نظرات و شنیدن خبرها و نتایج خوب‌تان در بخش نظرات این فایل هستیم.

چی روی خودت سرمایه گذاری کن؟!

دغدغه ی این روزها ی من!!!

این عنوان من دیروز تو کلیدهای سایت کلیک کردم چندین ویدیو آورد به عناوین نگاه میکردم گفتم خدای من از کدوم شروع کنم ؟! یعنی جواب من کدومه؟!

خدایا شکرت سریع الاجابه هستی اینقدر زود جوابم دادی ذووووق

دیشب تو سایت قبل خواب برای خودم می‌گشتم منتظر بودم مثل همیشه هدایتم کنه یه چیزی بهم چشمک بزنه . نشد.

چشامو بستم گفتم خودت هدایتم کن و با خیال راحت خوابیدم.

وقتی تو یه مسأله تردیدهای زیادی داری تا انتخاب کنی یعنی اعتماد به نفست پایینه و ترس های زیادی تو رو احاطه کردن اقتدار لازم برای تصمیم گیری رو نداری و عزت نفست کافی نیست تکلیفت با خودت مشخص نیست یه مشت تصمیم نگرفته به خاطر باورایی که مثل سرب به پات چسبیدن یه عالمه ترس که هنوز تو دلش نرفتی

وقتی که تصمیم گرفتی دیگه به چیزی فکر نکن با بقیه گزینه هارو قطع کن تو ذهنت

اشتباه تصمیم گرفتن بهتر از تصمیم نگرفتنه

هر چقدر بیشتر تصمیم بگیریم در تصمیم گرفتن قوی تر میشیم مثل عضله کم کم هم تصمیماتمون بهتر میشن هم سریع تر میگیریم

تصمیم گیری کردن زیاد به حرکتمون رو به جلو هم کمک میکنه

تو حرکت کردنه که بیشتر و بهتر خودمون میشناسیم نقاط ضعف و قوت.

وقتی به خودشناسی خوبی برسی میتونی تصمیم گیری های خوبی کنی که نتیجه اش هم دلخواهت باشه.

تصمیم قطعی وقتی گرفته میشه که خودت بشناسی ارزشها و خواسته های واقعی تون را بشناسید اولویت بین ارزش ها چیه؟ از زندگی دقیقا چی میخوام چی منو خوشحال میکنه تصمیماتی که زندگی تون را متحول کنه

مزایا و معایب تصمیمی که میخوام بگیرم چیه روی کاغذ مینویسی به شفافیت میرسی اونی که بیشتر امتیاز گرفت با توجه به ارزش هات تصمیم میگیری دیگه تموم

عکس بگیر همراهت بزار که اگه نجوا اومد دوباره دو دل شدی دلایلت را ببینی و محکم بری جلو.

یادبگیرید تغییر های بزرگ کنید تصمیم های بزرگ بگیرید

بدترین کار اینکه فرد در برزخ بی تصمیمی بمونه چون همواره حالش بده و احساس بد دارید اتفاقات بد رو تجربه خواهید کرد.

اینا همش نتیجه ی بی اعتماد به نفسیه که حتی تصمیمای کوچیک هم نمی تونه بگیره. احساس بی هویتی میکنه احساس میکنه نه اینوریه نه اون وریه.

شجاعت و توانایی حساب کردن روی خدا باعث میشه از امنیت های کوجک کاذبمون دست بکشیم.

امروز تونستم با شنیدن این فایل ک اقتدار درونیم جمع کنم تا یک تصمیم قطعی در مورد یک مسأله بگیرم که ۱۰سال تردید داشتم. جوگیر نشدما . چند روزه نشونه های تصمیم اومده بود اما این دیگه تیر خلاصی تردیدم بود.

اونم انتخاب رشته ایی که بقیه میگفتن چه باکلاسه پول و آینده داره آرزوی خواهرم بود وکیل بشه و چون نشد منو تشویق میکردآرزوی اونو برآورده کنم.

هر چقدر تلاش میکردم زور میزدم بهش علاقه مند بشم تو محیط کسایی باشم که موفق شدن یه کوچولو پیشرفت میکردم.

هنوزم دقیق نمی دونم که چیو میخوام میدونم هدایت میشم اما برام واضحه که رشته ی حقوق نیست.

من اینو وقت آشنایی با استاد هم شنیدم یعنی دو سال پیش ولی اقتدار و شخصیت الانمو (که نتیجه ی کار کردن ۹ماهه ی من بطور عمقیه) نداشتم که با قدرت و مسئولیت انتخاب کنم تاریخ انقضای بعضی چیزا تو زندگیم تموم شده و الان موقعشه که کاملاً آثار شون رو از زندگیم پاک کنم.

امروز تمام پیجای حقوقی را آنفالو کردم

از گروه های دوستای آزمون وکالتم زدم بیرون.

کتابامو که قبلا جمع کردم پوشه ی عکسای وکالت رو پاک کردم

میدونم هنوز نتیجه ی ارشد نیومده ولی اونم میددنم قبولم نمیرم .

آخیش ذهنم آروم شد.

قلبم باز شد.

دیگه عذاب وجدان تلاش نکردن برای چیزی که ته دلم میدونم نمیخوامو ندارم

آخیش آزاد شدم چقدر خوبه چقدر کیف میده بزرگتر از ترس هات فکرات حتی خودت بشی

بخش بزرگی از روانم که ۱۰سال درگیر چه کنم بود الان خالی شد.

الان دیگه انرژی بیشتری برای کشف و فهمیدن آن چه که واقعا روحم میخواد دارم

الان دیگه از چیزی که هستم راضیم

الان دیگه هرجا باشم لذت میبرم از دل و جون !

الان دیگه میخوام خود حقیقیم رو زندگی کنم

خودی که حال خوبش را به نظر و آرزوی بقیه ترجیح میده

خودی که نمیگه من کلی خرج کردم پس هزینه ها پوچ شد بلکه میگه خدایاشکرت فهمیدم چیو نمیخوام.

خودی که هر روز دنبال ساختن و کشف خودشه

خودی که داره هر روز بیشتر و بیشتر عاشق خودش میشه چون داره لایه های بیشتری از ماسک های تقلبی رو کنار میذاره

خودی که هدایت شده به یکتاپرستی و توکل و قانون بدون نقض خداوند

خودی که امروز بیشتر به خودش نزدیک شد با دور انداختن آشغالای ذهنیش

عاشقتم فرنوش

مرسی که خودتت دوست داری و ادامه دادی برو جلو قشنگ تر هم هست ….

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مرضیه عزیز به عنوان متن انتخابی امروز:

به نام خدای وهاب و رزاق و غنی خدایی که قادر مطلقه خدایی که هدایتگره

سلام سلامی گرم به استاد و مریم موحد

استاد مرضیه ، شاگرد ِ دقیق و متمرکزیه

قبلا اینجوری مثل الان نبوده ها طی تکامل هر بار بهتر و بهتر تر شده و این روند همچنان ادامه داره چرا اینو گفتم چون این بار عنوان ِ فایل با اینکه قبلا دیده بودم برام جدید بود درک جدیدی به همراه داشت از درک ِ فرکانسی میگم فرکانس ِ نابی که خودش جمله ها میشه در مورد صحبت کرد

” دولت و ایجاد شغل!؟ واقعا؟!”

خوب خوب بریم سراغ تمرکز بر این فرکانس ِ ناب میدونید استاد قبلا که اینو دیده بودم برام عادی بود بدیهی بود میگفتم خوب کار ِ دولت ایجاد ِ شغله دیگه

اما اینبار فرکانسی که دریافت میکنم یه فرکانسیه که متعجبه و براش خیلی غیر طبیعیه میگه چی ؟ دولت !؟ ایجاد شغل!؟ آقا اصلا باورتون میشه که چی ادما برای ایجاد شغل ِ برای خودشون منتظر دولت باشن !؟

واقعا؟! عاشقتونم و مریم جان بی نهایت این اتصالت و لبیک گوییت به جریان هدایت رو تحسین میکنم برای حتی شیوه انتخاب جای علامت سوال و تعجب

قدم بعدی بیاید بریم تمرکزی سراغ کلید ها من عاشق این کلیدهام ، یک خلاصه نویسی و کلی گوییه ویژه ایه

” توانایی خلق ثروت از علائقت ”

چقدر این کلید اصله اینکه میگه هر کاری توانایی خلق ثروت رو داره بی نهایت راه برای خلق ثروت وجود داره وقتی فراوانیه پس چرا نری سراغ علاقت ؟ وقتی بری سراغ علاقت هم کارت عشقته هم عشقت کارت و هم ثروت میسازی

“شجاعت در اخذ تصمیات اساسی”

این کلید رو خیلی خیلی دوست دارم اصلا فرکانسش خیلی ادم رو به حرکت در میاره

من رو به فکر میبره در مورد تصمیمات اساسی و بنظرم اساسی ترین تصمیم اینه که شروع کنی به کار کردن روی خودت و باورهات و اینکه متعهد باشی که برنگردی به روش قبلت

قدم بعدی بریم سراغ متن ِ هدایتیه مریم جان

من ده تا نکته کشیدم بیرون و اسمشو گذاشتم نکات عملگرایی که مینویسم

۱_تمام تمرکز و انرژیت رو روی خودت بذار

۲_من مسئول و تعیین کننده نوع شغل و میزان درامدم هستم

۳_ایجاد یک نگاه، تفکر و باور قدرتمند کننده تا بر ذهنم غالب بشه و به من توانایی دیدن و خلق فرصت هایی رو بدهد که همیشه در اطرافم بوده

۴_مشرک نباش،شرک یعنی نادیده گرفتن توانایی هایی که به من در انتخاب سرنوشتم داده شده و واگذار کردنش به عاملی بیرون از خودم و وابسته شدن به غیر خدا

۵_ ایجاد نگاه یکتاپرستانه تا بپذیرم خداوند قدرت خلق هر خواسته را به من داده و هیچ عاملی جز فرکانس هام ، کمترین نقش و قدرت در خلق تجارب زندگی ام ندارد

۶_دنبال فرصت ایجاد شغلی؟ ببین هر مشکلی در اطرافت قابلیت تبدیل شدن به فرصتی برای شروع کسب و کار را دارد

۷_شروع تمام کسب و کار های بیلیون دلاری از برخورد با یک مشکل و تلاش برای حل آن و پول ساختن به واسطه حل آن مشکل شروع شده

۸_ فقط یک تغییر نگاه کافیه

این فکر که یک عاملی بیرون از من ، باید برایم کاری کند، کسب و کاری ایجاد کند ، استخدام کند و … را برای همیشه از ذهنت پاک کن

خداوند و توانایی خود را باور کن که در وجودت به ودیعه گذاشته شده

۹_ اگر هنوز سرمایه ای نداری، قدم ها را از ساده ترین کاری که در شرایط کنونی ات قابل اجراست بردار، کم کم فروس و بازاریابی و خدمات مشتری را بیاموز و به جای انتظار داشتن از عاملی بیرون از خود با شناسایی مشکلات جامعه اطرافت و حل آن مشکلات کسب و کاری بیافرین

۱۰_ این یعنی توحید ناب ، یعنی فردی که به جای انتظار داشتن از دیگری خدا را باور و با توکل بر او ، انچه را میخواهد در ذهنش می سازد و با وفادار ماندن این تصویر ذهنی ، قدم هایش را استوار ، جسورانه و با ایمان بر میدارد

قدم بعدی باورهای عالی فایله

۱_بی نهایت فرصت برای شغل ساختن هست

۲_ انسان اگر بخواهد میتواند برای خودش شغل ایجاد کند چه دولت بخواد چه نخواد چه کل مردم دنیا بخوان چه نخوان

۳_ما به بی نهایت فرصت در هر زمانی دسترسی داریم برای اینکه هر کاری رو بتونیم انجام بدیم ما توانایی اینو داریم شغل برای خودمون، خانوادمون و همه ایجاد کنیم

ما توانایی داریم هر کدوم از ما با ایده های جدیدمون با خلاقیت هامون با قدرت های خدادادی که توی وجود همه ما هست کارهای بزرگی بکنیم و اصلا نیازی به کمک کسی نداریم

۴_من هیچ نیازی ندارم به کمک کسی ( دولت و …)

۵_ کار بی نهایت زیاده

۶_شغل بی نهایت زیاده

۷_ کار هست زیادم هست

۸_ بازار هر روز داره بهتر میشه

۹_ موقعیت ها هر روز دارن بیشتر میشن

۱۰_افراد هر روز دارن ثروت مند تر میشن

۱۱_هر روز تعداد افرادی که ثروتشون از ۱میلیون دلار و ۱ میلیارد دلار داره بیشتر میشه دارن بیشتر میشن

۱۲_ هر روز ماشین های لاکچری دارن بیشتر میشن

۱۳_هر روز خونه های گرون قیمت دارن بیشتر میشن

۱۴_هر روز ویلاهای بزرگ داره ساخته میشه

۱۵_هر روز موقعیت ها داره بیشتر میشه

۱۶_هر روز فرصت ها داره بیشتر میشه

برای چه کسانی؟ برای اونایی که باور دارن که یه جوره دیگه ای فکر میکنند نه مثل مردم

۱۷_ کار بی نهایت زیاده

۱۸_همیشه باید نگاهتون به درون خودتون باشه به خدایی که در وجودشماست به خدایی که هر لحظه با شما هست به خدایی که از خودتون بیشتر میخواد که شما ثروت مند و موفق و خوشبخت بشید

باید نگاهتون به خدا باشه باید نگاهتون به بی نهایت فرصتی باشه که پروردگار برای شما و برای تمام مردم جهان فراهم کرده از اول فراهم کرده بود و تا ابد این کار رو ادامه خواهد داد

قدمی بعدی که میخوام بنویسم

اصل ِ خیلی مهمیه

۱_قانون اینجوریه که جهان به فرکانس های من به باورهای من واکنش نشون میده پس کل کار همینه که من بیام فرکانس ها و باورهای مناسب با خواسته ام رو ایجاد کنم و اتفاقات رو اونجوری که دوست دارم رقم بزنم و نتیجه اش هم مشخصه

۲_بقیه افراد فقط یک ابزار هستن که تو با باورهات بهشون شکل میدی که در جهت تو باشن یا خلاف جهت

۳_تنها کسی که میتونه زندگی تو رو تغییر بده تنها خودتی و نه هیچ عامل دیگه ای

استاد استاد استاد

من عاشقتونم این فرکانس رو جدید درک کردم اونجایی که میگید

” باورتون نمیشه یه سری دوستان هستن چندین ساله ۵ ،۶ ساله که بیکارن بعد همیشه میگن کار نیست و کار دولتی پیدا کنیمو تازه از لحاظ سلامتی و جسمی سالم وتوانمند هستن و …”

این جمله تفاوت فرکانس ِ ناب شما رو میرسونه اینکه چقدر برای شما غیر قابل باور و عجیبه یه جورایی تعجب به همراه داره اینکه یه سری افراد هستن که چندین ساله بیکارن

اینجا جاییه که خیلی ها براشون بدیهی و عادیه که الان بیکارن و تلاشی برای کار نمیکنن

چون پذیرفتنش ، باهاش کنار اومدن ، تحمل میکنند

و اما راهکار عملی این فایل:

کار فراوانه و زیاده

فقط موضوع اینه که واقعا میخوای کار کنی؟

به این سوال باید جواب داد

بعدش اگه سرمایه ای هم نداری شروع کن از کارهای کوچک شروع کن و تکاملت رو طی کن

استاد یه جا گفتید دوست داشتم اونایی که باید بشنون ، نگاهشون به دست کس دیگه ای نباشه نگاهشون به وجود خودشون باشه به توانایی خودشون و خداشون

ممنون که به الهام و هدایت خداوند عمل کردین و این کلام بارش الماس رو جاری کردید

اخر فایل گفتین دوست دارم اونایی که پیگیر برنامه های من هستن به این نقطه برسند که اونقدر قوی باشند که به جای اینکه به دست کسی نگاه کنند خودشون به جایی برسند که بتونن نیاز کسی رو برطرف کنند نه اینکه نیازمند و محتاج کمک دیگران باشند

و گفتید به خدا میرسید ( استاد این وعده حق خداونده که در کلام شما جاری شد خداروشکر ) گفتید فقط کافیه باورهاتون رو تغییر بدید و زمان بذارید و صبر کنید و بذارید روند تکاملیتون طی بشه باید کار کنید کوچولو کوچولو تجربه کسب کنید و توی این فرایند بزرگ و بزرگ تر میشید و به جایی می رسید که به دولت وام میدید ان شاالله

چقدر من بی نهایت شما رو تحسین میکنم برای این درکتون برای عملگراییتون

اصل کار کردن روی خودمونه

اصل باور سازیه

خداروشکر برای این بارش اگاهی ها

خداروشکر برای این اگاهی ها

اعتبار کل این دیدگاه به خداوند

خداروشکر میکنم برای قوانین ثابت جهان

خداروشکر میکنم برای هر لحظه درکی که تکاملی بهتر و بهتر میشه

استاد خداروشکر که هدایت خداوند رو لبیک گفتید و این اگاهی ها رو جاری کردید

مریم جان خداروشکر که هدایت خداوند رو لبیک گفتید و این بروز رسانی رو انجام دادید

مرضیه خداروشکر که هدایت خداوند رو لبیک گفتی و طبق آنچه خودش گفت نوشتی

هم فرکانسی های ارزشمندم خداروشکر که در هر لحظه هدایت میشیم و درکمون بیشتر و بیشتر میشه

در پناه الله یکتا

تقدیم با عشق

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار وریا عزیز به عنوان متن انتخابی روز 53 ام:

وقتی به فایل “کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار؟ یا سنگلاخی؟” هدایت شدم یاد یک مصاحبه ای افتادم که چند مدت قبل دیده بود… : مصاحبه با یکی از قهرمان های رشته پرورش اندام (در سطح حرفه ای و جهانی…)

ایشون در حوزه ی ورزش بدنسازی به مقام های قهرمانی زیادی رسیده بودند ، و با آب و تاب از سختی های مسیر میگفتن جملاتش چنین بود :

من کارگر بودم از سر کار ساختانی خسته و کوفته میرفتم باشگاه و تا پای مرگ وزنه میزدم….

هرچی داشتم فروختم خرج ورزش بدنسازی کردم

مسئولین هیچ کمکی بهم نکردند و ازشون گله مندم

به خاطر عرق ملی و عشقی که به وطنم دارم پیشنهادات کشورهای خارجی رو رد کردم اما مسئولین کشور هیچ کمکی بهم نکردند هرچی داشتم خرج بدنم کردم….

مجری برنامه ازشون سوال کرد که همه میگن شما برای مشاوره ورزشی و برنامه تمرینی و تغذیه هزینه ی خیلی بالایی میگیرد این درسته ؟ ….

گفتن : بله… من به این خاطر هزینه ی زیادی از ورزشکار میگیرم که همین اول راه پشیمون بشه و سمت این ورزش نیاد ، چون واقعا ورزش پر خرج و سختی هست ، پر از آسیب هست ، اکثر اوقات عمرت باید توی رژیم باشی و خیلی چیزا رو نخوری

حتی میگفتن : من توی عروسی برادرهامم شرکت نکردم ، به خاطر رژیم و مسابقه…

اکثر اوقات با خانوادم غذا نمیخورم چون توی رژیم هستم….

اصلا یه وضعی….

حالا کاری به این ندارم که اهرم رنج و لذت در مغز این دوستمون به گونه ای بوده که از تمام اون سختی ها لذت میبردن ، میتونستم این رو درک کنم که ایشون به خاطر اینکه هدفشون خیلی براشون مهم بوده اینقدر به خودشون سختی دادند…. ، اما….

شیوه ی بیانشون تحسین رنج بود ، داشتن این پیام رو میدادند که باید پدرت دربیاد توی مسیر رسیدن به قهرمانی و …

چیزی که برام جالب بودم اینه که اکثر آدمها دوست دارند سختی بکشن ، رنج بکشن ، اما متفاوت باشند ، یعنی به اون رنج هایی که میکشن افتخار میکنند ، چون این پیام رو میخوان برسونن ، کارهایی که من کردم هیچکی نمیتونه انجام بده…

یادمه خودم هم تا چند ماه پیش این ویژگی خیلی در وجودم قوی بود ، دوست داشتم رنج بکشم ، از مسیرهای سخت و طاقت فرسا به اهدافم برسم ، بعد بیام با افتخار در موردشون برای دیگران صحبت کنم و با افتخار بگم ببین من چقدر پوست کلفتم…

در واقع یه چیزی در وجودم بود که دوست داشت بلا سرم بیاد ، بعد با سختی و رنج بسیار از اون مشکل عبور کنم ، با صورت بخورم زمین… ، بعد بیام بگم ببینید من همچین آدمی بودم…

هر وقت در مورد موفقیت صحبت میشد ، سریع ذهنم آلارم میداد که اون آدم موفق زجر کشیده…

در ذهن من موفقیت برابر بود با زجر کشیدن…

این باور از بچگی در وجودم بود ، وقتی بچه بودم ، میرفتم کار سنگین کشاورزی انجام میدادم که توسط پدر و عمو و دیگران تحسین بشم ، هم سن و سالهای من مشغول پلی استیشن بازی کردن و سرگرمی و بازی های دوران بچگی بودند ، اما من توی گل و سرما و گرما هزار جور سختی و بلا سرم میومد اما دوست داشتم این بلاها سرم بیاد ، چون از دیدگاه پدر و عموهام و خودم اینگونه بود که بچه های مردم سوسول و بی عرضه هستند ، وریا قویه ، پوستش کلفته ، اندازه چند نفر کار میکنه ….

تا اینکه کنکور قبول شدم و رفتم دانشگاه وقتی میدیدم که ملت چه خوب دارن عشق و حال میکنند ، مغزم ارور میداد… ، میگفتم عاخه این چه زندگیه ، همه چی راحت و گلابی براشون فراهم هست ، بعدش توی این تله افتادم که لازم نیست هیچ کاری کنی همه چیز خودش جور میشه ، من پدرم وضع مالیش متوسط به بالا بود چند سالی که دانشگاه بودم هزینه های تحصیلم رو کامل پدرم تقبل میکردن… ، حتی یک ریال پول در طول چهار پنج سالی که دانشگاه بودم خودم نساختم ، بعدش فکر کردم که نه به اون موقه که از سن هفت هشت سالگی تا ۲۰ سالگی کارهای سنگین میکردم و کلی سختی به خودم میدادم… ، نه به دوران دانشجوییم که اصلا کاری نمیکردم و پولی نمیساختم… ، بعدش که دوره ی لیسانسم تموم شد خواستم کاری رو شروع کنم و تغییراتی در وضعیت زندگیم بدم ، اون باورهای دوران بچگی دوباره قوی شد ، دوباره این آلارم بهم داده شد که باید سختی بکشم ، باید کلی بدبختی بکشم تا بتونم وضع مالی و مسائل دیگه ی زندگیم رو سر و سامان بدم… ، یه چندماهی به خودم سختی دادم ، قشنگ خودم رو نابود کردم ، به جایی هم نرسیدم ، هر روز عصبی تر میشدم…

خوشبختانه با داستان باورها و استاد عباسمنش آشنا شدم و خداوند خیلی خوب هدایتم کرد به این مسیر … ، میتونم بگم نسبت به قبلم خیلی بهتر شدم ، متعادل تر زندگی میکنم ، هرچند هنوز خیلی جای کار دارم ، اما احساس میکنم هر روز به مسیرهای بهتر و آسان تری هدایت میشم ، نشانه های هدایتی خیلی برام واضح هست ، کاملا میفهمم که دارم هدایت میشم…

توی این مدتی که روی خودم کار میکنم به این نتیجه رسیدم که نه خودم رو نابود کنم با کار و تلاش فیزیکی زیاد (و باورهای نامناسب) نه از اون ور خر بیافتم ، یعنی هیچ کاری نکنم و فقط بشینم در و دیوار رو نگاه کنم (که اینم باز به خاطر باورهای نامناسب و کج فهمی قانون هست)

یاد گرفتم که

اولا همیشه روی باورهام کار کنم و به قول استاد عباسمنش هر حرف و باوری رو قبول نکنم ، فارغ از اینکه اون آدمی که این حرفا رو میزنه در چه جایگاهی هست….

دوما برای رسیدن به خواسته هام در کنار باورهای قدرتمند کننده به ایده ها و هدایت هایی که بهم گفته میشود بسته به شرایطم عمل کنم و تکامل رو فراموش نکنم

چیزی که به نظرم خیلی کمک میکنه از عمل و اقدام کردن لذت ببریم این هست که برای خودمون یک سری کارهای روتیین روزانه داشته باشیم ، که این کارهای روتیین در راستای هدفی باشه که میخوایم بهش برسیم….

یه مدتی هست که دارم به این سبک زندگی میکنم خیلی احساس خوبی دارم مثلا یکی از کارهای روتیین روزانه میتونه این باشه که روزانه کمی ورزش کنیم ، این یه مثاله ، هر کسی بسته به شرایط و علایقش میتونه یک سری کارهای روتیین برای خودش تعریف کنه و از زندگی لذت ببره ، هم روی باورهاش کار کنه ، هم کار کنه ، هم از زندگی لذت ببره…

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نسرین عزیز به عنوان متن انتخابی امروز:

با سلام خدمت استادی توحیدیم

زندگی در همون کودکی و نوجوانی به خوبی حساب نکردن روی آدم ها را به من یاد داد. فقط کمی طول کشید تا دریابم روی چه قدرتی باید حساب کنم :

استاد عزیزم اگر شما از همون کودکی یاد گرفتین که نباید روی آدم ها حساب کرد من چهل سال طول کشید تا این رو فهمیدم

اگر شما کمی طول کشید تا بفهمین روی چه قدرتی باید حساب کنین من با شما خیلی زود فهمیدم که باید رو چه قدرتی حساب کنم

اگرچه این جمله ها ی من وشما ظاهرا متضاد هستن ولی هردوشون یک مفهوم رو منتقل میکنن و اون توحید و یکتاپرستیه شما خودتون به این رسیدین چون الگوتون ابراهیم پیامبر بود و من از طریق شما به این رسیدم

خداوند رو سپاسگزارم که من رو هدایت کرد به جایی که فهمیدم هم حساب نکردن و هم حساب کردن رو.

اگرچه قسمت اول رو خیلی دیر بهش رسیدم ولی همین دیر رسیدنه خودش الخیر فی ما وقع بود چون یکی مثل استاد عباس منش زودتر از من بهش رسید و الگو شد برا من تا من خیلی زودتر قسمت دوم رو متوجه بشم و الان ترکیب این دو قسمت شده معادله توحید برای من:

توحید = حساب نکردن روی آدم ها + حساب کردن روی خدا

یک لحظه که به این معادله نگاه کردم با خودم گفتم آگر آدم روی آدم ها حساب نکنه خب حتما روی خدا حساب میکنه پس چرا این معادله اینجوری به من گفته شد که بنویسم؟!!

ی کم که فکر کردم یادم اومد که من الان این رو طبیعی میدونم که اگر روی آدم ها حساب نکنم روی خدا حساب میکنم اما قبلا که برا من اینجوری نبوده !!! چون به قول استاد بعضی وقتها آدم میدونه که نباید روی آدم حساب کنه اما نمیدونه که ی کسی دیگه ای هست که میتونه روی اون حسا ب کنه و اصل ماجرا همین جاست .پس این معادله ای که به من الهام شد دقیقا باید به همین شکل نوشته بشه .چون اگر قسمت دوم نباشه آدم سرگشته و حیران میشه

بعدش با این معادله حرفهای استاد در مورد موفقیت یادم اومد:

موفقیت حاصل انجام ندادن خیلی از کارهای اشتباه و انجام دادن خیلی از کارهای درسته

و اینجا توی این معادله حساب کردن روی آدم ها اون کار اشتباهیه که من باید انجام ندم و حساب کردن روی خدا اون کار درستیه که من باید انجام بدم تا نتیجه که توحیده بوجود بیاد

و چقدر ساده و قشنگ با این معادله دارم مفهوم توحید رو درک میکنم .مفهومی که دو ساله برام آشناست. دو ساله دارم گوش میدم و حالا دارم قشنگ درکش میکنم دارم مزه مزش میکنم درست مثل غذاهایی که بارها میخوردمش اما چون تمرکز نداشتم روش مزش رو احساس نمیکردم اما وقتی تمرکز می کنم و مهمتر از همه مهم تر از همه و مهمتر از همه گرسنه هستم خیلی بیشتر مزش رو حس میکنم و خوردنش حالم رو خوب میکنه

ـآره من مدتیه که گرسنه هستم . گرسنه ی آگاهی هایی که توی فایل های رایگان و دوره دوازده قدمه من اینا رو قبلا خورده بودم اما چون تمرکز نداشتم و خیلی هم گرسنه نبودم و خیلی هم مدارم بالا نبود فقط میخوردمشون اما الان دارم مزه مزشون میکنم چه لذتی داره این مزه مزه کردن. مرحله بعد جذب کردنشونه که اگر خوب اتفاق بیفته می شود آنچه که باید بشود!!!

بعد از اون جمله ی اول استاد که خودش هدایتی شد برای شروع کردن کامنتم رسیدم به جمله ی:

توحید‌، یقین ابراهیم است که می‌تواند درک کند هاجر و اسماعیل به اندازه‌ی او به ربّ‌ متصل‌اند. پس با خیال راحت آنها را در بیابان می‌گذارد.

بعد بر میگردم به قبل از آشنایی خودم با استاد:

و میفهمم که مشرک واقعی بود چون میخواستم برا دیگران و مخصوصا مرحوم مادرم خدایی کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! چون فکر میکردم اگر من نباشم اون نمیتونه زندگی کنه و همین شرک باعث شد که از اون منطقه ی کوچکی که درش زندگی میکنم مهاجرت نکنم سفر نکنم تا خودم روتجربه کنم و واسه همین از دنیایی که مدام در حال پیشرفت بود عقب موندم و رویاهام رو به فراموشی سپردم

و بعدش جمله:

ما که انتظار نعمت‌های بیشمار را داریم‌، باید از خود بپرسیم چقدر توانسته‌ایم این نگاه توحیدی را داشته باشیم؟!

باید اعتراف کنم که قبل از آشنایی با استاد چیزی به اسم توحید و نگاه توحیدی در من وجود نداشت واسه همین کاملا واکنش گرا بودم به عوامل بیرونی .این عوامل بیرونی بودن که زندگی من رو رقم میزدن نه من. و نتیجه هم مشخص بود :

عدم روود نعمت ها به زندگیم

وبه خاطر همین بود که تا مرز افسردگی عمیق پیش رفتم

به همین خاطر بود که در استرس و اضطراب دائمی قرار داشتم

به خاطر همین بود که مدام توی آتیش بودم و هر چی خدا خدا میکردم ولی این آتشه هیچ وقت گلستان نشد چون من ابراهیمی نبودم و انتظار بیجا داشتم از خدا

آخه گلستان شدن آتش لیاقت میخواست

آخه گلستان شدن آتش رسیدن به یقین رو میخواست

آخه گلستان شدن آتش اتصال خود درون به خدای درون و بیرون رو میخواست

و من هیچکدوم از اینها رو نداشتم

و واسه همین عین اسپند روی آتیش بودم و با هر اتفاقی دود از کلم بلند میشد

هدف اصلی زندگی من شده بود تامین خوراکی که گرسنه نمونم و دستم پیش دیگران دراز نشه

هدف اصلی من شدن بود فراهم کردن پوشاکی که فقرم رو بپوشونه

هدف من شده بود تهیه مسکنی که توش قایم بشم تا خستگی ها و تشویش هام رو توش کسی نبینه

اگر اونموقع کسی ازم میپرسید خدا کیه قرآن چیه میگفتم بابا اینا کیلویی چند؟!!!!!

اما حالا من دیگه اون من نیستم .من الان اصلا شباهتی با اون منی که بالا توصیفش رو کردم نداره

آره استاد راست میگه:

من الان جز سیزدهم قرآنم .اولین باره که دارم قرآن رو میخونم که بفهممش اونم چند ماهی میشه و بعد از شروع دوره دوازده قدم . توی این سیزده جز حتی یک آیه تاکید میکنم حتی یک آیه راجع به دغدغه مالی پیامبران ، کسب و کارشون ، خوراکشون، خونه هاشون ندیدم

وجمله استاد:

قرآن یکصدا توحید را فریاد می‌زند‌، آن را اصل می‌داند:

آره قرآن همش داره از توحید و یگانه پرستی دم میزنه و اونجاهایی هم که داستان تعریف میکنه و مثال میاره همش به این ختم میشه که خدا یکتاست و قادر مطلق اونه هر کی این رو باور کنه بهشت دنیا و آخرت نصیبش میشه و هر کی این رو قبول نکنه عذاب و جهنم این دنیا و اون دنیا رو برا خودش میخره.

مثالهای قرآن همش برا فهمیدن اصل یکتاپرست بودن و مشرک و کافر نبودنه و چه همزمانی خوبی شده اومدن این فایل روی سایت با رسیدن من به سوره ابراهیم آیه 8اونجایی که موسی میگه:

وَقَالَ مُوسَىٰ إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ

و موسی [به بنی اسرائیل] گفت: اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید [زیانی به خدا نمی رسد]؛ زیرا خدا بی نیاز و ستوده است

آره خدا به ایمان من نیازی نداره من اگر خداوند رو باور کنم دارم در حق خودم لطف میکنم و درها ی نعمت و رحمت رو به روی خودم باز میکنه پس اگر عاقل باشم حتما این کار رو انجام میدم و اگر نادان باشم قطعا کافر میشم و به خودم بدی می کنم:

مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ ۖ لَا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَىٰ شَیْءٍ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ(ابراهیم 18)

وصف حال کسانی که به پروردگارشان کافر شدند [این گونه است] اعمالشان مانند خاکستری است که در یک روز توفانی، تند بادی بر آن بوزد [و آن را به صورتی که هرگز نتوان جمع کرد، پراکنده کند] آنان نمی توانند از اعمال خیری که انجام داده اند، چیزی [برای ارائه به بازار قیامت جهت کسب ثواب و پاداش] به دست آورند؛ این است آن گمراهی دور.

وقتی این دو سال بودن با استاد رو مرور میکنم میبینم که:

توی این مدت من فقط و فقط روی خودم و باورهام متمرکز شدم نه روی شیوه های جلب مشتری و تبلیغات و غیره و نتیجش داره این رو ثابت میکنه که مشتری ها من رو پیدا میکنن و دستان خدا برام تبلیغ البته به اندازه ای که کار کردم وعمل کردم

توی این مدت اونقدر خودم رو زیبا می بینم که نیاز به هیچ جراحی ظاهری ندارم اونم منی که قبلا از ظاهر خودم خوشم نمی اومد ولی الن احساس جوانی میکنم

توی این مدت خودم رو از فضای مجازی کشیدم بیرون هرچند قبلا هم خیلی اهل اینکار نبودم و الان کاملا اومدم بیرون جوری که اصلا از داخل کشور خبری ندارم .تمام سعی من اینه که به خاطر کار کردن روی خودم لایک بگیرم نه برا تایید دیگران. حتی این هم قبلا برام ی جور دیگه ای بود .یعنی اگر از استاد لایک میگرفتم خوشحال میشدم اگر نمی گرفتم ناراحت. اما الان خیلی وقته که برام عادی شده و رضایت درونیم برام مهم شده.هرچند اگر لایک بگیرم خوشحال میشم اما نه اینکه ذوق مرگ بشم ی جورایی طبیعی شده برام و واکنش خاصی ندارم بهش.

توی این مدت دو سال فقط یکبار مریض شدم که اونم سرما خوردگی بود فقط

چون کم کم و آرام آرام باورکردم که من بخشی از خدایی هستم که ذاتش فراوانی و سلامتی و ثروته

چون باور کردم اگر رابطم با این نیرو خوب بشه همه چیز به صورت طبیعی وارد زندگیم میشه

و الان با این فایل دارم این باورها رو بیشتر تقویت میکنم چون مدار درکم رفته بالاتر و درکشون برام راحت تر شده.

البته که این باور کردنه انتهایی نداره. ابتدا داشت و ابتداش آشنایی من با استاد بود اما انتهاش میرسه به اون خدای بی انتها

دوستتون دارم مریم جان و استاد عزیزم

حال دلم با شنیدن این فایل.

اومدم بگم اونجایی که شما اشک تو چشاتون جمع شد با گفتن این آگاهی های ناب من هم اشک تو چشام جمع شد با شنیدن این آگاهی های ناب

اومدم که بگم بعد از چند بار گوش دادن به اون فایل اونم بعد از دوسال الن که میخوام برم دوباره گوش بدم اشک تو چشام جمع شده چون میدونم چه غوغایی قراره الن دوباره برپا بشه تو دلم

اومدم که بگم اون آهنگ آخر فایل که بارها و بارها گوشش دادم چنان هیجانی در دلم به پا می کنه که قابل وصف نیست

اومدم بگم گه اگر شما دوست دارین راجع به توحید بارها و بارها صحبت کنین ما بچه های سایت هم دوست داریم بارها و بارها اینا رو بشنویم و درکش کنیم و عمل کنیم بهش

اومدم بگم که شما خیلی وقته خدایی شدین اما من مدت زیادی نیست که دارم خدایی میشم اما این حس و حال خدایی شدن داره من رو مست خودش میکنه حالا حال شمایی که خدایی شدین دیگه چیه!!!!!!!!!!!!

اومدم بگم که خدایا شکرت بخاطر این حال خوب چون تو کامنت قبلی یادم رفت از خدا تشکر کنم

ممنونم استاد عزیزم

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.

مشتاق دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.


برای دیدن سایر فصل های «روزشمار تحول زندگی من» کلیک کنید.

771 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الماس زیبا وهمسرجان» در این صفحه: 1
  1. -
    الماس زیبا وهمسرجان گفته:
    مدت عضویت: 771 روز

    سلام عزیزم

    بهتون تبریک میگم که سفرنامه رو انجام میدهی منم الان فصل دوم روز 53هستم درجواب سوالتون درمورد روز 31برای منم نبود

    بقول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    منم دارم سعی میکنم برطبق آگاهیهای استاد عملکردم رو بهتر کنم

    خداروشکر برای اینکه خداوند هر لحظه هدایتمون می‌کنه وما رو بسمت استاد هدایت کرد

    خداروشکر که داریم روی خودمون کار میکنیم ویک دانشجویی هستیم برای کسب آگاهی

    دوست عزیزم در پناه الهی همیشه حال دلتون شاد وسلامت وثروتمند باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: